🔻روزنامه ایران
📍بی‌توقف در هفته‌های آخر
✍️رضا اردکانیان

یک ­هفته به انتخابات ریاســــت جمهـــوری ۱۴۰۰ مانده و ذهن‌ها متوجه نامزدهــا و سودای رقابت برای نشستن بر صندلی ریاســـــت جمهــوری است، اما در میانه این غوغا، صنعت آب و برق سخت‌ترین روزها را در یکی از خشک‌ترین سال‌های چند دهه اخیر از سر می‌گذراند. گرمای هوا زودتر از گرمای انتخابات از راه رسید و باران که نبارید، آب پشت سدها کم شد و هزاران مگاوات کمبود تولید نسبت به سال گذشته، صادرات غیرمجاز انرژی (تولید غیرقانونی رمزارز) به‌علاوه کولرهای گازی و الگوهای بدمصرفی که دیرزمانی است گریبانگیر سبک زندگی ما ایرانیان شده است بر مشکلات افزود و خاموشی اجباری به ارمغان آورد. روزهای تلخی گذشت، اما می‌توان از همه این تلخی‌ها درس گرفت و با امید به ساختن و پیش رفتن در مسیر خدمت، خاطره‌هایی کشورساز از آنها ساخت. آباد کردن ایران مستلزم نماندن در تلخی‌ها و بی‌توقف فراتر رفتن از همه غوغاهاست زیرا تنها خدمت به مردم و میهن است که باقی می‌ماند. هفته دهم پویش هرهفته - الف - ب - ایران با حضور رئیس‌جمهوری محترم شاهد یکی از جلوه‌های بی‌توقف ساختن ایران است.
شروع عملیات اجرایی نیروگاه بخاری سیریک به ظرفیت ۱۴۰۰ مگاوات، با ارزش سرمایه‌گذاری ۳۸۰۰۰ میلیارد تومان بزرگ‌ترین جلوه برنامه‌ریزی و تلاشی مجدانه برای افزودن بر ظرفیت تولید برق در کشور است تا نیروی برق کافی برای آینده توسعه در ایران تأمین شود. این نیروگاه از محل وام اعطا شده توسط روسیه با ارزش سرمایه‌گذاری قریب به ۱.۴ میلیارد یورو ظرف مدت ۴۱ ماه ساخته می‌شود. نیروگاه سیریک شامل ۴ واحد بخاری ۳۵۰ مگاواتی با راندمان ناخالص ۴۶ درصد است که موجب افزایش پایداری در شبکه برق منطقه جنوب شرق کشور (مکران) را فراهم می‌آورد. این نیروگاه به علت مجاورت با دریا و فاصله نسبتاً زیاد تا مناطق مسکونی، امکان استفاده از سوخت جایگزین و به تبع آن صرفه‌جویی در مصرف ۲.۳ میلیارد مترمکعب گاز در سال را داراست.
نکته مهم درخصوص نیروگاه سیریک آن است که این اولین طرح عملیاتی‌شده از محل پنج میلیارد یورو خط اعتباری تخصیص‌یافته از سوی روسیه به جمهوری اسلامی ایران برای توسعه زیرساخت‌هاست. این نیروگاه را همچنین می‌توان جزء اولین نمونه همکاری‌های اقتصادی و فناورانه میان ایران و کشورهای همسایه در این سطح و به‌رغم وجود شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی علیه کشور به حساب آورد که می‌تواند زمینه اجرای سایر طرح‌ها از همین محل را نیز فراهم کند.
واحد ۲ گازی نیروگاه سیکل ترکیبی هنگام به ظرفیت ۳۰۷ مگاوات، با ارزش سرمایه‌گذاری ۳۰۱۳ میلیارد تومان نیز در این هفته افتتاح می‌شود. این نیروگاه همچنین شامل یک واحد بخار به ظرفیت ۲۹۲ مگاوات نیز هست که جمعاً ظرفیت این نیروگاه را به ۹۰۶ مگاوات می‌رساند. نکته قابل توجه اینکه راندمان واحد گازی این نیروگاه ۴۰ درصد است و با توجه به تکمیل واحد بخار و سیکل ترکیبی، راندمان نیروگاه به ۵۸ درصد می‌رسد.آبگیری سد کنجانچم (گلال ملک) با ارزش سرمایه‌گذاری ۴۰۵ میلیارد تومان نیز در هفته دهم پویش هرهفته - الف - ب - ایران انجام می‌گیرد. سد مخزنی کنجانچم یکی از سازه‌هایی است که به عنوان بخشی از طرح گرمسیری، در بخش‌های پایانی قطعه سوم از طرح انتقال آب حوزه سیروان به مناطق گرمسیری استان‌های کرمانشاه و ایلام در نظر گرفته شده است. طرح عظیم گرمسیری با هدف انتقال آب حوضه سیروان به مناطق گرمسیری مرزی استان‌های کرمانشاه و ایلام و با هدف توسعه اقتصادی، پایداری اجتماعی و بهبود شرایط زندگی با در نظر گرفتن مسائل محیط‌ زیستی بر اساس تأمین درازمدت نیازهای کشاورزی، شرب و صنعت منطقه تا افق ۱۴۲۵ اجرا شده است. سد کنجانچم با هدف ذخیره و تنظیم آب مازاد سامانه گرمسیری در دامنه جنوبی ارتفاعات صالح‌آباد در ۵۵ کیلومتری شهرستان ایلام و ۲۲ کیلومتری مهران در استان ایلام جانمایی، طراحی و روی رودخانه چشمه ملک (سرشاخه فرعی رودخانه کنجانچم) و قبل از تلاقی آن با رودخانه کنجانچم احداث شده است. تأمین کمبود آب شبکه کنجانچم، تأمین آب بخش‌هایی از شبکه آبیاری و زهکشی مهران و گاوی، تأمین آب شرب و صنعت شهر مهران به میزان ۸ میلیون مترمکعب در سال و استفاده از دریاچه سد به عنوان یکی از عوامل تحول در گردشگری منطقه از اهداف ساخت کنجانچم است.
مناطق مرزی غرب کشور در دوران جنگ اگرچه مدت کوتاهی در اشغال دشمن بود ولی از آنجا که زیر دید و تیر مستقیم دشمن قرار گرفته ‌بود، ساکنان آن مجبور به ترک منطقه شدند. کم شدن جمعیت نفت‌شهر، سومار و قصرشیرین پیامد این وضعیت در منطقه بوده است و درکنار آنها بسیاری از روستاهای محدوده (بیش از ۳۰۰ روستا) خالی از سکنه و رشد جمعیت در منطقه منفی شد. اجرای طرح گرمسیری فرصتی برای احیای امکان تولید اقتصادی کشاورزی در منطقه ایجاد کرده است. بخشی از شبکه اصلی آبیاری و زهکشی طرح گرمسیری با ارزش سرمایه‌گذاری ۵۷۰ میلیارد تومان با همین اهداف احداث شده است. بخشی از شبکه‌های آبیاری دشت‌های گرمسیری در سطح ۶۸۰۰ هکتار در چهار دشت ذهاب جنوبی (۲۳۷۱ هکتار)، حومه قراویز (۱۲۵۶ هکتار)، جگرلوی جنوبی (۴۲۳ هکتار) و بهبود کنجانچم (۲۷۵۰ هکتار) در هفته دهم پویش هرهفته - الف - ب - ایران افتتاح می‌شود تا تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی مترتب بر طرح عظیم گرمسیری بیش از گذشته در دسترس قرار گیرد. اجرای طرح‌های صنعت آب و برق ایران حتی در آخرین ماه‌های دولت تدبیر و امید، بی‌توقف ولی با برنامه، باانگیزه و برای رسیدن به اهدافی که برای این صنعت و پویش هرهفته - الف - ب - ایران تدوین شده است، استوار به پیش می‌رود. ما با تمام توان تلاش می‌کنیم صنعت آب و برق بدون هرگونه کندی در برنامه‌ها ناشی از ایام تغییر دولت، به دولت بعد تحویل گردد.

 

🔻روزنامه کیهان
📍ملت با اسلام است!
✍️سید محمدسعید مدنی

۱- « راز پرشکوه ماندگاری جمهوری اسلامی و نظام امام خمینی، با وجود همه پیش‌بینی‌های دشمنان در‌باره زوال این نظام، همراهی دو کلمه «جمهوری» و« اسلامی» یعنی حاکمیت توامان اسلام و مردم است و از این پس نیز همراهی همین دو کلمه تضمین پیشرفت مستمر خواهد بود.» (رهبر انقلاب، سخنرانی تلویزیونی ۱۴خرداد)
انقلاب مردم ایران، نهضتی از جنس حرکت انبیا و قیام اولیاء الهی در جهت احیا حفظ کرامت انسانی و مبارزه با طواغیت و جریانات استکباری ضد بشری بود. همان‌طور - که به قول استاد شهید مطهری-«امام حسین علیه‌السلام با حرکت قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد و... به اجتماع اسلامی شخصیت داد...» مردم ایران نیز با تاسی از این الگوهای ممتاز و بی‌بدیل بشری، برای نجات خود از چنگال استعمار و استبداد و پایان دادن به عقب‌ماندگی اجتماعی و انحطاط فرهنگی و قرار گرفتن در مسیر تحول و پیشرفت، از میان مکاتب رنگارنگ مادی و الحادی اسلام ناب را به‌عنوان نسخه شفابخش برگزیدند و بر این مبنا و برای تحقق آن اهداف، انقلاب برپا کردند. لذا میان مردم ایران و انقلاب اسلامی یک رابطه ماهوی و ناگسستنی وجود دارد.
۲- این سخن امام خمینی(ره) که کمتر از یک‌سال قبل از رحلت فرمودند معروف است و فراموش‌شدنی نیست و همه، خاصه آنها که صاحب‌منصب و مسئولیت هستند باید همواره آن را در نظر داشته باشند و مبنای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی و اقدام و عمل خود قرار دهند: «مردم ایران ثابت کرده‌اند که تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند ولی تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصل آن را هرگز نخواهند داشت.» سخنی روشن و سرراست که برای فهم و فهماندن آن به هیچ توضیح و تفسیر و تبیین نیاز ندارد، اصول انقلاب مگر چیزی جز استقلال و آزادی و قانونمداری و عدالت‌گستری و مردم‌سالاری و عزتخواهی و ذلت‌ناپذیری و فقر و فساد و تبعیض‌زدایی و... است؟! مردم ایران به‌راستی طی ۴۲ سال گذشته ثابت کرده‌اند که انحراف از اصول و لغزش از ارزش‌های انقلاب را از هیچ فرد و جناحی، و به هیچ توجیه و بهانه‌ای، چه به اسم مسلمانی و انقلابی‌گری و تحجر و چه به اسم روشنفکری و مقتضیات زمان و تغییر شرایط و... نمی‌پذیرند. این مردم اسلام ناب را می‌خواهند و انقلاب کرده‌اند تا اصول و موازین و ارزش‌های آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده و به منصه ظهور برسانند. اگر مسائل و مشکلات و بحران‌هایی که این ملت در سال‌های پس از انقلاب از درون با آن مواجه بوده است مورد ارزیابی و سنجش عالمانه - و نه سطحی و سفارشی و مغرضانه!- قرار گیرد بی‌تردید این نتیجه حاصل می‌شود که مستقیم و غیرمستقیم ریشه در انحراف از اصول و ارزش‌های اسلامی و انقلابی دارد. باز از یکی از جملات حکیمانه و
در عین حال همه‌فهم امام راحل برای تبیین ادعای خود بهره می‌گیریم که در خرداد سال ۶۰ که ماجرای بنی‌صدر و منافقان می‌رفت به یک بحران همه‌جانبه ختم شود، هشدار داد «ملت با اسلام است، نه با من است و نه با شما و نه با دیگری، من اگر یک کلمه برخلاف اسلام بگویم، همین ملت می‌ریزند و من را از بین می‌برند، ملت اسلام را می‌خواهد... ملت می‌خواهد قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. ملت این همه زحمت کشیده که دین اسلام را برقرار کند...»
۳- بسیاری از ‌اشکالات و انحرافات از این ‌اشتباه ناشی می‌شود که بعضی از کسانی که در این مملکت اسلامی و انقلابی مسئولیت دارند و گاه مسئولیت‌های مهمی هم دارند علی‌رغم شواهد و اسناد غیرقابل انکار تاریخی در میزان صداقت و خلوص « اسلام‌خواهی» و لاجرم «انقلابی بودن» این مردم شک دارند. فکر می‌کند چون خودش عمیقا به اسلام باور ندارد و برای رسیدن به پست و مقام و جیفه دنیا به ناچار! «مسلمان‌نمایی» می‌کند و ادای انقلابی بودن درمی‌آورد و چون خودش با دودوتا چارتای تاریخ این مردم و سرزمین آشنایی ندارد، و در عمق وجودش در برابر غرب احساس حقارت می‌کند و غربزده است، مردم ایران را هم با متر و معیارهای خودش می‌سنجد و بر مبنای این توهم و اساس غلط، رفتار‌هایی می‌کند که لاجرم خیلی جاها با باورهای اعتقادی و آرمان‌های تاریخی و اهداف این مردم در تضاد و تعارض قرار می‌گیرد و دردسرآفرین می‌شود و کسانی را که به او هشدار می‌دهند و از او به حق انتقاد می‌کنند به بی‌سوادی و از مرحله پرت بودن و ناآشنا با واقعیات جهان امروزی و ایده‌آلیست و افراطی! معرفی می‌کند و چون بر اساس توهمات و القائات عمل می‌کند لاجرم کارهای مردم و اداره امور جامعه پیش نمی‌رود و به مشکلات برمی‌خورد، مظلوم‌نمایی می‌کند که «نمی‌گذارند»!! این جماعت مصداق همان نااهلان نامحرمی هستند که امام(ره) در وصیت‌نامه خود با قاطعیت هشدار می‌دهند اجازه ندهید انقلاب و سرنوشت مردم به دست آنها بیفتد. کسانی که برخلاف شعارهایی که می‌دهند و یقه‌ای که می‌درانند در عملکرد و رفتارشان عیان و ملموس است نه به مردم و« جمهوریت»
