🔻روزنامه ایران
📍شروط یک انتخابات پرشور
✍️رضا امراللهی

۲۸ خــــــردادماه ۱۴۰۰، ســــــیزدهـــــمین دوره از انتخابات ریاست جمهــــوری در ایران برگزار می‌شود. پس از پایان یافتن روند بررسی صلاحیت‌ها در روزهای اخیر، شورای نگهبان لیست اسامی نامزدهای این دور از انتخابات را اعلام کرد که البته به دلایلی با خالی ماندن جای برخی از طیف‌های سیاسی در این دور از انتخابات همراه بوده است. اما رقابت‌های انتخاباتی برای کشور ما موضوعی فراتر از سلیقه‌های سیاسی است. امنیت کشور در گرو این است که عمق و ژرفای مشارکت مردم در انتخابات حداکثری باشد. این مسأله روی امنیت کشور، بی اثر کردن خواست دشمن و به طور کلی اعتبار کشور نقش اساسی دارد.
از این رو باید تلاش شود تا در انتخابات امسال مردم پای صندوق رأی حاضر شوند و میزان مشارکت حداکثری باشد. چرا که اعتبار کشور ما به صندوق رأی مرتبط است و اگر تعداد آرا کم باشد، ممکن است که بسیاری از معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور تغییر کند.
امنیت کشور در گرو این است که عمق و ژرفای مشارکت مردم در انتخابات حداکثری باشد. این مسأله روی امنیت کشور، بی اثر کردن خواست دشمن و به طور کلی اعتبار کشور نقش اساسی دارد.
از این رو باید تلاش شود تا در انتخابات امسال مردم پای صندوق رأی حاضر شوند و میزان مشارکت حداکثری باشد. چرا که اعتبار کشور ما به صندوق رأی مرتبط است و اگر تعداد آرا کم باشد، ممکن است که بسیاری از معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور تغییر کند.
اما چطور می‌توان با همین لیست تأیید شده شورای نگهبان مشارکت حداکثری را در انتخابات ۱۴۰۰ رقم زد؟ پاسخ این سؤال در سطح مطالبه‌گری مردم و بیدار کردن یک حس مهم در جامعه نهفته است. باید مردم به این دیدگاه برسند که مشارکت آنها در تعیین سرنوشت کشور مؤثر است و هدف آنها انتخاب یک فرد پاکدست، دنیادیده و تحصیلکرده باشد.
جامعه ما باید مطالبه‌گر این صفات بویژه درخصوص پاکدستی باشد و بداند که اگر مشارکت نکند، از این جهت کشور به قهقرا خواهد رفت. در میان نامزدهای تأیید صلاحیت شده نیز این ویژگی در برخی از آنها دیده می‌شود. باید مردم را تشویق به شناسایی فرد پاکدست و انتخاب آن کرد. حتی لازم است که بزرگان کشور و افراد مورد اعتماد جامعه از مردم بخواهند که با انتخاب شایسته خود پاکدستی را تقویت کنند. اگر این حس نیاز در جامعه بیدار شود، آن زمان می‌توان انتظار داشت که مشارکت مردمی تقویت، فرد شایسته انتخاب و امنیت و جایگاه کشور حفظ شود. از این رو راه سختی را تا ۲۸ خرداد در پیش داریم.


🔻روزنامه کیهان
📍آرمان‌های انقلابی ضامن منافع ملی
✍️سیدمحمدسعید مدنی

۱- امام علی(ع): «امروز در شهر کوفه همه در رفاه زندگی می‌کنند، پایین‌ترین افراد، نان گندم می‌خورند، خانه ‌دارند، و آب آشامیدنی سالم می‌نوشند.»(فضائل‌الصحابه. احمد حنبل. به نقل از الحیاهًْ)
۲- اسلام دین دنیا و آخرت است. دین شعار و عمل است. دینی است که بدون اینکه واقعیات تلخ و شیرین را منکر شود به جای تسلیم شدن، آنها را در خدمت آرمان‌های بزرگ و متعالی خود درمی‌آورد. یکی از دلایل هجرت تاریخی و سرنوشت‌ساز پیامبر از مکه به مدینه اثبات این اصل بود که اسلام مکتب نظریه و تئوری‌پردازی صرف نیست بلکه فراتر از آن مکتب عمل است و هرآنچه اسلام می‌گوید و قرآن وعده آن را داده، پیامبر مردم را به آن دعوت می‌کند صرفا حرف خوب و به قول بعضی روشنفکرنمایان همان زمان شعار خیال‌پردازانه دور از دسترس نیست بلکه کاملاً در سایه مدیریتی باورمند و مومن اجرایی و عملی است... و این را پیامبر پس از هجرت، در مدینه که حکومت اسلامی تشکیل شد، با همه سختی‌ها و دشمنی‌ها و شرارت‌ها و تحریم و فشارها و... ثابت کرد و بدون اینکه قدمی ‌از اصول و ارزش‌های اعتقادی خود عقب بنشیند آنی از مشکلات و گرفتاری‌های مختلف جامعه از فرهنگی و فکری گرفته تا اقتصادی و معیشتی و از مسائل قضایی و حل اختلافات گرفته تا تامین امنیت و سلامت روانی جامعه، غافل نشد و... پایه‌گذار تمدنی خیره‌کننده شد که حتی امروز نیز تمدن‌شناسان شهیر عالم مثل ویل دورانت آمریکایی و توین بی ‌انگلیسی و لوبون فرانسوی و... در توصیف آن نمی‌توانند شگفتی و تحسین خود را پنهان نمایند!
۳- آرمان‌گرایی و عمل به شعارهای انقلاب با رفع مشکلات مردم و رفاه اقتصادی در تناقض و تضاد نیستند. برخلاف القائات دشمنان و نغمه‌های شوم بعضی جریان‌های غربگرا و رسانه‌های وابسته این‌طور نیست که اگر دنبال زندگی همراه با رفاه نسبی و کم‌دغدغه برویم به‌طوری که نیازهای اولیه مثل تحصیل و شغل و مسکن و ازدواج و... برآورده شود باید قید آرمان‌ها و اصول و ارزش‌ها را بزنیم یا اگر می‌خواهیم دنبال آرمان‌ها و عزت و استقلال سرزمین باشیم باید قید یک زندگی آرام و آبرومندانه را بزنیم و پیه سختی‌ها و مشکلات و محرومیت‌ها را به تن بمالیم. رهبر انقلاب به دفعات به این موضوع پرداخته و آن را تبیین کرده‌اند از جمله «بعضی‌ها وانمود می‌کنند که آرمان‌گرایی با واقع‌بینی نمی‌سازد؛ این را ما به شدت رد می‌کنیم. بسیاری از آرمان‌های جامعه ما و مطالبه آنها جزو واقعیت‌های جامعه است‌، مردم مایلند عزت ملی داشته باشند، مردم مایلند زندگی ایمان‌مدار و دین‌مدار داشته باشند، مردم مایلند در اداره امور کشور و مدیریت سهیم باشند- یعنی مردم‌سالاری- مردم مایلند پیشرفت داشته باشند، استقلال سیاسی و اقتصادی داشته باشند؛ اینها خواسته‌های عمومی مردم است. این خواسته‌ها، واقعیت‌های جامعه است، این واقعیت‌ها دقیقاً در جهت آرمان‌خواهی است؛ اینها که مسائل تخیلی و ذهنی نیست.‌‌‌.‌. یک جامعه زنده و مومن دنبال این چیز‌هاست...» نباید فراموش کرد که اصولا مردم ایران برای رسیدن به همین اهداف انقلاب اسلامی برپا کردند ‌و از دولت‌ها و مسئولان در قوای مختلف خواهان پیگیری و تحقق این مطالبات هستند.
۴- سنت الهی و قوانین تاریخ می‌گوید که راه استقلال و حفظ هویت فرهنگی و شخصیت ملی بر پای خود ایستادن و تکیه بر داشته‌های مادی و معنوی و انسانی است نه دست دراز کردن و دنبال دیگران دویدن و از آنها انتظار کمک داشتن است. آن‌هم دیگرانی که دشمن و بدخواه، طمعکار و دارای خوی چپاولگر و استکباری باشند‌ در این‌باره تاریخ مثال‌ها و نمونه‌های فراوان در برگ‌های خود ثبت کرده که ذکر آن از حوصله این نوشته خارج است اما حداقل می‌توان‌ به آخرین و تازه‌ترین این موارد‌ اشاره کرد که چند روز پیش در جریان جهاد و پیروزی بزرگ ملت فلسطین علیه گرگ‌صفتان صهیونیستی چهره بست. ملت فلسطین با پشت‌سر گذاشتن تجربیات بسیار، حالا کاملاً یقین کرده است که برای تحقق آرمان خود، نمی‌توان به اقدامات دیپلماتیک و مذاکرات فریبکارانه و نهادها و تشکیلات بین‌المللی در خدمت استکبار دل‌خوش داشت و به دولت‌های عربی مرتجع که پشت‌پرده عملاً نوکر حلقه به گوش صهیونیست‌ها هستند، امیدوار باشند. بلکه برای شکست دشمن متجاوز و غاصبان گستاخ باید راه و رسم مقاومت و وحدت و جهاد و شهادت را در پیش بگیرند و... این تازه از نتایج سحر و اول بسم‌الله است!
صیاد پی صید دویدن عجبی نیست
صید از پی صیاد دویدن عجب این است!
۵- تجربه ۴۲ ساله انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که هر وقت و در هر مقطع و در هرجا و عرصه‌ای در مسیر آرمان‌ها و ارزش‌های منبعث از انقلاب عمل شده همراه با پیروزی و موفقیت بوده است. چنانکه امروز این یک اصل و نظر اثبات‌شده است که آرمان‌های انقلاب اسلامی نه تنها با منافع ملی و استقلال و سربلندی این سرزمین منافات نداشته بلکه ضامن و پاسدار آن است. این است که طی این سال‌ها هرجا به شعارهای انقلاب عمل شده و در مسیر تحقق آرمان‌ها گام برداشته‌ایم موجب امید و رضایت مردم و یأس و خشم دشمنان شده است. یکی از رموز شکست نهضت‌ها و قیام‌های مردم ایران در تاریخ معاصر در این نکته نهفته است مردم ایران تحقق آرمان‌های ملی و تاریخی خود را در چارچوب آموزه‌های اعتقادی و پایبندی به اصول ایمانی خود می‌خواهند نه از راه‌های انحرافی و تقلیدی و بیراهه‌هایی که قدرت‌های طمعکار برای به دام انداختنش به آنها تحمیل می‌کنند. این است که وقتی قیام عدالت‌خواهانه ملت معروف به مشروطه به وسیله غربزدگان به انحراف کشیده شد و رهبران مذهبی و دینی به انزوا رانده شدند، مردم نیز خود را کنار کشیدند، نهضت ملی ‌شدن نفت را نگاه کنید و... یکی از رموز اصلی پایداری و تداوم انقلاب اسلامی با این حجم از دشمنی‌ها و شرارت‌ها- که بی‌اغراق می‌شود گفت در تاریخ بی‌سابقه است- باز در همین نکته است. جمهوری اسلامی به‌عنوان نظام برآمده از انقلاب ملت ایران با همه تلاش‌هایی که دشمنان آگاه و عملکرد ضعیف و غیرانقلابی برخی مسئولان ناکارآمد و دوستان نادان برای تغییر ماهیت و سیرت آن به خرج داده کماکان در مسیر انقلاب و تحقق آرمان‌های ملی و تاریخی ملت با تکیه بر آموزه‌های دینی و اصول اعتقادی مقاومت می‌کند و به پیش می‌رود و آن ۹۸ درصد و خرده‌ای دشمن‌شکن علی‌رغم بعضی دلخوری‌ها و گلایه‌های جدی نه‌تنها آب نرفته بلکه با کم و کیف بیشتر پای انقلاب خود ایستاده است. تشییع پرشکوه و حماسی پیکر سردار رشید اسلام و فرزند خلف ایران حاج قاسم سلیمانی دلیلی غیرقابل انکار برای اثبات این مدعا است.
۶- همه تلاش و تبلیغات دشمنان برای روی کار آمدن دولت‌هایی است که علی‌رغم شعارها و وانمود به آرمان‌گرایی، در تفکر و ذات خود اعتقادی به آن ندارند و در عمل هم آن را ثابت کرده‌اند‌ دولت‌هایی که راه‌حل مشکلات را نه در درون و مقاومت و تکیه بر داشته‌های ملی و ظرفیت‌های مردمی که در دست برداشتن از اهداف انقلابی و آرمان‌های تاریخی و اعتقادی که در مذاکرات بی‌حاصل و بر سر لطف آمدن دشمنان خونی این مردم انقلاب کرده می‌دانند. دشمنانی که ۴۲ سال است یکسره و بی‌امان علیه ملت ایران که دست‌های چپاولگر آنها را از منافع نامشروع قطع کرده است، توطئه و دشمنی می‌کند و از هر شرارت و خباثت که می‌توانستند علیه این مردم و سرمایه‌های مادی و انسانی آن دریغ نورزیده‌اند و اگر هم کاری بیشتر نکرده‌اند چون نتوانسته و از دستشان ساخته نبوده است نه اینکه دلشان به رحم آمده و نخواسته‌اند! مطلوب دشمنان هم روی کار آمدن دولت‌هایی است که میان آرمان‌ها و واقعیات جدایی و فاصله‌ای میان خاک تا افلاک قائل هستند. آرمان‌ها را با رویاپردازی و خواب و خیال یکی می‌دانند و هر حرکتی در این مسیر را سیاست‌پردازی خیالبافانه تلقی می‌کنند و به تلویح یا صریحا در نوشته‌ها و گفته‌های خود آن را نادیده می‌گیرند. بازخوانی اعترافات یکی از عناصر معاند معدوم و صاحب یکی از سایت‌های ضدانقلابی در‌باره دیدگاه دشمنان این مملکت و در راس همه دولت ‌تروریست و جنایتکار آمریکا در‌باره انتخابات ۹۶ می‌تواند این نوشته را مستند‌تر سازد. مطلوب دشمنان این است که جریانات و عناصری بر مسندهای حساس دولت و وزارت و وکالت و‌... بنشینند که برای اداره مملکت و حل مشکلات به راهی جز دست شستن از شعارها و آرمان‌های انقلاب و تسلیم شدن به خواسته‌های دشمن باور نداشته باشند. فلذا موجب ایجاد بدبینی و یأس در بین مردم می‌شود. متأسفانه دولت فعلی به نوبه خود تجربه‌ای غیرقابل انکار در‌باره دیدگاه و روشی است که برای اداره جامعه و حل مشکلات و... بیش از آنکه به درون توجه داشته باشد نگاهی غالباً معطوف به بیرون دارد. خوب است کسانی که صلاحیت‌شان از سوی شورای محترم نگهبان برای تصدی مقام ریاست جمهوری تایید شده است با توجه به این واقعیات تلخ و شیرین و تجربیات دور و نزدیک بیش از هر چیز آنچنان که اکثرا این ادعا را دارند «واقع‌بینانه» به میدان گام بگذارند و دچار «واقع‌نماها» نشوند و جنگ روانی گمراه‌کننده و توهمات و القائات دشمنان را به جای واقعیات ننشانند و‌‌‌... که ملک و ملت از بی‌بصیرتی مسئولان و نشناختن واقعیات جامعه و مطالبات واقعی مردم و عمل بر مبنای توهمات و القائات دشمنان هزینه‌های سنگینی متحمل شده است...


