سیاست بیش از آنکه فکر می‌کنید اهمیت دارد و همگان گمان می‌برند که اوضاع همیشه ثابت است. 
الزامات راهبردی در سیاست خارجی

سیاست به‌معنای بازی‌های قدرت است و انسان‌هایی که برای تغییر جایگاه خود دست به هر اقدامی با روبنا‌های مشروعیت بخش می‌زنند، نتیجه کار آنها گریبانگیر ملت می‌شود. سیاست امری تعطیل‌بردار و قهر‌کردنی نیست به نحوی که یک کنش می‌تواندزبان، هویت، استقلال، مرزها و تمامیت ارضی را تغییر دهد و شورش‌های داخلی، جنگ و... را ایجاد کند. بحران‌ها در کسری از ثانیه شروع می‌شود و اغلب هم وابسته به کنش سیاست‌مداران است. بنابراین سیاست عرصه‌ای واقعی، اثرگذار، جدی و مرتبط به تاریخ و زندگی همه شهروندان است.
اخلاق حکمرانی و اخلاق فردی: آنچه در صفات اخلاقی فردی و خانوادگی و حتی اجتماعی مطلوبیت و کارآمدی محسوب می‌شود، در سیاست و کشورداری می‌تواند ویرانگر باشد. سیاست متغیر مستقلی است که همه روایت‌ها را جذب می‌کند و هیچ قاعده‌ای جز ساختارها و قدرت توان رام کردن آن را ندارد. سیاست داخله با توجه به قانون اساسی و تفکیک قوا و مناسبات حوزه عمومی و تقویت دموکراسی، اخلاقیات مدنی را شکل داده است اما شطرنج سیاست در فضای بین‌الملل محیط آشوب‌زده و جنگلی است که تنها اصل قدرت بر آن حاکم است. انسان‌های اخلاقی، تک بعدی، خیرخواه و آرمان‌گرا شاید بتوانند شعارهایی جهت جذب افکار عوام در سیاست داخله بدهند اما در سیاست خارجه جز سیاس بودن برای دفاع از منافع ملی صفت دیگری جواب نمی‌دهد.

منافع ملی و منافع حزبی: منافع ملی فلسفی، پیچیده، متغیر، سیال و پسامدرن نیست بلکه کاملا مشخص و عینی است. منافع ملی به‌معنای حفظ مرزهای سرزمینی و تمامیت ارضی کشور، حفظ حکومت و ساختارها و نهادهای حاکمیتی، دفاع همه‌جانبه از شهروندان در برابر تهدیدات و افزایش رفاه و سلامت و شادی ملت است. منافع ملی چراغ راهنمای سیاست خارجی کشور است و هر زمان سیاست‌مدارانی بدون شناخت کشورداری به زد و خوردهای گروهی و حزبی و شخصی در سیاست خارجی اقدام کنند با سرنوشت کشور در حال بازی‌کردن هستند. احزاب لازمه دموکراسی هستند و سیاست‌مداران نخبگان و مراجع سیاسی جهت چرخش نخبگان در فرآیندهای دموکراتیک به‌حساب می‌آیند اما گاهی سیاست‌مدارانی فاقد فهم ملی یا بی‌بهره از هوش سیاسی لازم، منافع ملی و سیاست خارجی کشور را بازیچه تبلیغات سیاسی خود می‌کنند و با اقدامات ناپخته آینده دولت و ملت را به‌خطر می‌اندازند.

اصول سیاست خارجه: هیچ اصلی بالاتر از حفظ دولت-‌کشور نیست. یکی از شاخص‌های کشورداری، حاکمیت است و به هیچ عنوان در مورد امور حاکمیتی نمی‌توان مذاکره و چانه‌زنی کرد. توان نظامی و کیفیت استفاده از آن موضوع داخلی و حاکمیتی است و هر‌گونه چانه‌زنی و موضوع مذاکره قرار دادن آن به معنای سوق پیدا کردن به سمت دولت شکننده و فروپاشیده است. اصل اساسی محیط بین‌الملل استفاده از هر ابزاری برای دفاع از منافع ملی است. سیاست خارجی محیط قهرمان‌بازی و رفتارهای ایده‌آلیستی و اخلاقی نیست بلکه باید با حفظ تعادل و موازنه میان بازیگران بیشترین منفعت را برای کشور به دست آورد. افزایش توان نظامی و هر اقدامی برای دستیابی به هر شکلی از توان نظامی که امنیت کشور را تضمین کند و هر مذاکره و نشستی که قدرت ملی را افزایش دهد، الزامی است.

جایگاه آرمان‌ها در سیاست خارجه: همه آرمان‌ها منبع قدرت و ابزاری جهت تامین منافع ملی است. هر روایتی که متعصبانه و انحصاری جای قواعد سیاست خارجی را بگیرد باعث هدر‌رفت انرژی ملی کشور می‌شود. اندیشه‌ها، فرهنگ‌ها، آیین‌ها و هر آنچه قدرت نرم محسوب می‌شود، روبنایی است که برای کسب قدرت اقتصادی، سیاسی و نفوذ به‌کار می‌آید. سیاست خارجی نرم، سیال، متغیر و شبیه بازی شطرنج است که اگر سیاست‌مداران بهترین نقشه‌ها را با احتمالات شرورانه در جهت منافع ملی کشور در نظر نگیرند؛ سربازها حتی اگر بهترین بازی را انجام دهند شکست قطعی خواهد بود. میان تعیین اهداف و کم و کیف ابزارها باید ارتباط وجود داشته باشد یعنی اگر اهدافی بزرگ با امکاناتی محدود همراه شود، منابع ملی کشور هدر خواهد رفت و ناواقع‌گرایی بر سیاست خارجی حاکم می‌شود. به گفته حافظ تکیه بر جای بزرگان زمانی می‌توان زد که اسباب بزرگی را فراهم کنیم[۱].

[۱] - تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف، مگر اسباب بزرگی همه آماده کنیم. (حافظ)این شعر را دکتر سید‌محمد کاظم سجادپور به نقل از دکتر روح اله رمضانی نقل کردند.رمضانی معتقد بود همه سیاست خارجی در این بیت حافظ خلاصه شده است.

دکتر روح‌الله اسلامی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد

منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0