🔻روزنامه ایران
📍 عدالت در توزیع آب
✍️ قاسم تقیزاده خامسی
سعدی علیــــه الرحمه در باب هفتم گلستان در تأثیر تربیت فرزند این شعر را ســــروده است که:
چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن!
این حکایت آب در ایران عزیز است که هر سال حجم مخازن سدهای آن کمتر میشود و آبخوانهایش بیشتر نشست میکنند!
در چهارم آبان ماه سالجاری، جلسه شورای عالی آب به ریاست رئیسجمهوری محترم و با حضور اعضا تشکیل شد. تشکیل این شورا در فصل پاییز که برای مدیریت منابع آب فصل بیم و امید است، بسیار مغتنم بود. شورایی متشکل از مسئولین دستگاههای اثرگذار که برای تصمیمگیری درباره حیاتیترین کانون زندگی مردم، «آب»، گرد هم آمده بودند. وزرای نیرو، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن، کشور، رؤسای سازمان حفاظت محیط زیست و هواشناسی و نماینده کمیسیون آب و کشاورزی مجلس اعضای این نهاد هستند که به ریاست رئیس جمهوری یا معاون اول و برای هماهنگی سیاستهای آب کشور در راستای تحقق حکمرانی خوب و مبتنی بر اصول توسعه پایدار هماندیشی میکنند.
با پیشبینی پاییزی خشکتر از سال قبل، سازمان هواشناسی آب پاکی را روی دست همه ریخت. حالا امیدها به زمستان است که شاید بارشی در حد نرمال داشته باشیم. هرچند پیشبینیهای فصلی بیش از ۵۰ درصد قابل اعتماد نیست، اما برنامهریزی منابع آب براساس همین پیشبینیها با گزینههای متفاوت تهیه میشود. نگاهی به گزارش منابع و مصارف آب در سالهای گذشته که توسط وزارت نیرو در این شورا ارائه شد نشان میدهد که ظرف کمتر از ۳۰ سال گذشته منابع تجدیدشونده آب کشور از ١٣٠ میلیارد مترمکعب به حدود ١٠٣ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. در صورت ادامه وضع به همین صورت، سالانه حدود پنج میلیارد مترمکعب دیگر از آب تجدید شونده که تنها موجودی هر ساله منابع آب قابل مدیریت کشور است، به نصف کاهش خواهد یافت. به نظر میرسد با این احوالات چارهای جز گوش سپردن به نصیحت شیخ اجل نیست!
استفاده بهینه از آب در همه بخشها در گام اول با درنظر گرفتن امنیت غذایی کشور، اجرای الگوی کشت و افزایش بهرهوری در کشاورزی و سپس استفاده از پساب در بخش صنعت میباشد. مصرف ۱۰ میلیارد مترمکعب آب شرب در افق سال ۱۴۲۰، با اجرای شبکههای جمعآوری فاضلاب و راهاندازی تصفیه خانهها، حدود ۷ میلیارد مترمکعب پساب تولید میکند که نیمی از این پساب میتواند نیاز آبی بخش صنعت کشور را تأمین کند.
آنچه باید مورد اقبال و توجه بیشتری قرار گیرد، سند سازگاری با کم آبی است که محصول حدود ٧٦ هزار نفر-ساعت کارشناسی در طول سه سال است. تهیه این سند مبتنی بر تجربه و سلسله مراتب پایین به بالا و صف به ستاد بوده و مورد تأیید همه ذینفعان در کارگروه متشکل از چهار وزیر و دو معاون رئیس جمهوری قرار گرفته است. این سند دقیقترین سندی است که تاکنون برای احیا و تعادل بخشی منابع آب کشور به تصویب رسیده است. سند سازگاری با کم آبی، نقشه راه مقابله با پدیدههایی چون خشکسالی، سیلاب، تغییر اقلیم و... است. براساس این سند، باید طی پنج سال آینده برداشت آب زیرزمینی ٩ میلیارد مترمکعب و آبهای سطحی ٣ میلیارد مترمکعب توسط همه ذینفعان کاهش یابد. با اجرای کامل این سند میتوان به جلوگیری از فرونشست زمین و تعادل آبخوانهای ایران تا پایان این دوره امیدوار بود.
لازمه اجرای مصوبات شورای عالی آب، تعامل و همکاری اعضا در بخشهای مختلف است. مصرف بهینه آب، تسریع در پروژههای آب، آبرسانی و فاضلاب، مدیریت همزمان عرضه- تقاضا / تولید-مصرف، اجرای سند سازگاری با کمآبی، اصلاح الگوی کشت، جلوگیری از هدررفت و تشکیل صندوق کمک به روستاییان در سالهای خشک از محل تغییر تعرفهها، جایگزینی پساب به جای آب در بخش صنعت و فعال شدن دیپلماسی برای استیفای حقابههای مناطق مرزی، گامهایی اساسی برای دستیابی به هدف والای عدالت در توزیع آب به معنی استفاده درست و بجای آن است، نکتهای که رئیس جمهوری محترم به آن تأکید مضاعف کردند. گامهایی که میتواند نویدبخش روزهای بهتری برای مردم کشورمان باشد. مردمانی نجیب و شریف که آب را میفهمند و برایش حرمت قائلند. مردمان سر رود...
🔻روزنامه کیهان
📍 مرگ با یک ضربه چاقو
✍️ سید محمدعماد اعرابی
حقیقت اولین قربانی جنگ است همانطور که فریب اصلیترین حربه جنگیاست. معمولاً هنگام جنگ میزان تلفات و خسارات پنهان نگه داشته میشود و یا در موفقیت عملیاتهای انجام شده مبالغه صورت میگیرد، اقدامی که شاید از منظر عملیات روانی و مدیریت افکار عمومی کاملا توجیهپذیر قلمداد شود اما وقتی پای رژیم صهیونیستی در میان باشد همه چیز فرق میکند. اینجا دیگر نه با مبالغه در اقدامات صورت گرفته که بعضاً با اغراقهای توهمآمیز درباره عملیاتهای انجام نشده
سر و کار دارید، آنها گاهی رؤیاهایشان را به عنوان خبر منتشر میکنند!
سال ۱۹۹۱ در جریان جنگ اول خلیجفارس دیکتاتور وقت عراق برای تحریک ملتهای عرب در حمایت از خود، اقدام به شلیک موشکهای اسکاد به سرزمینهایاشغالی نمود. رژیم صهیونیستی با پیشبینی چنین شرایطی توسط آمریکا به سامانه ضد موشکی پاتریوت مجهز شده بود و به خود میبالید. همان زمان با افتخار اعلام شد از ۴۵ موشک شلیک شده، ۴۲ موشک رهگیری و منهدم شده است. اما تنها کمی بیش از یک سال زمان لازم بود تا موفقیت رؤیایی سامانه ضد موشکی پاتریوت در اراضیاشغالی رنگ ببازد. با پایان جنگ از درصد موفقیت پاتریوت روز به روز کاسته شد تا نهایتا در گزارشی که آوریل ۱۹۹۲ در کنگره آمریکا خوانده شد به صفر رسید: «شاید» یک موشک [اسکاد] در اسرائیل[توسط پاتریوتها] ساقط شده باشد. سامانه پاتریوت هرگز نظر ارتش اسرائیل را به خود جلب نکرد و آن طور که تئودور پوستل، عضو برنامه مطالعاتی کنترل دفاع و نیروهای انتظامی در دانشگاه ام.آی.تی طی مقاله ۵۵ صفحهای خود به نقل از منابع اسرائیلی نوشت: عملکرد پاتریوت را میتوان «شکستی کامل» به شمار آورد. با این حال مقامات رژیم صهیونیستی فواید سیاسی حاصل از بزرگنمایی عملکرد پاتریوت را به درستی درک کرده بودند. حین جنگ وقتی یک افسر اسرائیلی پیشنهاد کرد تردیدها در مورد پاتریوت را علنی اعلام کنند، با پاسخ تند آوراهام بنشوشان از فرماندهان ارشد اسرائیلی مواجه شد: «ساکت باش! این بهترین سلاحی است که در مقابل اسکاد داریم، چون تنها سلاح است. چرا به صدام بگوییم که کار نمیکند!؟»
درست مانند سامانه ضد موشکی پاتریوت، ابهامات مشابهی نیز درباره سامانه «گنبد آهنین» رژیم صهیونیستی وجود دارد. سامانهای که با هزینهای گزاف برای مقابله با موشکها، راکتها و گلولههای کوتاهبرد طراحی شده است.
رژیم صهیونیستی در حالی از موفقیت ۹۰ درصدی این سامانه در رسانهها میگوید که تاکنون هیچ آماری از تعداد موشکهای رهگیری شده توسط «گنبد آهنین» ارائه نداده است. دسامبر ۲۰۱۹ «اورشلیم پست» نوشت: از ۶۹۰ راکت و خمپاره شلیک شده در می۲۰۱۹ توسط حماس و جهاد اسلامی فلسطین،
۲۴۰ پرتابه توسط سامانه «گنبد آهنین» رهگیری شده است. فارین پالیسی جون ۲۰۲۱ به نقل از منابع اسرائیلی آماری از نبرد موشکی میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت غزه طی عملیات شمشیر قدس تا ۱۵ می۲۰۲۱ ارائه داد و نوشت:
از ۲۳۰۰ راکت شلیک شده، ۱۰۰۰ راکت توسط گنبد آهنین رهگیری شد. این آمار تنها شامل رهگیری پرتابهها میشد و نه موفقیت در انهدام آنها؛ و البته به نظر میرسید آمار
قابل قبولی برای موفق ارزیابی کردن یک سامانه ضد موشکی نباشد. این بار هم ممکن است سالها زمان ببرد تا گزارشهای محرمانه از عملکرد سامانه
«گنبد آهنین» آشکار شود؛ شاید در این گزارشها باز هم یک افسر صهیونیست برای دفاع از بزرگنمایی عملکرد این سامانه در پاسخ به انتقاد همتایانش گفته باشد: «این تنها سلاح ماست، چرا بگوییم کار نمیکند!؟»
۲۷ جولای ۲۰۲۰ رسانههای صهیونیستی از جمله شبکه «کان» از درگیری در مرزهای شمالی فلسطیناشغالی میان نظامیان صهیونیست و رزمندگان حزبالله لبنان خبر دادند. سخنگوی ارتشاشغالگر اسرائیل این واقعه را یک «حادثه امنیتی» در مرز لبنان خواند و نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی این درگیری را فراتر از «یک حادثه امنیتی ساده» اعلام کرد. ارتش رژیم صهیونیستی مناطقی در «کفرشوبا»، «الهباریه» و اطراف مزارع «شبعا» را زیر آتش توپخانه خود گرفت. رسانههای صهیونیستی همچنین از پرواز جنگندههای این رژیم و اعزام نیروهای پشتیبان به منطقه خبر دادند و ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد این عملیات برای مقابله با سه یا چهار نیروی حزبالله که قصد نفوذ به اسرائیل[فلسطیناشغالی] را داشتند، صورت گرفت. در رسانههای صهیونیستی همه چیز برای نشان دادن یک ارتش آماده نبرد که به محض بروز تهدید وارد عمل میشود مناسب بود جز بیانیه حزبالله لبنان که کار را خراب کرد. حزبالله در این بیانیه اعلام کرد: «تمام آنچه رسانههای دشمن در ارتباط با خنثی کردن عملیات نفوذ از خاک لبنان به داخل فلسطین ادعا کردند، نادرست است... ادعاهایاشغالگران تلاشی است برای ابداع پیروزیهای دروغین و توهمآمیز... تا به این لحظه، هیچگونه درگیری یا شلیکی از سوی مقاومت اسلامی در حوادث امروز صورت نگرفته است بلکه شلیکها تنها از یک سو بود، آن هم دشمن ترسو، نگران و مشوش.» حماسهای که رسانههای صهیونیستی مشغول ساختنش بودند ناگهان فرو ریخت. نظامیان صهیونیست نه با رزمندگان مقاومت که با خودشان درگیر شده بودند. زندگی در ترس ابدی آنها را به جنون کشانده و حالا کار به جنگ با دشمن خیالی و خودزنی رسیده بود!
مثل همیشه ارتشاشغالگر اسرائیل آماری از خسارات وارد شده اعلام نکرد
و گفت: هیچ آسیبی به نظامیان صهیونیست نرسیده است.
بامداد جمعه، چهاردهم می۲۰۲۱ در جریان جنگ غزه ارتش صهیونیستی عملیات «حمله برقآسا» را به اجرا گذاشت. عملیاتی که نزدیک به سه سال برای انجام آن برنامهریزی کرده بود. این عملیات شامل یک طرح فریب برای کشاندن رزمندگان حماس به تونلهای دفاعی و سپس بمباران گسترده آن بود. طبق برآورد ارتشاشغالگر اسرائیل این عملیات میتوانست حداقل ۱۰۰ و حداکثر ۸۰۰ نفر
تلفات از رزمندگان حماس بگیرد. کار با استقرار تجهیزات نظامی در مرزهای غزه و مانور رسانهای مبنی بر حمله زمینی به باریکه غزه برای کشاندن رزمندگان حماس به داخل تونلها آغاز شد. نهایتا صبح جمعه ۱۶۰ پرنده نظامی حدود ۱۵۰ هدف
از پیش تعیین شده را بمباران کردند. ارتش صهیونیستی بلافاصله پس از حمله اعلام کرد عملیات موفقیتآمیز بوده و حماس دهها تن از رزمندگان خود را از دست داده است. یک روز بعد تلآویو اعلام کرد این طرح نسبتا موفق بوده و نه
به صورت کامل. در حقیقت عملیاتی که سه سال برایش برنامهریزی کردند لو رفته بود و رزمندگان حماس داخل تونلها مستقر نشدند. نزدیک به سه ماه بعد روزنامه عبری «معاریو» از اختلافات داخلی و تحقیقات ارتش صهیونیستی درباره عملیات «حمله برقآسا» گزارش داد و نوشت تلفات حماس در این حمله بسیار کمتر از آن چیزی بوده که ارتش تصور میکرده بهنحوی که برآوردهای کنونی نشان میدهد کمتر از ده رزمنده یا تنها چند رزمنده در این حمله کشته[شهید] شدهاند. تقریبا هیچ اشراف اطلاعاتی کاملی از جانب صهیونیستها بر باریکه محاصره شده غزه وجود نداشت. با استفاده از همین عدم اشراف اطلاعاتی بود که مقاومت فلسطین توانست طی نبرد شمشیر قدس بارها اراضیاشغالی را موشکباران کند چون تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل از شناسایی زمان، مکان و نحوه شلیک موشکها عاجز بود. البته آنها انتقام این سرگیجه اطلاعاتی را از برجهای مسکونی غزه گرفتند. خلبان یکی از جنگندههایی که اقدام به انهدام برجهای غزه از جمله برج الجلاء - محل استقرار رسانههای بینالمللی- کردند، پس از جنگ به شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت: «انهدام برجها راهی برای تخلیه احساس ناکامی ما از آنچه برای ما رخ میداد و تخلیه ناکامی نسبت به موفقیت گروهها در غزه برای ادامه حمله به ما بود. ما موفق نشده بودیم که شلیک موشکها از غزه را متوقف کنیم، ما نتوانسته بودیم به رهبری گروههای تروریستی(!) لطمه وارد کنیم، به همین دلیل برجها را سرنگون میکردیم.»
حال و روز وخیم رژیم صهیونیستی در داخل و خارج از اراضی اشغالی محدود به این موارد نیست. امروز منافع این رژیم بدون کمترین واهمهای در منطقه غرب آسیا هدف قرار میگیرد. حتی در حوزه امنیت سایبری نیز اوضاع به همین شکل است. سپتامبر ۲۰۲۱ یدیعوت آحارانوت از هک وبگاه مقامات محلی و سرقت اطلاعات حدود هفت میلیون صهیونیست خبر داد. اتفاقی که اورشلیم پست آن را «بزرگترین هک در تاریخ اسرائیل» خواند و پیش از این نیز در مقیاسها و اهداف مختلف تکرار شده بود. این موارد جدای از نفوذ دستگاههای اطلاعاتی جبهه مقاومت در عالیترین سطوح مقامات رژیم صهیونیستی مانند وزیر انرژی سابق و یا نماینده سابق کنست است. به این موارد باید بیثباتی سیاسی و شکافهای اجتماعی داخلی اسرائیل را نیز اضافه کرد. آن وقت میتوان نتیجه گرفت دولت جعلی اسرائیل نه حاکمیتی منسجم که مجموعهای از معضلات انباشته شده است و امکان دارد حتی بدون فشار خارجی دیر یا زود از هم بپاشد. این همان چیزی است که «لارنس ویلکرسن» سرهنگ بازنشسته آمریکایی و عضو اندیشکده «کویینسی» در سخنرانی ماه جون خود گفت: «من چند روز قبل گفتم اسرائیل تا ۲۰ سال دیگر دولت نخواهد بود، بلکه از بین میرود. قطعاً دموکراسی نخواهد بود. یک دولت آپارتاید خواهد بود و جهان آن را مانند آفریقای جنوبی رد خواهد کرد. اکنون میگویم موجودیت نخواهد داشت.»
رژیمی که پس از ۱۴ سال محاصره یک نوار ۳۶۰ کیلومتر مربعی به نام غزه هنوز ازاشراف کامل اطلاعاتی بر آن عاجز است، از ترس دشمن خیالی خودزنی میکند، با بحران خودکشی، اعتیاد و فرار در نظامیان ارتشش مواجه است، در عالیترین سطوح حاکمیتیاش میتوان نفوذ کرد، اطلاعات بیش از دو سوم جمعیتش توسط هکرها سرقت میشود و به دلیل بیثباتی سیاسی و اجتماعی ظرف ۲ سال ۴ دولت تشکیل میدهد؛ حالا ایران را به «مرگ با هزاران ضربه چاقو» تهدید میکند و به گندهگوییهای رسانهای روی آورده است. سیاستی که معمولا برای بازسازی وجهه خود پس از ناکامیهای متوالی در پیش میگیرد. با داستان سراییهای خیالی معدود عملیاتهای موفق برون مرزیاش را بزرگنمایی کرده و انبوه شکستهای تحقیرآمیزش در داخل و خارج اراضیاشغالی را پنهان میکند. اما این بزرگنمایی متوهمانه رسانهای حتی در میان نخبگان اسرائیلی نیز قابل پذیرش نیست.
«یوسی هلیوی» پژوهشگر صهیونیست اکتبر ۲۰۲۱ در یادداشت خود برای معاریو نوشت: «معادله پیشین که میگفت جنگهای رژیم اسرائیل در «میدانهای دشمنان» رخ میدهد، تغییر کرده و بر اساس گزارشهای امنیتی، جنگ بعدی در قلب این رژیم رخ خواهد داد... این جنگ فراگیر حتمی است اما زمان آن مشخص نیست و صراحتا باید گفت، این جنگ منجر به نابودی «دولت اسرائیل» خواهد شد.»
مقابله با ایران از طریق راهبرد «مرگ با هزاران ضربه چاقو» برای صهیونیستها بیشتر یک آرزوی دستنیافتنی است تا برنامهای عملیاتی؛ چیزی شبیه به سودای سرزمینهای از نیل تا فرات. اما باید اعتراف کرد که این راهبرد میتواند جذاب باشد البته به شرطی که آن چاقو پیشتر تا دسته در قلب صاحبش فرو نرفته باشد.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 کسی به فکر سال های خشک نیست
✍️علیرضا خانی
آنچه در لابه لای موضوعات کرونا و تورم و بیکاری و غیره گم شد کسی چندان از آن یاد نمی کند ، بحران خشکسالی است . خشک ترین پاییز در نیم قرن اخیر حادثه کمی نیست که فراموش کرده ایم. سال آبی جدید که از اول مهر آغاز شده است، در حالی به نیمه پاییز نزدیک می شود که میانگین بارش های صورت گرفته در آن حداقل ۲۰ درصد کمتر ازپاییز خشک گذشته است.این روند تمامی برنامه های تأمین آب، انرژی و توسعه صنعت و کشاورزی را با بحران جدی روبرو خواهد کرد و بدون شک سال آینده ما با جیره بندی آب در بسیاری از شهرها مواجه خواهیم بود.
طبق آمارهای رسمی و به اعتقاد کارشناسان، ایران وارد مرحله بحران آب شده است و طی سالهای آینده تأمین آب به یکی از بزرگترین چالشهای کشور در بسیاری از استانها، شهرها و مناطق تبدیل خواهد شد. ایران از نظر جغرافیایی در بخش نیمهخشک و خشک جهان قرار گرفته به شکلی که میانگین بارش درایران حدود ۲۵۰ میلیمتراست؛ درحالی که میانگین جهانی حدود ۸۵۰ میلیمتراست .
عواملی مثل تغییر اقلیم، خشکسالی، سیل، جنگل زدایی، افزایش آلودگی، گازهای گلخانه ای و استفاده بیهوده از آب می توانند باعث کمبود منابع شوند.
حدود پنجاه سال پیش، زمانی که جمعیت جهان کمتر از نصف جمعیت ۸ میلیاردی فعلی بود، تصور این بود که آب یک منبع نامحدود و بینهایت است.میانگین مردم جهان، مانند امروز ثروتمند نبودند، کمتر مصرف میکردند و گوشت کمتری میخوردند، بنابراین آب کمتری برای تولید مواد غذایی نیاز بود. آنها به یک سوم حجم آبی که ما در حال حاضر از رودخانه برداشت میکنیم نیاز داشتند. امروز، رقابت برای منابع آب بسیار شدیدتر است.
در ایران تا حدود سه دهه پیش به طور میانگین سالانه حدود ۴۱۱ میلیارد متر مکعب بارندگی در کشور داشتیم که از این میزان حدود ۷۰ درصد معادل۲۹۴ میلیارد متر مکعب تبخیر می شد و تنها ۹۲ میلیارد متر مکعب آن به صورت روان آب جریان می یافت.مجموع این میزان آب، همراه با ۲۵ میلیارد متر مکعب آب برداشت شده از منابع آب های زیرزمینی و همچنین ۱۳ میلیارد آب ورودی از رودخانه هایی که سرچشمه در خارج کشور دارند، ۱۳۲ میلیارد متر مکعب آب تجدید شونده کشور را تشکیل می داد.
اما به گفته عیسی کلانتری از حدود ۱۳۲ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر در دهه ۶۰ که سهم هر ایرانی از آب را هزار و۳۰۰ متر مکعب کرده بود اکنون با افزایش جمعیت و کاهش شدید بارندگی ها سهم هر نفر اکنون به زیر یک هزار متر مکعب رسیده است.
در واقع ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آب تجدید پذیر دهه های پیشین در سال های اخیر به ۹۰ میلیارد متر مکعب رسیده و پیش بینی می شود امسال به ۸۰ میلیارد متر مکعب برسد که به گفته کلانتری این یک فاجعه است.