🔻روزنامه اطلاعات
📍پرسش یا نقدی متفاوت!
✍️ابوالقاسم قاسم‌زاده

در ایام نوجوانی هرگاه به عمد یا سهو، رفتار یا گفتار خطایی انجام می‌دادم که در شهرستان به نسبت کوچک که پدرم و خانواده‌ام درآن اسمی و رسمی داشتند و مورد احترام بسیاری بودند، در اعتراض، پدرم این جمله کوتاه را می‌گفت: اقدام شما ممکن است از نظر عقلی برای خودتان توجیهی داشته باشد! اما در نظر «عرفی» نه تنها عجیب و غریب می‌نماید در شأن خانوادگی ما و انتظارات مردم از ما نبوده و نیست! آن روزها اگر چه نمی‌فهمیدم چه تفاوتی از نظر «عقلی» و «عرفی» وجود دارد و چه بسا عقل منفعت طلب حکمی کند تا فعلی از آدمی سربزند در حالی که از نگاه همه اطرافیان نه تنها توجیه عرفی نداشته باشد، که خلاف «عرف» هم دیده شود و مورد نقد و پرسش قرار گیرد!
راستش بعد از چندین و چند روز اخبار مستمر از بررسی نامزدهای انتخاباتی و بعد از جریان‌سازی خبری ثبت نام رسمی و انتظار روال بررسی سابقه و پرونده فردی و اجتماعی در شورای نگهبان که در اغلب بخش‌های خبری صداوسیما، سخنگوی این شورا هم از نظر «عقلی» و هم «عرفی» همه را دعوت به صبر برای شنیدن ماحصل و نتایج بررسی شورای نگهبان و اعلام نهایی اسامی می‌کرد. یک‌باره اعلام اسامی ۷ نفر از میان اسامی بسیاری از شخصیت‌هایی که خود را در معرض نامزدی رسمی ریاست جمهوری قرار داده بودند، برای بسیاری تعجب آور شد. برای من آن خاطره ایام نوجوانی زنده شد که چگونه می‌توان این خبر یکباره و برای بسیاری «حیرت آور» را توجیه عقلی یا مقبولیت عرفی کرد؟! پاسخی برای این پرسش نیافتم! اما یکی از دوستان قدیمی روزنامه نگار و فعال سیاسی که با صفای باطن اهل ذوق نیز است در یک یادداشت کوتاه با نام «فهرست ۷ نفره و چند نکته!» با این جملات در آغاز نوشته‌اش، گره از مشکل‌ام برداشت تا چندان به دنبال توجیه عقلی یا مقبولیت عرفی چنین تصمیم‌گیری نباشم!

او این گونه نوشته است: «دوشنبه شب پس از آنکه خبرگزاری فارس اسامی نهایی نامزدهای تایید صلاحیت شده را منتشر کرد، بعد از مدت‌ها خنده سیری کردم. چنان خندیدم که همسر و بچه‌هایم متعجب شدند. در واقع به هر هر فهرستی فکر می‌کردم جز همین فهرست ۷ نفره‌ای که منتشر شد!»

هنوز دو روز از اعلام فهرست ۷ نفره از شورای نگهبان نگذشته که از بازتاب فوری و تقریباً جدید و البته استثنایی آن که همه از داخل و خارج از موافقان و همراهان انقلاب و نظام تا ضدانقلاب و غیرهمراه، نه تنها تعجب کرده‌اند که به آن به گونه‌های متفاوت اعتراض دارند! حتی یکی از اعضاء برجسته فقهای شورای نگهبان «لاریجانی آملی» برای بیان اعتراض خود اطلاعیه داده است!

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره) اصالت و تداوم جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب را در اصولی می‌دید و بیان کرده است که از مهمترین شاخص‌های آن این جمله «میزان رأی ملت است.» و یا در این جمهوری اصالت و قاعده اصولی بر انتخابات و حق انتخاب آزاد مردم استوار است. اکنون چگونه باید برقاعده عقلی یا مقبولیت عرفی، کلام و شاخص‌های این گفته‌ها را محک زد! تا با مقبولیت عمومی و مقیاس‌های انجام انتخابات قانونی و انتخاب آزاد رأی دهندگان، تفسیر و توجیه شود!؟

از مشکلات خبررسانی شورای نگهبان به مردم این است که تنها نتیجه اخبار و تصمیم‌گیری‌ها به اطلاع مردم می‌رسد و کسی از چگونگی آن مطلع نمی‌شود. همین شیوه موجب تولید پرسش‌های گوناگون می‌شود. در این انتخابات هم تکرار اطلاع‌رسانی به شیوه‌ای که موجب پرسش‌های ابهام آمیز در جامعه شده تکرار شده است. کسی هم پاسخ نمی‌دهد و مدت کوتاهی هم به زمان رأی‌گیری انتخابات باقی مانده، کسی باید با مردم سخن بگوید و به قول معروف رفع ابهام کند!

اینکه اعضای محترم شورای نگهبان برای احراز صلاحیت‌ها دلایل و شواهد و قرائنی دارند و از یک مکانیزم یا شیوه‌نامه‌ای پیروی می‌کنند، به تنهایی کمکی به ابهام‌زدایی نزد عموم مردم نمی‌کند چرا که اولاً دلایل و شواهد و قرائن شورا برای مردم نامعلوم و در غبار است ثانیاً هرکنش سیاسی در این سطح، باید علاوه بر پیروی از حدود و ثغور و مکانیزم آشکار و شفاف، تایید خرد جمعی و وجدان عمومی جامعه را در پی داشته باشد تا از «مشروعیت عرفی» و باور عمومی جامعه برخوردار شود.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌تعامل با جهان، ترجیح نظام
✍️محمود محمدی

هرچند که گمانه‌زنی‌های بسیاری پیرامون تاثیر موضوعات انتخاباتی در داخل کشور بر روند مذاکرات در وین و نگاه طرف مقابل به موضوع احیای توافق هسته‌ای وجود دارد، با این حال به نظر نمی‌رسد که این تحولات داخلی نقشی جدی را در مذاکرات ایفا کند یا تغییر محسوسی را رقم بزند.
ایالات متحده همان‌طورکه مقامات ارشد آن کشور تاکید کرده‌اند تفاوتی میان جناح‌های سیاسی در ایران قایل نیست و فارغ از استقرار راست و چپ در ایران با همه دولت‌ها در ایران به زبان زور و تحریم سخن گفته است. آنها دریافته‌‌اند که این زبان زور جواب نمی‌دهد و به همین دلیل رو به سوی دیپلماسی آورده‌اند؛ برای همین هم با جابه‌جایی قدرت در ایران تغییری در رویکردشان ایجاد نخواهند کرد. از نگاه جمهوری اسلامی ایران نیز اگر به ماجرا نگاه کنیم، در حال حاضر کشور در وضعیتی قرار دارد که بسیار بعید می‌رسد دولت آینده – فارغ از نگرش سیاسی آن و نگاهش به روابط بین‌المللی – روند مذاکرات برای دستیابی به تفاهمی پیرامون احیای برنامه جامع اقدام مشترک را کنار بگذارد. این حق هر دولتی است که بخواهد شیوه و روش مدنظر خود را برای دستیابی به اهداف کلی کشور از جمله تعامل با نظام بین‌المللی پیگیری کند و با توجه به تجربه گذشته بسیار بعید است دولتی روی کار بیاید که بدون توجه به تبعات هر سیاست، مشی ناسازگاری با جامعه جهانی را در پیش گیرد یا برای نمونه در راستای کنار گذاشتن برجام اقدامی کند. نباید شرایطی را که در دوره تبلیغات حاکم است به مثابه سیاست اصلی کشور در زمان پایان رقابت‌های انتخاباتی در نظر گرفت؛ چرا که وقتی فرد مسوولیت را بر عهده می‌گیرد و مجبور می‌شود براساس واقعیت‌ها وظایف خود را انجام دهد، درمی‌یابد اجرای برخی سیاست‌ها ناگزیر و منطقی بوده و در آن زمان مجبور می‌شود سیاستی را در پیش گیرد که هم منافع کشور را تامین کند و هم در راستای سازگاری با جامعه جهانی باشد. چنین وضعیتی در دیگر کشورها نیز وجود دارد. انتخابات ایالات متحده نمونه خوبی است که ببینیم چگونه یک کاندیدا در زمان تبلیغات شعارهایی را در خصوص تغییر در سیاست خارجی می‌دهد اما در عرصه عمل و زمانی که پای منافع به میان می‌آید، به جای گام برداشتن در مسیر تغییر، راه دیگری را در پیش می‌گیرد.
این نگاه تنها در صورتی نقض خواهد شد که دولت آینده بدون توجه به تجربیات گذشته، همانند سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲مشی ناسازگاری با جامعه جهانی و حتی مقابله با قوانین و مقررات بین‌المللی در دستور کار خود قرار دهد. طبیعی است که اتخاذ چنین رویکردی نتایج مشابهی را نیز به همراه داشته باشد. بدیهی است که اگر مشی تقابل و ستیز با جامعه جهانی اتخاذ شود دولت آینده باید تبعات و نتایج آن را - که تجربه ثابت کرده نتیجه خوبی نیست - بپذیرد و اگر هم رویکرد تعامل سازنده، تسامح و سازگاری با دنیا اتخاذ شود نتایج مخصوص به خود را در پی خواهد داشت. از همین رو بعید و دور از انتظار به نظر می‌رسد دولت آینده ایران فارغ از نگاه‌های حزبی و جناحی که وجود دارد، به مشی دولت مستقر در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ بازگردد. شرایط کشور نسبت به آن بازه زمانی تغییرات محسوسی داشته و شرایط جدید و نیازهای جدید ایجاب می‌کند بازگشت به عقب و اتخاذ رویکرد مورد استفاده در آن بازه زمانی در دستور کار قرار نگیرد. در حال حاضر سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران تعامل است؛ از سوی دیگر در مسائل اساسی حوزه امنیت ملی از جمله مساله هسته‌ای این‌گونه نیست که تنها یک رکن نظام تصمیم‌گیرنده باشد و شواهد نشان می‌دهد برآورد کلی ارکان نظام در شرایط فعلی تعامل با دنیاست. این تصمیم موضع کشور تلقی می‌شود و یک یا چند کاندیدا در این زمینه تاثیرگذار نیستند. اگر قرار به ادامه مذاکرات باشد این مذاکرات با تصمیم نظام انجام خواهد شد و اگر قرار باشد که رویکرد دیگری اتخاذ شود باز هم این مجموعه نظام است که باید درباره آن تصمیم‌گیری کند. در ماه‌های اخیر حملات زیادی علیه وزارت خارجه و تیم مذاکره‌کننده ایران صورت گرفت که اگر نگاه منصفانه‌ای به این مساله وجود داشته باشد، درمی‌یابیم که این حملات تاثیر مثبتی ندارد اما ریشه آنها به عملکرد تیم مذاکره‌کننده بازمی‌گردد. اشتباه محاسباتی آنها در موضوع برجام و عدم تحقق آنچه به مردم در خصوص نتایج این توافق بین‌المللی وعده داده شده بود یکی از اصلی‌ترین علل حملات علیه تیم مذاکره‌کننده است. اگر سیاست تبلیغاتی درستی در مذاکرات هسته‌ای وجود داشت، کشور نباید تحت‌تاثیر وعده‌های تبلیغاتی طرف مقابل قرار می‌گرفت بلکه باید گام به گام در راستای تامین خواسته‌های خود قدم برمی‌داشت و افکار عمومی را به نحوی مدیریت می‌کرد که تحت‌تاثیر تبلیغات بیگانگان قرار نگیرد. متاسفانه این اتفاق رخ نداد و خوشبینانه درباره مذاکرات هسته‌ای و نتایج آن اغراق صورت می‌گرفت که در نهایت با انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات متحده و روی کار آمدن دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷، شرایط تغییر کرد و دقیقا عکس وعده‌های مسوولان اتفاق افتاد.
اگر قرار بر مقایسه باشد برای مردم قابل پذیرش است که دولت آقای روحانی مسیر متفاوتی با دولت آقای احمدی‌نژاد در پیش گرفت و به جای آنکه باعث سخت‌گیری جامعه جهانی و صدور قطعنامه‌ها علیه ایران شود زمینه را برای خروج کشور از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد فراهم کرد اما انتظارات و توقعاتی که دولت آقای روحانی ایجاد کرد برآورده نشد. این ناشی از اشتباه محاسباتی و برآورد غلط دولت بود که بیش از اندازه خوشبینانه به ماجرا می‌نگریست که در نتیجه آن‌ هم دیپلماسی و هم دیپلمات‌ها آسیب دیدند.
واقعیت این است که تامین امنیت ملی ایجاب می‌کند جریان‌های سیاسی باید بر اساس نگاه ملی و به منظور دستیابی به اهداف و مقاصد ملی درصدد حمایت از «تصمیم درست» در عرصه بین‌المللی متحد باشند. می‌توان ادبیات متفاوت داشت اما هدف یکسانی را در راستای تامین منافع ملی دنبال کرد.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌ما و نگاه به داخل
✍️سید‌مصطفی هاشمی‌طبا

