🔻روزنامه ایران
📍تعامل اقتصادی با جهان مصلحت است یا نیست؟
✍️مهدی پازوکی
یکــــی از معضـــلات نظام حکمرانی ما، طولانی شدن یا فقدان تصمــــیمگیـــــــری در موضوعاتی است که همه جامعه نسبت به آن حساس هستند. «اف.ای.تی.اف» از جمله این مسائل است. باوجود گذشت قریب به دو سال از مباحث داغ و طولانی، هنوز این مسأله مهم تعیین تکلیف نشده یا به عبارت دیگر، هنوز مصحلت کشور در این زمینه تشخیص داده نشده است. باوجود این، شواهد و قرائن نشان میدهد که این فرایند در مراحل پایانی خود قرار دارد و جمهوری اسلامی بزودی در این زمینه تصمیم مثبتی اتخاذ خواهد کرد. از این رو، تکرار برخی مفاهیم و نکات کلیدی، برای از بین بردن آخرین تردیدها در این زمینه ضروری به نظر میرسد.به طور کلی مسأله «اف.ای.تی.اف» بیش از آنکه یک مسأله صرفاً اقتصادی باشد، یک مسأله مربوط به رابطه و جایگاه ایران در جهان است.
به این معنی که آیا ایران میخواهد با جهان تجارت کند؟ آیا میخواهیم با نظام اقتصادی جهان تعامل داشته باشیم؟ اگر پاسخ به این پرسشها مثبت است و میخواهیم و دوست داریم که ایران جایگاه واقعی خود را در تجارت جهانی داشته باشد، یک ضرورت این امر، ارتباط نظام بانکی ایران با نظام بانکی جهان یا کشورهای طرف مبادله است. زیرا در دنیای امروز نه تنها نمیتوان پول را با چمدان منتقل کرد، بلکه چه بپسندیم یا نپسندیم، «اف.ای.تی.اف» به یکی از نهادهای هنجارساز نظام بانکی دنیا تبدیل شده است. از این رو چه ایران و چه هر کشور دیگری که بخواهد با این نظام بانکی و پولی جهان کار کند و دادوستد داشته باشد، باید در این چارچوب هنجاری عمل کند. در این میان برخی منتقدان، چه بسا از موضع دلسوزی برای کشور و نظام، ادعا میکنند که در صورت پیوستن به «اف.ای.تی.اف» اطلاعات مالی و بانکی محرمانه ما در اختیار کشورهای متخاصم قرار خواهد گرفت. البته برخی هم در ادعاهایی عجیب، مدعی شدند که پیوستن به این نهاد یعنی تسلیم کردن شهید عزیز، سردار سلیمانی به دشمنان. این ادعاها کاملاً بی اساس و نادرست است. «اف.ای.تی.اف» در سال ۱۹۸۶ با هدف مبارزه با پولشویی و پولهای کثیف در اقتصاد جهانی به وجود آمد و بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر مبارزه با تأمین مالی تروریسم هم به مجموعه ضوابط آن اضافه شد. به رغم ادعای برخی منتقدان، در مقررات «اف.ای.تی.اف» یا کنوانسیونهای مورد بحث، اساساً هیچ قید یا ضرورتی برای در اختیار گذاشتن اطلاعات محرمانه و کلیدی کشور، نه فقط به کشورهای متخاصم، بلکه به کشورهای دوست هم وجود ندارد.
درعین حال، به عنوان یک اقتصاددان که اقتصاد ایران و جهان را میشناسد، صراحتاً اعلام میکنم که درصورت بازگشت همه طرفها به برجام، اگر ایران «اف.ای.تی.اف» را نپذیرد، نخواهد توانست با نظام بانکی جهان کار کند. چه بسا حتی بانکهای درجه ۲ و ۳ اروپایی هم با ما کار نخواهند کرد. کما اینکه امروز هم نه تنها بانکهای درجه یک چینی با ما کار نمی کنند، بلکه بانکهای زیر پله ای چین نیز با هزینه ای گزاف حاضر به همکاری با ما میشوند. به عنوان مثال اگر قرار باشد ۱۰۰ یورو برای ما در یک کشور اروپایی گشایش اعتبار انجام دهند، ۲۰ درصد یعنی ۲۰ یورو هزینه این اقدام را از ما طلب میکنند. این هزینه ۲۰ درصدی که به خاطر نپیوستن به «اف.ای.تی.اف» بر کشور و مردم ما تحمیل میشود، در همه مبادلات بانکی و خریدهای خارجی ایران جاری است و مصداق دارد.
در کنار همه استدلالهایی که درباره ضرورت پیوستن ایران به «اف. ای. تی.اف» وجود دارد، منتقدان باید به این واقعیت هم پاسخ دهند که اگر «اف.ای.تی.اف» بد است، چرا بزرگترین شرکای تجاری ما یعنی چین، روسیه و ترکیه عضو اصلی «اف.ای.تی.اف» هستند؟ آن هم در حالی که درصورت پیوستن ما به این نهاد تنظیم کننده مبادلات بانکی، ما در کنار ۱۸۹ کشور دیگر عضو همکار «اف.ای.تی.اف» خواهیم بود، نه مانند روسیه، چین و ترکیه عضو اصلی. بنابراین برای آنکه سیستم بانکی ما بتواند با سیستم بانکی دنیا کار کند، باید این مقررات را بپذیریم و اگر نپذیریم، در شرایط موجود هزینه آن از جیب ملت ایران پرداخت خواهد شد.
در این میان، یک نکته مهم که مسأله را برای فعالان اقتصادی و مردم ایران بغرنج کرده است، طولانی شدن فرایند تصمیمگیری در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. امروز همه کارشناسان سیاسی و اقتصادی کشور اذعان دارند که مصلحت نظام در این است که نظام بانکی ایران بتواند با نظام بانکی دنیا کار کند. اما اگر مصلحت این است که ایران منزوی شود یا به سمت زیمبابوه شدن برود، پس نباید به «اف.ای.تی.اف» بپیوندیم. چراکه براساس سند چشم انداز، ایران میبایست یکی از کشورهای نخست منطقه در همه عرصهها به ویژه اقتصاد میبود. اما امروز به دلیل مشکلات ساختاری و انباشت مسائل متعدد به این جایگاه دست نیافتیم. در چنین شرایطی، نپیوستن به «اف.ای.تی.اف» به سایر مسائل و مشکلات اضافه شده و عملاً یک هزینه ۲۰ درصدی دیگری را به ملت ایران، در همه خریدهای خارجی آن تحمیل خواهد کرد. از این رو از مجمع تشخیص مصلحت انتظار میرود به مصلحت واقعی وعینی کشور توجه کرده و یک خودتحریمی دیگری را به تحریمهای ظالمانه امریکا علیه نظام اسلامی و مردم تحمیل نکنند.
🔻روزنامه کیهان
📍ویروس جهش یافته فضای مجازی
✍️عباس شمسعلی
طی بیش از یک سالی که از شیوع کرونا میگذرد افراد زیادی بودند که با بیتوجهی کامل به هشدارها و توصیههای بهداشتی و بیاساس خواندن آنها، در قامت یک
«رویین تن» که ویروس کرونا نمیتواند گزندی به آنها برساند، کمترین تغییری در سبک زندگی خود ایجاد نکردند. هرچند تعداد زیادی از آنها امروز متاسفانه دستشان از دنیا کوتاه است و با همین ذهنیت راهی دیار باقی شدند، اما بسیاری از این افراد پس از گرفتار شدن به بیماری کرونا و تحمل عوارض آن و دوران سخت قرنطینه اکنون پشیمان از رفتار گذشته تبدیل به هشداردهندگانی دلسوز برای اطرافیان خود شدهاند تا مانع بیمار شدن آنها شوند. از این نمونه هشدارها که توسط عدهای جدی گرفته نمیشود تا زمانی که همان افراد گرفتار آن شوند در زندگی روزمره اجتماعی به وفور قابل دیدن است؛ از موتورسوارانی که به توصیه استفاده از کلاه ایمنی میخندند، یا رانندگانی که استفاده از کمربند ایمنی را شوخی میانگارند اما با وقوع تصادفی هولناک اگر جان سالم به در برند و عمرشان به دنیا باشد دیگر استفاده از این تجهیزات ایمنی را ترک نمیکنند.
هشدار درباره تبعات و خطرات رها بودن فضای مجازی نیز از آن دست مواردی است که تا جامعه درگیر اثرات ملموس زیانهای آن نشود، عدهای با عناوین مختلف همچون متهم کردن هشداردهندگان به مخالفت با آزادی، دور بودن آنها از فضای روز دنیا و...
بیان کنندگان این هشدارها را مینوازند.
البته متاسفانه تفاوت هشدار درباره تبعات رها بودن فضای مجازی و حضور بدون محدودیت جوانان و نوجوانان در این فضا با مثالهای ذکر شده در این است که به عنوان مثال نظام سلامت کشور و سازمانهای مرتبط با مدیریت کرونا تمام تلاش خود را میکنند تا در کنار توصیهها با برنامهریزی مناسب و ایجاد برخی محدودیتها یا دستورالعملها که حتی ممکن است به کام برخی افراد نیز خوش نیاید، مانع از گسترش بیماری شده و حتی آن عده از افرادی که قصد سرپیچی و دردسرآفرینی برای خود یا دیگران را دارند به روشهای مختلف کنترل و مدیریت کنند.
یا در موضوع کلاه ایمنی و کمربند ایمنی، پلیس علاوهبر توصیه و تلاش برای فرهنگسازی، با متخلفان برخورد میکند و برای استفاده نکردن از کلاه ایمنی یا نبستن کمربند ایمنی که جان راکب و راننده را به خطر میاندازد جریمه در نظر میگیرد.
اما در موضوع مدیریت و کنترل فضای مجازی و مصونسازی جامعه به ویژه نسل نوجوان و جوان در برابر آسیبها و خطرات رها بودن این فضا، در کنار کم توجهی نگرانکننده برخی از افراد جامعه و خانوادهها، متاسفانه شاهد یک تعلل، رخوت و
سوء مدیریت نگرانکننده از سوی مسئولان و متولیان امر نیز هستیم که خود به درگیر شدن جامعه در این باتلاق پوشیده با برگها و گلهای زیبا و خوش خط و خال دامن میزند.
چند ماه قبل بود که با وجود هشدارهای متعدد درباره خطرات حضور گسترده و بدون مدیریت نوجوانان و جوانان در فضای مجازی مینگذاری شده توسط دشمن، کنایهها و تمسخر دلسوزان از سوی افرادی که این هشدارها را بیاساس میخواندند جای خود را به لب گزیدنها و ابراز تاسفها از سوی بسیاری از همانها داد، علت اما این بود که ویدئویی از لایو اینستاگرامی یک نوجوان پسر ۱۴ ساله با یک مانکن زن و مدل خارجنشین و ردوبدل شدن سخیفترین حرفهای جنسی بین آنها منتشر شد (تا جایی که در پایان گفتوگو خانم مدل از زشتی کار خود و اثر منفی رفتارش بر این نوجوان بهگریه افتاد) و تلنگری به جامعه وارد کرد. دوباره هشدارها و تحلیلها در مذمت این رهاشدگی خطرناک مطرح شد اما پس از مدتی این ویدئو نیز به فراموشی سپرده شد و موج ایجاد شده فروکش کرد.
در روزهای اخیر نیز انتشار یک ویدئو موزیک از سوی یک خواننده درجه چندم خارجنشین و همراهی مستهجن یک پورن استار آمریکایی با وی در این کلیپ خبرساز شد. ماجرا اما به کمی قبلتر باز میگردد؛ سال گذشته به یکباره شاهد انتشار ویدئوهایی از همخوانی یک آهنگ سطح پایین و عملا مبتذل همین خواننده توسط دانشآموزان در مدارس مختلف بودیم. همان موقع نیز وقتی هشدارهایی از سوی دلسوزان درباره مشکوک بودن این حرکت هماهنگ و درگیر کردن ذهن و روح دانشآموزان با موزیک و خوانندهای درجه چندم که هیچ سنخیت و قرابتی با سن و روحیات آنها ندارد مطرح شد، پاسخ عده زیادی از خوشباوران این بود که چرا با شاد شدن فضای مدارس مخالفید؟! حال امروز همان خواننده (که سال ۸۸ خواننده ستاد انتخاباتی آقای کروبی بود) با غفلت متولیان فرهنگی و خوشباوری عدهای نام و آثار سخیفش در ذهن تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان ما رسوب کرده به یکباره کلیپی مبتذل و نامناسب با همراهی یک پورن استار منتشر میکند و با یک طراحی عجیب و مشکوک، دوباره طیف زیادی از نوجوانان ما به تماشای آن میپردازند. طبیعی است که نوجوانی که به تماشای این کلیپ مینشیند علاوهبر اثرات مخربی که بر روح و روانشان وارد میشود ممکن است با کنجکاوی خود به مسیر دنبال کردن بیشتر این دام بیفتند.
البته در کنار اینکه در سایه خوشبینی و سادهانگاری افراطی برخی متولیان امر، شبکه رواج دهنده همخوانی پارسال مدارس مشخص نشد، امروز هم نباید انتشار این کلیپ را ساده فرض کرد. اینکه ابتدا دانشآموزان ما را با یک خواننده مبتذل آشنا میکنند، سپس کلیپی نامناسب را به خورد این دنبال کنندگان عموماً کم سن و سال میدهند آن هم در ایامی که به علت شیوع کرونا و رواج تقریبا اجتنابناپذیر آموزش مجازی بیش از هر زمانی کودکان و نوجوانان ما در فضای مجازی حضور دارند نمیتواند اتفاقی باشد. راستی یک چهره پورن استار مطرح آمریکایی در یک کلیپ سطح پایین با مخاطب فارسیزبان و ایرانی چه میکند؟ هزینه دستمزد طبیعتاً سنگین وی برای این حضور و هزینه ساخت و تولید چنین آثاری را چه کسی و با چه هدفی پرداخت میکند؟ آیا این خواننده خارجنشین توانایی پرداخت این هزینه را دارد و آیا هدف فقط افزایش دنبالکننده مجازی وی است؟
نکته دیگر اینکه چرا اینستاگرامی که حتی تحمل انتشار تصویر یک سردار شهید و قهرمان ملی ما را ندارد، این محتوای نامناسب برای نوجوانان را حذف نمیکند؟
هرچند تنها به موارد اندکی از مصادیق رها بودن آسیبزای فضای مجازی اشاره کردیم اما واقعیت آن است که هر روز و هر ساعت دشمنان به لطف کمکاری و خواب خوش مسئولان فضای مجازی کشور و شاید هم به خواب تعمدی برخی از آنها با صرف هزینههای هنگفت جوانان و نوجوانان زیادی از جامعه ما را آلوده این فضا کرده و از ما میگیرند و معلوم نیست این نفوذ و تخریب تا کجا باید ادامه داشته باشد که مسئولان امر فکری جدی نمایند؟ متاسفانه برخی از متولیان فضای مجازی در کشورمان نه تنها گام موثری در کم اثر کردن تهاجم دشمن در فضای مجازی نمیکنند بلکه خود به جای حمایت عملی از شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای داخلی و رونق دادن به آنها، مروج شبکههای اجتماعی خارجی و در واقع ابزار سیطره مجازی دشمن شدهاند.
هربار هم که منتقدان و دلسوزان خواستار اصلاح نحوه مدیریت فضای مجازی
رها شده یا انجام اقداماتی برای بستن راه نفوذ دشمن میشوند از سوی همین مسئولان به تلاش برای سلب آزادی مردم متهم شده و این مدیران به جای پاسخگویی به عملکرد فاجعهبار خود در این عرصه با اهدافی خاص ژست دروغین حمایت از مردم میگیرند، مردمی که البته نگران غرق شدن فرزندانشان در امواج متلاطم مجازی هستند.
واقعیت آن است که مدیریت فضای مجازی در سطح دنیا یک موضوع مورد پذیرش و قطعی از سوی کشورهای مختلف است و حتی همان کشورهایی که از طریق فضای مجازی جوانان و نوجوانان ما را هدف گرفتهاند در کشور خود قوانین سفت و سختی از قبیل ردهبندی سنی استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی یا جلوگیری از ترویج محتواهای مخرب جنسی و غیر اخلاقی برای مخاطبان کم سن و سال لحاظ کردهاند.
از سوی دیگر در کشورهای مختلف در کنار اولویت دادن به پیامرسانها و سرویس دهندگان داخلی در فضای مجازی، وقتی یک پیامرسان یا سرویس غیربومی در آن کشور مشغول فعالیت باشد انواع و اقسام شرط و ضابطهها را پیش پای وی میگذاردند و در صورت سرپیچی آن پیامرسان یا سرویس از قوانین و ضابطههای مورد نظر، از فعالیت آنها جلوگیری میکنند. نمونههای اخیر این موضوع را میتوان در مجبور کردن پیامرسانهای غیر بومی در ترکیه به پذیرش قوانین این کشور یا مثلا جلوگیری استرالیا از فعالیت فیسبوک به دلیل نقض قوانین این کشور که نهایتا منجر به تسلیم فیسبوک شد مشاهده کرد. نمونههای دیگری در هند، روسیه، چین و حتی آمریکا در مواجهه از موضع بالا با پیامرسانهای غیربومی وجود دارد.
متاسفانه در کشور ما به جای حمایت درست از توانمندیهای فراوان جوانان و شرکتهای دانشبنیان که نمونههای مختلف و موفقی از پیامرسانها، موتورهای جستوجو، ایمیلهای بومی و... را ایجاد کردهاند، شاهد این هستیم که مثلا وزیر ارتباطاتی که جناب رئیسجمهور معتقدند وقت حضور در این قوه و آن قوه برای پاسخگویی را ندارد، اینستاگرام پر مخاطره را برای لایو و لایک و گشت و گذار انتخاب میکند و علیرغم پابرجا بودن ممنوعیت فعالیت تلگرام در ایران به دلیل تبعیت نکردن از قوانین داخلی و میدان دادن به تروریستهای اقتصادی و امنیتی در ماجرای نوسانات ارز و سکه یا آموزش ساخت بمب دستی و... این روزها مفتخر به دریافت تیک آبی اصالت برای کانال تلگرامی خود شده است! حال در این میان اگر کشور و مردم نیز تحقیر شدند فدای سر جناب وزیر. اکنون با توجه به بروز انواع آسیبها در فضای مجازیِ بدون مدیریت مناسب در کشورمان و افزایش نگرانی خانوادهها از حضور فراوان و مخاطرهآمیز فرزندانشان در فضای مجازی، وظیفه دولت، مجلس و قوه قضائیه است که با جدیت وارد میدان شوند و برای دفاع از استقلال و ارزشها و نسل آیندهساز این کشور برای مدیریت فضای مجازی فکری اساسی نمایند.در این میان ضمن لزوم حمایت از سرویسها و پیامرسانهای داخلی از طریق وضع قوانین حمایتی و تشویقی، باید تکلیف حضور پیامرسانها و شبکههای اجتماعی خارجی مشخص شود و مانند سایر کشورها در صورتی به آنها اجازه فعالیت داده شود که ضمن پذیرش قوانین و مقررات داخلی و یا استقرار سرورها در داخل کشور پاسخگوی اقدامات خود باشند. در این میان برخورد با کم کاری و ترک فعل مسئولان امر نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد.
بیشک کودکان، نوجوانان و جوانان کشور سرمایههای اصلی و آیندهسازان این سرزمین هستند که مراقبت از آنها در برابر آفات و همینطور نقشههای دشمن علاوهبر خانوادهها وظیفه همه مسئولان است. همانطور که همه مسئولان برای مهار کرونا بسیج شدهاند، مهار این ویروس جهش یافته و سرکش مجازی نیز همکاری و ورود جدی همه مسئولان و نهادهای فرهنگی را میطلبد
متاسفانه برخی از این مسئولان حوزه فضای مجازی به بهانههای مختلف و با انگیزهها و ژستهایی خاص منتقدان و هشدار دهندگان درباره سوء مدیریت خود را با انواع و اقسام برچسبها مورد لطف! قرار میدهند و البته باید از آنها خواست لطفاً به خاطر آینده این کشور مدیریت فضای مجازی را بازیچه اهداف سیاسی خود نکنید.
🔻روزنامه رسالت
📍رمزگشایی از نقشه تروییکای اروپایی در آژانس
✍️حنیف غفاری
اجلاس سهماهه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین در هفته جاری آغاز به کارکرده است. آمریکا پیش از شروع کار این اجلاس سندی سهصفحهای درباره موارد نقض تعهدات برجامی ایران تهیهکرده و در اختیار اعضای این شورا قرار داده بود.متعاقبا، تروییکای اروپایی( آلمان، انگلیس و فرانسه) پیشنویس قطعنامه ضد ایرانی جدیدی را به شورای حکام آژانس بینالمللی ارائه کردهاند.جمهوری اسلامی ایران و روسیه، طی روزهای اخیر بارها به تروییکای اروپایی در خصوص ارائه پیشنویس این قطعنامه و تلاش برای تصویب آن هشدار دادهاند .بااینحال به نظر میرسد قطعنامه جنجالی تروییکای اروپایی علیه ایران در روز جمعه به رأی گذاشته خواهد شد. اینکه چه تعداد از ۳۵ عضو شورای حکام آژانس با طرح این قطعنامه موافقت کنند، در حال حاضر قابل پیشبینی نیست.
پیشنویس این قطعنامه در حالی ارائهشده است که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سفر اخیر خود به ایران، به توافقی دوجانبه با تهران در خصوص استمرار همکاریهای متقابل میان کشورمان و آژانس دستیافته بود. این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران در واکنش به طرح پیشنویس قطعنامه تروییکای اروپایی، توافق خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی لغو کند.در خصوص آنچه اکنون در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگذرد دو نکته اساسی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت:
نخست اینکه بازی واشنگتن، تروییکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قبال ایران و برجام، کاملا با یکدیگر هماهنگ است.
به عبارت بهتر، بایدبپذیریم که آژانس یکی از قطعات پازل دولت بایدن در راستای اعمال استراتژی فشار هوشمندانه علیه کشورمان محسوب میشود. باید در این معادله «آژانس» را نه بهعنوان یک «بازیگر مستقل»، بلکه بهعنوان یکی از اجزای اصلی بازی ضد ایرانی کاخ سفید و تروییکای اروپایی بپذیریم.
بدون شک میان این قطعه پازل و دیگر قطعات آن ارتباطی مستقیم وجود دارد.
نمیتوان رفتار آژانس را در چارچوبی غیر از بازی تروییکای اروپایی در برجام مورد تجزیهوتحلیل قرارداد. در جریان تصویب قطعنامه ضد ایرانی علیه ایران در سال ۲۰۲۰ میلادی ( سال گذشته) نیز همپوشانی استراتژیک –تاکتیکی دولت ترامپ، تروییکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران کاملا مشهود بود.
نکته دوم، به بازی خاص تروییکای اروپایی در قبال کشورمان بازمیگردد. صورتبندی بازی اروپاییان در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چندان پیچیده به نظر نمیرسد! سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه بهخوبی آگاه هستند که صدور قطعنامهای جدید علیه ایران آنهم در شرایطی که مجادله بر سر نحوه بازگشت آمریکا به برجام بالاگرفته است، تا چه اندازهای میتواند صحنه منازعه میان ایران و غرب بر سر توافق هستهای را پیچیدهتر سازد.این پیچیدگی همان مؤلفهای است که اروپاییان به دنبال آن هستند. آنها معتقدند که «پیچیده سازی صحنه بازی» منجر به ایجاد فضای مجهول و مبهمی خواهد شد که در قالب آن، میتوانند ایدههایی مانند «بازگشت مشروط به برجام»،بازگشت پوچ به برجام و انعقاد توافق موقت بهجای بازگشت به برجام را پیاده سازند. ازاینرو رفتار اخیر اروپاییان در آژانس ، در ارتباط با متغیری مهمتری به نام برجام قابل تفسیر است.
درنهایت اینکه رمز موفقیت جمهوری اسلامی ایران در برهه کنونی، یکی علنی سازی بازی پشت پرده آمریکا- اروپا- آژانس و دیگری، اتخاذ گاردی بسته و محکم در برابر این بازی وقیحانه و تاکتیکی است. درصورتیکه تحت تأثیر اقدام تروییکای اروپایی در آژانس، کشورمان گارد خود را بازکرده یا اسیر پیچیده سازی صحنه بازی توسط طرف مقابل شود، در این صورت اقدامات سلبی و بازدارنده آتی جبهه غرب و آژانس علیه ما آغاز خواهد شد.
بنابراین، فارغ از کنش اروپاییان در آژانس، واکنش قاطعانه جمهوری اسلامی ایران، مهمترین مؤلفهای است که هم در سطح هشدار و هم در سطح عمل، میتواند مانع از شکلگیری اجزای بازی ضد ایرانی مشترک دولت بایدن و دولتهای اروپایی شود. در این معادله، قطعا اعتماد به آژآنس نیز جایی نداشته و نخواهد داشت. آژانس بینالمللی انرژی اتمی سالهاست ماهیت و کار ویژه خود را بهعنوان یک سازمان بینالمللی ازدستداده و به ابزار بازی غرب علیه کشورهای مستقل تبدیلشده است.
🔻روزنامه اعتماد
📍درباره پیشنهاد تشویقی بورس
✍️همایون دارابی
پیشنهاد اخیر شورای عالی بورس برای سهامداران حقیقی که ارزش پرتفوی آنها ۱۰ میلیون تومان یا کمتر است بیشتر برای افرادی است که در میانه امسال وارد بورس شدهاند و گفته شده حداقل بازدهی ۲۵ درصدی تضمین شده برایشان لحاظ خواهد شد. چنانچه بازدهی کمتری از این میزان داشته باشند، جبران و مابهالتفاوت آن به سهامداران پرداخت خواهد شد و افرادی هم که از ابتدای سال وارد این بازار شدند سود بورس نصیبشان شده است. اما در مجموع این موضوع میتواند برای این افراد که عمدتا آشنایی کمی با بازار سرمایه داشتند یا دارند به عنوان عامل تشویقی برای سرمایهگذاری بلندمدت باشد و به نوعی از خروج سرمایهها از بورس جلوگیری کند در کنار آن نگرانیشان از آینده را هم کم خواهد کرد. پرتفوی مورد محاسبه برای این افراد مشتمل بر سهام، واحدهای صندوقهای با درآمد ثابت و صندوقهای سهامی و به طور کلی اوضاع اوراق بهادار بازار سرمایه خواهد بود که اگر ارزش آن ۱۰ میلیون تومان یا کمتر باشد، صندوق توسعه بازار، این حمایت را در قالب یک اختیار فروش برای این دسته از سهامداران روی کل پرتفویشان و برای تاریخ انتهای اردیبهشت ۱۴۰۱ قایل میشود. با توجه به اینکه پتانسیل بازار سرمایه بیش از این مقداری است که در حال حاضر وجود دارد این اقدام میتواند در جهت افزایش بازدهی این بازار موثر باشد. البته ممکن است تا انتهای سال جاری شاهد نوساناتی در بورس باشیم که آن هم به واسطه تامین مالی شرکتهای حقوقی، بیمهای و صندوقهای بازنشستگی است که اغلب در پایان سال تعهدات زیادی دارند و به همین منظور نقدینگی اندکی در این مدت وارد بازار میشود و هر ساله در این زمان ما کمبود منابع داریم و این موضوع طبیعی است. در کنار آن با توجه به وضعیت موجود فروش اوراق از سوی دولت تا پایان سال ادامه دارد و انتهای فروردین ماه با پایان فروش اوراق شاهد تحولاتی در این بازار خواهیم بود. یک نکته دیگر که این روزها برخی از رسانهها به آن میپردازند درخصوص انتقال منابع حقیقیها از بورس برای خرید رمزارزهاست که به نظر میرسد بیشتر جوسازی دلالهای این حوزه باشد و باید گفت با توجه به پیچیده بودن این موضوع و اینکه کار خطرناکی هم هست کمتر کسی سراغ این فعالیت میرود ضمن آنکه بانک مرکزی نیز اقدامات موثری در این زمینه آغاز کرده است.
🔻روزنامه شرق
📍سازمانهای بزرگ و بیتوجهی به محیط زیست
✍️حمزه نوذری
برخی سازمانها و دانشگاهی کشور در مساحتی بیش از چندین هکتار قرار دارند. بخش زیادی از زمینهای این سازمانها فضای سبز یا زمینهای غیرمسکونی است اما متأسفانه فضای طبیعی وسیعی که جزئی از مالکیت این سازمانها است به شدت در معرض نابودی قرار دارد. برخی از این سازمانها دانشگاهها هستند که با وجودیکه قشر نخبه جامعه در آن مشغول آموزش، پژوهش و فعالیت علمی هستند اما در بیتوجهی به محیط زیست تفاوتی با سایر سازمانها ندارند. در این یادداشت قصد ندارم به سازمانهای قدرتمندی که رودخانهها و آبهای زیرزمینی را آلوده میکنند یا استانداردهای
محیطزیستی را ندیده میگیرند، بپردازم بلکه میخواهم به یک مسئله به ظاهر پیش پا افتاده و هرروزه و در عینحال مهم بپردازم. سازمانهای دولتی واحدی به نام فضای سبز دارند که کار نگهداری، حفظ و آبیاری درختان و گیاهان را انجام میدهد اما حیواناتی که در این فضای وسیع طبیعی زیست میکنند، فراموش شدهاند. برخی حیوانات غیراهلی مانند روباه و موش صحرایی و حیوانات اهلی مانند سگ و گربه جزئی از این محیط زیست هستند. دوگانگیهایی در مواجهه با حیوانات اهلی بهویژه سگها وجود دارد. برخی کارکنان و کسانی که در این سازمانهای وسیع کار و زندگی(منازل سازمانی) میکنند، برای این حیوانات غذا فراهم میکنند و برخی به شدت با آن مخالفت میکنند و این کار را مداخله در سازوکار طبیعت میدانند.
برخی معتقدند که حیواناتی مانند سگها و گربهها جزئی از این محیط زیست هستند و ما در قبال گرسنگی و بیماری آنها مسئول هستیم به دلیل اینکه از قرنها پیش ما آنها را اهلی کردهایم و این حیوانات همیشه در کنار ما زیست کردهاند و در حال حاضر ما در قبال آنها وظیفه اخلاقی داریم. برخی بر این نظر هستند که حیواناتی مانند سگها بههیچوجه نباید در محیطزیست اینچنینی وجود داشته باشند و باید از این اکوسیستم طرد شوند. غیر از این دوگانهانگاری مسئله مهم این است که سازمانها هیچ برنامه و فعالیتی برای حیوانات اهلی در این محیط زیست ندارند و از نزدیک شاهد بودهایم که بسیاری از این حیوانات بیمار یا گرسنه هستند و سازوکاری برای عقیمسازی جهت کنترل تعداد آنها یا درمان حیوانات بیمار وجود ندارد. بارها شاهد بودهام که سگها در این سازمانها و حتی دانشگاهها به بیماریهای پوستی دچار شدهاند و به شدت رنج میکشند اما تنها سازوکار موجود طرد و به حال خود رها شدن است. سازمانها و حتی دانشگاهها که مساحت بسیاری دارند برای کاهش مسائل زیست محیطی ارتباط و تعاملی با سازمان محیط زیست یا نهادهای مدنی فعال در حوزه حمایت از حیوانات ندارند. تنها کاری که مدیران این مجموعهها انجام میدهند تماس با شهرداری برای جمعآوری سگها است. جمعآوری حیوانات توسط پیمانکاران شهرداری که با بدترین شکل ممکن انجام میشود و بارها شاهد بودهام که این کار کمتر از حیوان آزاری نیست. پیمانکاران شهرداری در کار عقیمسازی این حیوانات یا نگهداری از آنها ناتوان بودهاند و در نهایت حیوانات جمعآوریشده رها میشوند و به جای قبلی برمیگردند. شهرداری عدم تعهد اخلاق کاری پیمانکاران را مسئله اصلی میداند. صرفنظر از بحث مواجهه نادرست، اشتباه و غیر مؤثر شهرداریها در عقیمسازی، نگهداری و درمان حیواناتی مانند سگها، ناتوانی سازمانها و نهادها برای نگهداری محیط زیست چالش مهمی است. یکی از راهکارهای پیشروی سازمانهایی که فضای وسیعی دارند و بخشی از این فضا دارای اکوسیستم حیوانی است نهادسازی درون مجموعه خودشان است. این سازمانها لازم است علاوه بر واحد فضای سبز مرکز یا مجموعهای بهعنوان حفظ محیط زیست هم داشته باشند و کارشناسانی برای مواجهه درست با حیوانات که جزئی از این اکوسیستم هستند بهکار گیرند. سازمانها میتوانند بخشی از فضای وسیعی که در اختیار دارند را برای درمان و نگهداری از حیوانات مریض و بیمار اختصاص بدهند و ارتباط منظم، منسجم و مستمری با محیطزیست و نهادهای مردمی و جامعه مدنی فعال در این زمینه داشته باشند تا شاهد وضعیت اسفناک حیوانات در این محیطها نباشیم. شاید پرداختن به مسئله حیوانات در زمانهای که انسانها دچار مشکلات و مسائل زیادی هستند عجیب به نظر برسد اما زندگی ما با زیست این حیوانات پیوند خورده است.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍الزامات راهبردی در سیاست خارجی
✍️روحالله اسلامی
سیاست بیش از آنکه فکر میکنید اهمیت دارد و همگان گمان میبرند که اوضاع همیشه ثابت است. سیاست بهمعنای بازیهای قدرت است و انسانهایی که برای تغییر جایگاه خود دست به هر اقدامی با روبناهای مشروعیت بخش میزنند، نتیجه کار آنها گریبانگیر ملت میشود. سیاست امری تعطیلبردار و قهرکردنی نیست به نحوی که یک کنش میتواندزبان، هویت، استقلال، مرزها و تمامیت ارضی را تغییر دهد و شورشهای داخلی، جنگ و... را ایجاد کند. بحرانها در کسری از ثانیه شروع میشود و اغلب هم وابسته به کنش سیاستمداران است. بنابراین سیاست عرصهای واقعی، اثرگذار، جدی و مرتبط به تاریخ و زندگی همه شهروندان است.
اخلاق حکمرانی و اخلاق فردی: آنچه در صفات اخلاقی فردی و خانوادگی و حتی اجتماعی مطلوبیت و کارآمدی محسوب میشود، در سیاست و کشورداری میتواند ویرانگر باشد. سیاست متغیر مستقلی است که همه روایتها را جذب میکند و هیچ قاعدهای جز ساختارها و قدرت توان رام کردن آن را ندارد. سیاست داخله با توجه به قانون اساسی و تفکیک قوا و مناسبات حوزه عمومی و تقویت دموکراسی، اخلاقیات مدنی را شکل داده است اما شطرنج سیاست در فضای بینالملل محیط آشوبزده و جنگلی است که تنها اصل قدرت بر آن حاکم است. انسانهای اخلاقی، تک بعدی، خیرخواه و آرمانگرا شاید بتوانند شعارهایی جهت جذب افکار عوام در سیاست داخله بدهند اما در سیاست خارجه جز سیاس بودن برای دفاع از منافع ملی صفت دیگری جواب نمیدهد.
منافع ملی و منافع حزبی: منافع ملی فلسفی، پیچیده، متغیر، سیال و پسامدرن نیست بلکه کاملا مشخص و عینی است. منافع ملی بهمعنای حفظ مرزهای سرزمینی و تمامیت ارضی کشور، حفظ حکومت و ساختارها و نهادهای حاکمیتی، دفاع همهجانبه از شهروندان در برابر تهدیدات و افزایش رفاه و سلامت و شادی ملت است. منافع ملی چراغ راهنمای سیاست خارجی کشور است و هر زمان سیاستمدارانی بدون شناخت کشورداری به زد و خوردهای گروهی و حزبی و شخصی در سیاست خارجی اقدام کنند با سرنوشت کشور در حال بازیکردن هستند. احزاب لازمه دموکراسی هستند و سیاستمداران نخبگان و مراجع سیاسی جهت چرخش نخبگان در فرآیندهای دموکراتیک بهحساب میآیند اما گاهی سیاستمدارانی فاقد فهم ملی یا بیبهره از هوش سیاسی لازم، منافع ملی و سیاست خارجی کشور را بازیچه تبلیغات سیاسی خود میکنند و با اقدامات ناپخته آینده دولت و ملت را بهخطر میاندازند.
اصول سیاست خارجه: هیچ اصلی بالاتر از حفظ دولت-کشور نیست. یکی از شاخصهای کشورداری، حاکمیت است و به هیچ عنوان در مورد امور حاکمیتی نمیتوان مذاکره و چانهزنی کرد. توان نظامی و کیفیت استفاده از آن موضوع داخلی و حاکمیتی است و هرگونه چانهزنی و موضوع مذاکره قرار دادن آن به معنای سوق پیدا کردن به سمت دولت شکننده و فروپاشیده است. اصل اساسی محیط بینالملل استفاده از هر ابزاری برای دفاع از منافع ملی است. سیاست خارجی محیط قهرمانبازی و رفتارهای ایدهآلیستی و اخلاقی نیست بلکه باید با حفظ تعادل و موازنه میان بازیگران بیشترین منفعت را برای کشور به دست آورد. افزایش توان نظامی و هر اقدامی برای دستیابی به هر شکلی از توان نظامی که امنیت کشور را تضمین کند و هر مذاکره و نشستی که قدرت ملی را افزایش دهد، الزامی است.
جایگاه آرمانها در سیاست خارجه: همه آرمانها منبع قدرت و ابزاری جهت تامین منافع ملی است. هر روایتی که متعصبانه و انحصاری جای قواعد سیاست خارجی را بگیرد باعث هدررفت انرژی ملی کشور میشود. اندیشهها، فرهنگها، آیینها و هر آنچه قدرت نرم محسوب میشود، روبنایی است که برای کسب قدرت اقتصادی، سیاسی و نفوذ بهکار میآید. سیاست خارجی نرم، سیال، متغیر و شبیه بازی شطرنج است که اگر سیاستمداران بهترین نقشهها را با احتمالات شرورانه در جهت منافع ملی کشور در نظر نگیرند؛ سربازها حتی اگر بهترین بازی را انجام دهند شکست قطعی خواهد بود. میان تعیین اهداف و کم و کیف ابزارها باید ارتباط وجود داشته باشد یعنی اگر اهدافی بزرگ با امکاناتی محدود همراه شود، منابع ملی کشور هدر خواهد رفت و ناواقعگرایی بر سیاست خارجی حاکم میشود. به گفته حافظ تکیه بر جای بزرگان زمانی میتوان زد که اسباب بزرگی را فراهم کنیم[۱].
[۱] - تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف، مگر اسباب بزرگی همه آماده کنیم. (حافظ)این شعر را دکتر سیدمحمد کاظم سجادپور به نقل از دکتر روح اله رمضانی نقل کردند.رمضانی معتقد بود همه سیاست خارجی در این بیت حافظ خلاصه شده است.
مطالب مرتبط