حدود ۸۵ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود که راندمان بسیار ناچیزی دارد به گونه ای که میزان هدر روی آن به ۹۰ درصد می رسد. نظام های بهره وری آب در بخش کشاورزی باید کاملا دگرگون شود و با استفاده از تکنولوژی آبیاری تحت فشار ( قطره ای و بارانی) بهره وری به حداکثر و هدر روی به حداقل تنزل یابد. این کار نیازمند سرمایه گذاری کلان است که متاسفانه اقتصاد امروز رمق آن را ندارد. استفاده از تکنولوژی آب شیرین کن به حداکثر برسد که این کار نیز نیاز به سرمایه گذاری گسترده دارد.بالاخره اینکه آمایش آبی انجام شود. آمایش آبی یعنی تقسیم متوازن جمعیت و صنایعی که مصرف آب دارند به نسبت شرایط اقلیمی. کاری که می بایست در طول دهه ها انجام می شد و نشده است…
از دلایل بحران آب در ایران را میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* ورود به دوران خشکسالی با پایان نامعلوم.
*کشاورزی بسیار پرمصرف و پرهزینه به گونه ای که ۹۲ درصد آب های استحصال شده صرف کشاورزی می شود و محصئلاتی عمدتا نامناسب با اقلیم تولید می شود.
*سوء مدیریت در استحصال، توزیع و مصرف آب.
*ساختار نامناسب حکمرانی آب، تعدد نهادهای تصمیم گیری ، مدیریت ناهماهنگ، ضعف سازمان حفاظت از محیط زیست و فقدان نگرش دراز مدت.
* توزیع نامناسب جمعیت و نبود آمایش سرزمینی
*ضعف سرمایه گذاری دربه کارگیری روش های نوین استحصال آب از جمله شیرین کردن آب های شور، باروری ابرها.
*ضعف سرمایه گذاری دربه کارگیری روش های مدرن مصرف آب بویژه در بخش کشاورزی از جمله روش های آبیاری تحت فشار، قطره ای و بارانی.
«حکمرانی آب» اصطلاحی است که طی دو دهۀ اخیر راه خود را به ادبیات حوزۀ آب باز کرده است. این واژه بیانگر تغییر در مناسبات دولتـ جامعه در کشورهایی است که مسئولیتها و فعالیتهای مرتبط با مدیریت آب و خدمات آتی آن را به شکل اساسی افزایش و توسعه دادهاند. حکمرانی آب به همۀ فعالیتها و نظامهایی اطلاق میشود که در فرایند سیاستگذاری و تصمیمگیری درباره توسعه و مدیریت منابع آب نقش دارند. ماهیت اصلی حکمرانی آب سیاسی است و مشخص میکند چه کسی و چه میزان در استفاده از منابع آبی محقّ است. رویکردهای حاکمیت آب باید شفاف، فراگیر، منصفانه، منسجم و یکپارچه باشند همچنین عملیات یا اجرای حاکمیت آب باید پاسخگو، کارا، مسئول، و پایدار باشد
اعتراضات دو ماه پیش در استان خوزستان نشانه بسیار روشنی است از اینکه کشور به طور آشکار وارد تنش آبی شده است. نشانه های جنگ آب در کشور سالیانی است نمایان شده است. از اختلافات کشاورزان چهارمحال و بختیاری با اصفهان بر سر حقابه زاینده رود تا هجوم برخی کشاورزان اصفهانی و تخریب خط لوله انتقال آب به یزد.
هشدارهای کارشناسان محیط زیست درباره مهاجرت ناگزیر جمعیت جنوب و شرق کشور به سمت شمال و غرب تا فرونشست دشت ها و از بین رفتن سفره های زیرزمینی و خطر بروز سیل های مخوف ـ در اوج خشکسالی ــ و تغییر اقلیم آن طور که ضرورت داشت جدی گرفته نشد. کشور سرگرم مسائل سیاسی و اقتصادی و بین المللی بود و مسائل بنیادی و زیربنایی به حاشیه رفت.
برای فائق آمدن بر بحران آب ، یا در واقع مدارا با بحران آب، باید به مردم بیاموزانیم که در جغرافیای کم آب واقعیم و این کم آبی با ما خواهد ماند. باید روش های صحیح مصرف آب را که هنوز بسیاری از مردم و مسئولان نمی دانند یاد بگیریم. در عین حال ضرورتا دولت باید در زمینه تکنولوژی هایی که بهره وری آب را بشدت افزایش می دهد سرمایه گذاری کند و شرایط سرمایه گذاری بخش خصوصی را فراهم آورد.
سرمایه گذاری در تولید و استحصال آب ، اعم از تکنولوژی آب شیرین کن و باروری ابر تا سدسازی و غیره از ضروریات مقابله با کم آبی است.
همچنین آمایش سرزمین و سیاست توزیع متناسب جمعیت از دیگر لوازم کنارآمدن با بحران آب است. پراکنش جمعیت باید متناسب با منابع آب باشد تا از تنش ها و بحران های منطقه ای در کشور پیشگیری شود. طبق آماری که هفته پیش مرکز آمار منتشر کرد در حالی که میزان باروری در بسیاری از استانها پایین است ، این میزان موالید در خشک ترین استانهای کشور یعنی سیستان و بلوچستان ، خراسان جنوبی و یزد بالاترین میزان درکشوراست. طبیعتا این اتفاق منجر به کمبود شدیدتر آب در این نواحی خواهد شد که عوارض زیادی خواهد داشت. دولت باید از هم اکنون و قبل از تبدیل بحران آب به بحران اجتماعی و سیاسی برای تامین آب مازاد جمعیت این استانها چاره اندیشی کند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 تشکر از سفر رییسجمهور به خوزستان
✍️ الیاس حضرتی
سفر از پیش اعلام نشده آقای رییسی، رییسجمهور به مناطق زلزلهزده اندیکا، از آن نظر اهمیت دارد که قطعا در سرعت گرفتن امر بازسازی و کمک به مردم و عشایر منطقه برای جبران خسارتهای وارده تاثیر بسیار خواهد داشت.
از سوی دیگر خوزستان در سالهای اخیر با مشکلات بسیار نظیر سیل و آب شرب و سایر مایحتاج مردم روبهرو بوده است که در این سفر رییسجمهور در جریان آنها نیز قرار خواهد گرفت و به همین سبب پیشبینی میشود این سفر منشا خیر و برکت باشد. ما روزنامهنگاران از گذشته شاهد بودهایم که در مصیبتهایی این چنینی برای مردم نقاط مختلف کشور رییسان جمهوری کمتر به مناطق گرفتار سفر کردهاند و در بیشترین حالت معاون خود یا وزیران را به این سفرها فرستادهاند. سفر آقای رییسی نشان داد که وی هیچگاه قصد تهراننشینی ندارد و سراسر کشور را عرصه کار و فعالیت خود میداند. ناگفته پیدا است که با چنین سفرهایی وزیران و مدیران دولت نیز تشویق میشوند در مشکلات ریز و درشت، خود به سراسر کشور سفر کنند و همین سفرها بسیاری از گرههای توسعه و پیشرفت و البته مشکلات مردم و صاحبان صنعت و کشاورزی را خواهد گشود.
همین که کشاورز خوزستانی دیروز با رییسجمهوری روبهرو شده و با او از مشکلات خود گفته است در واقع به اصل و اساس مدیریت انقلابی و مردمی رسیدهایم.
همچنان که مطبوعات گاه قلم به انتقاد میگشایند، باید در این گونه موارد قلم به تحسین بگشایند و از رییسجمهوری به خاطر چنین سفری قدردانی کنند. البته گفتنی است که سفر برنامهریزی شده رییسجمهوری به استانها و نقاط مختلف کشور که سوای چنین سفرهایی است، خواست مردم سراسر ایران است و امیدوارم که رییسجمهور و تیم همراه او در آن سفرها نیز موفق باشند.
🔻روزنامه شرق
📍 پشت پا به ایدئولوژی؟
✍️احمد غلامی
شاید اگر بگوییم سیاست داخلی و بهتبع آن مسائل اجتماعی و سیاسی در یک تعلیق ناخواسته به سر میبرد، چندان اغراق نباشد. ممکن است بخشی از این بلاتکلیفیها و سردرگمیها خاصه در وضعیت اقتصادی به برجام بازگردد، اما مسائل سیاسی و اجتماعی و گشودگی در این حوزهها ارتباط مستقیمی به برجام ندارد. آنچه همه بر سر آن توافق دارند، پذیرش این تعلیق است؛ تعلیقی که از اواخر دوره ریاستجمهوری روحانی آغاز شد و این امیدواری وجود داشت که با روی کار آمدن دولت سیزدهم و ابراهیم رئیسی، مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از حالت تعلیق خارج شده و جنبوجوش در طبقات اجتماعی، حتی به لحاظ صوری اتفاق بیفتد. اما چنین نشد و در بر همان پاشنه چرخید. تازهنفسها و تازه ازراهرسیدههای سیاست میپنداشتند خودِ همین جابهجایی منشأ تحریک و پویایی خواهد شد، اما نهتنها چنین چیزی رخ نداد، بلکه طیفهای مختلف اصولگرایان، آنچنان درگیر مسائل خود و حواشی سیاست شدهاند که بعید به نظر میرسد در آیندهای نزدیک توجهی جدی به مسائل مردم داشته باشند. هر وقت هم حرفی از مردم به میان میآید، بیش از هر چیز تنگناهای اقتصادی به شیوهای کلیشهای و شعاری بازتعریف میشود و همهچیز دوباره به حالت تعلیق درمیآید. گویا صرفا سخنگفتن از آلام مردم، معضلات مردم را حل میکند. اینک نمایندگان مجلس که همواره در دولت روحانی دم از مردم میزدند، سرگرم کار خویشاند و بیشترین دغدغهشان اتخاذ تصمیمهایی است که خوشایند مردم نیست. شاید طرح صیانت از فضای مجازی یکی از دهها طرحی باشد که نهتنها کمکی به معیشت مردم نمیکند بلکه آنان را با معضلات تازهای دست به گریبان خواهد کرد. اگر دولت روحانی مردم را فراموش کرد و به تسخیر کردارها، مناسک و روابط درونگروهی خود درآمد، اصولگرایان هم منافع شخصی خود و تلاش برای مقبول واقعشدن در منظر نهادهای رسمی را در اولویت قرار دادهاند تا با دوراندیشی گرفتار زمستان قدرت نشوند. خواسته یا ناخواسته این تصویر در آحاد مردم به وجود آمده است که دولتهایی که روی کار میآیند بیش از آنکه به فکر مردم باشند، فکر آینده خویشاند. شاید این طرز تفکر از دولت یازدهم و دوازدهم دور از انتظار نبود، چراکه میپنداشتند بسیاری از جمله نهادهای رسمی در انتظار نشستهاند تا آنان کولهبار خود را جمع کرده، به کنجی خزیده و اعلام بازنشستگی سیاسی کنند. البته با وجود دولت پا به سن گذاشته روحانی چنین چیزی دور از انتظار هم نبود و مهمتر از همه بسیاری از وزرای این دولت از جمیع جهات جزء غیرهای غیرقابل تحمل بودند. این ویژگیها به علاوه شیوه روی کار آمدن مجلس یازدهم و دولت سیزدهم این تصور را تقویت کرد که نمایندگان و دولتیان از فرصت مناسبی برای تحکیم منافع و اختیارات خود برخوردارند. این تصور و اعتمادبهنفسی که منشأ آن نهادهای رسمی بود، موجب شده که مردم بار دیگر فراموش شوند. رئیس دولت سیزدهم هم ناگزیر درصدد است برای رفع این نقیصه دست به سفرهای استانی بزند. جان کلام اینکه دولتهای ایران دچار این بلیه شدهاند که خود را مستأجری میدانند که عمرش در خوشبینانهترین شکل بعد از هشت سال به اتمام خواهد رسید و ازاینرو هرکس در تلاش است توشهای برای آینده خویش جمع کند؛ توشهای برای ماندگاری در قدرت و انباشت ثروت. اینها نکات بسیار ساده و کلیشهای است و فارغ از درست یا غلط بودن آن، ملکه ذهن مردم شده است.
