مصوبهای که در مورد حوزه رمزارزها تصویب شد، نخست اینکه خیلی موارد کلی بود و دوم بندهایی که جزئیتر در مورد حوزه ماینینگ میگفت، بهشدت به این صنعت به دو دلیل آسیبزننده است. نخست گفته بودند تعرفه برق این صنعت برق صادراتی است. این برق صادراتی که اول تعرفه آن هنوز مشخص نشده است که دقیقاً چقدر است و دوم اینکه ما در کشور تعرفهای به عنوان برق صادراتی نداریم. برق صادراتی که اشاره میکنند، اینطور میشود برداشت کرد که به کشورهای دیگر برق را به چه قیمتی فروختهاند، آن را برای ما محاسبه کنند؛ ولی اینکه به کشورهای دیگر چند فروختهاند، متفاوت بوده است؛ یعنی به هر کشوری با یک قیمت مشخص نفروختهاند. براساس تفاهمنامه و اعتباراتی که بین دو کشور حاکم بوده این تعرفه وضع شده است. مثلاً تعرفه برقی که ما به عراق میدهیم با تعرفه انرژیای که به ترکیه میدهیم، کاملاً متفاوت بوده و این خودش یک موضوع است. دوم اگر بخواهند به تعرفه صادراتی اعلام کنند این تعرفهها در مورد آنها بحث است و هنوز بهطور شفاف نگفتهاند که چقدر است. این تعرفههایی که گفتهاند حتماً باعث مهاجرت ماینرها خواهد شد؛ یعنی این صنعت ضربه بزرگ و آسیب جدی در ایران خواهد خورد و تمام فعالان از کشور میروند؛ از این حیث که کشورهای همسایه مثل گرجستان به فعالان این حوزه هم تسهیلات و هم مجوز میدهند و در این کشورها انرژی خوب، تسهیلات خوب و قوانین شفاف و روشن وجود دارد. کشورهای دیگر مثل چین و روسیه با آغوش باز از این سرمایهگذاران استقبال میکنند. پس این اولین آسیب است. بزرگترین آسیبی که طی مدت اخیر صنعت ماینینگ و این فناوری دچار شد بهدلیل بلاتکلیفی و عدم شفافسازی و ابهامی است که در این حوزه وجود دارد. هفت ماه پیش دبیر شورایعالی فضای مجازی این حوزه را به عنوان یک صنعت اعلام کرد؛ یعنی فعالان میتوانند فعالیت کنند؛ اما از آن زمان تاکنون هیچ مصوبه و قانون شفافی اعلام نشده است. حتی همین مصوبهای که بانک مرکزی اعلام کرده، پر از ابهام است و فقط یکسری تیتر تایید شده و مفاهیم تیتروار با موج زیادی از ابهام همراه است و این باز مشکلی را حل نمیکند. پس خود مصوبه خیلی مبهم و کلی است. دوم اینکه تعرفه صادراتی بسیار آسیبزننده است. باز در مصوبه اعلام کردهاند که محصول تولیدشده؛ یعنی بیتکوین باز باید به عنوان محصول صادراتی به آن نگاه کرد؛ یعنی ارزی که به آن تعلق میگیرد ارز با قیمت کم است. یعنی هم بابت مواد اولیه آن که انرژی است یارانه نمیگیرد و هم از آن طرف محصول آن را صادراتی از فعالان این حوزه میخواهند؛ فعالان ماینینگ این را میگویند که ما اگر برق صادراتی ایران را از عراق دوباره بخریم برای ما مقرونبهصرفهتر است. این سیاست یک بام و دو هواست؛ به این معنا که از یک طرف میخواهند یارانه را از روی انرژی ماینرها قطع کنند و از طرف دیگر ارز آن را تضمینی میخواهند؛ یعنی در سود میخواهند شریک باشند و در ضرر به هیچوجه. این چه صنعتداری است؟ مثلاً در صنایع دیگر دولت تضمین ریسک آن را قبول میکند و هم یارانه میدهد و ارز آن مثلاً صنایع فولاد، مس، آهن و... اگر صادر شود ارز آن به کشور برگردانده میشود؛ اما صنعت ماینینگ که یارانه به آن تعلق نمیگیرد، چرا باید ارز آن تضمینی برگردد؟ فعالان این حوزه باید بتوانند ارز آن را آزاد به دست بیاورند و مهمتر اینکه چرا تعرفه صادراتی؟ آن هم صادراتیای که مشخص نیست. یک موضوع مهم دیگر در این فعالیت زمان است که در آن بسیار حائز اهمیت است؛ به گونهای که این دستگاههای انبوهی که برای این کار استفاده میشود تاریخ مصرف دو ساله دارد. این تاریخ مصرف از نظر تکنولوژی است، چه بسا که دستگاهها قدیمی میشود. برای فعالیت ماینینگ، این دستگاه دو سال عمر مفید دارد؛ چراکه دستگاههای جدیدتر میآید و پاسخگوی سختی شبکه جدید است؛ به این معنا که دستگاه شما باید هر دو سال بهروز شود وگرنه شما یک ماینر نیستید. با نگاه به این موضوع، از اواخر بهار شرایط بلاتکلیفی و برخورد متفاوت با فعالان این حوزه را داریم. برخورد متفاوت نسبت به رویکردی است که حاکمیت نسبت به فعالان این حوزه دارد. فردی با ما تماس میگیرد که سی و سه دستگاه دارم که هشدار دادهاند که قطع کن. فرد دیگری میگوید 20 دستگاه داشتم. الان همه دستگاهها را بردهاند. نفر دیگر میگوید من 8 دستگاه داشتم و برایم پرونده درست کردهاند و همه دستگاهها را بردهاند و خود من به قید سند بیرون هستم. چه چیز این را مشخص میکند و چه قانونی برای این وجود دارد؟
دومین مشکل این است که دستگاهها را جمع کردید، هزینه این دستگاهها هم بالاست، الان اگر افراد بخواهند این دستگاهها را پس بگیرند چگونه باید این کار را بکنند؟ جریمه آن باید پرداخت شود؟ و چه روالی برای آن وجود دارد؟ الان دستگاهها به تعزیرات میرود یا به ستاد مبارزه با قاچاق؟ روند ضبط کالاهای دیگر مشخص است و جریمه آن را پرداخت میکنید و آنها آزاد میشوند. برای این دستگاهها چه روالی تعریف کردهاند؟ باز مشخص نیست. یک نکته که بسیار مهم است آن دو سالی است که عمر مفید یک دستگاه در بازه فعالیت است و نکته مهم دوم این است که هر چهار سال یک بار درآمد ماینرها کاملاً نصف میشود به صورت برنامهای که در بیتکوین وجود دارد. الان این درآمدی که استخراج بیتکوینها دارد سال دیگر بازه چهارساله این درآمد تمام میشود؛ یعنی تمام درآمدهایی که سرمایهگذار فعال عضو ماینینگ این را در دوره سرمایهگذاری خود در نظر میگیرد و میگوید مثلاً تا پایان سال 2020 من میتوانم اینقدر درآمد داشته باشم؛ ولی شش ماه است که همه فعالان این حوزه دستگاههای خود را خاموش کردهاند، بهدلیل عدم شفافیت و ابهامی که وجود دارد، چه کسی که مجوز دارد و چه کسی که دستگاههایش را قانونی وارد کرده است. هر کسی که دارد فعالیت میکند دستگاه خود را خاموش کرده است؛ چراکه برخورد حاکمیت شفاف نیست. هیچکدام از آنها نمیدانند که مجوز کافی را دارند یا خیر. یعنی یک فرد میگوید مجوز دارم و برق من نیز قانونی است؛ اما نمیدانم کارم قانونی است یا نه. زیرا همه همکارهایی که شرایط مشابه من را داشتهاند را گرفتهاند. این خود یک ابهام است. آنها که مجوز دارند، چه نوع مجوزی دارند؟ وزارت صمت بهتازگی اعلام کرده است که من متولی صدور این مجوزها هستم؛ اما وقتی تعرفه آن مشخص نیست چه کمکی به فعال این حوزه میکند؟ یعنی این به تعویق انداختن بسیار به این حوزه آسیب میزند، چه بسا در این روند خیلیها ورشکست میشوند، خیلیها آسیب جدی میبینند و همه ماینرها مهاجرت میکنند؛ یعنی وقتی بستر قانون از لحاظ اجرا خیلی متزلزل بوده و برخورد سلیقهای در آن حاکم است هیچ سرمایهگذاری این ریسک را نمیکند چون ریسک آن برای آن فعال قابل محاسبه نیست. تا سال دیگر درآمد ماینرها نصف میشود و دستگاه آنها هر دو سال یک بار کارایی خود را از دست میدهد. پس زمان خیلی مهم است و بیشترین چیزی که اینجا به دلیل نبود شفافیت، سوخته میشود زمان است.
ما هم به تعرفه اعتراض داریم و هم به تضمینش که میخواهند ارز را اینگونه محاسبه کنند و هم اینکه نبود شفافیت باعث ضربه بزرگی به این صنعت شده است. بهطور مثال این دستگاهها هر کدام 10 میلیون تومان است. یک فارم که میگویند 30 دستگاه است؛ یعنی 300 میلیون دستگاه ضبط شده است. این فارم 30 دستگاهی، فارم کوچکی است؛ اما وقتی این فارم از چرخه اقتصاد کشور خارج شده است یعنی ما میلیاردها تومان را دپو کردهایم و منتظریم تصمیم بگیریم. خود این کار یک فرصتسوزی بزرگ بابت سرمایههایی است که هزینه شده است. در حال حاضر نزدیک چند ده میلیون دلار یا بیشتر توسط دولت و نهادهایی که مجری این حوزهها هستند دپو شده، از این لحاظ که نه شفافیت است و نه فعالان میتوانند کار کنند و دستگاهها دپو شده و هیچ راهی هم برای بازگشت و استفاده از این دستگاهها تعریف نشده و برخوردها متفاوت و سلیقهای است.
از اواسط خرداد ماه بود که دستگاهها جمع شده است. پنج ماه است که دستگاهها جمع شده است. دولت چه تصمیمی برای این دستگاهها گرفته است؟ اگر دارد استفاده میکند باز میگوییم یکی هست که از این دستگاهها استفاده میکند و ارز آن به کشور برمیگردد؛ اما اگر میخواهد به فعالان بازپس بدهد بگوید جریمهها را پرداخت کنید. اگر میخواهد بگوید بیتکوین کلاً ممنوع است، چرا آن را صنعت اعلام کردهاند؟ اینها همه ابهام است. باید قانونی تدوین و همه این مسائل روشن شود.
منبع: اقتصادنامه
مطالب مرتبط