معمای حمله هرچندوقت یک‌بار اسرائیل به غزه ظاهرا قابل حل یا بیان نیست. جمعیتی دو‌میلیونی در باریکه‌ای که از چهار طرف محاصره شده و بدون اجازه اسرائیل نه کسی می‌تواند به آن وارد شود و نه از آن خارج و همه تأسیسات و امکانات آن در حال فرسودگی است. در رنج و عذاب آن همین بس که دائما مورد تهاجم نظامی هوایی و توپخانه‌ای اسرائیل قرار گرفته و به تصریح نتانیاهو تأسیسات آب، برق، بانک‌ها و بیمارستان‌ها و مناطق مسکونی مورد حمله و ویرانی قرار می‌گیرد. چگونه این دو میلیون مردم از جمله زنان و کودکان در میان رنج و اندوه زندگی می‌کنند؟ نقش حماس در این میان چگونه است؟ در این مورد سؤالات جدی وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران به‌حق به مردم مظلوم فلسطین کمک می‌کند و البته جا دارد در کمک و بازسازی به غزه در کنار دیگر کشورهای مسلمان سهمی از آن داشته باشد و این خارج از محدوده تنگ‌نظری‌ها و صرفا ایدئولوژیک‌دیدن مسائل و اندیشه‌های فرقه‌ای است و می‌توان به آن به عنوان یک نگاه انسانی و آسمانی اطلاق کرد. طبیعی است دیدن رنج مردمان و ویرانی‌های ناشی از خشونت در هر کجا و برای هر مردمی که باشد، اندوه‌آفرین و دردناک است و همه مردمان باید از کمک به رنج‌دیدگان دریغ روا ندارند. می‌خواهیم در این راستا نگاهی گسترده‌تر به مسائل بیندازیم. مقام معظم رهبری بارها درباره مقابله با تحریم‌های ظالمانه و غیرانسانی گفته‌اند که باید نگاهمان به داخل باشد. این بیان که باید به‌عنوان یک دستورالعمل گرانبها تلقی شود، می‌آموزد که اتکا به نیروهای خارجی برای مقابله با تحریم‌ها و رشد و توسعه کشور قابل اطمینان نیست و هرچند حسب دستورالعمل‌ها و ارزش‌های دینی و ملی روابط با دیگران پسندیده است، اما چاره کار اتکا به نیروهای داخلی است. می‌خواهیم بگوییم نگاه به داخل صرفا درباره مقابله با تحریم‌ها کفایت نمی‌کند، بلکه این نگاه باید در همه جوانب گسترش یابد. درک ویرانی غزه و کمک به ترمیم زخم‌های مردم آن امری مستحسن است، اما نگاه به داخل در خصوص جلوگیری از ویرانی و ترمیم آنها باید ازجمله موارد اطاعت از رهبری درخصوص نگاه به داخل باشد. البته به یمن مدیریت مسئولانه در کشور پس از پایان جنگ عراق علیه ایران اقداماتی در‌خصوص سازندگی کشور صورت گرفته است. بناهای مختلف، مترو، کارخانجات مختلف ازقبیل پتروشیمی، پالایشگاه و... احداث شده و ظاهر بسیاری از شهرها آراسته شده است، اما همه اینها در سرزمینی اتفاق افتاده که زیستگاه آن رو به ویرانی است و جز تنی چند از دلسوزان محیط زیست در مسئولان کشور ذوق و شوقی برای جلوگیری از ویرانی زیستگاه نشان نمی‌دهند. همین چند روز پیش بود که افرادی مانند دکتر کردوانی و دکتر کلانتری هشدارهای تکان‌دهنده در مورد آب و آینده کشور را علنی کردند. یعنی ما به دست خود به ویرانی دست یازیده‌ایم و مسئولان کشور با اندیشه‌های پوپولیستی به مقابله با آن برنخاسته‌اند. در حقیقت ما به‌دست خود سرزمینی را ویرانه کرده و می‌کنیم و به‌هیچ‌وجه نگاه به داخل را در این مورد نداشته‌ایم و واقعا بیم آن می‌رود که در آینده نزدیک بسیاری از مزارع کشاورزی و باغ‌هایمان نابود شود. اگر مرگ بر آمریکا گفته و می‌گوییم این «مرگ بر آمریکا» باید با «زنده باد ایران» (نه در شعار بلکه در زنده‌ماندن ایران) واقعیت عینی به خود گیرد، وگرنه مرگ بر آمریکا که نابودی سرزمینی‌مان به‌دست خودمان را به‌دنبال داشته باشد چه ارزشی دارد؟ ممکن است برخی سیاسیون از این حرف عصبانی و آزرده شوند. بگذار چنین باشد اما شاید به تصمیمات درست برسند.

نگاه کنید به همین مسئله آب و برق در شرایط خشک‌سالی. در سالی که رهبر انقلاب آن را سال برطرف‌کردن موانع تولیدی می‌نامد، با کمبود برق اولین کار وزارت نیرو، قطع برق کارخانجات تولیدی است و البته به‌صورت نمایشی قطع برق برخی ادارات که چندان اثری ندارد. جناب آقای اردکانیان وزیر محترم نیرو که در شایستگی ایشان هیچ تردیدی وجود ندارد، در مصاحبه مفصلی به‌جای آنکه سیاست‌های محکم برای گذر از تنگنای آب و برق و نظام پیشنهادی برای خروج از بحران مربوطه را شرح دهد و آن را به عمل آورد از سیاست یکی به نعل و یکی به میخ استفاده کرده‌اند. خودشان می‌دانند که یک تابستان گرم و طولانی در پیش است و از هم‌اکنون مردم باید به‌صورت جدی سیاست صرفه‌جویی و حداقل ممکن مصرف را پیشه کنند و بسیار جدی با مسئله روبه‌رو شوند. به‌قول معروف اگر به استقبال مرگ سرخ نرویم مرگ سیاه ما را دربر می‌گیرد؛ همان‌طور که دولت دوازدهم به‌جای طراحی سیستم مقابله با تحریم سعی در عادی نشان‌دادن جامعه کرد و امروز به مسائل لاینحلی دچار شده است. غافل‌بودن از عمل به رهنمود مقام معظم رهبری در‌خصوص نگاه به داخل -البته در همه مسائل- موجب تأثیر فشارهای خارج به داخل خواهد شد و صدالبته باید آن را هم رصد کرد، اما لازم است در همه زمینه‌ها نگاه به داخل و اصلاح در داخل عملی شود و این جز با کمک همه مردم و ارائه رهنمودهای مدیریتی از سوی حکمرانی ممکن نخواهد بود. یقینا دولت سیزدهم که رئیس آن هر که می‌خواهد باشد و از هر جناحی پیروز شود، به‌ دلیل تراکم مسائل و مشکلات علی‌رغم همه وعده‌هایی که در مبارزه انتخاباتی خواهند داد، کاری نمی‌توانند انجام دهند؛ زیرا تنها یکپارچگی حکمرانی و مسئولیت‌پذیری همگانی در حکمرانی و نوشتن نسخه‌ای که به ‌کار آید و مردم یا از آن اطاعت کنند یا ملزم به اطاعت باشند، ضروری است. همه باید بدانیم همان‌گونه که دفاع از مرزها واجب است و شهدای ما با خونشان آن را حفظ کرده‌اند، دفاع از امکانات خداداد و سرزمین‌مان که از آن همه ملت بهره می‌برند، از اوجب واجبات است و تسامحی که در این زمینه در طول سال‌های گذشته روا شده، نابخشودنی است. به فصل انتخابات؛ هم‌اینک داوطلبان ریاست‌جمهوری چه پاسخی دارند؟ کلام شفاف کجا بیان می‌شود؟


🔻روزنامه جهان صنعت
📍نقد کارشناسانه سخنان اقتصادی رییسی
✍️محمدصادق جنان‌صفت

ابراهیم رییسی در میان هفت نفری که از سوی اعضای شورای نگهبان احراز صلاحیت شده‌اند تا در رقابت برای مقام ریاست‌جمهوری حاضر باشند در حرف و در میان اصولگرایان شانس بیشتری برای کسب بیشترین رای از میان کسانی که پای صندوق‌های رای می‌روند دارد.
شاید به همین دلیل است که روسای سه اتاق غیردولتی در اقتصاد که اتاق بازرگانی مرکزیت آنها را تشکیل می‌دهد‌، از وی به عنوان نخستین نفر برای معرفی برنامه‌هایش در حوزه اقتصاد دعوت کرده است. رییسی دیروز به اتاق بازرگانی ایران رفت و به سخنان کارفرمایان ایرانی و نیز برخی مدیران اصناف و تعاونی‌ها گوش کرد. این مبارزه‌کننده برای به دست آوردن ریاست دولت سیزدهم نیز دیدگاه‌هایش را برای حاضران تشریح کرد. با توجه به اینکه پایگاه خبری اتاق ایران منتشر‌کننده بخش بیشتری از سخنان وی است برخی نکات را با توجه به آنچه در این پایگاه آمده است یادآور می‌شوم. تاکید می‌شود که نقد و واکاوی کارشناسانه اساس این بررسی است.
یکم- بررسی از سر اشاره ادبیات به کار گرفته‌شده از سوی ابراهیم رییسی در جمع بخش خصوصی نشان می‌دهد او با ادبیات اقتصاد کلان و اقتصاد سیاسی آشنایی ندارد یا اینکه نخواسته است در این مرکز درباره شاخص‌های کلان اقتصادی مثل کسری بودجه به عنوان مادر همه تباهی‌های اقتصادی‌، از نرخ شتابان تورم که قدرت خرید شهروندان را هر روز بیشتر کاهش می‌دهد‌، از کوچک شدن حجم تجارت خارجی که قدرت ایران را در چانه‌زنی‌های سیاسی منطقه‌ای کاهش می‌دهد و سایر شاخص‌ها مثل رشد نقدینگی و رشد پایه پولی چیزی بگوید. البته از فردی که همه عمر کاری‌اش در قوه قضاییه فعالیت کرده است انتظاری بیش از این هم نمی‌رود اما ناآشنایی نیز می‌تواند دردسرساز باشد.
دوم- ابراهیم رییسی در این نشست از شناسایی مشکلات و اینکه باید برای این مشکلات با کمک مردم راه‌حل پیدا کرد سخن گفت که حرف تازه‌ای نیست بلکه بر ابهام‌ها اضافه می‌کند که مردم چه کمکی می‌توانند کنند.
درحالی که بخش خصوصی و شهروندان و علاقه‌مندان به اقتصاد سیاسی انتظار داشتند وی بگوید برای حل مسائل اقتصادی از کدام گروه اقتصاددانان با کدام گرایش اندیشه‌ای و نیز کدام افراد برای سه محل فرماندهی اقتصادی یعنی بانک مرکزی‌، وزارت اقتصاد سازمان برنامه‌وبودجه استفاده می‌کند. این چیزی است که جامعه انتظار دارد بشنود و بیان این حرف کلی که باید مشکلات را شناخت چنگی به دل نمی‌زند چون همه می‌دانند مشکلات اقتصاد ایران چیست.
سوم- ابراهیم رییسی در این نشست به جای پاسخ دادن به این پرسش که برای حل مسائل اقتصاد به رشد اقتصادی اهمیت می‌دهد یا می‌خواهد رفاه زودگذر را در دستور کار قرار دهد و آیا برای برطرف کردن فساد، اقتصاد آزاد را اجرا می‌کند یا نه نیز چیزی را به طور صریح و شفاف بیان نکرد و با اشاره به مساله «مدیریت جهادی» آن را حلقه مفقوده اقتصاد معرفی کرد. این که نمی‌توان از دفتر کار مسائل اقتصاد را حل کرد نیز حرف تازه‌ای نیست و محمود احمدی‌نژاد به عنوان ابداع‌کننده سفرهای استانی چندباره و سفر به همه شهرها و روستاها این کار را اجرا کرد و در آخر کار تورم بالای ۳۵ درصد را تحویل دولت بعدی داد.
چهارم- ابراهیم رییسی شاید هنوز از سوی مشاوران و یاران اقتصادی‌اش توجیه نشده است که تجارت از تولید بالاتر و از اقتصاد هم بالاتر است. او می‌گوید تولید باید محور همه فعالیت‌های اقتصادی باشد‌.
این در حالی است که کامیاب‌ترین کشورها در حال حاضر کشورهایی‌ هستند که تجارت را در دستور کار قرار داده‌اند. به طور مثال می‌توان به ترکیه اشاره کرد که بدون داشتن منابع نفت و گاز تجارت این کالاها را در اختیار دارد. دنیای امروز تولید را در هر کشوری که باشد قبول می‌کند و از راه دادوستد و تجارت است که شغل ایجاد می‌کند و درآمد کسب می‌کند.
پنجم- در سخنان وی برخی نکات نیز قابل اعتنا بود و می‌تواند در کانون توجه باشد‌. یکی از این سخنان چگونگی ارتباط ایران با همسایه‌هاست که مساله بسیار بااهمیتی است و باید واکاوی شود که چرا ایران بازارهای پایدار صادراتی در کشورهای همسایه ندارد.
تغییر ریل خصوصی‌سازی از خصولتی‌ها به خصوصی‌ها‌، اجرای قانون در کلیه بخش‌ها و اجرای قانون بهبود مستمر فضای کسب‌وکار و ارتباط مستمر با بخش خصوصی نیز از دیگر نکات قابل اعتنا بود.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍سویه‌های اقتصادی افکارعمومی
✍️محمد آقاسی

تقریبا تمامی کسانی که پا به عرصه نامزدی انتخابات گذاشتند، چه آنها که صلاحیتشان احراز شد و چه آنان که نشد، تلاش کردند حضور خود را با نگاه و عملی اقتصادی بیان کنند. شعارهای مطرح شده پیش و پس از آغاز فعالیت‌های رسمی انتخابات نیز، حول موضوعات اقتصادی است. حوزه‌ای که علاوه بر آشکار شدن مشکلات آن در عرصه عمومی، بیش از یک دهه است که در پیمایش‌ها و نظرسنجی‌ها، به‌طور معمول از سوی مردم به آن توجه ویژه شده است.
مرور مطالعات در این خصوص نشان می‌دهد که نگرانی و پیگیری مردم نسبت به این حوزه، با حوزه‌هایی مثل حوزه‌های فرهنگی، سیاست داخلی یا روابط خارجی برجستگی بیشتری داشته است. این درحالی است که موضوعات اقتصادی کمتر از منظر افکارعمومی مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. بنابراین به همین موازات در سازه‌های تحلیلی، ساختارهای سیاستگذاری و نظام برنامه‌ریزی کشور نیز به آن کمتر توجه شده است. باید توجه داشت موفقیت در برنامه‌ها و طرح‌های اقتصادی، نیاز به پشتیبانی مردم و اقبال افکار عمومی نسبت به آن دارد. کم‌توجهی یا بی‌توجهی به سویه‌های اقتصادی افکارعمومی، باعث شده و می‌شود که اگر برنامه‌های اقدام دولت‌ها از منظر علم اقتصاد نیز درست باشد، نتواند مسیر موفقیت را بپیماید. به‌عنوان مثال رصد افکار عمومی پیرامون اجرای طرح «هدفمند کردن یارانه‌ها» در همه عرصه‌ها، چندان بازتاب مثبتی نداشته است. در یک مطالعه روندی از مردم تهران، پیش از اجرای طرح پرسیده شده «توزیع یارانه باعث بهبود وضعیت معیشتی مردم می‌شود؟» همچنین پس از اجرا نیز این موضوع مورد سنجش قرار گرفته است.

در مرداد ۱۳۸۷ و پیش از اجرای طرح، ۷/ ۱۸درصد مردم تهران به این موضوع که هدفمند کردن یارانه‌ها باعث بهبود وضعیت اقتصادی می‌شود، پاسخ مثبت داده‌اند. این موضوع در شهریور ۱۳۹۰ به عدد ۸/ ۱۹ و در مهر ۱۳۹۱ به ۲/ ۱۷درصد می‌رسد که نشان می‌دهد برخلاف آنچه تلقی می‌شد، نگاه مردم به این امر چندان مثبت نیست.

موج سوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان نیز در سال ۱۳۹۴ نشان داد ۴۳ درصد مردم معتقدند یارانه فقط باید به نیازمندان پرداخت شود. پنج درصد نیز معتقدند باید در نیازهای عمومی اجتماعی مثل بهداشت و آموزش هزینه شود. در عین حال ۴۵ درصد معتقد بودند شکل توزیع یارانه باید حفظ شود. البته در همان پیمایش و در سوالی دیگر، ۵/ ۵۵درصد مردم با آزادسازی قیمت‌ها مخالف بوده‌اند.

چند سال بعد پیمایش فرهنگ سیاسی مردم ایران در سال ۱۳۹۷ نشان داد ۷۲درصد مردم ارزیابی بد و خیلی بد از عملکرد اقتصادی نظام دارند. این عدد در سال ۱۳۸۴ قریب به ۶۴درصد بوده است. یعنی نه‌تنها حدود ۱۳ سال قبل و در موج نخست نگاه مردم مثبت نبوده است، در این سال‌ها نیز عملکرد دولت‌ها و از جمله توزیع یارانه‌ها به صورت مستقیم، نتوانسته نظر آنان را جلب کند.

باید توجه داشت در کشور و حتی شهر تهران به‌عنوان نمونه خاص، روند تغییرات درخصوص «عدالت توزیعی» در آن سال‌ها متفاوت بوده و مطالعات حاکی از کاهش نگرش منفی در این خصوص است. شاید این تغییرات در درک مردم از عدالت توزیعی را با توزیع یارانه به معنای توزیع ثروت میان مردم، بتوان توجیه کرد. به هر روی این امر حاکی از این مطلب است که برنامه‌های اقتصادی دولت‌ها بر افکار عمومی تاثیر گذاشته و برای آن ارزش‌گذاری نیز می‌شود. در سال ۱۳۹۲ و با روی کار آمدن دولت یازدهم داده‌های مستخرج از یک نظرسنجی ملی نشان می‌دهد سه عامل استرس‌زای مردم عبارتند از رتبه اول؛ تورم، گرانی و هزینه بالای زندگی، رتبه دوم؛ گرانی مسکن و اجاره‌بهای منزل و رتبه سوم؛ نگرانی در مورد پیدا کردن شغل مناسب برای خود یا یکی از اعضای خانواده. این نظرسنجی در سال ۱۳۹۴ تکرار شد و یافته‌های مشابهی را نیز با خود به همراه داشت. در این نظرسنجی، اولویت‌ها در ایجاد فشار روانی، چه در کل کشور و چه در استان تهران تقریبا تغییری نکرده است اما میزان آنها متفاوت است. سخن گفتن از افکارعمومی به‌طور کلی، چندان دقیق نیست و برای مصداقی سخن گفتن نیز باید به مطالعات دقیق‌تری دست زد. اما از بین خطوط گزارش‌های نظرسنجی می‌توان به برخی از نظرات مردم پیرامون بخش‌های مختلف اقتصادی رسید. فارغ از آنکه آیا مطالبه افکارعمومی با نظر اقتصاددانان همخوانی دارد یا از منظر اقتصادی نادرست است، درک و فهم افکارعمومی در این خصوص برای برنامه‌ریزی، دارای اهمیت است. در سال ۱۳۹۲ نظرسنجی دیگری نشان داد اشتغال و رفع بیکاری جوانان(۹/ ۲۸)درصد، مبارزه با تورم و گرانی و افزایش قدرت خرید مردم(۷/ ۳۱درصد) و تهیه مسکن برای افراد کم‌درآمد(۹/ ۱۷درصد) اولویت‌های مطالبات اقتصادی مردم است. همچنین هنگامی که تنها وضعیت مطالبات جوانان و دانشجویان به صورت جداگانه بررسی شد، اشتغال و رفع بیکاری جوانان (۹/ ۲۸درصد) به‌عنوان اولویت نخست و مبارزه با تورم (۴/ ۳۱درصد) و نیز تهیه مسکن (۸/ ۱۵) در رده‌های بعدی قرار می‌گیرند. با گذشت زمان و چند ماه پس از روی کار آمدن دولت یازدهم مطالبات مردم در حوزه‌های اقتصادی اشتغال و رفع بیکاری جوانان (۵/ ۳۰درصد)، مبارزه با تورم و گرانی (۷/ ۲۹درصد) و تهیه مسکن مناسب (۵/ ۱۶درصد) گزارش شد. مطالعه پاسخگویان جوان و دانشجو نیز حکایت از تکرار دسته‌بندی گذشته یعنی اشتغال و رفع بیکاری (۹/ ۳۲درصد)، مبارزه با تورم (۹/ ۲۸درصد) و تهیه مسکن (۲/ ۱۴درصد) دارد. در ارزیابی کلی طی این سال‌ها برنامه دولت همواره مقابله با تورم و کاهش نرخ آن اعلام می‌شد درحالی‌که خواست افکارعمومی و درخواست مردم از مسوولان امر پیرامون اشتغال و رفع بیکاری بوده است. به خصوص در نسل جوان که موتور پویا و محرک جامعه هستند، این امر به صورت جدی‌تری مورد توجه بود. لذا بخشی از نارضایتی از وضعیت اقتصادی را می‌توان به این کم‌توجهی به موضع افکارعمومی مرتبط دانست و به‌عنوان یک فرضیه جدی تلقی کرد. مساله مهم دیگر اینجاست که صرف مبارزه با فساد و بی‌عدالتی و تبعیض، هرچند موضوع مهمی است، شاید موجب اقناع در بلندمدت نباشد. آخرین نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد، ۸/ ۵۶درصد مرددان شرکت در انتخابات پیش رو گفته‌اند اگر برنامه جدی برای مبارزه با فساد مالی و اداری وجود داشته باشد، برای شرکت در انتخابات ترغیب می‌شوند. همچنین با اختلافی اندک ۵۶درصد جمعیت مردد شرکت در انتخابات اعلام کرده‌اند اگر برنامه جدی برای رفع بیکاری وجود داشته باشد در انتخابات شرکت خواهند کرد. این امر نشان می‌دهد موضوع اشتغال که با توجه به شرایط کرونازده و از دست رفتن نزدیک به ۲ میلیون شغل، موضع افکارعمومی را در این خصوص مستحکم کرده است. پس داشتن شعارها و برنامه‌های انتخاباتی اقتصادی برای کاندیداهای تصدی پست ریاست‌جمهوری مهم است، اما توجه به سویه‌های آن بسیار مهم‌تر بوده و خواهد بود. متاسفانه نهاد علم جامعه‌شناسی در ایران و به تبع آن مراکز نظرسنجی و پژوهشگاه‌هایی که به پیمایش مشغول هستند نیز از این موضوع، یعنی امر اقتصاد غفلت داشته‌اند. جمع‌بندی و بررسی دقیق از رفتار اقتصادی مردم تقریبا وجود ندارد و گرایش‌های اقتصادی مردم نیز در حاشیه پیمایش‌هایی با موضوعات دیگر سنجیده شده است.

اگر پیمایش مستقلی پیرامون رفتارهای اقتصادی مرم ایران یا وضعیت فرهنگ اقتصادی مردم ایران وجود می‌داشت، می‌توانست در این شرایط راهگشا باشد. موسسات نظرسنجی با توجه به متغیرهای موجود اقتصادی در رفتار مردم ایران و سنجش آنها و مقایسه آن با متغیرهای زمینه‌ای، می‌توانند چشم‌انداز بهتری را برای انتخابات رقم بزنند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0