🔻روزنامه ایران
📍 دومینوی زنجیره انرژی در ایران
✍️رضا پدیدار
دیروز رئیس جمهوری فهرست وزیران پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرد. معرفی یک وزیر مبرز در بخش نفت و نیرو نیاز به توجه ویژه دارد. و آن این است که وزرای نفت و نیرو باید بازهم چند قدم عقب تر از برنامههای صادراتی، به تراز انرژی یعنی فاصله میان تولید و مصرف انرژی در کشور توجه داشته باشند.
چراکه زنگ خطر ناترازی در برخی از شاخههای انرژی همین امسال نیز به صدا درآمده و یا در معرض خطر است.یکی از این بخشها، صنعت برق است. طبق آمار رسمی کشور، ظرفیت تولید برق ایران ۸۵ هزار مگاوات است که البته این میزان اسمی است و رقم واقعی آن کمتر است. تقریباً ۶۰ هزار مگاوات توان تولید برق کشور میشود که ۱۲ هزار مگاوات آن مربوط به نیروگاههای برق آبی است و امسال با توجه به خشکسالیها با نصف ظرفیت کار میکنند. با در نظر گرفتن این احتمال که ممکن است سالهای آتی نیز با خشکسالی و کمآبی مواجه باشیم، ظرفیتسازی در بخش نیروگاهی کشور مسأله مهی برای دولت سیزدهم خواهد بود.ایران سالانه باید ۵ هزار مگاوات افزایش ظرفیت نیروگاهی را عملی کند تا بتواند نیاز کشور را به شکل پایدار و مطمئن تأمین کند. این درحالی است که سال گذشته وزارت نیرو رشد ۴۸۰۰ مگاواتی تولید برق را هدفگذاری کرده بود اما ۴۰ درصد آن هم محقق نشد و سال ۹۸ هم نصف برنامه اجرایی شد.
در این رابطه، در سال ۱۳۹۸ حدود ۷۱۴ هزار مشترک خانگی جدید و در سال ۱۳۹۹ حدود ۷۵۴ هزار مشترک خانگی جدید به متقاضیان برق کشور اضافه شدند و این روند امسال نیز ادامه خواهد داشت. از اینرو میزان درخواست مدام در حال افزایش است و اگر به میزان کافی ظرفیت ایجاد نشود و اقتصاد برق و نحوه مصرف آن اصلاح نشود، با کسری برق در سالهای آتی نیز مواجه خواهیم بود.
امسال اگرچه به خاطر رکود ناشی از تحریم و کرونا و همینطور شکلدهی همکاریها، دولت توانست در صنعت مصرف برق را کاهش دهد تا برق عمومی تأمین شود اما باید این مسأله را ریشهای حل کرد. البته این تنها یکی از الزاماتی است که وزارت نیروی دولت سیزدهم باید به آن بپردازد.در این رابطه لازم به یادآوری است که حدود ۴۴ درصد ظرفیت تولید برق کشور از نیروگاههای حرارتی گازی و بخاری با ۲۰ تا ۳۲ درصد راندمان است؛ درحالی که با تبدیل این نیروگاهها به سیکل ترکیبی میتوان به راندمان بالای ۴۵ درصد رسید. بخش عظیمی از نیروگاههای کشور راندمان کمی دارند و با توجه به اینکه در زمستانها با کمبود گاز مواجه هستیم باید به این مسأله توجه بیشتری شود. ضمن آنکه ۱۲ درصد برق تولیدی کشور در مرحله انتقال و توزیع از بین میرود و تلفات برق در شبکه توزیع کشور حدود ۴۰ تراوات ساعت است و این رقم ۴۳ درصد مصرف خانگی است.
در همین راستا، شورای عالی انرژی نیز در گزارشی اعلام کرده که از سالجاری یعنی ۱۴۰۰ تا سال ۱۴۱۰ تراز گازی کشور منفی میشود و اگر سیاستگذاری درستی انجام گیرد، ممکن است که بعد از سال ۱۴۱۰ این تراز مجدداً مثبت شود. این موضوع از ضرورت دقت به تراز گازی کشور در کنار تراز برق حکایت دارد.با فرض اعمال سیاستهای بهینهسازی مصرف و همینطور پیشبینی نرخ رشد اقتصادی ۵.۶ درصدی احتمالاً امسال با تراز گاز منفی ۲۹.۹ میلیون متر مکعبی در روز مواجه میشویم. قطع گاز و قطع احتمالی برق (درصورت عدم هماهنگی برای تأمین سوخت مایع) محتمل است که پیامد تصمیمات نادرست گذشته خواهد بود و اگر دولت به آن توجه نداشته باشد فرایند اقتصادی کشور با مشکل مواجه خواهد بود.
در این رابطه، میزان تولید و عرضه گاز طبیعی برای سالجاری میانگین ۸۱۲ میلیون متر مکعب در روز برآورد شده است که ۲۹۶ میلیارد مترمکعب در سال میشود. اما میزان مصرف ۸۳۴ میلیون متر مکعب تخمین زده میشود و بر این اساس نیز تراز گازی کشور حداقل ۲۱ میلیون متر مکعب منفی است که با توجه به ۳۳ تریلیون متر مکعب ذخایر گازی ایران و قدار گرفتن آن در رتبه دوم ذخایر گازی جهان پس از روسیه، به نحوی نامطلوب ارزیابی میشود.
منفی شدن تراز گاز در ایران در حالی است که قطر سال گذشته قراردادهای توسعه بیشتری را منعقد کرده و در ۵ سال آینده برنامه دارد که ۴۰ درصد تولید خود را از میدان مشترک با ایران یعنی پارس جنوبی، افزایش بدهد؛ و این ما هستیم که باید از سرمایه خودمان مراقبت کنیم و از آن بهرهبرداری کنیم. ضمن آنکه قطر ۱۰ سال زودتر از ایران توسعه پارس جنوبی را آغاز کرده است و تا الان نیز ۲.۵ برابر ایران برداشت گاز از این میدان مشترک داشته است.اگر ایران این میدان را در ادامه کار خود هرچه سریعتر توسعه ندهد، ناترازی گاز برای دولت سیزدهم مدام بیشتر خواهد شد و این تراز منفی میتواند برای کشور مشکلاتی را ایجاد کند. همانطور که تابستان امسال در برق با آن مواجه بودیم.مسأله سومی که باید به دقت بررسی و برای آن برنامهریزی شود، بنزین است. بنزین سوخت استراتژیکی است که تراز آن آسیب پذیر است و باید قبل از وقوع بحران کنترل آن در دست گرفته شود و از برتری تولید نسبت به مصرف صیانت شود.