و نه به «اسلامیت» نظام اعتقاد دارند و آن وقت اینجا و آنجا مسئول و مدیر«جمهوری اسلامی» هستند! و با رویکردها و روش‌های غلط خود، زحمات و مجاهدت‌های این ملت را با خطر مواجه می‌سازند.کسانی که خاصه در دوران انتخابات و در مناظرات انتخاباتی(مثل همین روزها) برای عوامفریبی و جلب آرا مردم خیلی دم از مردم و در خطر بودن جمهوریت نظام می‌زنند و مردم را به پای صندوق‌های رای و حضور در صف انتخابات می‌خوانند، اما وقتی خرشان از پل گذشت، با عملکردهای غیرمردمی، مردم را به صف مرغ و تخم مرغ و روغن و کشک و... حواله می‌دهند و بزرگ‌ترین عامل یأس و دلیل دلسردی مردم و رویگردانی و خطر عدم مشارکت حداکثری آنها در انتخابات که خواسته و آرزوی بدخواهان این مردم و کشور است، می‌شوند.
۴- از نگاه امام، مردم صاحبان اصلی انقلاب و نظام هستند. بر این واقعیت و اصل اساسی رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی اخیر خود (۱۴ خرداد) تاکید و تصریح کردند. بنابراین کسانی که اینجا و آنجا، در این و آن قوه صاحب پست و مسئولیت و مقام می‌شوند، کارگزار و خدمتگزار مردم هستند، و جز این هر شأنی برای خود قائل شوند،لاجرم به انحراف و ناکامی کشیده می‌شوند. این است که امام راحل همواره با توجه و هشیاری بر این نکته تاکید می‌کنند که حتی ایشان به عنوان رهبر یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های ضداستعماری و‌آزادیبخش و تداوم بخش نهضت‌های ضداستکباری انبیای الهی(ع)، برای خودش بالاتر از شأن خدمتگزاری صاحبان اصلی انقلاب و نظام یعنی مردم، قائل نیست. این جمله ایشان بسیار معروف است که« اگر به من خدمتگزار بگویید، بهتر است تا رهبر بگویید»، همچنین در وصیت‌نامه خود این‌گونه بر این معنا تاکید می‌کنند«... با رفتن یک خدمتگزار، خللی در عزم آهنین ملت به وجود نمی‌آید...» یعنی این انقلاب چون اسلامی است و برپایه اصول مکتبی شکل گرفته قائم به فرد نیست، مردم (حتی اگر بعضی خواص و یاران اولیه کم بیاورند، از گذشته انقلابی خود توبه و تغییر جهت دهند و عصر امام خمینی و لابد پیامبر! را به موزه بسپارند و...)پس از امام نیز پای انقلاب و نظام برآمده از آن و به تعبیری دیگر پای آرمان‌های تاریخی و باورهای اعتقادی خود می‌ایستند. این واقعیتی است ملموس و عینی که حتی نویسندگان و پژوهشگران خارجی و غربی در رسانه‌ها و آثار تحقیقی خود بر آن صحه می‌گذارند. اما این معنا و واقعیت کلیدی را لازم است بیش از هرکس، آنها که در این مملکت صاحب پست و مسئولیت هستند و مثلا برای منصب بسیار مهم ریاست‌جمهوری داوطلب می‌شوند و برای رسیدن به آن که فقط از طریق رای مردم ممکن است در رقابتی سخت و نفسگیر حاضر می‌شوند، آویزه گوش خود کنند، و بدانند در کجا و برای کدام مردم و چه آرمان‌ها و باورهایی و کدام کشور‌ و چه موقعیت تاریخی و جغرافیایی و جهانی، نامزد احراز پست و مقامی چنین مهم با انواع مشکلات و معضلات داخلی و بین‌المللی شده‌اند. عدم فهم عمیق نسبت به این مسایل و عمل و اقدام بر اساس توهمات یا القائات دشمنان یا نفوذی‌های مشاورنما و... موجب اتلاف وقت و هدر رفتن فرصت‌های طلایی و نارضایتی مردم و عمل مطابق میل و خواسته دشمنان قسم‌خورده این کشور است.
۵- امروز نیاز اصلی کشور و خواسته ضروری مردم برسر کارآمدن دولتی به معنای واقعی انقلابی است که با تکیه بر اصول عقلایی و موازین اسلام دست به اصلاحات واقعی بزند. دولتی که فراتر از جناح‌گرایی و سرگرم شدن به بازی با کلماتی چون اصولی و اصلاحی و اعتدالی و... به مبارزه قاطعانه و بی‌امان با فساد گسترده و رخنه کرده در بسیاری از حوزه‌ها و عرصه‌ها از اقتصاد گرفته تا فرهنگ، از آموزش و دانشگاه گرفته تا سینما و‌ ورزش، برخیزد و به جنگ باندهای فاسد و دلالی افسار پاره کرده‌ای برود که همراه و همگام با تحریم‌ها و فشار قدرت‌های شیطانی و جنایتکار دنیا رسما و علنا به محاربه با مردم نجیب و مقاوم ایران برخاسته‌اند و در سایه حمایت یا بی‌عملی یا وادادگی یا حتی شراکت عناصر رخنه کرده در دستگاه‌های دولتی بی‌رحمانه و داعش‌وار به سفره و‌ معیشت مردم حمله کرده‌اند. دولتی که شان خدمتگزاری و نوکری مردم را بزرگ‌ترین افتخار خود بداند و جز خدمت صادقانه به مردم و رفع مشکلات زندگی و تنگناهای اقتصادی و معیشتی مردم خاصه طبقات ضعیف و مستضعف جامعه (که بزرگ‌ترین حامیان و فداکاران انقلاب هستند) که به اوج خود و حالت فلج‌کننده‌ای رسیده و بالاخره تحقق آرمان‌های انقلابی این ملت به هیچ چیز دیگر فکر و عمل نکند. دولتی که راه‌ برون‌رفت از مشکلات را نه در برسررحم آمدن قدرت‌هایی که با ایران انقلابی تضاد ماهوی ‌و کینه‌ای تمام نشدنی دارند، بدانند و سرنوشت و آینده یک ملت و سرزمین را به آن گره بزنند بلکه دولتی که در عین تعامل عزتمدارانه و سازنده با دنیا، بر داشته‌های سرشار مادی و ظرفیت‌های غنی و کم نظیر انسانی تکیه کند و با راه‌اندازی و گسترش و جهش تولید، تحریم‌های ظالمانه و ضدانسانی دولت پلید و تروریست آمریکا را خنثی و دشمنان غدار و بدخواهان این ملک و ملت تحول‌خواه و ان‌شاءالله تمدن‌ساز را بیش از پیش نومید کند، بدیهی است، انتخاب درست و از سربصیرت و آگاهی مردم در ایجاد چنین دولتی بزرگ‌ترین نقش را بازی می‌کند.


🔻روزنامه اطلاعات
📍اَبَرچالش های اقتصاد ایران
✍️علیرضا خانی

چالش بهره‌وری:
بهره‌وری یک مفهوم نسبتاً جدید در اقتصاد است. بهره‌وری به معنای حداکثر استفاده مفید از مواد اولیه، انرژی و نیروی کار به منظور رسیدن به حداکثر تولید کمّی و کیفی با حداقل ضایعات مواد، کار و انرژی است. بهره‌وری از بالابردن همزمان دو شاخص کارایی و اثربخش به دست می‌آید و خود یکی از شاخص‌های اقتصاد‌پویا و کارآمد است. با تأسف بسیار شاخص بهره‌وری در ایران نه تنها بالا نیست بلکه طبق آمار رئیس سازمان بهره‌وری در سال ۹۷ به کمترین میزان طی دهه ۹۰ رسیده است.

یکی از شاخص‌های اصلی بهره‌وری، بهره‌وری نیروی کار است. یعنی به ازای هر نفر نیروی کار چه میزان کالا یا خدمات تولید می‌شود. برای اینکه تصویر روشن‌تری از بهره‌وری نیروی کار در بخشی از صنایع ایران به دست آید کافیست بدانیم در سال گذشته میلادی شاخص تولید اتومبیل به ازای هر نفر از کارکنان در شرکت کیاموتورز کره‌جنوبی ۸۵ دستگاه و سیتروئن فرانسه ۹۱ دستگاه خودرو بوده است. همین شاخص در ایران خودرو ۷ دستگاه، در سایپا ۶ دستگاه و در پارس خودرو ۸ دستگاه بوده است. یعنی میزان تولید خودرو در شرکت‌های ایرانی به ازای هر نفر از پرسنل در حدود یک دهم شرکت‌های جهانی است. طبعاً این اتفاق به مدیریت دولتی این شرکت‌ها در طول سالیان گذشته و جذب بی‌حساب نیروی کار مربوط است، اما درباره اهمیت این شاخص کافیست بدانیم که سه شرکت بزرگ خودروسازی ایرانی نامبرده هم اکنون با حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان زیان انباشته مواجه‌اند، بنابراین نباید درباره اهمیت قوانین علم اقتصاد تردید کرد.

چالش تضاد تکنولوژی مدرن و ایجاد اشتغال گسترده

شتاب گسترش تکنولوژی و رباتیک‌شدن خطوط تولید در جهان امری محتوم و گریزناپذیر است. هم اکنون در بسیاری از کارخانه‌ها، عمده فرایند تولید توسط ربات‌ها انجام می‌شود و انسان‌ها به عنوان نیروی هدایتگر و مدیریت‌کننده ربات‌ها فعالیت می‌کنند. برای همین در بسیاری از تولیدات صنعتی میزان به کارگیری نیروی کار تا یک بیستم پنجاه سال قبل کاهش یافته است. فی المثل یک فولاد ساز اروپایی در حالی که یک بیستم ذوب آهن اصفهان نیروی کار دارد ، حدود ۲۵ برابر این شرکت محصول تولید می کند. با هوشمندتر‌شدن و در نتیجه کارآمدتر‌شدن ربات‌ها این روند بیشتر و بیشتر خواهد شد به طوری که امروزه کارخانه های هوشمند بدون نیروی انسانی و منحصراً رباتیزه در دستور کار کشورهای توسعه یافته قرار دارند که هم محصولات دقیق تری تولید می کنند ، هم حجم تولیدشان بیشتر می شود و هم بهای تمام شده کالاهایشان پایین می آید. ما و بقیه کشورها نیز در آینده ، لامحاله باید وارد این چرخه شویم چرا که اگر تعمداً خود را از پیشرفت های اینچنینی دور نگه داریم از چرخه تولید جهانی حذف خواهیم شد. علم اقتصاد و ضرورت کاستن از هزینه‌های تولید به منظور رقابت در بازار جهانی می‌گوید که کشورها هرگز نمی‌‌توانند در برابر مدرن شدن خطوط تولید با هدف از دست‌ندادن مشاغل، مقاومت کنند.

بنابراین اتفاقی که در آینده رخ خواهد داد، کاسته شدن فزاینده از وابستگی صنایع به نیروی کار است. فراموش نکنیم، نرخ بیکاری عمومی در کشور همچنان بالا و دست کم در حدود ۱۰ درصد و نرخ بیکاری جوانان بیش از ۲۵ درصد و نرخ بیکاری زنان در حدود ۲۹ درصد است. کشور در آینده، حتی در صورت صنعتی‌تر‌شدن هم ناچار است همگام با رشد تکنولوژی از شمار کارکنان بخش تولید صنعتی بکاهد. در این صورت خطر افزایش تصاعدی نرخ بیکاری در پیش است. در صورت نکاستن از نیروی کار نیز خطر زیان‌دهی و ورشکستگی بسیاری از بخش‌های صنعتی بزرگ، نظیر صنایع خودروسازی و فولادسازی وجود دارد.

اگر قرن بیستم را قرن «تولید انبوه» بنامیم ، قرن بیست و یکم عصر تولید تقاضا محور، تولید بر اساس نیازهای متفاوت و متنوع و «تولید ناب» است. تولیداتی که بیشتر «تکنولوژی محور» هستند تا «کار محور». بنابراین در تولیدات آینده ، جای نیروی کار «کمّی» را ماشین ها و ربات ها خواهند گرفت و اقتصاد به « نیروی کار کیفی» نیازمندتر خواهد شد. نیروی کاری که کم شمارند اما از سطح دانش و تخصص بسیار بیشتری برخوردارند. با این وصف طرح های اقتصادی «کارمحور» که صرفاً با هدف ایجاد اشتغال پرشمار خلق می شوند بدون تردید در آینده اقتصاد جایی نخواهند داشت چون تاب رقابت با محصولات تکنولوژی محور را چه از لحاظ کیفیت محصولات و چه از نظر قیمت تمام شده نخواهند داشت.

همه مدیران متخصص و اقتصاددانان واقفند که تکنولوژی را نمی توان فدای شغل آفرینی کرد و هرگونه سرمایه گذاری صرفاً با هدف ایجاد اشتغال انبوه برای فائق آمدن بر بیکاری ، اقتصاد را غیرقابل رقابت خواهد کرد و منجر به اتلاف منابع می شود. در عین حال معضل بیکاری، کماکان به عنوان یک واقعیت عینی و مخاطره آمیز وجود دارد که باید برای آن راه حل های هوشمندانه خلق کرد. این چالشی جدی در مسیر تولید است که باید برای آن اندیشه کرد.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌عواقب و فواید انتخابات مشارکتی
✍️محمدرضا بادامچی

پس از ماه‌ها گمانه‌زنی و کار تشکیلات و فعالیت سیاسی و رسانه‌ای گسترده پیرامون انتخابات بالاخره چندی قبل شورای نگهبان فهرستی از ۷ نفره به عنوان کاندیداهای نهایی انتخابات ریاست‌جمهوری رونمایی کرد که متاسفانه اغلب از یک طیف و جریان خاص سیاسی هستند و نمی‌توان سلایق و نظرات و دیدگاه‌های مختلف حاضر در جامعه را در آن تشخیص داد. حال آنکه انتظار بود این ۷ چهره، به ‌نحوی از طیف‌هایی گوناگون انتخاب می‌شدند که به‌ تعبیری همچون طیف‌های هفت‌گانه رنگین‌کمان، همه سلایق در این انتخابات حق انتخاب داشته باشند. به هر تفسیر اما درحالی شاهد چنین رویکردی از جانب شورای نگهبان نبودیم که پیش از این بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب نسبت به میزان مشارکت در انتخابات پیش‌رو ابراز نگرانی کرده و بیم آن را داشتند که در انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم به‌ دلایل گوناگون شاهد برگزاری انتخاباتی رقابتی نباشیم. حال در این شرایط در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری قرار داریم و همزمان می‌بینیم برخی کاندیداهای انتخابات نیز با طرح شعارها و مواضع غیرقابل‌اجرا و غیرکارشناسی، آن‌دسته از شهروندانی را که همچنان بنای مشارکت داشته و دارند، با این پرسش روبرو می‌کنند که چگونه قرار است این وعده‌های بزرگ عملیاتی شود. نکته دیگر در شعارها و کمپین کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری و همچنین اظهاراتی که در مناظره‌ها از آنان شنیدیم، مواضع انتقادی اغلب این چهره‌هاست؛ به‌نحوی که انگار هیچ‌کدام از آنان تا امروز هیچ مسوولیتی در هیچ‌یک از حوزه‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نداشته‌اند. این در حالی است که به هر حال تمامی این عزیزان کم و بیش در سال‌های گذشته و حتی در حال حاضر، علاوه بر آنکه کاندیدای ریاست بر قوه مجریه هستند، در سمت‌های مهم دیگری نیز مسوولیت داشته و دارند و جالب‌تر آنکه بعضا در حوزه‌هایی نسبت به کمبودها و کاستی‌ها انتقاد می‌کنند که خودشان مسوولیت‌هایی داشته و دارند. فراموش نکنیم که ما ملتی فهیم داریم که برخلاف آنچه ظاهرا برخی دوستان متصورند، به‌ خوبی و با نگاهی دقیق و کارشناسی مسائل را دنبال می‌کنند و بیراه نیست اگر بگوییم جامعه تحصیلکرده ایرانی، در بسیاری از موارد نسبت به جزییات و مسائل مملکت آگاهی دارد. در این میان باید توجه داشته باشیم که «جبهه اصلاحات ایران» با حداکثر توان خود وارد میدان شد اما درنهایت هیچ‌کدام از گزینه‌های مدنظر این جریان سیاسی موفق به حضور در رقابت نهایی نشده‌اند؛ به همین دلیل اصلاح‌طلبان عملا‌ هیچ کاندیدایی در صحنه رقابت ندارد و این یعنی طیف وسیعی از شهروندان ایرانی، گزینه‌ای برای حضور در انتخابات ندارند که این وضعیت طبیعتا منجر به کاهش مشارکت در انتخابات می‌شود. با این همه شخصا معتقدم که هنوز فرصت داریم و اگر مسوولان به این باور برسند که درصورت حضور کاندیداهای همه سلایق، شاهد برگزاری انتخاباتی پرشور و رقابتی خواهیم بود، می‌توان به تغییر در این اوضاع امیدوار بود. این نکته نیز حایز اهمیت است که درحال حاضر بحث بر سر این نیست که درنهایت چه کسی رییس‌جمهوری شود، بلکه نفس برگزاری انتخابات است که امروز موضوع بحث اصلاح‌طلبان قرار گرفته و بر این اساس است که ما فکر می‌کنیم برگزاری انتخابات رقابتی با مشارکت پرشور است که می‌تواند زمینه‌ساز اعتلا و اقتدار ایران عزیز باشد؛ نه آنکه انتخاباتی غیررقابتی برگزار شود و مانع از آن شویم که شهروندان به حق خود در راستای تصمیم‌گیری و تعیین سرنوشت دست پیدا کنند.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌راه روحانی
✍️سیدمصطفی هاشمی‌طبا

مجادلات و بیانات هفت نفر از نامزدهای ریاست‌جمهوری در روزهای گذشته شامل اتهام‌زنی به دیگران و جملات بعضا خوب و جذاب، اما بدون پشتوانه و اساس بوده است. در حقیقت تمام نامزدها، در یک فضای غیرمشخص و بدون در نظر گرفتن مشخصات و مختصات امروز جمهوری اسلامی ایران، سعی در ارائه یک شهر ویرانه در حال حاضر و یک مدینه فاضله در صورت کسب مقام ریاست‌جمهوری داشتند و شایان تأسف اینکه این مدینه فاضله بسیار تک‌بعدی و انتزاعی بود. یکی از احداث یک میلیون خانه خبر می‌داد و دیگری یک میلیون خانه بازسازی‌شده را برآن می‌افزود. یکی از یارانه ۴۵۰‌هزار‌تومانی می‌گفت و دیگری آن را به ۶۰۰ هزار تومان ارتقا می‌داد و همگی از دولت و شهر هوشمند و عدالت و رفع فساد و رانت سخن می‌گفتند؛ سخنانی که تنها خاصیت آن، ردیف‌کردن کلمات خوشایند است و معلوم می‌‌کند که آنان یا شرایط بین‌المللی کشور را نمی‌شناسند یا خود را به راه دیگر می‌زنند. از همه بدتر آنکه به‌جای ارائه برنامه اجرائی در فضای واقعی کشور و نقد سخنان رقیبان، به اتهام‌زنی پرداختند. در واقع اگر کسی نامزد ریاست‌جمهوری است، باید قانون اساسی و در نتیجه نظر شورای نگهبان را قبول کند. وقتی فردی را شورای نگهبان به‌عنوان نامزد پذیرفته است، تشکیک درباره شخصیت او، آن‌هم در ملأ عام، ناپسند و نادرست است. متأسفانه از زمان انتخابات دوره دهم این رسم سیئه از سوی آقای احمدی‌نژاد باب شد و به‌جای برخورد متأسفانه مورد تشویق قرار گرفت و در انتخابات یازدهم و دوازدهم این امر تکرار شد و اینک هم این کار باب شده است.

از سوی دیگر، درحالی‌که همه آقایان به عملکرد آقای روحانی ایراد می‌گیرند و به این عملکرد حمله می‌کنند، هیچ‌کدام راه‌حل ارائه نمی‌دهند و این در حقیقت به‌معنای آن‌ است که راه روحانی را ادامه خواهند داد. ویژگی‌های راه روحانی را می‌توان به‌‌صورت زیر بیان کرد.

با وجود آنکه ترامپ از قبل از انتخاب موضع خود را در قبال برجام مشخص کرده بود، آقای روحانی به‌جای طراحی سیستم اقتصادی متناسب با تحریم، سعی در عادی نشان‌دادن مسائل جاری کشور داشت تا به خیال خود مردم دچار یأس نشده و ناامید نشوند. آقای روحانی به‌جای صرفه‌جویی در بودجه، آن را انبساطی کرد و حاصل آن کسر بودجه ۴۰۰ هزار میلیارد‌تومانی در قانون بودجه ۱۴۰۰ است. آقای روحانی به‌جای نشان‌دادن مشکلات ناشی از تحریم و اینکه مردم چگونه باید زندگی کنند و تبعات مثبت و منفی مقاومت در زندگی مردم چیست، همواره سعی در ادامه راه قبلی داشت. آقای روحانی به‌جای حفظ و حراست از ارز گرانبها، آن را صرف فروش در بازار و واردات بی‌کنترل کرد؛ کاری که نوعا در دولت‌های گذشته مثل دولت آقای احمدی‌نژاد به‌شدت انجام می‌شد. آقای روحانی همواره امید به رفع تحریم‌ها داشته است و اخیرا هم چند بار اعلام کرده تحریم‌ها رفع شده یا در شرف است؛ درحالی‌که اگر دولت بایدن هم تحریم‌های برجامی را بردارد، سایر تحریم‌ها که بر اساس پنج قانون آمریکا وضع شده‌اند، بدون تصمیم کنگره آمریکا قابل رفع‌شدن نیستند و بر همین اساس تحریم‌های دیگر در راه است. آقای روحانی یارانه‌ها را ادامه داد و یارانه‌های جدید پرداخت کرد و چون کسری بودجه به‌ دلیل لزوم پرداخت حقوق کارکنان دولت، یارانه‌ها، حقوق بازنشستگان، ضرر و زیان سپرده‌گذاران صندوق‌های اعتباری و... زیاد شده بود، متوسل به تمهیداتی شد که مورد اشکال بسیاری از عقلا، اعم از اقتصاددانان و حقوق‌دانان است. آقای روحانی اوراق سپرده جدید منتشر کرد و دولت خود و دولت‌های آینده را به مردم بدهکار کرد. در زمان آقای روحانی سالانه حدود ۲۵ میلیون تن نهاده‌های کشاورزی وارد کشور شده است و باز‌هم مسئله مرغ، تخم‌مرغ، شیر، گوشت و برنج در کشور وجود دارد و این نشان می‌دهد تا چه حد کشاورزی کشور ما ضعیف است و دست نیاز به کشورهای دیگر برای غذای مردم دراز کرده است. آقای روحانی هیچ اقدام مناسبی برای این امر نکرده است. موضوع نشست دشت‌های کشاورزی، بی‌آبی سراسری، عمیق‌شدن چاه‌های آب با کف‌شکنی‌های پی‌درپی، باغات کشور و زراعت را به خطر انداخته است. آقای روحانی تقریبا هیچ کاری برای برخورد با این مسائل انجام نداده و روز‌به‌‌روز به بحران محیط زیست اضافه شده است. با وجود بسیاری مسائل دیگر، در این فرصت کوتاه می‌خواهیم نشان دهیم که راه روحانی پر‌رهرو است و نامزدهای موجود همگی همین راه آقای روحانی را در پیش خواهند گرفت. هر‌کدام که رئیس‌جمهور شوند، قانون بودجه سال ۱۴۰۰ را اجرا خواهند کرد؛ قانونی که تقریبا همان لایحه دولت روحانی است و لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ نیز در همین حدود خواهد بود. برای تأمین کسری بودجه تقریبا به همان راه‌حل‌های آقای روحانی متوسل می‌شوند. برای سال ۱۴۰۰ هیچ‌کدام از وعده‌های ۵۰۰ میلیون تومان زوج‌های جوان، یارانه ۶۵۰‌هزار‌تومانی یا ۴۵۰‌هزار‌تومانی را نمی‌توانند بدهند؛ چون قانون ندارند. درباره برجام هم همین سیاست کج‌دار‌و‌‌مریز آقای روحانی را ادامه می‌دهند؛ زیرا نه می‌توانند صریحا به مردم بگویند ما باید با وجود تحریم کشورداری کنیم و نه می‌توانند با آمریکا سازش کنند. سعی می‌کنند مانند آقای روحانی مسائل اقتصادی جامعه را عادی جلوه دهند و مسائل را بزک‌کرده به مردم نشان می‌دهند. مثل آقای روحانی دست به سیستم اقتصادی نمی‌زنند و طرح جدید اقتصادی برای اداره کشور نمی‌دهند (البته ندارند). مثل آقای روحانی ارز گرانبهای کشور را با بهانه یکسان‌سازی ارز و کنترل بازار ارز در بازار می‌فروشند تا قاچاقچیان و خارج‌کنندگان سرمایه کشور از خرید آن منتفع شوند و البته با وجود تحت تعقیب قرار‌گرفتن آقای سیف به‌ دلیل عملکرد ذکرشده، رئیس بانک مرکزی ایشان در حمایت خواهد بود، همچنان که رؤسای قبلی بانک مرکزی که ارز و طلا در بازار آزاد فروخته‌اند، مصون مانده‌اند. هر‌کدام که انتخاب شوند، مجبورند حقوق کارکنان دولت، یارانه‌ها، حقوق بازنشستگان و سایر موارد لازم را پرداخت کنند و به این صورت به تورم کمک می‌کنند و نیز اوراق قرضه می‌فروشند. ممکن است همچنان که گفته‌اند، از بیت‌المال زیان سهامداران بورس را که ضرر کرده‌اند، بدهند؛ هرچند قانونی در این باب ندارند. همچنان سیاست‌های وارداتی آقای روحانی درباره نهاده‌های کشاورزی را نه برای یک‌ سال بلکه برای همیشه ادامه می‌دهند و همچنان برای کشاورزی، آب و محیط زیست کاری نمی‌کنند و البته در همه موارد سخنرانی کرده و همه‌چیز را مناسب جلوه خواهند داد. حتما از این سخنان دوستان ناراحت می‌شوند ولی می‌توانم یکی از سخنان درست را که آقای دکتر قاضی‌زاده‌هاشمی گفتند‌، نقل کنم. ایشان گفتند من جراح هستم و در موارد حساس کار با مداوا درست نمی‌شود و باید جراحی شود. با تقدیر از این سخن می‌خواهم بدانم این جراحی چگونه و در کدام مواضع اقتصاد و فرهنگ صورت می‌گیرد؟ اما باید بدانیم چندان به این جراحی نمی‌توان امیدوار بود و دست‌زدن به همین جراحی خطر مرگ دارد؛ از این‌رو با احترام به همه نامزدها می‌گوییم که روحانی، روحانی راهت ادامه دارد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍کمی توقف در داستان تحریم
✍️محمدصادق جنان‌صفت
در حالی که ایرانیان انتظار داشتند کاندیداهای باقی‌مانده در مبارزه برای رسیدن به پاستور از پیامدهای تحریم آمریکا بگویند و آثار تخریبی این مقوله را بر کسب‌وکار و زندگی شهروندان توضیح دهند اما در دو مناظره قبلی، چیزی گفته نشد. کاندیداهای اصولگرایان ترجیح می‌دهند دلیل بدبختی ایرانیان را ناکارآمدی دولت فعلی معرفی کنند و به همین دلیل به سراغ تحریم نرفتند و نخواهند رفت و دو تن باقی‌مانده از کاندیداها که اصولگرا نیستند نیز ترجیح دادند خود را وارد بازی نکنند که در آن گیر بیفتند.
به این ترتیب داستان تحریم و به تبع آن داستان گفت‌وگوهای وین که شعله آن برافروخته‌تر می‌شود، به فراموشی سپرده شد. واقعیت این است که تاب‌آوری اقتصاد ایران در سه سطح کلان، بنگاه‌ها و خانواده‌ها روندی کاهنده در برابر پیامدهای تحریم را تجربه می‌کند. خانواده‌های ایرانی در دهه ۱۳۹۰ به دلیل رشد پایین تولید ملی و نیز تورم‌های بالا و شتابان، قدرت خرید خود را از دست داده‌اند. بنگاه‌های ایرانی به دلیل بلاتکلیفی در مقوله تحریم‌ها انگیزه سرمایه‌گذاری ندارند و سرمایه‌گذاران خارجی نیز به ایران نمی‌آیند. به نظر می‌رسد ادامه این وضعیت، روزگار را تاریک می‌کند و روزی می‌رسد که جلوی چشم را هم نمی‌شود دید. بنابراین باید کاری کرد و راهی انتخاب کرد که به آن روزهای ناشناس نرسیم. یک راه که از سوی کارشناسان بارها به شکل‌های گوناگون و با ادبیات متفاوت توصیه شده این است که از سوی نظام سیاسی، اندازه‌ای از انعطاف را در چارچوب‌های مشخص تعریف کرده و در مذاکرات وین به طرف‌های دیگر ارائه کرد. ایران می‌تواند و باید از هر روزنه و فضایی که به باز شدن گره تحریم می‌رسد استفاده کند و انعطاف‌پذیری مشخص و در چارچوب‌های سختگیرانه یکی از راه‌هاست. کارشناسان و متخصصان تحریم می‌توانند راه‌های متقاعد کردن را جست‌وجو کرده و تاکید کنند که اگر کدام بخش از تحریم‌ها باقی بمانند، در ابعاد کلان داستان اقتصاد سیاسی تاثیر آنی و فوری ندارند و کدام دسته از تحریم‌ها در صورت تداوم، می‌توانند اقتصاد ایران را با بی‌تعادلی محض مواجه سازند. در صورتی که فعالیت‌های کارشناسانه در این باره اتفاق بیفتد و خطرها و تهدیدهای ادامه وضع فعلی توضیح داده شود، بعید است مخالفت‌ها کمتر نشود. به طور مثال در حال حاضر خطر از دست دادن مازاد نفت ایران در صورت ادامه شرایط فعلی و ادامه تحریم نفت، یک امر حتمی است و ده‌ها کارشناس و متخصص بازار جهانی نفت در این روزها و ماه‌های گذشته بر آن تاکید کرده‌اند.
ایران می‌تواند امتیازهایی بدهد و امتیازهایی بگیرد ولی یادمان باشد که آن کشوری که دست‌کم از نظر اقتصادی در شرایط نامساعد قرار دارد، ایران است.
کشورهای درگیر در پرونده هسته‌ای ایران مثل چین، روسیه، انگلستان، فرانسه، آلمان و آمریکا، اقتصادهایشان با تحریم‌ها گره نخورده است و ایران تنها می‌تواند با ابزارهای غیراقتصادی فشار بیاورد که نتیجه یک سال فشار تاکنون ثمری نداشته است. هیچ ایرانی دلسوز به این مرز و بوم کسانی را که راه انعطاف را قبول کنند، به رفتاری ناپسند متهم نخواهد کرد. می‌توان و باید در مبارزه اقتصادی در جاهایی راه را برای تنفس باز کنیم و در صورتی که انرژی و قدرتی بود، دوباره ادامه دهیم؛ کارشناسان باور دارند این تنها راه است. باید کمی ایستاد و به راه رفته شده و راه باقی مانده، نگاه کرد و توجه داشت که مبارزه را می‌توان در شکل‌های دیگر ادامه داد؛ اکنون زمانی است که باید شعله‌های امید در وین را زنده نگه داریم.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍تجربه نظرسنجی تلفنی
✍️محمد آقاسی

