او در آننشست گفت که ما سیمان و فولاد به عراق صادر میکنیم، اما هیچ نشانی از اینکه این دو محصول ساخت ایران هستند وجود ندارد.
مردم عراق از کجا متوجه میشوند که این سیمان این پُلی که ساخته شده ایرانیست یا فولاد آن از ذوب آهن یا مبارکه تامین شده است.
تا جایی که یادم میآید به این نکته اشاره میکرد که مثلا یک شکلات سوئیسی که تکنولوژی و سرمایهگذاری خاصی بههمراه ندارد، توانسته در ذهن تک تک افراد جهان اعتماد ایجاد کرده و مردم را با نام سوئیس آشنا کند.
حالا پس از سالها متوجه میشوم که چرا او اهمیتی به صنایعِ مادر و بزرگ نظیر معادن، فلزات، خودروسازی و ماشینآلات سنگین نمیدهد و گمان میکند با توسعه صنعت اسباب بازی یا "صنایع عمومی" میتواند به نام ایران در بازار جهانیِ این محصولات اعتبار بخشد.
توجه ویژه او به صنایع کوچک و تا حدی متوسط در چارت جدید وزارتخانه کاملا مشهود است. او با چنین تفکری به تضعیف ایدرو و ایمیدرو و مجبور کردن آنها به خوردن قهوه قجری روی آورده است.
فاطمیامین در هالهای از مدل توسعه غرق شده و به زعم خود گمان میکند با تغییرات روی کاغذ و عوض کردن اسامی معاونتها انقلاب بزرگی در بخش تولید بوجود خواهد آورد.
او بجای اینکه تولید فعلی را رونق بخشد و تولیدات کوچک را به بخش خصوصی بسپارد میخواهد وزارت را از شر صنایع بزرگ و پیچیده خلاص کرده و وزارت "صنایع کوچک و کسب و کارهای دیروز" را بنیانگذاری کند.
آسیبی که این تفکر به توسعه کشور خواهد زد سبب میشود که طرحهای توسعهای صنایع بزرگ متوقف شده، بدنه کارشناسی وزارت صمت و سازمانهای توسعهای کوچ کنند و افرادی در بدنه باقی بمانند که برای مردم از نقش اسباب بازی و لباس ورزشی در اقتصاد ایران سخن بگویند.
ای کاش وزیر صمت و تیم او (اگر تیمی وجود داشته باشد) کتابهایی درباره سیر صنعتی شدن کشورهای پیشرفته و در حال توسعه را مطالعه میکردند و روندها را میآموختند. در این صورت بهجای تبدیل آمال و آرزوهای خود به استراتژی، راهِ صنعتی شدن را هموار میکردند نه اینکه ماشین توسعه را از اتوبان وارد جاده خاکی کنند.
مطالب مرتبط