کسانی که از نزدیک با آقای دکتر حسین راغفر آشنایند، او را فردی دلسوز و دارای حسن‌نیت می‌دانند. دکتر راغفر از اقتصادانان اصطلاحاً "نهادگرا"ی کشور است اما ظاهراً همه کسانی که در ایران تحت این عنوان معرفی می‌شوند، نگاه واحدی به مسائل اقتصادی کشور ندارند.
دلار ده هزار تومانی؟ چطور ممکن است؟

برای نمونه به سختی می‌توان بین دیدگاه‌های اقتصادی دکتر محسن رنانی با دکتر راغفر که هر دو به عنوان نهادگرا شهرت یافته‌اند، مخرج مشترک روشنی پیدا کرد.
به هر حال، غرض از این نوشته طرح پرسشی از آقای راغفر است. وی برای چندمین بار خواستار کاهش نرخ دلار به زیر ده هزار تومان آن هم به صورت دستوری شده است.
در حالی که منابع ارزی کشور ته کشیده و هیچ نوع توازنی بین عرضه و تقاضای دلار در بازار برقرار نیست، چگونه و با چه مکانیسمی کاهش قیمت دلار به زیر ده هزار تومان به صورت دستوری امکانپذیر و یا اصولاً مفید است؟
قاعدتاً برای این کار دولت باید منبع لایزالی از ارز برای تزریق به بازار در اختیار داشته باشد که هر میزان از تقاضا را پوشش دهد در حالی که می‌دانیم چنین منبعی در اختیار دولت نیست و با کمبود شدید ارز روبروست.
بنابراین، تنها اتفاقی که با کاهش دستوری نرخ دلار آن هم به زیر ده هزار تومان رخ می‌دهد، رقابت صاحبان نقدینگی برای خرید آن و ایجاد رانت اقصادی بی‌سابقه‌ای برای اهالی پارتی و نفوذ و فساد است که دودش تماماً به چشم طبقات محروم و متوسط جامعه می‌رود و تنها جیب پولداران را از ساده‌ترین راهِ ممکن پرتر می‌کند.
من نمی‌دانم چرا در حالی که اهل سیاست معمولاً به نقد دیدگاه‌های یکدیگر مشغولند، اقتصاددانان التفاتی به انتقاد از نظرات و توصیه‌های همکاران خود ندارند و سکوت در برابر همدیگر را ترجیح می‌دهند. طبعاً تضارب آراء اقتصاددانان با بیانی ساده ومنطقی و محترمانه، در روشنگری افکار عمومی نسبت به نگرش‌های گوناگون اقتصادی و نتایج و پیامدهای هر یک از آنها بسیار مؤثر است، اما دریغ که اغلب اقتصاددانان این روشنگری را از مردم دریغ می‌دارند. آنان یا سکوت پیشه کرده‌اند و یا به زبانی حرف می‌زنند که شهروندان معمولی از سخنان تخصصی آنان چیزی عایدشان نمی‌شود!



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0