امواج سهمگین دوره کرونازده در ایران، بیشتر از آنچه در ابتدا نمود داشت، به مشاغل آسیب رساند. اما یکی از مشاغلی که به آن آسیب جدی اما خاموش وارد شد، صنعت نظرسنجی در ایران بود. به‌طور ویژه به دلیل آنکه پرسشگران در رویارویی مستقیم با مردم قرار دارند، امکان ابتلا و انتشار بیشتر این بیماری را نیز دارند.
البته برخی موسسات نظرسنجی، به غیر از شیوه مرسوم از همان روزهای نخستین همه‌گیری کرونا با شیوه تلفنی، به فعالیت خویش پرداختند و به نظرسنجی‌های چهره به چهره کمتر توجه کردند.

سابقه اجرای این روش نشان می‌دهد حدود چهار دهه قبل محققان علوم اجتماعی در دنیا، دقت مصاحبه‌های تلفنی را زیرسوال می‌بردند و در بعضی موارد هشدار می‌دادند که باید به کل از مصاحبه‌های تلفنی اجتناب کرد. از جمله وامان دیلمان، به‌عنوان رئیس «انجمن تحقیقات افکارعمومی آمریکا» در نطق ۲۰۰۲ خود، موسسه مطالعاتی «دایجست لیتراسی» را به‌دلیل فرا نگرفتن درس‌های نظرسنجی و انجام مصاحبه‌های تلفنی، مورد انتقاد و اتهام قرار داد.

اما کمتر از یک دهه بعد، دیلمان مشاهده کرد نظرسنجی‌های تلفنی از وضعیت به رسمیت شناخته نشده، به روشی مورد قبول برای گردآوری اطلاعات تبدیل شده است. تجربه انباشته علمی اثبات می‌کرد که از این روش نیز به شیوه خاص خود، می‌توان استفاده کرد. هم‌اکنون بسیاری از موسسات نظرسنجی معروف و معتبر در دنیا، با این روش فعالیت می‌کنند و دقت‌های خویش را در مقایسه با سایر روش‌های گردآوری اطلاعات می‌سنجند.

به‌عنوان نمونه موسسه مطالعاتی پیو، (pew) به صورت مستمر و با دقت بالا از این روش استفاده می‌کند. جالب اینجاست که با توجه به افزایش استفاده از تلفن‌همراه، این موسسه از پیمایش دووجهی استفاده می‌کند. به‌طوری‌که در طرح نمونه‌گیری ۸۰ درصد پاسخگویان تلفن‌همراه و ۲۰ درصد تلفن ثابت داشته‌اند.

استفاده از شیوه نظرسنجی تلفنی در ایران ابتکار جدید و تازه‌ای نیست و سال‌هاست که در کنار گردآوری اطلاعات از در منازل از یک سو، مصاحبه حضوری در میادین و معابر از سویی دیگر، مورد استفاده قرار می‌گیرد. سال‌هاست که برخی موسسات نظرسنجی، تمام یا بخشی از ظرفیت خود را به گردآوری اطلاعات با این روش اختصاص داده‌اند. البته اعتبار گردآوری اطلاعات در ایران همواره در فضاهای رسانه‌ای و سیاسی و سیاستی، محل مناقشه جدی بوده است و متاسفانه، محافل علمی و دانشگاهی ایرانی، کمتر به آن پرداخته‌اند. با توجه به استفاده موسسات نظرسنجی از روش تلفنی در یک سال گذشته، این روش نیز موردتوجه محافل رسانه‌ای بوده است.

در چند دوره اخیر، با داغ شدن بازار نظرسنجی‌ها، شبه‌موسسه‌های نظرسنجی نیز که وابسته به مراکز غیرتخصصی نظرسنجی هستند، اقدام به استفاده از این شیوه به‌ظاهر سهل و کم‌هزینه کرده‌اند. از این جهت مشاهده می‌شود نتایج به‌دست آمده از یک موضوع واحد، با روشی واحد در مقطع زمانی واحد؛ متفاوت از یکدیگر و غالبا دور از واقعیت به‌دست می‌آید.

علاوه بر روش‌های مرسوم، روش‌های دیگری نیز برای گردآوری اطلاعات وجود داشته یا دارد. به‌عنوان نمونه نظرسنجی در فضاهای مجازی و تحت وب رشد چشم‌گیری یافته که با توجه به عدم رعایت «قانون طلایی تعمیم» نمی‌توان به آنها اعتنا کرد. در برخی کشورها در فضای مجازی از «روبات نظرسنجی» (Robopoll) در شبکه‌های اجتماعی هم استفاده می‌شود. یا در ایالات‌متحده آمریکا، نظرسنجی از طریق شبکه واتس‌اپ (Voliz - Poll on WhatsApp) به‌ویژه در انتخابات اخیر انجام می‌شد. بازخوردهای خوبی هم در این زمینه وجود داشت که به‌دلیل ضریب بالای نفوذ این شبکه بوده است. در این زمینه‌ها هم تجربیات اندکی در ایران وجود دارد که در جای خود قابل طرح و بررسی است. همچنین شیوه استفاده از پست نیز در گذشته وجود داشته و ظاهرا در برخی نقاط دنیا نیز همچنان محل توجه است.

از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ پروژه‌ای را آغاز کردم که سه روش مهم گردآوری اطلاعات در ایران را اعتباریابی کند. در این خصوص تصمیم گرفته شد، پرسشنامه‌ای یکسان، حاوی سوالات حساس، نیمه حساس و غیرحساس طراحی شود. همین‌طور در هر پژوهش، پرسشگران ثابتی به کار گرفته شدند. مقرر شد هر سه مدل رجوع به در منازل، حضور در میادین و معابر و نظرسنجی تلفنی، در یک فاصله زمانی ثابت و مشخص اجرا شود. همچنین در هر سه روش محدوده‌های جغرافیایی، مشخص و بسیار نزدیک به یکدیگر انتخاب شدند.

با بررسی نتایج و ارزیابی آن توسط آزمون‌های آماری، بیشترین میزان تفاوت در یافته‌های دو روش گردآوری اطلاعات به صورت تلفنی با حضور در میادین و معابر و در منازل با نظرسنجی تلفنی بوده است. یافته‌های موج اول پژوهش به خوبی نشان داد نظرسنجی تلفنی با بی‌اعتمادی بالای پاسخگویان روبه‌روست و برای سوالات حساس از جمله سنجش فرهنگ سیاسی و رفتار انتخاباتی، به‌عنوان اولویت نباید در نظر گرفته شود. همین تجربه در دوموج دیگر پژوهش نیز تکرار شد. البته برای موضوعاتی غیرحساس از جمله مصرف فرهنگی یا موضوعات خاص مثل رضایت‌سنجی از محصول یا خدمتی مشخص، نظرسنجی‌های تلفنی قابل اتکا هستند.

در این میان همچنان به معیاری برای سنجش اعتبار نیاز بود تا ابهامات روشی برطرف شود و ملاکی برای رد و تایید به صورت علمی باشد. کارزار انتخابات ۱۳۹۶ زمان مناسبی بود تا سه روش همزمان آزموده شود. در آن دوره شش موج نظرسنجی طراحی شد که به صورت همزمان، به دو صورت به گردآوری اطلاعات پرداخت. چراکه علاوه بر تخمین پیش از وقوع حادثه، می‌توان میزان تحقق تخمین را محاسبه کرد. همچنین میان روش‌ها مقایسه انجام داد.

به‌طور مثال روند صعودی مشارکت قابل مشاهده بود، اما با نظرسنجی در میدان، متفاوت بود. مطالعات حاکی از آن بود که نظرسنجی‌های تلفنی با موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری که سوالات حساس را مورد پرسش قرار می‌دهند، نمایان‌کننده روند کلی حرکت افکار عمومی هستند، اما به صورت جزئی نمی‌توان به آن تکیه داشت.

افزون بر آنچه گذشت و نتایج به‌دست آمده، چالش‌هایی جدی برای نظرسنجی‌های تلفنی در ایران وجود داشت که احتمالا همچنان نیز وجود دارد. چالش نخست که در دو روش دیگر نیز وجود دارد، به‌عنوان «بی‌پاسخی» یا «عدم همکاری» شناخته می‌شود. یعنی پاسخگو تمایلی به همکاری ندارد یا به هر دلیلی تلفن را پاسخ نمی‌دهد. چالش دیگر نیز «نقص پوشش» بود. همچنان برای ما مهم بود که برای نظرسنجی تلفنی، چه حجم نمونه‌ای، مکفی و معرف جامعه ایرانی است.

نظرسنجی تلفنی در سایر کشورها نیز با نگاه و توجه خاص انجام می‌پذیرد. حال‌که موسسات نظرسنجی در ایران به‌خاطر شیوع بیماری کرونا، امکان نظرسنجی حضوری را کمتر از گذشته دارند، مناسب بود با انتشار نتایج، متناسب با زبان مردم و نیز در نظر گرفتن و اعلام حاشیه خطای احتمالی اقدام به انتشار کنند.

همچنین در کنار هم قرار دادن یافته‌های دو روش گردآوری اطلاعات نیز محل ایراد و اشکال است. در مجموع می‌توان توصیه کرد همچنان با موضع اعتباریابی میان روش‌های گردآوری اطلاعات، نظرسنجی‌های تلفنی ادامه یابد، اما بیشتر به نظرسنجی‌های میدانی تکیه و توجه شود. بی‌تردید به هر میزان به ظرایف علمی توجه بیشتری شود، نتایج دقیق‌تری از موسسه‌های نظرسنجی خواهیم داشت.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0