🔻روزنامه ایران
📍در ضرورت شکلگیری دولت فراگیر
✍️مجتبی توانگر
دولت جناب آقای سید ابراهیم رئیسی در شرایطی فعالیت خود را شروع خواهد کرد که کشور با شرایط اقتصادی و سیاسی پرچالشی مواجه است. در زمینه اقتصاد، در حال حاضر با بالاترین رکود تورمی در سالهای پس از انقلاب اسلامی مواجه هستیم و این در حالی است که همزمان با وضعیت ناشی از کسری بودجه، با رشد نقدینگی و بیکاری برآمده از شرایط کرونایی نیز به نحو نگرانکنندهای روبهروییم. اصلاحات اقتصادی لازم در زمینه ساختار بودجهریزی، نظام مالیاتی، صندوقهای بازنشستگی، نظام یارانهای و نظام بانکی نیز مسائلی هستند که متأسفانه به تعویق افتادهاند.
اگرچه مجلس اصلاح قوانین در برخی بخشها را شروع کرده است اما هنوز عقبافتادگیهای زیادی که در این بخشها وجود دارد، جبران نشده است. در کنار این مسائل باید گفت که وضعیت مسکن، بی اعتمادی ایجاد شده در بورس و التهاب بازار ارز نیز از جمله مسائل مشهود و چالش برانگیز هستند. در چنین شرایطی طبیعی است که دولت آقای رئیسی در بدو فعالیت خود با چالشهای اقتصادی فراوانی روبهرو باشد.
در زمینه سیاست خارجی نیز وضعیت مذاکرات هستهای نامشخص است و انکار نمیتوان کرد که متأسفانه مسائل اقتصادی کشور تا حدود زیادی به نتایج مذاکرات گره خورده است. این در حالی است که به نظر میرسد باز کردن این گره امری زمانبر است. سطح پایین روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و عدم تبدیل دستاوردهای منطقهای به نتایج اقتصادی از دیگر چالشهای سیاست خارجی است. بنابر این مشخصاً، مسائل پیش روی سیاست خارجی نیز از دیگر مخاطرات پیش روی دولت است.
در زمینه سیاست داخلی نیز افت مشارکت در انتخابات و بیتفاوتی بخشهایی از جامعه نسبت به مشارکت در تعیین سرنوشت خود، مهمترین مشکل پیش روست. در چنین شرایطی اگرچه به نظر میرسد کار سخت است؛ ولی توانمندیهای فراوانی در نخبگان کشور برای راه حل یابی و چارهاندیشی وجود دارد. خوشبختانه در تمام سخنرانیهای پس از انتخاب جناب آقای رئیسی به ریاست جمهوری سیزدهم شاهد آن بودهایم که ایشان بر دو مؤلفه شایستهسالاری و کارآمدی در انتخاب همکارانش در کابینه دولت آینده تأکید کرده و گفته است برای پایبندی به این انتخاب خود را وامدار هیچ گروه و جریانی نمیداند. ایشان همچنین در سخنان خود نشانههایی از نوعی رویکرد فراگیر را بروز داده است که در صورت عینیت یافتن میتواند به ترمیم شکافهای سیاسی موجود در جامعه منتهی شود.
به باور نگارنده، عامل اصلی شکاف بین نخبگان و حاکمیت در فاصله گرفتن دستگاه اجرایی از نخبگان و کمتوجهی به ایدههای آنان در اداره کشور است. در بخشهای مختلف، نخبگان زیادی وجود دارند که نظارهگر شکلگیری مدیریتهای قدیمی و سنتی و یا رانتی و سفارشی بودند. دولت جناب آقای رئیسی میتواند با شکل دهی به یک نظام شایستهگزینی و تعامل با نخبگان فنی در هر بخش اعتماد از دست رفته نخبگان به بدنه نظام اجرایی کشور را برگرداند. باور دارم که جناب آقای رئیسی میتواند در این برهه از تاریخ سیاسی کشورمان «دولت فراگیر» تشکیل دهد. دولتی که در آن ضمن حفظ انسجام کابینه؛ افراد کارآمد، قوی و انقلابی و حتی نخبگان جریان رقیب نیز با هدف رفع مشکلات کشور در عرصههای اقتصاد و سیاست خارجی به کار گرفته شوند.
🔻روزنامه کیهان
📍سیاست خارجی دولت جدید
✍️دکترمحمدحسین محترم
۱- اولین نشست خبری رئیسجمهور منتخب مردم ایران بعد از گذشت چند روز هنوز نَقل محافل سیاسی–رسانهای جهان است. برخی مراکز سیاسی- رسانهای تلاش دارند تا از سیاست خارجی دولت جدید ایران رمزگشایی و برخی دیگر علیه آن عقدهگشایی کنند. مواضع رئیسجمهور منتخب در اولین نشست خبری و سخنان چند روز اخیر وی را حقیقتاً باید تصویری از یک دولت کارآمد و انقلابیِ برآمده از اصول و ارزشهای اسلامی و اندیشههای ناب بنیانگذار جمهوری اسلامی و مکتب زلال شهید سلیمانی توصیف کرد.
۲- آنچه از فضای سیاسی-رسانهای و مجازی داخلی برداشت شد، نشان میدهد که مردم از مواضع آقای رئیسی قانع و امیدوار شدند. رئیسجمهور منتخب نشان داد در عین حالی که تلاش خواهد کرد وضعیت کسبوکار و معیشت مردم و مشکلات کشور را از طریق توان متخصصان و بهویژه جوانان غرورآفرین و منابع سرشار داخلی بدون امید به خارج از کشور کاهش دهد، اما تعامل با جهان و بهخصوص با همسایگان و کشورهای منطقه، چه در آسیا و چه در خلیجفارس را هم در دستور کار خود دارد. ایران با ۱۵ کشور همسایه، بعد از روسیه و چین بیشترین همسایگان را در جهان دارد که دارای بیش از یک تریلیون دلار واردات در سال هستند.
۳- در فضای سیاسی- رسانهای خارجی درحالیکه انتخابات و انتخاب مردم ایران مورد استقبال کشورهای همسایه و منطقه و دیگر کشورها از آمریکای لاتین تا آفریقا و آسیا قرار گرفته، آمریکا و رژیم صهیونیستی و چند کشور اروپایی بهعنوان دشمنان ملت ایران و رسانههای آنها از مواضع رئیسجمهور منتخب مردم بهشدت عصبانی شدند. لذا تلاش دارند با برجستهسازی عدم ارسال پیام از سوی چند کشور غربی، استقبال جهان از انتخابات ایران را تحتالشعاع قرار دهند. عدم ارسال پیام تبریک چند کشور اروپایی و واکنش سلبی کاخ سفید در کنار استقبال سران کشورهای مختلف از انتخاب آقای رئیسی و ارسال پیام تبریک بیش از ۱۰۰ رئیسجمهور و نخستوزیر و رئیسمجلس و مقام عالیرتبه بینالمللی و سیاسی جهان خود نشان از عصبانیتِ چند کشور غربی که با فضاسازی رسانهای، خود را جامعه بهاصطلاح جهانی میخوانند، دارد. البته این حجم از ارسال پیام تبریک خود نشان از تأیید مواضع اصولی سیاست خارجی رئیسجمهور جدید در منطقه و صحنه بینالمللی از سوی کشورهای مختلف در مقابل آمریکا دارد. عصبانیت آمریکاییها هم روی این مسئله است که چرا رئیسجمهور منتخب مردم ایران آمریکا را به چالش کشید و بر حفظ عزت و کرامت ملت ایران و حل مشکلات با تکیه بر توان داخلی و گسترش روابط با همسایگان تأکید کرده است، آنگونه که در رسانههای مختلف از جمله با سیانان ادعا و اذعان داشتند: «همه ما دوست داریم ایران بخشی از نظم جهانی ما باشد اما یک حریف قَدَر برای ما شده و کار کردن با چنین کشوری سخت است»! عمق عصبانیت آنها را نیز میتوان از گزارش زنده خبرنگار سیانان از سخنرانی آقای رئیسی در مشهد بیشتر درک کرد که اذعان داشت «یکی از چیزهایی که ناظران بینالمللی را متعجب کرده، دید روشن آقای رئیسی درباره سیاست خارجی است که آن را پویا و فعال خواهد کرد و مردم ایران میخواهند کشورشان یک کشور مقتدر و مهم در منطقه باشد». وی تأکید میکند «وقتی به سخنرانی رئیسجمهور جدید ایران گوش کردیم به این نتیجه رسیدیم که اولویت وی احیای اقتصاد این کشور است». رسانههای غربی از جمله کوریره ولاسرا پرتیراژترین روزنامه چاپ ایتالیا هم اذعان کردند «ایران رئیسی، برخلاف ایران روحانی، یک کشور سرفراز و مقاوم است که حاضر نیست از دستاوردهای خود چشمپوشی کند». همه این اذعانها و ادعاها، یعنی اینکه دولت جدید ایران منفعل و دنبالهروی آمریکا و چند کشور غربی و معطل آنها نخواهد بود. نکته جالب اینکه در فضاسازیهای رسانههای بیگانه، بدون توجه به ارسال دهها پیام تبریک از سوی سران کشورهای جهان از جمله کشورهای منطقه، ادعا میکنند کشورهای زیادی در منطقه از انتخاب مردم ایران نگراناند، اما بعد فقط اسم دو کشور اسرائیل و عربستان را میآورند!
۴- رئیسجمهور منتخب ایران به آمریکا و کشورهای اروپایی پیام داد که با تغییر وضعیت ایران با حضور حماسهساز مردم، معادلات بینالمللی از جمله نگاه ملتها از غرب، به شرق در حال تغییر است و برای هرگونه تعاملی با جمهوری اسلامی، باید خود را با شرایط جدید تطبیق دهند و نشان داد که سیاست دولت ایران از «دیپلماسی سیاسی منفعل» با «انتظار برداشتن تحریمها از سوی دشمنان» به «دیپلماسی اقتصادی فعال با کشورهای همسایه» در جهت «خنثیسازی تحریمها» تغییر کرده، نظیر آنچه بعد از خودکفایی در تولید ماسک و واکسن کرونا و بینیازی از واردات آنها رخ داد و آمریکا ژست حقوق بشری به خود گرفت و مجبور شد ادعا کند تحریمها علیه این دو قلم پزشکی را لغو میکند!
۵- اوج نشست خبری آقای رئیسی پاسخ «خیر» به ملاقات با رئیسجمهور آمریکا بود که این یک کلمه خود ابعاد مختلفی و پیامهای سیاستمدارانه بسیاری، هم در داخل کشور و هم برای ملتهای منطقه و کشورهای جهان داشت. اولین پیام این یک کلمه این بود که مبنای مواجهه دولت جدید ایران با آمریکا دیدارها و قدم زدنها و لبخندهای ظاهری و به هر قیمتی نیست، بلکه همان سیاست اصولی بنیانگذار جمهوری اسلامی بدون هیچگونه تغییر و تحریفی است که تأکید داشت «خیال نکنید که روابط ما با آمریکا برای ما یک صلاحی دارد. آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به آمریکا داریم». همان سیاست بدون ضدونقیضی که حضرت امام(ره) بعد از تحقیر کارتر و ریگان، دو رئیسجمهور آمریکا از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه گفت «این تازه اول کار است و ملت ایران تا آخر آمریکا را تحقیر خواهد کرد» و تا آخر عمر مبارکشان هم بر «سازشناپذیری» و «تسلیمناپذیری» ملت ایران در مقابل آمریکا تأکید داشت. لذا این یک کلمه «خیر» نشان داد که راز بزرگترین معمای سیاسی عصر جدید یعنی رابطه ایران و آمریکا نه با تحریمها و نه با دیپلماسی و نه با تهدید نظامی گشوده نخواهد شد و تنها کلید آن، سخنان عمیق و روشنگرانه امام(ره) است که فرمود «آمریکا تا آدم نشود...»! ثانیاً این «خیر» یعنی اینکه به فرمایش رهبری «وظیفه ما در مقابل شهادت حاج قاسم سلیمانی این است که حضور فساد برانگیز آمریکا در منطقه تمام بشود». ثالثاً این «خیر» برگرفته از عدم پاسخ رهبر معظم انقلاب به پیام ترامپ بود که توسط نخستوزیر ژاپن فرستاده بود. رابعاً این «خیر» جواب بایدن بود که وقتی از او سؤال کردند آیا حاضرید تحریمهای ایران را بردارید؟ یک کلمه گفته بود «نه»! خامساً این «خیر» نشان داد زمان انفعال و سکوت در مقابل یاوهگوییها و توهینهای آمریکاییها علیه ملت ایران با نگاه عمیق و دقیق رئیسجمهور منتخب به مواضع آمریکا بهعنوان امالمصائب دنیا، به پایان رسیده و دیگر اجازه داده نخواهد شد با برداشتهای سطحی از چگونگی برخورد با آمریکا، با عزت و رفاه و آسایش و آرامش مردم بازی شود. سادساً این «خیر» پاسخی عزتمندانه و محکم به توهینهای وزارت خارجه آمریکا و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن به ملت ایران بود که یک روز قبل از نشست خبری آقای رئیسی، انتخابات ایران را «ساختگی» و ملت ایران را «تروریست» خواندند و ادعا کرده بودند «آمریکا حق دارد ایران را به هر دلیل تحریم کند»! سابعاً آقای رئیسی این نکته را نیز در ذهن داشت که بایدن چند روز قبلتر بلافاصله بعد از دیدار با پوتین تحریمهای گستردهتری علیه روسیه اعلام و اعمال کرد و نشان داد هدف او از دیدار با دیگران، هدفی ظاهری برای بهرهبرداری سیاسی-رسانهای و نه احترام متقابل برای حل چالشهای موجود است. ثامناً پیامی بود به کشورهای همسایه و دوست که دیگر آمریکا اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی و کدخدا نیست.
۶-رئیسجمهور منتخب ملت ایران با خارج کردن برجام از مرکزیت و محوریت سیاست خارجی و حل مشکلات کشور که «ملت ایران از آن خاطره خوشی ندارد» و با تأکید بر اینکه «ارتباط سفره مردم را با دلار و خارج از کشور قطع میکنیم»، بهخوبی سیاست خارجی دولت خود را ترسیم کرد. لذا به نظر میرسد از یکسو در دولت جدید تکلیف برجام هرچه سریعتر مشخص شود و یا آمریکا همه تحریمها را برخواهد داشت و یا برجام برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست و ملت ایران دیگر معطل آن نخواهند بود و از سوی دیگر با تغییر احتمالی ساختار وزارت خارجه، گسترش روابط با همسایگان و کشورهای منطقه وارد مناسبات و گفتمان جدیدی میشود و با تقویت اعتماد متقابل، الگویی فراتر از تنشزدایی در دستور کار دولت جدید قرار میگیرد.
۷- اما در پایان این نکته بسیار قابل تأمل است که برخی رسانههای منطقه بااشاره به تحریم رهبری و رئیسجمهور منتخب ایران از سوی آمریکا، اذعان داشتند «از نظر ملتهای منطقهاین افتخار است فردی رئیسجمهور ایران شده که مثل خود ملت ایران مورد تحریم است، برخلاف آنچه در دولت فعلی ایران برخی مسئولان تابعیت آمریکایی دارند و فرزندان آنها در آمریکا و اروپا زندگی میکنند»! لذا اینکه رئیسجمهور منتخب تأکید داشت که دولت او «دولت وطندوست است»، در حقیقتاشاره به این داشت که اجازه نخواهد داد نفوذیهای وطنفروش نظیر آنچه در ۸ سال گذشته شاهد آن بودیم، در سیستم اجرایی کشور و بهویژه در بدنه وزارت امور خارجه رسوخ و برای کشور تهدید زایی و بر سر راهحل مشکلات مردم مانعزایی کنند.
🔻روزنامه اطلاعات
📍باید دید چه میکنند
✍️فتحالله آملی
از جمله موضوعاتی که تقریباً تمامی کاندیداهای ریاستجمهوری و نیز اکثر کارشناسان و اساتید اقتصاد روی آن اتفاق نظر داشتهاند موضوع کاهش ریسک سرمایهگذاری و فعالیت در حوزه تولید و افزایش ریسک سرمایهگذاری در بخش غیرمولد یا سفتهبازانه است.
دیروز یکی از دوستان که سالهاست به آمریکا مهاجرت کرده اما هنوز دل در گرو کشورمان دارد و علاقمند به رشد و توسعه و پیشرفت کشور است میگفت در آنجا اگر زمینی داشته باشی و کاری روی آن صورت ندهی بلافاصله هم دولت فدرال و هم دولت ایالتی مأموران مالیات را سراغت میفرستند و تکس (برگه مالیاتی) برایت میفرستند و تا زمانی که چیزی در آن نکاری و کاری روی آن صورت ندهی و آبادش نکنی رهایت نمیکنند. به خاطر همین هیچکس انگیزه خرید زمین و رها کردنش برای حفظ ثروت ندارد…
حال با این مثال که البته نه به معنای تأئید سیاستهای ظالمانه و استکباری آن کشور است و نه نادیده گرفتن فاصلههای طبقاتی وحشتناکی که در فاصله بین فقیر و غنی در آن کشور وجود دارد تنها به همین تفاوت رویکرد اشاره میکنیم تا به سخن ابتدای مقال برسیم که اگر قصد آن داریم تا تولید رونق بگیرد، چارهای جز پرهزینهکردن سرمایهگذاری و فعالیت در حوزههای غیرمولد اقتصاد و جذابکردن سرمایهگذاری در تولید نداریم. حال به مقایسه بپردازیم. خرید و فروش زمین و مسکن در کشورمان از جمله جذابترین حوزههای سرمایهگذاری است. زمین میخرید (فرقی نمیکند در روستا یا شهر) رهایش میکنید و چند سال بعد بیآنکه کاری رویش صورت داده باشید یا اشتغال و تولیدی در کار باشد چند برابر قیمت میفروشید. بیآنکه هرگز مأمور از اداره مالیات به سراغتان بیاید.
در حوزههای غیرمولد دیگر هم همین بساط برقرار است. سادهترین کار و البته شاید کم ضرر ترین کار سپردهگذاری در بانک و دریافت سود ماهیانه آن است که همواره هم دارای معافیت مالیاتی است.
این سود برای سپردههای کوچک البته تا حدی میتواند جبرانکنندهی حقوق اندک کارمندان و کارگرانی باشد که زیر فشار تورم کمرشکن و زندگیسوز قرار دارند، اما برای سپردههای دهها میلیاردی چه طور؟! این روند سالهاست ادامه دارد، در حوزه تجارت، بازرگانی، واردات، خرید و فروش، معاملات و … به نظر میرسد حتی جامعه چنان به این رویه عادت کرده که آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که برای جلوگیری از فقیرترشدن، به فکر سرمایهگذاری و تبدیل پول خود به چیزی دیگر و یا حضور در بازار پرمنفعتتری از قبیل بازار ارز و طلا باشند و البته گناهی هم ندارند و چارهای هم نمیبینند. اما حال که همه و از جمله رئیسجمهور منتخب به این نتیجه رسیدهاند که باید به این وضعیت سروسامانی داد به ویژه با تأکید فراوانی که آقای رئیسی بر حمایت از تولید داشته و دارد چگونه میتوان به این مقصود رسید؟ شاید بلافاصله از راه حل اخذ مالیات سخن به میان آید. اگر همه این را میدانستند پس چرا اقدامی صورت ندادند؟ برای آنکه بتوان با استفاده از حربه مالیات سازوکار درستی برایش تمهید کرد به ابزاری نیازمندیم به نام دسترسی آزاد به اطلاعات و شفافیت. در این باره هم سالهاست که سخنرانیهای آتشین و مقالات مفصلی نوشته میشود اما چرا با وجود الزامات قانونی و عقلی و منطقی کار به انجام نرسیده است؟ بیتعارف. «فقدان اراده جمعی» نه تنها در دولت بلکه در اکثر ارکان قدرت و ثروت که در میان جمع با دست پیش میکشند و در خلوت با پا به عقب میرانند. درست از همینجاست که کار سخت آغاز میشود و نیاز به شهامت دارد. چرا که موانع محکم و مقتدری بر سر راه است وگرنه قانون مالیات برخانههای خالی، قانون مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر ثروت و… راه به جایی میبُرد.
در دولت جدید اگر قرار است اتفاقی مثبت و درست در این زمینه بیفتد رسانهها هم باید جدیتر گرفته شوند و هیچ مقام و مسئولی هم نتواند از فعالیت حرفهای آنان جلو بگیرد و بر هر درخواست اطلاعاتی مهر محرمانه بزند. راستی آقای رئیسی گفتند که مالیات تولید را تا مرز ده درصد کاهش میدهند و مالیات فعالیتهای غیرمولد را آنقدر افزایش میدهند که سرمایهگذاری در آن حوزهها از مزیت بیفتد اما راهکارش را نگفتهاند. نسخهاش تحولی در حد انقلاب و بدون هرگونه تبعیض، در نظام مالیاتی، سیستم بانکی، دسترسی آزادانه به اطلاعات، تقویت رسانه، شفافیت بیتعارف با هر فرد و نهاد و ارگان و سازمان و محرم دانستن مردم بیتمایز و البته مقابله سخت با تعارض منافع در هر شکل آن است. باید دید چه میکنند. خدا کند که چنین کنند.
🔻روزنامه اعتماد
📍یک سوزن به خود
✍️عباس عبدی
یکی از مهمترین شعارهایی که هر نیروی سیاسی پیشرو و توسعهخواه میدهد، شعار پاسخگویی است. البته این شعار همزاد با ضرورت پرسشگری نیز است. به عبارت دیگر اگر جامعه و افرادی پرسشگر نباشند، قادر نیستند که گروههای هدف خود و بالادستی یا صاحبان قدرت را مجبور به پاسخگویی کنند. اگر از این منظر نگاه کنیم پاسخگویی در جامعه ایران حکم کیمیا را دارد، نه فقط از سوی کسانی که باید پاسخ دهند و نمیدهند، بلکه از سوی کسانی که باید پرسشگر باشند و نیستند. یک علت آن تصوری است که از پرسشگری دارند و گمان میکنند، پرسشگری فقط از غیر خود و رقیب سیاسی قابل قبول است، پرسشگری از خود را به منزله آویزان کردن رخت چرک جلوی بیگانه تلقی میکنند. از سوی دیگر برخی معتقدند لزومی ندارد که پرسشگری عمومی انجام شود، اگر پرسش یا نقدی از خودمان هست باید آن را در خلوت و خصوصی مطرح کرد. این دو گزاره نادرست و خطرناک هستند. گزاره اول که پرسشگری از خود را به مثابه آویزان کردن رخت چرک میداند، از این جهت نادرست است که پرسشگری را مترادف عیبگویی تلقی میکند. در حالی که پرسشگری عیبگویی نیست، بلکه یک شیوه نظارتی موثر و عیبیابی و رفع عیب است و نهتنها نقطه ضعف برای هیچ نیرویی نخواهد بود، بلکه نقطه قوت آن است. گزاره دوم نیز پرسشگری را به یک امر فردی تقلیل میدهد. همچنانکه ما از دوست یا اعضای خانواده خود به صورت خصوصی پرسش میکنیم، گمان دارند که از سیاستمداران و صاحبان قدرت نیز باید به صورت خصوصی پرسش کرد. در حالی که پرسشگری در این زمینه اصولا یک امر فردی نیست. طرح یک پرسش مقدر منحصر به شخص پرسشگر نیست، بلکه او به نمایندگی از جمع میپرسد و پاسخ نیز باید جمع و جامعه را آگاه کند. یک مشکل دیگر درباره پرسشگری، آیینی شدن آن است. پرسشگری این نیست که پرسش شود و پاسخگو نیز جملاتی را در پاسخ بگوید و تمام شود. پرسشگری مصاحبه عمومی تلویزیونی نیست. پرسشگری اولا یک فرآیند جمعی است و در مرحله بعد، پرسشگری یک فرآیند مداوم است. فرآیندی که از نقدِ پاسخ داده شده آغاز میشود و تا پایان ماجرا ادامه پیدا میکند. پرسشگری یعنی یک گفتوگوی انتقادی مداوم و عمومی.
با این مقدمه طولانی باید گفت که جامعه ما راه زیادی دارد که به مرحله مناسبی از پرسشگری برسد. دهها و صدها پرسش اساسی مطرح است که هیچ کدام حتی با پاسخ اولیه و سردستی نیز مواجه نشدهاند، یا پاسخ بیربطی گرفتهاند، یا تداوم پیدا نکردهاند تا حقیقت ماجرا روشن شود. در نتیجه جامعه و سرنوشت آن در تونل ناآگاهی، به حرکت خود ادامه میدهد و معلوم نیست به جلو میرود یا به عقب بازمیگردد. این ایراد جامعه است، آن را چگونه میتوان اصلاح کرد؟ آیا جز این است که اصلاحگران یا مدعیان آن، باید از خود شروع کنند؟ لازم است که فرآیند پرسشگری را بهطور کامل، در میان خود بازتاب دهند. آنگونه پرسشگری که آشکار و عمومی از خود و پیوسته و مداوم باشد.
انتخابات ۱۸ خرداد نمونه آشکار این ماجراست که ما هنوز نتوانستهایم حتی یک گام کوچک در این زمینه برداریم. کسی که نتواند یک سوزن به خود بزند چگونه انتظار دارد که یک جوالدوز را حواله دیگران کند؟ ما باید مسوولیتپذیر باشیم و به سرعت کسانی پیدا شوند که مسوولیت آنچه رخ داده بپذیرند. نه آنکه بعد از ۲۸ خرداد سکوت کرده و دیگر در دسترس عموم نباشند. آنان که به صورت علنی و آشکار و با شدت تمام دیگران را به مشارکت دعوت میکردند، اکنون نیز باید از دستاورد آن دعوت پردهبرداری کنند و توضیح دهند که چرا چنین شد؟ آیا خطایی راهبردی وجود داشت؟ خطاهای تاکتیکی کدام بود؟ خطاهای رفتاری و اخلاقی چطور؟ آیا این وضعیت، سرنوشتی مقدر و اجتنابناپذیری بود؟ اگر نه چرا جلوگیری نشد؟ و اگر بلی، چرا به این مسیر هدایت یا ضلالت شدیم؟ در هر حال به خانه رفتن و سکوت کردن چاره درد نیست. با چنین رفتاری نمیتوانیم خواهان پاسخگویی قدرت باشیم.
🔻روزنامه شرق
📍پالسهای نگرانکننده
✍️جاوید قرباناوغلی
رئیسجمهور منتخب در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود گفته است: «سیاست خارجی دولت ما از برجام شروع نمیشود، به برجام هم محدود نخواهد شد». اینکه سیاست خارجی کشور از برجام شروع نمیشود و به آن نیز محدود نشود، گزاره صحیحی است که باید آن را به فال نیک گرفت، از این رویکرد استقبال و برای تحقق آن به ایشان کمک کرد. به عنوان یک کارشناس، ضعف بزرگ سیاست خارجی هشت سال روحانی غفلت (شاید ناخواسته و تمرکز بیش از حد بر برجام و مسائل بینالمللی) در روابط دوجانبه و خصوصا همسایگان بود. با این حال نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که به دلایل متعدد روابط خارجی کشور گروگان برجام و به بیان درستتر پرونده هستهای است. تا زمانی که آن را پشت سر نگذاریم و از این عقبه عبور نکنیم، رفع تحریمهای فلجکننده، روابط معمول اقتصادی با کشورها و نقلوانتقال مرسوم پول امری تقریبا دور از دسترس و به روال گذشته تقریبا محال خواهد بود. کمااینکه روابط سیاسی عادی و معمول با کشورها نیز که راهگشای روابط اقتصادی-تجاری، سرمایهگذاری، انتقال تکنولوژی و رافع معضلات اقتصادی است، تا قبل از بهنتیجهرسیدن برجام، به سفارتخانههای پرهزینه و گفتوگوهای دیپلماتیک در پایینترین سطح محدود خواهد شد. ایران از کشورهای بزرگ، تأثیرگذار و با ظرفیتهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بیبدیل در منطقه است که تقریبا همه این ظرفیتها بلااستفاده مانده است و رقبای منطقهای ما با استفاده از محدودیتهای سیاست خارجی کشورمان در جهت منافع خود نهایت بهرهبرداری را از آن میکنند. در یادداشت هفته گذشته در همین ستون گفته شد که برخلاف تصور منتج از نوار دکتر ظریف، رئیسجمهور و وزیر خارجه نقش بسیار مهمی در شکلگیری رویکرد سیاست خارجی و پیشبرد آن داشتهاند و از اختیارات قابل توجهی برخوردارند. با این حال بر کسی پوشیده نیست که گرایش سیاسی رئیس قوه مجریه و اینکه او به کدام جناح سیاسی تمایل بیشتری دارد، میتواند بر این اختیارات افزوده یا آن را محدود کند. به نظر میرسد شرایط کنونی کشور بهترین زمان استفاده از اختیارات حداکثری را در دستان جناب رئیسی قرار داده است. پشتوانههای نیرومندی همچون برخورداری از بالاترین سطح اعتماد و حمایت رهبری، حمایت قاطعانه مجلس شورای اسلامی (دعوت ایشان برای کاندیداتوری با بیش از ۲۲۰ امضای نمایندگان)، حمایت قوه قضائیه و تقریبا تمام نیروهای نظامی–انتظامی و دیگر ارکان اداره کشور ظرفیتهای بزرگی را برای رئیسجمهور منتخب خلق کرده است. مهمترین نیاز کشور در مقطع کنونی به فعلیت رساندن این همسویی سیاسی داخلی در عرصه سیاست خارجی و عبور کمهزینه از عقبهای است که ذکر آن رفت. بارها از زبان رهبری شنیدهایم که تحریمهای ظالمانه باید در اسرع وقت ممکن از گرده کشور و ملت که بهای سنگین آن را میپردازد، برداشته شود. پیشنهاد نگارنده بررسی دقیق، کارشناسانه و فارغ از شعار گرههای کور سیاست خارجی است. موافق باشیم یا مخالف، اصولگرا باشیم یا اصلاحطلب، باید بپذیریم که بدون حل معضل سیاست خارجی و تعیین تکلیف راهبرد کلان کشور در این خصوص، چرخهای اقتصاد، صنعت، توسعه و روابط نرمال با کشورها به شمول همسایگان همچنان در باتلاق تحریمها فرو رفته و هیج اتفاقی در جهت عبور از این شرایط نخواهد افتاد. ۱۲ مرداد چند روز دیگر از راه میرسد.
مطالبات تلنبارشده مردم و مشکلات عدیده کشور در داخل و خارج متوجه کسی خواهد بود که بر اریکه بالاترین پله قوه مجریه تکیه زده است. قبلا گفتهام و اکنون تکرار میکنم که
۱- سیاست خارجی نیازمند تشنجزدایی، تصحیح انگاره مخدوش کشور در عرصه بینالمللی، افزایش قدرت مانور و انتخاب در روابط دوجانبه و جذب منابع مالی جهان است.
۲- کشوری را نمیتوان در جهان نام برد که با رویکرد سیاست خارجی «تقابل با جهان» مسیر توسعه را پیموده باشد.
در این مسیر دشوار و پرسنگلاخ مدیریت سیاست خارجی سه عنصر احیای برجام، تصویب هرچه سریعتر FATF و کاهش تنش با آمریکا از اولویتهای انکارناپذیر است. مذاکرات وین به دلیل خواستههای حداکثری دو طرف به کندی و دشواری پیش میرود. پالسهای مثبت اولیه بایدن و تیم سیاسی-امنیتی او بهتدریج به مرز هشدار و بعضا تهدید ارتقا یافته است. در روزهای اخیر آنتونی بلینکن، امکان خروج آمریکا از مذاکرات وین را مطرح کرده است. مهلت سهماهه و تمدید یکماهه توافق با آژانس بینالمللی انرژی پایان یافته و بعید نیست با شیطنت برخی کشورها، ارجاع مجدد پرونده به شورای امنیت سازمان ملل در دستور کار قرار گیرد. موضع نرم (ولو مصلحتی اروپا) از موضع آمریکا هم شدیدتر شده است. براساس شواهد، پرونده هستهای در داخل مجددا به شورای عالی امنیت ملی کشور بازگشته است که مشکلات خود را خواهد داشت. نیروگاه اتمی بوشهر به دلایل پرابهام بدهی ۵۰۰ میلیون دلاری به روسیه تا نقص فنی و عدم دریافت بهموقع قطعات موقتا از مدار خارج شده است. موضوعی که اهمیت سیاسی آن بسیار فراتر از خروج ظرفیت یکدرصدی یک نیروگاه در تأمین برق کشور است و به طور یقین از متحد استراتژیک کشور انتظار نمیرفت. سرنوشت FATF همچنان به علت برداشتهای متفاوت از تأثیرات آن بر مدیریت منابع مالی کشور در هالهای از ابهام قرار دارد. موضوعی که حتی روسیه و چین بهطور رسمی به ایران گفتهاند بدون تصویب آن، نمیتوانند مبادلات مالی عادی با ایران داشته باشند. رئیسی در موضع جدید خود اختیاراتی بسیار فراتر از یک عضو برای اقناع اکثریت مجمع تشخیص مصلحت دارد. اما مهمتر از این دو، مدیریت دور از حب و بغض و فارغ از جناحبندیهای سیاسی نوع روابط با آمریکا، کاهش تنش با تأثیرگذارترین قدرت جهان است. نمیگویم این امر حلال همه مشکلات کشور است، ولی وظیفه حکومت و اداره کشور داشتن تصویری واقعی و درست از تأثیر مؤلفههای موجد وضعیت کنونی کشور و اندازهگیری دقیق هر یک از این مؤلفههاست. میدانیم اروپا مخالف خروج ترامپ و موافق همکاری با ایران برای حفظ برجام بود. سازوکار اینستکس را برپا کرد، ولی به دلیل مخالفت ترامپ و تهدید شرکتهای اروپایی از سوی آمریکا این روند اجرائی نشد. کمااینکه تردید و عقبنشینی روسیه، چین، هند، ژاپن، کره و... معلول نقش قلدرمآبانه و هژمونیک آمریکا بود. نقش مخرب آمریکای ترامپ در منطقه در رابطه با ایران، قضیه فلسطین و عربستان پیشروی ماست. یقینا همه راهها به واشنگتن ختم نمیشود و بازشدن همه گرهها در عادیکردن روابط با آمریکا نیست. سخن در کاهش سطح تنش از طریق گفتوگوست. چه ضرورتی است گفتوگوهای وین از طریق واسطهگری چهار کشور انجام شود؟ اینکه آمریکا از برجام خارج شده و عضو آن نیست، توجیهی است که بیشتر ما از آن متضرر میشویم. از سوی دیگر تجربه موفق ظریف که یکتنه حریف جان کری و سه وزیر خارجه متحد اروپایی او بود، پیشروی ماست. طرفه آنکه خبرنگار همان کشوری که به گفته ظریف در همان نوار معروف مخالف توافق هستهای بود و بهشدت نگران بهبود روابط ایران با غرب و خارجشدن از وابستگی لاجرم به شرق است، در مصاحبهای مطبوعاتی از رئیسجمهور منتخب با استفاده از شگرد رسانهای غافلگیری از آمادگی ایشان برای دیدار با رئیسجمهور آمریکا «برای رفع مشکلات پیشآمده حاضر» سؤال کرد و درحالیکه رئیسی به تبعیت از سخن نغز سعدی که میفرماید «هر راست نشاید گفت» میتوانست با ایهام به این سؤال پاسخ گوید، کلمه غیرضرور «خیر» را به کار برد. رئیسی در موقعیتی است که میتواند به این گره کور در سیاست خارجی ورود کند. این موارد در کنار مشکلات داخلی در عرصه اقتصادی، تنگناهای زندگی اقشار فرودست و گسترش دامنه آن به طبقه متوسط، افزایش سرسامآور و گیجکننده اقلام سبد معیشتی و اجارهبهای مسکن، نارضایتی مردم از روند واکسیناسیون در کنار نرخ مشارکت حداقلی در انتخابات اخیر پالسهای نگرانکنندهای است که باید آنها را جدی گرفت. فارغ از اینکه امروز چه کسی در پاستور نشسته و فردا آن را به چه کسی تحویل خواهد داد، سیاستمداران یک واحد جغرافیایی هستند که در چهار دهه گذشته جملگی مسافران یک کشتی بوده و غایت دلنگرانی همه آنها ایران و آینده آن است.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍رنج احمد میدری، رنج ایرانیان؛ ببینید
✍️محمدصادق جنانصفت
انبوه گزارشها و خبرهای اقتصاد سیاسی در ایران به اندازهای رسیده که انگار چیزی نباید در کانون توجه قرار گیرد و تنها به اینجا میرسد که یک یادداشتنویس یا یک مقام دولتی و یا یک مدیر بخش خصوصی تنها به گفتن و نوشتن بسنده میکند و روزهای پس از آن از یادها میرود. این روند و سپری شدن پرشتاب روزهای ایران در حالی است که در پنهان، آن پیامدهای شگفتانگیز و شوربختانه آسیبساز دیده میشود اما انگار کسی نمیبیند و کسی نمیشنود. بخشی از این وضعیت را باید در نوع رفتار منتقدان دولت روحانی جستوجو کرد که بیراههروی را در اقتصادسیاسی باب کردند و با دادن آدرسهای اشتباه در نشان دادن سرچشمه بدبختیهای ایرانیان روزگار را تیره و تار کردند. از سوی دیگر رفتار دولت دوازدهم نیز سرشار از ناکارآمدی و سپری کردن اقتصاد به روش باری به هرجهت و وصله و پینه کردنها بوده و هست. به رفتار و گفتار سه مقام اصلی اقتصادی دولت نگاه کنید: آنها ذرهای از هراس و رنجی که احمد میدری معاون رفاه اجتماعی بر خود تحمیل میکند و هرازگاه آن را با یک نوشته یا سخنرانی بیرون میریزد را نمیبینند و یا دلشان نمیسوزد. آنهایی که با احمد میدری معاون رفاه وزارت رفاه آشنا هستند چه با او نزدیکی فکری داشته باشند چه ناسازگاری اندیشهای، نیک میدانند که او رنجهای ایرانیان و تهیدستان را سالهاست رصد میکند. تازهترین نوشته او در یک روزنامه سیاسی کشور شوربختانه خوب دیده نشد و هشدار او که از سوی سایر اقتصاددانان نیز به زبان آمده است یا خواهد آمد درباره ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران به دلیل تصمیمهایی است که این روزها از سوی مقامهای بودجهای گرفته میشود. میدری با تاسف مینویسد این خبرهای خوش درباره افزایش حقوق کارمندان و فرهنگیان و بازنشستگان شادی زودگذر است و همانند سمی است که ذرهذره بر جسم اقتصاد ایران تزریق شده و در آخر کار با تلخی بیانتها کام ایرانیان را تلخ خواهد کرد. میدری نوشته است «در تاریخ صد سال گذشته شش کشور جهان تورم ماهانه ۵۰ درصد را تجربه کردند. یعنی میزان تورم آنها حداقل ۱۰ برابر و عموما صدها هزار برابر بیشتر از ایران بوده است. تورم در یک زمان نامعین و یکمرتبه مانند کوه آتشفشان فوران میکند، یا مانند سونامی از دریا سر بر میآورد، حملهور میشود و همه چیز را میبلعد.» وی سپس رخدادهای این شش کشور را توضیح داده و مینویسد: «تورم مانند هر بدبختی دیگری حد و اندازه ندارد. بدون تردید مردم ازجمله کارکنان دولت و بازنشستگان در ۱۰ سال اخیر شرایط سختی را سپری کردهاند، اما این وضعیت بدترین حالات ممکن نبوده است. تورم میلیون و میلیارد درصدی نیز ممکن و محتمل است»
لطفا به حرفهای این اقتصاددان و سایر اقتصاددانان که هشدار میدهند به آینده این سرزمین رحم کنید و دست از سرسختیهایی که شهروندان را به روزهای سیاهتر میکشاند بردارید. آقای میدری باز هم بنویسید و از دیگران هم بخواهید بنویسند و بگویند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍سه سرعتگیر احیای برجام
✍️عابد اکبری
اکنون و در آستانه برگزاری هفتمین دور از مذاکرات کمیسیون مشترک برجام (احتمالا اواسط تیر)، طرفین با خوشبینی محتاطانهای اعتقاد دارند که این دور میتواند دور پایانی باشد؛ به شرط اخذ تصمیمهای سیاسی طرف مقابل.
آمریکا تاکید کرده که فرصت مذاکره با ایران در مورد احیای برجام نامحدود نیست. ایران نیز بر لغو «همه» تحریمهای آمریکا به صورت قابل راستیآزمایی اصرار دارد. احتمالا ارزیابی طرف آمریکایی این است که ایران بهدلیل مسائل سیاست داخلی و فشار اقتصادی برای توافق و احیای برجام عجله دارد، به همین دلیل رابرت مالی گفته بود، چون به احیای برجام امیدوار است به وین میرود. در مجموع میتوان گفت، پس از ۶دور مذاکره فشرده، پیشرفت قابلتوجهی حاصل شده، اما موضوعات کلیدی باقی مانده است که میتواند تمام پروژه احیای برجام را با خطر جدی مواجه کند. تواناییهای هستهای، تحریمها و ترتیب اقدامات طرفین در خصوص راستیآزمایی؛ این سه موضوع بسیار مهم هستند.
۱- اختلاف کلیدی اول در مورد تعهدات برجامی ایران و توانایی هستهای آن است. بهنظر میرسد همچنان مساله ماشینهای نسل جدید هستهای تهران یک موضوع کلیدی است. از دید طرف مقابل اگر ایران از نابودکردن سانتریفیوژهای پیشرفته خودداری کند، زمان گریز این کشور کوتاهتر خواهد بود؛ مگر اینکه ایران بپذیرد که به میزان معادل این ماشینها، سانتریفیوژ نسل اول را از مدار خارج کند. این اقدام، از دید ایران غیرقابل پذیرش است. (۱) بهنظر میرسد طرف غربی اعتقاد دارد که تهران به این سانتریفیوژها به چشم اهرم فشار در مذاکرات نگاه میکند. بنابراین میتوان گفت، دستور کار اصلی اروپا و آمریکا در این حوزه همچنان مخالفت با غنیسازی در داخل ایران (نگاه حداکثری) و کاهش سطح آن و ادامه نظارت فراپادمانی آژانس همراه با نابودی سانتریفیوژهای پیشرفته (طبق برجام- نگاه حداقلی) است.
در این زمینه باید به سخنان رافائل گروسی، مدیرکل آژانس توجه ویژه کرد. زمینهسازیهای وی با پوشش مسائل فنی، بیان نکات در مورد دادههای ضبطشده توسط دوربینها و تاکید او مبنی بر عدم پاسخ ایران به نامه آژانس در مورد تمدید تفاهم دوجانبه و اصرار بر محدودشدن دسترسیها در ایران؛ همزمان با اتمام مهلت تمدید توافق در ۲۴ژوئن، از همکاری آژانس با طرف ناقض برجام حکایت دارد. در واقع، گروسی سعی میکند برای مقاصد سیاسی طرف مقابل، پوشش فنی و نگرانیهای مشروع ایجاد کند. طرف مقابل با همکاری آژانس سعی دارد این خط خبری و تحلیلی را در رسانهها و البته مذاکرات پررنگ کند که «بهدلیل عدم تمدید توافق ایران با آژانس، اطلاعات این نهاد از میزان و توانایی غنیسازی ایران روزبهروز کاسته شده، بازگشت به برجام را دشوارتر کرده و زمان گریز هستهای ایران را به کمتر از یکسال رسانده است.» هدف نهایی این تلاش مشترک نیز مشخص است: «ایجاد تردید و هراس در تهران از بحرانیشدن رابطه با آژانس، تشدید تنش با آمریکا و اروپا و در نتیجه رضایت به دستورکار طرف مقابل در حوزه راستیآزمایی، توالی اقدامات و تعلیق تحریمها.»
انتظارات انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا در کمیسیون مشترک برای توافق آژانس و ایران درخصوص ادامه نظارت بر فعالیتهای هستهای، هشدار آنتونی بلینکن و ژان ایو لودریان به تهران در مورد فرصت محدود برای بازگشت به اجرای تعهداتش مطابق برجام و سخنان بلینکن که گفته بود «پیشرفت در برنامه هستهای ایران، بازگشت به برجام را دشوارتر میکند»؛ همه و همه در این چارچوب، یعنی انداختن توپ در زمین ایران قرار میگیرند تا ایران- بهدلیل اصرار بر لغو تحریمهای دوره ترامپ، راستیآزمایی اقدامات آمریکا و نگرانی از تکرار اقدام ترامپ در آینده- مقصر شکست یا کُندی مذاکرات قلمداد شود.
۲- اختلاف کلیدی دوم در مورد دامنه تحریمهایی است که آمریکا باید آنها را لغو کند. اکتفا نکردن ایران به تعلیق تحریمها یا صدور معافیتهای دورهای در مورد قوانین مصوب کنگره و همچنین لزوم ارائه ضمانت از سوی آمریکا برای خارجنشدن مجدد از برجام و بازگشت تحریمها و اصرار آمریکا بر این نکته که «قرار نیست همه تحریمهای وضعشده بر ایران در دوره ترامپ لغو شود»، مذاکرات را بهطور جدی در معرض خطر قرار داده است.
ایران بهخوبی آگاه است که آمریکا در مورد تکرار رفتار ترامپ در آینده یا افزایش فشار کنگره بر دولت آمریکا در مورد توافق هستهای و تحریمهای بیشتر ضدایرانی، نمیتواند و نمیخواهد تضمین دهد.
بهنظر میرسد هدف ایران در این مرحله، امتیازگیری بیشتر است، اما این مساله نیاز اصلی ایران برای فروپاشی شاکله تحریمها را رفع نخواهد نکرد. ایران باید بهطور جدی «لغو تحریمهای کلیدی» را مطالبه کند تا مسائل داخلی و رقابتهای حزبی آمریکا کمترین تاثیر را بر انتفاع تهران از برجام داشته باشد. مذاکرهکنندگان ایرانی بهخوبی آگاه هستند که اصل مناقشه بین ایران و آمریکا، تداوم خواهد داشت و حتی بر فرض احیای برجام مطابق نظر تهران، فشارهای بعدی در حوزه منطقهای، توان دفاعی و حقوقبشر خواهد بود. اگر تحریمهای کلیدی فارغ از برچسب آنها در این مذاکرات لغو نشوند، آمریکا نهادها، افراد و برنامههای منطقهای و دفاعی ایران را ذیل برچسبهای مبارزه با تروریسم و... مجددا تحت تحریم قرار خواهد داد و چرخه مذاکره برای امتیازدادن به آمریکا و انتفاع اقتصادی محتمل است؛ موضوعی که در کوران مذاکرات هستهای نیز بارها توسط طرف غربی تکرار شده است۲.
۳- اختلاف کلیدی سوم در مورد تقدم و تاخر گامهای طرفین در اجرای تعهدات است. ایران بر راستیآزمایی اقدامات آمریکا و سپس بازگشت به تعهدات برجامی اصرار دارد. آمریکا نیز بهطور صریح اعلام کرده است که این روند را نخواهد پذیرفت. سابقه آمریکا در برجام و ارائهنکردن تضمین از جانب کاخسفید، ایران را با تردیدهای جدی مواجه کرده است. به همین دلیل باید توجه داشت که اصل، بازگشت آمریکا به برجام نیست، بلکه نکته فوقالعاده مهم خروجی مذاکرات در حوزه تحریم و توالی اقدامات است. ایران بدون حضور آمریکا و بهشرط لغو تحریمها نیز میتواند طبق برجام، تعهدات هستهای خود را اجرا کند. بنابراین تهران باید تعهدات هستهای را بهگونهای انجام دهد که اولا اصل هموزن اقدامات و ثانیا بازگشتپذیری آنها در مدت زمان قابل قبول رعایت شود. پس تهران باید قبل از توافق، بر لزوم لغو تحریمها تاکید و آن را مطالبه کند. موضوع اخذ تضمین از آمریکا، باید اولویت بعدی باشد. تشکیل کمیتهای در شورای عالی امنیت ملی برای بررسی مذاکرات وین، نشاندهنده عزم تهران برای حل این مساله است. اما تجربه برجام نشان داده است که تعجیل در انجام تعهدات، بدون توجه به هدف مذاکره (لغو تحریمها و بهرهبرداری مداوم اقتصادی از آن) در نهایت به نقض تعهد طرف مقابل، فشار اقتصادی بیشتر و فرسایشیشدن مذاکرات مجدد منجر میشود. برای جلوگیری از این امر، مطالبه لغو تحریمها و سپس انجام تعهدات هستهای ضروری است.
پاورقی:
۱- https:/ / www.reuters.com/ world/ china/ iran-nuclear-deal-rescue-needs-more-time-envoys-say-ahead-fresh-talks-۲۰۲۱-۰۶-۰۸/
۲- https:/ / www.foxnews.com/ politics/ jake-sullivan-china-coronavirus-origin-investigation-g-۷-fox-news-sunday
مطالب مرتبط