به گزارش اقتصادنامه، در ادامه این مطلب آمده است: ایران و طالبان در اواخر دهه ۱۹۹۰ دشمنان قسم خوردهای بودند. هنگامی که طالبان تحت تسلط پشتونها در آخرین مرحله از جنگ داخلی افغانستان در قدرت بودند، که یک درگیری قومی به اندازه یک درگیری مذهبی در افغانستان جریان داشت، آنها نه تنها مخالفان بلکه اقلیتهایی مانند هزاره شیعه را در هم کوبیدند. در آن زمان، ایران به ایالات متحده، روسیه و هند در حمایت از ائتلاف شمال علیه طالبان پیوست.
در سال ۱۹۹۸، ایران و افغانستان تحت سلطه طالبان پس از کشته شدن چند دیپلمات و یک روزنامه نگار ایرانی در مزارشریف افغانستان، تقریباً وارد جنگ شدند. شورای عالی امنیت ملی ایران به جنگ رای داد، اما این مصوبه توسط رهبر معظم این کشور لغو شد. هنگامی که ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ برای برکناری طالبان و مقابله با القاعده به افغانستان حمله کرد، ایران به طور ضمنی با واشنگتن همکاری داشت و اطلاعاتی را در زمینه جنگ در اختیار ارتش آمریکا قرار داد. تهران همچنین به دولت جدید روی کار آمده پس از طالبان در افغانستان کمک کرد.
روابط ایران در طول سالها با طالبان گرم شد، به ویژه با ظهور داعش و وابستهی آن در افغانستان به نام داعش خراسان در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ روابط دو طرف نزدیکتر شد. ایران شروع به حمایت از طالبان به طرق مختلف از جمله آموزش و تسلیح آنها در برابر داعش خراسان، نیروهای دولتی آمریکا و افغانستان کرد. اگرچه طالبان و داعش خراسان هر دو شبه نظامیان سنی جهادی هستند، اما در اهداف سیاسی و الهیات اختلاف دارند و همین مسائل آنها را به رقبای سرسختی تبدیل کرده است.
گفته میشود که طالبان دفاتر خود را در ایران، از جمله در زاهدان و مشهد حفظ کرده است و ظاهراً برخی از آنها در ایران خانه خریده اند. البته عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه وقت ایران در سال ۲۰۲۰ وجود شورای طالبان در مشهد را مانند آنچه در شهرهای کویته، پیشاور و میرانشاه پاکستان وجود دارد، رد کرد. به طور کلی، تهران ترجیح میدهد دولت مرکزی در افغانستان به اندازه کافی قوی باشد تا بنیادگرایان را مهار کند، اما آنقدر ضعیف باشد که از نظر سیاسی قابل منعطف بوده و تهدید نظامی برای ایران به شمار نرود.
تهران که به دنبال نفوذ بر افغانستان پس از خروج آمریکا بود، میزبان هیاتی از نمایندگان طالبان از دفتر سیاسی موقت این گروه در دوحه به سرپرستی ملا عبدالغنی برادر شد که اکنون معاون اول نخست وزیر افغانستان است. ایران همچنین محل مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان بود. به نظر میرسد ایران یک جناح عمل گرا را در طالبان شناسایی کرده که احتمالاً با شاخه سیاسی اش ارتباط دارد.
با این حال، در ماههای اخیر، مقامات ایران نظرات ضد و نقیضی در مورد طالبان داشته اند. احمد نادری، یکی از نمایندگان پارلمان ایران، طالبان را به خاطر کنار گذاشتن وهابیت و تبلیغ کننده اصلی این ایدئولوژی یعنی عربستان سعودی ستایش کرد. رسانههای ایرانی مانند کیهان و جوان سرمقالههای مشابهی را در تحسین تحولات احتمالی طالبان منتشر کردند.
برخی دیگر اما از طالبان انتقاد میکنند. آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، روحانی ارشد شیعه در مورد "اعتماد به شبه نظامیانی که سابقه سوء نیت و قتل" دارند، هشدار داد. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران مدعی شد که طالبان به دنبال کنترل خراسان بزرگ، منطقه تاریخی شامل بخشهایی از افغانستان و آسیای مرکزی و شمال شرقی ایران است.
