زبان بهعنوان مؤثرترین راه، بخش عظیمی از نیازهای انسانها را در برقراری ارتباطات و تماسهای کلامی ایفا کرده، اما عدم تشابه بین زبانها در سرتاسر جهان، مانع بزرگی بر سر راه برقراری ارتباط به شمار میآید. ارتباط بین مردم در کشورهای مختلف با زبانهای گوناگون تنها از طریق ترجمه امکانپذیر است. ترجمهی متون به مانند پُلی است که ارتباط بین دو بستر مفهومی در دو قالب مختلف را ایجاد میکند و ترجمه نه تنها علم، بلکه هنر است. غالباً ترجمهایی قابل درک میشود که توانایی کاربرد مفاهیم مناسب و درخور را در زبان دوم داشته باشد و منجر به انتقال و تفسیر مفاهیم متون از زبان مبدأ به زبان مقصد شود.
درک صحیح از معنای واژگان، محتوا و سبک نوشتاری متن و همچنین قدرت کلام و تنوع در مبدأ کلمات آغاز یک ترجمهی خوب و قابل درک را رقم میزند. زمینههایی که نیازمند خدمات ترجمه هستند عبارتاند از: زمینههای بینالمللی، گردشگری، اجتماعی، ادبیات، بازرگانی، ارتباط دولتها، مطبوعاتی و بهویژه دانش و فناوری. بنابراین ترجمه در تمام زمینهها، بهخصوص در انتقال دانش بشری از اهمیت زیادی برخوردار است.
ضرورت شناختِ جهان نو و درک پدیدههای آن، مسئلهای بود که از همان ابتدا ذهن اندیشمندان قاجاری را به چالش کشید. در اواسط دوران قاجار، سومین نهضت ترجمه در ایران به دنبال شکستهای ایران از روسیه، با ورود هیأتهای نظامی و علمی خارجی به خصوص فرانسوی به ایران آغاز شد تا آنجا که عباسمیرزا در تبریز چاپخانهای ساخت و با تأسیس «دارالفنون» در دورهی ناصرالدین شاه، نهضت ترجمه به بالاترین درجه رشد و تکامل خود تا آن زمان رسید.
همزمان با تحصیل دانشجویان در دارالفنون، نیاز به ترجمه مشخص شد. تحصیلات تکمیلی و آشنایی با برجستهترین علوم به درک و فهم زبانِ مبدأ علم بستگی داشت، به همین علت خیلی زود اهمیت ترجمه برای دانشجویان دارالفنون مشخص شد. بنابراین افرادی که با زبانهای دیگر آشنایی داشتند شروع به فعالیت کردند. اولین ترجمه مربوط به کتاب «دکارت» بود که بعدها توسط «محمدعلی فروغی» دوباره ترجمه شد. در ایران ترجمهها ابتدا جهت استفاده دانشجویان و ترجمه متون علمی بود. به مرور زمان، کار ترجمه فراتر رفت و آثار ادبی نیز در زمره نخستین ترجمهها قرار گرفت.
شناختهشدهترین رمان ترجمهشده آن زمان کتاب «حاجی بابای اصفهانی» اثر «جیمز موریه» است که این اثر فاخر توسط «میرزا حبیب اصفهانی» به طرز ماهرانهای ترجمه شده است. همچنین از نخستین کتابهای ترجمهشده از زبانهای اروپایی به فارسی، میتوان به کتاب تاریخی پطر کبیر، شارل دوازدهم، انحطاط و سقوط امپراطوری روم و... اشاره کرد که همگی آنها برای استفاده از دانشجویان دارالفنون ترجمه شدهاند.
بیشتر افرادی که کتاب ترجمه میکردند درباری، یا از وابستگان درباریان بودند. از آثاری که در آن دوره ترجمه شدهاند میتوان به «خاطرات یک خر» از نویسنده فرانسوی، «طبیب اجباری از مولیه»، «سه تفنگدار» از الکساندر دوما و «بینوایان» که با عنوان «تیرهبختان» و با ترجمه «میرزا یوسف اعتصامالملک» منتشر شد، اشاره کرد.
در دههی ۲۰ به دلیل شکلگیری افکار مارکیستی، آثار نویسندگان کلاسیک روس مانند تولستوی و داستایوسکی ترجمه شد. در دههی ۳۰ تعدادی از مترجمین به سمت ادبیات آمریکا رفتند و شاهد ترجمههای پرویز داریوش، ابراهیم گلستان، سیمین دانشور، نجف دریابندری، ابراهیم یونسی و دکتر صالح حسینی در این زمینه هستیم. از دههی ۴۰ در دبیرستانها زبان انگلیسی جایگزین فرانسه شد. اما مترجمان ایرانی از زبانهای ایتالیایی، اسپانیولی، ژاپنی و... هم آثاری را ترجمه کردند که البته در بین تمام این زبانها، ترجمه از زبان عربی رواج بیشتری داشت.
فعالیت آمریکاییها در این دوران، سبب شد موسسه چاپ و نشر ترجمه و موسسه انتشاراتی فرانکلین تأسیس شود. تأسیس این مؤسسه از جمله اقداماتی است که آمریکاییها در زمینه ترجمه آثارشان در ایران انجام دادند و این مساله باعث رواج ترجمه آثار آمریکایی در ایران شد. مراودات با آمریکا و گسترش فرهنگ آمریکایی نیز در سطح دنیا باعث گرایش گروهی از افراد به سمت ترجمه ادبیات انگلیسی شد. در آن زمان مترجمانی همچون مسعود فرزاد و مجتبی مینوی آثار نویسندگان کلاسیک آمریکا را ترجمه کردند.
حوالی دههی ۵۰ رئالیسم سوسیالیستی شکل گرفت. در این دهه «سروش استپانیان» آثار چخوف را ترجمه کرد و مترجمانی از جمله سروش حبیبی و ضیاءالله فروشانی بسیاری از آثار روسیه را به فارسی ترجمه کردند. آثار آلمانی هم با گرایشهای مختلف و به همت مترجمانی مثل مهدی سمسار، تورج رهنما، علیاصغر حداد، خسرو ناقد، جاهد جهانشاهی و علی عبداللهی ترجمه شدند.
از طرفی تجارت، نقش مهمی در اهمیت یادگیری زبان ایفا کرد. بسیاری از تجار با فراگیری زبانهای مختلف قادر به انجام مبادلات بازرگانی بیشتری شدند و از این طریق توانستند مشکلات اولیه خود را برای ارتباطات بازرگانی و خرید و فروش مرتفع سازند. زبان برای آنها به عنوان یک ابزار ارتباطی در معاملات تلقی شد که رونق وضعیت اقتصادی را به همراه داشت. حتی عدهای از تجار، افرادی را به عنوان مترجم استخدام کردند تا در سفرهای تجاری، این مترجمان همراهشان باشند. وجود مترجمان در این زمینه باعث شد تجار با نیازهای کشورهای مقابل آشنا شوند و برای صادرات کالاهای مورد نیاز اقدام کنند و بهطور متقابل کالاهای مورد نیاز کشور را وارد کنند. با پیشرفت دانش زبانی نیاز به ابزارها و ماشینآلات صنعتی افزایش یافت و به کمک نیروی انسانی آمد.
در آن سالها شرکتهای زیادی اقدام به وارد کردن دستگاههای مدرن و بهروز کردند. نیروی انسانی برای کار با این ابزارآلات و دستگاهها نیاز به مطالعهی دستورالعملها داشتند. در این جا باز هم نیاز به ارتباطات زبانی حس میشد بنابراین برای بهبود عملکرد، نیروهایی از کشور مقابل وارد کردند تا کار با این دستگاهها را به نیروهای محلی و بومی آموزش دهند. به این ترتیب این تبادل زبانی در تمام زمینههای تجاری، اقتصادی، فرهنگی و… به وجود آمد.
ترجمه کمک زیادی در شناخت فرهنگ ملتها داشته و کشورها را در دهکده جهانی به هم نزدیکتر کرده است. «جرج استاینر» در کتاب «پس از بابل» در باب اهمیت ترجمه برای پیشرفت تمدنها اینگونه نوشته است: «ترجمه توانایی ما را در واکاوی ادبیات، اندیشهها و احساساتِ مردم جوامع مختلف و دوران مختلف گسترش میدهد. ترجمه به ما اجازه میدهد تا دگرگونی بیگانه به آشنا را درک کنیم و اندک زمانی به دنیای خارج از خود، پیشداوریها و سوءبرداشتهایمان سفر کنیم. ترجمه باعث بسط و گسترش جهان ما و آگاهیمان در سطحی بسیار گسترده و وصفناپذیر میگردد.»
مطالب مرتبط