این فرآورده استراتژیک اکنون مصرفی در حدود ۸۵ میلیون لیتر و تولیدی در میزان ۱۱۵ میلیون لیتر در روز را در موازنه خود دارد. در شرایط بدبینانه امسال میانگین مصرف ۹۵ میلیون لیتر در روز و در حالت خوشبینانه ۸۵ میلیون لیتر در روز خواهد بود.اما باید توجه داشت که پاندمی کرونا و کاهش رفت و آمدها در کنترل مصرف این سوخت نقش مهمی داشته و به ایران حتی امکان صادرات ۴۵ میلیون لیتر در روز را داده است. به طوری که در این مدت کشور توانست به کشورهای همسایه از جمله عراق و اقلیم کردستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، افغانستان و پاکستان صادرات بنزین انجام دهد و با منابع حاصل از این صادرات بخشی از نارساییها در بخش تأمین مالی ارزی کشور را جبران کند.
از این رو با عبور از بحران کرونا مدیریت این تراز نیز ممکن است به یکی از دغدغههای دولت سیزدهم تبدیل شود و باید پیش از وقوع این ناترازی برنامهریزیهای لازم را انجام داد. در این رابطه، پارامترهایی مانند جمعیت، قیمت، نرخ شمارهگذاری خودروهای سبک، تولید ناخالص داخلی، فرهنگ داخلی، وضعیت ناوگان حمل و نقل عمومی از راهآهن و مترو تا اتوبوس و نرخ مصرف سوختهای جایگزین مانند سیانجی باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرد و فرمولی برای تضمین ضریب امنیت و اولویتها تعیین شود.در دولت سیزدهم امسال با چالش تأمین گاز و سال آینده با چالش تأمین برق و گاز مواجه خواهد بود و اگر بهدرستی برنامهریزی نشود، ممکن است که در سال دیگر و یا سال ۱۴۰۲ بنزین نیز به این چالشها اضافه شود.از اینرو دولت جدید در تعامل با تمام بخشها بخصوص بخش خصوصی فعال در اقتصاد، باید پتانسیلها و ظرفیتها را به کار گیرد و بحرانها را قبل از وقوع پیشبینی و رفع کند. در کنار این مسأله، به موارد دیگری مانند توسعه داخلی و گسترش بازارهای انرژی و تبادلات نیز باید توجه کند. این مسأله نیازمند یک برنامهریزی دقیق و رفع موانع موجود است.
🔻روزنامه کیهان
📍 آیا رئیسی موفق میشود؟
✍️جعفر بلوری
آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور منتخب از همان ثانیههای ابتدایی انتخاب، با چالشهای جدی روبهرو بوده؛ آنقدر جدی که شاید امروز یکی از سؤالهای مهم و کلیدی مردم درباره ایشان این باشد که با وجود این همه چالش و مشکل «آیا ایشان موفق خواهد شد؟». ایشان در دو تجربه مدیریتی اخیرشان یعنی تولیت آستان قدس رضوی و ریاست قوه قضائیه، بدون تعارف درخشیده و بسیار موفق عمل کردند و علت رغبت بسیاری از مردم به ایشان در انتخابات اخیر، موفقیتهای بزرگی بوده که در این دو حوزه کسب کردهاند.
قلع و قمع تروریستهای اقتصادی، شناسایی و محاکمه مفسدان ریز و درشت اقتصادی بدون هیچگونه ملاحظه و بدون توجه به اینکه آن فرد، به چه کسی یا چه قدرتی مرتبط است، و از همه مهمتر، بازگرداندن ۲۰۰۰ کارخانه تعطیل و نیمهتعطیل به چرخه تولید و ایجاد اشتغال برای هزاران نفر از کارگران این کارخانهها کار کوچکی نبود. امیدی که امروز در دل مردم جوانه زده، ریشه در همان مبارزات بیامان با فساد و کارهای بزرگش دارد. اما وضعیت بحرانی کرونا، کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی، ارّه برجام و انبوهی از مشکلات ریز و درشتی که دولت اعتدال و اصلاحات برای ایشان و مردم به ارث گذاشتهاند، ممکن است برخی را با این سؤال جدی مواجه کرده باشد که آیا آقای رئیسی میتواند کشور را از این مسیر سنگلاخ و ناهموار عبور دهد یا خیر؟ بخوانید:
۱- مدیریت خواندهها میگویند، برای موفقیت یک مدیر، فقط تواناییهای فردیِ آن مدیر به تنهایی کافی نیست. مدیری موفق میشود که، هم خود توانمند و باانگیزه باشد، هم تیمی که میبندد توانمند، با انگیزه و هماهنگ بوده و اعضای تیم با یکدیگر در تعامل باشند. طبق نظریه «ساختی کارکردی»، یک سیستم (اینجا کابینه دولت) زمانی موفق عمل میکند که اعضای تشکیلدهنده آن (اینجا وزرا)، با یکدیگر در تعامل بوده و هماهنگ باشند. برای درک این «هماهنگی» یک خودرو را تصور کنید. خودرو از اجزای ریز و درشتی تشکیل شده که هر یک از آنها وظیفهای دارند. اینجا خودرو همان «ساختار»ی است که پارسونز از آن سخن میگوید. به محض استارت خوردن خودرو، «کارکرد» شروع میشود. اگر اجزای تشکیلدهنده این خودرو هماهنگ با یکدیگر عمل نکرده و با یکدیگر تعامل نداشته باشند، حرکت خودرو دچار اختلال شده یا اصلا حرکت نخواهد کرد.
