🔻روزنامه ایران
📍خطای بزرگ مخالفان مذاکره
✍️عبدالرضا فرجیراد
این روزها، جمهوری اســــــلامی ایــــران از یکسو و اعضای ۱+۴ از سوی دیگر، درگیر مـــذاکراتــی ســـخت، نفســــگیر و حساس هستند. اینطور نیست که این مذاکرات، آن هم بهواسطه اثرات تحریمهای امریکا بر ملت ایران، صرفاً برای جمهوری اسلامی ایران حساس باشد، بلکه رویدادهای اخیر مرتبط با مسأله هستهای، بویژه تصمیم جمهوری اسلامی ایران درباره ارتقای غنیسازی به میزان ۶۰درصد، بر پیچیدگی مسأله و ضرورت حل آن در سطح جهانی افزوده است. مطابق چنین رویکردی و در چنین زمینهای ملی و بینالمللی، میتوان گفت مذاکرات وین، مسأله بازگشت امریکا به برجام و همچنین رفع تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان موضوع سادهای نیست که داخل کشور به مسألهای برای بحثهای سیاسی یا جناحی تبدیل شود. یا اینکه برخی بخواهند درباره این مسأله حیاتی، بازی سیاسی راه بیندازند. مسأله مذاکرات وین که بیش از هرچیز معطوف به رفع تحریمهای ظالمانه است، مربوط به ملت ایران است. چراکه همگان بر این حقیقت اذعان دارند که باید هرچه زودتر تحریمهای ظالمانه برداشته شود تا در روزگار کرونایی که روزبهروز تعداد کشتهشدگان در حال افزایش است؛ معیشت مردم بهتر شود. در این صورت است که هم بهتر میتوان با ویروس منحوس کرونا مبارزه کرد و هم آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی مردم که ناشی از تحریمها و مشکلات اقتصادی است، تاحد زیادی ترمیم شود. در همین چارچوب رئیس جمهوری بخوبی بر این مسأله تأکید کرده است که نباید موضوعی به اهمیت مذاکرات وین را به مسأله داخلی انتخابات گره زد.
روحانی خطاب به منتقدان تأکید کرد که «از مذاکره وین نترسید، بعضیها میترسند؛ بعضیها نگران هستند که مذاکره فوری انجام شود و تحریمها زود برداشته شود و در انتخابات مشکل پیدا کنند.»
سخنان رئیس جمهوری گویای تلاش مخالفان برای به بنبست کشاندن مذاکرات اخیر و تلاش برای خنثیسازی این تلاشها است. امروز باید توجه داشت که اگر و هزار اگر، همتراز حزب، گروه و یا دستهای تلاش میکند تا این مذاکرات به شکست بینجامد، یا چنین آرزویی دارد، یا تلاش میکند این مذاکرات به عقب بیفتد که معلوم نیست عقب افتادن آن چه سرنوشتی به همراه خواهد داشت؛ همه این گروهها، افراد یا دستهها باید توجه داشته باشند که این تلاشهای احتمالی، چیزی نیست جز تداوم مشکلات و زمینه چینی برای ادامه دشمنیهایی که بدخواهان ایران بر ملت ما اعمال کردهاند.
منتقدان مذاکرات اخیر باید به این واقعیت مهم توجه کنند که مذاکره یکی از ابزارهای جمهوری اسلامی ایران برای استیفای حقوق ملت بوده است. این مسأله، در عرصههای حیاتی و در دورههای مختلف جمهوری اسلامی به اثبات رسید. هم امام خمینی(ره) و هم مقام معظم رهبری، هرجا که احساس کردهاند مذاکره میتواند گرهای از مسائل کشور باز کند، ابایی از آن نداشتهاند و دست دولتمردان را در این زمینه بازگذاشتهاند. عالیترین نمونه، همان چیزی است که روحانی به آن اشاره کرد و آن مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با رژیم صدام برای حل مسائل باقی مانده از جنگ تحمیلی بود.
امروز هم انتظار میرود مذاکره و دیپلماسی، در کنار سایر ابزارها و اقدامات برای تأمین حقوق ملت ایران بهکار گرفته شود. البته، مذاکره امروز یک تفاوت عمده با دورههای گذشته دارد. منتقدان باید این حقیقت را در نظر داشته باشند که این دور از مذاکرات با مذاکراتی که طبق تمایل آنان قرار است ۴ ماه دیگر یا بعد از انتخابات برگزار شود، تفاوت بسیار جدی دارد. زیرا در آن زمان، هم شرایط منطقهای و هم شرایط بینالمللی نامعلوم خواهد بود و در دنیای تغییرات سریع، مشخص نیست که مناسبات منطقهای یا جهانی چگونه خواهد بود. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که لابیهای قدرتمندی در داخل امریکا و منطقه فعال شدهاند تا مانع توفیق ایران در این مذاکرات شوند. در چنین هنگامهای، حتی یک روز هم نباید غفلت کرد و باید هرچه سریعتر و بدون بازیهای سیاسی داخلی، رفع کامل تحریمها که مورد تأکید مقامات ارشد نظام هم هست، انجام شود. چرا که براساس وضعیت داخلی و منطقهای، اهمیت رفع تحریمها حتی همطراز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است.در چنین شرایطی دولتمردان باید با هدایت رهبر معظم انقلاب و در چارچوب تعیین شده در شورای عالی امنیت ملی حرکت کرده و خود را درگیر حواشی و نزاعهای روزمره داخلی نکنند. همزمان با این اقدام، ضروری است تا مسئولان کشور در حوزههای مختلف، اهمیت این مذاکرات و ضرورت رفع ظلم تحریمها را برای مردم تبیین کنند.
یکی از مسائل و دغدغههای امروز کشور و مردم، این است که چرا درباره مسأله حیاتی و مرتبط با منابع ملی به نام مذاکرات، یک حرف واحدی وجود ندارد و هرکس در رابطه با نحوه مواجهه با دشمن خارجی، مذاکرات و برداشتن تحریمها سخنی میگوید. انتظار میرود شورای عالی امنیت ملی در این زمینه فعالتر شده و چارچوبهای تدوین شده را برای همه طرفهای داخلی تشریح کند. چراکه هر روز تأخیر در رفع تحریمها، آن هم در شرایط کرونایی خیانت به ملت است. از این رو انتظار میرود کشور با ایجاد همصدایی و وحدت، در این مسیر حرکت کند. منتقدان باید توجه کنند که دولت نامزدی در انتخابات پیش رو ندارد، بنابراین مسأله دولت، مسأله انتخابات یا رأیآوری نیست. بنابراین، هر تلاشی برای تعویق مذاکرات یا تعویق توافقات احتمالی، عملاً به معنای خالی کردن پشت تیم مذاکرهکننده ایران است.
امروز همگان باید بدانند که اگر غنیسازی ۶۰درصدی یا استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر در نطنز، پاسخی به خرابکاری و تروریسم هستهای رژیم صهیونیستی است، موفقیت ایران در مذاکرات برجامی و رفع تحریمها نیز به منزله شکست نتانیاهو و بنسلمان و منافقین است. این واقعیتی است که اتحاد و یکدستی و یک سخنی همه طرفها در داخل را ضروری میکند.
🔻روزنامه کیهان
📍راهی جز خنثیکردن تحریمها وجود ندارد
✍️سید محمدسعید مدنی
۱- «مسئله کنونی کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرف درست نداریم، مسئله ما این است که حرف درست و طرح درست را آن چنانکه شایسته است دنبال نمیکنیم، این اساس مسئله است. در محیطهای نخبگانی هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهوری اسلامی، مشکل نداشتن حرف درست نیست، حرف درست زیاد زده میشود، مشکل این است که ما این حرفهای درست را بایستی در عمل آن چنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسی پیدا کنیم، نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.»(رهبر انقلاب، دیدار مسئولان نظام،۴/۲/۹۴)
۲- تاریخ گواهی میدهد که هرگاه ملت ایران از آزادی ولو نسبی برخوردار بوده و موانع کار و ابتکار از پیش پای او کنار رفته و... این ملت در تاریخ درخشیده و راه بزرگی و افتخار در پیش گرفته و بالاتر از آن به تمدن بشری خدمت کرده است. به گواه اکثر قریب به اتفاق مورخان و ایرانشناسان بهترین دوره تاریخی کشور ایران از این نظر پس از ورود اسلام به ایران رقم میخورد.زمانی که با رواج فرهنگ توحید و عدالت، نظام به شدت طبقاتی و اشرافی فرو میپاشد و به برکت شرایط به وجود آمده و فراهم آمدن «حداقل»ها، (به ویژه از اواسط قرن چهارم تا آغاز قرن ششم هجری) مردان بزرگ و مشهور در عرصهها و حوزههای مختلف (مدیریت و حکومت، وزارت و درایت، صناعت و تجارت، زبان و ادبیات، طب و کیمیا، تاریخ و جامعهشناسی، حکمت و فلسفه، ریاضی و منطق، کلام و فقاهت، عرفان و تصوف و...) ظهور کردند که اکثر این رجال اولا از میان تودههای مردم بیرون آمدند و ثانیا این مردان بزرگ و نامی که حتی تا امروز هم شهرت جهانی دارند از نقاط مختلف این ملک پرگهر (شمال و جنوب، مشرق و مغرب) شهرها بزرگ و روستاهای پرت برخاستند و...
۳- حدود دویست سال پیش قدرتهای استعماری(عمدتا روس و انگلیس) با استفاده از ضعف ساختاری و عقبماندگی تشکیلاتی و مهمتر از همه غفلت و سستی سلاطین قاجاری نفوذ و سلطه به این سرزمین را آغاز کردند و بر سر غارت منابع سرشار مادی و معدنی، رقابتی سخت را آغاز کردند که به «عصر امتیازات» معروف است. همین قدرتها(خاصه انگلستان) بعد از به انحراف کشاندن نهضت عدالتخواهانه مردم به مشروطهخواهی و روی کار آمدن حکومت دستنشانده پهلوی با شدت بخشیدن به سیاستهای مخرب ورذیلانه خود و به لطائفالحیل- که داستانی مفصل است پر از آب چشم!- به عقب نگه داشتن این سرزمین بزرگ و تاریخی (آن هم به اسم پیشرفت و مدرن شدن و رسیدن به تمدن بزرگ!) و بیهویتی و عدم اعتماد به نفس و القای باور«نتوانستن» در میان مردم ایران خاصه نسل جوان دامن زدند که در این میان نقش روشنفکران غربزده(نه غربشناس) که عملا پادوی فکری و فرهنگی و جادهصافکن استعمار در این کشور بودند برجستهتر بود، کسانی که یکسره فکر «از فرق سر تا ناخن پا غربی شدن» را تبلیغ و ترویج میکردند و در نشریات خود که بعضی (مثل کاوه) در کشورهای غربی منتشر میشدند تنها راه نجات ایران از عقبماندگی را پیروی از نسخههای وارداتی و جدا کردن دین از سیاست و کنار گذاشتن هویت ملی و باورهای اعتقادی میدانستند و...!
۴- یکی از اهداف اصلی و کارکردهای مهم انقلاب اسلامی این بوده و هست که ضمن دمیدن روح اعتماد به نفس و القای باور «توانستن» به مردم و جامعه، موانع و مشکلات ساختاری و یا ساختگی که طی دویست سال گذشته بر سر راه رشد و پیشرفت و ارتقای همهجانبه این ملک و ملت قرار داده بود، را برطرف کند و مسیر کار و ابتکار وآبادانی و پیشرفت را برای آن هموار نماید. ساقط کردن رژیم وابسته پهلوی و سد کردن راه نفوذ و چپاول و به یغما بردن ثروتها و امکانات انسانی و مادی این کشور توسط قدرتهای زیادهخواه و استعمارگر و تلاش برای حمایت و پشتیبانی از هرگونه تلاش و اقدامی که عزت و استقلال این کشور را تضمین میکند و ریشهکن کردن و برداشتن موانع فکری و فیزیکی، روانی و اجتماعی، ملی و جهانی بر سر راه پیشرفت روزافزون این کشور غنی و ثروتمند و... از جمله اقداماتی است که انقلاب برای تحقق آرمانها و اهداف خود به کار بسته و البته برای انجام آنها در بسیاری موارد هزینهها و سختیهای بسیار متحمل شده تا آنجا که خون پاک بسیاری از بهترین جوانان این سرزمین ریخته شده است، تلاشها و اقداماتی که اصلا به مذاق دشمنان عزت و احیای این سرزمین به ویژه قدرتهای سلطهگر جهانی و در راس همه آمریکا اصلا خوش نمیآید و بر سر راه آن علاوه بر دشمنیهای صریح به وسیله عناصر نفوذی خود - یا بعضی مسئولان و مدیران غافل- در داخل سنگاندازی و یا انحراف ایجاد میکند.
۵- این معنی و واقعیت را بیش از هر فرد و طبقه و جریانی باید مسئولان و دولتمردان ما باور داشته باشندکه تا آمریکا، همین آمریکاست و تا انقلاب اسلامی سیرت و ماهیت خود را حفظ کرده و سازشناپذیر بر تحقق آرمانهای متعالی خود اصرار میورزد و حاضر نیست آنطور که قدرتهای چپاولگر و استعماری میخواهند «نرمال» شود، دشمنی بیامان آنها علیه انقلاب اسلامی و ملتی که مردانه پای آن ایستادهاند ادامه خواهد داشت. همین چند روز پیش بود که «ندا پرایس» سخنگوی وزارت خارجه دولت بایدن صریحا و بیتعارف اعلام کرد «ما به مقابله با ایران از راههای مختلف از جمله تحریم ادامه میدهیم...»، معنی این حرف برای کسانی که خود را به نفهمیدن نزدهاند خیلی روشن است.این حرف یعنی اینکه سیاستهای کینهتوزانهای که ۴۲ سال است آمریکا علیه ایران انقلابی و مستقل اتخاذ کرده است کماکان ادامه دارد و از این نظر هیچ فرقی میان دولت کارتر و دولت بایدن هم وجود ندارد. در چنین شرایطی که دشمنان انقلاب اسلامی در ضدیت با ملک و ملتی که چنین انقلابی برپا کردهاند، بیش از چهل سال است محکم وآشتیناپذیر بر سر «اصول» خود مانده و کماکان بر طبل جنگ همهجانبه(فرهنگی، سیاسی، نظامی و... اقتصادی) و فشار حداکثری میکوبد و بر تداوم دشمنی اصرار میورزد و از هر ابزاری که بتواند علیه ایران استفاده میکند، در انتظار نرمش و انعطاف او نشستن و یا توقع مذاکره سازنده و محترمانه از دولت مستکبری چون آمریکا داشتن، رفتاری غیرمنطقی و عملا بر خلاف منافع ملی و بدتر از همه خواه و ناخواه بازی در زمین دشمن علیه مردمی است که اصلیترین هدف حملات و تحریمهای آمریکا قرار دارند. مگر همین چندی پیش یکی از مقامات آمریکایی(جیمز جفری، فرستاده سابق آمریکا در امور سوریه) گستاخانه اعلام نکرد که هدف اصلی تحریمهای آمریکا «له کردن مردم ایران» است؟!
آمریکا بارها و عملاً ثابت کرده است، اگر هم حرف از مذاکره میزند منظورش مذاکره محترمانه نیست بلکه مذاکرهای است که به یکسره به نفع خودش و تماما علیه ایران باشد.مثلا درباره برجام حاضر نیست به «قانون» و «توافقات بینالمللی» احترام بگزارد و شرایط بسیار روشن و صریح ایران را بپذیرد. منطق و عقل سلیم میگوید در چنین اوضاع و احوالی راهی جز بر پای خود ایستادن و خنثی کردن توطئهها و تحریمها وجود ندارد.
۶- «اقتصاد مقاومتی»، تنها راه رسیدن به اقتصادی پویا و خودکفاست و کارآمدترین روش برای خنثی کردن تحریمهای وحشیانه و غیر انسانی دشمن ددمنش است. و بالاخره باطلالسحر مدل و روشی است که قدرتهای سلطهگر برای اسارت و استثمار دایمی کشورهای تحت سلطه و وابسته نگاه داشتن آنها به حکومتهای دستنشانده آن کشورها دیکته میکنند، مدلی که در اقتصاد «نگاه به بیرون» و دست «دیگران» دارد و عمدا به ظرفیتها و امکانات داخلی بیاعتنایی میکند. اقتصاد مقاومتی، که رهبری حکیم و فرزانه انقلاب بر عملی شدن آن تاکیدات موکد دارند همان راه و مسیری است که تمام کشورهایی که امروز در دنیا صاحب اقتصاد مستقل و تولید قوی هستند آن را طی کرده و میکنند. شعار سال«تولید، پشتیبانیها و مانعزدایی» مبتنی بر اهداف اصلی انقلاب و یکی از اصلیترین پیش شرطهای تحقق اقتصاد مقاومتی ورسیدن به اقتصادی قوی و خودکفاست.«حرف درست» و «طرح کارآمد»ی است که البته تا «به شایستگی» مدبرانه و متعهدانه «عمل» نشود نتایج مردمشادکن و دشمنشکن آن نمایان و ملموس نمیشود. این شعار که البته علاوه برحوزه اقتصاد دیگر عرصهها را هم شامل میشود حتما عملی و شدنی است. در این باره همه مسئول هستند و به سهم خود وظیفه دارند اما ناگفته پیداست که نقش«مدیران» از دیگران مهمتر و تعیینکنندهتر است. امید میرود با توجه به شرایط حساس موجود و مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی که بیش از همه مردم نجیب و مقاوم ایران را تحت فشار قرار داده دولت فعلی در فرصت باقیمانده درباره تحقق این شعار گامهایی اساسی بردارد و دولت آینده فعالیت اصلی خود را روی این نقطه و عملی شدن این شعار -که به نفع مردم کشور و کاملا بر خلاف خواست دشمنان است- متمرکز نماید. انشاءالله.
🔻روزنامه اطلاعات
📍سوارهها و پیادهها
✍️محمدعلی فیاضبخش
از دیرباز مشهور چنین بود که آمار بزه و ناهنجاریهای اجتماعی در ماه رمضان کاستی میگیرد. طبیعتِ احساس آدمی بر این گزاره اعتماد میکرد؛ بدون آن که در آمار و ارقام شک و شبههای آورَد.
در وضعیت اجتماعی امروز اما نمیدانم که اگر هم چنین آمارهایی آوردهشود، اولا به چه میزان باورپذیر خواهدبود و ثانیا آیا گزارههایی از این دست راست میآیند یا نه؟
سعدیِ جان در حکایت «جدال سعدی با مدّعی»، آنجا که مناظرهای در باب سیرشکمان و گرسنگان است میگوید: «یکی تحرمهی عِشا بسته و دیگری منتظر عَشا نشسته؛ هرگز این بدان کی مانَد!؟»؛ یکی با شکم سیر به نماز شام ایستاده و دیگری گرسنه و چشم بر در، در انتظار قرصی نان نشسته.
در روزگاری که جوانان قدیم همچو من، چشمی جویا و گوشی شنوا به اهل وعظ و منبر داشتند، به اقتضای زمانه فراوان میشنیدند: «کسی که معاش ندارد معاد ندارد»؛ و چه داد سخنها که در این باب نمیرفت و چه آه و فغانها که از گلوها برنمیشد. اصلا بخشی از دلمشغولیهامان در رمضانها یادکرد گرسنگان بود و نیز در حد توان و استطاعتمان عملکردی در سیرکردن گرسنگان و رسیدگی به مستمندان. از نوستالژی حلوا و آش و شوربا به در خانهی همسایگان بردن که بگذریم، استراتژی(!) کمکهای گمنام و آبرومندانه، بخشی از عبادت این ماهمان بود. بگذریم، که ناروزهدارانِ بدون عذر شرعی نیز حرمت روزهداران را سخت پاس میداشتند و روزهخواری از سر اهمال و لاقیدی خود را در پرده میکشیدند و اگر خلوت خود را به خوردن و آشامیدن میگذراندند، در جلوت، شرمحضور میداشتند و پرده نمیدریدند.
اگر در بعضی امور به بهانهی صیانت از دیانت «تبذیر» نمیکردیم و زیادهروی روا نمیداشتیم، شاید برخی از ما امروز مجبور نمیبودیم که به روزهخواری علنی بعضی کسان دندان به دندان بفشاریم و گاه آرزوی «تعزیر» کنیم!
غافل از آنکه چه بسا پارهای تعزیرات، پیامد بسی تبذیرات است؛ زیرا از دینداری بیش از آن که رخصت و فُصحت و فراغ و فرصت ساخته باشیم، گاه زجر و ضُجرت و فرار و عزلت بارآوردهایم.
اگر میخواهیم دوباره به رمضانها و محرّمهای کمبزه و کاستیگرفته از جرم دست یابیم، فعلا دو راه داریم:
یکی آن که «معادی» را که از فراز منابر در شبهای قدر و غیرقدر بدان هشدار میدادند، به «معاش» پایین منابر پیوند زنند؛ که از قدیم گفتهاند: سیر از گرسنه خبر ندارد و سواره از پیاده. نیز شکمِ سیر بهتر از گرسنه میتواند به معادش بیندیشد و چه بسا فطریتر!
دو دیگر آن که، در دین خدا مهربانانهتر با خلق خدا کنار آییم؛ که لطافت عبادتِ مردمان، با عطوفتِ خویشتنداری و رواداری سازگارتر است؛ تا صعوبتِ درشتگویی و ناشکیبایی.
🔻روزنامه اعتماد
📍موانع احیای برجام
✍️کوروش احمدی
در شرایطی که مذاکرات وین به گونهای سازنده و عملگرایانه در حال پیشرفت است، ضروری است که طرف ایرانی درک روشنی از کلیه موانع موجود بر سر راه احیای برجام داشته و به نحوی واقعبینانه در جهت برداشتن آنها بکوشد. تلاشی که در وین در جریان است، معطوف است به نهایی کردن دو لیست قابلقبول از تحریمهایی که امریکا باید بردارد و اقداماتی که ایران باید برای بازگشت به تعهداتش انجام دهد. مانع دیگر در منطقه است که نمونهای از آن را یکشنبه گذشته به شکل یک حمله تروریستی در نطنز دیدیم. دو مانع دیگر نیز وجود دارد که یکی در تهران به شکل فشار تندروها به دولت و دیگری در امریکا به شکل برنامهریزی تندروها برای خرابکاری در روند احیای برجام مشهود است. «قانون بررسی توافق هستهای با ایران» که بهطور خلاصه INARA خوانده میشود یکی از حربههایی است که تندروها ممکن است برای جلوگیری از احیای برجام مورد استفاده قرار دهند. این قانون در اواسط ماه مه ۲۰۱۵ یعنی در مراحل پایانی مذاکرات ایران و ۱+۵ با ۹۸ رای موافق در سنا و ۴۰۰ رای موافق در مجلس نمایندگان امریکا به تصویب رسید. با توجه به اینکه آرای موافق به این قانون بسیار بیشتر از دوسوم لازم برای عبور از سد وتوی رییسجمهور بود، اوباما نیز ناچارا آن را امضا کرد. مطابق این قانون دولت ملزم شده بود که هر گونه توافقی با ایران را برای بررسی به کنگره ارسال کند. این قانون به سنا و مجلس نمایندگان امکان میداد که با دو سوم آرا بتوانند هر گونه توافقی با ایران را رد کنند. در چنین صورتی، رییسجمهور امکان تعلیق تحریمهای مندرج در قوانین کنگره را از دست میداد. در ۲۰۱۵ دو مجلس کنگره بر اساس همین قانون برجام را بررسی کردند، اما تعداد مخالفین با آن در سنا از ۵۸ سناتور (۵۴ جمهوریخواه و ۴ دمکرات) تجاوز نکرد و به حد نصاب دو سوم (یعنی ۶۴ سناتور) نرسید و در نتیجه کنگره نتوانست برجام را رد کند. با شروع دور جدید تلاشها برای احیای برجام این سوال پیش میآید که آیا مخالفین برجام در امریکا همچنان میتوانند از قانون مذکور برای الزام دولت بایدن به ارسال هر گونه توافقی با ایران به کنگره جهت بررسی استفاده کنند یا خیر. با توجه به محتوای قانون مذکور به نظر میرسد که چنین امکانی به لحاظ حقوقی وجود دارد. در این قانون گفته شده که این قانون شامل «هر توافقی میشود که به برنامه هستهای ایران مربوط باشد و امریکا در آن شرکت داشته و متعهد به انجام اقدامی شود»، «صرفنظر از هر شکلی که این توافق داشته باشد». ضمنا این قانون تعلیق تحریم را طی دورهای که توافقنامه تحت بررسی کنگره قرار دارد، ممنوع میکند. البته اگر بایدن بدون اینکه با ایران به توافقی برسد حاضر به برداشتن تحریمها شود و اطمینان کند که ایران نیز به تعهداتش عمل خواهد کرد، یعنی توافقی در کار نباشد، کنگره مشکل میتواند خواستار اعمال اینارا شود. قانون اینارا همچنین دولت را ملزم میکند که هر ۹۰ روز یکبار یک تاییدیه به کنگره ارسال و تایید کند که «ایران به گونهای شفاف و قابل راستیآزمایی و بهطور کامل مشغول اجرای توافق است.» ترامپ بعد از خروج از برجام طبعا ارسال چنین تاییدیهای به کنگره را متوقف کرد. اما بایدن در صورت بازگشت به برجام ملزم به ارسال مجدد آن خواهد بود. همچنین ممکن است مخالفان برجام اصرار کنند که اینبار ارسال چنین تاییدیهای مقدم بر تعلیق تحریمها باشد و نه موخر بر آن. قانون مذکور امکان داده که در صورت عدم ارسال چنین تاییدیهای، مخالفان برجام در هر دو مجلس کنگره میتوانند کنگره را ملزم به رایگیری در مورد الزام دولت به اعاده تحریمها نمایند. چنین رایگیری ذیل رویه خاصی در کنگره باید انجام شود که از جمله اجازه نادیده گرفتن مخالفت حزب دارای اکثریت را میدهد. در دور قبل ۴ سناتور دموکرات در سنا و ۲۵ عضو مجلس نمایندگان با برجام مخالفت کردند. این در حالی بود که دولت اوباما با اطلاع از مفاد قانون اینارا تلاش کرده بود تا برجام به گونهای تنظیم شود که سناتورها و نمایندگان دموکرات بتوانند با آن موافقت کنند. در شرایط کنونی ممکن است یکی از مشکلات دولت بایدن همین مساله باشد، چرا که اگر بایدن نتواند حمایت دموکراتها در کنگره را به دست آورد، عبور او از سد قانون اینارا میتواند غیر ممکن شود.
