🔻روزنامه ایران
📍اصلاحاتی که کمیسیون تلفیق از قلم انداخت
✍️مژگان خانلو
روز گذشـــــته حتــی اصلاحات گســـــترده کمیســــیون تلفیـــق مجلــــس در لایحه بودجه دولت هم نتوانســــــت نظــــــر نمایندگان را جلب کند. طی دو ماهی که از تقدیم لایحه بودجه سال آینده به مجلس میگذرد، کمیسیون تلفیق براساس نظر کمیسیونهای تخصصی اصلاحات گستردهای در لایحه دولت اعمال کرد. این در حالی است که برخلاف انتقادات گستردهای که برخی نمایندگان به لایحه بودجه دولت مطرح میکردند، اما در نهایت اکثر این انتقادات اساسی توسط کمیسیون تلفیق در لایحه اعمال نشد و حتی با تغییراتی که این کمیسیون در سقف بودجه اعمال کرد، کسری تراز عملیاتی بودجه نیز افزایش یافت.
از جمله ایرادات مطرح شده از سوی نمایندگان به لایحه بودجه دولت میتوان به موارد زیر اشاره کرد: - رشد بودجه عمومی (۴۶ درصد) لایحه نسبت به مصوب سال ۹۹ - احتساب نرخ ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی و فسادآور بودن آن - عدم انجام اصلاحات ساختاری - سهم بالای منابع حاصل از صادرات نفت - افزایش مالیاتها در شرایط رکودی و تعطیلی مشاغل در شرایط کرونا - سهم بالای بودجه شرکتهای دولتی در لایحه بودجه - عدم رعایت عدالت در توزیع منابع و اعتبارات - اعمال ضریب یکسان اجرای افزایش حقوق کارمندان دولت تراز عملیاتی منفی هرچند روز گذشته کلیات بودجه در مجلس رد شد، اما نتایج اصلاحاتی که توسط کمیسیون تلفیق در یک مهلت دوماهه داده شد، نشان میدهد که بودجه را با مشکلات حادتری مواجه کرده بود. ازجمله نتایج لایحه تلفیق مجلس میتوان به موارد زیر اشاره کرد: - رشد ۱۰۰ درصدی لایحه تلفیق نسبت به مصوب ۹۹ و عدم اعمال هیچ گونه کاهشی در منابع و مصارف لایحه تقدیمی دولت - اعلام و اعمال نرخ تسعیر ارز ۱۷۵۰۰ تومانی و شروع آثار و تبعات تورمی آن در جامعه - عدم انجام اصلاحات ساختاری که معتقد بودند دولت انجام نداده است. - افزایش سهم ریالی منابع حاصل از صادرات نفت نسبت به لایحه دولت - افزایش مالیاتها خصوصاً در بخش مالیات بر ارزش افزوده - افزایش منابع هدفمندی یارانهها (از طریق افزایش سهم صادرات فرآوردههای نفتی و فروش داخلی) و افزایش سهم یارانههای نقدی و معیشتی حتی دهکهای بالای درآمدی به قیمت افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی. - افزایش کسری تراز عملیاتی - اجازه واردات خودروهای لوکس مناطق آزاد به سرزمین اصلی که تبعیضها را افزایش میدهد. - نقض برخی مفاد قوانین دائمی و اتخاذ تصمیماتی که از اندازه و قواره و اختیارات قانون بودجه سنواتی خارج است - افزایش غیرواقعی سرفصلهای درآمدی به جهت پوشش هزینهای مورد نظر - برهم زدن شاکله بودجه تقدیمی به گونهای که مهر تأیید سایر نمایندگان ملت را نیز نتوانست کسب کند. از دیدگاه منافع ملی میتوان گفت شاید اصلح بود نمایندگان محترم مجلس تصمیم مناسبتری درخصوص لایحه بودجه تهیه شده توسط کمیسیون تلفیق بودجه اتخاذ میکردند و اساساً از ابتدای بررسی لایحه بودجه تقدیمی دولت مباحث سیاسی را از مسائل کارشناسی بودجه منفک میکردند.
🔻روزنامه کیهان
📍پرچمداران همیشگی انقلاب
✍️سیدمحمدسعید مدنی
۱- خدا مرحوم آشیخ حسین لنکرانی، روحانی سیاسی کهنه کار قدیمی را رحمت کند.ایشان سالهای ۵۳ و۵۴ یا شاید زودتر،- سالهای اواخر دهه ۴۰- وضعیت رژیم طاغوت را تشبیه میکرد به کسی که روی یک گنبدی رفته و یک دستمال ابریشمی هم دستش است که توی آن پر از گردو است، و گوشه این دستمال باز شده، و گردوها همین طور دارد میریزد؛ این میخواهد این گردو رابگیرد، یک گردو از آن طرف میافتد، یک گردوی دیگر، یک گردوی دیگر، خودش هم روی گنبد است، بالاخره آدم روی زمین صاف باز میتواند گردوها را هر جور هست جمع کند.به نظر من امروز نظام سلطه در مواجهه با حرکت اسلامی، یک چنین حالتی دارد، جا پایش محکم نیست،زیرا بسیاری از شگردهای تبلیغاتی استوار بنیانِ قدیمی اینها برای مردم دنیا رو شده است. امروز در جامعه آمریکا، خشم عمیق از حضور قدرتمند لابی صهیونیستی، به تدریج دارد توسعه پیدا میکند...
(رهبر معظم انقلاب، ۲/۴/۸۹)
۲- انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای بزرگی که حداقل طی سیصد، چهار صد سال اخیر صورت گرفته است یک تفاوت بزرگ دارد و آن اینکه پس از پیروزی در مرحله اول و سقوط رژیم دست نشانده پهلوی و تبدیل شدن به «نظام جمهوری اسلامی» کماکان، «انقلابی» مانده است.از این نظر بدون تردید و بیاغراق یک استثناست. در تاریخ بسیاری انقلابها و نهضتهای بزرگ با شعارهای مترقی و عدالتخواهانه رخ دادهاند اما بعد از پیروزی وتبدیل شدن به «نظام» و «نهاد» و کسب قدرت سیاسی و اجتماعی رفته رفته دست از آن شعارها و آرمانهای اولیه برداشته و سهل است که به ضد اصول و آرمانهای خود و کارکرد انقلابی خود تبدیل شدهاند.اما این اتفاق درباره انقلاب مردم ایران تکرار نشد، و با وجود تلاشهای خبیثانه از بیرون و شیطنتهای خائنانه(در بعضی موارد ناآگاهانه) از درون،جمهوری اسلامی مظهر انقلاب اسلامی و تداوم راستین همان راه و مسیر است و ثابت کرده که «انقلاب اسلامی امری مستمر» و تا پایان تاریخ است و مربوط به یک روز و یک واقعه نیست که با سقوط یک رژیم و ظهور حکومتی دیگر به تاریخ بپیوندد.
۳- ۴۲ سال است که دشمنان انقلاب و بدخواهان این سرزمین با تمام توان و به شکل و شیوههای مختلف و استفاده از هر وسیله و حربهای و دست زدن به هر شرارت و جنایتی؛ تلاش کردهاند انقلاب اسلامی را در وهله اول محو و نابود کنند و اگر نمیتوانند؛ به شکل موذیانه و تدریجی خاصه با استفاده از تاکتیک «نفوذ»، سعی کنند ماهیت و سیرت آن را تغییر دهند. به این شکل که فرم و ظاهر بماند(و به تعبیر رهبر انقلاب) حتی یک فرد معمم هم ظاهرا بر راس کار باشد اما سیرت و محتوی آن را در جهت منافع خود تغییر دهند. شرح جزییات این سعی و تلاشهای بیامان و یکسره دشمن از حوصله این مقال خارج است اما آنچه در صحنه واقعیت رخ داده و دوست و دشمن بدان معترف هستند این است که طی این ۴۲ سال هر چقدر زمان گذشته، دشمنان در رسیدن به اهداف شوم خود ناکامتر و عاجزتر شده و انقلاب اسلامی علیرغم تحمل دشمنیهای وحشیانه و فشارهای غیر انسانی، قویتر و آبدیدهتر شده و تجربیات بزرگ به دست آورده و با تکیه بر اصول و مبانی اولیه همچون استکبارستیزی، عدالت خواهی،طرفداری از مظلوم، دفاع از حقوق پابرهنگان و رنج دیدگان و مردم سالاری دینی و... محبوب قلوب ملتهای مظلوم جهان خاصه در منطقه شده است. برای نمونه یکی دو هفته پیش نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی سریعا هشدار داد که: «جمهوری اسلامی ایران در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری است.» و باز در همین روزهای اخیر «گرت پورتر» مورخ و تحلیلگر نام آشنای آمریکایی گفته است: «ایران سال ۲۰۲۱، ایرانی نیست که آمریکا در همین سالهای اخیر با آن روبهرو بود» او همچنین درباره قدرت نظامی ایران گفته است: «توانایی نظامی ایران، این کشور را بیش از پیش در مقابل فشارهای آمریکا، مقاوم میسازد... ایرانیها اکنون(در مواجهه با آمریکا) گزینه نظامی در اختیار دارند و...». در همین روزها معاون سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی(چاک فریلیک) گفته است: «ایران اولین دشمن اسرائیل است که آنقدر قدرتمند، پیچیده و دور از دسترس است که ما نمیتوانیم در مقابله با آن شانس پیروزی برای خود متصور شویم...»
۴- آنچه انقلاب اسلامی را در مصاف با تهاجمات هولناک ومردافکن دشمن حفظ و پیروز کرده است، در وهله اول قدرت نظامی و پیشرفتهای موشکی و شکستن انحصار علمی و فنآوری کشورهای زورگو و قلدر دنیا و... نیست بلکه «حضور مردم» است. پشتوانه اصلی نظام «مردم» هستند. همان مردمی که از هر سن و جنس و طبقه و قشر و... با اراده و اختیار خود با برافراشتن بیرق «نصر من الله و فتح قریب» انقلاب اسلامی را برای تحقق آرمانهای تاریخی و اعتقادی خود و ساختن جامعهای در تراز جامعه مورد نظر اسلام که بزرگترین شاخص آن «عدالت» است برپا کردند. و اینک۴۲ سال است بر خلاف خواسته دشمنان قسم خورده و روشنفکرانی که ایران را «جامعهای کوتاه مدت» مینامیدند، با تحمل سختیها و ناملایمات و مصیبتها و... به پای آن ایستاده و (به تعبیر دکتر شریعتی) «حسرت شنیدن یک آخ» را بر دل بدخواهان گذاشتهاند. این است که بزرگترین مدافع انقلاب و دشمن اصلی تروریستهای متمدن نما و غارتگران مدرن «مردم ایران» هستند و دشمن هم این را خوب میداند. دشمنانی که سالهای سال و در دوران حاکمان نالایق و سست عنصر قاجاری و همچنین شاهان دست نشانده پهلوی این سرزمین بزرگ و دارای تمدن کهن و مومن به اسلام ناب و... را به «مرتعی برای چرای بیگانگان» تبدیل کرده بودند. با قلدری و گستاخی بدون توجه به احساسات و خواست مردم برای آن خط و ربط تعیین میکردند. شمال و جنوب آن را میان خود تقسیم(قرارداد۱۹۰۷ روس و انگلیس) و یا (طی قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله)با به رسمیت شناختن استقلال آن روی کاغذ! و بعد با چنگاندازی به منابع مالی و اقتصاد کشور و در اختیار گرفتن قوای نظامی و امنیتی عملا استقلال آن را به تمسخر گرفته و ایران بزرگ را به کشوری«نیمه مستعمره» تبدیل کرده بودند و...بلاها و خسارات و... دیگری که وصف آن از حوصله این مقال خارج است.
۵- بزرگترین مدافع انقلاب اسلامی و استقلال و آزادی این سرزمین مردمی هستند که به گواه تاریخ به زعامت روحانیت بیدار با چنگ ودندان در برابر غارتگران مدرن و تروریستهای متمدننما ایستادگی و استقامت کردهاند.برای همین هم هست که هدف اصلی حملات و لبه تیز توطئههای پایانناپذیر دشمنان (از جنگ هشت ساله گرفته.... تا تحریم وحشیانه اقتصادی) مردم ایران هستند. یکی از اصلیترین آرزوها و خواستههای دشمن جدا کردن مردم از انقلاب و نظام و همچنین ضعیف کردن اعتقادات دینی و باورهای فرهنگی است و.... هدف آنها این است که مردم را از انقلابی که برپا کرده و نظامی که خود ایجاد کردهاند پشیمان کنند. اما یا نمیدانند یا خود را به نفهمی زدهاند که مردم ایران دفاع از اصل انقلاب و نظام اسلامی را(با وجود همه کمبودها و غلطکاریها و سختیهای اقتصادی و...) وظیفه شرعی و ملی خود میدانند و هر جا لازم باشد و احساس وظیفه کنند در وسط میدان و قلب معرکه حضور مییابند، چرا که انقلاب اسلامی را تداوم بخش نهضت پیامبر خاتم(ص) میدانند. این است که به قول رهبر انقلاب «آن کسانی که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدایی بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است. مال مردم است. آن کسانی که با همه وجود نظام جمهوری اسلامی را و اسلام را و این پرچم را در این کشور نگه داشتهاند. در درجه اول خود مردمند. دشمنان ما این را بفهمند.»
۶-اشرافیت مستکبر قریش حاکم بلامنازع جزیرهًْالعرب بود.از لحاظ سیاسی و اقتصادی بر همگان سیطره داشت و از حیث نظامی قدرت اول منطقه حجاز بود و نفسکش نداشت. بساط اشراف قریش وقتی جمع شد که با منطق استوار و خردکننده مکتب اسلام روبه رو شد و سیاسان و هوشمندان عرب وقتی کم آوردند و به «ابوجهل» تبدیل شدند که با «مدینه علم حکمت» و شخصیت عظیمی چون رسول مرسل(ص) مصاف دادند!
تمدن غرب و آمریکای روبه افول که خود را در اوج قدرت و سروری دنیا میدید در مواجهه با انقلاب اسلامی و منطق استوار و متین توحیدی هیچ غلطی نتوانسته انجام دهد و حالا به بنبست رسیده است در اینباره روزی نیست که از سوی اهل فکر یا سیاستمداران و اهالی رسانه حرف و اظهار نظری شنیده نشود. غرب از فرانسه و انگلیس گرفته تا.... آمریکا سخت به بحرانهای متنوع و چالشها داخلی گرفتار آمده است. چند روز پیش «جیک سولیوان(مشاور امنیت ملی رئیسجمهور جدید آمریکا) صریحا اظهار داشت «مهمترین و حساسترین چالش امنیت ملی که آمریکا با آن روبرو است برقراری نظم و قانون در داخل کشور است ما با بحران شیوع کرونا و بحران اقتصادی و... روبرو هستیم.» با این همه شیطان بزرگ به خاطر خوی استکباری و از آنجا که تداوم انقلاب را به ضرر منافع و ارزشهای تمدن سرمایهداری بلکه به معنای زوال و فروپاشی خود میداند، راهی جز مبارزه و عناد با انقلاب ندارد و حاضر به پذیرش واقعیات وتغییر منطقی سیاستهای خود نیست و در برابر ایران انقلابی همچنان عربده میکشد و تهدید و تحریم میکند و دیوانهوار مشت بر کوه میکوبد و بر تهدیدها و هجمههای تکراری و بیثمر خود اصرار میورزد.دشمن زخم خورده منتظر غفلت و غنیمتطلبی ماست تا بار دیگر «تنگه جبل عینین» را دور بزند و فاجعه «احد» را تکرار کند! آنچه او را و تلاشها و تاکتیکها و تهاجمات او را در این سالها ناکار کرده و شکست داده، رهبری هشیار و حرکت نظام در صراط مستقیم انقلاب است. و بالاخره پایداری مردمی مومن است که وعدههای الهی را باور و به تحقق آن ایمان دارند. «انما توعدون لواقع»! همه تلاشها و اقدامات باید در مسیر حفظ همبستگی و وحدت باشد که «همه با هم» اسم رمز پیروزی انقلاب بود. حرف زدن از وحدت هم به تنهایی وحدتبخش نیست. عوامل وحدت چندگانه است اما مهمترین آن به صداقت و اخلاص مسئولان و مدیران برمیگردد.کسانی که به برکت پیروزی انقلاب و غالبا مستقیم و غیر مستقیم با رای مردم مناصب و جایگاههای مدیریتی را صاحب شدهاند. همه، خاصه مدیران همواره باید در نظر داشته باشند که در نظام مردمسالاری دینی همانطور که مردم در انتخاب اصل نظام و دولت و رئیسجمهور و نمایندگان و... با «رای» خود.بزرگترین و تعیینکنندهترین نقش را دارند از آن طرف. اینان باید در عمل امانتدار رای مردم باشند و در مسیر خدمت به خلق خدا و تحقق انتظارات به حق و وعدههای داده شده حرکت کنند، بدون تردید روحیه خدمتگزاری و اخلاص در انجام وظایف و تلاش بیامان و جهادی برای برطرف کردن مشکلات زندگی آحاد جامعه به ویژه اقشار زحمتکش از سوی مسئولان و مدیران بزرگترین عامل ارتقا اعتماد مردم به کارگزاران نظام و حفظ و تداوم وحدت اجتماعی است و بالاخره کاریترین حربه در خنثی کردن شیطنتهای دشمنان در جدایی میان مردم و مسئولان است.
🔻روزنامه اطلاعات
📍بازگشت به تحریم یا برجام!؟
✍️ابوالقاسم قاسمزاده
ترامپ بهطور یکجانبه از معاهده برجام خارج شد و سیاست «تحریم همهجانبه و فشار حداکثری» علیه ایران را کلید زد و چهار سال ادامه داد. در این مدت کاخ سفید رسماً خط بطلان بر استراتژی مورد توافق بینالمللی، چند جانبهگرایی، کشید و ترامپ اعلام کرد برای تحقق شعار انتخاباتیاش «آمریکا اول» از این پس در پی تثبیت شعار «یکجانبهگرایی»، با فرماندهی «آمریکا» است!
ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورد و اکنون پرونده استیضاح او در دستور کار کنگره آمریکا قرار گرفته است. بایدن از حزب دمکرات، رئیسجمهوری آمریکا شده است و آغاز کارش را با حذف بسیاری از تصمیمگیریهای ترامپ و ارائه دستورالعملهای جدید، هم درباره مشکلات داخلی آمریکا و هم تجدیدنظر در ساختار و روش سیاست خارجی قرار داده است. مجموعه افرادی که او در دایره مسئولیتهای سیاست خارجی انتخاب کرده است، همگی از طیف میانه و بهقول برخی از تحلیلگران سیاسی در آمریکا، اروپا و ایران، از لیبرالهای با تجربه و کارشناسان روابط بینالمللی هستند. وزیر خارجه او «بلینکن»، دستیار «جان کری» وزیر خارجه اوباما و نفر دوم در گفتگوهای معاهده برجام بوده است. آن هم در حالیکه شعار اصلی و عمده «جان کری» وزیر خارجه اوباما و تیم همراه او در گفتگوهای «برجام» تنشزدایی در روابط ایران و آمریکا از مسیر گفتگوهای دو و چند جانبه بود. اکنون رئیسجمهوری جدید آمریکا صفآرایی اجرای سیاست خارجیاش را با انتخاب این تفکر و تیم دوران معاونت اول بودنش در هشت سال ریاستجمهوری اوباما کلید زده است. در این میان سیاستمداری با تجربه به نام «مالی» که در همه گفتگوهای برجام ـ ظریف و کری ـ حضور داشته و چندینبار اعلام کرده «که طراحی و اجرای برنامههای تحریمها و فشار حداکثری ترامپ، شکست کامل خورده است و برای آمریکا خسارتبار بوده است» و «چهار سال فرصتهای گفتگوی تهران ـ واشنگتن را ترامپ و پمپئو به هدر دادند»، مشاور ارشد رئیسجمهوری درباره ایران شده است که مسیر سیاسی دولت بایدن درباره برجام و موضوع تحریمها را آشکارتر میکند.
«نتانیاهو» قبل از انتخاب رسمی «مالی» او را «یهودی منحرف» نامید و تکرار کرد که «بازگشت بایدن به برجام و لغو تحریمها اشتباه بزرگی است.» به نظر میرسد از اولین مأموریتهای «مالی» مشاور ارشد سیاسی بایدن، چرخش همهجانبه از دوران ترامپ و سیاستهای خارجی او، بهویژه درباره معاهده برجام و تحریمها علیه ایران باشد.
در چنین فضای خبری، یکباره رئیسجمهوری فرانسه وارد میدان شد و گفت: «باید در مذاکرات برجام سختگیرانهتر عمل شود و کشورهای دیگر منطقه از جمله عربستان را در این گفتگوها مشارکت داد.»
چند روزی این سخنان مکرون در رسانههای فرانسه و دیگر کشورها چرخید او را به جای سیاستمداری صاحب اندیشه، یک «شلوغکننده سیاسی» معرفی کردند. سخنگوی اتحادیه اروپا نیز واکنش و موضع رسمی اتحادیه را درباره گفتههای مکرون بهطور رسمی چنین اعلام کرد: «… اتحادیه اروپا روز دوشنبه سخنان مکرون رئیسجمهوری فرانسه درباره حضور عربستان در مذاکرات هستهای با ایران را «موضع شخصی» وی دانست و تأکید کرد «اتحادیه اروپا همچنان به برجام کنونی پایبند است. نیازی به تجدیدنظر درباره ساختار برجام و گروه متشکل آن نیست.» چین و روسیه نیز گفته مکرون را رد کردند.
اتفاق دیگری که اکنون خبرساز شده است، مصاحبه دکتر ظریف وزیر خارجه ما با شبکه مشهور آمریکایی سی.ان.ان است. ظریف در این مصاحبه بهصورت مطلوب و بسیار قدرتمند، ضمن شرح مواضع جمهوری اسلامی ایران که بسیار مورد توجه محافل سیاسی رسمی و غیررسمی غرب قرار گرفته است، گفت: «… میتوان مکانیسمی را برای هماهنگسازی و همزمان کردن اقدامات واشنگتن و تهران جهت اجرای کامل تعهدات برجامی بهکار گرفت. لازم است دولت جدید آمریکا به برجام برگردد و ایران آماده خواهد بود فوراً به این اقدام پاسخ مناسب دهد. مسأله اصلی این است که آیا دولت جدید آمریکا میخواهد سیاستهای شکستخورده دولت ترامپ را دنبال کند یا نه!؟»
این مجموعه از خبرها و گفتهها نشان میدهند:
۱ـ دیوار سیاست قلدری ترامپ و محوریت یکجانبهگرایی او براساس پرخاشگری و تهدید، بهطور کامل فرو ریخته است. نشانههای تجدیدنظر از سوی کاخ سفید و شروع رسمی کار ریاستجمهوری بایدن و تیم همراهش دیده میشود. بایدن میخواهد به برجام برگردد آنچنانکه چندین و چند بار بهصورت علنی آن را اعلام کرده است.
۲ـ اغلب تحلیلگران سیاسی نوشتهاند که بازگشت آمریکا به برجام، به خودی خود به معنای لغو برنامهها و سیاست «تحریم همهجانبه و فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران خواهد بود.
۳ـ برخی از تحلیلگران سیاسی نوشتهاند: «بایدن» شتابزده نیست؛ زیرا بهطور معمول سیاستمداران دارای تجربه، ضمن اجتناب از عجله، حرکت خود را با برنامهریزی و آیندهنگری روشن جهت میدهند. به همین دلیل است که در اولین سخنان، وزیر خارجه جدید آمریکا «بلینکن» گفت: «ما با دوستان خود در اتحادیه اروپا گفتگو و مشورت خواهیم کرد!» به نظر میآید با این تاکتیک، وزارت خارجه آمریکا میخواهد تا آنجا که ممکن است، زمان بخرد! اما در اصل دگرگونی و تغییر سیاست دوران فاجعهبار ترامپ تردید ندارند.
۴ـ بهطور غیررسمی و البته غیرعلنی، بسیاری از کشورها که چهار سال در سایه ترس و وحشتآفرینی ترامپ و همراهان او زیست سیاسی داشتند، اکنون اینجا و آنجا بر ادامه روال تحریمهای همهجانبه ترامپ تبصره میزنند. از نمونههای آن بازگشایی فضای معاملههای نفتی با ایران است. رسانههای نفتی در آمریکا و اروپا گزارش گشایش مسیرهای مسدود شده این بازار از گذشته را دادهاند.
🔻روزنامه اعتماد
📍درباره نظرسنجیهای مجازی
✍️عباس عبدی
یکی از امکاناتی که اخیرا در اختیار عموم افراد قرار گرفته، نظرسنجی اینترنتی است. کاری به ظاهر ساده و کمهزینه یا در واقع بدون هزینه که اجراکننده گمان میکند یافتههایش بسیار گرانبها خواهد بود. الان که وارد فصل انتخابات میشویم بازار آن داغ خواهد شد. هر فرد یا کانالی که مخاطبان قابل توجهی داشته باشد، میکوشد که از این امکان خود استفاده کند. بهطور قطع یافتههای آن میتواند معرف واقعیتی باشد و چه بسا ارزشمند است، ولی مشکل اصلی این است که باید مشخص کرد، این یافتهها معرف چه واقعیتی است؟ اگر قرار باشد هر کس در هر کانالی یا پیجی یک یا چند سوال را طرح کند و نتایج آن را به عنوان افکار عمومی تعمیم دهد، خوب همه این کار را خواهند کرد و آنگاه خواهیم دید که با صدها افکار عمومی گوناگون در موضوع واحدی مواجه هستیم. برای آنکه بدانیم نتایج این نظرسنجیها تا چه اندازه با یکدیگر متفاوت است، کافی است یک نظرسنجی را همزمان و در مدت محدود در تلگرام، اینستاگرام و توییتر یک نفر و نه حتی افراد متفاوت، طرح و نتایج آنها را مقایسه کرد. همچنین میتوان یک پرسش را در یک پیج یا کانال یا اکانت توییتری سه نفر متفاوت طرح و نتایج آن را مقایسه کرد. میتوان همزمان یک سوال را در فضای مجازی نیز به صورت حضوری یا تلفنی طرح و نتایج را مقایسه کرد. بهطور قطع و یقین همه این موارد با یکدیگر تفاوتهای جدی خواهند داشت. علل آن نیز روشن است. در درجه اول همه این نظرسنجیها جامعه آماری گوناگونی دارند، به عبارت دیگر حتی اگر هیچ مشکلی در پاسخها نباشد، نتایج معرف آرای گروههای گوناگونی است. کسانی که عضو کانال بنده هستند یا مطالب آن را در جاهای دیگر میبینند و به نظرسنجی پاسخ میدهند، متفاوت هستند از کسانی که عضو کانال یک اصولگرای تندرو یا طرفدار براندازی هستند. حتی مخاطبان من در توییتر متفاوت هستند از مخاطبانم در کانال تلگرامی. مشکل دیگر در نظرسنجیهای اینترنتی اریب و انحراف شدیدی است که میان پاسخدهندگان با کسانی که پاسخ نمیدهند، وجود دارد. این مساله در نظرسنجیهای تلفنی و خیابانی تا حدودی کنترل میشود ولی در نظرسنجی اینترنتی امکان چنین کنترلی وجود ندارد. در نظرسنجیهای مجازی میتوان مسخرهبازی درآورد و پاسخهای به کلی نامربوط و غلط داد...
در حالی که این کار در نظرسنجیهای کلاسیک بسیار کمتر رخ میدهد، چون پاسخگو متوجه این است که درک تناقضات از طرف پرسشگر ممکن است و بالاخره در نظرسنجیهای مجازی لشکر ترولها (اوباش) میتوانند وارد میدان شوند و با یک اقدام هماهنگ نتایج مشخصی را به نظرسنجی بار کنند. نکته دیگر این است که در نظرسنجیهای میدانی پیدا کردن روابط میان متغیرها و دریافت مفاهیمی عمیقتر از ظاهر فراوانیها ممکن است، ولی این امکان در نظرسنجیهای مجازی کمتر وجود دارد. به این دلایل و نیز حضور افراد غیر معتبر و دارای پیشفرضهای غیرعلمی و با انگیزههای سیاسی در این میدان، اعتبار این نظرسنجیها را مخدوش و دریافت گزارههایی معتبر از آن را بسیار سخت میکند. به همین علت ترجیح دارد که از استناد به این نظرسنجیها پرهیز کند، چراکه به راحتی میتوان خلاف آن را نیز ارایه کرد. این به معنای آن نیست که این نظرخواهیها به کلی بیفایده است و انجام نشود، بلکه به معنای آن است که اولا در استفاده از آنها باید احتیاط کامل کرد. دوم اینکه استنتاج از آنها به نسبت سخت است و باید اهل موضوع بود تا بتوان نتیجهای را آن هم با احتمال خطای فراوان به دست آورد. توصیه کلی این است که نظرسنجیهای مراکز معتبر را معیار قرار دهیم، آن هم با تحلیلی کارشناسانه. اعداد به خودی خود واجد معنایی دقیق نیستند. از فضای مجازی به گونه دیگری میتوان واقعیات را استخراج کرد. شاید نظرسنجی، کماعتبارترین آنها در این فضا باشد.
🔻روزنامه شرق
📍تحریمها چگونه خنثی میشود؟
✍️سیدمصطفی هاشمیطبا
سالهای طولانی است که ایران مورد تحریم اقتصادی کشورهای غربی قرار گرفته و با وجود تصویب رفع تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل پس از توافق برجام، خروج آمریکا از برجام و تحریمهای همهجانبه این کشور علیه ایران، شرایط جدیدی برای کشور ایجاد کرده است. درست است که به گفته رئیسجمهوری، رفع تحریمها حق ملت ایران است اما درستتر سخن مقام معظم رهبری است که گفتند در رفع تحریمها بکوشیم اما مهمتر از رفع تحریمها خنثیکردن تحریمهاست. خنثیکردن تحریمها یعنی چه و چگونه باید صورت گیرد؟ آیا خنثیکردن تحریمها یک پدیده دفعی و مقطعی است یا پدیدهای است که نیاز به تلاش مستمر و استفاده از دانش و فناوری اعم از صنعت و کشاورزی و حتی روابط بینالملل و از آن بسیطتر پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک دارد. ابتدا باید به این یقین و حداقل اعتقاد برسیم که خنثیکردن مقدم بر رفع تحریم است. درست است که در صورت رفع تحریم در بسیاری از موارد گشایش فوری در امور اقتصادی حاصل میشود اما تجربه نشان داده است که در ایران با رفع تحریم، همه به دنبال رفاه و آسایش میروند نه سازندگی و توسعه و رشد. بهعلاوه در رفع تحریمها هر لحظه امکان تحریم دیگری است و این پس از امضای معاهده برجام دیده شد. هرچند در ابتدا برخی یا بسیاری از تحریمها برداشته شد و هیئتهای اقتصادی فراوانی از کشورهای خارجی به ایران آمدند اما بلافاصله پس از خروج آمریکا از برجام همه درها بسته شد و شرکتهای خارجی از ایران خارج شدند. اما اگر به فرمول خنثیکردن تحریمها دست پیدا کنیم، نه تحریم امروز و نه تحریمهای احتمالی فردا به کشورمان صدمهای وارد نمیکند زیرا هر آنچه تحریم شود، ما را به آن نیازی نخواهد بود و صدالبته با این امر بدیهی که تا آنجا که ممکن است ارتباطات بینالمللی تداوم یابد و تقویت شود. در همین راستا لغو قطعنامههای شورای امنیت و جلوگیری از صدور قطعنامههای مشابه را باید در اولویتهای نخست آورد. تأسف اینجاست که در ۴۰ سال اخیر میتوانستیم به این امر مهم دست یابیم و تأسف بیشتر آنکه اگر هم اقدامی برای خنثیکردن تحریمها انجام دهیم، با اولین گشایش رفع تحریم همه آنچه را برای خنثیکردن به کار گرفتهایم، فراموش خواهیم کرد و به دنبال همین اقتصاد ۴۰ سال گذشته خواهیم رفت. تجلی این امر را میتوان در طراحی بودجه ۱۴۰۰ دید و صدالبته آنچه را مجلس تصویب خواهد کرد و تغییر ساختار خواهد نامید، تفاوتی در اصل ماجرا ندارد و اصولا اگر تصویب شود، همان خواهد بود که دولت خواسته و اگر هم تصویب نشود و در سال آینده یکدوازدهم آن که مجری خواهد بود، همان میشود. در حقیقت بیاثرکردن تحریمها (و تحریمهای احتمالی) بستگی کامل به تفکر ما در روبهروشدن با مسئله تحریم دارد. این نباشد که اگر تحریم باشیم، به خنثیکردن فکر کنیم و اگر تحریم نباشیم، اندیشه خنثیسازی را رها کنیم و جای تأسف دارد که نوعا به شکل دوم میاندیشیم.
این را هرگز بهعنوان یک اتهام به خود نباید تلقی کنیم، بلکه باید حقیقت را درک کرده، پذیرفته و در اصلاح اشتباهات اقدام کنیم نه آنکه به مصداق «از این ستون تا آن ستون فرج است» مسائل را به تعویق بیندازیم و امید فرج داشته باشیم. بیاثرکردن تحریمها یعنی تواناییداشتن، یعنی خودکفابودن، یعنی روی پای خود ایستادن و البته نه آنکه مراوداتمان را با سازمانهای بینالمللی و جهانی قطع کنیم و حتی در مواردی خودتحریمی کنیم. امروز که با تصویب مقررات FATF مخالفت میشود یعنی یک قطعنامه علیه خود صادر و خود را تحریم کردهایم. چراکه با تصویبنکردن FATF نمیتوانیم رابطه بانکی بینالمللی داشته باشیم. این را هم باید گفت که هر اندازه بکوشیم بههرحال برخی نیازهای واردات همواره باقی میماند و صدالبته برای شکوفایی اقتصاد و ارتقای تولیدات کشور و افزایش GDP نیاز به صادرات و تولید خدمات بینالمللی مانند گسترش گردشگری بینالمللی در داخل کشور و نیاز به روابط بینالمللی وجود دارد.
مهم آن است که امهات نیازهای کشور در داخل فراهم شود و کشور دچار بحران نشود؛ برای مثال در حال حاضر سالانه قریب به ۱۰ میلیون تن کالای کشاورزی وارد کشور ما میشود، کشوری که از همه مواهب طبیعی خداداد بهرهمند است و سالانه برای همین منظور بیش از ۱۳ میلیارد دلار ارز از کشور خارج میشود. در همین جا باید به این نکته اذعان کرد که بخش دفاعی کشور از ضرورتهای اصلی و عامل مهم خنثیسازی تحریمها بهشمار میرود اما بهدلیل آنکه این موضوع بهطور کلی در دستور کار است، از ذکر و توضیح و تأکید بر آن به صورت مشروح خودداری میشود. اگر به فکر خنثیسازی تحریمها هستیم، باید طرح آن را تهیه و بر آن پافشاری کنیم. طرح طبعا باید شامل تخصیص منابع و روشها باشد و از دستزدن به اقدامات همهجانبه برای همه کارها خودداری کرد تا بتوان به هدف خنثیسازی رسید والا تهیه طرحهای مختلف با صرف وقت و هزینه بسیار در صورت عملینشدن مانند شیر بی یال و دم و اشکم خواهد شد. در طراحی طرح خنثیسازی لزوما باید دانست منابع محدود است و نیازها فراوان. اگر قرار باشد منابع را صرف همه موارد کنیم، طرح خنثیسازی با اختصاص قطرهچکانی ابتر خواهد ماند و بهتر است ما دنبال رفع تحریم و سازش باشیم یا سیاست از این ستون به آن ستون را ادامه دهیم.
در این رابطه بهجای طرح مسائل تئوری و سیاستگذاریهای پولی و مالی که شکست خورده است، باید سیاستگذاری موضوعی را مد نظر قرار داد. میتوانیم بهصورت مجمل موضوعات مورد نظر را چنین برشماریم.
۱- تأمین غذای مردم. هرچند ظاهرا میگویند که غذا و دارو شامل تحریمها نمیشود اما هم دروغ میگویند و هم صرف ارز گرانبهای کشور برای واردات اینگونه کالاها از عقل سلیم به دور است.
برای این امر باید به نکات زیر توجه کرد.
الف- تعریف الگوی کشت در نقاط مختلف کشور
ب- مدرنیزهکردن کشاورزی و افزایش واحد تولید محصول در هکتار
ج- تهیه بذر مفید و کود مورد نیاز از جمله کمپوست از زبالهها
۲- در راستای بند الف سیاستهای آبی کشور باید تعریف شود و ازجمله:
الف- سهمیههای آب در حوزههای مختلف
ب- ایجاد تصفیهخانه فاضلاب در سراسر کشور و تخصیص آب حاصل از آن برای کشاورزی
ج- اجرای مفاد مواد ۳۵ و ۳۶ و ۳۷ قانون برنامه ششم موجب حل مسائل آب میشود.
۳- تولید مواد اولیه دارو که ۹۵ درصد آن وارداتی است.
۴- ساخت و تعمیر تجهیزات و قطعات یدکی وسایل پزشکی و پیراپزشکی
۵- تأمین زنجیره صنعت و تولید بسیاری از تجهیزات مورد نیاز کشور و خطوط تولید
ذکر موارد مختلف در این راستا نیاز به کار کارشناسی و آماری دارد که در موقع خود باید انجام شود.
قابل توجه آنکه علاوه بر اقدامات مذکور در اجرای امور یادشده برخی سیاستها باید مورد توجه قرار گیرد.
۱- توزیع کالای اساسی مورد نیاز مردم بهصورت سهمیهای با قیمت نازل برای همگان به نحوی که از حجم واردات این نوع کالاها همهساله کاسته شود و تولید داخلی بهتدریج افزایش یابد.
۲- فعالیت کارآفرینان و سرمایهگذاران اعم از خصوصی یا غیرخصوصی با شرایط مساوی هرچه بیشتر مورد تشویق و اعتماد قرار گیرد.
۳- مراکز آزاد مرکز تولید کالای با تکنولوژی برجسته قرار گیرد و به سرمایهگذاران خارجی تضمین لازم و احیانا ضمانت بانکی داده شود.
۴- با تأکید بر افزایش صادرات، بازاریابی در کشورهای همسایه و مجاور از اولویت برخوردار باشد.
۵- واردات کاملا تحت بررسی و نظارت قرار گیرد و تنها به موارد ضروری اجازه داده شود.
۶- با قاچاق کالا و هر گونه واردات متفرقه از قبیل کولهبری و تهلنجی مقابله شود و به جای آن در نقاط مرزی مراکز تولید و اشتغال ایجاد شود.
طبیعی است تخصیص منابع و بودجهبندی کشور باید براساس چنین شیوهای انجام شود و در حقیقت ابتدا نیازها و موضوعات را برشماریم سپس هر آنچه را لازم اجرای آن است ردیف کنیم و به جای پرداختن به اعداد و ارقام موضوع را در اولویت قرار دهیم. اینگونه میتوان به سمت بیاثرکردن تحریمها رفت.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍بایدن به برجام بازمیگردد؟
✍️هادی خسروشاهین
تیم سیاست خارجی و امنیت ملی بایدن از چهرههایی نامآشنا تشکیل میشوند و تقریبا همه آنها در دولت اوباما حضور داشتهاند؛ ولی از این گزاره نمیتوان نتیجه گرفت شباهت در سطح کارگزاران به شباهت در سطح سیاستگذاری قابل اشاعه است.
گزاره دقیقتر، واقعبینانهتر و به صواب نزدیکتر این است که دولت بایدن، دولت اوباما نیست. با این مفروضه باید انتظارات خود را از این تیم بهروز کرد تا دچار شوکهای برآمده از ناواقعگرایی نشویم.
متاسفانه بهدلیل قضاوتها و ارزیابیهای هیجانی، نارس و نادقیق، تصور برخی بر این بود که به محض آغاز ریاستجمهوری بایدن، دولت ایالاتمتحده برای ترمیم تصویر جهانی خود به مثابه یک بازیگر متعهد به برنامه جامع اقدام مشترک بازخواهد گشت؛ یعنی انتظارها به این سمتوسو سوق یافته بود که نوع مواجهه بایدن با برجام همانند پیمان آب و هوایی پاریس خواهد بود و در ۴۸ ساعت ابتدایی کارش فرمان اجرایی بازگشت به برجام را صادر خواهد کرد. درحالیکه این تصور از بنیاد خطا و ناصواب بود و تصمیمسازان و فعالان اقتصادی و بازارها را به بیراهه بود. اما صرفنظر از سوءمحاسبات باید به این پرسش مهم پاسخ داد که تیم سیاست خارجی بایدن به برجام و نحوه بازگشت به آن چگونه نگاه میکند؟
این تیم، خروج ترامپ از برجام در مه ۲۰۱۸ را ماحصل یک تصمیم سیاسی نمیداند، بلکه آن را نتیجه یک فرآیند چندمتغیره تلقی میکند. بهعبارت دیگر آنچه به تصمیم مه ۲۰۱۸ منجر شد، نتیجه مخالفتهای داخلی با برجام در واشنگتن و عدم همراهی شرکای منطقهای ایالاتمتحده با این توافق بود. تصمیم بایدن به این نتیجه ضمنی رسیده است که دولت اوباما در استراتژی کلانش در قبال ایران دچار خطای راهبردی شده بود؛ اما آن خطای راهبردی چه بود؟
تصور اینکه میتوان معمای ایران را از طریق یک رویکرد چندتوافقی، ترتیبی و متوالی (sequential) حل کرد. اما واقعیت این است که چنین اتفاقی در عمل رخ نداد و امضای برجام یا اولین توافق با ایران نتوانست حل این معمای مهم و تاریخی در سیاست خارجی آمریکا را در پی داشته باشد. علت آن هم در همین ترتیبی انگاشتن توافقات با ایران بود؛ یعنی تصور میشد که حرکت از نقطه A (امضای برجام) لاجرم به حرکت به نقطهی B (نقش منطقهای ایران) و سرانجام به نقطه C (برنامه موشکی ایران) میرسد. اما ایران بهدلیل اولویتهای امنیت ملی، دفاعی و منطقهایاش این استراتژی را در فروردینماه سال ۱۳۹۵ ابتر گذاشت و اجازه اشاعه این مذاکرات به سایر سطوح داده نشد. در همین جا بود که سایر متغیرهای داخلی در آمریکا و منطقهای فعالیت خود را آغاز کردند تا خود برجام را از حیز انتفاع ساقط کنند و ماحصل همه این فشارها به تصمیم ترامپ در مه ۲۰۱۸ منجر شد. بنابراین تکرار چنین تجربهای از نظر تیم بایدن عبث و بیهوده خواهد بود؛ چراکه حتی در نبود ترامپ و جمهوریخواهان در کاخ سفید همین عواقب در انتظار برجام خواهد بود و بایدن نیز ناچار خواهد بود ناخواسته در راهی قدم بگذارد که پیش از این ترامپ آن را طی کرده بود. پس راهکار چیست؟
حفظ استراتژی دولت ترامپ مبنیبر کمپین فشار حداکثری برای انجام یک توافق کامل و جامع در همه حوزهها کارآمد خواهد بود؟
پاسخ تیم بایدن به این پرسش نیز منفی است؛ چراکه استراتژی ترامپ نیز نتوانست به اهداف مدنظر خود یعنی کشاندن ایران به پای میز مذاکره و سرانجام یک معامله بزرگ و حل نهایی و یکجای معمای ایران دست یابد. یعنی با وجود تحریمهای سهمگین و بیسابقه و تاثیرات ملموس آن بر اقتصاد ایران، جمهوری اسلامی حاضر نشد وارد پروسه مذاکراتی در چنین چارچوبی شود. پس چه باید کرد؟ راهکار عملگرایانه و واقعبینانه از نظر دولت بایدن نه استراتژی اوباما است و نه راهبرد ترامپ؛ یعنی نه تفکیک توافقات از یکدیگر و نه تجمیع توافقات پیچیده و زمانبر در یک توافق است. درواقع آنها از تز و آنتیتز دو دولت پیشین آمریکا به سنتز جدیدی دست یافتهاند که تفکیک و ترکیب را با یکدیگر در نظر میگیرد. اما معنای این گزاره چیست؟
دولت بایدن یک استراتژی همزمان (simultaneous) و نه ترتیبی (sequential) را در قبال ایران دنبال میکند؛ یعنی در عین حال که همه موضوعات (برنامه هستهای، نقش منطقهای و برنامه موشکی) را با هم در نظر میگیرد و بهصورت همزمان آنها را به پیش میبرد، قائل به فازبندی موضوعات است تا از پیچیدگی آنها بکاهد و تحقق آن را امکانپذیر کند. بهعبارت دیگر برنامه هستهای بهعنوان سکویی در نظر گرفته میشود تا با ایران بر سر سایر موضوعات نیز توافق حاصل شود؛ در اینجا یک تفاوت بسیار ظریف و مهمی میان استراتژی تیم جدید با دولت اوباما وجود دارد.
اوباما با امضای برجام در عمل ایالاتمتحده را برای پیشبرد مذاکرات بعدی با ایران خلع سلاح کرد؛ چراکه مجبور شد طبق برجام همه تحریمهای ثانویهای که ذیل برنامه هستهای ایران تعریف شده بود، تعلیق کند؛ اما دولت بایدن اگرچه ممکن است در صورت بازگشت طرفین به برنامه جامع اقدام مشترک طی ۶ تا ۹ ماه آینده تحریمها را تعلیق کند، ولی این ابزار را بهعنوان یک اهرم بالقوه نزد خود حفظ خواهد کرد؛ چراکه برخلاف دوره اوباما، بلینکن و سالیوان صراحتا اعلام کردند که برجام را سکوی پرش به توافقات بعدی با ایران میدانند؛ درحالیکه اوباما امیدوار بود تئوری نئولیبرالها در روابط بینالملل در استراتژیاش در قبال ایران قابلیت اجرا بیابد؛ یعنی همکاری از یک حوزه کمتر حساس (برنامه هستهای) در مقایسه با نقش منطقهای و برنامه موشکی ایران بهطور خودکار به سایر سطوح اشاعه یابد. اما تصور تیم بایدن این است که چنین رویداد مهمی یعنی حل معمای ایران بهطور خودکار و ازطریق نظریه نئولیبرالها در مورد اشاعه همکاری از حوزه سیاست سفلی به سیاست اعلی در اینجا امکان تحقق ندارد. بنابراین ابزار تحریم را بهعنوان یک ابزار بهطور بالقوه و دردسترس در ذیل استراتژی همزمان و نه ترتیبی حفظ خواهد کرد. این استراتژی پیچیدگیها و ظرافتهای به مراتب بیشتری از دوره اوباما و ترامپ دارد و از این قابلیت برخوردار است که ایران را وارد مسیری کند که تعیینکننده انتهای آن تنها ایران و حتی خود آمریکا نخواهند بود، بلکه همه متغیرهای دیگر نظیر سیاست داخلی آمریکا و بازیگران منطقهای نیز ورود خواهند کرد. البته این به منزله آن نیست که دولت بایدن استراتژیای را ترتیب داده است که ماحصل آن بازی با حاصل جمع جبری صفر باشد، بلکه در اینجا دغدغههای ایران نیز همچون ضرورت صیانت از متحدان منطقهای خود نظیر حزبالله در لبنان مدنظر قرار میگیرد؛ ضمن اینکه تلاش میشود برای ترغیب ایران به واگذاری امتیازات، مناسبات و بنیانهایی برای معاهدات چندجانبهای در حوزه منع اشاعه سلاحهای هستهای و همینطور محدودسازی استفاده از برنامه موشکهای بالستیک و پیمان منع مداخله در امور داخلی میان کشورهای منطقه تنظیم و ترتیب داده شود. بنابراین در چارچوب استراتژی کلان دولت بایدن در قبال ایران بازگشت یکجانبه، فوری و سریع آمریکا به برجام بسیار دور از ذهن بهنظر میرسد. البته این به آن معنی نخواهد بود که ایالاتمتحده روند تجربهشده در دولت ترامپ را ادامه خواهد داد. واشنگتن برای تمرکز بر اولویتهای اصلی خود یعنی مشکلات داخلی و اقتصادی و همینطور قدرت گرفتن چین، ناچار است از میزان تنشها با ایران در کوتاهمدت بکاهد، ولی این کار از طریق تعلیق تحریمهای ثانویه آمریکا انجام نمیشود. دولت بایدن تا زمانی که ایران به تعهدات برجامی خود بازگردد، بدون دست بردن به شاکله اصلی تحریمها تلاش خواهد کرد امتیازاتی را به ایران برای ترغیب ورود به این پروسه جدید واگذار کند. یکی از امتیازات ضمنی اعطاشده در همین بازه کوتاه زمانی، محدودسازی فروش سلاح به سعودی و همینطور کاهش همکاری لجستیکی و اطلاعاتی با عربستان در جنگ یمن است که بایدن دستورالعمل اجرایی آن را صادر کرده است. اما صرفنظر از این امتیاز ضمنی، احتمالا تا ماه مارس شاهد تقویت سازوکار اینستکس و همینطور کانال سوئیس خواهیم بود. درواقع آمریکا در این چارچوب بدون کاهش تحریمها امکاناتی را برای تسهیل مبادلات تجاری در حوزههای غیرتحریمی با ایران فراهم میکند. حتی ممکن است لغو تحریمهای ۲۲ بانک ایرانی در ۸ اکتبر و همچنین خروج بانک مرکزی ایران از ذیل موضوع تروریسم نیز در دستورکار قرار گیرد. ولی بعید بهنظر میرسد در ۱۰۰ روز آینده تحولات عمده دیگری در حوزه تحریمهای ایران به وقوع بپیوندد؛ مگر اینکه ایران و آمریکا در مورد یک توافق تعلیق کوتاهمدت یا برجام حداقلی به توافق دست یابند. در این صورت گزینههای دیگری همچون آزادسازی اموال بلوکهشده ایران و همچنین صدور معافیتهایی برای خرید نفت صادر خواهد شد تا زمینه برای بازگشت نهایی برجام که زودتر از مه و ژوئن نخواهد بود، فراهم شود.
اما نباید از این نکته مهم غافل شد که بازگشت به برجام برخلاف دوره اوباما از نظر تیم بایدن تازه ابتدای کار است. ایالاتمتحده بلافاصله پس از این پروسه خود را برای مذاکرات اصلاح برجام، نقش منطقهای و برنامه موشکی (از طریق سازوکار مجمع گفتوگوهای منطقهای) آماده میکند. بنابراین کار با دولت بایدن به مراتب پیچیدهتر، ظریفتر و بلندمدتتر از دولتهای اوباما و ترامپ خواهد بود. اینها همه نکاتی است که بر مبنای متغیرهای قابلمشاهده و فکتهای قابلدسترس به نگارش درآمده است. ممکن است اتفاقات غیرقابلپیشبینی در این میان همه معادلات را برهم بزند. اگر چنین شود، گزینه نزدیک به واقعیت در واشنگتن تداوم سیاستهای دولت ترامپ است و نه دولت اوباما.
مطالب مرتبط