در آستانه سقوط کابل، پیامهای رسمی تهران بین هشدار و اطمینان مجدد به طالبان متغیر بود. در ۸ ژوئیه، طالبان کنترل گذرگاه مرزی اسلام قلعه را که ایران را به هرات وصل میکند، به دست آورد. چند روز بعد، در دوقارون در طرف ایران، عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش ایران حاضر شد تا به ایرانیان اطمینان و شاید به طالبان هشدار دهد که مرز امن است. در ۱ اوت، سفارت ایران در کابل از همه ایرانیان خواست که افغانستان را ترک کنند.
پس از آنکه طالبان هرات را طی چند روز بعد تصرف کردند، یک مقام ارشد وزارت خارجه ایران در توئیتی نوشت که مسئولان جدید هرات متعهد هستند تا از کارکنان کنسولگری ایران در این شهر محافظت کنند. گویا با این اظهارات مقامات ایران سعی داشتند با تصورات ایرانیان که طالبان را یک تهدید بالقوه میدانست، مقابله کنند. با این وجود، با شدت گرفتن جنگ، ایران دیپلماتهای خود را از دیگر کنسولگری هایش در افغانستان در مزارشریف، قندهار و جلال آباد به سفارتش در کابل منتقل کرد.
با شکل گیری دولت طالبان، حداقل چیزی که ایران به دنبال آن است، برقراری روابط کاری نزدیک با کابل است. همانند عراق، تهران به طور قابل ملاحظهای ترجیح میدهد که یک دولت مرکزی به اندازه کافی قوی در کابل روی کار باشد تا با بنیادگاراین مقابله کند. ایرانی ها میدانند که علیرغم اطمینان مجددی که به طالبان کرده اند، شبه نظامیان بنیادگرای سنی همچنان میتوانند علیه ایران شیعه دست به کار شوند و اقدام کنند.
برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی دیگر در مرزهای ایران و به امیدی بیهوده برای محدود کردن طالبان، ایران همچنان بر نیاز به یک دولت فراگیر افغانستان تأکید میکند. ممکن است برای ایجاد چنین دولتی خیلی دیر شده باشد، چون دولت موقت منصوب در کابل شامل هیچ اقلیت قومی نیست و فقط پشتونها را در بر میگیرد. تا کنون، طالبان تا حد زیادی از آزار و اذیت هزارهها خودداری کرده است و بر خلاف حکومتش در سالهای قبل از سال ۲۰۰۱، حتی به آنها اجازه داده تا مراسم مذهبیی خود را برگزار کنند. اما هنگامی که طالبان بازارک را که تحت کنترل مخالفان بود، تسخیر کرد، تهران طالبان را متهم کرد که به جای مذاکره، آن را به زور گرفته است.
بازگشت طالبان نقطه عطفی در سیاست منطقه است که مشابه مداخله ایالات متحده در سال ۲۰۰۱، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و شورشهای اعراب در سال ۲۰۱۱ است. در بدترین حالت، تجدید جنگ داخلی در افغانستان، مرزهای شرقی ایران را تهدید میکند. جنگ میتواند حتی پناهجویان بیشتری را به سمت ایران روانه کند و قاچاق سلاح و مواد مخدر را به خارج از مرزهای افغانستان افزایش دهد. همچنین ممکن است جهادگران وفادار به تعداد زیادی از شبه نظامیان افراطی سنی، مشکل آفرینی کنند. حتی با وجود اقدامات افراطی جهادگران در افغانستان، هنوز مشخص نیست که آیا طالبان این گروههای جهادی را مورد تنبیه قرار خواهد داد یا خیر، همچنین نمیدانیم که طالبان میتواند فعالیتهای برون مرزی آنان را مهار کند یا نه. بمب گذاری انتحاری در فرودگاه بین المللی کابل در ۲۶ آگوست توسط داعش خراسان اگرچه ایران را هدف قرار نداد، اما به تهران هشدار میدهد که چه اتفاقی میتواند زیر نظر طالبان رخ دهد. علاوه بر این، داعش خراسان که ارتش آمریکا هسته اصلی آن را متشکل از حدود ۲۰۰۰ جنگنده تخمین میزند، میتواند تا حد زیادی برای طالبان و ایران مشکل ساز شود.
منبع:انتخاب
مطالب مرتبط