مجلس یازدهم و دولت سیزدهم با شعار عدالت روی کار آمد تا این تصور را از اذهان مردم پاک کند. گیریم این دولت و مجلس، دولت و مجلسی با رأی حداکثری نباشد، اما میبایستی وعدههای خود را عملی کند تا حداقل باورهای ایدئولوژیکی که سالهای سال از طریق رسانههای اصولگرا و چهرههای سیاسی آنان بهعنوان ایدئولوژی خدشهناپذیر در قالب عدالتباوری توصیه، ترویج و تبلیغ شده بود، زنده نگه داشته شود، اما چنین چیزی نه در مجلس و نه در دولت تاکنون دیده نشده است. اگر راه مجلس و دولت اصولگرا به شکست منتهی شود، باقیمانده آنچه میتوانست حامیان اصولگرا و برخی از مردم را همچنان به این گروه پایبند نگه دارد، از بین خواهد رفت. اینگونه به نظر میرسد که اصولگرایان پا جای پای اصلاحطلبان گذاشته و اگر آنان مردم حداکثری را از دست دادند، اینان مردمی را که در هر شرایط پایبند این جریان بودند از دست خواهند داد. آنچه آشکار است اینکه اوضاع از سمت اصولگرایان رو به بهبود نیست و حضور مراجع و دخالت و انتقادات آنان نشان میدهد اصولگرایان پشت پا به ایدئولوژی خود زده و راه دیگری را برگزیدهاند و در این راه چنان مصمم هستند که گهگاه ناگزیرند علیه علما و مراجع قم نیز موضعگیری کنند؛ علما و مراجعی که اصلاحطلبان هرگز در خود نمیدیدند اینچنین رودررویشان بایستند و موضعگیری کنند. آیا سیاست کلان کشور در حال تغییر است؟
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 این روزها باید بلندتر بگویید و تیزتر بنویسید
✍️ محمدصادق جنانصفت
چند روز پیش بود که در شبکه اجتماعی به یکی از اقتصاددانان خوشاندیش و دارای منش و روش روشن اقتصادی که در همین سالهای تازهسپریشده با حضور در یک نهاد پژوهشی راه تازهای باز کرد و شماری از اقتصاددانان جوان را به جامعه ایران معرفی کرد پیام دادم. در پیام چندخطی تصریح کردم با همه فایدههایی که متنهای اقتصادی نشریه معتبر اکونومیست دارد اما حالا وقت این نیست که به همراه دو اقتصاددان جوان دیگر ایرانی نوشتههای اکونومیست را پادکست کنید و نباید ایران ارجمند را در این وضعیت تنها بگذارید.
یادآور شدم نبود وی در صحنه گفتوگو و مجادلههای کارشناسی در این روزهای سخت اقتصاد ایران که به کمک همه کسانی که راه را بلدند به ورود کسانی منتهی میشود که از اقتصاد تنها شعار و رویابافی را یاد گرفتهاند.
این اقتصاددان ایرانی که آداب و ادب دارد و نیک و بد را خوب از هم جدا میکند با فروتنی پاسخ داد که یادآوری دلسوزانهای داشتهام و قدردانی کرد. این چیزی است که نگارنده در این ماههای پرالتهاب ایران به برخی از اقتصاددانان جوان و کاربلد و نیز به اقتصاددانان آشنا به زیر و بالای اقتصاد ایران و برخی از فعالان اقتصادی که پیش از این در صحنه گفتوگو و مجادله حاضر بودهاند یادآور شده و در همین ستون به آنها پیام دادهام که این روزها نباید اقتصاد را تنها بگذارند. واقعیت این است که تابآوری بسیاری از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی خوشفکر و خوشنام ایرانی انگار در برابر بیاعتناییها و بیراههرویهایی که بوی عمد از آن به مشامهای تیز میرسد خسته و سردرگم شده و آرامآرام به محاق خودخواسته میروند ولی این درست نیست. اقتصاد ایران این روزها نیاز دارد که به کمک آن بیاییم و با نوشتن و سخن گفتن راه را بر بیراههروی بیش از پیش ببندیم حتی اگر تصور کنیم دیگر فایده ندارد. در روزهای خوشی در صحنه بودن و گفتن البته بسیار خوب است اما در صحنه بودن در روزهای سخت واجبتر از نان شب و یک ضرورت اجتنابناپذیر است. پیشروی به اندازه یک سانتیمتر در روزهای دشوار به اندازه پیشرفت چنددهمتری در روزهای آسان ارزش و اهمیت دارد و نباید به دلیل بیمهری سیاستمداران ایران را در وسط معرکه رها کرد. شاید کاری که آقای دکتر طبیبیان میکند و به طور مرتب با رصد رخدادهای ایران و تصمیمهای مدیران به آنها اندرز میدهد و راه را نشان میدهد راه مناسبی باشد و شاید حضور پیگیر و به هر ترتیب در جاهایی که تریبون در اختیار میگذارند ضروریترین تصمیم درباره این روزها باشد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 سادهانگاری مشکلات اقتصادی
✍️ دکتر پویا جبلعاملی
چرا تولید رونق ندارد؟ چون بانکها وام نمیدهند. چرا مردم مسکن مناسب ندارند؟ چون بانکها تسهیلات نمیدهند. چرا جوانان ازدواج نمیکنند؟ چون بانکها سخت میگیرند و به جوانان کمک نمیکنند.
