🔻روزنامه ایران
📍توسعه با دو بال
✍️رضاد اردکانیان
آیا کسی قادر است کارکرد درست کامپیوتر شخصی، تلفن همراه هوشمند یا هر سختافزار مشابهی را بدون سیستم عامل تصور کند؟ شما هم به احتمال زیاد در زندگی با شرایطی مواجه شدهاید که سیستم عامل ویندوز کامپیوتر شخصی یا تلفن همراهتان از کار افتاده و اصطلاحاً «هَنگ» کرده است. سختافزار تجهیزات شما هر قدر هم پیچیده و مدرن باشد بدون نرمافزار کار نمیکند. نرمافزارهای بسیار پیچیده و توانمند هم باید روی سیستمهای سختافزاری مناسب نصب شوند. تناسب سختافزار و نرمافزار از اصول توازن توسعه در جهان امروز است.
یکی از مشکلات توسعه در ایران همین عدم تناسب سختافزارها و نرمافزارهاست. حیطه کاری من در زمینه مهندسی و مدیریت منابع آب و بهعنوان وزیر نیرو در بخش برق، مشحون از اینگونه عدم تناسبهای سختافزار و نرمافزار است. ما ایرانیان دههها سرمایههای بسیاری را به ضرورت، صرف ساخت سختافزارهایی نظیر سدها، نیروگاهها، شبکههای انتقال برق و شبکههای آبیاری، نیروگاههای برق تجدیدپذیر، کارخانجات ساخت تجهیزات پیشرفته صنایع آب و برق و سایر سختافزارها کردهایم. اگر در جهان جایگاه خوبی در صنعت ساخت سدها، احداث نیروگاهها یا تولید تجهیزات پیشرفته صنعت برق و نیروگاههای برقابی داریم، نتیجه همین دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری است. این وجه از بسط ظرفیتها را میتوانیم «ساختوساز» بخوانیم.
وجه ساختوسازی توسعه شبیه همان سختافزار کامپیوتر شخصی یا تلفن همراه هوشمند است. همه سازههای آب و برق که در چند دهه گذشته ساخته شدهاند، در زمره ساختوسازها قرار میگیرند. سؤال اما اینجاست که آیا این ساختوسازهای انبوه، با ظرفیتهای بالا – نظیر حدود ۸۶۰۰۰ مگاوات ظرفیت نصبشده نیروگاهها در صنعت برق ایران – و عمدتاً باکیفیت مناسب، که زمینهساز بخش زیادی از کیفیت زندگی و رفاه امروز جامعه ایران هستند، به اندازهای که توان دارند و با بهرهوری مناسب در خدمت توسعه همه جانبه و پایدار قرار دارند؟
پاسخ این سؤال را باید در وضعیت «سازوکاری» یا نرمافزاری جستوجو کرد. همه این سازهها بر بستر و با استفاده از سازوکارهایی ساخته شده، فعالیت میکنند، ارزیابی میشوند و در خدمت توسعه قرار میگیرند. اگرچه ماشینآلات، مواد و فرایندهای فیزیکی ساخت سد، نیروگاه و شبکه به چشم میآیند اما انبوهی از سازوکارهای تشخیص نیاز به ساخت سازه، نظیر ارزیابی اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و فناورانه سازه، برگزاری مناقصه، تأمین مالی و نظارت بر ساخت و ارزیابی کیفیت هر سازه وجود دارد که جلوی دوربین و چشم نیستند اما شدیداً بر کیفیت سازه و ساخته شدن آن در حداکثر بهرهوری مؤثرند. بهرهبرداری از سازه و تضمین پایداری از آن هم تحت تأثیر همین نرمافزارهاست.
سازوکار چگونگی استخدام و بهکارگیری نیروی انسانی است که در نهایت کیفیت یک نظام بوروکراتیک را مشخص میکند. کیفیت و درستی سازوکارهای تعیین قیمت، رقابت در بازارهای بورس، تأمین مالی و تخصیص منابع است که پایداری سازهها، تضمین انگیزه برای سرمایهگذاری مجدد و بهرهبرداری رقابتی، غیررانتی و سالم از سازهها را تعیین میکند.
بیگمان ضرورت داشته است بر ساخت سازهها سرمایهگذاری کنیم. کشورهای توسعهیافته سازههای باکیفیت، کافی و مجهز به فناوری پیشرفته دارند، اما داشتن چنین سازههایی کفایت نمیکنند. سازهها در فقدان سازوکارهای درست بهکارگیری نیروی انسانی شایسته و تضمین بهرهوری کار ایشان، بدون سازوکارهای تضمین بهرهبرداری اقتصادی و مطابق اصول علم اقتصاد، بدون سازوکارهای تضمینکننده رعایت ملاحظات اجتماعی و محیطزیستی و بدون سازوکارهایی که توزیع عادلانه و پایدار منافع حاصل از فعالیت اقتصادی را تضمین کنند، هرگز سبب توسعه متوازن پایدار نمیشوند.
تأکید بر سازهها، سرمایهگذاریهای اغلب سنگین برای ساختن سازههای عظیم بدون تأکید بر اصلاح سازوکارها، لزوماً منجربه توسعه متوازن پایدار نمیشود. زمان آن است که اصلاحات سازوکاری، که در بیانهای دیگر با عنوان اصلاحات نهادی، اصلاح قواعد و اصلاح نرمافزارهای اداره امور نیز بیان شده، در دستور کار جدی قرار گیرد. بدون سازوکارهای درست، میلیاردها دلار سرمایههای کشور صرف ساخت سازههایی شده و میشود که نه تنها به بهترین شیوه و بالاترین میزان بهرهوری از آنها استفاده نمیشود و در خدمت توسعه پایدار قرار نمیگیرند، بلکه محتمل است ساخت سازهها در کنار ارائه برخی خدمات به مردم، ابزار تخریب محیطزیست، هدررفت منابع و ایجاد پیآمدهای خطرناکی نظیر نابرابری و نارضایتی اجتماعی شوند. اگرچه دیر هم هست اما هیچ لحظهای را نباید از دست داد و اصلاحات سازوکاری را باید با قوت در دستور کار قرار داد.
وزارت نیرو در سال ۱۳۹۹ دستور کار اصلاحات سازوکاری را در کنار توسعه ساختوسازی قرار داد. پویش هرهفته_الف_ب_ایران با عنوان فرعی «ساختوسازها» و «سازوکارها» در این سال شروع شد. ما خود آگاه هستیم که چرخ عمران در ایران در چند دهه گذشته با تأکید بر ساختوساز چرخیده و ذهنیتها، نظام اداری و حتی انتظارات بر اساس این تأکید شکل گرفته است.
کار درست را اما باید از نقطهای آغاز کرد.پنجاه اصلاح سازوکاری از ابتدای سال در دستور کار قرار گرفت و برای اولین بار، مفهوم «اصلاحات سازوکاری» را به ادبیات وزارت نیرو که از جمله ساختوسازیترین وزارتخانههای کشور است وارد کردیم. کوشیدیم در طول یک سال ذهنیت مجموعه مدیران با این مفهوم و ضرورت در دستور کار قرار دادن آن انس بگیرد. هفتههای مشخصی را اختصاصاً به اصلاحات سازوکاری پرداختیم و تلاش کردیم به این بخش از فرایند اصلاحات و توسعه، شخصیت مجزا و به اندازه ساختوسازهای مهم بدهیم. نتیجه این کار که باور داریم باید در آینده بیشتر بر آن تأکید شود و بخشی از دستورکار دائمی وزارت نیرو و شرکتهای زیرمجموعه باشد در هفته چهل و سوم پویش هرهفته_الف_ب_ایران در روز یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ به بار نشست.وزارت نیرو در این روز شاهد برگزاری مراسمی بود که اختصاص به افتتاح هیچ سد، نیروگاه، شبکه یا سازهای نداشت. مجموعهای از اصلاحات سازوکاری که نرمافزارهای بهرهبرداری، کارآمدسازی، سالمسازی، مؤثرسازی و حکمرانی باکیفیتتر صنعت و منابع آب و برق هستند در این روز معرفی شدند. برخی از مهمترین این سازوکارها به شرح زیر بودند:
اجراییشدن سازوکار استفاده از فضای پیرامون منابع آبی نظیر دریاچه سدها برای مقاصد گردشگری و فواید مترتب بر اشتغالزایی و فقرزدایی ناشی از این کار که توأمان سبب آشنایی مردم با منابع آب و سرمایهگذاریهای صورتگرفته در این بخش نیز میشود و سواد آب و انرژی را نیز در استفادهکنندگان از این مناطق افزایش میدهد.
استقرار ساختار سازمانی مدیریت منابع آب کشور بر مبنای حوضه آبریز که از ملزومات حکمرانی پایدار، بینبخشی و توأم با مشارکت ذینفعان در مدیریت منابع آب است.
تأسیس مرکز مطالعات آبهای مرزی و منابع آب مشترک که بهدلیل اشتراک ایران در حوضههای آبریز مشترک با کشورهای همسایه و ضرورت صیانت از منافع ملی در شمار ملزومات مدیریت منابع آب در ایران است.
تقویت و توسعه بورس انرژی و بهبود رویکرد تضمین خرید برق بهصورت رقابتی و بر اساس مناقصه که دو سازوکار اقتصادی مهم برای توسعه اقتصاد برق و افزایش بهرهوری بهشمار میروند. همچنین در بخش برق سامانههای مدیریت ملی یکپارچه فرایند خرید تضمینی برق تجدیدپذیر و سامانه ملی مدیریت هوشمند احداث و بهرهبرداری نیروگاههای تجدیدپذیر نیز رونمایی شدند.
یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی یکی از مهمترین اصلاحات سازوکاری در صنعت آب و فاضلاب است. این یکپارچهسازی سبب کاهش پستهای سازمانی دولتی و کوچکسازی دولت، افزایش راندمان و بهرهوری شرکتهای آب و فاضلاب، ارتقای خدماترسانی به روستاها و استفاده بهتر از تجهیزات و داراییهای این شرکتها میشود. همچنین اجرای نظام مدیریت داراییها در صنعت آب و فاضلاب نیز از جمله اصلاحات سازوکاری در این بخش بوده است.
طراحی سازوکارهای فروش اموال مازاد نیروگاهها و مدیریت داراییهای راکد، به علاوه طراحی و ایجاد بازار میانروزی برق، طراحی و بومیسازی سیستم سنجش انرژی و راهاندازی مرکز پایش شبکه ICT صنعت برق هم در شمار طرحهای سازوکاری صنعت برق قرار دارند که در این هفته افتتاح شدند.
ما نیک آگاهیم که گستره فعالیتهای اصلاح سازوکاری که باید در صنعت برق و آب ایران، بالاخص قواعد مربوط به بازارها، قیمتها، سرمایهگذاریها و نیروی انسانی صورت بگیرد خیلی بیش از آن چیزی است که امسال انجام شد، اما این گام اول بود برای آشنا شدن فرهنگ سازمانی با مفهوم اصلاحات سازوکاری و شکل دادن به اندیشه و عزمی که اینگونه اصلاحات را در اولویت قرار دهد. امیدواریم به روزی که صنعت برق و آب و کل کشور بر ترکیبی از ساختوسازهای درست و باکیفیت و سازوکارهای اصلاحشده و مشوق توسعه و پایدارسازی، به دو بال برای پریدن در آسمان توسعه مجهز شود.
🔻روزنامه کیهان
📍از مردم عقب نمانیم!
✍️سیدمحمد سعید مدنی
۱- «و این واقعیت دیگر را هم عرض بکنیم...که ما هرجایی که به خدا
تکیه کردیم، به نیروی مردم تکیه کردیم و حاضر به حرکت جهادی شدیم، پیروز شدیم؛ نگاه کنید شما از اول انقلاب تا حالا، هر جا ما مردم را آوردیم وسط کار، به نام خدا شروع کردیم و حرکتمان جهادی بود، ما در آنجا پیروز شدیم. در خود اصل انقلاب این اتفاق افتاد، مردم آمدند، مردم خیابانها را پر کردند؛ قشرهای مختلف مردم آمدند وسط میدان، و... در دفاع هشت ساله- هشت سال جنگ شوخی نیست...- مردم آمدند وسط کار. امام
(رضوان الله تعالی علیه)... راز قضیه را فهمید که باید چه کار بکند، خدا به او الهام کرد، او را هدایت کرد، مردم را آورد وسط میدان و نام خدا را سر دست گرفت و حرکت کرد. در جنگ هشت ساله ما پیروز شدیم؛ در همه موارد دیگری که مردم آمدند و خدای متعال بر زبان و دل مردم حاکم بود و کار کار جهادی بود، ما پیروز شدیم؛ این هم یک واقعیتی است».(رهبر انقلاب)
۲- چند روز پیش «لندیس» رئیسمرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهما از قول جیمز جفری فرستاده ویژه سابق آمریکا در امور سوریه گفت: هدف آمریکا این بود که: «مردم ایران را «له» کند، اما سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران شکست خورده است.» چندی قبل نیز نیکی هیلی نماینده سابق آمریکا(دوران ترامپ) در سازمان ملل گفته بود هدف آمریکا از تحریمها این است که «ایران را از نظر اقتصادی چنان تضعیف کنیم که مردم در اعتراض به آن به خیابانها بریزند!»
نظیر این حرفها را دیگران هم زدهاند اما اخیرا وقتی که به قول خودشان حربه تحریم و فشار حداکثری هم در مصاف با مقاومت ملت هشیار و صاحب تشخیص ایران راه به جایی نبرده است، بیش از گذشته و بهطور بیپرده و صریح اعتراف میکنند که هدف اصلی تحریمها چه بوده و سلاح تحریم را روی چه کسانی نشانه گرفتهاند! مردم ایران! مردمی که چون خارچشم استعمار و استعمارگران هستند و به آنها باج نمیدهند و بساطشان را در این مملکت جمع کردهاند و به هیچ وجه تسلیم خواستههای غارتگرانه آنها نمیشوند پس از نظر سیاستهای استعماری چپاولگران باید «له» و از هستی ساقط شوند! این درست برخلاف نظرات و تبلیغاتی است که از بیرون و داخل مرزها یکسره در پی القای این معنا هستند که آمریکا و غرب خیرخواه مردم ایران و خواهان نجات آنها از دست ارتجاع! و پیوستن آنها به کاروان تمدن بشری هستند!
۳-یکی از بزرگترین و موثرترین اقدام ملت ایران در طول تاریخ برپایی انقلاب اسلامی است. انقلابی که این سرزمین ریشهدار و گرفتار اتحاد شوم استبداد و استعمار را از دهان سلطهگران جهانی بیرون آورد و به آن عزت و آزادی و استقلال دوباره هدیه داد و راه را برای احیا و ایجاد گذشته درخشان و سربلندی دوباره آن هموار کرد. ملت میداند چه کرده این است که محکم و بازگشتناپذیر پای انقلاب ایستاده و دشمنان هم فهمیدهاند مردم ایران چه میخواهند لذا تمام توان و تلاش خود را بهکار بسته تا دستاورد بزرگ ملت را که با تحمل هزینههای سنگین حاصل شده نابود و یا به انحراف بکشاند. آنها خیلی وقت است که به این نتیجه رسیدهاند که انقلاب اسلامی مردمیترین انقلاب تاریخ است و تا مردم بهعنوان بزرگترین پشتوانه نظام؛ در میدان حضور دارند و با تحمل ترفندها و توطئههای بیامان؛ با همه وجود و حتی با چنگ و دندان در برابر تهاجمات دشمن بینقاب خارجی و همچنین عملکرد زیانبار مسئولانی سست و واداده و عافیتطلب حامی و مدافع انقلاب هستند،
و تداوم خروشان آن و تداوم آرمانهای تحول خواهانه و آبادگرانه آن را خواستار هستند، محال است به خواستههای نامشروع خود برسند و ایران را دوباره به چراگاه خود تبدیل نمایند. پس باید به گفته لندیس این مردم را «له» کرد! باید آنها را از کرده خود (برپایی انقلاب اسلامی) و دفاع تمامقد
از نظام برآمده از انقلاب پشیمان کرد و به زانو درآورد.
۴- دشمن بدخواه اگر قبلا هم نمیفهمید یا خود را به نفهمی زده بود حالا خوب فهمیده و در تحلیل محتوای حرفهایی که از جانب اردوگاه او به گوش میرسد میتوان به این نتیجه رسید که دولتهای شیطانی و در راس همه شیطان بزرگ دریافته آنکه در دفاع از نظام خواهان تداوم تمام و کمال انقلاب اسلامی است و ۴۲ سال است در این مسیر سینه خود را سپر کرده و با پایمردی و هشیاری و گوش به فرمان رهبری انقلاب همه توطئهها و ترفندها را خنثی و تهاجمات آنها را در هم کوبیده، مردم ایران هستند. مردمی که در عصر سلطه مادیت و سرمایهداری و اومانیسم و...انقلابی به نام «خدا» برپا میدارند و به نظم نوین جهانی که متضمن منافع استعمارگران و استحمار انسانیت است حمله میکنند. مردمی که حاضر نیستند دست از اسلام ناب بردارند، حماسه حسینبنعلی(ع) را فراموش کنند.آرمان حاکمیت عدالت علی(ع) را به اوراق تاریخ بسپارند و...با روزگار و زمانه کنار بیایند و دم درکشند و مثل همه «نرمال» باشند وبه آنچه نظام سرمایهداری برای آنها مقدر کرده است، شکرگذار و رضایت دهند. مردمی که ۴۲ سال است که در برابر انواع و اقسام دشمنیها و فشارهای وحشیانه قدرتهای سلطهجو خارجی مردانه و مومنانه مقاومت میکنند و بدتر از آن ناملایمات زندگی و سختیهای معیشتی ناشی از فقدان مدیریت انقلابی وگرانیهای غیر منطقی و افسار گسیخته که با توجه به تحریمهای دشمن بسیار سؤالبرانگیز و مشکوک به نظر میرسند و تاختوتاز باندهای فرصتطلب و منفعتپرست برخوردار از رانتهای بیحساب و... را که خواه و ناخواه دقیقا در راستای نقشه و خواسته دشمن عمل میکنند، علیوار «خار در چشم و استخوان درگلو» تحمل میکنند اما فریب بدخواهان شرور این آب و خاک ظلمستیز را نمیخورند لذا حاضر نیستند گامی در جهت میل و هدف دشمن بردارند و آنطور که او میخواهد و آرزو میکند رفتار کنند.مردمی که در هر صحنه و میدانی که انقلاب لازم دارد، خستگیناپذیر
در صحنه هستند از راهپیماییهای همه ساله ۲۲ بهمن گرفته تا...
حضور حماسی و خیرهکننده در مراسم تشییع پیکر پاک سردار دلها.
۵- استکبار به سرکردگی آمریکا از ملت ایران خشمگین است. هدف از همه دشمنیهایش هم انتقام از مردم ایران است.ملت ایران با برپا کردن انقلاب اسلامی بساط دویست ساله استعمار را در این کشور و بلکه منطقه جمع کرده است. این است که میبینیم طی ۴۲ سال گذشته دشمنان همه ابزار و امکانات خود را علیه این مردم به میدان آورده و پیکاری تمامعیار در جبهههای مختلف از حربه نظامی و اقتصادی گرفته تا تهاجم فرهنگی و جنگ روانی علیه این ملک و ملت مقاوم به راه انداخته است. نکته جالب و قابل تامل هم اینجاست که هر چقدر فشارها و شرارتها و جنایتهای دشمن علیه این ملت و انقلاب اسلامی بیشتر شده مردم آبدیدهتر و انقلاب قویتر شده است. و این هم یکی از سنتهای الهی و قوانین حاکم بر تاریخ است که تفکرات غرق در شهوت و مادیت اصلا نمیتوانند از آن سردر بیاورند. ملتی که با خدا معامله کرده وخالصانه عزیزترین و بهترین فرزندان خود را «ابراهیم وار» برای رضای خدا به قربانگاه فرستاده با همه وجود ایمان دارد که در این معامله حتما پیروز است و هیچ قدرت مادی و پوشالی را یارای مقابله با آن نیست...
۶- مردم ایران دشمن خود را خوب شناختهاند. دیگر فریب او و شعبدهبازیها و فریبکاریهای او اظهار فضل! بعضی به اصطلاح غربزدگان روشنفکرنمای عقب مانده داخلی را نمیخورند. راه مقابله و شکست دادن او را هم میدانند، بنابراین تا زمانی که انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی است یعنی از بزرگترین پشتوانه خود مردم برخوردار است؛ فشارهای استکبار بهطور حداکثری و حتی بیشتر و بالاتر از ادامه خواهد داشت. یک نظرسنجی که از سوی یک دانشگاه آمریکایی و موسسه کانادایی انجام شده است نشان میدهد که اکثریت مردم ایران ضمن حمایت از «قانون راهبردی مجلس برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» اعلام کردهاند بین جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکایی تفاوت چندانی وجود ندارد. اخیرا آقای آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه دولت بایدن گفته است «تمام تحریمها علیه ایران به قوت خود باقی خواهد بود» و توضیح میدهد «ما (دولت بایدن) هیچ یک از اهرمهای فشار خود را کنار نگذاشتهایم... در واقع دست ما حتی بالاتر است چرا که بار دیگر در موضع مشترک با متحدان اروپایی خود هستیم.» مردم ایران دشمن را خوب شناختهاند و بر خلاف بعضی مدعیان سیاست شناسی و سیاستدانی، میدانند راه شکست این دشمن غدار و کینهتوز و خنثی کردن توطئهها و ترفندهای او فقط و فقط تکیه بر ظرفیتهای درون و «مقاومت» جانانه است و بس.
۷- حالا جمهوری اسلامی قویتر از همیشه است. اخیرا آقای «مایکل برنز» که به عنوان جدیترین نامزد ریاست آینده سازمان سیا مطرح است ایران را در کنار چین و روسیه بهعنوان یکی از اصلیترین تهدیدهای آمریکا میداند. موضوع بالاتر از دستیابی ایران به سلاح هستهای و ارتقا توان موشکی و... است. اینان میدانند که ایران از هر دوتای دیگر هم خطرناکتر است. اختلاف آمریکا با چین و روسیه اختلاف «درون تمدنی» است و تنشهای معمول درباره مسائل اقتصادی و مسابقات تسلیحاتی و رقابتهای تجاری و...، اما اختلاف با ایران اسلامی از نوع رقابت ایدئولوژیک و تمدنی است. آنها میدانند که ایران با انقلاب خود(برخلاف رقبای دیگر) پیامآور یک «منظومه فکری نو» و فرهنگی انسانساز وآخرتنگر است که در تقابل و تضاد کامل با فرهنگ متکی بر مادیت محض و اصالت سود و سرمایه غربی است.جمهوری اسلامی(به اذعان خود غربیها) حالا قویتر از همیشه است. و البته این تازه آغاز راه است! مردم ایران تصمیم خود را گرفته و محکم ایستاده و گوش به فرمان رهبری، بدون توقف با هشیاری و صبر و قاطعیت به سوی افقهای روشن آینده و تحقق آرمانهای بزرگ تاریخی و تمدنساز انقلاب اسلامی به پیش میروند. خوب است آنهایی هم که در اینجا و آنجا صاحب پست و مسئولیت هستند، مردم ایران را هرچه بهتر بشناسند و همراه و همپای آنها حرکت کنند و از آنها عقب نمانند یا بدتر از آن در مسیری خلاف جهت مسیر آنها حرکت نکنند...!
🔻روزنامه اطلاعات
📍لطفاً این کار را نکنید
✍️فتحالله آملی
یکی از مقامات محترم بانک مرکزی اخیراً طی یک سخنرانی اشاره کردهاند که اگر در سال ۱۴۰۰ بتوانیم ۵ر۲ میلیون بشکه نفت صادر کنیم قیمت دلار معادل ۱۵ هزار تومان میشود.
نمیفرمایند اگر بتوانیم ۵ر۲ میلیون بشکه نفت صادر کنیم به تمامی کارخانجات کشور وام ارزی با بهره کم میدهیم تا به نوسازی تجهیزات و رفع نیازهای نقدینگی ارزی خود و افزایش تولید روی آورند. یا نمیفرمایند این درآمد را صرف تقویت زیرساختهای صنعتی و اقتصادی کشور خواهیم کرد یا به تقویت اندوخته صندوق ذخیره ارزی روی خواهیم آورد یا صرف جبران کسری بودجه وحشتناک دولت یا کاهش استقراض خواهیم کرد؛ زیرا هیچکدام از اینها در کوتاه مدت شعارهای دلچسبی برای ایجاد محبوبیت یا زمینه چینی سیاسی برای وابستگی همیشگی و تکراری به درآمد نفت نیستند، اما همین که قیمت ارز را با تزریق دلار نفتی پایین بیاوریم کلی دعا حداقل در کوتاه مدت پشت سرمان میگویند و کلی هم کف و هورا برایمان میکشند. بهویژه وارد کنندههایی که همواره در انتظار گشایش ارزی و دسترسی به ارز ارزانتر و واردات و سود بیشتر هستند و نفوذ بالایی هم دارند دو، سه سالی است که از اوضاع چندان دل خوشی ندارند و آنها هم کلی خوشحال میشوند. رانت خواران هم همینطور؛ نیت خوانی نمیکنم اما این تفکر که دهههاست اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشور را به امری تقریباً محال بدل کرده یکی از عوامل اصلی تورم ساختاری و کسری بودجه و نوسانات شدید ارزی بوده است زیرا تفکر مبتنی بر تلاش و ابتکار، تقویت تولید ملی و رشد اشتغال کل، درست در نقطه مقابل تنظیم اقتصاد بر مبنای کاهش یا فروش نفت و صادرات مواد خام قرار دارد و از آنجا که اختیار قیمتگذاری، فروش و صادرات نفت ارتباط چندانی با اراده داخلی ندارد و قدرتهای مسلط و بهویژه آمریکا نقش مهمی در این اعمال اراده دارند، یک پیام هم به جامعه که گمان میکند با پایینآمدن حتی دستوری قیمت ارز اوضاع جامعه هم روبراه میشود میدهد و یک مطالبه سیاسی را هم در سطح افکار عمومی کلید میزند و این همان نشانی غلطی است که سالهاست موجب عقبماندگی و توسعهنیافتگی و رواج مفتخوارگی نفتی و عادت به آن در اداره کشور شده است، بدون آنکه کوچکترین اندیشهای به این داشته باشند که تولید داخلی که با تورم فزاینده نهادههای تولید روبروست و حال که اندکی مزیت نسبی در تولید پیدا کرده و در برخی شاخههای صنعت و تولید جانی گرفته، با از دست رفتن این مزیت و ورود کالاهای خارجی با ارز دستکاری شده ناشی از یک سیاست پوپولیستی عوامزده غیرمولد و غیرسازنده چگونه مجدداً با سر به زمین میخورد و هزاران کارگر کار خود را از دست میدهند و صدها کارگاه و کارخانه و مرکز تولید و اشتغال به خاک سیاه مینشینند بیآنکه این سیاست هیچ ثمرهای برای کشور داشته باشد، زیرا تولید ثروت واقعی فقط و فقط از طریق کار و تلاش و ابتکار و خلاقیت و تولید غیررانتی حاصل میشود و صرف اتکا به درآمد نفت و مواد نفتی و خامفروشی با توجه به نوع مناسبات حاکم بر نظام مدیریت و اداره کشور و صرف این درآمد، طبق معمول در هزینههای جاری همواره رو به تزاید دولت تقریباً موجب هیچ رونق و رشدی در کشور نمیشود و بیتردید پس از یکی دو سال ایجاد نوعی آرامش و ثبات در نرخ ارز، یک سونامی تورّمی کمرشکن را پس از دورهای کوتاه بر جامعه تحمیل میکند و بعد از تثبیت موقتی و مصنوعی در نرخ ارز خارجی، به یکباره شاهد دو یا سه برابر نرخ ارز و تورّم طاقتفرسا خواهیم بود. به همه حضراتی که در نظام تصمیمگیری به دنبال کاهش دستوری نرخ ارز و اتکای درآمدی دولت به نفت و رفع مشکلات خود از این طریق یا خدای ناکرده به دنبال اعمال فشار سیاسی برای رسیدن به مقصود از این راه و ایجاد محبوبیّت موقتی برای خویش یا طرفداران خویش هستند عرض میکنیم که لطفاً مرتکب چنین خیانتی به کشور و ملّت و مملکت نشوید و تمامی همّت خود را به کار ببرید تا تولید و اشتغال در کشور رونق بگیرد. کسری بودجه دولت کاهش یابد. بخش خصوصی واقعی حمایت شود. لطفاً ابداً به فکر این نباشید که قیمت ارز را با تزریق دلارهای نفتی به ۱۵ هزار تومان برسانید. اگر خیلی دلسوز کشور هستید تمامی تلاشتان را بهکار ببرید تا مجدداً نرخ ارز یکمرتبه دو برابر یا سه برابر نشود. اصلاً اگر در این بازار هر چه کمتر دخالت دستوری و غیرمنطقی و غیراقتصادی بکنید بهتر است. نگارنده خوشبختانه یا متأسفانه هیچ سهم و نقشی در نظام تصمیمگیری ندارد اما اگر داشت حتی با رشد درآمدهای نفتی و رفع تحریمهای ظالمانه و اصلاح و بهبود مناسبات سیاسی بینالمللی (که حق و مطالبه مسلّم است و همه باید در این راه بکوشند) اجازه دستاندازی به درآمدهای نفتی و صرف آن در هاضمه سیریناپذیر هزینههای جاری دولت را حتی به قدر یک دلار نمیداد.
🔻روزنامه اعتماد
📍ویروس نظرسنجیزدگی
✍️عباس عبدی
آقای دکتر احمد زیدآبادی یادداشت کوتاهی با عنوان «دانشگاه مریلند و اشتیاق کیهان!» نوشتهاند و از جزییات نتایج یک نظرسنجی به نام این دانشگاه امریکایی در تیتر و متن کیهان تعجب کردهاند که چگونه ممکن است ۷۳درصد مردم از مصوبه مجلس با عنوان «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها...» حمایت کرده باشند؟ به درستی توضیح دادهاند که اگر ۷۳درصد مردم حمایت میکنند، حتما باید صددرصد مردم از چنین مصوبهای اطلاع داشته باشند که طبعا چنین چیزی غیرممکن است. در پایان یادداشت نیز خواستهاند که اگر ممکن باشد درباره این موضوع بنده نیز مطلبی را قلمی کنم. مطالعات موجود نشان میدهد که به جز توافق بر وضعیت بد اقتصادی کشور و سایر امور مشابه، در هیچ موضوع دیگری چنین حدی از توافق در میان مردم ایران وجود ندارد. به علاوه میزان اطلاع مردم از مصوبات دولت یا مجلس بعید است که در شرایط عادی حتی به ۲۰ تا ۲۵درصد هم برسد، مگر در موضوعاتی که به نحوی با زندگی روزمره مردم مربوط شود و بازتاب گستردهای پیدا کنند، مثل گران کردن بنزین. حتی در ماجرای آبان ۱۳۹۸ نیز شاهد آن هستیم که حدود ۱۰درصد مردم اصلا پیگیر ماجرا نبودند، چه رسد به این مصوبه که بعید است حتی ۲۰درصد مردم از آن اطلاع داشته باشند. جالب اینکه در آخرین نظرسنجی انجام شده، حدود ۱۵درصد مردم فردی مثل آقای ظریف را نمیشناسند! کسی که ۸ سال است هر روز در تیتر اخبار مهم کشور است و کافی است فقط نام او را بدانند، این رقم برای قالیباف ۸درصد، برای لاریجانی ۲۱درصد و برای رضایی ۲۲درصد است. حالا با این ملاحظات چگونه ممکن است که صددرصد مردم از این مصوبه مطلع باشند! البته بنده نظرسنجی این دانشگاه امریکایی!! را نخواندهام و اطلاعی ندارم که جزییات آن چیست؟
ولی روشن است که نتایجش به نحو منتشر شده با واقعیت تطابق ندارد. علت نخواندن اینگونه نظرسنجیها نیز فقدان اعتماد و اعتبار به مراکز تولیدکننده آن است. اگر این نظرسنجی را عوامل دانشگاه امریکایی در ایران انجام میدهند که بهطور قطع و براساس رویههای امنیتی جاری، همه آنان به سرعت راهی دادگاه و زندان خواهند شد. بنابراین حتما مقامات امنیتی اطلاع دارند که چنین نیست. استفاده از عنوان دانشگاه امریکایی برای این است که نتایج اعلام شده معتبر و باورپذیر شوند.
ولی این کار نشانگر هیچ چیز جز فقدان استقلال نهادهای علمی در ایران نیست. اگر ما نهاد مستقل رسانهای و علمی داشته باشیم نیازی نیست که از دانشگاه خارجی شاهد بیاوریم. دانشگاهی که نمیدانیم چه مبلغی از جیب مردم برای استفاده از این عنوان به آن پرداخت میشود، البته اگر با اجازه آنان باشد. در شرایط کنونی موسسات نظرسنجی که یافتههایش معتبر و قابل استناد باشد، ایسپا و پژوهشگاه وزارت فرهنگ و ارشاد است. این بدان معنا نیست که نظرسنجیهای دیگری که معتبر باشند وجود ندارد، شاید باشد ولی بهطور قطع یا نتایج آنها را اعلام نمیکنند، یا ارقام را دستکاری میکنند. حتی ایسپا هم میداند که در چه زمینههایی نظرسنجی کند که مشکلآفرین نباشد.
جامعه ایران دچار ویروس «نظرسنجی زدگی» شده است. به همین علت برخی گمان میکنند با دستکاری در اعداد و ارقام میتوان واقعیت را نیز شکل داد، در حالی که واقعیت تابع اعدادسازی نیست. واقعیت مسیر خود را میرود. این رقمسازیها موجب خودفریبی میشود. حتما داستان ملانصرالدین و صف شلوغ نانوایی را شنیدهاید که برای خلوت شدن صف به دروغ گفت؛ خیابان بالاییاش نذری میدهند، مردم صف را ترک کردند تا به آش نذری برسند که خود ملا هم باور کرد و دنبال مردم رفت. این بار مجبور است فقط خودش برود چون دیگران صف نانوایی را ترک نمیکنند، دروغی است که فقط به درد خود فریبی ملا میخورد. اگر توصیه مرا درباره نظرسنجیها بخواهید، خیلی صریح میگویم، در درجه اول وقت خود را با مطالعه هر متنی که به عنوان نظرسنجی به دستتان میرسد تلف نکنید. اخیرا در کانال آینده، متن ترجمه گزارشی را گذاشتهام درباره اصول تشخیص نظرسنجیهای معتبر که پاسخ به پرسشهای سادهای را طرح میکند، مهمترین آن اعتبار مرجع تولید نظرسنجی است. نکته دوم اینکه استفاده از نظرسنجی سهل و ممتنع است. سهل است، چون چند تا عدد را میبینیم و به سرعت نتیجهگیری میکنیم.
مثل رفتن جلوی میوهفروشی که قیمت چند میوه جلوی ما هست و برحسب نیاز و میزان پول خود به سرعت دست به انتخاب و خرید میزنیم. ولی ممتنع است، چراکه پشت آمار ظاهری (بر فرض که درست سنجیده شده باشد) تحلیل به نسبت پیچیدهای قرار دارد و حتی ممکن است در مواردی مثل انتخابات، بتوان توضیح داد که روند نتایج به علل روشنی در مسیر تغییر قرار دارد.
بنابراین ترجیح دارد که به تحلیل نظرسنجیها مراجعه کنیم، بیش از اینکه خود را اسیر ارقام خام آنها کنیم.
🔻روزنامه شرق
📍چرا در مناطق خطرناک تهران همچنان آپارتمان میسازند؟
✍️مهدی زارع
محدوده شمال تهران از مناطق خوشآبوهوا و البته اعیاننشین و گرانقیمت و همزمان از خطرناکترین مناطق شهری از دید زلزله و سوانح طبیعی مانند زمینلغزش و سیلاب است. اینکه بین ریسک سوانح و زندگی در ناحیهای خوشآبوهوا و ثروتمند، مردم کدامیک را ترجیح میدهند، اتفاقات ۵۰ سال اخیر نشان داده که ترجیح بر سرمایهگذاری در چنین منطقه خطرناکی بوده است. مناطقی مانند نیاوران، سعادتآباد، سوهانک سعدآباد و اقدسیه، شاهدهایی هستند برای مناطقی که در ۲۰ سال قبل چنین از انبوه برجها پوشیده نبودند، ولی اکنون ساختمان ویلایی و باغ در آنها نایاب شده است! اکنون در سال ۲۰۲۱ شهرها محل زندگی ۵۵ درصد جمعیت جهان هستند. مناطق شهری موتور رشد جهانی هستند و به ۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی کمک میکنند. با وجود اینکه تراکم بالای مردم، مشاغل و داراییهایی که شهرها را بسیار موفق میکند، باعث میشود آنها -و صنعت جهانی- در برابر طیف گستردهای از مخاطرات طبیعی و انسانساخت و استرسهایی که امروزه بهطور فزایندهای بر آنها اثر میگذارد، آسیبپذیر باشند. به نظر میرسد که تمرکز در حال رشد افراد و فعالیتهای اقتصادی در بسیاری از شهرها از جمله تهران با مناطق در معرض خطر زیاد همپوشانی دارد. برآوردها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰، جمعیت شهری در معرض زلزله بزرگ به ۸۷۰ میلیون نفر میرسد.
مناطق شهری بهطور فزایندهای در معرض خطر قرار میگیرند و الگوهای جدیدی از ریسک شدید ایجاد میکنند. در عین حال، توسعه شهری با برنامهریزی و مدیریت ضعیف، خطرات جدید و ریسک گستردهای ایجاد کرده است شهرهای نامناسب همچنان مخاطرات جدیدی ایجاد میکنند که دستاوردهای توسعه فعلی را هر چه بیشتر ناپایدار میکند. نبود زیرساختها و خدمات کافی، مسکن ناامن، خدمات بهداشتی ناکافی و ضعیف – حتی در مناطق ثروتمند شمال شهر تهران - میتواند مخاطرات طبیعی را به یک فاجعه تبدیل کند. به عنوان مثال، مدیریت ضعیف مواد زائد جامد میتواند باعث انسداد شبکههای فاضلاب آب و فاضلاب شود که میتواند منجر به غرقاب و جاری شدن سیل شود. تخریب یا آسیب به زیرساختها میتواند منجر به کمبود آب یا آلودگی شود. دسترسینداشتن به مسکن امن با تأمین آب، نبود بهداشت و مراقبتهای بهداشتی و آموزشی بر توانایی بهبودی ساکنان شهری اثر منفی میگذارد. ویژگیهای بیشماری از برنامهریزی و توسعه شهری فعلی وجود دارد که باعث آسیبپذیری میشود، از جمله این واقعیت که در تصمیمات سرمایهگذاری به ندرت خطر فاجعه در نظر گرفته میشود. ضعف مقررات، به عنوان مثال اجرانشدن قوانین ساختمانی، مجوز برنامهریزی و سرمایهگذاری نظارتی، که اغلب به فساد مرتبط است، امکان انتقال خطر از شرکتهای ساختمانی به کسانی را که در ساختمانها زندگی و کار میکنند، فراهم میکند. در ایران مرگومیر بر اثر زلزله بارها در تاریخ رخ داده است. مهمترین مثال زلزله پنجم دیماه ۱۳۸۲ بم است که زلزلهای با بزرگای ۶.۵ موجب کشتهشدن حدود یکسوم جمعیت شهر شد! این موضوع عمدتا به دلیل روش ساخت خانههاست که در صورت لرزش در معرض ریسک بالای فروریختن هستند. بسیاری از ساختمانهای جدید بر مبنای کسب سود بیشتر و صرفا سرمایهگذاری، بدون درنظرگرفتن اولویت خطر زمینلرزه ساخته میشوند. بنابراین حتی زمینلرزههای نه چندان شدید میتوانند تعداد نسبتا زیادی جان باخته داشته باشند. خوشبختانه بیشتر زمینلرزهها اندازهای کوچک و متوسط دارند و بسیار در نواحی کمجمعیت رخ میدهند. ولی این موضوع الزاما همه موارد را شامل نمیشود، اقل موارد نیز میتواند برای ما فاجعهبار باشد. در همان مناطق مخاطرهخیز که مدام به بارگذاری جمعیتی در آنها ادامه میدهیم، شمال شهر تهران و تقریبا در تمام محدودههای پیرامونی همه شهرهای استان تهران چنین روندی برقرار است و این موضوع عملا سرمایهگذاری در جهت افزایش ریسک است. جلوی ایجاد ریسکهای جدید را بگیریم.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍عزا در رونق و رکود مسکن
✍️غلامرضا سلامی
از موقعی که بهیاد دارم، هیچگاه بازار مسکن از تعادل برخوردار نبوده و بهطور متناوب با نوسانات بزرگ دست و پنجه نرم میکرده است. در این سالها بسیاری، از برکت همین نوسانات به ثروتهای نجومی دست پیدا کردهاند.
از موقعی که بهیاد دارم، هیچگاه بازار مسکن حداقل در کلانشهرها از تعادل برخوردار نبوده و بهطور متناوب با نوسانات بزرگ دست و پنجه نرم میکرده است. در این سالها بسیاری از ثروتمندان امروز و دیروز کشور از برکت همین نوسانات به ثروتهای نجومی دست پیدا کردهاند و جمعیت بسیار بیشتری از سنگینی بار هزینه مسکن نتوانستهاند معنی زندگی را درک کنند. بهیاد دارم قبل از انقلاب رکود مسکن اواخر دهه ۳۰ کل اقتصاد کشور را به رکود کشاند و بسیاری از سازندگان و صنایع وابسته ساختمان را به مرز ورشکستگی سوق داد و بیکاری وحشتناکی را به کشور تحمیل کرد. آن روز همه از وضعیت پیش آمده اندوهگین بودند. در نیمه اول دهه ۵۰ که به برکت دلارهای نفتی اقتصاد کشور دچار بیماری هلندی شد و در اثر نقدینگی بالای عدهای، قیمت مسکن به مراتب از نرخ تورم افزونتر شد، باز هم عامه مردم بحق دچار اندوه شدند ولی این بار نه صرفا بهدلیل گرانی، سرپناه بلکه شاید بیش از آن، از پیدایش طبقه جدید و تازه به دورانرسیدهای که نمیدانست با این پول بادآورده از گرانی زمین و مسکن چهکار کند. شاید یکی از دلایل عصبانیت طبقه متوسط در آن دوران همین بوده باشد. تا آنجا که بهخاطر دارم هیچ طرح راهبردی برای مقوله مسکن در آن دوران تهیه نشده بود. هرچند اقداماتی مانند احداث مجتمعهای بزرگ مسکونی مانند اکباتان، آپادانا، شهرک غرب، تهرانپارس و پروژههای خانهسازی برای پرسنل ارتش و کارمندان دولت و... نشانههایی از رویکرد مناسب به این مقوله را به ذهن متبادر میساخت. ولی تمرکز توسعه صنعتی و تجاری در کلانشهرها بهخصوص تهران و غفلت از طرح حیاتی آمایش سرزمینی علاوه بر افزایش بیرویه قیمت مسکن در این کلانشهرها باعث گسترش حلبیآبادها در پیرامون این شهرها شد. و اما در دوران بعد از انقلاب، بهرغم صراحت بعضی از اصول قانوناساسی به اهمیت مسکن در شأن مردم ایران، حتی این مقدار طراحی برای حل مشکل مسکن مشاهده نمیشود.
