🔻روزنامه ایران
📍 خودروسازان شرکت‌های اقماری خود را کاهش دهند
✍️ علی علیلو

مسائل مربوط به صنعت خودرو طی دهه‌های گذشته دچار چالش‌های جدی و پیچیدگی‌هایی شده که با وضعیت ایده‌آل و مطلوب فاصله معناداری دارد.
دولتی بودن شرکت‌های خودرو‌سازی و حمایت بدون توجیه از این شرکت‌ها مسبب اصلی وضعیت کنونی است. درحالی که بازدید سرزده رئیس‌جمهور از ایران‌خودرو، نشان از اهتمام ویژه ایشان به رفع مشکلات فعلی صنعت خودرو دارد. با این توضیح که آنقدر صنعت خودرو برای ایشان اهمیت داشته که بدون تشریفات مرسوم بازدید کردند؛ چرا که تا پیش از این هیچ مسئولی در چنین مرتبه اجرایی این چنین از نزدیک به مسائل مربوط به خودرو ورود نکرده بود. رئیس‌جمهور بدون اطلاع قبلی از انبارها بازدید، مشکلات را آسیب‌شناسی و در نهایت دستورات خود را در ۸ محور ارائه کردند. واردات سنجیده نکته مهمی است که در سخنان آیت‌الله رئیسی نمود داشت و در صورت تحقق می‌تواند بسیار راهگشا باشد. در رابطه با افزایش تولید هم که ایشان اشاره کردند لازم است تا زیرساخت‌های لازم برای اجرای دستورات رئیس‌جمهور ایجاد شود.
آنچه رئیس‌جمهور در انبارها مشاهده کردند تنها بخشی از دپوی خودروهای تولید شده است؛ چرا که شرکت‌های خودرو‌سازی در نقاط دیگر شهر هم انبارهای متعددی دارند که نشان از احتکار تعداد قابل توجهی است. چنین رفتارهایی در سال‌های گذشته نیز وجود داشته است. زمانی که مجلس نهم تحقیق و تفحص از شرکت‌های خودرو‌سازی را آغاز کرد متوجه دپوی ۷۲ هزار خودرو شدیم. آن زمان هم نبود قطعه را بهانه می‌کردند، در حالی که بر فرض قبول این گزاره حتی نیمی از یک انبار هم پر نمی‌شد. چنین رفتارهایی مصداق بارز احتکار است و به تعبیر دیگر می‌توان گفت خودروسازان به دنبال تنظیم و مدیریت بازار هستند.
با این حال، اقدام دیروز آیت‌الله رئیسی می‌تواند در کوتاه‌مدت بر وضعیت نابسامان صنعت خودرو تأثیر مثبت بگذارد اما برای بلند‌مدت شدن نتایج این اقدام، لازم است تا به‌صورت ریشه‌ای و اساسی تغییر ساختار جدی در صنعت خودرو ایجاد شود؛ مشابه آنچه در قالب طرح تحول صنعت خودرو در مجلس نهم مطرح شد اما وزیروقت آقای نعمت‌زاده یکی از مخالفان جدی آن بود. در گام بعدی دولت باید از بنگاه‌داری دست بردارد و به‌صورت جدی زمینه را برای حضور فعال بخش خصوصی فراهم کند. در ادوار گذشته دولت‌ها تصدیگری بیشتری از ۸ درصد سهام خود داشتند، اما امیدواریم با سلامت و اخلاصی که دولت سیزدهم دارد در حذف تصدیگری دولت از صنعت خودرو پیشگام شود. پیشنهاد دیگر این است که سهام شرکت‌های خودرو‌سازی به کارکنان و صاحبان صنعت واگذار شود که بسیار هم در حرفه خود توانا هستند. در نهایت نیز شرکت‌های خودرو‌سازی باید تعداد شرکت‌های اقماری خود را که اکنون تعداد آنها به حدود ۱۴۰ می‌رسد، کاهش دهند. اگر این رویه را که در تمام دنیا مرسوم است، پیش بگیریم می‌توان امیدوار بود تحول قابل قبولی طی چند سال آینده بوجود بیاید.

🔻روزنامه کیهان
📍 کدخدا و دلیل نگرانی غربزده‌ها!
✍️ محمدهادی صحرایی

... آنها دل‌هایى دارند که با آن حقایق را دریافت نمى‏کنند، و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند، و گوش‌هایى دارند که با آنها نمى‏شنوند ... آنها همان غافل‏ماندگانند. (بخشی از آیه ۱۷۹سوره اعراف)
گرچه دنیا عرصه تاخت‌وتاز فضای مجازی شده ولی در جهان واقعی‌گویی تمام تاریخ، با دور تند و متراکم برایمان تکرار می‌شود و درس و عبرت را با هم به اهلش می‌دهد. انگار در حال گذار از داستان‌های مکتوب به داستان‌ها ملحوظیم و از دنیای نوشتار به دنیای دیداری رسیده‌ایم و به‌جای سفارش به خواندن تاریخ و شنیدن داستان‌های عبرت‌آموز باید به دیدن پیرامون توصیه کنیم. ببینید و عبرت بگیرید. ببینید و درس بیاموزید. اکنون دنیا آموزشگاه عملی بزرگی است که می‌توان هر مورد و مطلب مورد نظر خود را در عرصه و عیان یا گوشه و کنار آن دید و به مطالعه نشست و آغاز و انجام هر تصمیم و اقدامی را کوتاه‌تر از آنچه که داستان‌های تاریخ می‌گویند، دید. مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ.
شرط آنچه در گزیده قبلی گفته شد داشتن چشم و گوش بینا و شنوا و مهم‌تر از اینها عقل سلیم و نفس متینی است که بتواند
بر جنود جهل و تعصب پیروز شود و بی‌عِناد و کِناد و لِجاج، قضاوت کند
وگرنه کافران و مشرکان و بت‌پرستان هم چشم و گوش داشته و دارند و هم عقل و هوش ولی توانایی استفاده صحیح از آن را نداشته و ندارند . با گِل و چوب و سنگ و با دستان خود بت می‌ساختند و خود را بنده آن می‌کردند و آن را می‌پرستیدند. ناتوانایی را لمس می‌کردند ولی باور نمی‌کردند. گویند مردی از بنی‌امیه در بستر مرگ می‌گریست. ابوجهل که به عیادتش رفته بود گفت که این‌گریه برای چیست؟ اگر از مرگ می‌ترسی از آن‌گریزی نیست. او گفت‌گریه‌ام از این است که می‌ترسم پس از مرگم مردم «عزّی»۱ را نپرستند.۲
مغضوبین و ضالّینی که در قرآن نکوهیده شده‌اند نیز از این منظر از گروه اول خیلی فاصله ندارند. کتاب خدا را تحریف کرده و مقدسش می‌نامند. گرفتار دور و تسلسل و تذبذبند و جواب عاقلانه از ما می‌خواهند! خودشان تجسم ستم و ستیهندگی‌اند و اسلام را به خشونت متهم می‌کنند . نژادپرست‌تر از آنها فقط شیطان است و از ما آزاداندیشی می‌طلبند. افراطی را از نام آنها گرفته‌اند و اینها به دیگران نسبت می‌دهند. در طول تاریخ، بدترین و بی‌رحمانه‌ترین جنایات و نسل‌کشی‌ها متعلق به آنهاست و از مسلمانان بد می‌گویند. هنوز یکی از پربیننده‌ترین و بهترین فیلم‌ها «غرب وحشی» است و به اعراب جاهلی می‌خندند. توحش را باید در فیلم«دار و دسته‌های نیویورکی» دید و این کذابان، به عراق و افغانستان نسبت می‌دهند. به گواه ویل دورانت مصادف با دوران ابن‌سینا و ابوریحان ما، در بازارهای جزیره بریتانیا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی، گوشت انسان را کنار گوشت گاو و گوسفند و خوک، در بازارها به قناره می‌زدند.۳
اینها که گفته شد به‌خاطر شناساندن فرهنگ غرب نیست، به‌خاطر اثبات جهالت و حقارت غرب‌پرستانی است که خود را در همه حال، گربه لوس و ملوس کدخدا و ملکه می‌دانند. شناساندن غرب نیاز به ذکاوت زیادی ندارد؛ مرور اجمالی جنگ‌ها گویای روحیه خشن کسانی است که در جنگ و جنگ‌افروزی رکورد دارند و جنگ اول و دوم جهانی میوه تمدن آنهاست. کاری که کانادا با کودکان سرخپوست؛ و اروپا با بوسنی؛ و کلینتون با دیویدیان؛ و آمریکا با ویتنام کرد و فرانسه و آلمان در نبرد حیرت‌آور «وردن» با هم کردند، نمونه‌های کوچکی از روحیه دوزخی و شرور غربی است که امروزه با رژ و کراوات پوشیده شده است. همان‌گونه که ما به کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی که رحمت خدا بر او افتخار می‌کنیم، فرانسه مهد تمدن و مهد اودکلن، به موزه ۱۸ هزار جمجمه‌ای پاریس افتخار می‌کند و درباره آدمخواری آفریقا و آمازون فیلم می‌سازد. باز هم حرفی هست؟
گفتن از اصل و نسب و اثر تمدن غرب مثل برشمردن گناهان شیطان است که ممکن است وقت‌گیر، بی‌ثواب و بیهوده هم باشد. آنچه دیدنی است را به سختی می‌توان استدلال و اثبات کرد. درست مثل آدم‌های غلط غربزده و غرب‌پرست و رسانه‌ای‌های خودفروخته که اگر مرامشان مثل غربی‌ها نباشد ولی بی‌شک منطق شان مطابق آنهاست. با چین دشمن‌اند نه به این دلیل که تاکنون هیچ رابطه استعماری با ما نداشته بلکه به‌خاطر اینکه رقیب آمریکاست. با روسیه دشمن‌اند نه به این دلیل که بارها قطعنامه‌های آمریکا را علیه ایران وتو کرده است، به این دلیل که مقابل آمریکا ایستاده. برای ملکه غنج و ضعف می‌روند نه به این دلیل که ۹ میلیون ایرانی را در قحطی هلاک کرد، به این دلیل که نمکش را خورده‌اند. رؤسای آمریکا را مثل پدر دوست دارند نه برای شیرین‌کاری‌های «طولانی و بلند و نادیده ناگرفتنی» بایدن و امثالش، به‌خاطر آنکه از آنجا نان می‌خورند. بعد منتقدان خود را متعصب می‌دانند.
گاو سعودی را نمی‌بینند که کودکان یمنی را زیر پا، پاره پاره می‌کند همان گونه که جنایت ناو وینسنس را به یاد ندارند و زرده و سردشت وحلبچه را نمی‌شناسند . از صبرا و شتیلا و نبل و الزهرا و کشتار اسپایکر و دختران مدرسه سیدالشهداء افغانستان و مسلمانان میانمار و
شیخ زکزاکی و ... و هزاران هزار واقعه تلخ بی‌خبرند و برایشان مهم نیست. مهم کدخدا و ملکه است و کسانی که دور سفره آنهایند. از نظر آنها برخی جنایات خوب است و برخی بد. معیارهای دوگانه‌ای دارند بدتر از فیفا. برای ورزشکاری که روی پیراهنش «سلام برحسین» نوشته باشد، ورزش از سیاست جداست ولی اگر روی نمایشگر استادیوم به روسیه بد بگویند و اوکراین را ناز کنند، انسانیت است . بیماری این بی‌وطنان بی‌ریشه که برخی از آنها خود را بی‌ناموس و بی‌غیرت معرفی کرده بودند این است که از مرض داشتن لذت می‌برند.
دنبال افتخارات مردم ایران‌اند تا تحقیرش کنند. به دنبال حق‌اند تا تکذیبش کنند. به دنبال حقیقتند تا در آن ‌تردید کنند. به‌دنبال واقعیت‌اند تا لجن‌پراکنند. و در یک کلام دنبال سطل شیر می‌گردند. در مورد کسانی که بعد نجات نفتکش ایرانی از دست دزدان آمریکایی یا توقیف ناو ملکه در گوشه خلیج فارس توسط سپاه می‌گویند «که چه؟» جز «أفی قلوبهم مرضٌ» چه می‌توان پرسید؟ یا برای کسی که به متلک از نبود «حرم در اوکراین» می‌نویسد جز دعا برای طلب شرف و ادب و عقل، برایش از خدا چه می‌توان خواست؟ دیدن مستقیم جنگ روسیه و اوکراین، نیازی به ماهواره همسایه ندارد، گوش و چشم و عقلی می‌خواهد که به کار آید و حیایی که با یادآوری خیانت گذشته شرمگین شد. اینها به جای عبرت و فریاد بلند «غلط کردم» عادت به اتهام‌زنی دارند.
یادشان رفته در فتنه سبز ۸۸، قصد اُکراینیزه کردن ایران را داشتند و تحریم‌های فلج‌کننده کاتسا و آیسا، دسته گل آنهاست. یادشان رفته سیاست‌شان را بر جوک «دنیای آینده دنیای موشک‌ها نیست» پایه‌ریزی کردند یا با بتن‌ریزی در راکتورها قصد تحویل دست بسته مردم خود به کدخدا را داشتند. یادشان رفته با برجام مردم خود را تحقیر کردند و با حمایت و اجرای ۲۰۳۰ قصد ‌تربیت دانش‌آموزان ایرانی برای سربازی آمریکا و انگلیس داشتند. و آب خوردن مردم را به تحریم وابستند و به قول شفاهی کری امید بستند و با FATF و سوئیفت به‌دنبال
قفل زدن به اقتصاد بودند و ... کلید همه این قفل‌ها را به کدخدای نادرستی سپردند که غوغاساز و غوغازیست است و اکنون واهمه افول کدخدا و مرگ معبود خود دارند.
و اکنون که روسیه پس از اسقاط گلوبال هاوک، ناو انگلیسی و موشکباران عین‌الأسد، جرأت نه گفتن به ناتو و در سینه آمریکا رفتن را پیدا کرده و پس از ایران در حال اثبات مرگ کدخدا به عالم است، برخی زبونان سفله به‌دنبال عقده‌گشایی و لجن‌پراکنی‌اند و به جای شماتت بایدن نامتعادل و نفرین به ناتو و دعوت روسیه به خویشتن‌داری و کمک به مردم آواره، به‌دنبال انتقام از ایران و انقلابند . گویی ایران به روسیه سلاح فروخته یا اوکراین را ما خلع سلاح کرده‌ایم. اصل ماجرا را نفهمیده و طبق آیه ابتدایی، از فهم صحیح عاجزند و خود را به هرنکبت و خفتی می‌آلایند تا حق نان و نمک کدخدا و ملکه را بجا آرند و حواس مردم را از این واقعیت پرت کنند که الگوی آنها در بی‌ارتش و سپاه کردن ایران، آلمان و ژاپن بود و در خلع سلاح و وابسته کردن ما، اوکراین. اینها نمی‌دانند و نمی‌فهمند که «وَمَکَروا وَمَکَرَ اللهُ وَاللهُ خَیرُ الماکِرینَ» یعنی چه؟ یعنی فهمیده شود انقلاب اسلامی در شکست ابهت آمریکا الگو شده است.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 پوتین؛ آتش‌افروز ‌جنگ سرد
✍️مرتضی میرمطهری
وقتی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال۱۹۹۱ بوریس یلتسین رئیس‌جمهوری وقت شوروی، ولادیمیر پوتین را که از افسران سازمان امنیتی شوروی بود به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد؛ کمتر کسی در عالم سیاست بین‌المللی تصور می‌کرد که او بتواند گذار از دوران پرتنش ایام پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی را تاب بیاورد. از لحاظ خصوصیات و شخصیت فردی فاقد جاذبه سیاسی بود، اما به تدریج چهره واقعی‌اش را آشکار کرد. رسانه‌های روسیه از او تصویر مردی مقتدر و عملگرا ترسیم کردند که در اندیشه احیاء اقتدار و جایگاه سیاسی روسیه در عرصه سیاست بین‌المللی است. پوتین در مناسبت‌های مختلف به کرات، ناخوشنودی و تأسفش را از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ابراز کرد و با سیاست‌ها و اقداماتش نشان داد که با تمامی توان در پی احیا و اعاده اقتداری است که کشور روسیه در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داشت. پوتین نشان داد که در اتخاذ مواضع سیاسی بی‌پروا و جسور است و با چهره‌ای عبوس و رفتاری خشک و متکبرانه خود را هماورد و حریفی قَدَر برای رهبران سیاسی جهان می‌داند. نظرات و عقاید پوتین درباره مسائل جهانی از سنت‌های ناسیونالیستی افراطی و روسیه محور رژیم‌های روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ریشه می‌گیرد. نگرش او نسبت به اوکراین از احساس او درباره برتری و تفوق روسیه و رنجش او از اوکراینی‌ها نشأت می‌گرفت که همواره ادعا می‌کردند که هویتی متفاوت با روس‌ها دارند. اوکراین به عنوان یک دولت اروپایی مستقل، دموکراتیک و آباد در جوار روسیه برای رژیم حاکم بر این کشور تهدید تلقی می‌شد، زیرا می‌توانست برای سایر جمهوری‌های جدا شده از دولت شوروی سابق و نیز مردم روسیه سرمشقی نامطلوب باشد. پوتین همچنین بر این باور بود که در اثر نفاق بین دولت‌های اروپایی و آمریکای شمالی که خودش مُرَوِج و محرک آن بود دول غربی در موضع ضعف قرار دارند و آسیب‌پذیر شده‌اند و به این دلیل، موقع را مغتنم می‌دید که به ماجراجویی نظامی متوسل شود و از تحقق تقاضای دولت اوکراین برای عضویت در ناتو ممانعت کند. سابقه جنگ بین روسیه و اوکراین در واقع به سال‌های ۲۰۱۳ ـ ۲۰۱۴ برمی‌گردد. طی این سال‌ها اعتراضات و ناآرامی‌های گسترده مردم اوکراین که خواستار روابط نزدیک‌تری با اروپا بودند موجب خلع ویکتور یانکویچ رئیس‌جمهوری وقت اوکراین شد، زیرا او از دولت روسیه برای سرکوبی اعتراضات مردمی کمک خواسته بود. دولت روسیه در واکنش به ناآرامی‌های اوکراین با توسل به زور و نیروی نظامی، کریمه را که در دریای سیاه با روسیه مرز مشترک داشت به قلمرو خود افزود و در شهرهای دونتسک و لوهانسک از اقلیت کوچک جدایی‌طلب روسی‌زبان حمایت کرد. پوتین بر این باور بود که الحاق کریمه به قلمروی روسیه موجب خواهد شد که ایالت‌های جنوبی و شرقی اوکراین نیز از کیف جدا شوند و تحت عنوان «وسیه نوین» به فدراسیون روسیه بپیوندند. اما پیش‌بینی او درست نبود و الحاق کریمه به قلمرو روسیه و کمک‌هایش به جدایی‌طلبان دونتسک و لوهانسک، موجب درهم شکستن وحدت اوکراینی‌ها و تمایل به پیوستن به روسیه نشد و برنامه‌های توسعه‌طلبانه‌اش ناکام ماند.‏‎
‎جنگ فعلی اوکراین در واقع آغاز مجدد جنگ سردی است که بعد از جنگ دوم جهانی بین اتحاد جماهیر شوروی و جهان غرب در جریان بود و نیروی‌های ایدئولوژیک آمریکا و شوروی با یکدیگر درگیر بودند.‏‎ ‎پوتین و حلقه نزدیک یارانش در واقع میراث دار ایدئولوژیکی دوران جنگ سرد هستند که از فروپاشی شوروی سابق هنوز احساس سرافکندگی می‌کنند و بازیابی دوران اقتدار گذشته روسیه را خواهانند. آنچه پوتین در سر دارد و برای دست یافتن به آن تقلا می‌کند این است که زمان را به عقب برگرداند و به دورانی بازگردد که روسیه و آمریکا هر یک حوزه نفوذ خود را داشتند و به خاطر دارا بودن زرادخانه‌های اتمی از لحاظ نظامی توازن قوا برقرار بود.‏‎

‎خلاصه آنکه غرور نظامی و جاه‌طلبی سیاسی پوتین او را از مدار تعادل خارج کرد و آمریکا و اتحادیه اروپا کوشیدند تا از آتش دور بمانند و او را به منجلابی کشاندند که برای گریز و رهایی از آن و تحمل تبعات و عوارض جانبی آن باید بهای سنگینی بپردازد. پوتین تصور می‌کرد که بی‌هیچ پیامدی می‌تواند اصول پذیرفته شده حقوق بین‌المللی، عرف جاری در روابط بین کشورها، مفاد منشور ملل متحد و به طور کلی تمامی نظامات و معیارهای حاکم بر روابط کشورها در جامعه بین‌المللی را زیر پا بگذارد؛ غافل از آنکه هنوز جنگ به آخر نرسیده، صرف نظر از تبعات ناگوار سیاسی به خاطر اعمال تحریم‌ها به زودی لطمات و عوارض اقتصادی شدیدی اقتصاد روسیه را درگیر خواهد کرد. حتی به فرض در هم شکستن مقاومت ارتش اوکراین، ادامه حضورش در این کشور برایش بسیار گران تمام خواهد شد زیرا حمله نظامی به اوکراین احساسات میهن‌پرستانه مردم این کشور را بیشتر تحکیم و تقویت کرده و لاجرم عرصه را بر او تنگ‌تر خواهد کرد و هزینه‌های سنگینی به حسابش منظور خواهد شد. حضور نظامیان روسیه در اوکراین شاید مصداق این مثال باشد که روی سر نیزه می‌توان تکیه کرد ولی نمی‌توان روی آن نشست.‏‎ ‌‎صرف نظر از آمریکا و اتحادیه اروپا برخورد و نگرش جامعه جهانی با لشکرکشی روسیه به اوکراین غالباً بسیار منفی بوده و نکوهش دولت‌ها و ملت‌های مختلف جهان را در پی داشته است. در اجلاس اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد که برای بررسی جنگ اوکراین تشکیل شد و طی قطعنامه‌ای ۱۴عضو شورای امنیت به ارجاع موضوع برای رسیدگی به اجلاس اضطراری مجمع عمومی رأی دادند، تنها رأی مخالف از سوی نماینده دائم روسیه در سازمان ملل متحد داده شد؛ حتی دولت چین هم در کنار روسیه قرار نگرفت و از دادن رأی مخالف به قطعنامه امتناع کرد.‏‎

‎غرض از نگارش این مختصر، جانبداری از موضع جهان غرب نسبت به جنگ اوکراین نیست. غرض این است که در مسائل بین‌المللی از این قبیل اتخاذ مواضع سیاسی توسط دولت‌ها باید فارغ از ملاحظات و مصلحت اندیشی‌های سیاسی کوتاه مدت و در راستای اصول حقوق بین‌المللی و مفاد منشور ملل متحد و منافع بلندمدت ملی اتخاذ شود. حافظه تاریخی ملت ایران هنوز خودداری ارتش شوروی برای خروج از ایران بعد از پایان جنگ دوم جهانی و واقعه آذربایجان را فراموش نکرده است. حمله نظامی یک همسایه قدرتمند به همسایه ضعیف‌تر با هر معیاری درخور نکوهش است و به هیچ وجه نمی‌توان آن را توجیه کرد.

لشکر کشی به خاک کشور همسایه، بمباران و موشک باران مناطق غیرنظامی، کشتار غیرنظامیان و زنان و کودکان و آوارگی و بی خانمانی صدها هزار نفر از مردم یک کشور همسایه برای ارضاء مطامع سیاسی و ایدئولوژیکی پوتین، از دیدگاه وجدان بشری مردود و محکوم است. ‏

همچنان‌ که عبدالله شهید، رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در آغاز جلسه اضطراری مجمع عمومی گفت: جلسه مزبور نماینده وجدان جمعی بشریت است و قدرت آن ریشه در اقتدار اخلاقی دارد.

در این جلسه عبدالله شهید از نمایندگان همه ملت‌ها خواست که شجاعت اخلاقی نشان دهند و در سخنان خود نه برای دامن زدن به جنگ بلکه برای دادن فرصتی به صلح استفاده کنند. ‏

به امید آنکه آتش افروزان این جنگ خانمانسوز به ندای وجدان جمعی بشریت توجه کنند و به صلح، فرصتی بدهند.‏
🔻روزنامه اعتماد
📍‌ نقدی بر دستورات خودرویی
✍️فربد زاوه
بازدید سرزده رییس‌جمهور از انبار و خط تولید ایران خودرو، چند نکته داشت. اول اینکه برای بار نخست نیست که صنعت خودروسازی کشور با دستوراتی از سوی مقامات ارشد دولتی مواجه می‌شود، در دوره‌های قبلی نیز شاهد دستورات گوناگونی از سوی روسای جمهور و مقامات دیگر کشور بوده‌ایم و این اتفاقات بارها در تاریخ خودروسازی کشور تکرار شده است؛ اما این سوال مطرح می‌شود که مگر بازار اقلام خوراکی (تخم‌مرغ و سیب‌زمینی و ...) با سیاست‌های دستوری تغییری داشته‌اند که این تغییر با سیاست‌های دستوری در صنعت خودرو رخ دهد؟ یکی از دستورات رییس‌جمهور افزایش ۵۰ درصدی تولید در سال آتی بود؛ این دستور عجیب است، چراکه همه کشورهای دنیا برای سال ۲۰۲۲ کاهش تولید در نظر گرفته‌اند و این موضوع هم به این دلیل است که مساله «چیپست» در دنیا همچنان به صورت یک معضل باقی مانده و حل نشده است. در واقع همه شرکت‌ها با کمبود چیپست مواجه هستند و گفته شده این مشکل احتمالا در سال ۲۰۲۳ حل خواهد شد. لذا انتظار اینکه خلاف جهت کشورهای دیگر در تولید خودرو شنا کنیم، انتظار درستی نیست. همچنین در مورد تولید خودروی اقتصادی نیز باید این نکته را خاطرنشان کرد که اگر بخواهیم خودرویی (حدود ۵ تا ۶ هزار دلاری) تولید کنیم، باید آن را در تیراژ بسیار بالا تولید کرد و بالا بردن تیراژ نیز نیازمند قطعه است. بدان معنا که قطعات تولیدی آن نیز باید موجود باشد یا به اندازه‌ای تولید شود که خودرویی به دلیل نبود آن بر زمین نماند. اساسا نمی‌توان خودرویی را با این قیمت به بازار و با میزان تولید ۵۰ هزار دستگاه معرفی کرد. موضوع دیگری که رییس‌جمهور به آن اشاره کرد، جایگزین کردن خودروهای فرسوده با جدید بود. برای خارج کردن خودرو‌های قدیمی و جایگزین کردن آن با خودروی جدید نیز به زمان و تکنولوژی نیاز است و نمی‌توان فردا اعلام کرد تیبا از خط تولید خارج و تیبای اس‌پلاس وارد شد. این موضوع مهمی است که پلتفرم‌ها قدیمی شده‌اند و نیاز به تغییر وجود دارد.

متاسفانه باید گفت مافیایی که در صنعت خودروسازی کشور وجود دارد به اندازه‌ای در همه عرصه‌ها نفوذ دارند که متاسفانه واقعیت را خلاف آنچه در حال رخ دادن است، نشان می‌دهند و در نهایت باعث شکل‌گیری این انتظارات از بازار خودرو شده‌اند. آنچه مسلم است تولید خودرو در ایران به شرط افزایش ۵۰ درصدی و رسیدن آن به ۱.۵ میلیون دستگاه نهایتا باید در ۴ مدل تولید باشد و اگر قرار است تنها در این ۴ مدل خودرو تولید شود به این معنی است که در ایران نیز مانند دنیای کمونیستی همه شبیه به هم خودرو بخرند که مسلما این موضوع مطلوب بازار ایران نیست. پس باید واردات خودرو تسهیل شود تا بتوان نیاز مردم را تامین کرد. اگر نیاز به خودرو در کشور از تولیدات جهانی تامین شود آن زمان می‌توان تصمیم گرفت که خودرو در ایران در سه یا چهار مدل تامین شود و در آن صورت برای بقیه افرادی که توان خرید خودروی خارجی را ندارند، تصمیم گرفت تا از این تولیدات استفاده کنند.
زمانی که در واردات بسته است، کشور در تحریم قرار دارد، تامین منابع از بانک‌های بین‌الملل هم صورت نمی‌پذیرد و فاینانس نیز با مشکلات خاص خود روبه‌رو است، چطور می‌توان انتظار تولید بالاتر داشت؟ آن هم تولید کالایی که نیازمند سرمایه در گردش و نقدینگی بالایی است. زمانی که از ۵۰ درصد افزایش تولید صحبت می‌شود یعنی ۵۰ درصد افزایش سرمایه در گردش که باید مسوولان منبع تامین این سرمایه در گردش را نیز اعلام کنند.
ضمن آنکه خودروهای دپو شده امروز ناشی از اشتباهات مستقیم وزیر صمت است که برای افزایش تولید خودرو به خودروسازان فشار آورده و مدیران آنها هم تولیدات را افزایش دادند با وجودی که می‌دانستند عملا امکان این افزایش تولید وجود ندارد. در حال حاضر هر چند این خودروهای دپو شده را بتوانند عرضه کنند، اما مجددا تا دو ماه بعد از آن توان تولید کم خواهد شد.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نگاه به ناکجاآباد
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا
هفته جاری شاهد چند واقعه و رفتار مختلف و بعضا تعیین‌کننده در سطح جهان و ایران بوده‌ایم، می‌خواهیم در این مختصر اندکی تحلیل در برخی مواضع که می‌تواند در آینده برای کشور تأثیرگذار باشد، داشته باشیم. حمله روسیه به اوکراین پس از اعلام رسمی عدم تصمیم حمله به آن کشور از سوی روسیه، موضع انفعالانه کشورهای غربی، حمایت یکپارچه صداوسیما از روسیه، بحث چگونگی مذاکرات بازگشت آمریکا به برجام در شورای امنیت ملی با حضور رئیس مجلس، نارضایتی برخی نمایندگان مجلس از هیئت مذاکره‌کننده برجام، مواضع گروه مذاکره‌کننده و نیز موضع‌گیری‌های گروه‌های مختلف درباره حمله روسیه به اوکراین از‌جمله نکات درخور توجه در هفته جاری بود. طبیعی است همواره در طول زمان حوادث و وقایعی دلخواه یا مأیوس‌کننده در جریان است، اما تاریخ نشان داده ملت‌هایی پابرجا و محکم می‌مانند که در اصول معقول و انتخاب‌شده، پابرجا بوده و به دست خود با اندک بهانه‌ای اصول را زیر پا نگذارند. انقلاب اسلامی ایران با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» حیات یافت و ظاهر و محتوای این شعار نشان می‌دهد اصول انقلاب اسلامی و ادامه آن، تکیه بر ظرفیت‌های داخلی و نفی سلطه بیگانگان بوده و در عین حال هرگز روابط بین‌المللی را نفی نکرده است. صدور قطع‌نامه‌های شورای امنیت با تصویب و تأیید و اجماع اشرار شرق و غرب علیه ایران، نشان از صحت و درستی این شعار و اصیل‌بودن آن دارد و نیز یکپارچگی شرق و غرب در امضای معاهده برجام و محدود‌کردن صنعت اتمی ایران، یکپارچگی آنان علیه جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد. با وجود چنین شواهد بسیار روشنی در رفتار شرق و غرب که مؤید اصالت شعار نه شرقی‌، نه غربی برای ماست، ظاهرا این شعار برای برخی در بوته فراموشی افتاده است از‌جمله حمایت یکپارچه صدا‌و‌سیما از اقدامات روسیه علیه اوکراین با پخش زنده مصاحبه مطبوعاتی وزیر خارجه روسیه و نیز پخش مستند از رژه ارتش آن کشور و مصاحبه مفصل با رئیس‌جمهور روسیه که در روز مبعث پیامبر خداوند‌(ص) حضرت ختمی مرتبت صورت گرفت و در تاریخ صدا‌و‌سیما بی‌سابقه است و نیز بیان درک نگرانی‌های روسیه از پیوستن اوکراین به ناتو از سوی ما و اشتراک نگرانی درخصوص گسترش ناتو، در‌حالی‌که ترکیه هم‌مرز ما سال‌هاست عضو ناتو است و ما هرگز اظهار نگرانی‌ای از این بابت نکرده‌ایم! این در حالی است که امروزه با تکنولوژی نظامی موجود، مرزهای جغرافیایی نقشی در این خصوص ندارد و پیوستن اوکراین به ناتو مانند پیوستن سایر کشورهای اروپای شرقی و حتی اروپای غربی است و از همه تأسف‌‌بارتر آنکه آقای منصور رضوی، رئیس اسبق سازمان امور اداری و استخدامی، در تاریخ یکشنبه هشتم اسفند در کانال وزرای ادوار فضای مجازی ضمن شرح خدمات روسیه پوتین به ایران می‌نویسد...

«زمانی که برجام نقض شد و فروش نفت به پایین‌ترین حد (۲۰۰ هزار بشکه) رسید، همین روسیه به نام خودش نفت ایران را به میزان ۵۰۰ هزار بشکه فروخت و دلارها را تحویل و ایران را نجات داد». هرچند آمار نفتی یادشده از سوی رئیس پیشین شرکت ملی نفت ایران تکذیب شد، اما حتی به فرض صحت آمار یادشده، آیا باید روسیه را منجی ایران بخوانیم؟ آن‌هم انقلابی که به وجود منجی عالم بشریت حضرت مهدی(ع) مستظهر است؟
متأسفانه نگاه به روسیه به‌عنوان منجی ایران، نگاهی بسیار خطرناک بوده و با تمام اصول اسلامی و ملی میهن ما مغایرت داشته و متضاد است. سیاست نه شرقی، نه غربی در عین حال که گسترش استکبارانه ناتو را بر‌نمی‌تابد، استدلال بر پایه نگرانی و اقدام پیش‌دستانه برای رفع نگرانی را هم باید محکوم کند؛ چراکه بر این اساس هر کشوری و هر رژیمی بهانه خواهد داشت که به دلیل پیشگیری به همسایگان حمله نظامی کند؛ از‌جمله حمله رژیم مجعول صهیونیستی به غزه، لبنان و حزب‌الله و توجیه‌گر حمله وحشیانه عربستان و امارات به مردم مظلوم یمن و قس‌علیهذا. از سوی دیگر، نگرانی برخی نمایندگان مجلس از مذاکرات وین و آینده برجام اصالتا موجه می‌نماید، اما همین نمایندگان هرگز نمی‌گویند اگر مذاکرات برجام به نتیجه نرسد، در سیاست و اقتصاد چه راهی باید پیش بگیریم؟
آیا مجددا و بیشتر وابسته به چین و روسیه خواهیم شد و از عداد کشورهای بلوک شرق خواهیم بود و نیز الگوی زندگی و مشکل معیشت مردم و رفع استضعاف را چگونه سامان خواهیم داد؟ امری که این نمایندگان از آن همواره طفره رفته‌اند و معلوم نکرده‌اند که در برابر اقدامات مجدد غربی‌ها در شورای امنیت، امیدوار و دلخوش به حق وتوی روسیه و چین خواهیم بود؟ آیا این دو کشور در استفاده از حق وتو به نفع ما، به ما تضمین داده‌اند؟ نگارنده علی‌رغم اعتقاد به داشتن حسن رابطه با کشورهای دنیا، بر این باور است که با تکیه به شعار نه شرقی، نه غربی مشروط بر آنکه در کشور سیاست‌های انقلابی و اتکا بر نیروهای داخلی و حفظ سرزمینی صورت گیرد، می‌توانیم سربلند از این آزمایش بیرون آییم؛ اما نه در جامعه‌ای که تضاد طبقاتی در آن روز به روز بیشتر، خط فقر گسترده‌‌تر، مصرف همه ثروت‌های طبیعی کشور بی‌وقفه و تشویق به واپس‌گرایی مقبول باشد.
می‌توانیم نظرات دولت و نمایندگان مجلس در چگونگی اداره کشور و رفتار مردم را در لایحه بودجه در دست بررسی ۱۴۰۱ مشاهده کنیم؛ آنجا که کمترین بها به حفظ کشور و توقف تخریب زیستگاهی و عدم اقدام برای تبدیل کشاورزی عصر حجر به کشاورزی نوین و زاینده داده شده است و به همه چیز با اولویت مساوی نگاه شده و دغدغه نمایندگان پول‌پاشی هرچه بیشتر و ادامه سیاست‌های شبه‌لیبرالی است.
در این صورت است که شاهد وابسته‌بودن هرچه بیشتر به خارج از کشور خواهیم بود؛ خواه محصولات کشاورزی از کانادا، برزیل، روسیه و استرالیا و خواه خرید تجهیزات حمل‌ونقل دست‌دوم و مصرف‌شده ساخت آمریکا از دیگر کشورها باشد. اگر دغدغه نمایندگان مجلس موضع هیئت مذاکره‌کننده دولت انقلابی است، باید دغدغه‌های دیگر از قبیل چگونگی اداره کشور و تعیین تکلیف مردم در‌‌خصوص چگونگی زندگی آنان و نیز دغدغه چگونگی بقای ایران و زیستگاه آن را داشته باشند و این ممکن نیست مگر آنکه عشق به میهن و آینده آن، جایگزین هرگونه سیاست‌زدگی و نگاه به دیگران - هرکس باشد- در قلب و جان انسان باشد.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 روایتی از تاریخ صنفی روزنامه‌نگاران
✍️ محمد بلوری
تصمیم مقامات دولتی در مورد ممنوعیت چهار روزنامه‌نگار از فعالیت در امور صنفی قلم‌به‌دستان مطبوعات، با اعتراض گسترده خبرنگاران و روزنامه‌نگاران روبه‌رو شده است.
در جریان این اعتراض‌ها ۱۷۰ روزنامه‌نگار و خبرنگار با انتشار بیانیه‌ای در مطبوعات و دیگر رسانه‌های جمعی دخالت نهادهای غیرصنفی و امنیتی در نهاد صنفی روزنامه‌نگاران را محکوم کرده‌اند و خلاف آزادی بیان و قانون اساسی می‌دانند. یکی از روزنامه‌نگارانی که از طرف مقامات وزارت کار فاقد صلاحیت برای عضویت در هیات مدیره آینده شناخته شده، رییس هیات‌مدیره فعلی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران است که در اعتراض به تصمیم وزارت کار از ریاست هیات‌مدیره فعلی استعفا کرد.
سه تن از خبرنگاران خانم‌ها نفیسه زارع‌کهن، اعظم ویسمه و آقای پژمان موسوی منتخب مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران برای حضور در هیات‌مدیره بودند که مقامات امنیتی صلاحیت آنان را برای حضور در هیات‌مدیره این انجمن رد کرده‌اند و نمی‌توانند در یک نهاد صنفی مشارکت کنند. در حالی که امور صنفی خارج از محدوده سیاسی است. اما چگونه سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات که حامی پرقدرت در حفظ حقوق صنفی خبرنگاران بود با تدبیر سیاستمدارانه و مصلحت‌اندیشانه دولتمردان و به ناحق تعلیق شد و به جایش انجمن‌های صنفی پا گرفتند و به این ترتیب قدرت یکپارچه و کارگشایی قلم‌به‌دستان مطبوعات در استیفای حقوق صنفی‌شان از بین رفت در حالی که امروزه به گفته دوستان مطبوعاتی‌ام دولتمردان درباره خواسته‌های صنفی همکاران تره هم خرد نمی‌کنند!
سال ۱۳۴۱، ۴۰ تن از روزنامه‌نگاران در نشستی که در پارک‌شهر داشتند، طرح ایجاد سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات را پی‌ریزی کردند که در همان سال نخستین مجمع عمومی این سندیکا با شرکت ۹۲ عضو تشکیل شد و پس از تصویب اساسنامه، دبیر و هیات‌مدیره دوره اول را انتخاب کردند، سپس دعوت‌نامه‌ای برای همکاران مطبوعاتی فرستاده شد که با حضور تمامی خبرنگاران سندیکا شکل گرفت.
البته در آغاز، دعوت خبرنگاران با مخالفت شدید کارفرمایان روبه‌رو شد و حتی عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات خبرنگاران را تهدید کرد که هر کس از شما می‌خواهد عضو سندیکا بشود، اخراج خواهد شد.
خبرنگاران با شنیدن این تهدید یک‌باره از جا بلند شدند و گفتند: ما هم کار نمی‌کنیم و به این ترتیب بچه‌ها در روزنامه‌ها ایستادگی کردند. هرچند طبق اساسنامه، هدف سندیکا افزایش سطح فرهنگ و دفاع از حیثیت روزنامه‌نگاری و بهبود شرایط کار خبرنگاران از لحاظ اقتصادی بود. در پایان دوره اول سندیکا هیات‌مدیره هشت اصل را که به نظام مطبوعات معروف شد به تصویب رساند. در دوره‌های مختلف هرچند کارشکنی‌هایی علیه سندیکا جریان داشت اما فعالیت‌ها ادامه داشت تا اینکه اقداماتی اساسی به نفع خبرنگاران شد و از طرف سندیکا «هیات داوری» شکل گرفت به این نحو که با شکایت یک خبرنگار، مدیر یا سردبیر روزنامه محل کار او به سندیکا دعوت می‌شد تا در رفع شکایت خبرنگار اقدام شود. یادآوری می‌کنم همه ۴۰۰ خبرنگار و نویسنده شاغل در مطبوعات عضو سندیکا شده بودند و این قدرت جمعی سندیکا مدیران مطبوعات را ناگزیر می‌کرد که تن به تصمیم این نهاد صنفی بدهند. ضمنا هم اعضای سندیکا مشمول قانون کار شده و از مزایای قانونی از جمله بازنشستگی استفاده می‌کردند و حقوق و مزایای خبرنگاران با تایید سندیکا تعیین می‌شد. سندیکا ضمنا «صندوق رفاه» ترتیب داده بود که نوعی بیمه را برای خبرنگاران برقرار می‌کرد. همچنین از نظر مسکن، زمین مورد نیاز برای احداث ۱۲۰ دستگاه آپارتمان فراهم شد که «کوی نویسندگان» نام گرفت که این آپارتمان به اقساط در اختیار خبرنگاران قرار گرفت.
موضوع مهم دیگر برای سندیکا تهیه و تدوین طرح طبقه‌بندی مشاغل با تعیین حداقل حقوق خبرنگاران بود که برای انجام این منظور کمیته‌هایی جهت همکاری با وزارت کار تشکیل شد و با مخالفت مدیران به سرانجام نرسید.مرجع رسیدگی به شکایات خبرنگاران وزارت کار بود اما از نظر جنبه‌های سیاسی، وزارت اطلاعات و ساواک دخالت می‌کردند. اما در سال ۵۷ با متوقف کردن فعالیت سندیکاها قدرت صنفی روزنامه‌نگاران بین انجمن‌های صنفی تقسیم و تضعیف شد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 تاوان تحریم ایران برای جهان
✍️ دکتر روح‏‌اله اسلامی
ایران تنها یک کشور همانند دویست کشور جهان نیست، بلکه ایران دارای جغرافیا، تاریخ و به‌ویژه اندیشه و فرهنگی است که در هر زمان حضور فعال و بازیگری مناسبی داشته باشد، صلح و آبادانی ایجاد شده است.
ایران کشور کوچک با مرزهای فعلی نیست، بلکه تاثیرات مستقیمی بر کشورهای فلات ایران و اثرات غیرمستقیم بر اروپا و آسیا دارد. ایران تحریم‌شده به معنای بر هم خوردن موازنه جهانی است و باعث می‌شود همه معادلات بین‌المللی به سمت جنگ حرکت کند. کلید صلح در خاورمیانه و حتی اروپا، فعال شدن ظرفیت‌های ایران است. ایران منابع غنی نفت و گاز دارد که می‌تواند از هند و چین تا اروپا را پوشش دهد. در هر مرحله‌ای که مذاکرات ایران با هند و اروپا به مرحله نهایی شدن وارد شد، اقدامات اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای عربی معطوف به انزوای ایران شد. با کنار گذاشتن ایران از بازار انرژی جهان اروپا یک جانبه به گاز روسیه وابسته شد. با کنار زدن ایران از فرآیندهای سیاسی منطقه جنبش‌ها و گروه‌های تروریستی به سمت کشورداری حرکت کردند و با حذف ایران از مذاکرات بین‌المللی بازیگران مرکز رو در روی هم قرار گرفتند.

بهترین زمان بهبود روابط با ایران موضوع برجام بود تا اقتصاد ایران به سایر کشورها گره زده شود؛ اما کم‌کاری کشورهای اروپایی و ترجیح دادن منافع کوتاه‌مدتی که عربستان و اسرائیل و آمریکا برای آنها فراهم کردند، باعث شد راه اقتصاد ایران به سمت چین و سیاست ایران به سمت روسیه باز نگه داشته شود و چنان ایران را در تحریم سراسری و غیر قانونی قرار دادند تا شاید کشور را از هم بپاشانند. پناه دادن به گروه‌های تروریستی و حمایت‌های رسانه‌ای از آنها در جهت ناامن‌سازی ایران و ایجاد فضای تبلیغاتی نه فقط علیه حکومت که علیه ملت و تمامیت ارضی و فعال کردن شکاف‌های فرقه‌ای و قومیتی ساختگی در ایران سیاست کشورهای اروپایی بوده است. باز گذاشتن راه شرق‌گرایی در سیاست خارجی برای ایران و الزام به تاکید بر همسایگان و پرهزینه کردن سیاست خارجی جهانی ایران، موازنه منطقه و جهان را به هم زده است. کشورهای عربی، ترکیه، پاکستان و هیچ همسایه‌ای از ایران ظرفیت دولت‌کشور ایران را ندارد. شاید با تاسیس فرودگاه، کشیدن کمربند جاده، راه‌اندازی جام‌جهانی و سرمایه‌گذاری در کشورهای همسایه یا الگوسازی از آنها بتوان به‌صورت مصنوعی بخشی از توان ایران را به آنها منتقل کرد، اما دروازه صلح جهانی فعال شدن ظرفیت‌های ایران است.

راه مهار بنیادگرایی و تروریسم در منطقه خاورمیانه اندیشه و فرهنگ ایرانی است. ایرانیان با فرهنگ راستی، آیین‌های شادی و جشن و قوانین منعطف و روادارانه قرن‌ها مهار بنیادگرایی و تروریسم‌های عصبیتی را انجام داده‌اند. هر زمان فرهنگ ایرانی از منطقه خاورمیانه کنار نهاده شده، جای آن فرقه‌گرایی و قومیت‌گرایی‌های ضد انسان پدید آمده است. نفت و گاز ایران می‌تواند شرق و غرب را تضمین انرژی دهد و جلوی رفتارهای جنگ‌طلبانه را سد کند. فرهنگ ایرانی با فرقه‌گرایی متعصبانه‌ای که عربستان و کشورهای عربی دنبال می‌کنند، سر سازش ندارد و از سوی دیگر قومیت‌گرایی ترکیه و جنگ‌طلبی روسیه را نیز مهار می‌کند. موازنه میان چین و روسیه از یکسو و اروپا و آمریکا از سوی دیگر با خروج ایران از انزوا امکان‌پذیر است.در صورت تداوم تحریم‌ها ایران بازیگری بی‌اثر و در نقش حائل برای روسیه و چین خواهد بود و هیچ راهی جز شرق برایش باقی نمی‌ماند. بر هم زدن برجام، تحریم و سلب امکان بازیگری منطقه‌ای و بین‌المللی ایران باعث عدم توازن و شروع جنگ در منطقه خواهد شد. جنگی که ابتدا در خاورمیانه تشدید شد و پس از آن در حمله روسیه به اوکراین، به اروپا کشیده شده است. راه صلح جهانی از ایران می‌گذرد و با ضعیف و منزوی و در تحریم نگه داشتن ایران شاید در کوتاه‌مدت برخی بازیگران بخواهند جای ایران را پر کنند، اما موقعیت جغرافیایی و توان انسانی و فرهنگی لازم برای اثرگذاری را ندارند. برای رونق ارتباط شرق و غرب، تضمین انرژی جهان و صلح در خاورمیانه و اروپا، فعال شدن ایران ضروری است. ایران تنها یک کشور کوچک نیازمند نیست که بتوان آن را حذف کرد، بلکه منطق جغرافیای سیاسی و فرهنگی ایران چهارراه ارتباطی جهان به‌شمار می‌آید که با کوته‌فکری کنار گذاشته شده است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0