چرا تورم وجود دارد؟ چون بانکها بهویژه بانکهای خصوصی موجب رشد پول هستند. چرا کارگران فلان کارخانه سه ماه است حقوق نگرفتهاند؟ تقصیر بانک است. چرا وضع اقتصاد چنین است؟ تقصیر بانکهاست.
تقلیل همه مشکلات اقتصاد به سیستم بانکی در حالی صورت میگیرد که وضعیت بانکها خود معلول شرایط و اتخاذ استراتژیهایی است که برای چند دهه تداوم داشته و متکی به نوع نگاه و بینش غیرعلمی به بانک است که امید میرود در دوران حاضر تغییر کند. چارچوب این بینش متکی بر چند پایه است. اول، عمل بانکها ذاتا غیرمشروع است. این بینش نمیتواند تمایزی بین ربا و بهره (سود بانکی) قائل باشد. بنابراین حتی اگر بهطور مستقیم به زبان نیاورد، کنش بانکی را کنش متکی بر اصول اخلاقی نمیبیند. این رکن راه را برای مداخلات پی در پی در عملکرد بانکها باز میکند؛ به شکلی که نقش اصلی بانک در دنیای مدرن که عامل محوری پیشرفت اقتصادی بوده؛ یعنی تعادلبخشی در بازار وجوه وامدادنی کمرنگ میشود.
دوم، بر پایه این دیدگاه، بانک اگر بخواهد واقعا به نوعی عمل ذاتا غیرمشروع خود را تطهیر کند، باید اقدام به دادن وام به نرخ بسیار نازلی کند که حتی در سطح تورم نیست. نتیجه نهایی این نگاه، آن است که در زمان سررسید، اصل و سود وام اخذشده بهطور واقعی کمتر از مقدار اولیه وام است. از این رو سیستم وامدهی در ایران همواره و همیشه دچار کسری مزمن است و برای جبران این کسری نیاز به تزریق پول است و در نتیجه تورم بهطور مزمن و دردآوری در ایران همواره بالاست و ما رکورددار تورم دورقمی در بلندمدت هستیم. به علاوه، همین نرخ نازل موجب ایجاد رانتی برای متقاضی وجوه میشود که منشأ انحرافات عدیده میشود و صاحبان این بینش بر آن هستند تا با نظارتهای گسترده مانع آن شوند. درحالیکه از ابتدا نباید این رانت تعریف میشد. جالب آنجاست همان کسانی که با این بینش واضع این رانت هستند، میپرسند چرا بانکها به شرکتهای اقماری خود وام میدهند؟
اما پایه سوم این بینش بر نوعی سادهانگاری محض از تامین مالی بانک بنا شده است. این بینش طرف عرضه وجوه وامدادنی را به کل فراموش میکند و میانگارد بانک منابع لایزال مالی دارد و از این رو میتوان هر طرح توسعهای را بر آن سوار کرد. همین انگاره متوهمانه ابدی بودن منابع بانکها است که همه مشکلات اقتصاد را بر گردن بانکها میاندازد. وقتی این انگاره در مقام برطرف کردن مشکلات برمیآید، فقط لازم است تعریف کند بانک به هر بخش اقتصاد چه مقدار منابع دهد و مراقب باشد کسی از آن منحرف نشود. در این بینش جایی برای تعادل میان عرضه و تقاضای وجوه وامدادنی در سیستم بانکی وجود ندارد. جالب آنجاست که این تصور خام، توسط برخی از کارشناسان نیز تئوریزه میشود. آنجا که میگویند هر اتفاقی هم بیفتد پول از بانک خارج میشود و باز به بانک برمیگردد و دیگر عدم تعادلی مطرح نیست یا عنوان میشود پول خنثی نیست و با آنکه از هیچ خلق میشود، میتواند موجب رشد تولید شود و میتوان با خلق پول تولید را رونق داد!
در مقام پاسخ باید گفت اولا بانک وکیل سپردهگذار است و عرضه از سوی پساندازکنندگان صورت میگیرد. بنابراین این حق را نداریم که بهطور یکطرفه سیاستورزی کنیم و تنها طرف متقاضیان وام را بگیریم. ثانیا بانک باید بهعنوان وکیل سپردهگذار، منابع خود را به جایی تخصیص دهد که بالاترین بازدهی را دارد و جای این پرسش است که چگونه یک طرف سومی وارد این رابطه شود و برای منابع بانکها که منابع مردم و سپردهگذاران است، تعیین تکلیف کند؟ ثالثا، برای هر دارایی بانک بهصورت وام، بدهی بهصورت سپرده وجود دارد. بنابراین تلف شدن دارایی به معنی آن است که بانک قادر نیست به سپردهگذار پاسخ دهد و تقلیل موضوع به چرخه پول در سیستم بانکی، نوعی خامانگاری درباره عملکرد سیستم بانکی است. رابعا، پول نهاده تولید نیست، تسهیلکننده مبادلات است. آنچه تولید و رشد اقتصادی به آن نیازمند است سرمایه است.
برطرف کردن این بینش، موجب بازگشت سیستم بانکی به جایگاه اصلی خود و کارآ کردن بازار وجوه وامدادنی است. برطرف کردن این بینش یعنی بپذیریم با تعریف خطوط اعتباری، با وامهای ارزانقیمت، با تعیین تکلیف برای سپردههای مردم، هیچ کشوری پیشرفت نکرده است و ما نیز از آن مستثنی نیستیم. آری، صنعت بانکداری خود نیازمند توجهی فارغ از چارچوبهای ذهنی گذشته است.
مطالب مرتبط