🔻روزنامه شرق
📍رمضان ماه ایمان، انفاق و عبادت
✍️محمدتقی فاضلمیبدی
آیینهایی که آدمیان به آن گرایش پیدا میکنند، مجموعهای از اعمال و اعتقادات است. انسان براساس اعتقادی که دارد، تکلیف خود را در این جهان تعیین میکند. دین اسلام دربردارنده گروهی از گزارههایی است که ایمان و عمل انسان را تعریف میکند. در قرآن چند آیه با این بیان آمده است: الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون (بقره ۳) یعنی ایمان، عبادت و انفاق را در کنار هم نهاده است. این سه مقوله مهم که ارکان دین را تشکیل میدهند، قابل تفکیک نیستند. در این آیه دو رابطه حیاتی تعریف شده؛ رابطه انسان با خداوند (عبادت) و رابطه انسان با انسان (انفاق). اگر یکی باشد و دیگری نباشد، نمیتوان آن را «دین» نامید. ماه مبارک رمضان تجلیگاه این دو نوع رابطه عبادت و انفاق است. و این ماه تنها ماه عبادت و ارتباط با خداوند نیست. اهمیت انفاق و اهتمام به امور مسلمین کمتر از دعا نیست. دعاهای این ماه معنای انساندوستی و حفظ کرامت انسان میدهد. «اللهم اغن کل فقیر، اللهم اکس کل عریان، اللهم اشبع کل جائع...». دغدغه انسان روزهدار باید برچیدن فقر از میان مردم، پوشاندن انسانها و رفع گرسنگی از جامعه است. جامعه یا مسلمانانی که در میان آنها فقر و ناداری و نابرابری وجود دارد و انسانها بهخاطر ناداری عزت و کرامت خود را گرو گذاشتهاند، رمضان در آن جامعه معنا نمیدهد. امام صادق در فلسفه روزه فرمودند: انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنی و فقیر) مساوی شوند. (من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۴۳، ح۱)
غمگنانه باید گفت عبادات مسلمین بهطور غالب در ماه مبارک رمضان یکسویه شده و میلیونها انسان از فقر و ناداری رنج میبرند و تنها به ذکر دعاهایی که به معانی آن توجه نمیشود، اکتفا کردهاند. کسانی که همواره تأسف میخورند که مسجدها و اماکن مذهبی در شرایط کرونایی در این ماه نباید خلوت شود، آیا اندیشیدهاند که جامعه مسلمین به روح دین که از ارکان عمده آن انفاق و رفع فقر از جامعه است، نزدیکتر شده یا از آن فاصله گرفته است؟ مگر پیامبر (ص) نفرمودند: لو لا الخبز ما صمنا و لا صلینا و لا ادینا فرایضنا: خدایا اگر نان نباشد نمازی و روزهای در میان نیست و کسی فرایض الهی را انجام نمیدهد.
مرحوم شهید مطهری در باره توجه اسلام به نیازهای مادی میگوید: ما میبینیم که اسلام-شاید برخلاف همه مذاهب دیگر به نیازهای مادی به چشم حقارت نگاه نکرده، یعنی این را یک مسئله لازم شمرده، خیلی هم لازم شمرده. میبینیم که اولیای دین خیلی وقتها میگویند: اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ: خدایا ما از فقر به تو پناه میبریم. یا در
نهج البلاغه هست که امیرالمؤمنین به پسرشان محمد بن حنفیه فرمودند: یا بُنَیَّ اِنّی اَخافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنْهُ فَاِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ داعِیَةٌ لِلْمَقْتِ. به خدا پناه ببر از فقر که فقر نقص در دین است. مقصود از «نقص در دین است» این است که سبب میشود انسان در [انجام وظایف دینی کوتاهی کند. فقر موجب دشمنی و سرزنش میشود. اگر کسی فقیر شد] به حساب بیعرضگی و بیشخصیتیاش میگذارند، تحقیر و ملامتش میکنند، میگویند مردک بیعرضه را ببین، نمیتواند. (مجموعه آثار شهید مطهری . ج۱۵، ص: ۸۵۵) مسلمانان باید به ماه مبارک رمضان نگاه جامع داشته باشند و تمام ابعاد انسانی دین را در نظر بگیرند. اگر شاهد جامعهای باشیم که مردم بهخاطر نیازهای نخستین خود یا باید در صف بایستند یا دست نیاز به دیگری دراز کردهاند یا برای حفظ آبروی خود شبها در کنار فرزندان خود با جیب تهی به سر میبرند، روزه و عبادت چه معنایی خواهد داشت؟ مردمی که همواره شاهد تورم لجامگسخته و گرانشدن ساعت به ساعت نیازهای خود هستند، چگونه میتوانند دل در گرو عبادت داشته باشند. به قول مولانا: آدمی اول حریص نان بود/ زانکه قوت نان ستون جان بود/ مراد از نان در این بیت یا در روایتی که از پیامبر نقل شد، نیازهای عرفی آدمی است. و به قول سعدی:
غم فرزند و نان و جامه و قوت
بازت آرد ز سیر در ملکوت
همه روز اتفاق میسازم
که به شب با خدای پردازم
شب چو عقد نماز میبندم
چه خورد بامداد فرزندم
تأکید این مختصر نوشتار این است که حاکمان و دولتمردان بهویژه روحانیون به این دل خوش نداشته باشند که جامعه هرچه روزهدارتر باشد یا نمازخوان بیشتری داشته باشد، آن جامعه دینیتر است.
از نگاه اسلام و قرآن توجه به نیازهای مادی و جسمی انسان به اندازه توجه به نیازهای معنوی مهم است. آخرین سخن اینکه: همانطورکه اگر احتمال ضرر برای بدن از راه روزهگرفتن وجود داشته باشد، تکلیف ساقط یا روزهگرفتن حرام میشود، همچنین اگر احتمال دهیم حضور در مجالس و اماکن برای برگزاری دعا موجب ابتلای به کرونا میشود، چنین حضوری نیز حرام خواهد بود.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍ارزیابی گرایش به شرق در سیاست خارجی ایران
✍️محمدجواد قهرمانی
یکی از واژگان و اصطلاحات غالب در سیاست خارجی بسیاری از کشورها در شرایط کنونی نظام بینالملل «شرقگرایی» یا «نگاه به شرق» است. این امر اساسا محصول ارتقای جایگاه منطقه آسیا پاسیفیک در اقتصاد و سیاست جهان است. بر همین اساس، عمده کشورهای جهان حتی کشورهای واقع در مناطق غربی نیز در حال تبدیل کردن «نگاه به شرق» به بخشی از راهبرد کلان سیاست خارجی خود هستند. نگاه به برخی آمارها نشان میدهد این نگاه به شرق بیدلیل نبوده است. اگر نگاهی به آمار تجارت جهانی بیندازیم حدود ۵۸ تجارت جهانی در این منطقه جریان دارد. در این میان حدود ۳۶ درصد تجارت جهانی از تنگه مالاکا، حدود ۷ درصد از تنگه سوندا و حدود ۱۵ درصد از تنگه لومبوک میگذرد.
حضور قدرتهای اقتصادی بزرگ و البته قدرتهای اقتصادی نوظهور همچون چین، ژاپن، کرهجنوبی، ویتنام و غیره همگی نشاندهنده اهمیت منطقه مذکور در اقتصاد و سیاست جهان است. درحالحاضر حتی بسیاری از متحدان آمریکا نیز تلاش کردهاند از طریق پیگیری سیاست «مصونسازی»، خود را برای وضعیت نوین تغییرات در نظام بینالملل آماده کنند. نگاهی کوتاه به سیاست خارجی کشورهای متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه نیز این تحول را به خوبی نمایان میسازد. این کشورها نیز با آگاهی از این تغییرات و احساس نگرانی از کاهش تعهدات احتمالی آمریکا تلاش کردهاند تا تعاملات خود با کشورهای شرق بهویژه چین را گسترش دهند. چین نیز با آگاهی از این وضعیت با پیگیری اهدافی چون توسعه حضور در منطقه خاورمیانه از این موضوع بهطور ویژه استقبال کرده است. نگاه به آمار و البته سیر سرمایهگذاریهای پکن به خوبی بیانگر این موضوع است. برای نمونه، حجم سرمایهگذاری چین در عربستان در دوره زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ به ۶/ ۳۰ میلیارد دلار و سرمایهگذاری در امارات نیز به ۵/ ۲۹ میلیارد دلار رسیده است. این تحول نشان میدهد هیچ کشوری در نظام بینالملل حتی کشورهای متحد آمریکا نیز نمیتوانند شرق را نادیده بگیرند. این امر در مورد خود آمریکا که شاید بیش از هر کشوری نگران ظهور شرق در سیاست و اقتصاد جهانی است نیز صادق است. تمرکز نظامی و حتی اقتصادی آمریکا که البته هیچگاه از این منطقه حتی بهدنبال فروپاشی شوروی نیز منقطع نشده استمرار و حتی تقویت شده است. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز شرقگرایی یکی از عناصر مهم در چند دهه گذشته بوده است و لزوما متاثر از تحولات نوین نیست. با آغاز و تشدید خصومتها میان ایران و غرب، روسیه و چین همواره نقطه اتکای سیاست خارجی ایران بودهاند. حتی پیش از اواخر دهه ۲۰۰۰ که نقش و نفوذ چین در صحنه سیاست و اقتصاد جهانی بیش از گذشته توسعه یابد، روابط ایران و چین بهویژه به سبب وضعیت مکمل اقتصادی دو کشور گسترش یافت. در دوران جنگ تحمیلی نیز پکن یکی از منابع تامین سلاح جمهوری اسلامی ایران (و البته بغداد) بهشمار میرفت. همزمان با افزایش تحریمها و فشارهای غرب و البته قدرتیابی فزاینده پکن که این کشور را به واردکننده انرژی از خاورمیانه تبدیل کرد رابطه دو کشور در بعد اقتصادی رو به گسترش بوده است. تداوم شکافهای ایران و غرب در توسعه روابط تهران- مسکو نیز نقشی بسزا داشته است. پس از انتشار پیشنویس قرارداد ایران و چین در تابستان گذشته و اخیرا امضای چارچوب توافق همکاری میان دو کشور به دنبال سفر وانگیی، وزیرخارجه چین به ایران بحثها چه در میان تحلیلگران و سیاستمداران خارجی و چه در محافل بینالمللی در مورد ابعاد و پیامدهای توسعه روابط میان تهران-پکن بهطور جدی گسترش پیدا کرده است. در این میان، اظهارات اخیر محمدجواد ظریف، وزیرخارجه کشورمان درخصوص آینده رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شایان توجه است. وی در این ارتباط بیان کرد که تا ۱۰ سال آینده «اتکای روابط خارجی ما به روسیه و چین خواهد بود.» به نوعی میتوان این گفته را راهبرد کلان و مسلط در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب کرد که البته با تداوم روندهای کنونی در نظام بینالملل تا آینده قابل پیش بینی تداوم یابد.
با وجود آنکه نمیتوان بهطور جزئی پیرامون موافقتنامه اخیر ایران و چین سخن گفت اما به این تحول که میتوان از آن بهعنوان نقطه عطفی در روابط دو کشور نگریست باید با احتیاط نگریسته شود. چراکه بسیار توافقاتی بودهاند که فراتر از مرحله سخن نرفته و موانع متعدد از اجرایی و عملیاتی شدن آنها جلوگیری کردهاند.
اگرچه صرف همین چارچوب توافق میتواند با ایجاد نگرانی در آمریکا در رویکرد دولت بایدن در برابر جمهوری اسلامی ایران تاثیرات مثبتی برجا بگذارد در ارتباط با استراتژی «نگاه به شرق» در سیاست خارجی جمهوری سلامی ایران در آینده نیز باید به دقت و احتیاط سخن گفت. بهطور طبیعی آنگونه که اشاره شد ارتقای جایگاه شرق در نظام بینالملل موجب نوعی رقابت در سیاست خارجی کشورهای مختلف برای توسعه روابط با این منطقه نیز شده است. بهعنوان مثال، سهمی که کشورهای شرق از منابع انرژی جهان تقاضا میکنند یک کشور تولیدکننده انرژی چون جمهوری اسلامی ایران را ملزم به توسعه تلاشها برای کسب و حفظ مشتریانی پایدار مشتریان پایدار آسیایی در رقابت با دیگر تولیدکنندگان خاورمیانهای میکند.
اما با توجه به فشارهای غرب، لابی کشورهای رقیب منطقهای و وضعیت کلان حاکم بر رویکرد سیاست خارجی پکن باید بسیار در ارزیابی موفقیت این رویکرد احتیاط به خرج داد. در مورد اول تصمیمگیران کشور باید به این موضوع توجه کنند که این ادراک در میان چینیها وجود نداشته باشد که ایران، چین را از روی اجبار و نه انتخاب برگزیده است. وجود این ادراک ممکن است با امتیازدهی حداقلی پکن به ایران همراه باشد. علاوه بر این، با وجود تحریمهای آمریکا علیه چین و افزایش شکافهای دو کشور، پکن بهنظر میرسد همچنان ملاحظات آمریکا را در سیاست خارجی خود در مناطقی همچون خاورمیانه در نظر دارد و نمیتوان این منطقه را عرصه تقابل میان چین و آمریکا تعریف کرد بلکه باید آن را عرصه تعدیل روابط دو کشور قلمداد کرد. از سوی دیگر، پکن نمیخواهد هیچ کشوری را در پیشبرد ابتکار کمربند و راه نادیده بگیرد. این به این معنا است که کشورهای رقیب جمهوری اسلامی ایران نیز نگران توسعه روابط پکن تهران بوده و خود پکن نیز به دنبال حفظ و توسعه روابط با این کشورها است. همانطور که در آمار سرمایهگذاری بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ در بالا به آن اشاره شد در همین دوره زمانی که پکن در عربستان حدود ۳۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده در ایران تنها ۲/ ۱۸ میلیارد دلار به سرمایهگذاری پرداخته است. باید در این ارزیابی بسیار واقعبین بود که با وجود امتیازات گستردهای که توسعه روابط با پکن میتواند برای ایران داشته باشد پکن ممکن است صرفا بهدنبال متعادل کردن سیاست خارجی خود در منطقه باشد. در کنار این موضوعات، باید دید در آینده پکن در عمل نیز چگونه تعاملات خود را با دیگر کشورهای منطقه پیش خواهد برد. اگر پکن بخواهد به جبران توافق با ایران از طریق امضای توافقاتی با دیگر کشورهای منطقه بپردازد به معنای آن است که همچنان سیاست دوری و نزدیکی برابر را در منطقه دنبال خواهد کرد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست