یک تیم تحقیقاتی مرکب از ۵ محقق اقتصادی ایرانی مقیم خارج از کشور، با بررسی تجربه کشورهای موفق در عصر کرونا برای «کاهش نرخ مرگومیر به سطح نسبتا مناسب»، فرمول نجات کشور از «انفجار کرونا» را ارائه کردند. این فرمول در دو فاز «ضربتی کوتاهمدت حداکثر یک ماهه» و «دائمی تا زمان پایان کرونا به شکل بازگشت محتاطانه به فعالیتها» قابل اجرا است و نتیجه آن میتواند آمار مرگ را به یکدهم وضعیت فعلی برساند.
مطالعات ۵ محقق علوم اقتصادی و سیستمی، ضمن پاسخ مستند به معمای سیاستگذار درباره «نحوه انتخاب در دوراهی مقابله با کرونا یا نجات اقتصاد»، مسیر پیموده شده توسط کشورهایی که توانستهاند ضمن افزایش نسبی سطح فعالیتهای اقتصادی و تعاملات اجتماعی، بر کنترل زنجیره کرونا فائق آیند را نیز توضیح میدهد.
این تحقیق توسط محمد اکبرپور (دانشگاه استنفورد)، بابک حیدری (دانشگاه نورثایسترن)، هژیر رحمانداد (دانشگاه امآیتی)، نویدغفارزادگان (دانشگاه ویرجینیا تک) و حامد قدوسی (دانشگاه کل پُلی) انجام شده است.
در مقدمه این مطالعه با اشاره به درگیری حداقل ۸ ماهه ایران با موج کرونا و همچنین مرگ دهها هزار نفر از هموطنان و همچنین فشار جدی اقتصادی ناشی از محدودیتهای بهداشتی و ایمنی از یکسو و جمعیت مستعد مبتلا شدن به کرونا از سوی دیگر، تاکید شده است: فرضیهای که سیاستگذاران تحت عنوان «دوگانه کنترل زنجیره کرونا و توسعه فعالیتهای اقتصادی» برای خود شکل دادهاند، در شرایط حاضر موضوعیت ندارد، چون این دو در بلندمدت مستقل از هم هستند. به بیان ساده، با «رها کردن جریان ابتلا به کرونا و بیعملی مقابل آن، الزاما رونق اقتصادی یا بهبود در فعالیتهای کسبوکار رخ نمیدهد.»
در توضیح رفع این ابهام مشخص میشود: کشورهایی که توانستهاند در دو فاز زمانی و عملیاتی مجزا، آمار ابتلا و مرگ کرونایی را کاهش دهند، هماکنون دارای سطح مناسبی از تعاملات و فعالیتهای اقتصادی هستند. اما کشورهایی که آمار تلفات با کرونا و هزینههای مرگومیر ناشی از آن در آنها به مرحله «انفجار» رسیده و حتی از آن هم فراتر رفته است، نه تنها بهره اقتصادی بالایی نصیبشان نشده که هزینههای نهایی آن کشور از این محل، بیشتر از بقیه هم شده است.
این واقعیت در شرایطی مطرح است که طی اینماهها، عمده کشورها هزینه اقتصادی مشابه در عصر کرونا متحمل شدهاند اما ابعاد و شدت زنجیره کرونا در برخی کشورها شدیدتر است. این برخی کشورها، بعضا دچار «انفجار کرونا» شدهاند. منظور از عبارت «انفجار کرونا»، افزایش میزان مرگ روزانه به بالای عدد ۲ در هر میلیون نفر است بهطوریکه در آمریکا این عدد، ۳ است. اما در چین و کرهجنوبی که موفق عمل کردهاند، میزان مرگ روزانه با کرونا ۰۲/ ۰ نفر در هر میلیون نفر است که نزدیک به صفر است.
علت این تفاوت در آمار مرگومیر را باید در «حساسیت سیاستگذار» به موضوع و «رفتار شهروندان» در این دوره جستوجو کرد.
این تیم تحقیقاتی برای بررسی دقیق وضعیت کشورها در حوزه ابتلا به کرونا و مرگ با کرونا از شاخص «بازتولید بیماری» استفاده کردهاند. این شاخص «میزان مبتلای جدید در اثر آلودگی توسط یک بیمار کرونایی» را توضیح میدهد؛ در واقع تعداد افرادی که یک کرونایی در طول بیماری خود میتواند آنها را آلوده (مبتلا به کرونا) کند همان عدد این شاخص است.
تحقیقات نشان میدهد، چنانچه شاخص «بازتولید بیماری»، بالای عدد یک باشد زنجیره ابتلا به کرونا و مرگومیر با آن بهصورت تصاعدی افزایش پیدا میکند و کار به «انفجار کرونا» میرسد اما چنانچه این عدد به زیر یک کاهش پیدا کند، روند ابتلا و مرگ محدود خواهد شد.
تغییرات شاخص «بازتولید بیماری کرونا» تابعی از «حجم تعاملات اجتماعی» و «رفتارهای پیشگیرانه» است. نکته قابل تامل آنکه در ابتدای شیوع کرونا، عدد «بازتولید بیماری» در کشورها بالای ۲ تا ۴ بود اما الان در اکثر جوامع، این شاخص به سمت عدد یک همگرا شده است.
با این حال و بهرغم آنکه «بازتولید بیماری» در خیلی از کشورها حول و حوش عدد یک است اما همین کشورها به لحاظ سرانه مرگومیر، با یکدیگر تفاوت شدید دارند.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد: بخشی از تفاوت در آمار مرگومیر با کرونا بین کشورهای مختلف به دو پارامتر «کیفیت نظام سلامت و بهداشت» و «میزان جمعیت سالخورده و آسیبپذیر» بستگی دارد اما علت اصلی در «تفاوت آمار مرگ بین کشورهایی که بازتولید بیماری در همه آنها نزدیک عدد یک است» به «عکسالعمل جامعه به ریسک کرونا» برمیگردد.
کشورهایی که طی ماههایی اخیر «حساسیت کافی» به کرونا داشتند و «عکسالعمل ضربتی» برای کنترل زنجیره ابتلا نشان دادهاند، آمار سرانه مرگ روزانه در آنها پایین است اما کشورهایی که بعد از بالارفتن آمار مرگ روزانه به بیش از دو نفر در هر میلیون نفر، تازه به موضوع واکنش نشان دادهاند، میزان سرانه مرگ در آنها بالاتر از دسته اول است. این تفاوت در آمار مرگ بین این دو دسته کشور در شرایطی است که تقریبا در هر دو دسته، نرخ «بازتولید بیماری»، عدد یک یا نزدیک به آن است اما تفاوت در «رفتار پیشگیرانه و سیاستهای اعمال شده» ناشی از اختلاف حساسیستها در کشورها به این موضوع، «شدت مرگ» را متفاوت کرده است.
محققان ایرانی در این تحقیق تاکید میکنند: کشور برای جلوگیری از «انفجار بیماری کرونا» چارهای جزء «پرداخت هزینه اقتصادی و اجتماعی لازم» برای ابتدا «پایین آوردن نرخ بازتولید به زیر عدد یک» و سپس «حفظ کردن نرخ در حول و حوش یک» ندارد. برخی کشورها که از تاکتیک «کمشماری آماری» برای کاهش حساسیت جامعه استفاده میکنند درست برعکس هدف خود عمل میکنند چون با کاهش حساسیت از این مسیر بیراهه، نرخ مرگومیر افزایش پیدا میکند و بهره اقتصادی اتفاق نمیافتد.
نسخهای که در این مطالعه برای ایران و البته کشورهایی همچون آمریکا و شیلی (کشورهایی که فوت روزانه سرانه در آنها دو نفر یا بیشتر در میلیون نفر است) با هدف کاهش نرخ مرگ و کنترل زنجیره کرونا ارائه شده است دارای دو فاز زمانی اقدام و عملیات است.
