🔻روزنامه ایران
📍تلاش برای زمینگیر کردن تنش‌زدایی
✍️غلامرضا ظریفیان

انتشار فایل صوتی مصاحبه اسفندماه آقای ظریف در روزهای اخیر بخش عمده توجهات در فضای سیاسی را متوجه خود کرده. در این فضا سطح تنش در داخل کشور دچار تغییراتی شده که طبیعتاً تأثیرات بسیار جدی به دنبال خواهد داشت. در یک تحلیل کلی می‌توان گفت مجموعه نشانه‌ها و شواهد حول این موضوع نشان می‌دهد که هدف اصلی از انتشار این فایل صوتی، منحرف کردن مسیر منطقی تدبیر مسائل در برهه زمانی فعلی است. این مسائل را هم می‌شود به‌طور کلی در دو سرفصل کلی قرار داد؛ یکی مسأله دور جدید مذاکرات هسته‌ای در وین و دیگری تحولات ناظر به انتخابات ریاست جمهوری. اینکه در داخل کشور چه نیروها و افرادی با چه اهدافی اقدام به ارسال این فایل صوتی کرده‌اند معلوم نیست، اما از خط و ربط رسانه منتشر کننده آن می‌توان این‌گونه برداشت کرد که زمینگیر کردن مسیر تنش‌زدایی فعلی در حوزه هسته‌ای مرکز اصلی اهداف این کار قرار دارد. چه اینکه وابستگی این رسانه به عربستان سعودی و در ادامه مخالفت سرسختانه همیشگی سعودی‌ها با احیای برجام اظهر من‌الشمس است. بدیهی است این مجموعه نه تنها نظر مثبتی درباره مسائل ناظر به وحدت ملی ما ندارد، بلکه همواره در پی ایجاد تنش در این حوزه نیز بوده است. از سوابق افشا شده هم روشن گشته که فقط در یک فقره اقدام در دوران مذاکرات برجام، دخالت عربستان سعودی انجام توافق را حدود ۶ ماه به تأخیر انداخته است. حواشی فایل صوتی یاد شده و فضای تند ایجاد شده پس از آن در دو سطح مهم، دوقطبی‌هایی را در کشور تشدید کرده است؛ یکی سطح حاکمیتی و دیگری سطح اجتماعی. ایجاد دوقطبی کاذب دیپلماسی-میدان و باور کردن آن پیش از هر چیز در سطح حاکمیتی فرایندهای تصمیم‌گیری ما را دچار اختلال جدی می‌کند و این بهترین فرصت برای گرفتن امتیاز توسط طرف‌های خارجی یا میدان گرفتن آنها برای ضربه زدن به ما است.
در سطح دیگر بازتاب همین دوقطبی در سطح جامعه به شکل میدان دادن به یک رودررویی اجتماعی است که ما را از مسأله مهم وفاق ملی غافل می‌کند. چنین وضعیتی بهترین موقعیت برای تحمیل خواسته‌های طرف مقابل در مذاکرات وین به ما یا حتی به شکست کشاندن این روندی است که با نظر کلیت نظام آغاز شده است. جدای از این قطعاً ایجاد چنین فضایی ناظر به تحول انتخاباتی پیش روی کشور هم هست.
قطعاً خیلی‌ها به دنبال این هستند که رودر رویی‌های ناشی از این رقابت به سمت تنش و دوقطبی‌های پایدار بروند. به‌شکلی که پایان انتخابات تازه آغاز تشدید این فضای رویارویی باشد. چنین وضعیتی هم فارغ از اینکه در مذاکرات وین چه نتیجه‌ای حاصل شود یا اینکه چه کسی توسط مردم از صندوق رأی بیرون خواهد آمد،‌به طور مشخص موقعیتی است برای سوختن فرصت‌های کشورمان خصوصاً در رقابت با رقبای خارجی.
با این تفاسیر باید به اهداف انتشار این فایل صوتی و تبعات آن با دیده شک و تردید جدی نگریست. مضافاً اینکه اگر با رعایت انصاف به این گفت‌وگو دقت کنیم، بجز برخی نقدها و نظرهای شخصی که قطعاً حق و شأن وزیر امور خارجه کشور است، رد و نشانی از برخی مطالب نادرستی که منتقدان به ایشان می‌دهند وجود ندارد. به عبارتی مشهود است که بسیاری از این قضاوت‌ها یک نوع بزرگنمایی است که به احتمال زیاد متأثر از دعواهای سیاسی رخ می‌دهد. اتفاقی که شاید بتواند زمینه برخی توفیق‌های جناحی و انتخاباتی باشد اما قطعاً ضربه به منافع ملی از طریق تضعیف کارگزاران مستقر نظام است.


