🔻روزنامه ایران
📍 اُ میکرون در آستانه یلدا
✍️ آزاده سهرابی

اولین مورد امیکرون در کشور شناسایی شد و رسماً ورود این سویه جدید ویروس کرونا اعلام شد. متخصصان می‌گویند اگر پروتکل‌ها رعایت نشود، اگر مردم در زدن واکسن و آنها که واکسن زده‌اند در زدن دوز سوم واکسن تعلل کنند، اگر ماسک‌ها پایین بیاید، اگر فاصله‌گذاری فراموش شود، امیکرون در ۱۷ روز به سویه غالب در ایران تبدیل می‌شود. (این عدد برای سویه دلتا ۱۰۰ روز بود).
شنیدن این خبر بعد از ماه‌ها ترس و دلهره و گذراندن پیک پنجم کرونا در کشور و شاهد از دست رفتن جان‌های بسیاری بودن هم به قدر کافی نگران کننده است و این نگرانی وقتی بیشتر می‌شود که به آنچه طی ۲۲ ماه شیوع کرونا بر ما گذشته است فکر کنیم؛ به جان‌هایی که از دست رفت، به خسارات اقتصادی که تحمیل شد، به مشکلات روانی مانند اضطراب و وسواس که فراگیر شد و... حالا اما بعد از ماه‌ها که مرگ و میرهای کرونایی رکورد می‌زد این آمار به روزانه حدود ۵۰ نفر رسیده است و با همت دولت بیش از ۵۰ میلیون نفر در کشور هر دو دوز واکسن را دریافت کرده‌اند.
در حال حاضر شهر قرمز و نارنجی کرونایی نداریم و ۵۳ شهر در وضعیت زرد و ۳۹۵ شهر در وضعیت آبی قرار دارند. برای همین است که مدارس کمابیش باز شده است و والدین هم که از آموزش مجازی خسته شده‌اند، ترجیح داده‌اند دوباره کودکان را به مدرسه و مهدکودک بفرستند. خانواده‌های خسته از دوری‌های طولانی در آرامش نسبی که این روزها کاهش آمار کرونا در کشور به همراه آورده است، در تدارک شب یلدا هستند. کنسرت‌ها راه افتاده است و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی از سر گرفته شده است. ایام فاطمیه و مراسم سوگواری حضرت فاطمه زهرا(س) مرهمی است برای دل کسانی که مدت‌هاست از این مراسم دور بوده‌اند. همه از دوری‌ها و محدودیت‌ها خسته‌ایم! و تنها دفاع مؤثر خود در مقابل کرونا که رعایت پروتکل‌های بهداشتی است، این روزها به حداقل رسیده است و فاجعه درست از همین نقطه آسودگی که در آن ایستاده‌ایم، آغاز می‌شود.
اگر رفتار امروزمان را بر اساس آمار امروز و بی توجه به احتمالات تنظیم کنیم، یک ماه دیگر رنگ‌های آبی روی نقشه کشورمان به سرعت قرمز خواهد شد. تجربه نشان داده است که تنها دفاع ما در مقابل کرونا، رعایت تک تک شهروندان است. یادمان نرفته است که همین چندماه پیش در ۲۶ مرداد تعداد مبتلایان جدید روزانه در کشور به رقم بیش از ۵۰ هزار نفر رسید و در دوم شهریور تعداد موارد مرگ و میر روزانه کرونا به رکورد خود یعنی ۷۰۹ نفر رسید. ۷۰۹ جان عزیز!
شاید این روزها همه در معرض پدیده‌ای به اسم «رفتار کاهش ناهماهنگی» هستیم. معنای این عبارت برخلاف عبارتش بسیار ساده است. بدین معنا که این عبارت یک دامی است که فرد را از دیدن واقعیات مهم یا پیدا کردن راه حل‌های واقعی برای مسأله پیش رویش باز می‌دارد و علتش این است که فرد این رفتار را به عنوان یک دفاع به کار می‌برد تا تصور مثبت از خود یا شرایط را حفظ کند. مثلاً فرد به جای اینکه رفتار سالمی را انتخاب کند و بگوید: «خطر سویه امیکرون جدی است ولی می‌توان با پیشگیری از آن عبور کرد» با خود تکرار می‌کند «من قوی‌تر از آن هستم که کرونا بگیرم» یا «من واکسن زده‌ام و دیگر کرونا نمی‌گیرم» یا «من قبلاً کرونا گرفته‌ام و دیگر نمی‌گیرم.» همین فکر به یک تصمیم منتهی می‌شود که ناهماهنگی را کلید می‌زند، زیرا شناخت‌ها نسبت به جنبه‌های منفی مسأله با انتخاب آن ناهماهنگ است و تنها جنبه‌های مثبت مسأله ترجیح داده شده است.
در شیوع پیک پنجم هم شاهد بودیم که مردم بر خصوصیات مثبت رفتاری که انتخاب کرده بودند (سفر، میهمانی، تجمع و...) تأکید داشتند و ویژگی‌های منفی آن را مورد بی اعتنایی قرار دادند. فاجعه از همانجا کلید خورد! امروز هم همان دیروز است، همان آغاز فردای فاجعه پیک ششم که می‌تواند با انتخاب یک رفتار هماهنگ تکرار نشود. تا انتخاب خودمان چه باشد!
🔻روزنامه کیهان
📍 پروپاگاندای متناقض از مذاکرات وین!
✍️ دکتر محمدحسین محترم

۱- در یک هفته‌ای که از دور دیگری از مذاکرات وین گذشت‌، خبرها و تحلیل‌های متناقضی منتشر و القاء و پروپاگاندا شد‌، از خوشبینی و سازنده بودن تا شکست و ناامیدی‌، از عقب‌نشینی و انعطاف اروپایی‌ها و تا زیاده‌خواهی آنها! البته هر دو روایت را می‌توان پذیرفت‌، زیرا اولا؛ این به حرکت زیگزاگی و مواضع پرتناقض و نامنسجم اروپایی‌ها که آمریکا را نمایندگی می‌کنند‌، برمی‌گردد. ثانیا؛ موضع ایران بدون هیچ‌گونه زیاده‌خواهی ثابت و روشن می‌باشد و هیچ‌گاه پیش‌نویس قبلی مذاکرات را رد و نفی نکرده و پیشنهادهای خود را بر اساس همان پیش‌نویس‌ها و برجام ارائه کرده است. لذا بعد از دور هفتم مذاکرات رسانه‌های غربی- صهیونیستی تلاش کردند مذاکرات وین را تحت عنوان زیاده‌خواهی ایران‌، شکست‌خورده بازنمایی کنند و اکنون نیز برای ترساندن ایران القاء می‌کنند ممکن است این دور آخر مذاکرات باشد و قس‌علی‌هذا...! اما بعد از اینکه کشورهای اروپایی مجبور شدند به وین برگردند‌، اولا؛ در طول مذاکرات با کمال تعجب با عزم بیشتر و مقاومت تیم ایران روبه رو شدند که این فضا‌سازی‌ها در اراده جدی آنها برای اجرای کامل برجام و دریافت تضمین جهت عدم نقض مجدد آن‌، هیچ اثری نگذاشته و مصمم‌تر از گذشته آماده گفت‌وگو هستند. ثانیا؛ این برگشت موج فضا‌سازی‌های صهیونیست‌ها در چارچوب اتهام‌زنی و واهی‌گویی علیه جمهوری اسلامی را فرونشاند.
۲- حال علی‌رغم این فضا‌سازی‌ها مذاکرات وین همچنان ادامه دارد‌، به طوری که اولا؛ آنچه در اتاق مذاکرات روی می‌دهد با آنچه در رسانه‌ها و اظهارات سیاسی بیرون اتاق گفته می‌شود‌، تفاوت فاحشی دارد و بیانیه‌ها و نشست‌های دوجانبه و چندجانبه، نشست‌های شورای امنیت سازمان ملل با گزارش برجامی و شورای همکاری خلیج‌فارس با تکرار ادعاهای گذشته‌، سفرهای مقامات صهیونیستی به واشنگتن و آمریکایی به منطقه با گزافه‌گویی‌ها و نهایتا فضا‌سازی‌ها برای دادن امتیازات بیشتر براساس این نمایش‌های دیپلماتیک! در بیرون از اتاق وین تاکنون هیچ تاثیری در روند مذاکرات و بر اراده تیم ایرانی برای لغو تحریم‌ها نگذاشته و همین امر هم موجب سردرگمی کشورهای اروپایی شده و هم نشانه سردرگمی آمریکاست. با توجه به این سردرگمی‌ها شاهد تغییر ناگهانی در موضع اولیه انگلیس و فرانسه و آلمان بودیم که با باختن قافیه به منطق ایران در برداشتن تحریم‌ها‌، متوسل به ادعاهای تکراری غیرقابل پذیرش و خارج از حیطه مذاکرات وین درباره مسائل دفاعی و راهبردی جمهوری اسلامی شدند‌، که پاسخ روشن جمهوری اسلامی را در این باره بارها شنیده‌اند. اما علت اصلی این سردرگمی اروپایی‌ها‌، نمایندگی کردن آمریکاست که مواضعی شترمرغی از خود بروز می‌دهند، چرا که نه اراده‌ای از خود دارند و نه خواست‌های آمریکایی‌ها قابل تحقق است. به قول ‌هاینز گارتنر رئیس ‌شورای مشورتی امنیت اتریش به‌عنوان میزبان مذاکرات «اروپایی‌ها در اصل از همان اول گام‌ها را با آمریکا هماهنگی می‌کردند، اما نگرانند که آمریکا با طولانی کردن گفت‌وگوها به دنبال مذاکره محرمانهِ دور از انتظار با ایران باشد»! لذا این سردرگمی‌ها موجب تناقض‌گویی آنها نیز شده است‌، که از دولت ایران می‌خواهند «برای همیشه» و «به طور کامل» به برجام پایبند باشد‌، حال آنکه از یک طرف خودشان به بهانه نظام حاکم بر آمریکا نمی‌خواهند درباره پایبندی همیشگی به توافق تعهدی بدهند و از طرف دیگر می‌خواهند برخی تحریم‌ها را ‌اندک‌اندک و نه کامل، آن هم تعلیق و نه لغو کنند که چنین چیزی از نظر ایران مردود و چالش بزرگ آمریکاست.
۳- برای اینکه سیاست نظام در گره نزدن اقتصاد کشور به فرجام برجام‌، موفقیت‌آمیز باشد‌، علاوه‌بر سیاست‌ها و اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک‌، لازم است هم تیم مذاکره‌کننده و دولت؛ و هم رسانه‌های کشور بخصوص صداوسیما راهبرد «حساسیت زدایی جامعه از مذاکرات» را در دستور کار خود قرار دهند. چراکه حتی اگر در دورهای بعدی هم به توافق احتمالی برسند‌، اقتصاد کشور با توجه به حجم خسارت‌های باقی مانده از عملکرد هشت سال گذشته به چند سال زمان نیاز دارد تا به رشد برسد و هرگونه توافقی به جز آثار روانی‌، آثار عملی آنی برای معیشت مردم نخواهد داشت. در این خصوص چند نکته مهم: اولا؛ سناریوی اصلی آمریکا «فرسایشی کردن مذاکرات» با دو هدف‌، یکی پاک کردن سابقه فریبکاری‌های گذشته و «حساسیت‌زدایی» از بدعهدی‌های خود بدون پرداخت هزینه آن و دوم «حساسیت‌زایی» برای برجام و حفظ و تقویت این حساسیت جامعه و افکارعمومی برای گره زدن اقتصاد کشور به نتایج مذاکرات طولانی مدت و معطل نگه داشتن ایران پای میز مذاکرات با «امید کاذب تعلیق تحریم‌ها» و همچنین حفظ فضای ترس در افکارعمومی و فضای اقتصادی دیگر کشورها برای ممانعت از هرگونه برقراری روابط تجاری – اقتصادی با جمهوری اسلامی است. خباثت اعمال تحریم‌های جدید همزمان با برگزاری مذاکرات نیز در همین جهت است. ثانیا؛ تیم مذاکره‌کننده باید در عین حال که «حسن نیت» خود را حفظ و آشکار می‌کند‌، تا زمان آشکار شدن ملموس نتایج مذاکرات‌، با بدبینی و بی‌اعتمادی کامل هم در اتاق وین و هم در بیرون و در فضای رسانه‌ای حاضر شود و از اظهار خوشبینی کاذب نسبت به هرگونه نتیجه مذاکرات به شدت پرهیز کند. چراکه در طول حداقل ۸ سال گذشته ملت ایران جز فریبکاری‌، هیچ‌گونه اقدامی که بیانگر خوشبینی و سازنده بودن باشد از طرف مقابل مشاهده نکرده است. ثالثا؛ باید هوشیار و مراقب بود که زمینه‌ای برای فضا‌سازی علیه تیم مذاکره‌کننده از سوی غربی‌ها و صهیونیست‌ها فراهم نشود. به عنوان مثال پس از دور هفتم مذاکرات با فریبکاری طرف مقابل‌، با محرمانه نگه داشتن تاریخ و روز مذاکرات در هفته بعد(دور هشتم)شرایط و امکان فضا‌سازی در جهت القای فریبکارانه «شکست و ناامیدی مذاکرات» و «بعید بودن برگزاری دور بعد» فراهم شد و تا حدودی نیز تاثیر خود را در بازار ارز گذاشت! در حالی که می‌شد با اعلام صریح روز توافق شده مذاکرات بعدی؛ جلوی این سناریوی آمریکایی‌ها و تلاطم بازار ارز را گرفت. و یا تقلیل تاکتیکی موضع لغو «همه تحریم‌ها» به «تحریم‌های مغایر برجام و یا تحریم‌های ترامپ و...» در بیان و کلام، می‌تواند موجب فراهم شدن فضا‌سازی برای تضعیف قدرت چانه‌زنی دیپلماتیک و همچنین ایجاد تردید در حقانیت و قاطعیت تیم مذاکره‌کننده شود. رابعا؛ با توجه به تمرکز ایران بر دیپلماسی اقتصادی و ائتلاف‌های تجاریِ منطقه‌ای و بین‌المللی و دست برتر محور مقاومت در تحولات منطقه‌، ایران بزرگ‌ترین برنده مذاکرات وین است‌، چه این مذاکرات نتیجه‌بخش باشد و چه شکست بخورد. چون اگر آمریکا شروط و مطالبات قانونی و مشروع ایران را برای لغو کامل تحریم‌ها بپذیرد‌، این یعنی برد بزرگ ملت ایران! درغیراین صورت ایران با خنثی‌سازی تحریم‌ها و بهبود وضع اقتصادی‌، به برنامه هسته‌ای خود نیز ادامه می‌دهد و غنی‌سازی اورانیوم را از ۶۰ درصد‌، در صورت نیاز به ۹۰درصد هم می‌رساند و به یک قدرت هسته‌ای جهانی تبدیل می‌شود و این یعنی شکست بزرگ آمریکا! بدون شک محاسبات ایران در این خصوص کامل و حقیقت امر این است که ایران در شرایط فعلی فقط به لغو تحریم‌ها با شروط خود نه براساس دیکته‌های آمریکا نیاز دارد. به قول الدیک دیپلمات سابق آمریکایی «با توجه به موقعیت قوی‌تر و بهتر ایران در مذاکرات، بایدن نبرد بسیار سختی در پیش دارد!» خامسا؛ اروپایی‌ها می‌دانند که ایران در استفاده از حق قانونی خود در برجام مصمم است‌، چه تحریم‌ها برداشته شود و چه نشود! چون در برجام به رفع همه تحریم‌ها به عنوان حق جمهوری اسلامی تصریح شده و اگر ملت ایران به این حق خود برسد‌، قطعاً نیازی نیست از حق برجامی دیگر خود استفاده کند. اما اگر به این حق خود نرسد، براساس بندهای ۲۹ و ۳۹ برجام حق دارد در صورت عدم ایفای تعهدات طرف مقابل، تعهدات خود را کاهش دهد. لذا جمهوری اسلامی براساس لغو یا عدم لغو تحریم‌ها و در هر دو صورت براساس مفاد برجام عمل می‌کند و ناقض برجام نخواهد بود و به گفته مذاکره‌کننده ارشد ایران «مسیر دیپلماسی و عمل به تعهدات جاده دو طرفه است و ایران در مسیر یک طرفه گام برنخواهد داشت.»
۴- اما نکته مهم در‌باره ادعای آمریکایی‌ها و غربی‌ها مبنی بر اینکه «زمان رو به پایان و این آخرین فرصت است»، باید گفت خود آنها در «تنگنای زمان» قرار گرفته‌اند. اولا؛ از موفقیت دیپلماسی اقتصادی و سرعت پیشروی برنامه هسته‌ای ایران به موازات مذاکرات به شدت نگرانند. برهمین اساس از ایران خواستند پیشروی برنامه هسته‌ای را در زمان مذاکرات متوقف کند. اما به سه دلیل مهم با مخالفت ایران روبه‌رو شده‌اند: یک- تجربه تلخ برجام و سوابق مذاکرات به ایران آموخته است نباید به وعده‌های این کشورها درخصوص دستیابی به توافق اعتماد کند. دو- آمریکا خودش مزورانه به موازات مذاکرات‌، از اعمال تحریم‌ها علیه ایران دست برنداشته و هر هفته تحریم‌های جدیدی اعمال می‌کند. سه- ایران به‌طور منطقی تصمیم گرفته منتظر مذاکرات و نتایج آن نماند‌، تا همچون هشت سال گذشته فریب نخورد. ثانیا؛ بایدن و دموکرات‌ها با توجه به تنگنای زمانِ نزدیک شدن به انتخابات میاندوره‌ای، بیشتر مورد انتقاد و حمله جمهوری‌خواهان قرار می‌گیرند و نگران باخت نتایج انتخابات هستند. ثالثا؛ با توجه به تعطیلات کریسمس پیش‌بینی می‌شود ادامه مذاکرات وین به سال ۲۰۲۲ موکول شود‌، اما چون تاکنون تلاش داشتند برای ایران ضرب‌الاجل‌سازی کنند‌، لذا در افکارعمومی داخلی و خارجی در تناقضی قرار می‌گیرند که پاسخی برای آن ندارند و آن آشکار شدن کامل بی‌اعتباری گزینه‌های دیگرشان است.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 برجام ماندنی شد
✍️ ابوالقاسم قاسم‌زاده

اگر بخواهید به چند هفته اخیر و مذاکره برجام در وین نگاهی داشته باشید، در می‌یابید که تا اینجای کار حاشیه سازی‌ها سوار بر متن واقعی گفتگوها در نشست برجام بوده است؛ تا آنجا که بسیاری خبر از پایان اصل معاهده برجام و شکست کامل آن ‌دادند. دلیل این برداشت‌ها و انعکاس آن در برخی مطبوعات داخلی و رسانه‌های خارجی را باید هجوم همه جانبه خط دهی خبری ـ رسانه‌ای صهیونیست‌ها در نیویورک و اسرائیل جستجو کرد و از سوی دیگر ضعف اطلاع‌رسانی به موقع و البته کارشناسانه هیأت سیاسی اعزامی به وین، لاجرم در محاق خبری قرار گرفتن صداوسیما و بخش سخنگویی و اطلاع‌دهی وزارت خارجه دید.
در چنین فضای یأس آلود خبرسازی‌ها و اشاعه ناامیدی از دو دور مذاکره در وین، اکنون خبر می‌رسد که بعد از ده روز که دور دیگری از گفتگوها در وین از سرگرفته خواهد شد ایران، روسیه و چین ضمن ارزیابی مثبت از مذاکره و ارائه پیشنهادها به دستیابی توافق نهایی، امیدوارند و سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان که نگرانی خود را از چگونگی تعامل ایران در دولت آقای رئیسی بازگو کرده‌اند، اما از دیروز جلسه آینده بعد از ۱۰ روز وقفه را، بسیار مهم خوانده‌اند. در این فاصله، انتشار سخنان رسمی آقای «اسلامی» معاون رئیس جمهوری در سازمان انرژی هسته‌ای ایران با آژانس برای به کارگیری دوربین‌ها در «سایت کرج» به درخواست مکرر «گروسی» دبیر و مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، یک‌باره آبی بر فضاسازی‌های خبری ـ تبلیغاتی رسانه‌های خط‌پذیر از اسرائیل و لابی نیویورکی آنها شد.

یکی از کارشناسان بین‌المللی، با رصد شرایط کنونی می‌نویسد:

«همگام با دو دور اخیر مذاکرات، دیپلمات‌های غربی همزمان با رسانه‌ها سعی کردند در یک عملیات «مقصرسازی» اینگونه القا کنند که بسته‌های پیشنهادی تیم ایرانی،روند مذاکرات را به هم زده است و به همین دلیل مذاکرات سازنده و رو به جلو نیست. اما به اذغان کارشناسان، پاتک و اقدام روز چهارشنبه گذشته ایران، مبنی بر توافق با آژانس انرژی اتمی و اجازه نصب دوربین‌های جدید این آژانس در مجتمع تسای کرج، اقدامی هوشمندانه بود و جلوی جنگ روانی و هجمه علیه ایران را گرفت. رفتار کشورهای اروپایی، تابع کشور آمریکا و لابی صهیونیستی است. متأسفانه لابی صهیونیستی در این مذاکرات وارد عمل شده و سعی کرده از ابتدای گفت‌وگوها تأثیر بگذارد. هر چند که تیم رئیس جمهوری آمریکا نگاه مثبتی نسبت به رژیم صهیونیستی ندارد و سفر اخیر وزیر خارجه‌ این رژیم غاصب به کشورهای اروپایی نیز برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات برجامی وین با شکست مواجه شد وتروئیکای اروپایی تحت فشار آمریکا اظهارات متناقض و رفتار پارادوکسی از خود نشان می‌دهند. اما به نظر می‌رسد تاکنون روند مذاکرات مثبت بوده است. زیرا تیم مذاکره کننده ایرانی با چهار کارگروه مختلف تخصصی مذاکرات را آغاز کرده است. تاکنون سه سند مهم هم در طول مذاکرات وین از طرف هیأت ایرانی به ۱+۴ ارائه شده که دو سند آن مورد پذیرش قرار گرفته است. سندی درباره لغو تحریم‌ها و سندی درباره مسائل هسته‌ای که اکنون ظاهراً بعد از وین ۷، مورد پذیرش طرف‌ها قرار گرفته و مبنای مذاکرات بعدی شده است. پیش‌بینی می‌کنم تا پایان سال جاری میلادی، خروجی قابل قبولی از مذاکرات وین به دست بیاید.»

طرف‌های غربی (اروپا و آمریکا) در سه هفته گذشته بر عنصر زمان تأکید داشته‌اند و آن را فاکتور مهم برای ادامه مذاکرات خوانده‌اند. «انریکه مورا» در مصاحبه با خبرنگاران درباره آنچه «حس فوریت» نامید، چندبار تذکر داد و آن را بسیار مهم و با اهمیت برای ادامه گفتگوهای سازنده و پیش رو دانست. او گفت: «ظرف چند هفته و نه چند ماه» باید به نتیجه برسیم. سه کشور اروپایی همراه آمریکا خواهان رسیدن به نتیجه در «کوتاه مدت» برای چند هفته هستند. طرف ایرانی تا اینجای کار چندان عجله‌ای برای رسیدن به توافق از خود نشان نمی‌دهد. این دو نگاه تا اینجای کار خوراک مناسب نقدهای منفی از گفتگوهای وین، به ویژه از سوی رسانه‌های اسرائیل زده و شبکه‌های فارسی زبان خبری در لندن و نیویورک شده است.

نماینده ویژه «بایدن» رابر مالی نیز بر رسیدن به توافق در فاصله زمانی معین تأکید دارد. تا اینجای کار آمریکا برای اصل برداشتن «تحریم‌ها» علیه ایران و لغو کامل سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه جمهوری اسلامی اعلام نظر مثبت کرده است. اما، لغو تحریم‌ها را گام به گام و براساس برنامه‌ریزی مدت پذیر می‌خواهد. از بهانه‌های دولت بایدن، برای اجرای لغو گام به گام تحریم‌ها، یکی این است که بخشی از این تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران، مصوبه کنگره (مجلس و سنا) آمریکاست و لغو آنها نیازمند ارائه لایحه خاصی از سوی کاخ سفید و بررسی آن در کنگره است. توافق در برجام می‌تواند آغازگر چنین مسیری باشد. بایدن (آمریکا) و همراهان او (انگلیس، فرانسه و آلمان) خواهان تنظیم توافق قبل از پایان سال میلادی و در مدت کوتاهی از نشست‌های وین هستند. چین و روسیه نیز همین نظر را دارند و ایران نیز خواهان رسیدن به توافق در نشست‌های وین است.

چین و روسیه در بیانیه‌هایی با اشاره به انجام هفت دور گفتگو میان ایران و ۱+۴ برای احیای برجام، ابراز امیدواری کرده‌اند دور هشتم مذاکرات به توافق نهایی منجر شود. نماینده روسیه در نشست وین نیز رسیدن به توافق در جلسه آینده را امکان‌پذیر خوانده است و هرگونه اعلام نظر جدید یا سخن غیرمحتاطانه‌ای را موجب پیچیده‌تر شدن مذاکرات دانسته است.

نماینده وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، علی باقری اعلام کرد: «اگر طرف مقابل دیدگاه‌ها و مواضع منطقی جمهوری اسلامی ایران را بپذیرد، گفت و گوهای دور جدید می‌تواند آخرین دور مذاکرات باشد تا در کوتاه‌ترین زمان به توافق برسیم. سرعت دستیابی به توافق بستگی به طرف مقابل دارد.»

رئیس هیأت نمایندگی روسیه خبر داده است: «پس از کشمکش طولانی، شرکای اروپایی سرانجام اصلاحات مورد نظر طرف ایرانی در سند مسائل هسته‌ای را به تصویب رساندند. آنها با احترام به عناصر جدید در مواضع ایران برخورد کرده‌اند و این مسأله بسیار مهم است و این موفقیت حاصل شده است.»

از مجموعه اظهارنظرهای نمایندگان کشورها در گفتگوی برجام چنین بر می‌آید:

۱ـ همه طرف‌ها (اعضای کشورهای عضو گفتگوهای برجام) بسیار امیدوار هستند که نشست آینده بعد از ده روز تعطیلی در وین به نتیجه بسیار مطلوب و روشنی برسد، طوری که همگی برای ماندن معاهده برجام و اجرای آن خوش‌بین هستند.

۲ـ از پی توافق در جلسه آینده، آمریکا بار دیگر به برجام بر می‌گردد و در نتیجه امضای توافق نهایی با حضور وزرای خارجه کشورهای عضو در گفتگوهای برجام اجرایی خواهد شد.

۳ـ از هم اکنون رژیم صهیونیستی تهدیدهای لفظی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید کرده است و برخی از تحلیلگران سیاسی، مدت زمان ده روز تا تشکیل دور هفتم نشست وین را حساس‌تر از گذشته ارزیابی می‌کنند که در عمل رژیم صهیونیستی (اسرائیل) و برخی از سیاستمداران طرفدار آن در واشنگتن، پروژه تخریب آن را کلید زده‌اند.

آنچه که امروز دیده می‌شود و از مجموعه اعلام نظرها و مواضع کشورهای عضو در مذاکره برجام وین بر می‌آید، این است که برجام ماندنی است؛ اگر ایران و آمریکا شروع یک توافق طرفینی را به فال نیک بگیرند!
🔻روزنامه اعتماد
📍‌ ریشه‌های اعتراض در آموزش و پرورش (بخش پایانی)
✍️عباس عبدی

مساله دیگری که وضعیت آموزش و پرورش را به چنین روزی انداخت، فرعی شدن موضوع آموزش عمومی بود. البته همیشه در گفتار بر اهمیت آن تاکید می‌شد، ولی در عمل آموزش و پرورش در حاشیه بود. نمونه آن در انتخاب وزیر بود. به جز یک دوره در زمان آقای خاتمی، به ‌طور معمول وزیر این وزارتخانه همیشه در سطوح پایین‌تری از اهمیت نسبت به سایر وزرا بوده است. در همین دولت هم دیدیم که سه بار وزیر برای این وزارتخانه معرفی شد که تقریبا هیچ‌کدام شناخته شده در این حوزه نبودند. علت نیز روشن است زیرا آموزش و پرورش هیچ‌گاه نتوانسته مساله روز کشور شود. جنگ مساله روز بود، تورم مساله روز است، بیکاری مساله روز است، روابط خارجی مساله روز است، قیمت و اجاره مسکن مساله روز است، حتی دانشگاه و کنکور در مقاطعی مساله روز است، چون دانشجویان صدا دارند، فرهنگ و آزادی مساله روز می‌شود، مالیات و گمرک و بورس مساله روز است، ارز مساله روز است و الی آخر... ولی آموزش عمومی چگونه مساله‌ای است؟ می‌گویند کسی شبانه رفت دزدی و به آهستگی مشغول سوراخ کردن دیوار شد، دیگری او را دید و گفت که چه کار می‌کنی؟ گفت دُهل می‌زنم. گفت پس چرا صدای دهل نمی‌آید؟ گفت صدایش صبح درمی‌آید. حکایت ما است. آنچه که در این چند دهه کاشته‌ایم، اکنون زمان دروی آن شده است. خیلی‌ها نسبت به نادرستی سیاست ایران درباره محیط زیست حساس بوده‌اند که درست هم هست، ولی واقعیت این است که وضعیت و آثار تخریبی محیط زیست و آب به دقت قابل سنجش و برای همه ملموس است. می‌توان هر سال گفت که زمین چقدر فرونشست کرده یا چقدر سطح و کیفیت آب‌های زیرزمینی کمتر شده است. ولی این کار درباره آموزش و پرورش کمتر رخ می‌دهد. اصولا کسانی که درباره آموزش و پرورش حساس هستند به هر نحو ممکنی بار آموزش فرزندان خود را تحمل می‌کنند و

به قول معروف گلیم آینده فرزندان خود را از آب می‌کشند. در نتیجه حساسیت‌ها نسبت به نهاد آموزشی کم شده است، ولی امروز جامعه ایران است که باید شاهد آوار ناشی از سیاست‌های نادرست گذشته و حال در نظام آموزشی باشد. اگرچه نیروهای توانمند و خدمتگزار به معنای دقیق کلمه در این وزارتخانه فراوان هستند و شخصا تجربه خود را در مواجهه با برخی از آنان مدتی پیش نوشته‌ام ولی به عللی وضعیت کیفی آموزگاران دچار افت شده است. چرا چنین است؟ برخی نیروهای توانمند هنگامی که با این وضع آموزش و پرورش مواجه شدند، فوری با ارتقای سطح تحصیلات، به آموزش عالی رفتند. یا وزارتخانه خود را تغییر دادند. از سوی دیگر در پذیرش نیروهای جدید برای آموزش‌وپرورش نیز مسائل عقیدتی و گزینشی اولویت پیدا کرد. با افزایش آموزش‌‌یاران پیش‌دبستانی و نهضت سوادآموزی و مربیان قرآنی به مجموعه آموزگاران استخدامی، ملاک مهم تخصص به یک‌باره به حاشیه رفت. نکته بسیار مهم تعداد زیاد کارکنان آموزش و پرورش بود که حدود نیمی از کارکنان دولت را تشکیل می‌دهند. پس هرگونه افزایشی در حقوق و دستمزد آنان حتی اگر اندک باشد سرجمع آن بسیار چشمگیر خواهد بود و بار مالی زیادی برای دولت دارد، در حالی‌که وزیر آموزش و پرورش فقط یک نفر در هیات دولت است و بقیه وزارتخانه‌ها بیش از ۲۰ برابر او در دولت نقش دارند، در‌حالی که تعداد کارکنان این وزارتخانه با مجموع همه آنان مساوی است. به عبارت دقیق‌تر هنگامی که دولت دچار کمبود بودجه می‌شود، از جایی که می‌تواند کم کند، حقوق آموزگاران است زیرا کمترین رقم کاهش یا جلوگیری از افزایش در این وزارتخانه، مبلغ زیادی خواهد داشت. در حالی‌که درباره تک‌تک وزارتخانه‌ها چنین نیست. این وضعیت در درجه اول برای آموزش و پرورش و سپس بهداشت و درمان و دفاع و نیروهای مسلح جاری است. اعتراضات اخیر اگر چه منجر به پاسخی از سوی حکومت شده است، ولی به نظر می‌رسد که ماجرا حل نخواهد شد، زیرا مصوبه مجلس مورد قبول معترضین نیست. ضمن اینکه معترضین فاقد مطالبه مشترک در جزییات هستند. به علاوه کارکنان غیر آموزشی این وزارتخانه که شامل این افزایش حقوق نمی‌شوند، معترض خواهند شد. همچنین مصوبات اخیر، فاصله دریافتی آموزگاران باسابقه و باتجربه‌تر را با آموزگاران جدیدالاستخدام بسیار کم کرده و با تجربه‌ها اعتراض خواهند کرد و مهم‌تر از همه اینکه بازنشستگان آموزش و پرورش که تعدادشان به اندازه شاغلین و بیش از ۹۰۰ هزار نفر است نیز خواهان همسان‌سازی حقوق با کارکنان شاغل خواهند شد و این وضعیت به سادگی قابل حل نیست. آنچه را باید به‌ طور خلاصه گفت این است که مسائل ایران به دلیل حل نکردن در زمان مناسب، متراکم‌تر و حتی تقاطعی از انواع مسائل شده است. گره‌هایی که پیش‌تر به راحتی و با دست باز می‌شد، اکنون به سختی می‌توان با دندان آنها را باز کرد.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌محدودسازی یا ایمن‌سازی؟! ‌
✍️مراد راهداری

هرازگاهی که اقتصاد با عدم تعادل و نوسان شدید به‌خصوص در فواصل کوتاه مواجه می‌شود، بعضا سراغ بگیروببند و سیاست محدودسازی و برخورد با متخلفان می‌روند. مثلا در همین چند سال اخیر که بهای ارز از سه‌هزارو ۵۰۰ تومان تا ۳۰ هزار تومان رشد کرد، چندین نوبت سراغ صرافی‌ها و دلال‌های ارزی رفتند و بازداشت‌هایی انجام شد. همچنین درخصوص قیمت‌گذاری کالاها مثل کالاهای پروتئینی (گوشت قرمز و مرغ) سراغ برخورد با گران‌فروشان و متخلفان رفتند. به همین ترتیب درباره واردات کالاها، به منظور حمایت و پشتیبانی از تولیدات داخلی، مانع ورود کالاهای مشابه خارجی می‌شوند، یا با برقراری تعرفه سنگین ورود آن را از انتفاع خارج می‌کنند؛ مع‌الوصف تولید داخل قوی نمی‌شود، توسعه‌نیافته می‌ماند و با موارد مشابه خارجی در کیفیت به‌شدت عقب می‌افتد، چون ادبیات صحیح حمایت رعایت نمی‌شود و از این فرصت، سوءاستفاده و فساد نیز زایش می‌کند. در سایر زمینه‌ها از جمله در فرهنگ نیز چنین تجربه‌ای داریم؛ سالیان سال برخورد با فیلم‌های ویدئویی یا ماهواره داشته‌ایم، حتی برخورد با کسانی که عفاف و حجاب را در پوشش و سکنات رعایت نمی‌کنند و فضای عمومی را نابهنجار می‌کنند، اما نتوانستیم منشأ اثر شویم و تغییر به مطلوب ایجاد کنیم. در سیاست نیز هرگاه با کشوری به مشکل می‌خوریم، اولین کاری که به ذهن‌مان متبادر می‌شود، قطع حسن رابطه است. این نوع سیاست‌گذاری‌ها -که در حوزه‌های مختلف اشاره شد- را در اینجا از جنس محدودسازی نام‌گذاری می‌کنیم. اما راهکار دیگری وجود دارد که می‌توان به آن ایمن‌سازی گفت. فرضا اگر به‌جای جمع‌آوری ماهواره‌ها و بگیروببندهای عوامل رفتارهای دور از عفاف، به سراغ تعلیم و تربیت صحیح، اعم از مستقیم و غیرمستقیم، از مهدکودک تا دانشگاه می‌رفتیم و اقناع عقلی را سرلوحه قرار می‌دادیم و سرپرستان خانوارها را توجیه می‌کردیم، از آفت‌ها و بلاها می‌گفتیم، فرهنگ‌سازی مطلوب روی می‌داد، دیگر ‌وقتی‌ پرواز ایرانی ‌ در فرودگاه خارج نشست، زننده‌ترین کشف حجاب را مشاهده نمی‌کردیم ‌ که بعد نیز، گاه پلیس خارجی بازداشت‌هایی داشته باشد ناشی از افراط در مصرف مشروبات الکلی و نقض قوانین و نظم اجتماعی آنها‌. در اقتصاد اگر به عوامل اصلی گرانی بپردازیم و اسباب رشد ارز را دریابیم، پس از شناسایی علل، برای درمان و برای تأثیر بر علل سیاست‌گذاری کنیم، نه متخلفان پدیدار می‌شوند و نه نیازی به برخوردهای قضائی است. باید ساختار اقتصاد کشور به‌گونه‌ای باشد که همراه با رشد تقاضا، عرضه نیز رشد کند. همراه با رشد عرضه، نقدینگی نیز رشد کند. هرگاه اقتصاد سرمایه‌گذاری مناسب، اشتغال خوب، تولید به اندازه و کارآمد و صادرات مفید داشته باشد، دچار اقتصاد زیرزمینی، تخلفات و معضلاتی نمی‌شود که بخواهیم به راهکارهای قهری و محدودسازی روی آوریم. اگر بالاجبار و ناخواسته در تنگنا قرار بگیریم، مردم خود را چنان پرورش داده‌ایم که از آن سوءاستفاده نکنند و اگر چنین کردند، نیروی انتظامی و دستگاه نظارتی و قضائیه چنان سالم عمل می‌کنند که یک مجرم، مجددا مرتکب جرم و تکثر آن نمی‌شود. چنانچه در سیاست خارجی، بازی جهانی خوبی داشته باشیم و یارگیریمان قوی باشد، با بسیاری از کشورهای قوی در اقتصاد سرمایه‌گذاری‌های مشترک داشته باشیم و منافع آنها را با منافع اقتصادی خود گره زده باشیم، به تعارض منافع برنمی‌خوریم تا بخواهیم قهری رفتار کنیم و هزینه‌های آن را بپردازیم.

چنانچه امنیت سرمایه‌گذاری ایجاد کرده باشیم و کشورهای اروپایی و آسیایی قوی در کشور سرمایه‌گذاری مشترک داشته باشند، قطعا در معادلات بین‌المللی به مصالح و منافع سرمایه‌های خود در ایران توجه نشان می‌دهند و تنها یا با دوستانی محدود نخواهیم بود. در حوزه سیاست داخلی و امور بین‌الملل؛ گفت‌وگو، تعامل و برقراری قراردادها، مورد توجه دین بوده است؛ مثل قرارداد حدیبیه. ما نیز از گفت‌وگو نهراسیم و به پشتوانه قدرت مردمی و علم و فناوری، در تعارضات داخلی و مبارزات خارجی، منافع خود را با رایزنی‌های حقوقی و با قدرت چانه‌زنی گروهی تأمین کنیم؛ در آن صورت از بسیاری آسیب‌ها پیشگیری کرده و از گزند آنها در امان خواهیم بود، اسباب پیشرفت بیشتر هم فراهم می‌شود. راهبرد ایمن‌سازی مقدم بر محدودسازی است و محدودسازی باید رفتاری عارضی قلمداد شود. همان‌طور که به قول شهید مطهری امر به معروف بر نهی از منکر مقدم است. نمی‌شود نهی از منکر و برخورد قهری کرد اما جایگزین درست را ارائه نکرد. اگر چگونه‌بودن جا بیفتد، چگونه‌نبودن نیز جا خواهد افتاد، اما با چگونه‌نبودن، لزوما چگونه‌بودن جا نمی‌افتد. در سلامت جسمی نیز، بهداشت مقدم بر درمان است، در ابتدا نباید اجازه نفوذ ویروس یا میکروب را داد تا اینکه بیمار شویم و سراغ درمان برویم. در مناسبات سیاسی نباید زمینه نزاع و درگیری را حتی‌المقدور فراهم کرد. در حوزه اقتصاد نباید سامانه بازار و سازوکار سالم و نظم موجود و متعادل را بر هم زد. از این رو ایمن‌سازی مقدم بر محدودسازی و رفتارهای قهرآمیز است. حتی در سیاست داخلی اگر مطالبات مردم که از روی نیاز و ضروریات زندگی است، اگر حق انتخاب و کرامت آنها و مانند اینها، پاس داشته شود، به‌قول امام صادق علیه‌السلام، امنیت، عدالت و رفاه تأمین شود، دلیلی بر اعتراض و ناملایمات باقی نمی‌ماند. بهشت بر جهنم، مهربانی بر غضب، آرامش بر ناآرامی و صلح بر جنگ غلبه و چیرگی دارد. در جنگ صفین حضرت علی(ع) هشت‌هزار نفر از ۱۲ هزار نفر را با گفت‌وگو از جنگ با خود منصرف کردند. ایمن‌سازی در مقایسه با محدودسازی، راهبردی اصلی در مسیر زندگی اجتماعی است؛ همان‌طور که تقوا اصل است، نه پرهیزکاری و دوری‌گزینی که گاه سبب رهبانیت می‌شود. البته پرهیز از محیط آلوده به معاصی، از الزامات پاک‌ماندن است؛ اما پاک‌ماندن غیر از دورماندن از آلودگی است. مثل آن است که می‌خواهیم آهن سالم بماند و نپوسد، آن را از رطوبت دور نگه می‌داریم، این دور‌نگه‌داشتن هدف نیست، سالم‌ماندن آهن هدف است. هدف از تقوا سلامت نفس انسان است؛ برای آنکه ایمن بماند، خود به فهم خویش و به اختیار از عوامل تخریب فاصله می‌گیرد. در هر صورت عوامل نگه‌دارنده و تقویت‌کننده اصل هستند، نه عوامل دورکننده، تا اگر به‌طور ناخواسته با عوامل فساد مواجه شد، مثل حضرت یوسف علیه‌السلام، بتواند با نیروی درونی از خود حراست کند، نه آنکه با عوامل نظارتی و قهری دور شود و به اتکای دیگری محفوظ ماند. راهبرد ملی در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و نظایر اینها باید بر پایه ایمن‌سازی باشد، نمی‌شود پیوسته بالای سر فرزندمان بنشینیم تا فیلم ناپسند نبیند؛ با رویکرد محدودسازی که این نه و آن آری، تنبیه و مؤاخذه، افراد خوداتکا نمی‌شوند؛ تا خود تغییر نکنیم، نمی‌توانیم دیگران را تغییر دهیم. منشأ تغییر به‌قول سوره رعد آیه ۱۱ «بانفسهم» است. در سیاست داخلی، اگر ایمن‌سازی راهبرد اصلی باشد، مردم خود خواهند فهمید به چه کسانی رأی دهند، نیاز به محدودسازی ندارند‌؛ اما اگر توسعه‌یافته نباشند و شاقول نداشته باشند و خودکفا در تشخیص حق و باطل نباشند، باید همیشه برایشان تعیین تکلیف کرد و گفت این کار نه و آن کار آری. مردمی وابسته خواهیم داشت و به‌قول شهید مطهری رشید نخواهند شد. در حوزه اقتصاد وقتی ارز ۱۰ درصد نوسان می‌کند و کالاهای ایرانی (نه فقط خارجی) بیشتر از آن نوسان می‌یابند و باید زیر بغل تولید را گرفت و یارانه داد و...، یعنی اقتصاد ایران ایمن نیست؛ با محدودکردن واردات، با تعرفه‌گذاری و گران‌کردن آن، با تزریق پول و کمک‌های پنهان و آشکار به تولید، با وام‌های ارزان، نظارت برای مهار حقوق نجومی و اختلاس، تنبیه و... نمی‌شود اقتصاد تولیدی را اداره کرد. اقتصاد تجاری و در خدمت دیگران می‌شود! اگرچه کمک‌رسانی، محدودسازی و حراست گاه الزامی انکارناپذیر است‌ اما اصل نیستند‌ بلکه فرع بر کارکردها هستند. هرگاه اولویت‌ها را رعایت نکنیم و اصل و فرع را تشخیص ندهیم، با مسائل لاینحل مواجه می‌شویم. باید شرایط سازوکار اصیل را فراهم کرد. اگر فضای کسب‌وکار سالم فراهم شود، فعالان اقتصادی خودشان در آن رشد می‌کنند و می‌توانند رقابت کرده، در برابر کالاهای رقیب مقاومت کنند. محدودسازی سبب تن‌پروری، وابستگی، تنبلی، ناآگاهی و عقب‌ماندگی می‌شود، اما ایمن‌سازی موجب خودسازی، خوداتکایی، کارآفرینی، خلاقیت، فهم و شعور والا، برتری، بالندگی و توسعه‌یافتگی می‌شود.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 درج قیمت تولید؛ طرحی با پرسش‌های فراوان
✍️نادر کریمی‌جونی

موضوع اعلام قیمت تمام‌شده به مشتری در بازرگانی داخلی ایران، موضوع جدیدی نیست؛ تقریبا یک دهه است که این موضوع و ضرورت آن مطرح و در مواردی برای انجام آن اقداماتی تمهید شده است اما هر بار به تعویق افتاده و به دلایلی که رسانه‌ای نشده هر یک از وزیران اجرایی، آن را به وزیر بعدی محول کرده است. در واقع وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت سابق بازرگانی از زمان ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد تاکنون این طرح را اجرا نکرده‌اند هر چند که تقریبا در همه دوران‌ها، آگاهی دادن به مشتری درباره قیمت تمام‌شده کالا، امری مفید و لازم توصیف و بر اجرای آن تاکید شده است.
بارزترین قرینه‌ای که مقامات بازرگانی داخلی کشور را بر آن داشته تا قیمت تمام‌شده کالاها را به اطلاع مشتریان برسانند، به دادن تخفیف معتنابه مربوط می‌شود. این مقامات می‌گویند اگر فروشنده‌ای برای فروش یک کالای تولید داخل تا حدود ۵۰ درصد تخفیف می‌دهد این به معنای آن است که قیمت فروش حتی از دوبرابر قیمت تولید نیز بیشتر بوده که پس از کسر نصف قیمت، هم هزینه‌های تولید و سود تولیدکننده و هم حاشیه اندک سود برای فروشنده را تامین کرده است. این قرینه مهم باعث شد تا مقامات بازرگانی برای جلوگیر از گران‌فروشی و در نظر گرفتن حاشیه‌های ضخیم سود فروشنده، راهکار درج قیمت تولیدکننده به جای قیمت مصرف‌کننده را تدبیر کنند. در این راهکار قیمت تمام‌شده کالا به عنوان قیمت نهایی تولید یا قیمت تولیدکننده درج می‌شود؛ البته در این قیمت تمام‌شده کالا، حاشیه سود تولیدکننده نیز در نظر گرفته شده است. در برابر این سوال که چگونه اعلام قیمت تمام‌شده به مشتریان، از گران‌فروشی جلوگیری می‌کند، تقریبا همه دست‌اندرکاران مسوولیت مقابله و یا جلوگیری از گران‌فروشی را متوجه مردم می‌کنند و می‌گویند اگر مردم قیمت نهایی تولید را از قیمت فروش کم کنند، حاشیه سود در نظر گرفته شده برای فروش مشخص می‌شود. در این صورت اگر حاشیه محاسبه شده از سه درصد سود قانونی بیشتر بود، مابه‌التفاوت، رقمی غیرقانونی است. اما فروشندگان می‌گویند هزینه‌های خواب سرمایه، حمل‌ونقل و انبارداری در این سه‌درصد وجود ندارد و قیمت تمام‌شده نیز این هزینه‌ها را پوشش نمی‌دهد. در این صورت باید هزینه‌های توزیع نیز به هزینه‌های تولید اضافه و سپس حاشیه سود سه‌درصدی برای فروشنده در نظر گرفته شود؛ امری که مقامات بازرگانی به آن جواب روشنی نمی‌دهند. این مقامات همچنین به این ابهام که چگونه می‌توان یک کالا را در شهر نزدیک کارخانه با شهری که چند هزار کیلومتر از کارخانه فاصله دارد، با حاشیه سود ثابت سه درصد به فروش رساند، هیچ پاسخی نمی‌دهند. پرسش دیگر آن است که آیا فروشنده باید برای حاشیه سود در نظر گرفته شده فهرستی از هزینه‌های حمل‌ونقل و… ارائه و مشتریان را نسبت به روایی و منصفانه بودن قیمت فروش قانع کند؟
موضوع دیگر نوسان نرخ تمام‌شده کالاست؛ تورم لحظه به لحظه و نوسان‌های قیمت ارز که بر بازار مواد اولیه تاثیر می‌گذارد باعث می‌شود قیمت‌های هر دوره از تولید یک کالا با قیمت دوره قبل تفاوت داشته باشد. در این صورت مشتری با کالاهایی که در دوره‌های مختلف زمانی تولید شده‌اند و قیمت‌های متفاوتی دارند مواجه می‌شود به ویژه عرضه برخی محصولات مانند فولاد، نوسان قیمتی شدیدی برای این‌گونه کالاها ایجاد کرده و به همین خاطر قیمت تمام‌شده نیز دچار نوسان می‌شود. در نتیجه قیمت فروش در یک کالای مشخص، همراه با نوسان قیمت تمام‌شده، نوسان پیدا می‌کند.
اکنون این ابهام مهم وجود دارد که نوسان قیمت تولید چگونه برای مشتریان قابل توجیه و قابل باور است؟ این پرسش دیگر هم مطرح است که هزینه‌های تحمیلی و سرمایه تولید مانند هزینه‌های قطعی برق، هزینه‌های ناشی از تحریم‌ها، هزینه‌های انبارداری مواد اولیه برای مقابله با تورم قیمت مواد اولیه و… چگونه در قیمت تمام‌شده لحاظ می‌شود و این افزایش قیمت ناخواسته چگونه برای مشتریان قابل توجیه است؟از نگاه مشتریان نیز این طرح، ابهام‌ها و مشکلاتی دارد که مفید بودنش را کاهش می‌دهد؛ در وهله اول آیا برای همه مشتریان امکان و قابلیت محاسبه پیچیده هزینه‌های تولید تا فروش وجود دارد؟ آیا همه مشتریان حوصله انجام این محاسبه و بازخواست فروشنده درباره قیمت فروش را دارند؟ علاوه بر این در مواردی که فروشنده انحصاری است- مانند برخی فروشگاه‌ها و مغازه‌های روستایی و یا مغازه‌های شهرهای کوچک- آیا برای مشتری امکان تطبیق قیمت با سایر فروشگاه‌ها و انتخاب قیمت منصفانه‌تر وجود دارد؟ روشن است که در این‌گونه موارد یا امکان ارزیابی و تطبیق قیمت وجود ندارد و یا فروشگاه دیگر آنقدر دور از دسترس است که هزینه‌های تردد و رسیدن به مغازه بعدی و آوردن کالا، باعث می‌شود تا مشتری، قیمت بیشتر را برای کالای نزدیک و در دسترس بپذیرد.معلوم نیست که طرح درج قیمت تولیدکننده به جای قیمت مصرف‌کننده چه سابقه یا تجربه‌ای در سایر کشورها دارد و در توجیه علمی این طرح گفته نشده که آیا چنین طرحی از کشورهای دیگر اقتباس شده یا این تمهید، ابتکار کارشناسان و راهبردنویسان داخلی است. البته در حال حاضر این تمهید فقط برای ۱۲ قلم کالا و به صورت محدود اجرا می‌شود. به همین دلیل ارائه نتایج اجرای این طرح آزمایشی هم برای تولیدکنندگان، هم برای فروشندگان و هم برای مشتریان، مفید و قابل استفاده خواهد بود. هر چند که در همین روزهای اولیه اعلام و اجرای طرح، از آن استقبال خوبی به عمل نیامده است.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 انباشت چالش‌‏ها
✍️ مسعود خوانساری
شرایط امروز کشور به نقطه‌ای رسیده است که مردم و فعالان اقتصادی با انبوهی از چالش‌های حل‌نشده حاکمیتی، اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی، بین‌المللی، سیاسی، فرهنگی و... مواجه هستند و متاسفانه چشم‌انداز چندان روشنی هم برای عبور از این بحران‌ها متصور نیستند. رشد روزافزون پایه پولی، نقدینگی و تورم، فشار تحریم‌ها، بیکاری، منفی شدن جذب سرمایه‎‌گذاری داخلی، ضعف در جذب سرمایه‌گذاران خارجی و ایرانیان خارج از کشور، بحران آب و فرونشست زمین، آلودگی هوا، افزایش فساد و رانت در سطوح مختلف، افزایش شکاف‌های طبقاتی، جنسیتی، قومیتی و تبعیض و... تنها بخشی از چالش‌های اساسی است که کشور با آنها درگیر است و خروجی این شرایط چیزی نیست جز کوچک شدن سفره مردم و مشکلات معیشتی، گسترش فقر، حاشیه‌نشینی و آسیب‌های اجتماعی، بی‌اعتمادی، گسیختگی اجتماعی و کمرنگ شدن امید به آینده و البته رشد فزاینده مهاجرت از نخبگان گرفته تا افراد عادی و فرار سرمایه از کشور.
آیا کسی هست به این سوالات پاسخ دهد: چه شد که میانگین قیمت خرید مسکن در تهران در ۵سال از ۴میلیون تومان (۱۳۹۵) به ۳۲میلیون تومان در آبان ۱۴۰۰رسید؟ چگونه کارگران با درآمدهای ۴ تا ۵میلیون تومانی، توان پرداخت اجاره‌های میلیونی را دارند؟ چرا طی یک دهه ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ بیش از ۱۰۰میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شد و هزاران ایرانی در کشورهای همسایه به‌ویژه ترکیه خانه خریداری کردند؟ چرا نرخ تورم که در پایان سال گذشته ۴/ ۳۶درصد بود، در آبان‌ماه طبق آمار رسمی به۴/ ۴۴درصد رسیده است؟ و چگونه قیمت دلار آزاد از حدود ۲۵هزار تومان در تیر ماه به بیش از ۳۰هزار تومان افزایش یافته است؟ متاسفانه تجمیع انبوه مشکلات، ناکارآمدی سیاست‌های اقتصادی و تصمیمات سیاستگذاران برای عبور از بحران‌ها و چشم‌اندازی خاکستری نسبت به آینده باعث شده است تا هر از چندی در یک نقطه و شهری از کشور شاهد اعتراضات مردمی و شکل‌گیری نارضایتی‌های اجتماعی باشیم؛ روزی در اصفهان شاهد تجمع کشاورزان و مردم هستیم و روزی دیگر شهرهای خوزستان و چهارمحال بختیاری و... شاهد اعتراضات است.

اما برای خروج از این شرایط چه باید کرد؟ اولویت اول دولت باید کنترل تورم و بهبود وضعیت معیشت مردم باشد؛ اتفاقی که با تدوین بودجه ۱۴۰۱ و روند مذاکرات هسته‌ای و لغو تحریم‌ها ارتباط تنگاتنگی دارد. تا زمانی که به یک تورم تک‌رقمی نرسیم و شاهد لغو تحریم‌ها نباشیم، آثار مخرب تورم بر زندگی مردم ادامه خواهد داشت و سرمایه‌گذاری در کشور صورت نمی‌گیرد و مردم برای حفظ ارزش پولشان تلاش می‌کنند که سرمایه‌‌شان را تبدیل به دارایی‌های غیرمولد کنند و طبیعتا اقتصاد کوچک‌تر و فقر نهادینه‌تر خواهد شد و یقینا هرچقدر دیرتر به این مشکلات پرداخته شود، حل آنها سخت‌تر می‌شود. البته تورم باید به روش‌های علمی کنترل شود و این اشتباه است که دولت همچون گذشته به سیاست غلط کنترل پلیسی و انتظامی و قیمت‌گذاری دستوری روی آورد. تدوین بودجه بهترین فرصت محسوب می‌شود تا شاهد سامان دادن به دخل و خرج کشور باشیم و تاکید دولت باید بر این باشد که بودجه ۱۴۰۱ واقعی و بدون کسری تدوین شود و جلوی هر پیشنهادی را که باعث افزایش بی‌رویه نقدینگی و پایه پولی می‌شود، بگیرد و تمرکز اصلی بر افزایش درآمدهای صادراتی و کاهش هزینه‌های جاری کشور باشد.

از طرف دیگر، اگر قرار است اقتصاد سامان‌دهی شود و کشور در جهت توسعه حرکت کند و سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی جذب شوند، باید جلوی رانت و فساد گرفته و ثبات اقتصادی بر بازارها از جمله ارز حاکم شود. نمی‌توان در کشوری که ارز چندنرخی دارد، چشم‌انداز ثبات و حذف فساد و رانت را انتظار داشت. ارز چندنرخی به آفت اقتصادی بدل شده است و دولت با تک‌نرخی کردن ارز و به‌ویژه حذف ارز ترجیحی (۴۲۰۰تومانی) می‌تواند پیام مبارزه با رانت و ترویج شفافیت را به فعالان اقتصادی و بازار بدهد. علاوه بر این باید ورود به موضوع هدفمند کردن واقعی یارانه‌ها در اولویت دولت قرار گیرد و جلوی حیف و میل شدن میلیاردها تومان از بودجه کشور گرفته شود. طبق آمار سازمان برنامه و بودجه سالانه تنها ۶۳میلیارد دلار یارانه انرژی در کشور پرداخت می‌شود که به‌صورت میانگین سهم هر ایرانی از این یارانه ۱۹میلیون تومان است؛ اما متاسفانه شاهدیم در حال حاضر بیشترین سود را از یارانه انرژی، دهک‌های بالا می‌برند؛ برای مثال از یارانه بنزین، دهک‌های پایین ۶/ ۱درصد استفاده می‌کنند؛ درحالیکه دهک‌های بالایی ۸/ ۲۱درصد بهره می‌برند؛ یعنی دهک‌های بالا ۲۰برابر دهک‌های پایین از یارانه بنزین استفاده می‌کنند و در اکثر یارانه‌های دیگر هم همین روال وجود دارد که باید به این وضعیت پایان داده و عدالت اجتماعی حاکم شود.

امروز مهم‌ترین وظیفه‌ای که بر عهده همه ارکان نظام از جمله دولت، مجلس و قوه قضائیه قرار دارد این است که بپذیرند اعتماد عمومی مخدوش شده است و با اصلاح شرایط، در جهت بازسازی سرمایه اجتماعی و احیای امید در جامعه گام بردارند؛ اقدامی که اگر صورت نگیرد در بلندمدت خسارت‌های جبران‌ناپذیری به همراه خواهد داشت.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0