🔻روزنامه ایران
📍 چرا بودجه ۱۴۰۰ غیرواقعی و ۱۴۰۱ واقعی نوشته شد؟
✍️ دکتر محمد کهندل

دولت دوازدهم و شخص آقای نوبخت بودجه ۱۴۰۰ را با فرض لغو تحریم‌ها بستند و گواه این مدعا هم پیش‌بینی دو‌برابری میزان صادرات نفت بود که محقق نشد. در واقع بودجه سال ۱۴۰۰ با اعداد غیرواقعی تنظیم شد که قابلیت تحقق نداشت. اتفاقی که از منظر سیاسی تبعات فراوان به‌دنبال داشت. چرا که غربی‌ها متوجه شدند کشور به درآمد نفتی احتیاج دارد. آنها مطمئن شدند که ما در بودجه سال ۱۴۰۰ روی برداشته شدن تحریم‌ها حساب باز کرده‌ایم. این شرایط به اروپایی‌ها امکان داد برای تحمیل خواست‌هایشان فشار بیشتر بر ایران تحمیل کنند. علاوه بر تبعات سیاسی از منظر اقتصادی هم پروژه‌های عمرانی به تعویق افتاد. این یعنی پیوند زدن بودجه سال‌جاری به درآمدهای حاصل از برجام که خسارت‌های قابل توجهی به کشور تحمیل کرد. در حالی که اگر برعکس عمل می‌کردیم و نشان می‌دادیم که بدون وابستگی به نتایج حاصل از توافق، بودجه را بسته و توان اداره کشور با وضع موجود را داریم به‌طور قطع در مذاکرات برجامی و مواجهه با غرب نیز توفیقات بیشتری به‌دست می‌آوردیم. همچنین باید به این نکته هم اشاره کرد که در نظر گرفتن درآمدهای غیرقابل تحقق در بودجه، دولت را ناچار به استقراض از بانک مرکزی می‌کند که اثرات تورمی دارد و در بعد روانی نیز انتظارات تورمی را شدت می‌بخشد. علاوه بر آن یکی از اصول واقعی بودجه‌نویسی این است که بر درآمدهای واقعی و حتماً محقق شده، متمرکز باشد. در این حالت اگر درآمد بیشتری حاصل شد هم استقراض بانک مرکزی پرداخت می‌شود وهم می‌توان یک لایحه در قالب متمم بودجه به مجلس داد.
در صورتی که دارایی‌های ناشی از تحریم و دارایی‌های بلوکه شده آزاد شد و در اختیار ما قرار گرفت طرح‌های ناتمام زیادی وجود دارد که از این طریق می‌توان منابع آن را تأمین کرد یعنی برای درآمد بیشتر راه حل وجود دارد اما درآمد کمتر تبعات اقتصادی و سیاسی در پی خواهد داشت. همچنین بودجه‌ریزی واقع‌بینانه منطق و اسلوب بودجه‌نویسی را هم رعایت کرده که بر اعتبار بودجه می‌افزاید. اقدام آقای نوبخت و همراهانشان در بودجه سال‌جاری بسیار باعث تعجب است. بودجه‌ریزی انبساطی آنها منجر به افزایش نقدینگی و تورم بیش از ۵۰ درصدی شد در حالی که در بودجه ۱۴۰۱ بحث بر سر انبساطی و انقباضی بودن بودجه نیست بلکه اقدامی اصلاحی در جهت رعایت رویکرد واقع بینانه و ساختارمند بودجه است. این بدان معناست که بودجه ۱۴۰۱ متکی به درآمدهای نفتی و شرایط لغو تحریم‌ها بسته نشده و مصداق آن میزان فروش ۱/۲ میلیون بشکه نفت برای سال آتی و نرخ تسعیر ارز ۲۳ هزار تومانی است که بیانگر آن است این بودجه بدون کسری و با لحاظ ادامه شرایط تحریم‌ها تنظیم شده است.
🔻روزنامه کیهان
📍 طرحی برای آبادی دنیا و آخرت مسئولین!
✍️جعفر بلوری

۱- پیر مرد بود. پشت تلفن با صدای لرزان گفت: «کاسبی قدیمی‌ام. می‌خواهم پیامی به آقای رئیس‌جمهور برسانم. طرحی دارم برای حل ریشه‌ای و دائمی مسکن! اگر اجرا کند، هم دنیایش آباد خواهد شد هم آخرتش.» ذهنم رفت به سمت تلفن‌هایی از این دست که
هر از چندگاهی به روزنامه‌ها می‌شود. اینکه مثلا، می‌تواند با یک برنامه کاری کند کارستان. مثلا دلار را برساند به ۳ هزارتومان! آن هم تضمینی! دلم نیامد گوشی را قطع یا ردش کنم. گفتم طرحت چیست همین‌جا بگو؟
- قول می‌دهی به آقای رئیسی برسانی؟
- من فقط خبرنگارم. فقط می‌توانم بنویسم. شاید ببیند شاید هم نه.
دلم سوخت. برای اینکه دل پیرمرد نشکند، گفتم بیا روزنامه تا ببینمت. طرحت را هم بیاور. پیر مرد آمد اما دنبال حل بحران مسکن نبود. دنبال مسکن بود. می‌گفت با آمدن آقای رئیسی امیدوار شده برای همین آمده تا صدایش را به گوش او برساند:
«به رئیس‌جمهور بنویس افرادی مثل من هستند که در سن
۷۰ سالگی مستاجرند. نه توان پرداخت پیش قسط ثبت‌نام مسکن را دارند، نه توان قسط دادن را دارند و نه حتی توان آوردن یک ضامن را...»
موقع خداحافظی فهمیدم در حوالی شوش زندگی می‌کند.
۲- با پیروزی آقای رئیسی و بازگشت دولت به ریل انقلاب و از همه مهم‌تر شروع خوب این دولت در برخی عرصه‌های داخلی و خارجی، امیدها به بهبود شرایط اقتصادی و بازگشت عزت به کشور افزایش یافته است. این افزایش امید را فقط ما نمی‌گوییم. نظرسنجی‌های بین‌المللی هم می‌گویند. این پیر مرد یکی از چند ده نفری است که بشخصه از نزدیک گفت‌و‌گو کرده یا شاهد گفت‌و‌گویشان بوده‌ام. حتما شما هم شاهد چنین گفت‌و‌گوهایی بوده‌اید. آنها شاید کمی مردد باشند اما امیدوارند و دولت محترم آقای رئیسی نباید، این امید را از مردم بگیرد. این امید از جنس امیدهای تقلبی و ساختگی حاصل از پروپاگاندا نیست که کارکردی جز فریب برای جمع‌آوری رای ندارند. این امید کاملا واقعی است. از مدیریت عالی کرونا و کاستن از مرگ و میر
روزانه ۷۰۰ نفر به ۸۰ نفر بگیر تا پیوستن به پیمان امنیتی اقتصادی شانگهای و این روزها قرارداد سوآپ گازی سه جانبه... همه نشان می‌دهد این دولت، از جنس دیگری است و می‌توان به آن امید بست. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های وجود این امیدواری، جیغ بنفشی است که عاملان وضع موجود این روزها مرتب و همه روزه می‌کشند. یک مورد
- فقط یک مورد- از دهها اقدام مثبت و بزرگی را که این دولت طی همین ۱۰۰ روز انجام داده را نشان دهید که به آن حمله نکرده باشند. از سفرهای استانی و مدیریت میدانی امور بگیر تا مدیریت خوب بیماری کرونا و دستاوردهای بعضا بی‌نظیر خارجی. به اسم نقد، یا ردش می‌کنند یا مصادره‌اش می‌نمایند. امیدوار شدن مردم به دولت و مجلس انقلابی تبدیل به کابوسشان شده چرا که افزایش موفقیت و امید یعنی،
راه و روش آنها غلط بوده. با پایین کشیدن یا مصادره دستاوردهای دیگران می‌خواهند خود را بالا بکشند!
۳- گفته می‌شود امروز در کشور، چیزی نزدیک به ۳۵ میلیون نفر
در خانه‌های استیجاری زندگی می‌کنند. یعنی حدود ۴۰ درصد از جمعیت ۸۴ میلیونی کشور مستاجرند. براساس برخی مطالعات صورت گرفته، مستاجران با احتساب پول پیش، چیزی بیش از
۵۰ درصد درآمد ماهیانه شان را صرف اجاره بها می‌کنند. انباشت
۸ ساله تقاضا برای مسکن به دلیل کوتاهی‌های صورت گرفته در دولت قبل و در کنار توقف طرح مسکن مهر از جمله دلایلی است که باعث به وجود آمدن چنین شرایطی شده است. بنابر این به نظر می‌رسد اگر مشکلات کشور را به ترتیب اولویت لیست کنیم، «مسکن» یکی از آن مسائل در صدر لیست خواهد بود. وجود طرح «نهضت ملی مسکن» در دولت آقای رئیسی یعنی، دولت به خوبی این اولویت را تشخیص داده ‌اما، آیا در این طرح شرایطِ امثال این پیرمرد هم پیش‌بینی شده؟ آیا قشرهای بسیار ضعیف جامعه هم می‌توانند صاحب خانه شوند؟ در تمام جوامع دنیا اقشار «بسیار ضعیف» با کمی بالا و پایین در تعداد وجود دارند. شناسایی آنها هم کار زیاد سختی نیست. راه‌حل‌هایی هم برای تامین سرپناه چنین اقشار مظلومی ‌اندیشیده شده است. پیرمرد می‌گفت طرحی برای بهبود شرایط مسکن دارد که در صورت اجرایی شدن آن، دنیا و آخرت آقایان مسئول، آباد می‌شود. شاید
«توجه داشتن» به چنین قشری از جامعه که از توصیه‌های موکد
امام راحل هم هست، همان طرحی است که مد نظر او بوده. در این صورت، طرح پیر مرد درست بوده و قطعا رسیدگی به چنین قشری، از اوجب واجبات بوده و دنیا و آخرت مسئولین را آباد خواهد کرد. خدا بر درجات امام راحل بیفزاید که لحظه‌ای از اقشار ضعیف و محرومین غفلت نکرد و خدمت به این قشر را بالاترین عبادات می‌دانست:
«گمان نمی‏کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» (صحیفه امام، ج‏۲۰، ص: ۳۴۲)
ضمن اینکه اگر جمهوری اسلامی ایران تا امروز در برابر این همه فشارهای سنگین و عجیب داخلی و خارجی دوام آورده، پس از لطف خدا، به خاطر پای کار بودن همین اقشار ضعیف و محروم جامعه بوده است:
«تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‏بضاعت گردانندگان و برپا دارندگان واقعی انقلاب‌ها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم‏... (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۸۶ و ۸۷)
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 کاش آمریکا هم در مذاکرات بود
✍️ نعمت احمدی

اخبار متبــادری از وین به گوش می‌رسد. در سومین روز ادامه مذاکرات درباره موضوعات اصلی که دو روز گذشته پیگیری شد، ادامه دارد. گفته می‌شود روز چهارشنبه با محور لغو تحریم‌ها، مذاکرات پیش می‌رود. کلیه کارگروه مسائل هسته‌ای در سطح کارشناسان و با حضور نمایندگان گروه ۱+۴ و اتحادیه اروپا و در غیاب نماینده آمریکا در هتل کوبورگ وین در جریان است. ظاهرا بنا به اخبار رسیده توافق شده که اعضای ارشد برجــام کار خود را آغاز کنند. از طرفی هیات پر و پیمان ایرانی هم در وین ســرگرم برگزاری جلسات کارشناسی با موضوع رفع تحریم‌هاست. موضوعی که کارشناسان کشــورمان در جلسه سه‌شنبه در کارگروه رفع تحریم‌ها با حضور نمایندگان ۱+۴ و اتحادیه اروپا به تشریح دیدگاه‌های خود پرداختند و رویه و دیدگاه‌های گروه مذاکره کننده ایرانی را در خصوص نحوه پیشبرد مذاکرات تشریح کردند. عمده‌ترین مسئله به تاکید نمایندگان ایران بر این مهم تاکید دارد که تحریم‌ها باید رفع شود. بنا به گزارش خبرگزاری‌ها تا اینجای کار نمایندگان سایر کشورها هم آمادگی و جدیت خود را برای تعامل در موضوع رفع تحریم‌ها ابراز داشته‌اند و ظاهرا مشخص است که فضای مذاکرات مثبت است. هرچند راه دشواری تا رسیدن به توافق نهایی پیش پای گروه‌های مذاکره‌کننده است. کارشناسان و اعضای هیات مذاکره‌کننده حصول توافق را دور از دسترس نمی‌دانند، خبرگزاری‌ها این بخش از سخنان علی باقری‌کنی را مورد توجه قرار داده‌اند: «جمهوری اسلامی برای مذاکره اراده جدی و برای دستیابی به توافق آمادگی عملی دارد». اما جنبه منفی قصه را هم باید درنظر گرفت. رابرت مالی، نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور ایران و نیز تحرکات دولت اسرائیل، فضاسازی منفی و شرایط اخلال در مذاکرات را تعریف می‌کند. پرسش کلی مردم این است: جای هیات آمریکایی در مذاکرات وین کجاست؟ وقتی اخباری مبنی بر هماهنگی با اسرائیل از ناحیه گروه آمریکایی به گوش می‌رسد. گروه ۱+۴ که در مورد برجام با هم اختلافی ندارند. این آمریکاست که از برجام خارج شده است و همه دعواها با این است که آمریکا را به وضع قبل از خروج از برجام که در زمان دونالد ترامپ صورت گرفت، برگردانند. وقتی مذاکره مستقیم با آمریکا صورت نمی‌گیرد و مذاکرات ایران با دیگر اعضا در جریان است، سرانجام باید این مذاکرات به گروه آمریکایی منتقل شود چه بسا بین تیم مذاکره کننده ایرانی و تیم گروه ۱+۴ و نیز اتحادیه اروپا توافق و تفاهمی صورت بگیرد اما در انتقال مذاکرات به گروه آمریکایی، توافق حاصل شده مورد قبول آنان واقع نشود. دوباره رشته مذاکرات از هم پاره خواهد شد. بازار در مقابل اخبار وین با احتیاط عمل می کند. نبض بازار این روزها در خوف و رجای اخبار وین به تلاطم افتاده است و هر اظهارنظری از ناحیه گروه‌های مذاکره‌کننده انعکاس خاص خود را دارد و تاثیر مثبت و منفی را در گروه‌های ویژه اقتصادی باقی می‌گذارد. برای نمونه، صنف خشکبار در طول سال منتظر رسیدن کریسمس و ژانویه در اروپا و عید سال نوی چین در شرق آسیا می‌باشد که محصول عمده این ایام یعنی پسته، خرما و زعفران را صادر کند. وقتی دلار که پایه اصلی معاملات خارج می‌باشد، متزلزل است این صنعت به دل خواب زمستانی سپرده است. بازار دلار به شدت رسیدن به توافق هسته‌ای را تعقیب می‌کند و منتظر نتایج آن است. علاوه بر اثرگذاری روی قیمت ارز می‌توان زمینه‌ساز کاهش انتظارات تورمی هم در خصوص مذاکرات برجام بود. بدون توافق هسته‌ای کسب و کار مردم رونقی ندارد و کسی نمی‌تواند برای مدیریت قیمت‌ها اقدام کند. توازن خرید و فروش دلار آمریکا بهم خورده است. بازار نقل و انتقال پول بین تجار که در صادرات دستی دارند، متوقف مانده است. ایران و آمریکا در دو خط موازی نسبت به بازگشت به برجام حرکت می‌کنند که به باور نگارنده اگر می‌خواهند به‌هم برسند باید مذاکره رودررو داشته باشند. شرایط آنقدر حساس است که هر نقل قولی می‌تواند وضع شکننده میز مذاکرات را از این هم شکننده‌تر کند. روز سه‌شنبه خانم جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به سوال خبرنگاران مبنی بر اینکه نظر آمریکا درخصوص گزارش مقامات اروپایی در خصوص مثبت بودن مذاکرات و جدی بودن ایران چیست، می‌گوید ارزیابی این امر برای آمریکا مشکل است. نمی‌خواهم در آمریکا پاسخ شما را نسبت به مذاکراتی که در وین جریان دارد، بیان کنم. جالب است! مگر دولت آمریکا کانال ارتباطی با نماینده برجامی خود در وین ندارد که خانم جن ساکی اینگونه پاسخ می‌دهد؟ ما متعهد به مسیر دیپلماتیک هستیم. این چیزی است که رابرت مالی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و دیگران برای آن تلاش می کنند اما نمی‌توانیم پیش از پایان پروسه، اظهارنظر کنیم. وقتی که سخنگوی کاخ سفید اینگونه نسبت به مذاکرات وین قضاوت می‌کند، باید درنظر گرفت موارد اختلافی ایران با گروه ۱+۴ زیاد است.برای نمونه، باید به مسئله سانتریفیوژها پرداخت. دیپلمات‌های اروپایی در جمع خبرنگاران در این خصوص یعنی تعداد سانتریفیوژها گفته‌اند. مسئله سانتریفیوژهای ایران یکی از اختلافات موجود در مذاکرات وین است که از روزهای نخست مذاکره راجع به آن بحث می‌شود. علاوه بر خبرگزاری رویترز که نگاه مثبتی نسبت به ایران و مسئله برجام ندارد واخبار منفی را بیشتر منتشر می‌کند از قول دیپلمات‌های درگیر مذاکره که خواست نام آنها فاش نشود، گفته است: وقتی برای صرف کــردن بر روی تعارفات نداریم. اگر ایرانیان نشان ندهند که درباره این مسئله جدی هستند، به مشکل برخورد خواهیم کرد. ۴۸ ساعت آینده مهم است. اما باید درنظر گرفت ایران به حق از ابتدا این خواسته را مطرح کرده است که مذاکرات برجامی در گذشته تمام شده است و آنچه منجر به صدور قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل شده، حاصل مذاکرات برجامی است. این آمریکاست که از برجام خارج شده است و حال که رئیس‌جمهور آمریکا تغییر کرده و رئیس‌جمهور جدید می‌خواهد به برجام برگردد، نیازی به مذاکره نیست. آمریکا به شرایط قبل از خروج ترامپ از برجام برگردد، کلیه تحریم‌ها را رفع کند. ایران برابر گزارشات آژانس از برجام خروج موضوعی نداشته است و مدیرکل آژانس گزارشی از خلاف ایران نداده است. اینکه در وین آمریکا یک طرف مذاکره نیست و مع‌الواسط در جریان مذاکرات قرار می‌گیرد، نقطه ضعف گفت‌وگوهای این دوره وین است. کاش طرفین حساسیت موضوع را درک می‌کردند و آمریکا هم در آن‌سوی مذاکره رودررو شرکت می‌کرد. غیبت آمریکا در نهایت به ضررهمه گروه‌هاست. شرایط شکننده‌ای که همسایگان خصوصا اسرائیل از آن خشنود هستند. چین و روسیه بازیگرانی هستند که دنبال منافع خود می‌باشند. این دو کشور که در قامت دوست ایران ظاهر می‌شوند، دوستانی هستند که به شش قطعنامه فصل هفتمی علیه ایران رای مثبت داده‌اند. این دو کشور بر این باور سیاسی اعتقاد دارند که در عالم سیاست دشمن دائمی وجود ندارد. منافع ملی کشورها شرط است. در بازی پیش رو، باید دید منافع چین و روسیه بالا و پایین رفتن کفه‌ترازو به نفع کدام گروه است که چین و روسیه در آن کفه، بنشینند. ایران یا طرف مقابل؟ کاش آمریکا در آن‌سوی میز مذاکره در وین حضور مستقیم داشت و تیم مذاکره‌کننده ایران رودررو و مستقمیا این خواسته به حق و قانونی و مطابق با برجام را صراحتا مطرح می‌کرد. تحریم‌ها باید لغو شود نه اینکه مع‌الواسطه همین مطلب به وسیله گروه ۱+۴ و اتحادیه اروپا به طرف آمریکایی منتقل شود خصوصا وقتی که منافع همسایگان و اسرائیل و از همه مهمتر بالا و پائین شدن روسیه و چین در مقابل ایران را پیش رو داریم.
🔻روزنامه اعتماد
📍‌ نوری و اقتصاد آموزش و پرورش
✍️ محمد داوری

مجلس شورای اسلامی با رای اعتماد به سومین گزینه پیشنهادی دولت یوسف نوری، آخرین عضو کابینه ابراهیم رییسی را تکمیل کرد. برنامه های یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش برای کسب رای اعتماد از بهارستانی‌ها حول چندین محور و با رویکردهای تحولی ارائه شد که می‌تواند نویدبخش روزهای خوبی برای این دستگاه پهن‌پیکر باشد. متاسفانه جای خالی اقتصاد آموزش و پرورش و رویکردهای تحولی در حوزه سرمایه‌گذاری نیروی انسانی به شدت احساس می‌شود. بی‌تردید پیش نیاز اجرای برنامه‌های تحولی آقای نوری در حوزه آموزش و پرورش، رویکرد تحولی در بحث اقتصاد و نگاه توسعه‌ای به این دستگاه فرهنگ‌ساز کشور است. روشن است که بهترین و پربازده‌ترین سرمایه‌گذاری اقتصادی در هر کشور، سرمایه‌گذاری در ارتقای کیفیت آموزش‌‌ در سنین کودکی است و قطعا این نوع سرمایه‌گذاری می‌تواند در ایجاد و تامین سرمایه انسانی که همانا زیرساخت آینده کشور است، سهم ویژه‌ای را ایفا کند. نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور سال‌هاست که در مقایسه با دیگر بخش‌های کشور، در حوزه اقتصاد و نگاه توسعه‌ای به امر آموزش، تعامل بسیار کمتری را با بخش‌های اقتصادی داشته و شاهد مثال در این بخش تعداد اندک شمار مقالات پژوهشی و دانشگاهی و یا پایان‌نامه‌های اقتصادی ارشد و دکترای مرتبط با آموزش ‌و پرورش است. در صورتی که وزارت آموزش و پرورش با بودجه سالانه بالغ بر ۱۰۰ هزار میلیارد تومان، قریب به یک میلیون فرهنگی و جمعیت هدف ۱۵ میلیون دانش‌آموز بیش از دیگر بخش‌های دولت نیاز به بهره‌برداری از آرا و نظریات علم اقتصاد دارد تا بتواند بهره‌وری در آموزش و پرورش را ارتقا بدهد. وزارت آموزش و پرورش به‌رغم تخصیص‌های بیش از بودجه مصوب، همواره با کمبود منابع و کسری بودجه مواجه بوده است به گونه‌ای که بخشی از بدهی‌های سال قبل را از بودجه سال جدید استفاده می‌کند و این باعث می‌شود تا همیشه این دستگاه درگیر مسائل مالی باشد و به همین دلیل وزیر- هر فردی باشد - در وهله اول به جای پرداختن به امور آموزشی و ارتقای کیفیت، باید به فکر تامین منابع و جبران کسری‌ها باشد و این امر سبب شده تا همواره تربیت و پرداختن به امور کلان آموزشی در حاشیه قرار بگیرد. به همین منظور ازآقای نوری، وزیر دولت سیزدهم که سابقه خدمت در بخش بودجه را دارد و آشنا به مسائل و مشکلات مالی در آموزش و پرورش است و چندی با نهادهای اقتصادی کلان کشور همکاری نزدیک داشته، پیشنهاد می‌شود به نکات زیر که توصیه‌های صاحب‌نظران در حوزه اقتصاد آموزش و پرورش است توجه جامع‌تری داشته باشد:

۱- در تعیین مباحثی مانند تعیین سهم بهینه بودجه آموزش ‌و پرورش از تولید ناخالص ملی، یا تعیین سهم بهینه بودجه پرسنلی (حقوق پرسنل) و بودجه غیرپرسنلی از کل بودجه آموزش ‌و پرورش، یا میزان بهینه تمرکز یا عدم تمرکز در سیاست‌های مدیریتی و بودجه‌ای آموزش‌ و پرورش که بحث‌هایی مطلقا اقتصادی هستند، حضور موثرتری داشته باشند به گونه‌ای که سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه کل کشور در مدت ۴ سال دولت به ۲۰ درصد برسد.
۲- گردش مالی وزارت آموزش‌ و پرورش سالانه بیش از ۲۶۰ ‌هزار ‌میلیارد تومان است؛ گردش مالی‌ای که اگر مطالعات اقتصادی موثری توسط تیم اقتصادی قوی انجام شود به گونه‌ای که دست‌کم یک درصد به بهره‌وری آن اضافه شود، صرفه مالی حاصله، از کل بودجه برخی وزارتخانه‌های کشور بیشتر است.
۳- وزارت آموزش‌ و پرورش با مدیریت سالانه حدود ۱۴‌ میلیارد نفرساعت از عمر کودکان و نوجوانان کشور در کلیدی‌ترین سال‌های شکل‌گیری مهارت‌ها و توانایی‌های‌شان، جایگاهی کلیدی در افزایش (یا کاهش) بهره‌وری اقتصادی کشور در دو دهه آینده را بر دوش دارد. اگر یک اقتصاددان کل عمرش را برای پژوهش‌هایی صرف کند که نهایتا بتواند فقط یک درصد به بهره‌وری این ۱۴‌ میلیارد نفرساعت اضافه کند، این دستاورد به اندازه‌ای برای اقتصاد ملی ارزشمند خواهد بود که بعید است بتوان دستاوردی قابل مقایسه با آن را ارائه کرد. بدین ترتیب نقش وزیر در ساماندهی منابع اقتصادی این وزارتخانه بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
۴- بنابر پژوهش‌های اقتصادی متعدد، توسعه عدالت آموزشی و فقرزدایی آموزشی در رده‌های سنی پایه، کلیدی‌ترین رکن کاهش پایدار نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی در هر کشور است. اگر ‌دولت سیزدهم و نیز وزیر جدید آموزش‌وپرورش ایشان بخواهند رشد قابل ‌توجهی در منابع مالی و سرمایه انسانی این وزارتخانه ایجاد کنند؛ باید موارد زیر را مطمح نظر قرار دهد.
الف- به کارگیری مدل‌های اقتصادی مربوط به «ارزیابی اثربخشی» برای کمی‌سازی جنبه‌های مختلف اثربخشی برنامه‌های مختلف وزارت آموزش‌وپرورش.
ب- شفافیت آماری به معنای انتشار منظم و عمومی آمارهای متنوع مربوط به جنبه‌های مختلف کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی برای انجام پژوهش‌های کاربردی از سوی دانشجویان و اساتید و پژوهشگران اقتصادی.
ج- بازنگری در تعریف مولفه‌های « ارتقای آموزش باکیفیت» متناظر به نیازهای بازار کار در دو دهه آینده و توانمندسازی تک‌تک دانش‌آموزان برای نیازهای بازار کار آینده.
د- کاهش تمرکزگرایی مدیریتی به مفهوم زمینه‌سازی برای تشویق نوآوری‌ها در تمامی بخش های آموزشی و اداری.
ه- به فعلیت رساندن مفهوم مدرسه‌محوری و زمینه‌سازی برای نقش‌آفرینی تمامی مدارس به‌ویژه مدارس مناطق محروم‌ در برنامه‌های کلان فقرزدایی و توانمندسازی آنان در راستای ارتقای کیفیت آموزش، سلامت جسمی، روحی و تغذیه.
امیدوارم صاحب نظران حوزه اقتصاد به‌ویژه اقتصاد آموزش و پرورش با ورود به این بحث نقش موثری را ایفا کنند تا این نهاد هم بتواند گره های اقتصادی خود را بگشاید و هم برای اقتصاد کشور مفید باشد به‌خصوص در زمینه فرهنگ اقتصاد که آموزش عمومی مثل حوزه بهداشت و درمان و آسیب های اجتماعی می تواند نقش آموزشی و پیشگیرانه ای داشته باشد.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بسیج عشق به ایران
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا
می‌گویند از کسی پرسیدند قورمه‌سبزی را با غین می‌نویسند یا با قاف؟ او گفت برای من غین یا قاف فرق نمی‌کند، بلکه گوشت آن مهم است. حال اگر مسائل را با پول یا کلام بخواهیم حل کنیم مانند غین و قاف قورمه‌‌سبزی است، اما مهم آن است که گوشت مسائل را بیابیم و آن را تدارک ببینیم. این مثال را از آنجا آوردم که طبق خبرهای منتشر‌شده قرار است مبلغ ۵/۱هزار میلیارد تومان خسارت به کشاورزان اصفهانی داده شود و می‌خواهند مسائل آب و کشاورزی اصفهان را با پول درمان کنند؛ در‌حالی‌که کشاورزان اصفهان و نه‌تنها اصفهانی‌ها در همه جا آب و روش کشاورزی مناسب و امکانات می‌خواهند و نه پول بدون راه‌حل. آنچه در امروز اصفهان و در سایر نقاط کشور واقع می‌شود هشدارهای عینی درباره مسئله «حفظ ایران» است در‌حالی‌که ظاهرا حکمرانی کشورمان در برابر «تخریب کشور» ساکت نشسته است. نه مجلس و نه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه دولت ظاهرا کاری به آینده کشور ندارند و فقط دنبال برخی جزئیات هستند و سیل بنیان‌کن نشست زمین و تخریب کشور را نمی‌بینند. آقای احمدی‌نژاد با خمیرکردن برنامه چهارم می‌خواست با پول‌درمانی مردم را راضی کند و آقای روحانی هم به بهانه اینکه نمی‌توان توانمندان را از ناتوانان جدا کرد، آن را ادامه داد و یارانه معیشتی هم به آن افزود و ایشان هم به نوعی دیگر نسبت به اجرای برنامه ششم سخت بی‌تفاوتی نشان داد و ازجمله ماده‌های ۳۵، ۳۶ و ۳۷ برنامه ششم را که برای آب و خاک نوشته شده بود، نادیده گرفت. یکی نگفت حالا که ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارید و همه بودجه را به هزینه جاری می‌برید، چرا کمی هم کسر بودجه را به‌خاطر طرح‌های آب و خاک بالا نمی‌برید؟ جالب آنجا بود که در عین نداشتن بودجه و اعتبار عمرانی، دائم از تکمیل طرح‌ها سخن می‌گفتند. حالا هم وزرای محترم از ساخت چهار میلیون مسکن در سال (بدون نوسازی روستاها) و حل مسئله خودرو در سه سال و حل معیشت مردم و وعده‌های دیگر سخن می‌گویند، اما هیچ‌کدام از اعضای دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی درخصوص آینده کشور و سرزمین‌مان و راه‌‌حل برای مسئله آب و نشست زمین که به انهدام کشاورزی و تخریب کشور می‌انجامد، صحبت نمی‌کنند. امسال هم در بودجه کل کشور و در دفترچه طرح‌های عمرانی، هزاران طرح مختلف مثل راه، پل، مدرسه، بیمارستان، مرکز مخابرات، بزرگراه و... ذکر می‌شود و به هیچ‌کدام به‌طور کامل عمل نمی‌شود؛ در‌حالی‌که در شرایط فعلی، اگر این کارها انجام نشود و همه بودجه عمرانی و رقم‌های بیشتری که ضروری است صرف مسائل آب، خاک و کشاورزی شود، جای دوری نرفته است. افسانه آب ژرف و شیرین‌کردن آب دریا و انتقال به هزار‌کیلومتری ممکن است شدنی باشد، اما کار درست‌تر آن است که در عهد دقیانوس زندگی نکنیم و از دستاوردهای فناوری که روز به روز راه‌حل ارائه می‌دهد، خود را کنار ندانیم. امروز در ایران به‌جای آب‌یابی و مصرف بیشتر باید مصرف آب را بهینه کنیم. اتفاقا این کاری است که هرچند از لحاظ اجتماعی سنگین است، اما راه‌حل بهینه و اجرائی فنی دارد و در عین حال اراده و جلب نظر مردم را می‌خواهد. اگر کشاورزی اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری چهار برابر شده و فضای سبز اصفهان ۱۰ برابر شده و جمعیت آن به پنج میلیون نفر رسیده، واضح است که حتی با همان آب سال‌های بارانی نمی‌توان کار را ادامه داد و باید با برنامه گسترده مصرف آب را به حداقل رساند.

حتی اگر بخشی از آب به صنایع اختصاص داده شده است، نمی‌توانیم آب آن را قطع کنیم و باید در مصرف آب در واحدهای صنعتی نیز بهینه‌سازی شود. آیا نمی‌توان درخت‌کاری‌های چهارمحال‌و‌بختیاری را به سیستم آبیاری قطره‌ای مجهز کرد. آیا نمی‌توان برنج‌زارها و زمین‌های کشاورزی غرقابی اصفهان را به باغات میوه‌های مثمر با آبیاری قطره‌ای تبدیل کرد؟ آیا نمی‌توان صیفی‌کاری‌ها را به سیستم هیدروپونیک مجهز کرد؟ شاید راه‌های بهتری هم وجود داشته باشد. مسئله آن است که هیچ تصمیم خردمندانه‌ای اتخاذ نمی‌شود و اگر هم راه‌حلی مطرح شود، بلافاصله مشکل مالی، پولی و اجرائی مطرح می‌شود. بارها در این یادداشت‌ها و دیگر سخنان گفته شده که این راه به تخریب و نابودی کشور می‌انجامد. مدیریت منفعلانه حاکمیت در قبال آب و خاک کشور باید به یک مدیریت عاشقانه و مسئولانه تبدیل شود. موضوع آب و خاک کشور منحصر به خوزستان، اصفهان و یزد نمی‌شود و کل ایران و حوضه‌های آبریز را در‌بر می‌گیرد و می‌دانیم همه و همه دچار بحران هستند. البته خشک‌سالی در این بحران نقش دارد، ولی آیا نباید در برابر خشک‌سالی تدبیری اندیشیده شود؟ اینکه دائم به مظاهر شهری رسیدگی شود ولی از عمق فاجعه‌ای که در انتظار کشور است، مردم بی‌خبر باشند و حاکمیت بی‌تدبیری پیشه کند، به تلاشی کشور می‌انجامد. آیا به اینکه بسیج مدرسه عشق است، باور داریم؟ آیا این را که می‌گوییم همه مردم بسیجی هستند، قبول داریم؟ پس در هفته بسیج برای اصلاح امر باید تصمیمات بسیجی بگیریم؛ تصمیماتی برای حفظ ایران و حفظ مردم ایران. بدون ایران و بدون مردم از نظام هیچ باقی نمی‌ماند. مگر نه آنکه بسیج مدرسه عشق است و نه آنکه بسیج مردمی و به قول امام‌(ره) بسیج ۲۰‌میلیونی است، پس برای «حفظ ایران» بسیج را مدرسه عشق به ایران کنیم و راه‌حل‌های عالمانه بیابیم و آن را به اجرا بگذاریم. آیا مردم اصفهان و خوزستان که عزیزترین فرزندانشان را فدای ایران کردند، از حرکت بسیجی برای اصلاح آب و خاک و بازگرداندن شادابی به منطقه مرکزی سرکشی می‌کنند؟ اگر راه‌حل عالمانه و مثمری داشته باشیم، زاینده‌رود و گاو‌خونی احیا می‌شوند. می‌دانیم که گاوخونی فقط برای اصفهان نیست؛ خشک‌شدن آن، قنات‌های یزد و اردکان را هم می‌خشکاند. انفعال در برابر رشد کشاورزی غرقابی و حفر چاه‌های غیرمجاز در سراسر ایران موجب متلاشی‌شدن ایران خواهد شد. اگر این حرف سنگین است و گلوگیر، به‌جای عصبانی‌شدن و انکار، به‌ فکر چاره باشیم. باور کنیم که راه‌حل وجود دارد؛ مگر نه آنکه «ان مع العسر یسرا فان مع العسر یسرا»؟ البته مشروط است بر فکر و باور و طرح برنامه و کارمان. امروز گفتمان مجلس و دولت و مجمع تشخیص نظام و شورای نگهبان باید «حفظ ایران» باشد و از پرداختن به مسائل فرعی و حیدری-نعمتی به شدت پرهیز کرد . تهدیدهای خارجی و محاصره ایران از سوی دشمنان و مقابله مقتدرانه با آن به جای خود، در عین حال باید در اندیشه جلوگیری از فروپاشی داخلی باشیم. با آنکه به‌شدت با گسترش روابط خارجی معتقدیم، اما بدانیم نه پیمان شانگهای و نه اکو و مسافرت‌ها به ما کمک نمی‌کند؛ همچنان که نه سازمان کنفرانس اسلامی و نه اتحادیه عرب کمترین کمکی به فلسطینیان نکردند. اگر «حفظ ایران» گفتمان غالب حکمرانان کشور نباشد، با کمان تأسف، ایران از درون آسیب می‌بیند. از کیسینجر سؤال شده که در برابر ایران چه کنیم؟ او گفته است ایرانی‌ها سیستم خود‌تخریبی دارند، کاری به کارشان نداشته باشید، خودشان خودشان را تخریب می‌کنند. آیا این گفته این تئوریسین صهیونیست‌ها به واقع نزدیک است؟
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 مثلت اتمی و ایران
✍️ محمود اشرفی

توافق بین‌المللی در خلاء شکل نمی‌گیرد. تمامی معاهده‌ها و پیمان‌ها متاثر از جو عمومی جهان، گرایش‌ها و قطب‌بندی‌‌های سیاسی است. در این فضای سیاسی تنیده برخی رشته‌ها پررنگ‌تر و قابل تامل‌تر است.در ماجرای هسته‌ای ایران کشورهای روسیه، چین و آمریکا نقش‌آفرینان اصلی هستند. اروپا نقشی به مراتب پایین‌تر و کم‌اهمیت‌تر از این سه کشور دارد. در واقع نقش اروپا در این کارزار هسته‌ای میانجی و معتدل‌کننده است. نگاه اروپا به جریان هسته‌ای از دریچه منافع ملی بوده و این کنش استراتژیک به اندازه گرایش روسیه، چین و آمریکا نگرشی به چشم‌انداز دوردست نیست. اروپا امنیت قاره‌ای را در نظر دارد و استراتژی مثلت اتمی روسیه، چین و آمریکا منافع حیاتی فراقاره‌ای است. این مثلت اتمی با وجود اختلافات ژرف سیاسی و ژئوپلیتیک خود، در برخی موضوعات اشتراک منافع و توافق دارد. عدم ‌دستیابی ایران به توان بالای هسته‌ای یکی از این موضوعات و توافقات نانوشته است. همانند فرآیند و گرایشی که در حوزه پاسیفیک جریان دارد. فرآیندی‌ که براساس آن چین و روسیه خواهان محدودیت توان نظامی کره‌شمالی هستند. در بازی دیپلماتیک ماجرای هسته‌ای ایران، سه ضلع مثلت اتمی از نیات و گرایش‌های یکدیگر آگاهند. آنچه اروپا را از نقش‌آفرینی به عنوان میانجی بازمی‌دارد، عنصر آگاهی این سه کشور است. آگاهی و توافق‌های نانوشته سرآغاز بازی‌های دیپلماتیک برای منافع حیاتی مثلث اتمی در سرزمین‌های دور و نزدیک و فراقاره‌ای است.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بحران آب از منظر سیاستگذاری
✍️ دکتر روح‌اله اسلامی

آب، خاک، هوا، جنگل، دریا، بیابان، منابع مشاع ایرانیان است و اگر درباره آنها فلسفه، دکترین و سیاست مبتنی بر منافع ملی شکل نگیرد، مبنای تصمیم‌گیری درباره این منابع برآیندی از اعمال نفوذ نهادها، گروه‌های فشار و صاحبان منافع خواهد بود. فلسفه حاکم بر مشاعات ایران در تاریخ معاصر، انسان‌محوری و حاکمیت فناورانه بر طبیعت بوده است تا بتوانیم برنامه‌های توسعه را ساماندهی کنیم. این فلسفه همدلی با سرزمین ایران ندارد و به دنبال ایجاد خودکفایی و استقلال در زمانه کنونی است.
سیاست‌های خودکفایی، تاب‌آوری سرزمینی ایران را تضعیف کرده و با توجه به اتکا به منابع آبی و خاکی هر آنچه را که سرمایه ملی حتی برای نسل‌های بعد است، مصرف کرده است. در زمینه زاینده‌رود، رودی تاریخی و پرآب که اکنون همانند اغلب رودخانه‌ها و تالاب و دریاچه‌های داخلی خشک ‌شده است، رویه تکراری موازی‌کاری و رقابت نهادهای سیاسی وجود دارد.

کشاورزان اصفهان تا می‌توانستند بر اثر مجوزهای تصاحب زمین، سطح زیرکشت را افزایش داده‌اند تا جهاد کشاورزی بتواند آمار بالایی در محصولات و اعلام خودکفایی در راستای امنیت غذایی کشور ارائه دهد. ارزش آبی که برای کشاورزی در ایران مصرف می‌شود از محصولاتی که به‌دست می‌آید بیشتر است. نمایندگان مجلس و سیاستمداران محلی برای نشان دادن توان سیاسی خود با ذهنیت فنی و تکنولوژی، ساختارها و سازمان‌های صنعتی و کارخانه‌های مکانیکی ایجاد کرده‌اند که آب پایه است. فولاد، زغال و سیمان، پتروشیمی کارخانه‌های صنعتی که از یکسو اشتغال و پرستیژ به همراه دارد و از سوی دیگر مداخلات محیط زیستی فراوان دارد. سیاستگذاری توسعه روستایی نیز با امکانات آموزشی، بهداشتی و حتی کمک‌های اقتصادی کژکارکردی به جای گذاشت و مردم ایران ۸۰درصد به سمت شهرهایی حرکت کردند که نیاز به منابع آبی داشت. منابع آبی از طریق چاه‌های عمیق و ایجاد سدها و انتقال بین حوزه‌ای آب تامین شد. اکنون گردشگران داخلی و خارجی به‌علت خشک شدن زاینده‌رود به اصفهان نمی‌روند. مردم اصفهان با توجه به خشکی زاینده‌رود افسرده شده‌اند و باورشان نمی‌شود که رودخانه خشک شده است. کشاورزان مطالبه آب دارند تا بتوانند معاش حداقلی داشته باشند و صنایع نیز به آب نیاز دارند. به همه این شرایط خشکی و کم‌آبی و تغییرات اقلیمی را اضافه کنیم.

فلسفه تکنولوژی محور ضد محیط زیست و سیاست‌های خودکفایی منجر به تحمیل اضافه بار به مشاعات ایران شده است. در کوتاه‌مدت هیچ راهکاری وجود ندارد؛ چراکه انتقال آب از بالادست اعتراض استان‌های دیگر را به همراه دارد. کشاورزان و صاحبان صنایع و شهروندان نیز مطالباتشان تعارض منافع دارد و تامین خواسته هر کدام منجر به محرومیت دیگری خواهد شد. راه‌حل این مساله به سیاستگذاری‌های کلان کشور و تغییر در فلسفه، دکترین و سیاست‌های دیگر حوزه‌ها برمی‌گردد. فلسفه ایران باید همدلی با طبیعت و احترام به هستی باشد. دکترین‌ها به سمت احترام به تجربیات جهانی و به‌روز شدن علم و فناوری‌های همراستا با محیط زیست باشد. سیاست‌ها نیز نهادهای مختلف را از اقدامات خودسرانه در جهت تخریب منابع مشترک بازدارد. محلی‌گرایی در برنامه‌های توسعه، منابع مشاع کشور را تضعیف کرده است. در کوتاه‌مدت اما می‌توان اقدامات زیر را برای زاینده‌رود انجام داد:

ابزارهای اطلاع‌رسانی و گفتمان‌سازی: به مردم اطلاع‌رسانی دقیق شود که شهرنشینان، کشاورزان و روستاییان، صاحبان صنایع و گردشگران هر کدام چه سهمی دارند و وضعیت آبی ایران و استان اصفهان چگونه است. آمایش سرزمینی اصفهان نشان از توسعه بیش از حد و فشار بر منابع طبیعی در بخش شهری، کشاورزی و صنعتی دارد. اطلاع‌رسانی، اقناع افکار عمومی و گفتمان همراستای محیط زیست ایران از تفرقه و تنش‌های آبی جلوگیری می‌کند. باید اطلاع داد که مزیت‌های کشاورزی پایدار، گردشگری، توسعه همراستای با علم جهانی چیست و مردم را آگاهی و مهارت بخشید.

ابزارهای تنظیم‌گری: در هر صورت باید تغییر سیاست داد و نیاز است در تمام کشور و در اصفهان دست به تنظیم‌گری زد. کشاورزی ایران به اندازه آب و خاکی که مصرف می‌کند، سود نمی‌رساند و بلای جان کشور شده است. نیاز به تغییر کشت، استفاده از فناوری‌های جدید، رها کردن برخی محصولات آب‌بر، کشت‌های گلخانه‌ای با مصرف کم‌آب و خاک وجود دارد. نیاز است از انتقال آب بین حوزه‌ای و ایجاد سد و چاه‌های عمیق جلوگیری شود. سرزمین با شعارهای آرمانی و طرح‌هایی که ربطی به واقعیت ندارند، آسیب می‌بیند و پس از چندی به جایی می‌رسیم که منبعی برای توزیع وجود ندارد.

ابزارهای اقتصادی: در نهایت هر سیاستی اتخاذ شود بخشی از مردم ضرر خواهند کرد. به‌طور طبیعی به علت جمعیت زیاد شهرنشینان باید نیازهای آبی آنها تامین شود و کشاورزان با توجه به جمعیت کمتر و مصرف آب و خاک رایگان محدود خواهند شد. به لحاظ آموزش شیوه‌های جدید کشت، آبیاری‌های کم‌مصرف و تحت پوشش بیمه قرار گرفتن کشاورزان و روستاییان ضروری است. کشاورزی در ایران قدیمی است و به‌علت توزیع آب و خاک رایگان در حالی که منابع ملی کشور بوده است و همین‌طور دخالت سیاستگذار در قیمت‌گذاری، کشاورزی کم‌کیفیت و غیراقتصادی شده است. این وضعیت برای تغییر نیاز به حمایت‌های اقتصادی از کشاورزان دارد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0