اگر به آمار منتشره از سوی رئیس کمیته بودجه و نظارت مالی شورای شهر تهران که اعلام میکند بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ سالانه ۱۰۰ هزار نفر به تهران مهاجرت کردهاند، اتکا کنیم و آن را همراه با تقاضای جوانهای متولد شده در همین شهر، بعد از دوران پس از انقلاب تعمیم دهیم،آنگاه فشاری را که از سمت تقاضای مسکن بهخصوص برای مسکنهای ارزانقیمت و متوسطالقیمت به بهای ملک در کلانشهرها وارد شده است بهتر، درک میکنیم.
نبود هر نوع پروژه راهبردی آمایش سرزمینی طی این دوران و تمرکز توسعه صنعتی و تجاری در کلانشهرها ازیک طرف و سیاستهای غلط اقتصادی در تمام دولتها از طرف دیگر، باعث پدیدار شدن چنین ناهنجاری در این زمینه شده است. طی این سالها هنگامی که درآمد ارزی دولتها از محل فروش نفت بالا بوده، تمامی دولتها با پایین نگهداشتن تصنعی قیمت ارز سیل واردات ارزانقیمت را به کشور روانه میکردند تا بهخیال خود جلوی تورم داخلی را بگیرند. ولی بهدلیل خلق نقدینگی ناشی از افزایش داراییهای خارجی بانکمرکزی، حجم زیادی از این نقدینگی به بازار مسکن (که قابل وارد کردن نبود) سوق داده میشد و دوران بهاصطلاح رونق بازار مسکن بهوجود میآمد و قیمت املاک از تورم جلو میزد.
در دوران پس از انقلاب، طولانیترین و عمیقترین دوره رکود مسکن بین سالهای ۹۱ تا ۹۵ بوده است که تقریبا گریه همه را بهخصوص سرمایهگذاران بخش صنعت ساختمان و خدماتدهندگان در این بخش را در آورد و خیلیها و از جمله بانکها را به سمت ورشکستگی سوق داد.
طبیعی است که دولت در این زمان در عزای دوران رونق بخش ساختمان بسوزد و تمام تلاش خود را برای رونق بخشیدن به این بخش بهعمل آورد. ولی باز هم دولت دچار اشتباه همیشگی شد و بدون آنکه برنامهای برای رفع بحران متناوب مسکن داشته باشد، با اعمال سیاست پولی نادرست و کاهش نرخ بهره سپردههای مدتدار تلاش کرد بخشی از نقدینگی را بهسمت بازار مسکن سوق دهد. ولی بهمنظور جلوگیری از انفجار در این بازار و بازار ارز سعی کرد بازار سرمایه را (بدون پشتوانه اقتصادی) جذاب و بخش مهمی از نقدینگی را به سوی آن روان سازد که همه امروزه از نتایج این استراتژی اشتباه آگاه هستند و نیاز به توضیح ندارد. با سرخوردگی سرمایهگذاران از بازار پول و متعاقب آن از بازار سرمایه و امنیتی شدن بازار ارز و سکه بدیهی بود که این نقدینگی افسار گسیخته به بازار مسکن هجوم آورد و اینبار دولت را در ماتم گرانی بیش از حد قیمت مسکن و ملت را در افسردگی ناشی از بالاتر رفتن محسوس سهم هزینه مسکن در سبد هزینهای آنها فرو برد.
ظواهر امر نشان میدهد هم دولت و هم مجلس اینبار نیز قصد طراحی یک استراتژی بلندمدت برای حل مشکلات اقتصادی و به تبع آن مشکل مسکن را ندارند و تمام تلاش خود را (شاید ناآگاهانه) معطوف اقداماتی کرده یا قصد دارند بکنند که مآلا منجر به رکودی بزرگ در بازار ساختوساز خواهد شد. این اقدامات بیشتر بر فشار بر سرمایهگذاران بخش مسکن اعم از سازنده و دارنده (و خریدارانی که به نیت حفظ ارزش دارایی خود در مقابل آسیبهای محتوم ناشی از تورم در این بازار وارد میشوند و اصطلاحا به آنان سوداگر میگویند) متمرکز میشود. اگر دولت و مجلس موفق شوند این فشار را به حداکثر برسانند، سال آینده باید در انتظار رکودی وحشتناک در بازار مسکن و به تبع آن صنایع و خدمات وابسته باشیم، بدون آنکه امکانی برای خانهدار شدن طبقات کمدرآمد و متوسط جامعه فراهم آید. این رکود میتواند به خروج بیشتر سرمایه از کشور و سرمایهگذاری در املاک کشورهای همسایه منجر شود. ضمن آنکه نبود انگیزه برای سرمایهگذاری در املاک مسکونی و به تبع آن کاهش تولید مسکن شوک شدید قیمتی در سالهای بعد را در پی خواهد داشت.
و اما با فرض توقف این اقدامات آسیبزا، با توجه به پیشبینی تورم چند ده درصدی سال ۱۴۰۰، قیمت مسکن جلوتر از سایر بازارها خود را با تورم تطبیق خواهد داد و باید انتظار افزایش بالایی را بهرغم ضعف قدرت خرید مردم در قیمت مسکن درسال آینده داشت.
درمقابل این دو پیشبینی مایوسکننده، دولت و بانکمرکزی با حمایت سایر ارکان دولت میتوانند نرخ بهره سپردههای بانکی را تا حدودی با نرخ تورم متعادل سازند تا از این طریق بخش بیشتری از نقدینگی به شبهپول تبدیل شده و از اثرات مخرب پول بر بازارهای ارز و مسکن بکاهد. آنگاه میتوان انتظار داشت که با فروکش کردن قیمت ارز تورم کاهش یابد و به تبع آن قیمت مسکن متعادل شود. دولت و مجلس باید به این پرسش پاسخ دهند که هشت برابر شدن قیمت ارز در این سه سال به اقتصاد بیشتر ضربه زده یا افزایش احتمالی چند درصدی نرخ بهره در شرایط تورم ۵۰ درصدی میتوانست به اقتصاد کشور لطمه وارد سازد؟ البته میدانم که بخشی از این تصمیم برای جلوگیری از ورشکستگی نظام بانکی کشور گرفته شد ولی تصور میشود راهکارهای دیگری هم برای نجات بانکها وجود داشته است.
مطالب مرتبط