در این چارچوب فکری اگر روسها با ایران وارد همکاری نظامی در سوریه میشوند؛ به منزله فاصله گرفتن این قدرت بزرگ از رقبای ایران است و یا اگر چین با تهران قرارداد٢٥ساله را امضا میکند؛ مساوی با صفر کردن یا سرد شدن روابط این قدرت جهانی با سعودی و اسراییل است. اما این دیدگاه کوچکترین همخوانی با واقعیت ندارد و هر دو بازیگر در منطقه خاورمیانه از استراتژی معاملهگرایانه یا بدهبستان (quid pro quo) پیروی میکنند.
یعنی این دو بازیگر بدنبال گسترش همزمان روابط با چهار بازیگر کلیدی منطقه یعنی ایران، اسراییل، ترکیه و عربستان هستند. چنین روابطی باعث میشود که قدرت مانور روسها و چینیها در ماتریس خاورمیانه به شدت گسترش پیدا کند. این در حالیست که آمریکا به عنوان مهمترین رقیب این دو بازیگر جهانی از روابط حسنه با یکی از محورهای مهم منطقه یعنی ایران محروم است.
رقابتهای رئال پلیتیک میان این چهار بازیگر منطقه آنچنان وسیع و گسترده است که باعث وضعیت همکاری در یک نقطه و رقابت در نقطه دیگر شده است؛ بطور مثال نفوذ ایران در شام باعث نگرانی مشترک اسراییل، عربستان و ترکیه است اما همزمان با آن همکاری اسراییل، ترکیه و آذربایجان باعث نگرانی مشترک ایران و عربستان میشود؛ همین مساله باعث وضعیت رقابتهای غیر قابل پیش بینی و اتحادهای تاکتیکی شده است؛ در چنین بستری برای روسیه و چین بهتر است که با همه محورها جهت حداکثرسازی منافع وارد روابط شوند؛ امری که ایالات متحده در حال حاضر از آن محروم است؛ در واقع این دو بازیگر در حال اجرای پروژهای هستند که تمام راهکارهای بحرانهای منطقهای به مسکو و پکن ختم شود و برای جا انداختن این الگو هم هیچ ابایی ندارند همزمان روابط خوبی با حکومت مرکزی افغانستان و طالبان داشته باشند؛ ارتباطات موثری با حکومت اسد و مخالفانش داشته باشند و یا همزمان با تهران روابط بسیار ویژهای با دشمن قسم خورده آن یعنی اسراییل برقرار کنند.
منطق اتحادهای تاکتیکی کاملاً در آنکارا، ریاض و تل آویو فهم شده است امری که ایران جز حوزه افغانستان از کاربست آن بدلیل ذهنیت اسطورهای هراس دارد. معنای قرارداد٢٥ساله ایران با چین در چنین بستری قابل فهم است و هر تعبیری غیر از این خیالبافی و مبتنی بر رمانتیسم و برخلاف منطق عقلانیت در تصمیم گیریهاست؛ از این حیث سیاست خارجی ایران بسیار انعطاف ناپذیر، کند و همواره عقبتر از سرعت بالای پویاییهای منطقهای است.
ایران در شرایط امروز علاوه بر آمریکا و اروپا تقریباً از روابط کیفی با سه محور مهم منطقهای نیز بی بهره است؛ در حالیکه انکارا جدیداً با فهم منطق اتحادهای تاکتیکی در حال گرم کردن روبط خود با ریاض و تل آویو است. این یعنی کاهش فرصتها و افزون شدن تهدیدات و در این میان قرارداد ٢٥ساله فی نفسه به ما کمک نمیکند؛ فراموش نکنیم که وزیر خارجه چین پیش از تهران و امضای قرارداد٢٥ساله دیدارهای گرم و صمیمانهای با رهبران سعودی و ترکیه داشت.
مطالب مرتبط