در این روز مانند گذشته اخبار متعددی بر تغییرات قیمتها اثر گذاشت و هر کسی سعی کرد تا از ظن خود به تفسیر بازار یاد شده بپردازد اما دیدگاهی که میان فعالان بازار بسیار دیده میشد اثرگذاری منفی افزایش خوشبینی به توافق ایران و آمریکا و کاهش بیش از ۴ درصدی نرخ دلار بود که قیمت سهام را منفی کرد.
با این حال بررسی «دنیای اقتصاد» حکایت از آن دارد که در شرایط کنونی که تعداد متغیرهای اثرگذار بر وضعیت اقتصاد کلان از گذشته بیشتر است و ریسکهای داخلی نیز مزید بر علت شده تا قیمتها پایین بیایند، نبود چشماندازی روشن سبب شده تا فروشندگان مانند گذشته به دنبال نقد کردن پول خود باشند تا از این رهگذر بتوانند وضعیت را برای بررسی بازار در شرایطی بهتر سبک و سنگین کرده باشند. از این رو نمیتوان دلیل میل خروج نقدینگی از بازار سهام در شرایط فعلی را تنها به خوشبینی به مذاکرات با ایالات متحده یا هر عاملی دیگری ربط داد.
در گل و لای تحلیلها
شاخص بورس تهران در نخستین روز معاملاتی هفته ریزش ۹/ ۰ درصدی را به ثبت رساند تا دستکم شروع معاملات دومین هفته کاری از سال جاری به روال هفته اول فروردینماه با عقبگرد قیمتها همراه باشد. در این روز نماگر اصلی بازار سهام به میزان ۱۱ هزار و ۶۰۰ واحد افت کرد تا تحلیلگران با اطمینان بیشتری از تثبیت شاخص کل در ابرکانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی سخن بگویند. اینطور که به نظر میآید در حال حاضر بازار سهام و فعالان آن درگیر نوعی تشتت آرا نسبت به چشمانداز پیش روی این بازار شدهاند. رویارویی نظرات گوناگون در این بازار آن هم در شرایطی که نه شرایط اقتصادی روشنی پیش روی بنگاههای اقتصادی است و نه فضای سیاست خارجی به اندازهای شفاف است که تحلیل متغیرها تصویری روشن از براندازی تحریمها پیش روی فعالان اقتصادی ارائه دهد، سرمایهگذاران بهخصوص سرمایهگذاری حقیقی بازار را به سمتی سوق داده که بر حجم فروش خود بیفزایند.
آنچه که از بررسی اعداد و ارقام یک ماه پایانی سال ۹۹ و کارنامه به ثبت رسیده تا به اینجای سال جاری نشان میدهد، جریان معاملات در روزهای ابتدایی ۱۴۰۰ با روند کلی آنچه که در اسفندماه شاهد بودیم، تفاوت چندانی پیدا نکرده است. دامنه نوسان نامتقارن منفی ۲ و مثبت ۶ درصدی همچنان سهامداران را در صفوف فروش نگهداشته است. همه اینها به کنار، عدم اطمینان در محیط کلان اقتصاد نیز خود به عاملی بدل شده تا نتوان در بورس ۱۴۰۰ به راحتی نکتهای مفید برای تحلیل اوضاع پیدا کرد. شنیدهها حاکی از آن است که طیف وسیعی از مسائل تاثیرگذار نظیر ضعف منابع عملیاتی بودجه، نامعلوم بودن افق پیش روی مذاکرات سیاسی پیرامون برجام و مسائل ریز و درشت دیگر سبب شده تا در این روز نتوان قیمتها را به راحتی تحلیل کرد. از طرفی امکان صعود تورمی بورس با بال افزایش پایه پولی وجود دارد و از طرفی دیگر ممکن است گشایش احتمالی در مذاکرات سیاسی بتواند با تغییر جریان انتظارات تورمی همه چیز را به نفع قدرت خرید مردم بر گرداند. مضاف بر تمامی اینها به تنگ آمدن سیاست گذار از شرایط نا بسامان اقتصادی نیز این احتمال را ایجاد میکند که با روی کار آمدن دولت جدید تدابیری نظیر افزایش سود بانکی یا افزایش برخی هزینههای اثرگذار بر قیمت تمام شده تولیدات نظیر انرژی و بهره مالکانه معادن و... در دستور کار قرار گیرد. همه اینها سبب شده تا خیال تحلیلگران نسبت به اوضاع جاری همانند سه سال اخیر راحت نباشد و افق سودآوری و الگوهای تحلیلی در سال جاری را به سمت آنچه که در سالهای پیش از سال ۹۷ مرسوم بود سوق دهد؛ دوره زمانی بلندمدت با نرخ سود مورد انتظار کمتر.