دیروز اسامی اعضای پیشنهادی کابینه آقای رئیسجمهور ارائه شد. از آنجایی که تا لحظه تنظیم این یادداشت، خبری راجع به اعلام وصول این اسامی از سوی مجلس منتشر نشده بود، نظر قطعی دادن درباره این کابینه زود است. اما اگر همین تیم را قطعی در نظر بگیریم، با توجه به جوان، باانگیزه و انقلابی بودن بسیاری از آنها میتوان به موفقیت آنها امیدوار بود. اینکه این تیم چقدر با یکدیگر هماهنگ بوده و در تعامل خواهند بود را هنوز نمیدانیم چون، بسیاری از آنها تجربه وزارت ندارند اگرچه موفقیتهای مدیریتی در برخی حوزههای تحت امرشان دیده میشود. بهنظر میرسد باید منتظر بمانیم تا اسامی وزرا قطعی شده و کار را شروع کنند و این یعنی، طی ماههای آینده بتوان دقیقتر در این مورد نظر داد.
۲- در ابتدای این وجیزه گفتیم، راهی که رئیسجمهور منتخب در پیش دارد سنگلاخ و ناهموار است و بینقصترین خودروها هم در چنین مسیری، یا متوقف میشوند یا به کندی حرکت میکنند. تصور نمیکنیم کسی در عالم، وجود داشته باشد که مخالف این ادعای ما باشد. مردم امروز نتایج مدیریت غلط، ضعیف، ناهماهنگ و پیر دولت اعتدال و اصلاحات را با پوست و گوشت خود حس میکنند. کافی است قیمت برخی اقلام مصرفی و غیرمصرفی مثل مرغ، تخممرغ، خودرو و مسکن را نه با ۸ سال قبل که با همین ۸ روز قبل مقایسه کنید! توانمندترین و هماهنگترین کابینههای جهان هم نمیتوانند، چنین وضعی را به سرعت راست و ریست کنند. تخریب کردن همیشه آسان و ساختن، دشوار است. ۸ سال تخریب را میتوان ظرف چند ماه ساخت؟! با وجود تغییرات مهمی که در مدیریت کشور ایجاد شده (رفتن دولت امیدوار به غرب و آمدن دولت مردمی) میتوان به بهبود اوضاع اقتصادی امیدوار بود اما این بهبود وضعیت، قطعا زمان خواهد برد.
شاید چند سال...!
۳- «وضع موجود»، تنها و بدترین چالش رئیسجمهور منتخب نیست بلکه میتوان گفت «عاملان وضع موجود» شاید، بدترین چالش آقای رئیسی هستند حتی بدتر از «وضع موجود»! وضع موجود را میشود با برنامهریزی، تلاش شبانهروزی، تیم قوی و صدالبته فداکاری پس از مدتی تغییر داد اما، تغییر دادن برخی آدمها کار راحتی نیست و بعضا حتی غیرممکن است. بهویژه آنهایی که مثل آب خوردن دروغ میگویند، در عین بدهکاری، خود را طلبکار جا میزنند و پس از ۸ سال! ضعفها و شکستها را به دولتهای ماقبل خود نسبت میدهند. اینجا این چند جمله را در گوشه ذهنتان نگه دارید: «بخشی از عاملان وضع موجود (داخلی یا خارجی) طی همین ۶ روزی که از روی کار آمدن آقای رئیسی گذشته نشان دادهاند، موفقیت این دولت را نمیتوانند تحمل کنند. رئیسی نماد بازگشت دولت به ریل انقلاب است. موفقیت او یعنی موفقیت «مدل انقلاب اسلامی» و این بزرگترین کابوس مخالفان جمهوری اسلامی است! لذا، نمیخواهند آب خوش از گلوی این دولت و مردم پایین برود. علائم و نشانههای این «نمیخواهند» طی روزهای گذشته به خوبی خود را نشان داد. آنها با تمام توان تلاش خواهند کرد این دولت موفق نشود».
لذا اینکه میبینید هنوز دولت تشکیل نشده و تنها ۴ روز از رئیسجمهور شدن آقای رئیسی نگذشته اینطور و با این حجم به او حمله میشود، و از ایشان میخواهند پاسخگوی وضعیتی باشد که خود عامل آنند یعنی، از هماکنون برای ناهموارتر کردن این مسیر سنگلاخ، خیز برداشتهاند.
۴- اگرچه خبر داریم یکی از دلایل این همه هجمه و اظهارات خلاف عقل و منطق آنها، اختلافات سنگینی است که بینشان بهوجود آمده و هوش و تمرکزشان را به هم ریخته. یکی از آنها چند روز پیش نوشته بود، آقای رئیسی به جای تشکیل دولت، به فکر مهار کرونا باشد! خبرهای دقیقی هست که، آنها به شدت از انتخابات اخیر و در افکار عمومی ضربه خوردهاند و برای زنده نشان دادن خود، نیاز به این به سروصدا دارند.
۵- اما پاسخ سؤال این یادداشت. آیا آقای رئیسی با وجود وضعی که به ارث برده و عاملان این وضع، موفق خواهد شد؟ برای رسیدن به موفقیت، علاوه بر مواردی که در بند اول این یادداشت به اختصار به آنها اشاره شد، باید موانع را هم شناسایی و از مسیر برداشت. لازمه آمدن یک دولت باانگیزه، بابرنامه، جوان و انقلابی، رفتن دولت قبلی است! پس اولین و یکی از بزرگترین موانع با سازوکاری به نام انتخابات، برداشته شده است. اما این همه مسئله نیست. آقای رئیسی قطعا راه سختی برای موفقیت پیشرو دارد اما با توجه به شناختی که از او و برخی اعضای کابینهاش سراغ داریم و کارهای بزرگ و سختی که در آستان قدس و قوه قضائیه انجام داده، علیرغم میل و خواسته مخالفان، اطمینان داریم به فضل الهی اوضاع، بهتر از امروز خواهد شد چرا که معتقدیم «إن مع العسر یسراً».
🔻روزنامه اطلاعات
📍 حرمت و بهای شور و شعور
✍️ دکتر محمدعلی فیاضبخش
فشار روانی که در دوسال اخیر در موضوع مجالس محرّم بر خیل عظیم عزاداران وارد شد، مزیدی شد بر دیگر فشارهای آشکار و نهان. از یکسو کسانی که در دوران پیش از کرونا این ایام را مغتنم میشمردند تا انواع اظهارات کارشناسانه و غیرکارشناسانه را روانهی ذهن عزاداران کنند، فرصتی یافتند، که چندباره بر طبل تردیدها بکوبند و بر تار تحلیلهای خود بپویند؛ و از دگرسو نوعی مقاومت روانی از سوی مقابل به میدان آمد؛ که مثلا چرا سفرها و دیگر اجتماعات برقرار است و نوبت به مجلس عزای محرّم که میرسد، پروتکلها(!) رسمیت و اعتبار و بلکه اجبار مییابند؟
تا زمانی که سامان اجتماعیِ یکپارچه در ابعاد مختلف جامعه برقرار نشود و قطبیسازیها و دوگانهپردازیها، محل تنازع و جدال باشد، آش همین است و کاسه همان. گروهی ناگهان پروتکلگرا میشوند و نگران جان آدمیان؛ و دستهای مقیدتر از هرسال به برگزاری هرچه پرشورتر مراسم. برخی حفظ «جان» انسانها را برترین تکلیف مییابند و بعضی دیگر «جانفدایی» در راه اعتقادات و حتی سنتها و مناسک را تکلیف امروز خود میبینند.
حلقهی مفقودهای به نام «سامان اجتماعی» در مقابلِ «آنومی»(هنجارْوادادگی)، موجب میشود به جای برنشاندن هرچیز در جای خود، به اغتشاش درامور بپردازیم و با اختلاط نابهجای آنها، نتایج غلط برگیریم.
نه روانشدن سیل آسای مسافران در تعطیلات و جابهجا کردن ویروس در شرایط پاندمی شرط عقل است، نه ازدحام به عنوان عزاداری در این شرایط، تنها نشانهی مودت و ارادت.
البته انصاف و واقعنگری اقتضا میکند- اگر درخواستِ دهها بارهی تعطیلات و قرنطینه از سوی کارشناسان، توسط مسئولان به تغافل و مرور زمان وانهادهشد- این یک جا، یعنی عزاداری صدهاسالهی اعتقادیشدهی مردمان نیز لااقل به خود مردم واگذار گردد و به شعورشان حرمت نهادهشود؛ چرا که، تجربهی سال پیش نشان داده، این «شعور» در مقایسه با دیگر موارد، عملکرد بهتری از خود نشان دادهاست.
نمیدانم چرا در میتینگهای چنددههزارنفرهی انتخابات ریاست جمهوری و در آستانهی پیک پنجم، هیچکدام از این تحذیرها و هشدارها به میان نیامد، و بعد از شروع پیک جدید کسی جرأت نکرد که اشارهای به علل پدیدآییاش کند!؟
درست در آستانهی شور محرّم، بر طبل محدودیت و یا تعطیلی مراسم کوبیدن و بر اعصاب و روان عزاداران راهرفتن، نمیدانم نشانهی چیست!؟
کسانی که از سر اعتقاد و نیز شور محبت و مودت، راههای برونرفت از خطرات کرونا را در عین برپایی و احیای محافل عزاداری میجویند، انصافا هم شایستهی تحسیناند و هم سزاوار حمایت؛ نه آنکه همهی تحذیرها و هشدارها بر سر برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در مراسم عزاداری آوار شود، در حالی که خیل کثیری آوارهی واکسیناسیون هستند از کشور مسلمان به سرحدات ارمنستان!
🔻روزنامه اعتماد
📍 معیشت مردم در میانه دو دولت
✍️عباس آرگون
مشکلات اقتصادی این روزهای ایران دو دسته هستند که بخشی از آن ناشی از بحرانهای داخلی و بخشی دیگر ناشی از موضوعات تحریمی است. هرچند امسال شرایط کمی متفاوتتر است چرا که تصمیمات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور با دو نگاه و دو دولت در حال اجراست. ضمن آنکه موضوع تحریمها نیز همچنان باقی است که باید گفت ادامه این قضیه باعث افزایش هزینههای کشور در بخشهای مختلف واردات و صادرات میشود و چالشهایی را هم تاکنون به وجود آورده است که امیدواریم بحث تنشهای سیاسی در دولت جدید از بین برود و شاهد عادیسازی روابط با سایر کشور باشیم. اما با توجه به افزایش تحریمها در سالهای گذشته میزان صادرات نفت ایران کاهش پیدا کرده و قیمت نفت هم افت داشته است و طی این سالها در خصوص جذب منابع ارزی کشور با چالشهایی مواجه شدیم و بخش عمده نیاز ارزی کشور در حال حاضر از بخش غیرنفتی تامین میشود و یکی از مقاصد صادراتی ایران در این سالها کشور افغانستان بوده که تقریبا حدود چهار میلیارد دلار میزان صادرات ایران به این کشور برآورد میشود و این نااطمینانیها و بیثباتیها در منطقه باعث میشود تا صادرات ایران به کشور افغانستان افت کند و به نوعی عرضه ارز در کشور کاسته شود. این موضوع طبیعی است که در شرایط جنگ و نااطمینانی صادرات دچار مشکل شود و ارزی که پیشبینی میشد دیگر به ایران برنگردد که امیدواریم شاهد آرامش بیشتری در کشورهای منطقه باشیم تا این روابط توسعه پیدا کند، مسلما این نااطمینانیها و جنگ هیچگاه به نفع ایران نخواهد بود و امیدواریم این اتفاقات در افغانستان تداوم نداشته باشد و این کشور هم روی صلح و آرامش را ببیند. از سوی دیگر موضوع مهم دیگری که با آن روبرو هستیم این است که شرایط ویژه در کشور به واسطه شیوع کرونا هنوز باقی است و به درستی مدیریت نشده است این در حالی است که در اکثر کشورهای جهان این موضوع مدیریت شده و ما هم نیازمند واکسیناسیون گستردهتر هستیم اما متاسفانه تاکنون رکورددار کشتهها بودهایم و مشاغل و کسب و کارها هم از این موضوع تاثیر گرفتهاند. همچنین رشد نقدینگی و افزایش تورم در کشور اوضاع اقتصادی را پیچیده کرده است و فشار مضاعفی به مردم وارد شده که امیدواریم تیم جدید اقتصادی بتواند تصمیمات خوبی در این رابطه اتخاذ کند چرا که وجود یک دولت پرانرژی و کارآمد کمک میکند تا مشکلات به تدریج حل شود. ضمن آنکه نیازمند ثبات در قوانین و مقررات هستیم و در موضوعات اقتصادی ، ضرورت دارد تا معیشت مردم در اولویت مسوولان دولت قرار گیرد. اینکه موضوعات فرعی جای موضوعات اصلی را بگیرد در اصل کوتاهی در حق مردم است. در حال حاضر طبقه متوسط به سمت فقیر شدن در حرکت است و قدرت خریدشان کاهش یافته و تنها راهکار جلوگیری از رشد افسارگسیخته تورم، مدیریت آن است. مردم ما به اندازه کافی از وضعیتی که امروز با آن مواجه هستند، خسته شدهاند و این اوضاع معیشتی و زندگی مردم به نفع جامعه و کشور نیست.
🔻روزنامه شرق
📍 گلهای افسرده
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
چهار سال قبل در انتخابات ریاستجمهوری فرصتی شد تا این سروده زندهیاد عباس یمینیشریف را که در کتابهای درسی بود، از سیمای جمهوری اسلامی ایران به سمع و نظر مردم و مسئولان برسانم، شاید اندک احساسی راجع به سرزمینی که در آن زاده شدهاند، پدیدار شود و از این رهگذر به سرزمین خود نگاهی هدفمندانه پیدا کنند و برای نجات آن و توقف مرگ تدریجی آن که به مرگ ساکنان منتهی میشود، آستین بالا بزنند.
ما گلهای خندانیم/ فرزندان ایرانیم/ ما سرزمین خود را/ مانند جان میدانیم/ ما باید دانا باشیم/ هشیار و بینا باشیم/ از بهر حفظ ایران/ باید توانا باشیم/ آباد باش ای ایران/ آزاد باش ای ایران/ از ما فرزندان خود/ دلشاد باش ای ایران.
اینک پس از چهار سال بیاعتنایی به این سروده و «ایران» از سوی مسئولان و مردم دل مام میهن «ایران» به تنگ آمده و پاسخ فرزندان ایران را میسراید.
ای گلهای خندانم/ فرزندان جانانم/ گیرم که دانا باشی/ هشیار و بینا باشی/ این مادر پرنعمت/ پردرد است و پرنقمت/ از درد و رنج و حرمان/ بر لب رسیده او جان/ اینک دلم پریش است/ افسرده است و ریش است/ کس فکر جان من نیست/ این ناسپاسی از چیست/ من مادری شریفم/ تاریخ را رفیقم/ چون کف نشسته این خاک/ بس دل شکسته شد تاک/ غافل شدید از من/ از رنگ و بوی گلشن/ کو گلشن درختان/ کو آب و رنگ و بستان/ خشکیده شد قناتم/ تفتیده گشته چاهم/ نابود گشته جنگل/ آلوده گشته رودم/ گر من همی بمیرم/ کس دیگری نزیّد/ همت کنید باهم/ آید به شاخه بارم/ دریاچهها دوباره/ شیدا شوند و لاله/ کوه و قنات و صحرا/ غوغا کنند هرجا / همت کنید دیر است/ جانا خطر کمین است.
شکی نیست که مردم درحالحاضر دچار مشکلات فراوانی هستند. بگذریم از طیف محرومان و ناتوانان و آسیبپذیران که ظاهرا بر پیشانی آنان فقر و محرومیت حک شده و فریادرسی ندارند و بگذریم از قشر مرفه بیدردی که تورم و گرانی و مشکلات مختلف بر آنان تأثیر ندارد، اما بههرحال قاطبه مردم هم که گذران زندگی میکنند، دچار سختیهای فراوانی هستند اما این سختیها در کشور بالقوه ثروتمندی مثل ایران با تغییر برخی سیاستها و تدابیر قابل رفع و رجوع است؛ یعنی این مشکلات از نوعی است که بههرحال با برنامهریزی عاقلانه و نظاممند اگر نه در کوتاهمدت ولی بههرحال قابل برگشت و حلوفصل است، اما نوعی دیگر از مشکلات وجود دارد که نهتنها قابل برگشت و حل نیست، بلکه با بدترشدن باعث ممانعت از حل مشکلات نوع اول خواهد شد، درست مانند واکنشهای شیمیایی که برخی برگشتپذیرند ولی برخی از آنان باعث ایجاد رسوب یا گاز میشوند که غیرقابل برگشت هستند. متأسفانه سازمان برنامه و بودجه دولت دوازدهم تنها در جهت حفظ رضایت ظاهری مردم (که البته توفیق نیافت) به مسئله پخش پول میان مردم بیش از دولتهای نهم و دهم اهمیت داد و تلاش بیسرانجامی کرد تا بدون آنکه روشهایی برای مقابله با تحریمها و تأمین حداقلهای زندگی طراحی کند، صرفا برای مقابله با تورم حجم بودجه جاری کشور را افزایش دهد و سرانجام با پیشنهاد بودجههای سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ که از سوی مجلس قبل و مجلس فعلی متورمتر شد، بالغ بر ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسر بودجه را به دولت سیزدهم تقدیم کرد.
صدالبته دولت سیزدهم هم چنانچه از نظرات پیدا و پنهانشان پیداست، در لایحه بودجه ۱۴۰۱ همین راه را خواهد رفت و کسر بودجهای بیشتر به یادگار خواهد گذاشت. قابل تأسف آنکه این کسر بودجه در جهت هزینههای جاری است و نظر به آنکه مدیریتهای سازمان برنامه و بودجه درد کشور را ندارند، برای حل مسائل اصلی کشور و طرحهای سرمایهای که محیط زیست و زیستگاه مردم را نجات دهد اقدامی نکردهاند. حتی در طلیعه دولت سیزدهم با وجود آنکه از پدیدههایی مانند کسر بودجه، ثبات در بازار سرمایه و بورس، کنترل تورم و گرانیها و مسئله کرونا و آب و برق در کلام و نوشتهها بارها استفاده میشود و تنها ریاست جمهور در مراسم سوگند نامی از محیط زیست بردند، اما هرگز عنایتی مستقل به مشکل اصلی و اساسی سرزمینی کشور ایران نشده است، سرزمینی که بهتدریج به نابودی میگراید و در پس این نابودی تدریجی مشکلات منطقهای و قومی و مهاجرتها و ناامیدیها روی میدهد. اگر مردم در ساختمانی زندگی کنند و شالوده ساختمان بهتدریج ضعیف شود، ساختمان فرومیریزد و ساکنان آن در زیر آوارها دفن میشوند. سرزمین ایران همان ساختمانی است که مردم در آن سکنی دارند و شالودههای آن در حال آسیب پذیری است اما ما به مردم میخواهیم نان برسانیم. اگر ساختمان فرو ریزد مردم و نانها در آن دفن میشوند. وقتی مسئولان و مردم به گفتنها و نوشتنها بیتوجهاند و فقط بهدنبال آبنبات برای شیرینکردن دهان هستند، معلوم نیست به چه زبانی باید با آنان صحبت کرد. نه رئیسجمهور دوازدهم و نه دولت و نه مردم و نه مجلس قبلی و فعلی و نه تشخیص مصلحت هیچکدام به اندیشه آسیب این ساختمان نبوده و نیستند و اگر هم حرفی میزنند، برای توجیه وجودی خود و تسکین و آرامش ظاهری مردم است. متأسفانه غبار مسائل جاری چشم مسئولان و مردم را از فاجعهای که برای سرزمین ایران رخ میدهد، بسته است. تصور نشود که فقط مسئولان مسئول هستند، مردم نیز حسب غریزهشان برای زندگی و تأمین زندگی بهصورت قانونی یا غیرقانونی به سرزمینشان فشار میآورند؛ اما باید بدانیم این مسئولان هستند که هدایت جامعه را بر عهده دارند و اگر آنان بهگونهای رفتار کنند که مردم به حال خودشان رها شوند و نتیجهاش نابودی سرزمین باشد، خیانت مضاعف کردهاند، زیرا آنان با اطلاعات، ارقام، تذکر دانایان جامعه و پیشبینی آیندهپژوهان مجهز هستند و سکوت و بیعملیشان جای بخشش ندارد و حتما مستوجب عقاب در همین دنیا و نیز روز جزا هستند. اینک سخن را مستقیم با رئیسجمهور سیزدهم جناب حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی در میان میگذاریم. رئیسجمهوری معزز زاده خراسان، در تاریخ خراسان بسیار کسان بودند که موجب سربلندی ایران در زمینههای مختلف فرهنگی سیاسی و نظامی بودند؛ اما میتوان گفت در رأس آنان ناجی ملک و ملت نادرقلی افشار فرزند شمشیر بوده است. آنکه ایران را از دست اشغالگران رهایی بخشید و سرکشان سراسر مرزهای ایران را که همگی تشنه به خون شیعیان بودند، سرکوب کرد و عثمانی و روس را از ایران بیرون انداخت و حکومت ایران را نجات داد و قوام بخشید. گیرم کسانی با این بهانه که او برخی افراد ملبس به لباس روحانیت را اذیت کرده با او مخالف باشند. هرچند این روایت ناکامل است اما آنهایی که از جهال هستند و بهجای مبارزه با دشمن با پختن آش میخواستند محمود افغان را سرکوب کنند، مستحق گاوآهن هستند. آن علمایی که سینه در سینه استکبار میاندازند و ندای استقلال و رهایی از استکبار سر میدهند، شایسته تحلیل هستند و نه واماندگان دین شعار. نادر خراسانی فرزند شمشیر، ناجی ایران و قوامبخش ایران شیعی شد و آن را از چشم زخم دشمنان رهانید. اینک شما بهعنوان رئیسجمهور ایران وارث نادر نیز هستید. رسیدگی به مسائل جاری اهمیت دارد کمک به نیروهای مبارز علیه اشغالگران اهمیت دارد، مبارزه با استکبار اهمیت دارد اما توجه کنید که شالوده زیر پایتان در حال آسیب است و آوار ساختمانها همانگونه که گفته شد، بر سر مردم و شما فرومیریزد. آقای رئیس خراسانی، اولویت شما باید نجات سرزمین ایران باشد، نه آنکه به دیگر مسائل نیندیشید اما اگر ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برای پرداختن حقوق و دستمزد کارکنان دولت و یارانهها کسر بودجه دارید، چرا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان برای نجات سرزمین ایران کسر بودجه نداشته باشید؟ چرا بهجای آنکه ۲۵ میلیون تن محصولات کشاورزی تراریخته از خارج وارد کنید، کشاورزی کشور را نوین و آباد نکنید. چرا فاضلابها و پسماندهای طلای سیاه را قبل از تصفیه به رودخانهها و داخل زمین پاک میریزید. چرا بهجای هوای پاک، هوای آلوده به مردم میخورانید و آنان را بیمار میکنید. آیا نجات یک کشور و ملت از نابودی وظیفه اصلی شما نیست؟ آقای ناجی خراسانی، هر آنکس که کاری برای کشور کرد و آن کار ماندگار شد، در دلهای مردم جای گرفته، حتی اگر دنیایی تبلیغات دولتی علیه او باشد اما اگر کار ماندگاری نکرده باشد و ظاهرا هم رفتارش مهربانانه با مردم باشد، از او هرگز به نیکی یاد نمیشود. باور کنید فرصت بسیار ناچیز است. تهدید داخلی سرزمینی در برابر تهدید خارجی بسیار سهمگینتر است، نه اینکه تهدید خارجی را سبک بشماریم بلکه تهدید سرزمینی داخلی را باور کنیم و به جنگ تمامعیار با آن برویم. آیا نگاه به داخل جز این است؟ مقام معظم رهبری در حکمشان کشور را نیازمند مدیریتی باکفایت، جهادی، دانا و شجاع دانستهاند.
