در این مکتب همه مشکلات جهان ریشه در سرمایهداری دارد و اگر بتوان به خودکفایی دست یافت، میتوان علیه جریان زر، زور و تزویر بینالمللی که در قالب استعمار و امپریالیسم خود را نشان میدهد، مقاومت کرد.
سوالها بهگونهای در چارچوب این مکتب طراحی شده بود که در درون خود پاسخ داشت که این روش، روایت فسادستیزی و عدالتگستری به مثابه اجبار محیطی، همه نامزدها را در گفتمان وابستگی قرار داد و امکان قطببندی و تفاوت میان روایتها را سلب کرد.
مکتب وابستگی در ادبیات اقتصاد سیاسی و توسعه بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ توسط فرانک، باران، امین و والرشتاین مطرح شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. براساس این مکتب، جهان سرمایهداری و سیاست لیبرالیستی همه جا را فرا گرفته است. پس باید در مقابل آن ایستاد و راه حل در نوعی زیربنای اقتصادی است که با فرآیندهای استعماری و امپریالیستی جهان هیچ رابطه و تعاملی نداشته باشد. یکی از عواملی که باعث رواج سنت اقتصاد سیاسی مکتب وابستگی در ایران شد، شکست و ناکامی توسعه و تنشزدایی و موانع داخلی و خارجی توسعه است که روی داده است.
توسعه مسیر طاقتفرسایی است و فشار زیادی بر روی شهروندان میآورد. معمولا سیاستمدارانی که در مسیر توسعه حرکت میکنند به علت تحمیل ریاضت اقتصادی بر جامعه و اقدامات عمرانی که برای آینده کشور و نسلهای بعد نتیجه میدهد، منفور شهروندان واقع میشوند. وضعیت کنونی ایران با توجه به بحرانهای بینالمللی، روی کار آمدن ترامپ و بر هم زدن برجام و بیماری فراگیری که قرنی یک بار روی میدهد و همزمانی این دو رویکرد با توسعهگرایی که در دولت یازدهم و دوازدهم دنبال شد، فضا را برای بازگشت مکتب وابستگی فراهم کرد. نیمی از جمعیت رایدهندگان اعتقاد دارند مطالباتشان در ابعاد سیاسی و فرهنگی پاسخ داده نشده و شاخصهای اقتصادی نیز مهار نشده است. نیمی دیگر از جمعیت به راحتی میتوانند به سمت ادبیات انتقادی مکتب وابستگی حرکت کنند. سیاستمداران معمولا در تله توسعه گرفتار میشوند؛ بهنحویکه اگر شعارهای عوامگرایانه مبتنیبر پخش پول و توزیع کوتاهمدت منابع ملی انجام دهند، سبد رایشان افزایش پیدا میکند. اگر بخواهند از واقعیتها صحبت کنند و اعلام کنند کسری بودجه، تورم، کاهش ذخایر بانک مرکزی و سیاستهای عمرانی نیاز به ریاضتکشی و گشایشهای سیاسی و فرهنگی دارد، انگار نقد را به نسیه ارجاع دادهاند و اقبال عمومی از آنها سلب میشود.
شهروندان میتوانند در روبنای فراهمشده شعاری مکتب وابستگی که آزمون خود را در آمریکای لاتین و آفریقا پس داده است، با سکوت یا رای به برنامههای پوپولیستی، لذتی زودگذر را برای خود و شکستی برای اقتصاد سیاسی فراهم آورند. پیشنهاد تزریق پول و سیاستگذاریهای شعاری مسکن و سلامت با وضعیت فعلی بودجه و شاخصهای اقتصاد سیاسی ایران نمیخواند. میان قطببندیهای شکلگرفته در رسیدن به توسعه تفاوت وجود دارد و مردم تعیین میکنند که کدام گفتمان در چهار سال آینده مبنای سیاستگذاریهای کشور باشد.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط