🔻روزنامه ایران
📍 خسارتهای جبرانناپذیر ارزترجیحی
✍️محمدرضا یزدیزاده
تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی مانند هر طرح دیگری قاعدتاً منطبق بر یک سری اهداف ارائه شده و قطعاً همچون هر طرح دیگری آثار منفی همراه داشته است. در تاریخ اقتصاد کشور بارها نتایج سیاستهای منطبق بر ارزهای دو نرخی آزمون شده و در نهایت به این نتیجه رسیدهایم که اقدام نادرستی است. اما مجدداً بنا به شرایط خاص و از آنجایی که همچنان گمان میشود راحتترین راه حل بهترین راه حل است، برای چندمین بار ارز چند نرخی را اجرایی کردیم. اگر اهداف اجرای این سیاست را حمایت از مصرفکننده، کاهش قیمت برخی کالاهای ضروری برای مصرفکنندگان و کاهش تورم بدانیم باید بررسی کرد که آیا این طرح توانسته اهداف خود را محقق کند و چه آثار منفیای برجای گذاشته است؟
زمانی که یارانه به کالای مصرفی اختصاص مییابد و از آنجا که مصرف، تابع درآمد است یعنی هرچه درآمد بالاتر رود، مصرف نیز افزایش مییابد، پس میتوان گفت در این مرحله عملاً نقض غرض صورت گرفته است؛ یعنی ارزی برای کمک به اقشار کمدرآمد اختصاص پیدا کرده که مصرف پایینتری دارند و چون درآمدشان پایینتر است، پس یارانه کمتری را هم دریافت میکنند، چون یارانه به تناسب مصرف داده میشود. در بحث کنترل تورم نیز بنا به دو دلیل چنین هدفی هرگز تحقق پیدا نکرد. نخستین مسأله سیستم نظارت بر توزیع است و نظارت به اینکه آیا یارانه به مصرفکننده رسیده یا خیر که به نظر این نظارت غیرممکن است. حتی همان مصرفکننده پردرآمدی که بیشتر مصرف میکند و سهم بیشتری از یارانه دارد کاملاً از یارانه منتفع نمیشود چون سیستم توزیع ایراد اساسی دارد و عملاً کاهش قیمت صورت نمیگیرد. از سوی دیگر زمانی که قیمت کالاهای مصرفی داخل پایین نگه داشته میشود قاچاق منفی روی میدهد؛ با این توضیح که اگر صادراتی هم انجام میشود در واقع صادرات ارز سوبسیددار کشور است. موضوع قاچاق و صادرات ارز باعث افزایش قیمت کالاهای داخلی میشود و این خود مجدداً نقض غرض است. نتیجه بسیار مخرب دیگر این سیاست آن است که تصمیمگیران از سوی مردم تصمیم میگیرند که بخشی از امکانات مردم را به مصرف کالاهای خاصی اختصاص دهند که نتیجه آن این است که دولت از درآمد حاصل از فروش ارز محروم میشود و تبعاتی همچون کسری بودجه، استقراض از بانک مرکزی و افزایش پایه پولی و تورم را به همراه دارد که از جنبه دیگری اهداف طرح را زیر سؤال میبرد. البته که تورم ایجاد شده مجدداً زندگی اقشار آسیبپذیر را تحتالشعاع قرار میدهد و اغنیا را منتفع میکند. یکی دیگر از نتایج مخرب تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، آسیب به تولید داخلی است؛ با این توضیح که وقتی به واردات کالا یارانه اختصاص مییابد نمیتوان انتظار داشت آن کالا در داخل تولید شود چرا که تولیدکننده دیگر توان رقابت ندارد. مشخصاً در رابطه با ارز ۴۲۰۰ تومانی که به مواد غذایی اختصاص یافت در واقع تولید این مواد غذایی در داخل به سمت صفر رفت و امنیت غذایی کشور به خطر افتاد. همچنین در بخش کشاورزی الگوی کشاورزی بههم ریخت. کشاورز بهجای آنکه به دنبال کشت این محصولات برود به سمت کشت محصولات آببر سوق داده شد که قابلیت صادرات دارند؛ این یعنی کشاورز به صادرکننده ارز تبدیل شد. بنابراین هیچ یک از اهداف متصور شده این سیاست محقق نشد و علاوه بر آن بزرگترین ضربه به تولید داخلی وارد آمد.
با این تفاسیر از کسانی که از ادامه این سیاست جانبداری میکنند باید پرسیده شود که دلیلشان چیست. وقتی هیچیک از اهداف طرح محقق نشده است. حالا پس از تشریح و تبیین این سیاست و بررسی آثار مخربش این سؤال مطرح میشود که راهکار چیست. بدون تردید باید در اقتصاد به سمت قیمتهای یکسان حرکت کنیم. چند نرخی بودن تخصیص منابع را بههم میریزد. پیشنهاد میشود مابهالتفاوت ارز به یک حساب یا صندوق مجزا تحت عنوان صندوق رفاه ملی واریز شود. البته که محل هزینه این صندوق باید کاملاً شفاف و مشخص باشد و با بودجه دولت ادغام نشود. یعنی صرف پرداخت یارانه نقدی به اقشار آسیبپذیر، بیمه همگانی و خدمات دیگر تأمین اجتماعی شود. در جمعبندی نهایی باید گفت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر است. این ضرورتی برای حرکت به سمت امنیت غذایی کشور، الگوی مناسب تولید و تحقق عدالت اجتماعی است که باید اجرا شود.
🔻روزنامه کیهان
📍 کارنامه انقلاب در بوته انصاف
✍️کمال احمدی
انقلاب برای ما چه کار کرده؟ اصلا انقلابی بودن چه فایدهای دارد؟ مگر با روحیه انقلابی میتوان پیشرفت کرد؟ فلان مسئول که ادعای انقلابی داشت دچار زدوبند شد و دست آخر هم فرار کرد... شاید این سؤالات و نظایر آنها در ذهن برخی افراد شکل گرفته باشد و در طول زمان به دلیل عدم دریافت پاسخ مناسب خدای ناکرده با مشکلاتی همچون یأس و ناامیدی از نظام روبهرو شوند.
اگر بخواهیم منصفانه و بدور از هرگونه غرضی بدانیم انقلاب اسلامی برای ایران و ایرانی چه کرده طبیعتا باید کارنامه مطول دستاوردهای چهار دهه انقلاب در حوزههای مختلف اعم از پیشرفتهای امنیتی و نظامی، توانمندیهای علمی و پزشکی، دستیابی به فناوریهای روز همچون هستهای، نانو ، توسعه کمنظیر آموزش عالی، پیشرفتهای مهم در عرصه صنعت و کشاورزی، فرهنگ و هنر و... را مرور کنیم که یقینا در این وجیزه کوتاه نمیتوان این همه توفیق را قلمی کرد اما به مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید» فقط به چند نمونه از خدمات انقلاب اشاره میکنیم. یکی از آخرین این خدمات که برای عموم مردم قابل لمس و درک است همین موضوع مقابله موفقیتآمیز با ویروس کشنده و مرگبار کروناست. در شرایطی که این روزها کشورهای پیشرفته غربی همچون آمریکا از مهار این بیماری عاجز شدهاند و با وجود واکسنهای آنچنانیشان مثل فایزر و مدرنا و جانسون که آب مقطر نبودند(!) روزانه بالای یک میلیون نفر از مردمشان کرونا میگیرند و پس از دوسال هنوز روزانه بیش از هزار نفر میمیرند اما در ایران اسلامی و با وجود تحریمهای ناجوانمردانه که حتی دارو را هم برخلاف ژستهای بشردوستانه به ما نمیدهند نیروهای انقلابی موفق شدند با واکسیناسیون بیش از ۶۰میلیون ایرانی طی چند ماه تا حد بالایی کرونا را مهار کنند و تعداد جانباختگان را به حدود ۲۵نفر برسانند که البته همین عدد هم بالاست و انشاءالله به مدد الهی در آینده نه چندان دور به صفر خواهد رسید. این دستاورد بزرگ قطعا به برکت انقلابی رخ داده که یکی از اصولش«میشود و میتوانیم» با وجود سختیها و مشکلات است. باز در همین قصه کرونا و در روزهای آغازین این بیماری عالمگیر، مردم جهان شاهد بودند در حالی که کشورهای به اصطلاح ابرقدرت در حال ماسکدزدی از یکدیگر بودند اما در ایران اسلامی و فقط با اشاره رهبر حکیم و عزیز انقلاب دهها میلیون ماسک تولید شد تا جایی که کشور به فکر صادرات این کالا افتاد. خدمت دیگر انقلاب در همین شرایط کرونایی اینکه با وجودی که این بیماری مشکلات اقتصادی مردم را مضاعف کرد اما بازهم به تدبیر رهبری انقلاب و توصیه ایشان به مواسات مومنین به همدیگر طی دوسال اخیر میلیونها بسته معیشتی علیالدوام از سوی ملت انقلابی تهیه شد و با احترام کامل در اختیار نیازمندان قرار گرفت. این خدمت بیمنت در حالی انجام شده که کشورهای مدعی بازهم در این زمینه کارنامه سیاهی از خود به جای گذاشتند صفهای چند کیلومتری در برابر مراکز اعطای یک وعده غذا در شبانهروز به محتاجان فقط نمونهای از ناکامی غربیها در این زمینه است. خدمت دیگر در همین حوزه بهداشت و درمان اجرای طرح واکسیناسیون ملی فلج اطفال به همت بسیجیان در سراسر کشور است که منجر به ریشهکنی فلج اطفال از ایران شد آنهم درحالیکه کشورهای همسایه هرگز به این حد از موفقیت دست نیافتند. همچنین در حالی که پیش از انقلاب ۳۰ درصد پزشکان ما وارداتی از بنگلادش، فیلیپین، هند و پاکستان بودند امروز از ۵۳ کشور جهان برای درمان به ایران میآیند و در ۲۷ رشته متخصص تربیت میکنیم.
یکی دیگر از خدمات انقلاب که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند و قابل انکار نیست حفظ تمامیت ارضی کشور در طول هشت سال حمله ناجوانمردانه اغلب کشورهای دنیا به ایران اسلامی است. این دستاورد بینظیر در حالی به همت نیروهای انقلابی رخ داد که در دوره پهلوی اول، رضاخان بدون یک دقیقه مقاومت، سرزمین ایران را به ارتشهای متجاوز شوروی، انگلیس و آمریکا تسلیم کرد و دوره پهلوی دوم بحرین استان چهاردهم ایران با بیعرضگی محمدرضا پهلوی، تحویل انگلیس شد.
همانطور که در صدر این نوشتار تاکید شد فهرست خدمات انقلاب در این چهار دهه بسیار طولانی بوده و خارج از مقال است بنابراین فعلا به همین مقدار اندک بسنده میکنیم تا به سایر شبهات بپردازیم.
یکی از شبهاتی که برخی مطرح میکنند اینکه با انقلابی بودن نمیتوان به پیشرفتهای روز دست یافت! این شبهه غلط ناشی از دوگانهسازیهای جعلی است که ریشه در همان افکار طاغوتی پیش از انقلاب دارد و از سوی روشنفکرنماها حتی درباره دین و دینداران هم مطرح شده است. اینان همواره طی یکصد سال اخیر تلاش کردهاند هواپرستی و شهوترانی خود را در پوششهای متمدنانه مخفی کرده و با هجمه به دین و بعدها هم انقلاب اسلامی بغض و کینه خویش را از دین مترقی اسلام و انقلاب برخاسته از آن عیان سازند. تجربه چهل و چندساله انقلاب به درستی بر بیاساس بودن شبهه فوق صحه میگذارد و همان فهرست بلندبالای پیشرفتهای نظام اسلامی در عرصههای مختلف به خوبی نشان میدهد چقدر انقلاب ما حامی هر نوع پیشرفت و توسعه واقعی است.
البته این دستاوردها در جایی به دست آمده که ما اعم از مردم و مسئولان به شعارهای انقلاب همچون «دینمداری»، «استقلال»، «مقابله با زر و زور و تزویر و اشرافیگری»، «سادهزیستی»، «میشود و میتوانیم» و «خوداتکایی» پایبند بودهایم. هر جا از این معیارها فاصله گرفتیم نه تنها توفیقی به دست نیامد بلکه مشکلاتمان مضاعف شد اگر امروز در اقتصاد مشکل داریم دلیل اصلیاش عدم اجرای نسخه انقلاب در این باره است. رهبری در بیانیه گام دوم تاکید کردند «انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتّی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرایی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجه اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه ضعیف و امثال آن است. راهحلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرایی برای همه بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. بیگمان یک مجموعه جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِرو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد. جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.»
نکته پایانی اینکه حفظ ظاهر انقلابی به تنهایی نمیتواند شرط کافی برای انقلابی بودن باشد. چه بسا افرادی روزگاری با امام بودند و عکسهای متعددی هم با معظمله دارند اما بعدها در مقابل آن شخصیت الهی صفآرایی کردند یا اشخاصی هر روز در رسانههای تحت مدیریت خود دم از خط امام میزنند ولی در همان رسانهها تا میتوانند
ضد شعارهای امام همچون بیگانهستیزی، مقابله با اشرافیت، ولایتمداری و... میتازند. پس حساب افراد را باید از حساب انقلاب جدا کرد.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 ما اهل فن نیستیم اقتصاد یککار علمی است
✍️ آیتالله دکتر سیدمصطفی محقق داماد
۱- چندی قبل در سیمای جمهوری اسلامی دیدم که در مناطقی از کشور عزیزمان ایران، عدهای از خیرّین موادغذایی را بستهبندی کرده و در مقابل دوربین آورده بودند تا بین مردم تقسیم کنند. اولا برای کسانی که نیت خیر داشتند و زحمت میکشیدند دعا و طلب اجر الهی کردم؛ آجرهم الله فی الدارین. ثانیا بسیار متأثر شدم و برعمر رفته تأسف خوردم و با تأمل از خویش پرسیدم: آیا سرانجام عزت اسلامی این بود ؟ آیا ایران پر از مردمان مبتکر و سختکوش، کارش به اینجا رسید که برای هموطنان من فرصت کار با درآمد مکفی وجود نداشته باشد؟ سپس رو به آسمان کرده و به درگاه خدا عرضه داشتم بارپروردگارا ! چنانچه من روسیاه ذرهای در این صدقهخورسازکردن ملت ایران سهیم بودهام مرا ببخش و از سر تقصیرم درگذر! البته توجه دارم که این موضوع از مصادیق حق الناس است و نخست باید ملت مرا ببخشند و از گناهم درصورت ارتکاب درگذرند تا خدا ببخشد.
۲- ممکن است عزیزی با خواندن سطور فوق خطاب به نگارنده دو سؤال را مطرح کند: اول آنکه پس چه باید کرد؟ و دوم آنکه در قرآن بارها مؤمنین توصیه به انفاق شدهاند و این سنت حسنه را درکنار ایمان به غیب و اقامه نماز، نشانه متقین شمرده و میفرماید:
الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (بقرهر۳)
آنان که به غیب ایمان مىآورند و نماز مىگزارند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند …
سنت« انفاق» همین است. این سنت از زمان رسول الله (ص) نهادینه شده است. حسب نقل منابع معتبر، عدهای در زمان رسول(ص) مورد حمایت مواد غذایی مؤمنین اهل مکنت بودند و درکنار مسجد جای داشتند وآنان را اصحاب صفه میگفتند (نک: ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۱ (۲)، ص۱۳؛ قمی، تفسیر، ج۱، ص۲۰۲؛ طبری، تفسیر، ج۲۵، ص۱۹؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۷، ص۸۴؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۸۸، ج۷، ص۳۵۲). آیا پیشنهاد شما این است که انفاق، این سنت حسنه و صدقه جاریه تعطیل شود؟
۳- درپاسخ دو سؤال مقدر عزیزان که در فوق اشاره شد، عرض میکنم که پاسخ پرسش نخستین را دو مرجع بزرگوار شیعه، چند روز قبل در ملاقات با رئیسجمهوری فرمودهاند. حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی فرمودند: «ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است، دعا برای رفع مشکلات کشور است. مسئولان هم تلاش کنند که اقداماتشان خالصانه باشد و ارتباط خود را با اولیاء الهی قطع نکنند. اخلاص نتیجه مثبت دارد. هر کس عمل به وظیفه کند خداوند هم به او کمک خواهد کرد.»
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی نیز فرمودند: « مدیریت و اقتصاد یک کار علمی است، باید همه تلاش کنند که مردم محترمانه و آبرومندانه زندگی کنند. کشور را کمیته امدادی اداره کردن برخلاف فرهنگ خلقت است. خداوند انسان را با کرامت خلق کرد و دستور داد کرامت انسان محفوظ باشد.»
۴- به یقین هردو مرجع بزرگوار توجه به این نکته داشتهاند که خودشان به راستی استاد ماهر و باهرکتاب متاجر در فقه هستند. با وجودآن فرمودهاند: «ما اهل فن نیستیم» و«اقتصاد یک کار علمی است»؛ زیرا کتابهای متاجر از جمله کتاب مستطاب شیخ انصاری (طاب ثراه)، فقه وحقوق بازرگانی است و نه علم اقتصاد. درهیچ نقطه ازآن نیامده که تورم چگونه به وجود میآید و راه حل آن چیست؟ و نیز نیامده که چگونه باید تنظیم شود تا از طرفی ارز، فراوان و ارزان شود و از طرفی تولید و صادرات اشتغالزا بهصرفه باشد و جنس خارجی ارزانتر از تولیدات داخلی نباشد؟ هرچند ازشرایط و احکام صحت بیع و خیارات و نقد و نسیئه واجاره، مضاربه به نحو مستوفی و بما لامزید علیه بحث شده است. اما از علم اقتصاد و سیاستگذاری اقتصادی، سخنی به میان نیامده و فهم آنهم چنان آسان نیست که بدون تعلّم نظاممند، کسی آگاهی کافی برآن بیابد.
۵- کسانی که با زندگی نگارنده آشنایی دارند، میدانند که وی از فهم متوسط پایینتر نیست؛ ولی در عین حال وقتی از یکی از فرزندانم که تحصیلکرده رشته اقتصاد مالی است، درباره ماهیت پول سؤالاتی پرسیدم، ایشان یک مقاله صوتی از فاضلی متخصص به نام پویا ناظران را برای من فرستاد و گفت که این را گوش کن تا پاسخ بخشی از سؤالاتت را دریافت کنی. واقعیت این است که چند دقیقه آن را شنیدم ولی دیدم فهم آن کاملا برای من صعب و مستصعب و جدا مُمِل است. لذا منصرف شدم.کاش برای هر کس که در اقتصاد اظهار نظر میکند، یک امتحانی به همین سادگی میگذاشتیم که عند الامتحان یکرم المرء أو یهان!
۶- اعتراف میکنم که پاسخ بنده به سؤال نخستین آنست که من نمیدانم! ولی این را میدانم که نبود فرصت کار با درآمد مکفی با «کرامت ملی» مردم ایران منافات دارد. این را نیز میدانم که کسانی که تصدی مدیریت امور را به عهده میگیرند، باید توان سیاستگذاری مناسب داشته باشند تا مبتکران و اهل فن در کشور بتوانند دست به آبادی بزنند و برای هموطنان خود فرصتهای شغلی پایدار با درآمد مکفی ایجاد کنند. متصدیان باید دانایی آیندهنگری و پیشبینی و علاج واقعه قبل از وقوع را داشته باشند. بهقول سعدی شیرازی:
«لقمان را گفتند حکمت از که آموختی؟ گفت از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهند.
قدّم الخروجَ قبلَ الولوجُ مردیت بیازمای وانگه زن کن!!»
۷- اما سؤال دوم انصافا سؤالی بجاست و بهیقین از یک طلبه الاهیاتی انتظار آنست که بتواند پاسخ این سؤال را بدهد: آیا با وجود نهادهای قرآنی انفاق، اعطاء و احسان از یک سو، و از سوی دیگر معرفی طبقات فقراء، مساکین، ابن السبیل و امثال آنها، طرح اسلامی برای زندگی بهینه مسلمانان چیست؟ پاسخ این سؤال را درحد فهم و درک خود و مختصر عرض میکنم.
۸- واقعیت این است که وضع زندگانی روزمره ما به نحوه اندیشه و تفکر عمومی ما و همچنین به معرفت دینی ما بستگی دارد. مگر میشود انکار کرد که جهل دینی یکی از اسباب و عوامل مؤثر در تلخ زندگی کردن ما در این جهان است؟ زندگی چنان تلخ و پررنجی که به خاطر جهل دینی وآغشته به مفاهیم مقدس، به همه تلخیها و رنجها دلخوش باشیم؛ زندگی کردنی که در واقع مردگی است ولی هرچه جان میکنیم تمام عمر حسابش کنیم و به امید فضاهای دروغینی که با تعلیماتی غیر صحیح برای خویش ساختهایم، دورنمایی خیالی تصور نماییم.
۹- اجازه بفرمایید خاطرهای نقل کنم. چند سال قبل برای شرکت در یک همایش علمی به یکی از شهرهای هندوستان دعوت شدم. هتلی برای اقامت پیشبینی شده بود. درمسیر هتل صفهای طولانی را دیدم که اشخاصی با در دست داشتن کاسههای کوچک ایستادهاند و منتظرند نوبتشان برسد و ملاق ای غذا به کاسههای آنان بریزند و با خوردن آن، شبی را به صبح برسانند. همان شب اول که در یکی از اتاقهای هتل استراحت کردم و صبح بیدارشدم، از پنجره به خیابان سرکشیدم. دیدم لودر شهرداری مشغول جمعآوری جنازهها از کف خیابان است. درحیرت فرورفتم که جریان چیست؟ با خود گفتم که هندوستان که به سلاح اتمی و علوم و فنون پیشرفته مسلح است، پس این وضعیت چیست؟ همان روز در ملاقات با یکی از میزبانان که از عالمان فرهیخته بود، جریان را جویا شدم. پاسخی داد که بهتم زد. گفت اینها که میمیرند کسانی هستند که نوبت غذا به آنان نرسیده است. آنان با گرسنگی جان میدهند و به این فقر و مرگ از روی گرسنگی خرسندند و خود را موفق میشناسند زیرا بر این اعتقادند که اگر چنین مفلوک زندگی کنند و درفلاکت بمیرند، روحشان به بدن یک «مهاراجه» (کسی که زندگی مرفه دارد)۱ وارد میشود. آنان این راه را برای خوب زندگی کردن آینده خویش انتخاب کردهاند!
۱۰- بی تردید نهادهای حسن انفاق، زهد، قناعت و امثال آنها از یک سو و زشتی استغناء، اتراف و اسراف از سوی دیگر در ادبیات اسلامی نیاز به تفسیرهای عالمانه دارند و تعلیم نادرست آنها، نه تنها مفید نیست؛ بلکه بسیار مضراست. خداوند مرحوم استادشهید مرتضی مطهری (طاب ثراه) را غریق رحمت واسعه فرماید که در آثارش از جمله کتاب سیری در نهجالبلاغه، فصل مشبعی در معنای صحیح زهد بحث کردهاست ونیازی نمیبینم که من در اینجا تکرار کنم.
۱۱- «انفاق» نهادی است که نشانه تقوا و ایمان شمرده شده و مکررا به آن دستور داده شده است. اما معنای آن چیست؟ انفاق چهرههای گوناکون دارد و مظهر عمده آن، به یقین هزینه کردن برای ایجاد فرصت برابر از طریق فراهم آوردن حداقلهای زندگی، آموزش و بهداشت است که در قانون اساسی ما هم به عنوان یک تکلیف برای دولت مشخص شده است. ایجاد فرصت برابر باعث میشود که یک استعداد برجسته بهدلیل عدم امکانات خانوادگی، از پیشرفت باز نماند و نفع این پیشرفت به همه جامعه باز میگردد. برقراری نظم و قانون و فرصت برابر باعث میشود هر مبتکری، مستقل از پیشنیه خانوادگی بتواند خلاقیت خود را با تلاش، به یک فرصت برای خودش و هممیهنانش تبدیل کند. بالابردن سطح زندگی جامعه، به سبب تلاش و ابتکار مردمان یک کشور در بستر سیاستگذاری علمی و درست اقتصادی انجام میشود؛ نه او را فقیر نگاه داشتن و صدقهخور ساختن.
۱۲- موارد کمک بلاعوض را قرآن مجید چنین فرموده است: فَکُّ رَقَبَةٍ(۱۳)أَوْ إِطْعَامٌ فىِ یَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ(۱۴)یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ(۱۵)أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَترْبَةٍ(۱۶بلد).
آزاد کردن بنده یا طعام دادن در روز قحطی وگرسنگی به یتیمى که خویشاوند باشد یا به مسکینى خاکنشین. همچنین:
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً (۸انسان)
خلاصه آنکه انفاقی که عنوان صدقه دارد و قصد قربت درآن شرط است، اینگونه انفاقها و منحصر به این موارد است. فقیهان والامقام (اعلی الله مقامهم)، بحث مصرف زکات فقیر و مسکین که از مستحقین زکاتند را با دقت تعریف کردهاند. انفاق بلاعوض به دیگر افراد، به یقین منافی با کرامت انسانی آنان است مگر سفرههای ضیافت دوستانه که موجب تکریم و احترام است و هرگز عنوان صدقه ندارد و قصد قربت نمیخواهد. (رک: شرح لمعه ، ج۳ص ۱۸۳، کتاب العطیه)
-۱۳ مسأله کیفیت زندگی و حیات طیبه در برنامه اسلامی، از همان قرون اول میان مسلمانان مورد گفتگو بوده است. قطعه زیبای جدال سعدی با مدعی، گفتگویی است میان دوصاحب نظر، یکی طرفدار زندگی فقیرانه و بهقول سعدی «درویشانه» و دیگری طرفدار زندگی مرفه همراه با مکنت و ثروت و بهقول سعدی «توانگرانه» . سعدی خود بر جانب دوم است و چنان نزاع جدی میشود که کار بهجای باریک میکشد، طوری که میگوید طرف مقابل که طرفدار درویشی بود: « تیغ زبان برکشید و اسب فصاحت در میدان وقاحت جهانید و بر من دوانید… تا عاقبت الامر دلیلش نماند ذلیلش کردم. دست تعدی دراز کرد و بیهده گفتن آغاز و سنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرو مانند سلسله خصومت بجنبانند؛ چون آزر بتتراش که به حجت با پسر برنیامد، به جنگش برخاست که لَئِن لَم تَنتَهِ لَاَرجُمَنِّکَ، دشنامم داد، سقطش گفتم. گریبانم درید زنخدانش گرفتم.» (گلستان سعدی- جدال با مدعی)
-۱۴ این قطعه زیبا از جناب افصح المتکلمین نشاندهنده وجود این اختلاف نظر براساس متون موجود در ادبیات اسلامی اعم از قرآن و سنت درقرن هفتم هجری بوده است. ولی بحمدالله درزمان ما فکر میکنم به اندازه کافی بحث وگفتگو دراین باره انجام گرفته و بحث مختومه شده و هرگز ارباب قدرت برای ساکت ساختن توقعات مردم متدین نمیتوانند از اینگونه حربهها تحت رنگ و لعاب قدسی بهره گیرند وآنان را به وعده حور و قصور تشویق به تحمل سختی و رنج فقر نمایند و از این رهگذر، ناتوانی خود را سرپوش نهند. اما نکته لازم به ذکر اینکه به نظرقاصر نگارنده، این وظیفه ما طلاب علوم دینی است که مردم را به تلاش وکوشش برای زندگی بهینه همراه باآسایش تحت تعلیمات دینی آموزش دهیم. معروف است که اقتصاد مغرب زمین را تفکر پروتستان منقلب ساخت. پروتستان عبادت درون کلیسا و دیر را به متن مزرعه وکارخانه آورد. مردم را چنان تعلیم داد که از طریق تلاش برای زندگی عبادت خدا را بجای آورند.
برای نگارنده اطمینان حاصل است که ادبیات دینی ما به نحو بهترو شایستهتری تاب آن را دارد که با تفکر و تعمق و نظریهپردازی از تعلیمات اسلامی اعم از قرآن و سنت رسول الله (ص) و آموزههای اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، مردم را بهسوی زندگی بهتر رهنمون شویم.آنان را به تلاش و نشاط و خلاقیت در امر سازندگی اقتصادی در سایه معنویت و دین هدایت کنیم. بدینوسیله دین را از درون مسجد به درون زندگی روزمره بازار وکار و اقتصاد هدایت کنیم. این جمله در منابع معتبر ما وارد شده که رسول الله (ص) فرموده: الدنیا مزرعه الاخره (عوالی اللئالی ر۱ر ۲۶۶-۲۶۷) وآنقدر اهمیت داشته که فقیه والا مقام شهید ثانی رسالهای درشرح آن تألیف فرموده است. (متن این رساله، در مجله تراثنا، شماره۱۷، ص ۲۲۹۲۱۸ و ضمیمهسفینهالنجاه اثر شیخ الاسلام مولى محمد طاهر قمى ص۱۴۹ ۱۵۸ منتشر شده)
-۱۵ نظریهپردازان خردمند به آسانی میتوانند از اینگونه آموزههای اسلامی بهترین تفسیر را برای بهینه ساختن زندگی مردم استفاده کنند. این مقال جای تفصیل بیش ازین را ندارد و درجای خود باید بحث شود.
***
۱٫ مَهاراجه که در گویش پارسیگاه به صورت «مُهاراجه» خوانده میشود، عنوان و لقبی سانسکریتی است برای «شاه بزرگ» یا «شاهِ والا».
🔻روزنامه اعتماد
📍 تکملهای بر تأخر فرهنگی
✍️عباس عبدی
در پی انتشار یادداشت «تأخُّر فرهنگی و نسخههای الکترونیکی» که در شماره دیروز بود، با توجه به بررسی بازخوردها، یکی از دوستان که از نزدیک با این سامانه آشنا است، ضمن تاکید بر اصل منطق کاربرد این فناوری و رعایت فرهنگ استفاده از آن توضیحاتی داد که جهت تکمیل و تصحیح آن یادداشت بسیار مفید است، به ویژه اینکه مساله بهداشت و درمان فراگیر مهم است و حفظ محرمانگی آن ضرورت دارد.
اولین مساله دو بخشی بودن سامانه است. یک بخش مربوط به اطلاعات هویتی بیماران و بخش دیگر که بخش اصلی است، اطلاعات پزشکی افراد است. اطلاعات هویتی تقریبا همان است که در صفحه اول دفترچههای بیمه نیز نوشته شده است. دسترسی به این اطلاعات برای کادرهای پزشکی و درمانی نظیر شیوه کاغذی قبلی ممکن است. ولی دسترسی به بخش اطلاعات پزشکی و درمانی بدون اجازه بیمار ممکن نیست و به این صورت طراحی شده است که شخص بیمار باید پیش از معاینه توسط پزشک درخواست دسترسی را به سامانه اعلام کند و سامانه برای او یک کد و رمز را با محدودیت زمانی استفاده پیامک میکند و او این کد را در اختیار پزشک قرار میدهد و پزشک با استفاده از آن وارد سامانه بخش اطلاعات پزشکی فرد میشود و متناسب با نیازمندی و رسته پزشکی دسترسی فراهم میشود. نکته دیگر اینکه به علل روشنی وضعیت و کارت واکسیناسیون جزو اطلاعات هویتی محسوب شده و قابل دسترسی برای کادر پزشکی است و علت لو رفتن کارت واکسیناسیون آقای وزیر بهداشت و درمان نیز همین است، زیرا با وارد کردن کد ملی و نام و فامیل فرد به راحتی میتوان به اطلاعات هویتی و واکسیناسیون او دسترسی داشت. ولی مساله مهم این است که امکانات موجود در این سامانه به راحتی میگوید که چه کسانی این اطلاعات را دیده و احیانا سوء استفاده کردهاند و در همین مورد خاص نیز افراد شناخته شدهاند.
همچنین ورود افراد دیگر با استفاده از کاربری پزشکان نیز شناسایی و تذکر داده خواهد شد و به نوعی نظارت برخط نیز وجود دارد.
البته وجود مشکلات و حتی سوءاستفادهها در آغاز این فرآیند بهطور قطع محتمل است و برجسته نیز خواهد شد ولی شیوههایی برای جلوگیری از سوءاستفاده در سامانه تعبیه شده است که به مرور همه کاربران با آن آشنا میشوند و از سوءاستفاده پرهیز خواهند کرد. همچنان که اطلاعات بانکی افراد نیز در اختیار کارمندان بانک است ولی به دلیل وجود نظارت قوی، کمتر شاهد تخلفی در این زمینه بودهایم.
یکی از مشکلات مهم در آغاز این تحولات، وجود مخالفت قوی در برابر آن از سوی افراد ذینفع است. از جمله پزشکان به صورت سنتی عادت به نسخههای کاغذی دارند، به علاوه ممکن است این کار در ابتدا وقتگیر باشد، احتمال قطع برق یا قطع اینترنت نیز مساله مهم دیگر است. از همه مهمتر شفافیت در روشن شدن انجام همه امور و فعالیتهای پزشکی، میتواند مانعی در همراهی با این طرح باشد، که در هر حال باید از جایی آغاز کرد، هر چند تردیدی نیست که این کار مشکلات اجرایی و فرهنگی خود را دارد، آن هم در جامعهای که بخش مهمی از جامعه بیسواد یا کمسواد هستند.
🔻روزنامه شرق
📍 گریز از کار در بخش تولید
✍️حمزه نوذری
فرصتهای شغلی در بخش تولید یا بهتر بگویم خط تولید وجود دارد که متقاضی کمی برای آن هست. عملا نیروی کار رغبتی برای کار در بخش تولیدی به عنوان کارگر ندارد. چرا چنین است؟ آیا این مسئله را میتوان با ارجاع به پایینبودن فرهنگ کار در ایران نسبت داد یا میتوان این مسئله را به علاقه ایرانیان به پشت میزنشینی فروکاست؟ کار در بخش تولید به عنوان کارگر را میتوان به حوض ماهی و ماهیگیری تشبیه کرد. درحالیکه حوض این ماهی پر از آب است اما تعداد کمی مشغول ماهیگیری هستند. مسئله این است که ماهیهای این حوض بسیار کوچک هستند و به سختی صید میشوند و ماهیگیر هم در شرایط بسیار دشواری هم از نظر میزان ساعت و هم از نظر مکان ماهیگیری قرار دارد. ضمن اینکه این حوض از محل سکونت دور است و وقت زیادی باید صرف رفتوآمد به آنجا کرد. شرایط کاری کارگران بنگاه تولیدی در چند دسته طبقهبندی میشوند که هم شرایط مادی و هم اجتماعی، اقتصادی را شامل میشود: شرایط مادی شامل: شرایط نامناسب فیزیکی و بهداشتی محل کار؛ شرایط اجتماعی، اقتصادی شامل: حداقلیبودن مناسبات کلامی کارگر با همکاران، پایینبودن دستمزدها، مرخصیهای حداقلی و ساعات کار طولانی. این شرایط از نظر کارگران پیامدهایی داشته است از جمله اصالتزدایی از کار مولد، تضعیف روابط خانوادگی و خویشاوندی، بههمریختگی ذهنی و خروج روزافزون کارگر از کار تولیدی. شرایط نامناسب کاری (مادی، اجتماعی و اقتصادی) علاقه و وابستگی کارگران را به نوع کارشان (نه کار به طور مطلق) کاهش داده اما ساعات کار مفید کارگران کم نشده است. نظارت دائمی و نوع کار تولیدی به گونهای است که کارگران ساعات کاری مفید زیادی دارند. تقریبا تمامی ساعات را بدون وقفه کار میکنند و به قول خودشان زمان پرتی ندارند، سر کارشان کار زیادی برای انجامدادن دارند و دائما مشغول کار هستند و به این ترتیب سهم تعیینکنندهای در ارزشافزوده دارند. در مواجهه با شرایط نامناسب کاری اغلب کارگران دچار مشکلات عمدهای در محل کار و زندگی اجتماعی خود میشوند. پژوهشها نشان میدهد کارگران جوانتر به دنبال خروج از کار تولیدی هستند و راهبردهایی را دنبال میکنند تا در اولین فرصت به مشاغل خدماتی، خرید و فروش و واسطهگری روی بیاورند، کارگرانی که تجربه کاری بیشتری در بنگاه تولیدی داشتند، اظهار کردند که امید آنها به بهبود شرایط کاری و اقتصادیشان در کار تولیدی بسیار کمتر شده است و روابط خویشاوندی و خانوادگیشان نابسامان شده و فشار و تعارض خانوادگی در زندگیشان افزایش یافته به گونهای که با مشکلات زیادی مواجه میشوند. یافتههای پژوهشها نشان میدهد اعتبار و منزلت کار مولد به علت شرایط نامناسب کاری کاهش یافته است و کار مولد، علاقهمند کمتری دارد. این موضوع پیامدهای اقتصادی زیادی برای جامعه به وجود میآورد از جمله اصالتزدایی از کار مولد و کاهش رشد اقتصادی اشتغالزا. شرایط کاری در بنگاههای تولیدی به گونهای است که نیازها و ضرورتهای اقتصادی کارگر را برآورده نمیکند و شاهد پدیدهای به نام شاغلان فقیر هستیم. علاوه بر آن شرایط کاری در بنگاههای تولیدی کوچک به گونهای است که کارگران در فضای کوچک و بسته با حداقلهای بهداشتی و ارتباطات کلامی ناچیز کار میکنند که هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی بسیار ضعیف میشوند. اگر شرایط کاری به گونهای باشد که کارگر ارتباطات کلامی با همکاران داشته باشد، کمتر دچار بیگانگی از کار میشود بهعبارتی، ارتباطات بیشتر، فرسودگی شغلی را کاهش میدهد.
دستمزدهای پایین و ساعات طولانی کار و رفتوآمد از منزل تا محل کار، وقت آزادی برای آنکه کارگر به خانواده و دیگران بیندیشد باقی نمیگذارد در نتیجه کارگران علاوه بر محل کار و در روند تولید، در زمینه خانوادگی نیز دچار مشکلات عدیدهای میشوند. کارگران بنگاه تولیدی اغلب شرایط کاری خود را با سایر مشاغل مقایسه میکنند. در مقایسه با مشاغل خدماتی و خرید و فروش احساس نابرابری و فرودستی دارند درحالیکه جزء کارگران مولد هستند و سهم زیادی در ارزشافزوده محصول نهایی دارند. این کارگران احساس میکنند نسبت به ساعات کاری که مشغول فعالیت هستند در دستمزدها و سود در پایینترین مرتبه قرار دارند، در چنین شرایطی که دستمزدها از حداقل زندگی کمتر است کارگر نمیتواند نیروی خود را بازیابد و مایحتاج خانواده را تأمین کند که نتیجه آن شکلگیری شاغلان فقر است. شرایط نامناسب کاری مانع جدی بر سر فرهنگ و اخلاق کار و زمینهساز بیگانگی از کار است. بیگانگی کارگر تولیدی از درون تولید آغاز میشود و سپس در فعالیتهای روزانه دیگر رخ میدهد. کارگری که شرایط نامناسب کاری را تجربه میکند از کار بیگانه میشود و سپس این روند در عرصه خانواده و سایر افراد ادامه مییابد. اگرچه شرایط کاری که در آن روابط انسانی و ارتباطات غیررسمی میان کارگران وجود دارد از نظر کارگران شرط لازم در کاهش بیگانگی و گسترش فرهنگ کار است اما شرط کافی نیست. نتایج نشان میدهد که شرایط اقتصادی کشور به گونهای است که صاحبان بنگاههای تولیدی (کارفرمایان) وقت و توان اندیشیدن به بهبود شرایط کارگران را ندارند و این مسئله در اولویت کاری کارفرمایان قرار ندارد. برای بهبود شرایط کاری کارگران موانعی است که کارفرما باید برطرف کند مانند: وضع بهداشتی محیط کار، شرایطی که کارفرما باید به وجود بیاورد مانند توجه به نیازهای کلامی کارگران و رفع برخی موانع مانند بهبود کسبوکار، ثبات اقتصادی پویاسازی فضای اقتصادی که به حمایتهای دولتی برمیگردد. در این میان باید به نکته مهمی توجه کرد و آن این است که نسبتدادن همه مؤلفههای شرایط نامناسب کاری به شرایط اقتصادی مانع از توجه به اشتباهات کارفرمایان در نحوه مدیریت بنگاه تولیدی است. برخی شرایط که بیان شد مانند نبود شرایط انسانی (کلامی) مناسب، کافینبودن امکانات بهداشتی و رفاهی خطای کارفرمایان است که مسئول پیامدهای بیگانگی از کار و اصالتزدایی از کار مولد هستند.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 انتظارآب شدن یخ مذاکرات وین
✍️ دکتر صلاحالدین هرسنی
در روزهای اخیر و مشخصا همزمان با دور هشتم مذاکرات وین حول محور برجام، انتظارات برای به بار نشستن مذاکرات و به روایتی همان آب شدن یخ مذاکرات بالا رفته است. اغلب گزارشها در دور هشتم مذاکرات بیانگر آن بودهاند که، اگرچه این مذاکرات شتاب لازم را نداشته، اما امیدوارکننده بوده است و با توجه به روندها و همچنین انعکاس و رسانهای شدن راهبردها و مواضع، به نظر میرسد عزم طرفین برای به بار نشستن مذاکرات جدی است. در شرایط حاضر علت دیگری که توانسته است در حکم عاملی شتابزا مذاکرات وین را معطوف به نتیجه کند، اظهاراتی است که اخیرا آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از قشرهای مختلف مردم قم به مناسبت بزرگداشت قیام تاریخی ۱۹ دی ۱۳۵۶ ایراد کردهاند. رهبری در آن سخنرانی قویا تاکید کردهاند که «مذاکره و تعامل با دشمن به معنای تسلیم نیست.»
از منظر نشانهشناسی، اظهار چنین بیاناتی به معنی آن است که منطق مذاکره و مصالحه بر منازعه و ترس اولویت دارد. در واقع اتخاذ الگوی تعامل برای مواجهه با ساختاری معطوف به آنارشیک، درجهای از عقلانیت و نمادی از واقعبینی و واقعگرایی است. بنابراین منطق واقعگرایی حکم میکند که برای تامین منافع ملی، احیای پرستیژ و مبارزه برای بقا آن هم به عنوان یک آرمان تلاش کرد.
بنابراین و در شرایطی که اغلب دیدگاهها و نگرشها بر آشتیناپذیری و بیاعتمادی به غرب متمرکز است، الگوی تعامل با توجه به اقتضائات میتواند راهنمای عمل برای تصمیمگیران و تصمیمسازان دستگاه دیپلماسی در به بار نشاندن مذاکرات وین شود و متضمن یادآوری این آموزه برای دستگاه دیپلماسی باشد که در یک ساختار معطوف به آنارشیک، دولتها فاقد دوستان و دشمنان دائمی هستند و دولتها نباید با فاصلهگیری از واقعگرایی، موجودیت سیاسی خود را به مخاطره افکنند. از منظر دلالت معنی، اتخاذ الگوی تعامل با جهان معطوف به آنارشیک، روی دیگر سکه نرمش قهرمانانه و عزتمندانه در قبال مناقشات دائمی و فرسایشی است. در حقیقت با توجه به منطق واقعگرایی، نرمش قهرمانانه نه به معنای تسلیم و ناتوانی بلکه عین شجاعت و قهرمانی و فهم دقیق و موسع از منطق واقعگرایی است و به هیچ وجه به معنای عقبنشینی از آرمانها و یا کوتاه آمدن از سر عجز نسبت به رویکردهای کارافزایانه طرف مقابل نیست. در واقع الگوی نرمش قهرمانانه متضمن القای این پیام به طرف مقابل است که جمهوریها بر خلاف آنچه که میگویند نباید آغازگر جنگ باشند و قدرت سیاسی الزاما از لوله تفنگ در نمیآید.
حال و با توجه به پیام آشکار رهبری مبنی بر لزوم تعامل و مذاکره، به نظر میرسد که باید اغلب راهبردها و مواضع طرفهای ایرانی در مذاکرات وین بیش از هر دوره دیگر، متاثر از پیام رهبری و الگوی نرمش قهرمانانه باشد و از آنجایی که مواضع تیم مذاکرهکننده انعکاسدهنده مواضع رهبری است، انتظار بر آن است که مذاکرات وین نتیجهمحور و یخ آن آب شود. البته انتظار به آب شدن یخ مذاکرات فقط به پیام رهبری مبنی بر تعامل نیست. سفر همزمان حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان در بحبوحه دور هشتم مذاکرات به عمان میتواند حامل این پیام باشد که خبرهای خوبی در راه است و با توجه به دیپلماسی پنهان و نقشهای میانجی مانند نقشهای واسطهای عمان میتوان به نتایج مذاکرات وین امیدوار بود. البته نباید غافل ماند که هر گونه امیدواری به نتایج مذاکرات بسته به آن است که الگوی تعاملی یا همان نرمش قهرمانانه از سوی جریانهای موازی یا همان کاسبان تحریم دستخوش تفسیرهای مضیق و به معنی عبور از آرمانهای نظام تعبیر و تفسیر نشود. واقعیت آن است که آب شدن یخ مذاکرات ضمن بازگشت ایران به جامعه جهانی میتواند موجب تکانهای به اقتصاد بیمار کشور شود. فراموش هم نکنیم که ثبات و سامان اقتصادی نسخه دستوری ندارد. قطعا عبور اقتصاد ایران از مسیر وین تا میزانی میتواند شرایط اقتصادی را به حالت نرمال برساند و از وخامت اوضاع آن جلوگیری کند. در شرایط حاضر و با تجمیع همه شرایط و نشانگان و با اتکا به اظهارات خوشبینانه همه طرفها میتوان گفت که هرچه هست، شمارش معکوس برای آب شدن یخ مذاکرات و گفتوگوهای نتیجهمحور آغاز شده است.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ضریب امکانپذیری توافق
✍️دکتر ابراهیم متقی
دیپلماسی هستهای ایران و کشورهای ۱+۴ با نشانههایی از همکاریهای سازنده پیوند یافته است. در این ارتباط، اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات نقش موثری ایفا کرده است. روسیه نه تنها به عنوان یکی از اعضای اصلی تیم مذاکراتی محسوب میشود، بلکه هرگاه نشانههایی از ابهام و تردید در انگاره طرفهای مقابل به وجود آید، از سازوکارهای میانجی برای به نتیجه رساندن و متعادلسازی اهداف راهبردی کشورها بهره گرفته است.
بیانات مقام معظم رهبری در قم و به مناسبت ۱۹ دی بیانگر این انگاره است که هرگونه کنش دیپلماتیک و بهرهگیری از سازوکارهای مذاکراتی میتواند زمینه بهینهسازی منافع ملی به موازات حلوفصل چالشها را فراهم آورد. رویکرد و جهتگیری محوری ایران را میتوان راستیآزمایی تعهدات آمریکا دانست. تعهدات آمریکا در حوزه اقتصادی برای امنیت ملی ایران اهمیت ویژهای دارد. موضوع مربوط به پایان دادن به تحریمها، فعال شدن فضای سوئیفت مالی و بانکی و همچنین نقشیابی ایران در اقتصاد منطقهای انرژی، به عنوان اصلیترین مطالبات دیپلماسی هستهای ایران در روند مذاکرات وین مطرح خواهد بود.
۱. نقش روسیه به عنوان بازیگر موازنهدهنده مذاکرات هستهای وین
نقشیابی اولیانوف روند دیپلماسی هستهای ایران را از وضعیت ابهام خارج کرد. اولیانوف در روند دیپلماسی هستهای کشورهای ۱+۴ همواره تلاش داشته تا از سازوکارهای موازنه در مذاکرات بینالمللی بهره گیرد و میتوان آن را به عنوان نقطه تعادل کنش رفتاری بازیگرانی دانست که هر یک از سیاستهای پردامنه و حداکثری بهره میگیرند. علت موفقیت اولیانوف را میتوان ایجاد درک مشترک و اراده معطوف به هدف در روند دیپلماسی هستهای دانست.
نقشیابی روسیه در روند مذاکرات هستهای از این جهت اهمیت دارد که زمینه ایجاد موازنه تاکتیکی در محیط دیپلماتیک را به وجود میآورد. در شرایطی که ایران با تهدیدهای منطقهای و محدودیتهای بینالمللی روبهرو است، طبیعی به نظر میرسد که برخی بازیگران بینالمللی از سازوکارهای کنش مشارکتی استفاده کنند. سیاست قدرت به گونهای اجتنابناپذیر زمینه را برای تحرک و اعتماد بهنفس بیشتر ایران در فضای دیپلماسی هستهای فراهم میآورد.
سازوکارهای حل اختلاف در قالب به حداقل رساندن «پرانتزهای اختلافساز» بوده و میتواند زمینه همکاری متقابل کشورها را از طریق انعطافپذیری دیپلماتیک در جهت رسیدن به اهداف تعاملی امکانپذیر سازد. در چنین شرایطی، ایراندرصدد است تا روند مذاکرات هستهای را بهمنظور پایان دادن یا کاهش تحریمهای اقتصادی پیگیری کند. تلاش ایران برای به حداقل رساندن اختلافات موجود برسر ذخایر هگزافلوراید اورانیوم ایران و سانتریفیوژها خواهد بود. اگرچه الگوی کنش روسیه و آمریکا در ارتباط با ایران میتواند نشانههایی از «بازی بزرگ قرن ۲۱» را منعکس سازد، اما معادله قدرت جمهوری اسلامی به گونهای است که اینگونه همکاریها امکان اعاده سازوکارهای محدودکننده قدرت ایران را با چالش روبهرو میسازد.
۲. اراده سیاسی بازیگران دیپلماسی هستهای وین
فضای کنش ارتباطی ایران و کشورهای ۱+۴ مبتنی بر اراده سیاسی برای نیل به توافق خواهد بود. ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی باید به این موضوع واقف باشند که خصومت و تعارض با ایران هیچگاه نمیتواند نتیجه کمهزینهای برای آنان داشته باشد. مطالبات ایران عمدتا ماهیت حقوقی و قانونی دارد. بنابراین تامین چنین مطالباتی با حقوق اولیه ایران و قواعد آمره حقوق بینالملل پیوند دارد. محدودسازی قدرت ایران را میتوان در زمره نشانههای کنش خصمانهای دانست که هیچگونه توجیه حقوقی ندارد.
روند دیپلماسی هستهای بهگونهای شکل گرفته که نشانههایی از «اراده سیاسی» برای «نیل به توافق» را منعکس میسازد؛ همانگونه که ایالاتمتحده و کشورهای جهان غرب نیز چارهای ندارند جز آنکه سازوکارهای انعطافپذیرتری برای حل و فصل مشکلات ایجاد شده با ایران را در دستور کار قرار دهند. جهان غرب به این موضوع واقف است که قابلیت تاکتیکی و منطقهای ایران برای اثرگذاری در محیط منطقهای به گونهای است که میتواند معادله بازی آمریکا را تغییر دهد.
واقعیتهای موجود بیانگر آن است که مذاکرات ژانویه ۲۰۲۲ میتواند زیرساختهای نیل به توافق و اعاده حقوق اقتصادی و راهبردی ایران را در فضای برجام فراهم آورد. اگرچه هنوز اختلافهای سیاسی و راهبردی بین ایران و کشورهای غرب در ارتباط با قابلیتهای تکنیکی و ابزاری ایران وجود دارد، اما روند مذاکرات به گونهای است که امکان حل و فصل چالشهای موجود در چارچوب «پرانتزهای مورد اختلاف» وجود دارد.
۳. ضرورت عملگرایی در دیپلماسی هستهای آمریکا
رابرت مالی در زمره دیپلماتهایی محسوب میشود که از انگیزه لازم برای نیل به توافق با ایران برخوردار است. همکاریهای متقابل ایران با آژانس و گروه ۱+۴ را میتوان به عنوان نشانههای ایفای نقش سازنده ایران در فرآیند دیپلماسی هستهای دانست. رابرت مالی به این موضوع واقف است که تعامل با ایران بدون توجه به الگوی کنش متقابل ساخت قدرت در ایران نتیجه مطلوبی ایجاد نمیکند. چنین نشانههایی را میتوان بخشی از قالبهای مربوط به راستیآزمایی سیاست و اقدامات آمریکا در کنش تعاملی با ایران دانست.
اگرچه موضوع روابط بینالملل و دیپلماسی هستهای تابعی از معادله قدرت و سیاست قدرت خواهد بود، اما در این فرآیند لازم است کشورهای درگیر در مذاکرات ۱+۴ نسبت به ضرورتهای حسن نیت و مساعی جمیله توجه داشته باشند. تحقق هر یک از اهداف موردنظر ایران در شرایطی صورت میگیرد که زمینه برای چانهزنی دیپلماتیک و بهکارگیری قالبهای تکنیکی و تاکتیکی از سوی ایران و سایر کشورهای گروه ۱+۴ در روند مذاکرات وین فراهم شود.
بایدن هماکنوندرصدد است تا شکل جدیدی از کنش دیپلماتیک را پیگیری کند که منجر به توافق دوجانبه و چندجانبه بازیگران شود. کاهش تعهدات برجامی ایران را نمیتوان به منزله پایان دادن به دیپلماسی هستهای دانست. نقض تعهدات آمریکا در دوران ترامپ را میتوان در زمره عوامل ناپایدارکننده دیپلماسی هستهای ایران دانست. تجارب دوره ترامپ برای بایدن و تیم سیاست خارجی آمریکا از این جهت اهمیت دارد که محدودسازی قدرت ایران از طریق سیاست اجبار حاصل نمیشود. همانگونه که ایران در برابر آژانس و قدرتهای بزرگ متعهد به راستیآزمایی در مورد تعهدات خود است، سایر بازیگران نیز باید در فضای راستیآزمایی قرار گیرند. پشتوانه ایران برای تحقق راستیآزمایی را میتوان بهرهگیری از سازوکارهای مربوط به سیاست قدرت دانست. در غیراین صورت ایالاتمتحده ترجیح میدهد تا از سازوکارهای مربوط به دیپلماسی اجبار برای محدودسازی قدرت ایران استفاده کند. چانهزنی دیپلماتیک بدون نمایش قدرت حاصل نخواهد شد.
نتیجه
هرگونه دیپلماسی در حوزه موضوعات سیاست بینالملل ارتباط مستقیم با امنیت ملی کشورها پیدا میکند. نگرش تعادلی برای کشورهایی مانند ایران در شرایطی اهمیت دارد و تحقق پیدا میکند که ایران بتواند از سازوکارهای مربوط به مصالحه به موازات سیاست قدرت استفاده کند. نقشیابی اولیانوف به عنوان بازیگر متعادل کننده در روند دیپلماسی هستهای ایران یکی از عوامل اصلی تداوم مذاکرات بوده است. ایران و سایر کشورهای درگیر دیپلماسی هستهای به این موضوع واقف هستند که هرگونه توافقی امکان کنش ناپایدار کننده از طرف بازیگر رقیب را اجتنابناپذیر میسازد. در نگرش ایران، سیاست ترامپ مشکلات بسیار مخاطرهآمیزی برای امنیت منطقهای و اقتصاد ایران به وجود آورد. الگوی رفتاری اسرائیل و عربستان بهعنوان متحدان منطقهای ترامپ در تشدید فشارهای فزاینده دولت آمریکا نقش موثری داشت. مانور نظامی ایران در محیط منطقهای بیانگر این واقعیت است که اقدامات خصمانه هر بازیگری با کنش متقابل روبهرو خواهد شد. ایران همانگونه که سیاست دفاعی خود را براساس تجارب دفاع مقدس به دست آورده، در حوزه دیپلماسی هستهای نیز به این موضوع واقف است که باید از سازوکارهای تضمینبخش استفاده کند. فقدان تضمین در روابط بینالملل و الگوی رفتار متقابل بازیگران همواره چالشهای جدیدی را برای کشورها به وجود میآورد. تلاش ایران برای تضمین را میتوان یکی از شاخصها و محورهای اصلی تداوم دیپلماسی هستهای ایران در آینده دانست.
مطالب مرتبط