تسلیم به یک سیستم بوروکراسی و دنبالهروی از جریانات قبلی لزوما مغایر صفات ذکرشده است و حتما به نجات سرزمینی ایران نخواهد انجامید. اگر امروز که تازه بر مسند نشستهاید، از این مهم چشم بپوشید و غرق در مسائل جاری اقتصادی و بهاصطلاح درست یا غلط تنها گرفتار مسائل معیشتی مردم شوید، سیل مشکلات روزمره شما را با خود خواهد برد و غرق خواهد کرد. پیش خود ارزش هر کار را تعیین کنید و برابر آن وقت بگذارید. شاید باور نکنید اما مطمئن باشید اگر امروز هم با سرهمبندی مالی بتوانید گشایش مختصری برای معیشت مردم و سایر مسائل مختلفی که نام بردهاید پیدا کنید، نه در بلندمدت بلکه در همان کوتاهمدت هم اقدامات خنثی خواهد شد و فنر تورم، محرومیت و نارضایتی تحت فشار مجددا به بالا خواهد جهید. جناب آقای رئیسجمهور، یکی از مشکلات رئیسجمهور قبل صحبتنکردن با مردم، حضورنیافتن در مباحثههای عیان برای راهحلها و چالش حضوری با مدعیان و ابراز خطابه بهجای گفتوگو بود. اگر با مردم با صراحت صحبت کنید و مشکلات را بیپرده به آنان بگویید و تهدیدهای داخلی و خارجی را بیان کنید و واقعا از خارجکنندگان سرمایه، رانتخواران و قاچاقچیان صحبت کنید، مردم با شما و برنامههای شما همراه خواهند بود. سؤالهای بیشماری در ذهن مردم هست که پاسخ داده نمیشود و این بیپاسخی و پوشاندن ضعفها، دائم انرژی منفی به مردم میدهد، بهویژه که فضای مجازی دائم اطلاعات مختلف (راست و دروغ) به مردم خواهد داد. به یاد داشته باشید که با فضای مجازی به نام صیانت از مردم نمیتوان مبارزه کرد، بلکه باید هر آنچه را به مردم میدهند، با صداقت خنثی کرد و اطلاعات درست در اختیار مردم گذاشت و در آخر سرزمین ایران را به خاطر داشته باشید.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍نظارت یا نمایش؟
✍️ناصر قوامی
آقای قالیباف رییس مجلس اخیرا در نامهای خطاب به آقای شهریاری رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس دستورات فوری برای نظارت بر عملکرد نهادهای مسوول در مدیریت کرونا صادر کردهاند! تاکید ویژه هم در مورد روند واکسیناسیون و کنترل موج جدید این بیماری داشتهاند.
ظاهرا اقدام مثبت و خوبی است اما با اندکی دقت مشخص میشود که کاملا نمایشی است. دلیلش نیز روشن است. نظارت بر این موضوع ابدا در حیطه وظایف مجلس نیست. نه تنها وظیفه مجلس نیست بلکه ایراد قانونی نیز دارد. چرا که ستاد مقابله با کرونا یک ستاد اجرایی است و ورود مجلس در این زمینه مصداق دخالت در امر اجرا و غیرقانونی است.
رسیدگی به مسائلی مثل بهداشت، مقابله با پدیده کرونا و به تبع آن روند واکسیناسیون و… امری کاملا اجرایی و وظیفه دولت است و به هیچوجه ارتباطی به مجلس ندارد.
طبیعتا مجلس برای ایفای نقش در این باره باید از ابزارهای قانونی خود استفاده کند. مثلا میتواند درباره اینکه چرا تا حالا واکسن وارد نشده، چرا در این زمینه تاخیر افتاده و این وضعیت به جایی رسیده که روزی بالغ بر ۵۰۰ نفر کشته شوند؟ و… تحقیق و تفحص کند. اما مجلس نمیتواند در این راستا دستوری صادر کند.
درباره ارائه راهکار نیز همینطور است. مجلس میتواند راهکارهای مدنظر خود را به وزارت بهداشت ارائه دهد، کما اینکه یک شهروند عادی نیز این امکان را دارد اما مساله آن است که چنین راهکارهایی هیچ الزامی برای اجرا ایجاد نخواهد کرد و صرفا مشورتی است.
با در نظر داشتن این نکات باید پرسید که آقایان با چه منطقی چنین دستورهایی داده و یا نامههایی مینویسند؟ پاسخ نیز روشن است. همه تلاش آنها برای آن است که به جامعه القا کنند به فکر آسایش و رفاه آنان هستند. حال آنکه اگر واقعا چنین بود، وقت خود را صرف طرحهایی مثل صیانت از فضای مجازی که کلمه حق با مراد باطل است، نمیکردند. به این معنا که قصد محدودسازی فضای مجازی را دارند اما نامش را صیانت و نگهداری حق استفاده میکنند.
چنین مجلسی لازم دارد که با یک سری کارها و اقدامات تبلیغاتی به مردم بگوید که من به فکر شما هستم. در حالی که مردم هوشیار بوده و متوجه همه مسائل هستند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 درس عبرت از تجربه تاریخی
✍️سعید اسلامی بیدگلی
رشد سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ بورس توام با ورود سرمایههای جدید و صدور کدهای جدید معاملاتی طی این سالها حیرتانگیز بود، سقوط ۱۰ ماهه شاخص سهام نیز در جای خود در بازار مالی ایران بیسابقه بود، اگرچه نمونههایی از این مهم در بازارهای جهانی وجود دارد. اگر بازگردیم به اظهارنظرهای گروههای مختلف متوجه خواهیم شد که نظرات در آن بازه زمانی مختلف بود، بنابراین پیدا کردن اینکه راه درست چیست در شرایطی که اخبار، اطلاعات و تحلیلها مخدوش هستند بهواقع کار دشواری است.
در همان زمان برخی از کارشناسان هشدارهای جدی راجعبه تشکیل حباب دادند و بنده در اسفندماه سال قبل از آن نیز نامهای مبنی بر اظهار نگرانی درباره تشکیل حباب در بازار سرمایه منتشر کردم.
هرچند در مصاحبههای متعدد به دلیل جلوگیری از ایجاد بار روانی در بازار از واژه حباب استفاده نمیشد، چراکه ممکن بود موجب آسیبدیدن سرمایهگذاران جدیدالورود شود. در همین حال فعالانی نیز در بازار سهام حضور داشتند که معتقد بودند شاخص میتواند به روند رو به رشد خود ادامه دهد.
البته بر کسی پوشیده نیست که در اقتصاد ایران بخش مهمی از نوسانات بازار سرمایه به نوسانات انتظاراتی که در اقتصاد وجود دارد، بازمیگردد.
اکنون اظهارنظرهایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه برخی افراد معتقدند اگر بهجای بایدن، ترامپ رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا میشد احتمالا ریزش شاخصهای سهامی بدین گونهای که تجربه شد، رخ نمیداد یا خیلی زودتر بازار سهام مجددا وارد مدار صعودی میشد.
به هر روی این تجربه تاریخی چند درس برای سرمایهگذاران، نهادهای مالی، سیاستگذاران بازارهای مالی و سیاستگذاران اقتصاد کشور به همراه داشت. برای سرمایهگذاران بهویژه افراد جدید و تازهوارد مساله کلیدی و اساسی این است که آگاهی از ریسکهای بازار نداشتند. خیلی از سرمایهگذارانی که از زمستان ۱۳۹۸ تا پایان بهار ۱۳۹۹ وارد بازار سرمایه شدند، به واقع هیچ تصوری از ریزش نداشتند و فقط روزهای سبز را نظارهگر بودند، بعضا فکر میکردند که این شرایط بازار همیشگی است.
با این حال امروز بسیاری از سرمایهگذارانی که وارد بازار سهام کشور شدند به واسطه شرایط، متحمل هزینههایی هم شدهاند؛ اما به هر روی ریسکها و فراز و فرودهای این بازار را نیز مشاهده کردهاند و احتمالا بنا بر این دلایل تعداد افرادی که رو به آموزشهای بازار سرمایه آوردهاند، نسبت به گذشته بیشتر شده است.
نهادیهای مالی، شرکتهای سبدگردان و مشاوران سرمایهگذاری هم متوجه شدهاند که برای جذب سرمایهگذاران جدید باید به موضوعات فرهنگسازی و آموزشی توجه زیادی کنند چراکه در غیر اینصورت در روزهای رکود و ریزشی بازار با چالشهای بسیار زیادی مواجه خواهند شد.
این تجربه تاریخی برای سیاستگذار بازار سرمایه نیز درسهای بسیار زیادی بههمراه داشت. در برخی از مواقع سرعت تغییرات به حدی بالاست که در لحظه نمیتوان از اتفاقات جلوگیری کرد. سواد مالی پایین نیز یکی از مشکلات مطرح شده در آن بازه زمانی بود. البته سازوکارهای بازار سرمایه هم سرمایهگذاران را به سمت سرمایهگذاری غیرمستقیم سوق نمیداد و غالبا سهامداران ورود مستقیم به بازار را در دستور کار معاملاتی خود قرار میدادند.
این موارد نیز در جای خود باعث شد دست سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر و سایر ارکان برای کنترل رفتارهای هیجانی بسته باشد. برخی مواقع ممکن است عدمکنترل متغیرهای کلان اقتصادی در بلندمدت منجر به بحرانهای بسیار جدی در بخشهای مختلف اقتصاد شود. در همین زمینه به اعتقاد بنده سیاستگذار کلان اقتصادی هم متوجه عواقب سیاستگذاریهای خود شد.
امیدوارم که درسهای خوبی از این تجربه در بازار گرفته شده باشد. این اتفاق (صعود و سقوط) نقاط مثبتی حتی در جهت توسعه بازار بههمراه داشت. امروز به دلیل فشارهای زیادی که در گذشته وجود داشت تعداد سبدگردانها و سقف صندوقها افزایش پیدا کرده است.
به هر حال میلیونها کد سهامدار فعال به بازار سرمایه اضافه شد، بسیاری از سهامداران با بازار سرمایه آشنا شدند و طعم سودهای خوبی را نیز چشیدند؛ هرچند ممکن است در بازههای زمانی بعدی ضرر کرده باشند، اما میدانند که این بازار از پتانسیل قابلملاحظهای برخوردار است.
موضوع سهام عدالت نیز اگرچه با چالشهای بسیار زیادی همراه بود اما بهنوعی سعی شد گرهی که در اقتصاد ایران وجود داشت، باز شود. این موضوع طبیعتا آسیبهایی هم ممکن است داشته باشد، اما به هر حال فرصت بازار سرمایه اجازه داد تا به حل چنین مساله مهمی فکر شود.
دولت نیز اکنون از اهمیت بازار سرمایه آگاه است. اگر چشمان خود را به روی سودها، زیانها و برخی از آسیبهای اجتماعی که این تجربه تاریخی به همراه داشت، ببندیم و فقط از نگاه بازار به این قضیه نگاه کنیم، درمییابیم که توسعه بازار در این مدت رخ داده است. هرچند بخشی از این توسعه غیر قابل پیشبینی بود و برای آن هیچگونه برنامهریزی نشده بود.
این تجربه در واقع اتفاقی بود که میتوان درسهای زیادی از آن گرفت؛ اگرچه فعالان بازار روزهای بسیار سختی را پشتسر گذاشتند.
مطالب مرتبط