توجیه یک اتفاق
اما اگر فضا آنطور که گفته شد مبهم است دلیل فروش سهام و بدون خریدار ماندن صفهای فروش در شرایط فعلی چیست؟ بر اساس واکاوی نظرات و تحلیلهای ارائه شده در فضای مجازی در روزهای گذشته به نظر میآید که تمامی گزینههای پیش روی اقتصاد ایران مردم را بر آن داشته تا در شرایط نا اطمینانی ایجاد شده که بخشی از آن نیز صرفا بر اساس پا فشاری بر قانون دامنه نوسان نامتقارن است، همچنان با قدرت بر طبل فروش سهام بکوبند. عدهای بر این باور هستند که دلیل تداوم این فروش در روزهای گذشته این بوده که افزایش امیدواری به برجام از سوی فعالان بازار سهام سبب شده تا آنها بخواهند سرمایه خود را به منظور رسیدن روز موعود و مشخص شدن چند و چون آینده هستهای فعلا نقد نگه دارند. این دیدگاه اگرچه بسیار خوشبینانه به نظر میرسد اما ایراداتی نیز دارد که از آن جمله میتوان به در نظر نگرفتن سایر متغیرها اشاره کرد.
برای مثال سرمایهگذاران در شرایط کنونی نمیدانند که بازگشت احتمالی ایالات متحده به برجام تا چه حد میتواند بر قیمت دلار اثر منفی بگذارد. از طرفی اصلا مشخص نیست که با باز شدن فضای برجامی بهبود شرایط کسب و کار تا چه حد میتواند بازگشت قیمت دلار به سطوح پایینتر را جبران کند. از تمامی اینها هم که بگذریم مشخص نیست که چرا در شرایطی که وزن آشتی آمریکا با برجام تحتالشعاع وزنکشی سند همکاری ۲۵ سال با چین قرار دارد، باید تا این حد در عملکرد سرمایهگذاران نقش مستقیم بازی کند. همانطور که میدانیم یکی از آثار جانبی امضای این سند همکاری با دولت جمهوری خلق چین قویتر شدن دست دولت فعلی یا آتی ایران در مذاکرات برجامی است. پیگیری روند اخبار جهتگیری مسوولان نیز به خوبی نشان میدهد که در شرایط کنونی ایران چندان اشتیاقی به وورود آمریکا به توافق هستهای نشان نمیدهد. تمامی اینها سبب میشود تا برای شفاف شدن فضای فعلی راهی به جز صبر کردن نداشته باشیم.
دامنه رفتنی نوسان؟
اما اگر از تحریمها و هر آنچه که در ید اختیارات مسوولان بورسی نیست بگذریم، از سایه سنگین دامنه نوسان نا متقارن و فشار فروشی که در بازار ایجاد کرده نمیتوان گذشت. آنطور که از شنیدهها استنباط میشود سکانداران بازار سرمایه به این نتیجه رسیدهاند که جلوی ضرر را بگیرند و هرطور که شده فضای بازار را به سمت منطقی شدن پیش ببرند. از این رو نامحتمل نیست که اگر در روزهای پیش رو شاهد بازتر شدن فضا به نفع دامنه نوسان قیمتها باشیم. بر اساس آنچه که در رسانهها از زبان رئیس سازمان بورس منتشر شده «مصوبه شورای عالی بورس افزایش دامنه نوسان است، بنابراین اگر دامنه متقارن مد نظر است، باید روی مثبت و منفی ۶ درصد صحبت کنیم.» در صورتی که این امر محقق شد میتوان گفت که بازار سرمایه در ابتدای سال ۱۴۰۰ روزهای خوبی را پیش رو خواهد داشت. با این حال نا محتمل نیست که در روزهای نخست بازگشت بازار به مدار منطقی شاهد نوسان قیمت در بسیاری از نمادها باشیم.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط