🔻روزنامه ایران
📍 رتبه‌بندی صادرکنندگان به مثابه ریل‌گذاری توسعه صادرات غیرنفتی
✍️ احسان قمری

نهادهای حاکمیتی در سراسر دنیا در راستای وظایف حاکمیتی خود و با هدف احتراز از تصدی‌گری نسبت به فراهم کردن شرایط بهبود فعالیت فعالان بخش خصوصی اقدام نموده و ضمن رصد و نظارت بر فعالیت آنها، ارزیابی لازم را با هدف توسعه همه‌جانبه کشورهایشان فراهم می‌نمایند. حوزه تجارت خارجی به عنوان یکی از بخش‌های تشکیل دهنده تولید ناخالص ملی هر کشور از این قاعده مستثنی نبوده و قریب به اتفاق کشورها با هدف تفوق صادرات بر واردات و بهبود تراز تجاری کشورهایشان اقداماتی انجام داده و در این مسیر گام برمی‌دارند. لذا حمایت از تجارت خارجی کشور از سوی دولت‌ها ضرورتی انکارناپذیر بوده و لازم است شرایطی فراهم شود تا ضمن رعایت مقررات و دستورالعمل‌های موجود، ابزارهای تشویقی در جهت توسعه صادرات به کار گرفته شوند.
حمایت از صادرکنندگان و تشویق جامعه صادرکنندگان در ایران به دهه ۸۰ برمی‌گردد. در آن زمان سالانه اعتباراتی در قالب بودجه‌های سالانه جهت پرداخت جوایز صادراتی به کلیه صادرکنندگان بر اساس گروه‌های مختلف کالایی و خدماتی تخصیص و جوایز صادراتی به کلیه صادرکنندگان پرداخت می‌شد. فارغ از کارایی و اثرگذاری این گونه پرداخت‌ها که با دیدگاه‌های مختلف کارشناسان اقتصادی روبه‌رو شد، به‌نظر می‌رسید دو چالش بزرگ در پرداخت این گونه جوایز صادراتی وجود داشت که البته بعدها با اصلاحاتی پرداخت جوایز صادراتی به پرداخت مشوق‌های صادراتی تغییر یافت و سیاست پرداخت‌های غیر مستقیم و حمایت‌های غیر‌مادی جایگاه اصلی در حمایت‌های تجاری را به خود اختصاص داد. چالش اول مربوط به جامعه هدف پرداخت‌ها بود که صرفاً شاخص میزان صادرات غیر نفتی مد نظر قرار می‌گرفت و در سال‌های اول نوع کالاهای صادراتی و حتی کشورهای هدف، اثرگذاری چندانی در شاخص‌های تأثیرگذار بر تعیین میزان جوایز صادراتی را نداشت لذا صادرکنندگان تلاش می‌کردند به هر روش ارزش صادرات خود را افزایش دهند. شایان ذکر است که در آن سال‌ها از مفهوم جهش صادراتی استنباط کاملی صورت نمی‌گرفت و صرفاً توسعه صادرات غیر نفتی در افزایش کمی صادرات خلاصه می‌شد. چالش دوم مربوط به اثرگذاری این گونه جوایز صادراتی بر توسعه صادرات غیر‌نفتی بود که با توجه به متغیرهای گسترده اثرگذار بر توسعه صادرات غیر نفتی و لزوم ثابت نگه‌داشتن سایر متغیرها با هدف کمی کردن اثرات متغیر مد نظر، ارزیابی چندان دقیقی انجام نگردیده و لذا نمی‌توان در این خصوص، حداقل در کوتاه مدت و میان مدت نظرات دقیقی بیان کرد.
به هر حال از اوایل دهه ۹۰ رویکرد پرداخت جوایز و پرداخت‌های مستقیم به پرداخت مشوق‌های غیرمستقیم تغییر کرده و براساس بسته‌های حمایت از صادرات غیرنفتی و مطابق بر برنامه‌ها و فعالیت‌های صادراتی صادرکنندگان، نسبت به پرداخت مشوق‌های صادراتی اقدام گردید.
با عنایت به نکات پیش‌گفته شده به نظر می‌رسد تطابق میان برنامه‌های صادراتی و مشوق‌های صادراتی، ضرورتی انکارناپذیر بوده و لازم است شرایطی فراهم شود که انجام هر نوع حمایت و اتخاذ سیاست‌های تشویقی براساس معیارهای مرتبط با صادر کننده طراحی گردیده و اجرا گردد.
رتبه‌بندی صادرکنندگان بر اساس معیارهای کارشناسی یکی از فعالیت‌های مثبتی است که بازخورد مطلوبی بر ایجاد انگیزه میان صادرکنندگان داشته و در نهایت مقدمات شناسنامه‌دار کردن جامعه صادر کنندگان را فراهم خواهد کرد. بر اساس اطلاعات موجود، بیش از ۲۸ هزار صادر کننده از ابتدای سال ۱۳۹۷ تاکنون نسبت به انجام فعل صادراتی اقدام نموده‌اند که لازم است ضمن تعیین شاخص‌های مختلف ،رتبه بندی آنها صورت گرفته و در نهایت شرایطی فراهم شود که امکان ارتقای رتبه هر یک از صادر کنندگان فراهم شود. در این مسیر صادرکنندگان با تکمیل و بارگذاری اطلاعات مورد نیاز در سامانه جامع تجارت، فرایند رتبه‌بندی را انجام داده و در نهایت به صورت پویا قادر خواهند بود تا نسبت به ویرایش اطلاعات و بالا بردن رتبه خود اقدام نمایند.
مهم‌ترین کارکرد سامانه رتبه‌بندی صادرکنندگان، کارکرد تشویقی آن می‌باشد. طرح مشوق‌های هوشمند که اجرای آن در صورت تخصیص اعتبارات از سال‌جاری آغاز خواهد شد مکمل رتبه‌بندی صادرکنندگان بوده و از این پس معیار رتبه‌بندی به عنوان مهم‌ترین شاخص اثرگذار هر نوع حمایتی در نظر گرفته خواهد شد. صادرکنندگان بر اساس رتبه صادراتی خود که بیانگر اهلیت صادراتی می‌باشد طبقه‌بندی شده و بر این اساس مورد حمایت قرار می‌گیرند. همچنین با توجه به ضرورت استفاده از ابزارهای تشویقی در حوزه ایفای تعهدات ارزی به نظر می‌رسد یکی از کارکردهای اثرگذار در ایفای تعهدات ارزی در جهت تأمین ارز مورد نیاز واردات کالاهای اساسی، مواد اولیه، ماشین‌آلات و تجهیزات مورد نیاز تولید، استفاده از رتبه‌بندی در جهت تسهیل و تسریع ایفای تعهدات ارزی نقش بسزایی دارد. ذکر این نکته ضروریست که حدود ۳ هزار و ۵۰۰ صادرکننده ۱۰۰درصد ایفای تعهدات ارزی خود را ایفا کرده‌اند که لازم است در رتبه‌بندی صادرکنندگان، مد نظر قرار گیرد.
بی شک رتبه‌بندی صادرکنندگان، حرکتی بدیع در جهت شناخت صادرکنندگان بوده و در صورت تکمیل فرایند رو به رشد سامانه جامع تجارت، تنظیم‌گری در حوزه تجارت خارجی و مانع‌زدایی با سرعت بیشتری انجام خواهد پذیرفت.

🔻روزنامه کیهان
📍 دوستان پنجره باز نماند!
✍️ حسین شریعتمداری

۱- در اظهارات این روزهای مسئولان محترم مذاکرات هسته‌ای کشورمان با آنچه در آغاز مذاکرات مطرح شده بود، تفاوت‌هایی دیده می‌شود که امید است نشانه تغییر در اهداف از پیش اعلام شده نباشد.
پیش از این و قبل از شروع دور دوم مذاکرات وین (در دولت سیزدهم) سخن از لغو همه تحریم‌ها در میان بود که تحریم‌های برجامی بخشی از آن است. به عنوان مثال،
آقای حسین امیرعبداللهیان، وزیر محترم امورخارجه کشورمان طی یادداشتی در شماره ۱۶ آذرماه (۷ دسامبر) روزنامه کامرسانت، چاپ مسکو تاکید کرده بودند که «بدون لغو تمامی تحریم‌ها، راهی برای احیای برجام وجود ندارد».
و یا اوایل آذرماه، آقای علی باقری مذاکره‌کننده ارشد کشورمان با انتشار مقاله‌ای در وبگاه « فایننشال تایمز» اعلام کرده بودند که: «تحریم‌ها باید به طور کامل برداشته شود».
۲- دیروز (۲۴ آذر ماه)، جناب امیر عبداللهیان در گردهمایی سفرا و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در کشورهای همسایه اظهار داشت؛ «رویکرد ما رفع کامل تحریم‌های برجامی در مقابل رفع نگرانی‌های مورد ادعای طرف‌های مقابل درخصوص برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران است» و همان روز آقای دکتر باقری نیز در مصاحبه با پرس تی وی گفت؛ « از نظر ما هر تحریمی که متناقض با مفاد برجام باشد‏ باید لغو شود؛ چه این تحریم‌ها در دوران اوباما وضع و اعمال شده باشند چه در دوران ترامپ، چه بایدن. همینطور همه تحریم‌های مرتبط با برجام و تمامی تحریم‌هایی که تحت کارزار فشار حداکثری دولت قبلی اعمال شده‌اند، چون مرتبط با برجام است می‌بایست لغو شوند».
۳- همان‌طور که ملاحظه می‌شود، سخن از لغو «تحریم‌های برجامی» است و نه « لغو همه تحریم‌ها» و این درحالی است که بسیاری از تحریم‌های آمریکا علیه ایران به بهانه‌های غیر‌هسته‌ای وضع شده است. آمریکا در دوران اوباما
۵۰۰ نهاد را به بهانه‌های مختلف تحریم کرد و در دوره ‌ترامپ این تحریم‌ها دو برابر شد. و بایدن هم، که دولت آقای روحانی انتخاب او را به فال نیک گرفته بود! تحریم‌های جدیدی بر تحریم‌های قبلی افزود! و در مجموع تحریم‌های آیسا، سیسادا، ویزا، کاتسا و ... که عمدتاً در دوران اوباما وضع شده‌اند از جمله آنهاست.
۴- اگر قرار است لغو تحریم‌ها فقط شامل تحریم‌های برجامی باشد و همان تحریم‌ها به بهانه‌های واهی و خصمانه دیگر نظیر حقوق بشر و تروریسم و صنایع موشکی و حضور در منطقه و امثال آن باقی بمانند، مذاکرات وین چه سودی دارد و با چه انگیزه‌ای صورت پذیرفته و قابل توجیه است؟! با شناختی که از دوستان تیم هسته‌ای داریم بی‌تردید در پی‌آنند که راه را بر سوء‌استفاده حریف ببندند، از این روی باید مراقب باشند که بعد از بستن در، دشمن از پنجره وارد نشود‌!
آمریکا از تحریم‌ها به عنوان یک اهرم علیه اقتصاد کشورمان بهره می‌گیرد و از آنجا که توان استفاده از همه اهرم‌های دیگر - از جمله اهرم نظامی-‌ را از دست داده است، به سختی می‌توان باور کرد از تحریم‌ها دست بکشد. از این روی ضمن تاکید بر لغو همه تحریم‌ها، باید در پی خنثی کردن تحریم‌ها بود. همانگونه که خوشبختانه دولت سیزدهم بودجه و سایر برنامه‌های عمرانی خود را بدون دخالت دادن عامل و فاکتور تحریم‌ها بسته و دنبال می‌کند.
در همین زمینه گفتنی است که اوباما بعد از تصویب برجام در «کمیته روابط عمومی آمریکا - اسرائیل» موسوم به ایپک ضمن ابراز خشنودی از برجام گفته بود، تحریم‌های ایران قابل ادامه نبود و همپیمانان ما تداوم آن را به زیان خود دانسته و حاضر به همراهی مستمر نبودند.
۵- بهانه غرب ابراز نگرانی از تولید سلاح هسته‌ای در ایران است! و حال آنکه اطمینان دارد ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای نیست و آن را حرام می‌داند، ولی چنانچه بر بهانه واهی خود اصرار دارد، مذاکرات هسته‌ای باید بعد از نابودی تسلیحات اتمی رژیم صهیونیستی، هند، پاکستان
و ... موکول شود چرا که براساس معاهده NPT هیچیک از دو کشور پاکستان و هند و رژیم جعلی اسرائیل مجاز به داشتن سلاح هسته‌ای نیستند ‪و چنانچه ادعا می‌شود آنها ‬عضو NPT نمی‌باشند، چرا باید ایران در عضویت ان پی تی باقی بماند و حال آنکه مطابق بند ۱۰ ان پی تی، می‌تواند از این معاهده خارج شود.‬
۶- این نکته نیز گفتنی است که راهبرد هسته‌ای و در نتیجه راهبرد مذاکراتی دولت سیزدهم با دولت قبلی تفاوت جدی و بنیادین دارد. دولت آقای رئیسی برخلاف دولت آقای روحانی معتقد نیست که هر توافقی بهتر از عدم توافق است، بلکه بر این باور است که هیچ توافقی بدون لغو همه تحریم‌ها قابل قبول نیست.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 محاسبه‌ی باقی‌مانده!
✍️ دکتر محمدعلی فیاض‌بخش

در سلسله‌ی گفتارهای خارج از عرفیّات و معاف از مالیات، اخیراً یکی از نمایندگان روحانی مجلس حکم داده، که هرکه طالب موسیقی‌است، از این کشور برود.
نقد این سخن اتلاف وقت است و وزن این قلم فراتر از این اتلاف. چیزی را باید نقد کرد که «چیزی» باشد!

ضمن آن‌که اخیراً مد شده، بعد از هر سخن جنجالی، اظهار می‌دارند که تحریف شده‌اند!

… اما سخن از یک بیم و هراس است: هراس از رواج گفتمانی، که زیرپوستی در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ است؛ فرهنگ «تحکّم» به این که: هرکه چنین است، برود؛ آن که چنان است، برود؛ آنان ‌که چنین و چنان نیستند، بروند؛…..

این «توهّم شأن»، که عده‌ای فراتر از وزن و قدر خود این‌گونه حکم به بودن و‌ نبودن افراد در خانه‌ی پدری خود می‌کنند، از کجا می‌آید؟ زیرساخت پرورش و بالندگی این افراد، خاستگاهی بوده، که همواره از فراز بلندی با مخاطبشان سخن گفته‌اند؛ و‌ نه شانه‌به‌شانه؛ که اگر دوتا می‌گویند، یکی هم بشنوند؛ همین! این افراد اصولا نمی‌توانند چهره‌به‌چهره سخن بگویند. یا باید از فراز بلندی، بلندگو به دست بگیرند و خلایق از فرودی دست ‌پایین به سخنانشان گوش فرادهند؛ در حالی که گردنشان را بالا گرفته‌اند و چیزی را در افق نظاره می‌کنند؛ یا سر به زیر افکنند و به نشانه‌ی تایید، آن را بالا و پایین کنند.

معلمی که در کلاس بر بالای زیرپایی می‌ایستد( زمان ما تخت‌های چوبی بود) و سخن‌ می‌رانَد، اصلا روحیه‌اش برنمی‌دارد، که به قطع سخنش توسط دانش‌آموزی رضا دهد؛ یکسره می‌گوید و دانش‌آموز لاینقطع باید یا سر به تأیید بجنبانَد و یا دیکته‌ی وی را جزوه کند. این کجا و آن معلمی، که در میان شاگردانش در کلاس می‌گردد و‌ می‌چرخد و هنگام سخن‌گفتن، هم‌قد آن‌ها می‌شود و یا گاه کنارشان می‌نشیند و می‌پرسد: خب! نظر تو چیست؟

اخبرا ویدئویی کوتاه دیدم از عالمی روحانی، که نظراتی شدیداً نو و به اصطلاح روشنفکرانه در فقه و حتی بعضی مبانی مطرح می‌کند (به قول خود آقایان، شاذّ و نادر!). در اصل سخنان ورود(!) نمی‌کنم، چون سوادش را ندارم؛ اما سخنم در ساختار زبان ایشان است. در همین فیلم، کسی از بندگان گنهکار پریشان‌‌‌‌روزگار( به قول سعدیِ جان) خواست نظری بدهد به امید اجابت. با اشتلمی مواجه شد با این مضمون که: «اینجا من حرف می‌زنم!» و جالب این که این عبارت را به نقل از استادشان آوردند؛ یعنی استاد ایشان نیز با سائل درمانده‌ی بیچاره در سر درس، همین‌گونه برخورد می‌کرده، که: «اینجا فقط باید حرف شنید!» و خلاصه این که اینجا ما، آنجا ما، همه‌جا ما ! تازه این بزرگوار، صبغه‌ی روشنفکری در آراء فقهی‌اش دارد! به قول مولانا: نار تو این است، نورت چون بوَد!؟

آری، برای این فرهنگِ ‌گفتمانی باید فکری کرد، که تبعاتش همین‌ می‌شود، که هرچه به نظر ما درست نیست، درست نیست؛ پس هرکه آن را درست می‌بیند، جمع کند و برود؛ نیز هرچه به رأی ما درست است، درست است؛ و هرکه آن را نادرست می‌بیند، جمع کند و برود ایضاً.

واقعا اگر عمل به این فتوا در توان همگان باشد- یعنی جمع کنند و بروند- آیا آقایان حساب کرده‌اند که چند نفر باقی می‌مانند!؟
🔻روزنامه اعتماد
📍‌ اقدام مثبت ایران
✍️ سیدجلال ساداتیان

زمانی که رافائل گروسی، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران آمده بود تاکید داشت که از تاسیسات کرج بازدید کند. مقام‌های جمهوری اسلامی در آن زمان اعلام کردند به دلیل خرابکاری‌هایی که در سایت کرج صورت گرفته و این ظن وجود دارد که اطلاعات لازم به منظور انجام این خرابکاری‌ها، اطلاعاتش از طریق بازرسان آژانس به رژیم اسراییل داده شده باشد، در حال حاضر نمی‌توانیم اجازه بازرسی و بازدید از این تاسیسات را صادر کنیم. هنگامی که رافائل گروسی به وین بازگشت، محمد اسلامی معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی ایران به رسانه‌ها گفت که «توافق کردیم گفت‌وگوها ادامه پیدا کند» و دبیر کل آژانس در وین اعلام کرد دست خالی از تهران بازگشته و این سفر نتوانسته دستاوردی داشته باشد. همین موضوع سبب شد تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌هایی مطرح شود که احتمال صدور قطعنامه شورای حکام علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. این نگاه وجود داشت که احتمال دارد در آستانه آغاز دوباره گفت‌وگوهای برجامی در وین، بار دیگر تاسیسات کرج هدف خرابکاری قرار بگیرد و به‌رغم وجود این نگرانی‌ها، مذاکرات با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره وضعیت و نحوه نظارت بر تاسیسات کرج ادامه پیدا کرد. در حال حاضر، آنچه میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی توافق شده این است که دوربین‌هایی در این تاسیسات نصب شود و هنوز مساله بازرسی بازرسان آژانس از تاسیسات کرج مطرح نیست. ایران مساله بازرسی‌ها را به سرنوشت مذاکرات برجامی موکول کرده چرا که از نظر حقوقی و براساس توافق پادمانی میان ایران و آژانس ضرورتی برای صدور اجازه بازرسی آژانس از این تاسیسات وجود ندارد و اینکه آژانس بر مبنای پروتکل الحاقی درخواست بازرسی از تاسیسات کرج را مطرح کرده، زمانی برای ایران پذیرش این درخواست یک تعهد محسوب می‌شد که برجام در حال اجرا باشد.

مساله این است که تخریب‌ها و فضاسازی‌های زیادی علیه ایران وجود دارد و تلاش‌های بسیاری صورت می‌گیرد که تهران به عنوان یک کشور ناقض قانون معرفی شود. با توجه به اینکه این فضاسازی‌ها ممکن بود همزمان با گفت‌وگوها در وین دردسرساز شود، ممکن است باعث این تصمیم شده باشد که فعلا اجازه نصب دوربین‌ها صادر شود. کار این دوربین‌ها ضبط تصاویر مربوط به تاسیسات است و قرار نیست در حال حاضر این تصاویر در اختیار نمایندگان و بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گیرد. زیرا براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی قرار شد همکاری‌های فراتر از پادمان با آژانس در صورت عدم رفع تحریم‌ها لغو شود و فرصتی دو ماهه برای این موضوع در نظر گرفته شد که بعدا به سه ماه افزایش یافت. در این مدت تعیین‌شده تحریم‌ها برداشته نشد و تهران تصمیم گرفت اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. در نتیجه بازرسی بازرسان آژانس نیز نسبت به گذشته محدود شد و تهران تنها پذیرفت که در این مدت تصاویر دوربین‌های مداربسته تاسیسات خود را ذخیره کند تا در صورت حصول توافق بعدا آن را در اختیار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بگذارد. در نتیجه از آن زمان تصاویر در اختیار آژانس قرار نگرفته است. اکنون آینده نظارت آژانس به مذاکرات وین بستگی دارد و به نظر می‌رسد اقدام ایران نوعی آماده‌سازی فضا برای مذاکرات وین بوده باشد. به‌طور قطع این اقدام یک قدم جدی در راستای نشان دادن جمهوری اسلامی ایران بوده و می‌تواند نقش مثبتی در راستای مقابله با فشارها و فضاسازی‌هایی که می‌کوشند کشورمان را تحت‌تاثیر قرار بدهند، ایفا کند. همچنین این اقدام نشانه بسیار خوبی است که ثابت می‌کند جمهوری اسلامی ایران میل و اراده لازم برای دستیابی به توافق در وین را داراست و تبلیغات منفی که می‌خواهند نشان دهند تهران مخالف احیای برجام است و اتهاماتی نظیر وقت‌تلف‌کنی از سوی تهران را از بین می‌برد.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مسببان کجایند؟
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا

ریاست‌جمهور محترم در سفر به استان لرستان فرمودند هر که کارآمدی دارد، باید از او در مدیریت‌ها استفاده شود. دل‌دادگی به انقلاب و نظام امر مهمی است اما از بانیان وضع موجود نباید استفاده شود. البته اشاره نکردند که وضع فعلی یعنی چه. هرچند یافتن مسببان و درس‌گرفتن از اقدامات آنها به مصداق «ادب را از که آموختی» کار پسندیده‌ای است اما قبل از آن باید تصویری از وضع فعلی داده شود (با وضع چهار ماه قبل) و سپس مسبب

هر یک را جست‌وجو کرد، حال اینکه محروم از شغل یا خدمات دولتی یا حتی حیات شوند، امری قضائی است و نیاز به اقدامات دقیق و مبسوط دارد. اما یک نکته تأمل‌برانگیز در این بیان دیده می‌شود و آن اینکه این عبارت نشان‌دهنده آن است که وضع فعلی خراب است و چون هیچ‌گونه استثنا یا توصیف تکمیلی در عبارت «وضع فعلی» نیامده، نشان می‌دهد که کلا وضع فعلی کشور خوب نیست. البته احتمالا ایشان چنین نیتی نداشته‌اند و احیانا برخی موارد در ذهن ایشان بوده که آن را به‌صورت کلی بیان کرده‌اند اما به‌هرحال بیان ایشان این حسن را دارد که اجازه می‌دهد وضع فعلی ترسیم شود. در حقیقت اگر بخواهیم وضع فعلی را بدانیم، به‌اصطلاح باید یک عکس از بالا گرفته شود تا همه چیز در آن به‌وضوح دیده شود. حال برآنیم که با تصور مجملی که از وضع کشور وجود دارد، چند مورد از وضع کنونی کشور را تحلیل کنیم و چه خوب است این امر به اندیشکده‌های متعددی که برای ۵۰ سال آینده پیش‌بینی وضع کشور را مطالعه کرده‌اند، داده شود تا تحلیل وضع کشور و مسببان وضع آن معلوم شود. وضع فعلی را می‌توان در چند وضعیت ملاحظه کرد. البته دل‌دادگی به انقلاب و نظام حتما امر مهمی است، اما به‌جز حسن سوابق و عمل قابل قبول آیا «دل‌دادگی‌سنج» دیگری وجود دارد که البته برخی ظواهر و کلام را با دل‌دادگی اشتباه می‌گیرند و صدالبته در این مختصر نمی‌خواهیم به این امر بپردازیم، بلکه بیشتر می‌خواهیم به‌صورت بسیار مجمل تصویری از ایران فعلی بدهیم و مسببان آن را فرا بخوانیم‌. من البته مانند برخی که همه مصائب را به مقامات برمی‌گردانند، نیستم و معتقد هستم بسیاری از امور کشور به‌دلیل کج‌فهمی و نبود اراده و اقدام مسئولان پایین‌تر یا غلط انجام شده یا انجام نشده است؛ مثل موضوع زباله کشور که در ۴۰ سال گذشته در‌حالی‌که می‌توانست با سرمایه‌گذاری اندکی طلای کثیف به طلا تبدیل شود، بلااقدام مانده است. می‌توان گفت که در ۴۰ سال فقط در تهران ۶۰ میلیون تن زباله تولید، دفن و موجب آلودگی سرزمین اطراف تهران و تبعات ناهنجار آن شده است و اگر قیمت بین‌المللی زباله (از جمله خرید زباله توسط چین از آمریکا) را در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که چه ثروت هنگفتی را تبدیل به تهدید برای محیط زیست کرده‌ایم. این فقط یک مثال است. حال بپردازیم به وضع ایران. اگر ایران را از بالا ملاحظه کنیم، می‌توانیم مشاهده کنیم که:
۱- شهرهای ایران گسترش فراوان یافته است، همان‌طور که بسیاری از دشت‌ها به بیابان تبدیل شده‌اند.
۲- خانه‌های شهری و روستاها به آب لوله‌کشی و گاز لوله‌کشی مجهز شده است. شبکه برق در سراسر ایران گسترش یافته و تقریبا همه از نعمت برق و گاز به حد وفور یا اسراف استفاده می‌کنند درحالی‌که نیروگاه‌های ما با راندمان بسیار پایین حجم زیادی از گاز تولیدی ایران را می‌سوزانند.

۳- در شهرها آب لوله‌کشی تصفیه‌شده صرف آبیاری باغچه‌ها، شستن ماشین و شست‌وشوی سطوح زمین می‌شود و هیچ‌کس به آن توجه نمی‌کند.
۴- ارزش پول ملی به‌شدت کاهش یافته و قدرت خرید مردم به‌شدت تضعیف شده و به‌خصوص از محرومان محرومیت‌زدایی نشده است و تعداد افراد زیر خط فقر افزایش پیدا کرده‌اند.
۵- در ایران یک میلیون چاه عمیق آب‌های زیرزمینی را به سطح زمین می‌آورند و این باعث خالی‌شدن آبخوان‌ها و درنتیجه نشست نیمی از دشت‌های ایران شده و احتمال نشست زمین و واژگونی دکل‌های انتقال برق، شکستن لوله‌های گازرسانی، نشست راه‌آهن و جاده‌ها و ترک‌خوردگی ساختمان‌ها و آثار باستانی شده است و هیچ‌کس به آن توجه نمی‌کند.
۶- با وجود شعار جهش تولید و رفع مشکلات تولید، گاز و برق کارخانه‌ها را قطع می‌کنند و به منازل و اماکن خدماتی می‌دهند.
۷- در ایران ۴۰ سال است که تصفیه‌خانه‌های فاضلاب در دست اجراست و تکمیل نمی‌شود و در برخی شهرها فاضلاب از میان کوچه‌ها می‌گذرد و در برخی موارد به خانه‌ها سرازیر می‌شود.
۸- در ایران کشاورزی عمدتا به‌صورت قدیمی و سنتی اجرا می‌شود و از امکانات جدید فقط از کود زیاد و سموم دفع آفات به‌صورت حداکثری استفاده و باعث افزایش سرطان می‌شود و آب در حجم زیاد هدر می‌رود.
۹- در ایران دائما اتومبیل‌های پرمصرف و با تکنولوژی قدیمی تولید می‌شود و هیچ اتومبیلی از گردونه مصرف خارج نمی‌شود و موجب آلودگی هرچه بیشتر شهرها می‌شود و بیماری‌های فراوانی برای مردم ایجاد می‌کند.
۱۰- در ایران در ۴۰ سال معادل ۳۵۰ میلیارد دلار ارز در بازار آزاد توسط بانک مرکزی فروخته شده و به‌جای آنکه این ارز صرف سازندگی کشور و مردم شود، توسط قاچاقچیان استفاده شده و عمده آن توسط افراد به‌صورت سرمایه از کشور خارج می‌شود و به ترکیه، قبرس، امارات، کانادا و آمریکا انتقال می‌یابد.
۱۱- در ایران در زمان بحبوحه جنگ خشک‌سالی و بی‌آبی هزاران هکتار برنج‌کاری می‌شود و همه فاضلاب‌های شهری خوزستان و بسیاری شهرهای دیگر به رودخانه کارون و دیگر رودخانه‌ها می‌ریزد و هیچ اقدامی ‌نمی‌شود.
۱۲- در ایران همچنان جنگل‌ها تراشیده می‌شود و از سطح جنگل‌های قدیمی استفاده‌های سوداگرانه شده و مزارع به ویلا تبدیل می‌شود و صدای هیچ‌کس شنیده نمی‌شود.
۱۳- در ایران در‌حالی‌که روستاها همچنان با زلزله پنج‌ریشتری فرو می‌ریزد و بافت‌های کهنه شهری جان مردم را تهدید می‌کند، در تهران و شهرهای بزرگ همچنان برج‌های پرزرق‌و‌برق و ویلاهای وسیع و مدرن و پرهزینه ساخته می‌شود و شهرداری‌ها همچنان مجوزهای مربوطه را صادر می‌کنند و مصالح ساختمانی که باید صرف جلوگیری از تلفات مردم بر اثر زلزله شود، حرام می‌شود و همه تماشا می‌کنند.
۱۴- در ایران چند سال صرف می‌کنند و برنامه پنج‌ساله می‌نویسند و رئیس‌جمهوری برنامه چهارم را خمیر می‌کند و رئیس‌جمهور و دیگری آن را به هیچ می‌انگارد و درحالی‌که برنامه ششم همین امسال هم پایدار است، در بودجه‌نویسی برای سال ۱۴۰۰ کمترین توجهی به آن نمی‌شود.
تصویر ایران از بالا بسیاری دیگر از مسائل را نشان می‌دهد. چه خوب است که ریاست‌جمهور به یاد مسببان وضع فعلی کشور افتاده و چه خوب است که «عدم فعل و اقدام» هم از سوی قوه قضائیه به‌عنوان جرم مطرح شده است. خوب است عدم اقدام برنامه مصوب چهارم و ششم از سوی رؤسای جمهور و سازمان برنامه و بودجه و مجلس در تصویب قوانین بودجه کشور مورد توجه رئیس قوه قضا قرار گیرد و چه خوب است که هر کس در هر مقامی به خود هم نگاه کند که آیا من مسبب این وضع نبوده‌ام؟
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 آیا نمی‌توان به کامروایی دزدان پایان داد؟
✍️نادر کریمی‌جونی

فرض کنید دزدی به خانه شما آمده و شب‌هنگام شما به او حمله کرده‌اید تا او را دستگیر کنید؛ در یک نمونه واقعی که چند سال پیش در تهران اتفاق افتاد و نگارنده در جریان آن قرار گرفت، صاحب‌خانه هنگام تعقیب دزد، برای جلوگیری از فرار وی، او را هل داد و آقای دزد زمین خورد و دستش شکست. تا این جای کار یک ناظر بیرونی لابد در دل به شجاعت صاحب‌خانه آفرین می‌گوید و او را می‌ستاید.
اما داستان در همین نقطه پایان نمی‌پذیرد چرا که آقای دزد از صاحب‌خانه شکایت کرد و صاحب‌خانه ساده‌دل هم هل دادن را در محضر دادگاه قبول کرد و دادگاه صاحب‌خانه را به پرداخت دیه محکوم کرد. یعنی آقای دزد اگر نتوانست از خانه چیزی بدزدد، به کمک قانون و مباشرت دادگاه، توانست پولی به جیب بزند.
اخیرا تصاویری از حمله یک سربازوظیفه به یک کیف‌قاپ منتشر شده است؛ در این تصاویر نشان داده می‌شود که کیف‌قاپ در روز روشن به زنی حمله و قصد گرفتن کیف او را می‌کند. در همین حال سربازی فرامی‌رسد و نه فقط با خودروی خویش به کیف‌قاپ می‌زند و او رانقش زمین می‌کند، بلکه از خودرو پیاده می‌شود و به دفاع از خانم مورد حمله قرار گرفته، با دزد درگیر می‌شود.
روشن است که چون توانایی سرباز جوان از دزد بیشتر است، نه فقط دزدی رخ نمی‌دهد بلکه آقای دزد کتک مفصلی از سرباز قهرمان نوش‌جان می‌کند و سرانجام دستگیر می‌شود. حال خبر رسیده است که آقای دزد از سرباز مذکور شکایت کرده و او را به دادگاه کشانده است. به طور غیررسمی هم گفته می‌شود که احتمال پیروزی آقای دزد در گرفتن دیه از سرباز وجود دارد.
چندی پیش هم که این موضوع با یک مقام پلیس استان تهران در میان گذاشته شد، وی هم از جهاتی به شهروندان توصیه کرد که برای حفظ جان و سلامتی خویش با دزدها درگیر نشوند و هم توصیه کرد که در مواجهه و مقابله با دزدها از قانون و اقدامات قانونی، پا را فراتر نگذارند تا در صورت رجوع به مراجع قضایی با مشکل مواجه نشوند.
احتمالا منظور رییس‌پلیس پیشگیری استان تهران از رجوع به مراجع قضایی، شکایت دزدان از آسیب‌دیدگان است. زیرا در نمونه‌های متعدد مواردی وجود دارد که فرد در معرض آسیب، به دفاع از خود برخاسته و یا برای دستگیری دزد اقدام کرده که دزد با هر دلیل و با هر انگیزه، شکایتی علیه آسیب‌دیده مطرح کرده است که سبب محکومیت آسیب‌دیده شده و آقای دزد، درآمدی که نتوانسته از طریق زور به دست آورد را از طریق و با کمک قانون به چنگ آورده است. آیا چنین رویدادی، تلخ و در عین حال طنز نیست؟
از منظر عدالت اسلامی و ضوابط دادگاهی، پرهیز از دریافت و یا ثبت شکایت هیچ‌کس و حتی دزدان، مجاز نیست و رییس دادگاه به لحاظ قانونی نمی‌تواند از دریافت شکایت خودداری کند. علاوه بر این از آنجا که دزدان تجربه‌های متفاوت و زیادی در فرار از قانون، به گردن دیگران انداختن اتهام و جرم، سوءاستفاده از دادگاه و قانون دارند و در این‌باره از تجربه‌های دیگر همکاران خود و خلافکاران استفاده کرده‌اند، به راحتی می‌توانند برای مال‌باخته، آسیب‌دیده و شهروندان مورد حمله واقع شده، مشکل ایجاد کنند. اما شهروندان و افرادی که مورد هجوم و آزار دزدان واقع شده‌اند، چه تجربه یا اطلاعی در این‌باره دارند؟ روشن است که شهروندان بدون آگاهی و از روی ساده‌دلی و صداقت حرف‌هایی می‌زنند که دزدان می‌توانند از همان حرف‌ها، علیه مال‌باخته و آسیب‌دیده استفاده کنند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 منطق رفتاری اروپا در مذاکرات وین
✍️ دکتر رحمن قهرمان‏‏‌پور

اتحادیه اروپا در شرایط سختی است؛ بحران مالی ۲۰۰۸و ورشکستگی یونان، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، تقویت احزاب راست افراطی، ماجراجویی‌‌‌های روسیه در اوکراین، بحران مهاجرت از خاورمیانه به اروپا، اختلافات حقوقی اتحادیه اروپا با لهستان و مجارستان، تنش ترکیه با یونان در مدیترانه، افول نظم بین‌المللی لیبرال به رهبری آمریکا، افول نسبی جایگاه ناتو در امنیت بین‌الملل، پایان رهبری آنگلا مرکل در آلمان، بی‌‌‌اعتمادی مردم اروپا نسبت به عملکرد اتحادیه اروپا، اختلاف‌‌‌نظرهای داخلی در اتحادیه اروپا در مورد جهت‌‌‌گیری سیاست خارجی این اتحادیه و ناتوانی در اتخاذ مواضع مشترک در سیاست خارجی و بالاخره ظهور چین و تشدید جنگ سرد جدید واشنگتن با پکن از جمله مشکلاتی هستند که بروکسل در شرایط فعلی با آنها دست به گریبان است.

اما بی‌تردید از نظر بسیاری از سیاستمداران اروپایی جایگاه اتحادیه اروپا در سیاست بین‌الملل در حال ظهور تا حد بسیار زیادی وابسته به نوع رابطه آن با آمریکاست. اروپا سخت نگران از دست دادن آمریکاست و روز به‌روز این باور در واشنگتن و بروکسل تقویت می‌شود که روابط آمریکایی-اروپایی یا روابط فراآتلانتیکی دیگر مثل دوران پس از جنگ جهانی دوم نخواهد شد. هایکو ماس، وزیر خارجه سابق آلمان در واکنش به حملات ترامپ به ناتو و تهدید اروپا گفته بود که روابط آمریکا با اروپا دچار تغییرات بنیادی شده است و این فقط ناشی از رفتار ترامپ نیست! در چنین شرایطی سیاستمداران اروپایی همه تلاش خود را به کار گرفته‌‌‌اند تا مانع از جدایی هر چه بیشتر سیاست‌های آمریکا و اروپا از همدیگر شوند. از قضا موضوع هسته‌‌‌ای ایران جزو معدود موضوعات و به تعبیر دیپلمات‌‌‌ها دستور‌‌‌کارهای مشترکی است که میان آمریکا و اروپا وجود دارد و در این مورد اختلاف‌‌‌نظر چندانی میان لندن، پاریس، برلین و واشنگتن وجود ندارد. رفتار اروپا در برابر ترامپ و رویکرد آن نسبت به دولت بایدن از یک منطق واحد تبعیت می‌‌‌کند و آن تلاش برای جلوگیری از بی‌اهمیت شدن اتحادیه اروپا برای واشنگتن است. اروپا به خوبی می‌‌‌داند که با تشدید رقابت میان آمریکا و چین، جای چندانی برای مانور و قدرت نمایی در سیاست جهانی نخواهد داشت؛ کما اینکه برای حل مشکلات داخلی خود هم چاره‌‌‌ای جز کمک گرفتن از آمریکا ندارد. پیمان اخیر امنیتی میان آمریکا، بریتانیا و استرالیا به خوبی نشان داد که نگاه واشنگتن به آینده سیاست جهانی چگونه است؟ در راهروهای قدرت در واشنگتن، جمهوری‌خواهان و دموکرات‌‌‌ها سخت نگران پیامدهای منفی ظهور چین بر جایگاه آمریکا در جهان هستند و سایر مسائل در اولویت‌‌‌های بعدی قرار دارند. متحدان آمریکا در جهان و در راس آنها اتحادیه اروپا از آن بیم دارند که مشغول شدن همه حواس واشنگتن به مهار پکن باعث فراموشی آنها شود. از ریاض گرفته تا ابوظبی، تل‌آویو، بروکسل، قاهره، مسقط، توکیو و دهلی نو، همه رهبران سیاسی در همان حال که نگران کاهش تعهدات آمریکا نسبت به خودشان هستند تلاش می‌‌‌کنند روابط خود را با چین از نو تنظیم کنند. اروپا نیز مستثنی از این قاعده نیست. بعد از گزارش رسانه‌‌‌های غربی درباره نقض حقوق بشر در استان سین کیانگ چین و به‌‌‌کارگیری اجباری اویغورها در کارخانه‌‌‌های شرکت‌های چندملیتی تقریبا هیچ یک از شرکت‌های اروپایی حاضر به ترک چین و صرف نظر کردن از منافع اقتصادی خود نشدند! در این اوضاع و احوال سخت، اروپایی‌‌‌ها امیدوارند که با همراهی کردن با آمریکا و به یک معنا همراه شدن با سیاست‌های آمریکا، سرعت کاهش اهمیت خود در جهان را کندتر کرده و بتوانند برای بهبود وضع خود چاره‌‌‌ای بیندیشند. نگاه اروپا به احیای برجام در این بستر کلان سیاسی قابل فهم است. سیاست یک امر مدام در حال تغییر است؛ هیچ دولتی سیاست یکسان و دائمی ندارد بلکه تنها منافع هستند که دائمی‌‌‌اند. دیروز منافع اروپا در این بود که در مقابل خروج ترامپ از برجام بایستد و با بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران مخالفت کند و امروز منافع آن ایجاب می‌‌‌کند که برخلاف رویه چند سال پیش خود در اعمال فشار بر ایران با آمریکا همسو شود. دو سال پیش تحلیل اروپایی‌‌‌ها این بود که اگر با ترامپ در اعمال فشار بر ایران همراه شوند آمریکا، اروپا را فراموش خواهد کرد و کنار خواهد گذاشت و امروز بر این باور هستند که اگر با دولت بایدن در اعمال فشار بر ایران همراه شوند، می‌توانند از بروز شکاف بیشتر در روابط آمریکا با اتحادیه اروپا جلوگیری کنند. تجربه تلخ کرونا، روند رشد ناسیونالیسم در سیاست جهانی را تشدید کرد. دولت‌‌‌ها بیشتر از هر زمان دیگر در سال‌‌‌های اخیر به فکر منافع خودشان هستند و در شرایط متلاطم نظام بین‌الملل سعی می‌‌‌کنند از روند تحولات عقب نمانده و حاشیه‌‌‌نشین نشوند. اروپا هیچ‌گاه به تنهایی قادر به توافق با ایران و اجرای این توافق نبوده است و رهبران اروپایی چه در جلسات خصوصی و چه در مقابل تریبون رسانه‌‌‌ها به این واقعیت اعتراف کرده‌‌‌اند. حتما برای اروپا توافق با ایران اهمیت دارد اما در تحلیل نهایی، اولویت اصلی بروکسل بهبود روابط با واشنگتن است و سایر موضوعات در پرتو آن‌سنجیده و ارزیابی می‌شود. اگر امروز آمریکا می‌‌‌گوید که زمان برای توافق اندک است و دلیل آن تحولات داخلی آمریکاست اروپا به زبان خودش و البته با صدای بلندتر این موضع‌‌‌گیری را تکرار می‌‌‌کند. همچنین اگر در ادامه، مسیر رویکرد واشنگتن به مذاکرات عوض شود بروکسل باز هم چاره‌‌‌ای جز همراهی با آمریکا نخواهد داشت.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0