🔻روزنامه کیهان
📍کدام دیپلماسی کدام میدان؟
✍️جعفر بلوری

دیپلماسی یا میدان؟ کدام یک بر دیگری اولویت دارد؟ این جدیدترین دو قطبی است که، قطبی‌سازان به راه انداخته‌اند تا شاید در این یکی دو ماهی که از عمرشان باقی است، افکار عمومی را بتوانند، اندکی منحرف سازند. این دو قطبی، یکی از آن نکاتی است که با انتشار فایل رسوایِ صوتی، بر سر زبان‌ها افتاده و هر طیف، بسته به ذائقه سیاسی و جناحی که دارد، مشغول تحلیل و دادن پاسخی به آن است. طیف سیاسی که در این ۸ سال سکان اداره کشور را در دست داشته‌اند، قائل به این هستند که، این دیپلماسی است که پیش برنده امور است و گاهی «میدان» (بخوانید قوه قهریه)، مثل یک دست‌انداز در برابر دیپلمات عمل کرده و جلوی پیشروی را می‌گیرد. مثلا آقای ظریف مثال «برجام» را می‌زند و می‌گوید، سردار سلیمانی به‌عنوان پیش برنده امورِ میدان، مانع از به نتیجه رسیدن دیپلماسی و در نتیجه برجام شد! او اما، پس از مواجه شدن با سیل عظیم انتقادها، بدون اینکه یک عذرخواهی ساده کند، سعی در توجیه اشتباهِ بد خود می‌کند و در حالی که به‌نظر می‌رسد، تحت فشار سنگین افکار عمومی، دوست ندارد سفر منطقه‌ای‌اش تمام شود! تلاش می‌کند خطای بزرگ خود را در سطح یک بحث نظری و علمی‌ تقلیل دهد. در این‌باره گفتنی‌هایی هست:
۱- با نیم‌نگاهی به معادلات سیاسی حاکم بر روابط کشورها، کشوری را تصور کنید که، توان نظامی ندارد، یا مثلا توان علمی‌ و یا اقتصادی آن بسیار ضعیف است. کشوری فقیر را تصور کنید که بدون کمک سازمان‌های بین‌المللی قادر به سیر کردن شکم مردمانش نیست. یا حتی ثروتمند که بدون حمایت‌های نظامی کشورهای دیگر قادر به دفاع از مردم و ناموس و سرزمینش نیست. ژاپن، کره جنوبی، عربستان، بحرین، قطر، امارات و...نمونه‌هایی از این کشورهای ثروتمند هستند که رشدی «نامتوازن» داشته بعضا حتی، دیپلماسی را خوب هم بلدند اما، بدون حمایت‌های سیاسی و نظامی آمریکا، شاید یک روز هم دوام نیاورند. چنین کشورهایی کجای معادلات سیاسی دنیا قرار می‌گیرند؟ مگر در علوم سیاسی نمی‌خوانیم که در معادلات سیاسی و روابط بین‌الملل، یا باید گرگ بود یا کنار یک گرگ بود؟! (گرگ کنایه از همان قوه قهریه یا یک قدرت است). نتیجه اینکه باید دو مولفه «میدان» و «دیپلماسی» را در کنار هم داشت تا به نتیجه مطلوب رسید. آقای ظریف گویا معتقدند، همان یک مولفه کافی است! کسانی که این دو مؤلفه را در کنار هم نداشته باشند، به نتیجه‌ای نمی‌رسند و در بهترین حالت از در دیپلماسی هم که وارد شوند، فقط دیکته می‌نویسند! دشمن دیکته می‌کند، آنها هم می‌نویسند!
۲- دیروز مصاحبه‌ای از «هنری کیسینجر» منتشر شد. همین‌طور مصاحبه‌ای با بن‌سلمان، ولیعهد سعودی. کیسینجر در گفت‌و‌گو با مدیرعامل یک شرکت انتشاراتی بزرگ آلمانی با نام «اکسل ‌اشپرینگر»، وقتی به دلایل شکست شوروی از آمریکا‌ اشاره می‌کرد، دو نکته مهم را یادآور شد. شوروی در دوران جنگ سرد، در دو حوزه نظامی و اقتصادی بسیار ضعیف‌تر از آمریکا بود و این دو مسئله در کنار مسائلی دیگر، باعث شکست شوروی شد. کیسینجر در ادامه به سراغ «چین» می‌رود و اینکه چرا دولت «بایدن» نباید با چنین کشوری، سرشاخ شود. به اعتقاد این دیپلمات پیر و کهنه‌کار، چین، هم در حوزه اقتصاد و هم در حوزه نظامی قدرتمند است. راه‌حل کیسینجر برای مقابله با چنین کشوری به اندازه کل مصاحبه او قابل توجه است. او می‌گوید یک راه‌حل وجود دارد و آن، «همزیستی با چین است». بله، وقتی کشوری مولفه‌های قدرت را در کنار هم نگه داشت و از ابزار‌هایی که داشت، به درستی استفاده کرد، آنجا دیپلماسی خوب جواب می‌دهد و قدیمی‌ترین و کارکشته‌ترین دیپلمات‌ها را هم به این نتیجه می‌رساند که، باید آن قدرت را به رسمیت شناخت و نمی‌توان با آن درگیر شد. اظهارات محمد بن‌سلمان در گفت‌و‌گو با شبکه تلویزیونی العربیه نیز، در همین چارچوب قابل تحلیل است. او که تا یک‌سال پیش می‌گفت، باید جنگ را به خیابان‌های ایران کشاند، وقتی ضرب شست متحدان ایران در میادین جنگ به‌ویژه در مأرب را و همین‌طور، حملات دقیق موشکی و پهپادی الحوثی‌ها به مراکز حساس و نظامی و اقتصادی خود را دید، لحنش از حالت قهری و تهاجمی ‌تغییر کرد به سمت دیپلماسی: «ایران کشوری همسایه است. امیدوارم روابط خوبی با آن داشته باشیم...». او تا پیش از این الحوثی‌ها را «شبه نظامیان مورد حمایت ایران» می‌خواند اما این‌بار آنها را با الفاظ «عرب» و «یمنی» مورد خطاب قرار داد. آیا چیزی غیر از آن پیشروی‌ها در میدان جنگ، باعث تغییر لحن او و چرخشش به سمت دیپلماسی شده است؟ این شاید جدیدترین مصداق خدمت میدان به دموکراسی بود!
۳- در ماجرای مذاکرات هسته‌ای دشمن، حین مذاکرات، قوه قهریه خود را به ظاهر هم که شده، وارد میدان کرده بود که اگر نکرده بود، مردم را از «سایه جنگ» نمی‌ترساندند. آن جمله معروفِ «همه گزینه‌ها روی میز است» که حین و پس از هر دور از مذاکرات گفته می‌شد، مگر کنایه از «گزینه نظامی» نبود؟ یا همین پروژه کثیف داعش، مگر همسو با مذاکرات هسته‌ای علیه ایران و متحدانش کلید نخورد؟ ما قهری‌تر و خشن‌تر از داعش هم داریم؟! اینکه کشوری حینِ مذاکره، امنیت و حیات خود را در معرض تهدید ببیند بهتر امتیاز می‌دهد یا نبیند؟! اصلا معنای «دیپلماسی قایق‌های توپدار» آیا چیزی جز «کار ویژه نیروهای مسلح در سیاست خارجی» است؟! هنوز غم‌انگیزترین قسمت ماجرا مانده. دولت و طیف سیاسی که خود را اصلاح‌طلب می‌داند، زیاد روی مذاکره مانور می‌دهد و این در حالی است که، به گواهِ برجام و وضعیت اقتصادی که در آنیم، تنها کاری را که بلد نیستند همین «مذاکره» و «دیپلماسی است». مذاکره یک فن است. یک تخصص است. مذاکره یعنی، یک چیز بده و یک چیز بگیر. در مذاکرات هسته‌ای که هنوز هم ادامه دارد! ما امتیازهای زیادی به‌صورت نقد دادیم. در عوض مشتی وعده نسیه گرفتیم که هنوز برای نقد شدنش، می‌دویم. این یعنی، این طیف تنها کاری را که بلد نیست، همین مذاکره است.
۴- تا لحظه تنظیم این یادداشت، دولتمردان بابت اظهارات سخیف ظریف درباره سردار سلیمانی، تا دلتان بخواهد آسمان ریسمان کرده و حاشیه رفته‌اند اما عذرخواهی نکرده‌اند. مهم‌ترین مسئله درباره این رسوایی را به حاشیه رانده و دنبال افشاکننده می‌گردند در حالی که یافتن افشاکننده این فایلِ مثلا محرمانه، نه اولویت اول است و نه کار سختی است. آنها به جای توضیح درباره تحلیل‌های کج و معوج سیاسی‌شان و اینکه، چرا در این ۸ سال خطوط قرمز نظام را زیر پا گذاشته و باعث به‌وجود آمدن این همه خسارت شده‌اند، دنبال «دزد فایل صوتی» می‌گردند! در حالی که به قول حاج حسین، دزد در میان خودشان است!
۵- دیروز دوستی می‌گفت، هدف از این بازی‌های سیاسی که در آستانه انتخابات به راه انداخته‌اند، پیروزی در انتخابات بود. آنها تصور می‌کردند با انداختن بار مسئولیت این همه ناکامی ‌بر روی دوش سردار محبوب سلیمانی و سپاه می‌تواند، از حذف شدنشان از صحنه سیاسی جلوگیری کند اما، طبق معمولِ این ۸ سال، اشتباه تحلیل کردند و مهم‌ترین گزینه انتخاباتی‌شان را به میدان مین فرستادند. این دوست ادامه داد، سردار سلیمانی به کار سه دولت پایان داد: دولت اول داعش، دولت دوم ‌ترامپ و دولت سوم همین جریان سیاسی!


🔻روزنامه اطلاعات
📍تولید را به شکل واقعی مانع‌زدایی کنیم
✍️محمد پارسا

ده سالی است که نام سال‌ها اقتصادی شده و اغلب نه تنها در آن سال‌ها اهداف تعیین شده و شعارهای اعلامی محقق نشده که حتی بعضاً به خاطر جدی نگرفتن اصلاحات نهادی و سیاستی ضروری برای تحقق آن، وضعیت در زمینه اعلام شده بدتر هم شده است. آخرین نمونه‌اش هم سال ۹۹ که سال «جهش تولید» نامیده شده بود ولی در عمل شاهد «جهش تولید» نبودیم. اگر مجلس، دولت و سایر نهادهای حکمرانی و عمومی می‌خواهند امسال نام‌گذاری فراتر از شعار برود و عملاً محقق شود، توجه به تجربه ایران و سایر کشورها درباره سیاست‌ها و اصلاحات نهادی کارآمد و مؤثر در افزایش تولید ضروری است. از جمله اقتضائات مانع‌زدایی کارآمد در مسیر افزایش تولید ملی حمایت از ثبات نرخ ارز و عدم دخالت دولت در قیمت‌گذاری است. متأسفانه به دلیل قیمت‌گذاری‌های دستوری که آفت اقتصاد است، اقتصاد ما از کمترین پیش‌بینی پذیری برخوردار است.
متأسفانه در دولت‌های مختلف در ۵۰ سال گذشته قیمت‌گذاری نرخ ارز به‌صورت تصنعی انجام می‌شده تا هزینه‌ها به نفع مردم افزایش نیابد ولی از سوی دیگر مزیت رقابتی برای تولیدکنندگان خارجی در بازار ایران ایجاد کردند که از این طریق به تولیدکنندگان داخلی ضربه بزرگی وارد شده است. از جمله آنها به وجود آمدن نظام ارز چند نرخی، ایجاد فساد اقتصادی و افزایش انگیزه سرمایه‌داران برای واردات کالا به جای حمایت از تولید داخلی و صادرات آن است.

تا جایی که چند روز گذشته رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس اعلام کرد در سه سال گذشته ۳۰۰ هزار میلیارد تومان رانت توزیع شده است و در جریان بررسی بودجه، موضوع ارز ترجیحی را از دستور کار خارج کردند اما با اصرار دولت مجدداً در بودجه لحاظ شد. در سه سال گذشته یعنی سال‌های ۹۷، ۹۸ و ۹۹ حدود سالی یکصد هزار میلیارد تومان رانت توزیع شده که دلیل آن عدم نظارت بر فرآیندهایی است که در سامانه‌های تخصصی حوزه اقتصاد و تجارت تعریف شده است؛ ۳۰۰ هزار میلیارد تومان یعنی یک سوم بودجه کشور که این وضعیت را در حوزه اقتصادی ایجاد کرده است.

نرخ ارز ترجیحی در بودجه امسال ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفته شده، ما درخواست داریم اعلام فرمایند که با چه فرمولی و با چه محاسباتی به این نرخ رسیده‌اند؟

اگر دولت‌های سابق و این دولت اصول علم اقتصاد و حمایت از تولیدکننده را رعایت می‌کردند صادرات غیرنفتی به اندازه کافی رشد می‌کرد همان‌طور که در دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی صادرات نفتی سالی حدود ۲۰ میلیارد دلار بود و چون اصول علم اقتصاد بیشتر رعایت می‌شد، رشد اقتصادی در آخرین سال‌های ریاست‌جمهوری ایشان به بیشتر از ۶ درصد رسید، در حالی که در دوران ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد سالانه بالای ۱۰۰ میلیارد دلار صادرات داشتیم و با وجود این دچار بیماری هلندی شدیم و رشد اقتصادی در انتهای ریاست‌جمهوری ایشان به منفی ۷ درصد رسید. دولت فعلی هم علی‌رغم تصور اولیه بخش خصوصی با سیاست‌های غلط دولت و بانک مرکزی همان لطمات سابق را می‌زند و موجبات فساد را با ۳ نرخی کردن نرخ ارز فراهم کرده است. آیا گذشتگان با عدم رعایت قانون و علم اقتصاد موجب رشد کشور شدند که شما هم همچنان واقعیت‌های این علم را در نظر نمی‌گیرید؟

مقام معظم رهبری سال جاری را «تولید، پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» نام‌گذاری کردند. واقعیت این است که با توجه به کاهش قدرت خرید ایرانیان به‌ویژه کاهش قدرت خرید طبقه متوسط و تهی‌دست جامعه، بدون گام برداشتن عملی در مسیر چنین اهدافی، مانع‌زدایی از تولید صرفاً در حد شعار می‌ماند.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌درباره ظریف و فایل صوتی جنجالی
✍️محمد نعیمی‌پور

چند روزی از انتشار فایل صوتی گفت‌وگوی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نگذشته اما هنوز واکنش‌ها به آن به گونه‌ای نیست که از خلالش متوجه شویم چرا و چگونه زودتر از موعد انتشار یافته است. البته گفته می‌شود که گفت‌وگو در حدود ۷ ساعت بوده که تنها بخشی از آن منتشر شده و برای تحلیل بهتر لازم است که فایل کامل شنیده شود، اما به هر روی با انتشار همین بخش از فایل مصاحبه وزیر امور خارجه می‌توان به چند نکته اشاره کرد. ابتدا بارها تاکید شد که این مصاحبه‌ها در راستای تاریخ شفاهی انجام شده است اما این فایل سه‌ساعته نشان می‌دهد، بیش از آنکه مسائل مطرح شده در راستای بیان نکات تاریخی باشد، صرفا در خصوص سیاست خارجی و حوزه بین‌المللی دوره ریاست‌جمهوری حسن روحانی و وزارت امور خارجه محمدجواد ظریف به‌ویژه بازه زمانی مربوط به مذاکرات هسته‌ای بوده است. اگرچه هر کس ممکن است درباره این بازه زمانی تحلیلی داشته‌ باشد اما شنیدن آن از زبان وزیر امور خارجه به هر حال گفته‌هایی از سوی یک منبع دست اول به حساب می‌آید. موضوع دیگری که پس از انتشار این فایل صوتی قابل تامل بود، نحوه مواجهه مخالفان دولت با آن بود. اگرچه هر کس بعد از شنیدن این فایل صوتی به قولی از ظن خود یار شد، اما مخالفان ظریف و سیاست خارجی دولت که اتفاقا دست به مصاحبه کردن‌شان هم خوب است، تلاش کردند از لا‌به‌لای این مصاحبه نکاتی را بیرون آورده و برجسته کنند. از جمله آنکه مدعی شدند ظریف نسبت به شهید قاسم سلیمانی جسارت کرده و بر این اساس، روی این بخش از مصاحبه مانور رسانه‌ای دادند. با این حال معتقدم مطالبی که آقای ظریف در این مصاحبه مطرح کرده، هیچ اهانتی به شهید سلیمانی نبوده، بلکه اتفاقا در بخش‌هایی از ایشان تمجید هم کرده است. ضمن اینکه آقای ظریف و شهید سلیمانی ارتباط تنگاتنگ و جلسات منظمی با یکدیگر داشتند اما به هر حال یکی مسوول دستگاه دیپلماسی و دیگری فرمانده نیروی قدس سپاه و از جمله فرمانده‌هان محور مقاومت در منطقه بوده و طبیعی است که نگاه‌شان در برخی موضوعات با یکدیگر متفاوت باشد. با این حال اظهارات آقای ظریف نشان می‌دهد که هماهنگی نسبی در این میان وجود داشته است. البته این نکته هم قابل ذکر است که آقای ظریف دیپلمات برجسته‌ای است اما نتوانسته از فعالیت‌های نظامی و محور مقاومت در منطقه در راستای این دیپلماسی در راستای منافع ملی بهره‌برداری کند. از سویی به نظر می‌رسد تعبیر «میدان» شکل تخفیف‌ یافته استراتژی منطقه‌ای است. تلاش ایران در جبهه مقاومت لبنان، سوریه، عراق و حتی سال‌هایی در افغانستان قابل انکار نیست، اما به هر حال لازم بوده و هست که میان استراتژی منطقه با استراتژی‌های بین‌المللی هماهنگی‌هایی ایجاد شود. اما واقعیت این است که این هماهنگی در بخش‌ها و زمان‌هایی صورت نپذیرفته و نیروهای نظامی در ماموریت‌های بزرگی که بر عهده داشتند، به وزارت امور خارجه اجازه ورود نداده‌اند که این یکی از نقاط ضعف است. علاوه بر این در فایل صوتی گفت‌وگوی آقای ظریف، مسائلی در مورد روابط جمهوری اسلامی و روسیه نیز مطرح می‌شود. اگرچه در این مصاحبه مشخص است که وزیر امور خارجه منتقد سیاست‌های روسیه در منطقه و در قبال جمهوری اسلامی است اما به صراحت کدهای قوی ارایه می‌کند که نشان‌دهنده نادرست بودن ادعای برخی تحلیلگران و ناظرانی است که معتقدند استقلال کشور از سوی روس‌ها زیر سوال رفته است. حال آنکه بنا بر آنچه در مجموع این مباحث دستگیرمان می‌شود، این است که جمهوری اسلامی نیز نسبت به نقش روسیه در معادلات جهانی آگاه است و همه جوانب به ‌ویژه مقوله استقلال کشور را به خوبی در نظر دارد. همین موضع‌گیری‌ها علاوه بر اینکه در مورد روسیه مطرح می‌شود در مورد چین نیز عنوان شده و نباید فراموش کرد که چین به زودی قدرت اول دنیا خواهد شد و جمهوری اسلامی نیز می‌خواهد قدرت اول منطقه باشد بنابراین لازم است استراتژی‌هایی را در این خصوص طراحی کند. البته با توجه به این مهم که از استقلال کشور حفاظت شود. اظهارات آقای ظریف هم در همین راستا و در تاکید این بود که استقلال کشور در هر شرایط محفوظ خواهد ماند. در بررسی نوع رویارویی برخی رسانه‌ها با این فایل صوتی نیز باید بگوییم، طبیعی است رسانه‌هایی که دل خوشی از جمهوری اسلامی ندارند و سیاست‌های‌شان در جهت تخریب تغییر رژیم است، بعضی نکات را برجسته و تلاش کرده برخی موضوعات را به عنوان یک موضوع جدید و تازه به مردم قالب کنند. آنها تمایل دارند که در مورد اختلافات احتمالی درون سیستم غلو کنند، در حالی که بسیاری از نکاتی که در مصاحبه آقای ظریف عنوان شده، بارها و بارها در کشور مطرح شده است. طبیعتا اگر روزی متوجه شویم که این فایل صوتی دقیقا به چه دلیل و چه شکل، پیش از موعد منتشر شده، آن زمان می‌توان درباره احتمال ارتباط این فایل صوتی و انتخابات و چگونگی این ارتباط، بهتر و دقیق‌تر اظهارنظر کرد، اما در حال حاضر براساس گمانه‌زنی‌هایی که مبتنی بر اطلاعات نیست، به نظر می‌رسد موضوع کاندیداتوری محمدجواد ظریف حالا به‌ مراتب جدی‌تر از قبل مطرح شده است. با این اوصاف اگر کاندیداتوری آقای رییسی منتفی شود، به نظر می‌رسد فشار بیشتری به آقای ظریف وارد شود تا کاندیداتوری در انتخابات را بپذیرد. در نهایت باید تاکید کنیم که محتوای گفت‌وگوی منتشر شده به هیچ عنوان با سیاست‌های نظام مغایرت ندارد و شاید اکنون که عزمی در حاکمیت ایجاد شده تا مساله برجام حل و فصل شود، محمدجواد ظریف بتواند این پروژه را به سرانجام برساند.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌میدان و دیپلماسی
✍️سیدمصطفی هاشمی‌طبا

انتشار فایل صوتی وزیر امور خارجه کشورمان به‌هرحال و به هر طریق امری پسندیده نیست، نه آنکه محتوای آن عجیب و غیرقابل توجیه باشد‌ بلکه به این علت که چنین گفت‌وگویی برای بار اول از یک رسانه بیگانه و البته معاند پخش می‌شود و اینکه چگونه چنین فایل‌هایی که علی‌القاعده جنبه خصوصی و محرمانه دارد، بدون آنکه مردمانمان از آن مطلع باشند، به دست بیگانگان می‌رسد. در این میان هر گفته و هر سخنی که در مصاحبه‌های این‌چنینی باشد، بلافاصله مورد تعبیر و تفسیر و موضع‌گیری گروه‌ها قرار می‌گیرد و چه‌بسا در درک جملات آن نه‌تنها اتفاق نظری وجود نداشته باشد، بلکه کاملا آن را متضاد درک کنند. ضمن آنکه هدف این نوشتار بررسی یکی از موارد بیان‌شده است، خاطرنشان می‌کند که حداقل در محیط سیاسی و متفکر کشور تقریبا همه موارد اشاره‌شده از سوی آقای ظریف، مطرح بوده و آنچه آقای ظریف گفته‌اند از قبل حداقل به‌صورت مجمل آگاهی داشته‌اند. مسئله‌ای که اینک به آن اشاره می‌شود، موضوع میدان و دیپلماسی است که بخش مهمی از سخنان آقای ظریف را تشکیل می‌دهد و به‌خاطر همین بخش گروهی در کشور به ایشان حمله می‌کنند که چرا این‌گونه گفته است. موضوع میدان و دیپلماسی مسئله‌ای جدید در دنیا نیست. کشورها به‌صورت عمومی در دنیا با دیگر کشورها ارتباطاتی دارند که به آن دیپلماسی می‌گویند و نمایندگان هر کشور در تلاش برای توجیه رفتار خودشان با دیگران همت می‌گمارند و صدالبته نوعی جاسوسی نانوشته در وظایف نمایندگان هر کشور در کشورهای دیگر پذیرفته شده است و به‌همین‌دلیل محموله‌های دیپلماتیک از هر نوع بازرسی وارداتی معاف شناخته شده‌اند. امر دیپلماسی یک فعالیت وسیع و عمومی است؛ اما امر میدان نه یک فعالیت عمومی و نه وسیع است بلکه در تاریخ حیات کشورها لحظاتی پیش می‌آید که باید در میدان نبردها حاضر باشند. لحظاتی که برای یک ملت و یک کشور تعیین‌کننده است و اگر آن لحظات از دست برود، حیات جامعه دچار مخاطره می‌شود. در اینجا میدان نقش تعیین‌کننده و اولویت‌دار را به خود می‌گیرد؛ یعنی هر آنچه در جامعه و کشور هست، برای سرافرازی در میدان به کار می‌آید و این جدا از مسئله سیاسی و حاکمیت نهاد یا گروه یا سازمان خاصی بر جامعه است. در دفاع مقدس اولویت همه‌چیز به جبهه و جنگ اختصاص یافت و حتی اولویت تغذیه مردم، پس از رفع نیازهای جبهه و جنگ قرار گرفت. آنچه وزیر امور خارجه گفته، موضوعی بدیهی است. دیپلماسی در خدمت میدان قرار گرفته و این هیچ ربطی به سپاه، ارتش و... ندارد، بلکه لحظات حضور در میدان تعیین‌کننده آینده است. آنچه میان ایشان و شهید سلیمانی گذشته (به نقل از ایشان) امری بسیار طبیعی است؛ یعنی به‌خدمت‌گرفتن دیپلماسی برای پیروزی در میدان. ایشان به‌صراحت گفته هر کاری که شهید سلیمانی از ایشان خواسته است، به انجام رسانده و تعبیر خرج‌کردن دیپلماسی برای میدان را به کار برده است. شاید اگر ایشان موضوع را به نحو دیگری مطرح می‌کرد و به‌طور ویژه وزارت خارجه را نهادی مستقل، خودرأی و توانمند مطرح می‌کرد، از لحاظ شخصیتی برای ایشان منزلت سیاسی فراهم می‌کرد، درحالی‌که در عین گفتن واقعیات، خدمات دیپلماسی را حسب نظر سردار سلیمانی برای پیروزی در میدان اختصاص و تعریف کرده بوده است.

شاید هر بیان دیگری در رابطه با میدان و دیپلماسی از ایشان قابل نقد و بررسی بیشتری بود، ولی آنچه ایشان گفته، حاکی از نزدیکی فکری و وحدت برای پیروزی میدان بوده است، هرچند به‌طور طبیعی ممکن است از لحاظ فردی چندان خوشایند مقامی چون وزیر خارجه نباشد، اما درک عمومی کشور و منافع آینده کشور چنین تواضعی را می‌طلبد.
آنها که می‌گویند به سردار اهانت شده و آنها که می‌گویند سخنان ایشان به حاکمیت سپاه بر کشور دلالت دارد، هر دو در اشتباه هستند. آقای ظریف امری بدیهی و لزوم وحدت برای پیروزی در میدان را مطرح و به آن عمل کرده است، حال این پیروزی می‌خواهد به نام هرکس و هر نهادی ثبت شود.
دیپلماسی امری گسترده و همیشگی است و البته در بسیاری موارد موجب سربلندی کشور، اما زمان برای دیپلماسی آن‌چنان که برای پیروزی در میدان حیاتی است، تعیین‌کننده نیست؛ بنابراین به گاه حضور در میدان این دیپلماسی است که حتی به قیمت فداشدن خود باید در خدمت میدان باشد و بیان ظریف وزیر خارجه هم اشاره به همین وحدت و همدلی دارد و حکایت از رعایت بدیهیات. بدیهیاتی که با کمال اسف در بسیاری از موارد رعایت نمی‌شود.
کارگزاران حکومت و نظام اگر فقط بدیهیات را به نحو احسن رعایت کنند، در حقیقت امهات وظایف خود را به انجام رسانده‌اند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍عارضه پولی
✍️محمدقلی یوسفی

تورم یک عارضه پولی و ناشی از فراوانی پول نسبت به کالاهاست. برای مثال اگر ارزش یک کیلو قند ۱۰۰ سال پیش یک ریال بوده اکنون ارزش همان یک کیلو قند به ۱۰ هزار تومان رسیده، یعنی ۱۰۰ هزار برابر شده است. حجم کالا تغییری نکرده اما چه شده که یک ریال ۱۰۰ هزار برابر شده است؟ این فقط تغییرات ارزش پول است که سطوح قیمت‌ها را تغییر می‌دهد و ما آن را تورم می‌نامیم.
هر اقدامی از سوی دولت از صادرات نفت گرفته تا افزایش درآمدهای مالیاتی افزایش عرضه پول را به دنبال دارد و همه این هزینه‌های دولتی منجر به تورم می‌شوند. بنابراین از آنجا که تورم، ناشی از فراوانی پول نسبت به عرضه کالاست در بعضی موارد می‌توان افزایش حجم پول را با افزایش کالا به گونه‌ای تنظیم کرد که مانع از شدت اثرگذاری آن بر تورم شد. در ایران اما هم دولت و هم بانک مرکزی در امر چاپ پول دخالت دارند اما عرضه کالا به راحتی و با همان سرعت افزایش پیدا نمی‌کند.فارغ از بی‌ثباتی سال‌های گذشته، به قهقرا رفتن بخش خصوصی و عدم توجه به بخش تولید (بر اساس آخرین گزارش‌ها در خصوص ظرفیت‌های تولیدی به عنوان یک شاخص توسعه‌ای رتبه ایران به ۱۱۴ رسیده است) توان تولیدی و ظرفیت‌های تولیدی کشور افت قابل‌توجهی داشته است. زمانی که توان تولیدی کاهش می‌یابد یا از بین می‌رود توان چاپ پول به همان نسبت کاهش پیدا نمی‌کند و در نتیجه افزایش حجم پول نسبت به کالا منجر به تورم می‌شود. این پدیده‌ای است که در سال‌های گذشته در اقتصاد ایران وجود داشته و مساله تحریم‌ها و بحران کرونا نیز به آن اضافه شده و شرایط را دشوارتر کرده است.
در شرایط کنونی و در سایه کرونا تولید و عرضه کالا افت کرده اما مصرف و تقاضا کالا کماکان برقرار است و جبران رکود حاکم بر اقتصاد و پاسخگویی به تقاضاهای موجود نیز هزینه‌های زیادی روی دست دولت گذاشته است. بنابراین انتظار می‌رود رکودی که در طول این سال‌ها بر کشور حاکم بوده در آینده اثر خود را بر افزایش قیمت‌ها نشان دهد. تورمی که در دوره کنونی وجود دارد نیز نشان می‌دهد که در دوره قبلی تولیدی صورت نگرفته است؛ چه آنکه حجم پول به راحتی و در هر دوره‌ای قابلیت رشد دارد اما چون تولید زمان‌بر است باید قبل از چاپ پول از سوی دولت عرضه کالا و تولید صورت گرفته باشد.در شرایط فعلی بنگاه‌های اقتصادی تنها از ۴۸ درصد ظرفیت خود استفاده می‌کنند و ۵۲ درصد ظرفیت تولیدی آنها بدون استفاده باقی مانده است. حال با بحران نقدینگی که در آینده با آن مواجه می‌شویم، حتی اگر دولت بتواند نفت بیشتری صادر کند افزایش حجم صادرات افزایش واردات و افزایش حجم پول را به دنبال خواهد داشت. به این ترتیب روند تورمی در شش ماه آینده تداوم خواهد داشت و شرایط بعد از آن به این بستگی دارد که تا چه اندازه بتوانیم تولید داخلی را رونق دهیم. چه آنکه حتی اگر بتوانیم نفت صادر کنیم این مساله تامین‌کننده نیازهای اساسی داخلی نخواهد بود و کمبود کالا کماکان پابرجا باقی می‌ماند.تجربه نیز نشان می‌دهد که کاهش قیمت‌ها بعد از افزایش قیمت به راحتی امکان‌پذیر نیست، بنابراین تورم مواد غذایی و بعضی دیگر از کالاهای مصرفی به طور قطع پابرجا خواهد ماند. هرچند ممکن است افزایش قیمت برخی از کالاهای وارداتی مانند قطعات خودرو متوقف شود اما انتظار کاهش قیمت این اقلام نیز انتظار به جایی نیست.
اقتصاد ایران در حال طی کردن یک دوره بی‌ثباتی ناشی از تعیین تکلیف برجام و همچنین انتخابات ریاست‌جمهوری است. این دو عامل دست به دست هم می‌دهند و به تداوم شرایط موجود تا زمان بعد از انتخابات کمک خواهند کرد. یکی از دلایلی که باعث می‌شود گشایشی در حوزه اقتصادی اتفاق نیفتد، ریشه در همین بلاتکلیفی سیاسی ناشی از انتخابات ریاست‌جمهوری و کشمکش‌های برجامی و نشست‌های زمان‌بر ایران و آمریکا دارد. به این ترتیب وضعیت تورمی و بی‌ثباتی‌های موجود تا بعد از انتخابات ادامه خواهد داشت و بعد از آن تفاهم یا عدم‌تفاهم با آمریکا در خصوص برجام و سیاست‌هایی که به بهبود وضعیت بخش تولید منجر می‌شود تعیین‌کننده وضعیت اقتصادی و تورمی خواهد بود.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍چارچوب کارآمد سیاست خارجی
✍️دکتر روح‌اله اسلامی

تفکر در باب سیاست خارجی ویژگی عقل سیاسی مدرن است؛ چراکه تا دولت ملی ایجاد نشود که بخواهد تدابیری برای تنظیم مناسبات با سایر دولت‌ها اتخاذ کند، سیاست خارجی شکل نمی‌گیرد.
روایت‌های سنتی تفکر ایران واحد تا قبل از مشروطه با توجه به غلبه انزواگرایی و تقدیرگرایی، شاخص‌های نااجتماعی و ناسیاستی داشتند که چندان در بند تنظیم روابط پیچیده و سیال سیاست خارجی نبودند. بعد از مشروطه، ایران با آنکه به لحاظ نظامی و اقتصادی وضع مناسبی نداشت، اما توان دیپلماتیک نخبگان کشور و سیاست خارجی، خرید زمان، الحاق‌گرایی، نیروی سوم، بی‌طرفی، موازنه منفی، موازنه مثبت و عدم تعهد توانست کشور را حفظ کند. بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ که بر استقلال کشور سیاست نه شرقی و نه غربی افزوده شد دوره‌های متعدد با رفت و آمد قوه‌مجریه تکثر روایت‌های سیاست خارجی را شاهد بوده‌ایم. فلسفه سیاست خارجی ایران براساس استقلال و دکترین نه شرقی و نه غربی بوده است و در این راستا از سیاست‌های مختلفی استفاده شده است.

لایه‌های مختلفی در سیاست خارجی ایران نقش ایفا می‌کنند که هر یک براساس روابط و جایگاه آنها در هسته سخت قدرت توانایی اثربخشی متفاوتی دارند. لایه مذهبی در ایران سیاست‌های امت‌محور و تاکید بر منافع شیعیان منطقه را دنبال می‌کند. لایه بوروکراتیک بر مصلحت سازمانی و بی‌طرف بودن وزارت خارجه و مجری بودن آن تاکید دارد. لایه‌های دموکراتیک خواهان شفاف شدن سیاست‌ها و مشارکت مردم براساس مقتضیات زمانی در سیاست خارجی هستند. لایه نظامی نیز با هدف بسط امنیت بر توانمندسازی ابزارهای دفاعی تاکید دارد. طبیعی است که همه این لایه‌ها دارای الگوهای فکری، نهادهای حامی و مروج و شبکه‌های قدرت و منفعت هستند. به‌طور طبیعی شهروندان، بوروکرات‌های استخوان‌دار، نظامیان و اهالی مذهب هر یک تفسیری نسبت به منافع ملی ایران و راهکارهای دستیابی به آن دارند. تا حدی منازعه و اختلاف نظر و کنش در سلسله مراتب سیاست خارجی طبیعی است؛ اما اگر نظمی نهادی بر آنها حاکم نشود، ممکن است به درگیری‌های نهادی و بازی‌های قدرت در ضدیت با منافع ملی سوق داده شود.

اصل اول تقدم سیاست بر همه ساختارها و نهادهای قدرت در ایران است. سیاست به معنای تدبیری جهت حفظ مصلحت عمومی در سیاست داخله و منافع ملی در سیاست خارجه است. با هر گونه یکه‌تازی شهروندگرایی به پوپولیسم، بوروکرات‌گرایی به دیکتاتوری، مذهب‌گرایی به استبداد و میلیتاری‌محوری به امنیتی کردن فضای سیاسی منجر خواهد شد. سیاست به معنای تدبیر و اتخاذ سیاست‌گذاری‌های علمی بر همه لایه‌ها و ساختارهای چهارگانه اولویت دارد.

مساله بعد موازنه میان آنچه روباه صفتی و شیر صفتی در سیاست خارجی می‌خوانند است؛ یعنی استفاده همزمان و متعادل از قلم و شمشیر؛ باید به شکل متعادلی از دیپلماسی و نظامی‌گری استفاده کرد. هیچ یک از این دو به تنهایی به معنای عقلانیت در سیاست خارجی نیست و با هوشمندی می‌توان موازنه و تعادلی میان چماق و هویج و تشویق و تنبیه به کار گرفت. نظامی و دیپلمات به تنهایی هیچ‌یک سیاست‌مدار کاملی نیستند و در عین اعتقاد به هر دو باید تعادل و موازنه‌ای برای تامین منافع ملی کشور از هر دو به کار گرفت.

سیاست کنشی در راستای مهار قدرت با قدرت است و با هر گونه شعار، فلسفه و اندیشه‌های آرمان‌گرایی که از دور دستی بر آتش دارند، قرابتی ندارد. دگم‌های ذهنی و شکل‌دهی به جماعت‌های انسانی براساس ایدئولوژی با سیاست ناسازگار است. سیاست خارجی با عقلی محافظه‌کار، عملگرا و رویکردی واقع‌گرایانه معنادار است و هر گونه تک‌گویی آرمان‌گرایانه می‌تواند امکانات کشور را به هدر دهد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0