بر این اساس، سیاست مناسب برای شکست زنجیره ابتلا به کرونا و کنترل نرخ مرگ در حد نسبتا مناسب در ایران، در دو مرحله باید به اجرا دربیاید. مرحله اول «کنترل ضربتی کوتاهمدت» است. در این مرحله باید «تعطیلی فراگیر سه تا چهار هفتهای» در کشور اعمال شود تا تعداد ابتلا و سپس مرگ بهشدت کاهش پیدا کند؛ بهطوریکه نرخ بازتولید به پایین عدد یک نزول کند. برای انجام این مرحله لازم است تعاملات اجتماعی به حداقل ممکن برسد به این صورت که تعاملات در فضاهای بسته، «صفر» شود و فعالیتهای ضروری حتما با ماسک انجام شود. همچنین «انتشار دقیق و منطقهای آمار ابتلا و مرگ» برای همراهکردن شهروندان با سیاستها و منعطف کردن سیاستها در هر منطقه به تناسب افت یا رشد شدت بیماری نیز لازم است.
اما در مرحله دوم، «بازگشت به فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی با کنترل عدد بازتولید در نزدیکی یک» اتفاق میافتد. در این مرحله، سطح جدید تعاملات در شهرها و کشور متناظر با بالاترین سطح فعالیت اقتصادی در جهان کرونایی، میتواند تقویت شود مشروط به اجرای «چند سیاست ساده» برای «کاهش احتمال انتقال در تعاملات» و «کاهش تعاملات اجتماعی.»
محققان در تحقیقات خود برای اجرای فاز دوم «نجات کشور از انفجار کرونا» بعد از انجام فاز اول تصریح کردهاند: فاز دوم، بازگشت محتاطانه به فعالیتهای اجتماعی است که مطابق تجربه نیوزیلند، کرهجنوبی، چین و نروژ، عملیاتی است. برای این منظور میتواند برای کاهش احتمال انتقال در تعاملات، از ماسک استفاده کرد، از تجمع طولانی در فضاهای بسته پرهیز کرد و همچنین سیستمهای تهویه در فضاهای بسته را بهبود داد. همچنین برای کاهش تعاملات اجتماعی نیز لازم است از «دورکاری در شغلهایی که ضربه اقتصادی کمتری میخورند» استفاده کرد، ظرفیت حضور در فضاهای بسته مانند مراکز تجاری را کاهش داد و فعالیتهای پرجمعیت در فضاهای بسته را ممنوع کرد. در کنار این سیاستهای مخصوص فاز دوم، لازم است: برای موفقیت در کنترل بیماری وضعیت نشر ویروس در هر منطقه بهطور پیوسته رصد شود تا در صورت مثبت شدن شیب تعداد موارد جدید بیماری بتوان با تطبیق سیاست از یکسو و تطبیق میزان احتیاط افراد در اثر «اعلام عمومی آمار» از سوی دیگر سطح تعاملات را پایین آورد. بنابراین لازم است که سیاستگذاران آمار هر منطقه را بهطور پیوسته و دقیق اعلام کنند. در صورت افزایش سرانه بیماری از حدی مشخص (هدف سرانه بیماری در منطقه، مثلا ۵ بیمار جدید در میلیون در روز)، سریعا سیاستهای محدودکننده را با تدابیری چون کاهش ظرفیت مجاز در فضاهای بسته یا افزایش شغلهایی که دورکاری اجباری برای آنها تعیین شده است، اجرا کنند و در صورت کاهش شیوع بیماری، سیاستهای محدودکننده را بهطور متناسب کاهش دهند. این سیاستگذاری دینامیک مبتنی بر آمار منطقهای، علاوه بر کاهش شدت انتشار ویروس، کاهش آسیب به فعالیتهای اقتصادی در سطحِ ملی را نیز به همراه خواهد داشت.
محققان ایرانی مقیم خارج که این مطالعات را انجام دادهاند، خطاب به دولت تصریح کردهاند: «پیروزی بر کرونا آسان نیست؛ اما ممکن است و هزینه هم جانی و هم اقتصادی این پیروزی هر چند بالا قطعا از هزینه بیعملی و کجدارومریز مدارا کردن با بیماری بسیار کمتر است.»
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط