🔻روزنامه ایران
📍 بنیانهای بیداری در جهان اسلام
✍️بهمن دهستانی
سالروز بزرگداشت سید جمالالدین اسدآبادی معروف به افغانی را باید سالروز بزرگداشت یکی از برجستهترین مفاخر شرق به شمار آورد. او در زمانی هویت و اصالت و بازگشت به قرآن را برای جهان اسلام احیا کرد که جوامع مسلمان در پی سربرآوردن قدرت اروپا بعد از رنسانس و به تبع آن افول آخرین خلافت اسلامی، حالتی از رکود و انحطاط را تجربه میکردند. ظهور سید جمال در جهان اسلام در آن مقطع موجب نجات بقایای هویت و تمدن اسلامی به مثابه یکی از تمدنهای بزرگ شرق شد چرا که حاکمیت عثمانی که خود را میراثدار حکومت نبوی و مظهر خلافت راشدین میدانست رو به زوال نهاد و سرزمینهای وسیع تحت سیطره آن در آسیا، اروپا و آفریقا تجزیه گردید و خطر اضمحلال حیات سیاسی و مدنی مسلمانان و بلکه ارزشهای وحیانی جهان اسلام کاملاً احساس میشد. پاسخگویی سید جمالالدین اسدآبادی به دیدگاههای مادی گرایانی چون سرسید احمد خان هندی و ارنست رنان فرانسوی دو چهره مطرح مادی گرای متأثر از تمدن اروپایی، در این راستا ارزیابی میشود.
آغاز «بیداری اسلامی» که از مفاهیم اساسی در جریان اسلام سیاسی و تحولات معاصر جهان اسلام به شمار میرود و میتوان آن را بنیان تمامی حرکتها و جنبشهای نوین اسلامی دانست؛ مرهون فعالیتهای سیدجمالالدین اسدآبادی و الهام بخشیهای اوست. جنبش احیاگرانه و بیدارگرانه سید جمال در سطح نظری و باورها، قرآن را مرجع و زیرساخت نوسازی جهان اسلام میداند. در حوزه عملی و اجتماعی آگاهیبخشی معطوف به مقابله با دو مانع استبداد داخلی و استعمار خارجی را شعار خود ساخته است و اتحاد اسلامی و پرهیز از فرقهگرایی و تعصب مذهبی را ضرورت درآمدن مسلمانان از اختلافات درونی عنوان میکند. جریان سید جمال کوشید ضمن استقبال از علوم جدید و بهرهمندی از مواهب تمدن غرب، شیفته و فریفته جلوههای آن نشده و حتی نسبت به موارد تعارض آن با عقاید اسلامی بهطور جدی وارد پاسخگویی شود.
تردیدی نیست اقدامات سید جمال تا بیش از یک قرن بعد از خود بر تمامی نهضتهای اسلامی تأثیر گذاشت اما همزمان با رشد تفکر دینی مورد بازخوانی انتقادی متفکران مسلمان نیز قرار میگرفت و این جریان انتقادی موجب تکامل بیداری اسلامی شد. دکتر شریعتی و شهید مطهری دو چهره شاخص معاصر در بررسی فعالیتها و آثار سیدجمالالدین اسدآبادی هستند و تبیین آنان از دستاوردهای سرسلسله جنبش بیداری جهان اسلام زیربنای بهتری برای گامهای بعدی در نهضت اسلامی فراهم آورد.
با آنکه او خود شخصیتی فرامذهبی داشت اما حاصل تلاشهای او با نتایج متفاوتی در ایران و جهان عرب همراه شد. حلقهها و نسلهای بعد از او در جهان عرب با نفوذ اندیشههای سلفی و تکفیری مواجه شدند و انحرافاتی در آنها بروز یافت، اما در ایران علاوه بر آنکه جنبش تنباکو و حتی مشروطیت منسوب به بیدارگریهای او میشود، الگوی تقریب مذاهب، نیز صورت تکامل یافته اندیشه اتحاد اسلام سید جمال ارزیابی میشود.
تعبیر و نگاه رهبر فرزانه انقلاب که خود از چهرههای شاخص و مؤمن به بیداری اسلامی هستند، منزلت و مقصد حرکت سید جمالالدین را بخوبی تبیین کرده است آنجا که میفرمایند: «مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بودهاند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است»(۱۳۷۷/۰۲/۰۲).
🔻روزنامه کیهان
📍 خرمشهرها در پیش است آستینها را بالا بزنید
✍️ مسعود اکبری
«در جنگ تحمیلی ما حتی سیم خاردار هم که میخواستیم بیاوریم، غیر از اینکه آن فروشنده نمیفروخت، آن کشوری هم که باید این سیم خاردار از داخلش عبور میکرد، با ما همراهی نمیکرد، اجازه نمیداد. یک طرف ما بودیم، یک طرف هم مدرنترین وسایل جنگیِ آن روز را در اختیار داشت با کمّیّت بالا.»
این توصیف از زبان رهبر معظم انقلاب(در مراسم شب خاطره دفاع مقدس-
۴ مهرماه ۹۷) تنها بخش کوچکی از شرایط سخت ایران در هشت سال
دفاع مقدس است.
جمهوری اسلامی ایران جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشت. روزها و ماهها و سالها سپری شد. کودتای مخملی با طراحی پیچیده به اجرا درآمد، تحریمهای فلجکننده علیه کشورمان تصویب شد، پروژه یارگیری و سربازگیری توسط دشمن در کنار پروژه نفوذ در مقاطع مختلف اجرا شد، ترور مقامات و دانشمندان هستهای کلید خورد، آشوب خیابانی، بمبگذاری، ایجاد گروهکهای تکفیری و جداییطلب و... هر آنچه که برای زمین زدن یک حکومت مردمی به کار میآمد توسط دشمنان قسم خورده اجرا شد اما در نهایت همه این نقشهها نقش بر آب شد.
حالا در شرایطی که در ۴۳ سال اخیر هفت رئیسجمهور آمریکا
خوراک مار و مور شده یا در تاریخ گم و گور شدند، انقلاب اسلامی پایدار مانده
و شاخ و برگ گسترانده است.
به این ۲ خبر توجه کنید- خبر اول: ماهواره نظامی «نور ۲» محصول سازمان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با موفقیت در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین قرار گرفت. این ماهواره ایرانی در هر ۹۰ دقیقه یکبار به دور زمین چرخیده و در هر شبانهروز ۱۶ بار از فراز زمین میگذرد و مأموریتش حداقل سه سال ادامه خواهد داشت. این در حالی است که توانایی قرار دادن یک ماهواره در مدار، خود عملی پیچیده است و تنها شماراندکی از کشورها آن را در اختیار دارند.
بر اساس اعلام فرمانده بخش فضایی نیروی هوافضای سپاه، ماموریت ماهواره نور ۲ سنجشی و اطلاعاتی است و اطلاعات جمعآوری شده توسط آن میتواند کاربرد دفاعی و عمومی داشته باشد. علاوهبر این، با همت جوانان مومن و انقلابی و دانشمندان عزیز کشورمان ماهواره نور ۲ میتواند در مقیاس بزرگ و با دید بسیار وسیع از فاصله ۵۰۰ کیلومتری حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله را هم رصد کند.
نکته قابل توجه اینجاست که ماهوارهها در این رده، علاوه بر تامین امنیت بیشتر برای کشورمان و کمک به رفع نیازهای نظامی، میتوانند درآمد زیادی را برای ایران به همراه داشته و نیازهایی- مانند تهیه تصاویر جدید از شهرها جهت نقشهبرداری- که اکنون با هزینههای زیاد از شرکتهای خارجی تامین میشود را با هزینههای بسیار پایینتر و با کمک متخصصان داخلی تامین کنند.
پرتاب موفقیتآمیز ماهواره نور ۲، دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و تروئیکای اروپا را نیز به سخره گرفت. آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپا همواره مدعی بودند که حتی کوچکترین اقدامات از سوی ایران را تحت رصد داشته و بر آن آگاه هستند. آنها در توهمی آشکار مدعی بودند که «اطلاعات ما در مورد ایران بیش از خود آنها است.»؛ اما پرتاب ماهواره نور ۲ و شوک ناشی از اجرای اصل غافلگیری در طرف غربی، بیش از پیش ثابت کرد که این دستگاههای عریض و طویل در مقابل جوانان مومن و غیور ایرانی هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
پس از پرتاب ماهواره نور ۲، شبکه خبری آمریکایی «سی بیاس نیوز» در پایگاه اینترنتی خود نوشت:«ایران دومین ماهواه نظامی خود را در مدار زمین قرار داد. این در حالی است که مذاکرات احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ میان تهران و ۱+۴ به مرحله حساسی رسیده است.» چند روز پیش نیز رسانههای غربی و عبری خبرهایی با همین مضمون درباره رونمایی از شهر جدید موشکی و پهپادی ایران منتشر کردند.
ایران اکنون در مقایسه با طرف غربی و به خصوص آمریکا در میز مذاکرات، موقعیت برتر را دارد. در دولت سیزدهم تجارت خارجی ایران با ۴۰ درصد رشد به ۹۰ میلیارد دلار رسیده است. صادرات نفت ایران نیز در مرز ۱،۵ میلیون بشکه است. افزایش ۲.۵ برابری وصول درآمدهای نفتی و افزایش ۴ برابری وصول درآمدهای حاصل از صادرات گاز نسبت به سال گذشته را نیز به این فهرست اضافه کنید.
اینها همگی مصادیق تغییر ریل گذاری ایران در سیاست خارجی در حدود ۷ ماه اخیر در دولت سیزدهم است. آنچه آشکار و عیان است اینکه این تغییر ریل گذاری، معادلات را تغییر داده است. بر همین اساس حضور ایران در میز مذاکره بهمعنای معطلبودن یا نیازمندی نیست. ایران از یکسو فروش نفت و تجارت خارجی را افزایش داده و از سوی دیگر ماهواره به فضا پرتاب کرده و از شهر موشکی و پهپادی خود رونمایی میکند. همزمان ایران از موضع اقتدار در مذاکرات حضور یافته و در پی احقاق حقوق ملت ایران است. هدف اصلی لغو کامل و دائمی تحریمهاست. براساس شواهد و مستندات متعدد، در شرایط فعلی این طرف غربی و به خصوص آمریکاست که شدیدا محتاج و نیازمند توافق است و ایران موقعیت برتر را در اختیار دارد.
و اما خبر دوم: در روزهای گذشته فاز نهایی بزرگترین کارخانه تولید واکسن غرب آسیا در شهرک دارویی برکت به بهرهبرداری رسید. با راهاندازی فاز نهایی این کارخانه، ظرفیت تولید واکسن در مجموعه برکت به روزانه یک میلیون دز و سالانه ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیون دز رسید و بر همین اساس ایران رسما به باشگاه تولیدکنندگان صنعتی واکسن در جهان پیوست.
نکته قابل توجه اینجاست که از زمان ورود سویه اُمیکرون به کشور تا زمان تولید واکسن اختصاصی این سویه (برکت پلاس) تنها ۲۹ روز طول کشید، در حالی که بعد از ورود ویروس ووهان به کشور حدود
۱۰ ماه طول کشید تا ما به واکسن کووید دست پیدا کنیم، یعنی در مجموعه برکت علاوهبر ایجاد ظرفیت تولید انبوه، دانش و تکنولوژی تولید هرگونه واکسن پیشرفته برای سویههای جدید و یا سایر بیماریهای ویروسی در کوتاهترین زمان ممکن را هم در اختیار گرفتهایم و این یک خبر خوش و یک دستاورد ملی برای کشورمان است.
ناگفته نماند که ۱۰ مقاله از مستندات واکسن کوو ایران برکت آماده و به مجلات معتبر جهانی ارسال شده که سه مورد از آنها در مجلات خارجی معتبر چاپ شده است. تاکنون ۶ واکسن ایرانی با نامهای برکت، پاستوکووک، رازیکووپارس، اسپایکوژن، فخرا و نورا برای مقابله با ویروس ۱۹-COVID مراحل فنی و علمی را سپری کرده و از وزارت بهداشت مجوز گرفتهاند.
حالا به این موارد دقت کنید: ایران نهمین کشور دارای چرخه کامل فناوری فضایی است. چهارمین کشور دنیا در دستیابی به فناورهای نوین درمان ناشنوایی است، دومین کشور دارای توانایی ساخت دریچه قلب است. دارای مولفه استراتژیک خودکفایی در بنزین است. اولین سازنده استارتر هواپیما در منطقه غرب آسیا است. رتبه دهم جهانی در فناوری لیزر است. دومین کشور در درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان است. سومین تولیدکننده دکلهای انتقال برق است. دومین کشور دارای فناوری تولید پهپاد رادارگریز است. مقام دوم جهان در زمینه تولید نانو دارو است. چهارمین کشور صاحب فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی در جهان است. جزو ۱۰ کشور سازنده زیردریایی در جهان است. چهارمین قدرت دریایی جهان است. جزو ده کشور جهان در فناوری لیزر است و...اینها تنها بخشی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است.
اکنون یک سؤال در ذهن ایجاد میشود و آن اینکه چرا این همه رکوردهای افتخارآمیز به چشم ما نیامده است؟! این به چشم نیامدنها دو علت اساسی دارد؛ یکی عملیات گسترده تبلیغاتی و رسانهای دشمن و پادوهای دشمن در داخل است و دیگری سوءمدیریت و قصور و تقصیر برخی مدیران در ردههای مختلف؛ قصور و تقصیری که بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و معیشتی فعلی نیز از آن نشأت میگیرد.
اینجاست که اهمیت فریضه«جهاد تبیین» که رهبر حکیم انقلاب از آن با عنوان «فریضهای قطعی و فوری» نام بردهاند، آشکار میشود. جهاد تبیین با این هدف که مشکلات اقتصادی و معیشتی بر روی این پیشرفتها و حماسهها گرد و غبار ننشاند و آنها را از چشم مردم دور نکند و نگذارد که به فراموشی سپرده شوند.
باید آستینها را بالا زده و با یقین به وعده الهی و با مجاهدت شبانهروزی و اعتماد به جوانان مومن، متخصص و انقلابی و با بیاعتمادی و عدم اتکا به دولتهای زورگو و غارتگر، قلههای پیشرفت و ترقی را یکی پس از دیگری فتح کنیم.
این را هم نباید فراموش کنیم که اجرای فریضه قطعی و فوری «جهاد تبیین»، نیاز به همدلی و هم افزایی و گذشت دارد. نیروهای جبهه انقلاب نباید توان و انرژی خود را در بگومگوهای مخرب و فرسایشی از بین ببرند. این انرژی و توان باید برای نبرد مستمر و منسجم با عملیات گسترده تبلیغاتی و رسانهای دشمن صرف شود.
استاد «حسن رحیمپور ازغدی» در خاطرهای شنیدنی از شب عملیات والفجر ۸ نقل میکند؛ شهید «مرتضی متین فر»(مزرجی)- که نوزده سال داشت- به شهید شوشتری گفت: «امشب از اروند نمیتوانیم بگذریم. آنجایی که آموزش دیدیم عرض و شدت آب اینطور نبود.امشب اگر بعثیها ما را نزنند، کوسهها میزنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تلههای انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب نمیتوانیم از آب رد بشویم. ولی من امشب وارد آب میشوم تا به امام در جماران خبر بدهند که «آقا بچهها به عشق شما زدند به خط». دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است و آن طرف میترسد، توحیدش مشکل دارد.»
پرتاب موفقیتآمیز ماهواره «نور ۲» و پیوستن ایران به باشگاه تولیدکنندگان صنعتی واکسن کرونا، نوید دهنده رویدادهای افتخارآمیز دیگر در آینده نزدیک است. به قول رهبر حکیم انقلاب «خرمشهرها در پیش است؛ البته نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد و برعکس آبادانی نیز بهدنبال دارد اما از جنگ نظامی سختتر است.»؛ پس بسم الله.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 هزینه سوءمدیریت و ترک فعل
✍️فتحالله آملی
خبر، همین دیروز رسانهای شد و مرکز رسانهای قوه قضائیه گزارش داد که در جریان نشست مشترک قوه قضائیه و وزارت جهاد کشاورزی، وزیر جدید جهاد ضمن گزارش خود از میزان ۲۰ هزار هکتار نهالهای غرس شده غیرمفید زیتون که میوه نمیدهد در اراضی کشاورزی کشور، اعلام کرد که این موضوع از سوی رئیس عرصه پیگیری شد…
۲۰ هزار هکتار نهال کاشته شده که بعداً مشخص شد معیوب بوده و ثمری نداشته است.
از این دست خبرها فراوان شنیدهایم، در همه حوزهها و تقریباً در اکثر قراردادها؛ به ویژه بعد از پایان هر دولت متولیان دولت جدید فهرستی از عملکردهای دولت گذشته و نیز ترک فعلهای صورت گرفته ارائه میدهند که در هیاهوی تقابلهای حزبی و جناحی و به بهانه تسویه حسابهای سیاسی فراموش میشوند و کسی سراغی از آنان نمیگیرد. مردان و دولتمردانی میآیند و میروند و به کار دیگری میپردازند و در این میانه آنچه برجای میماند اتلاف هزاران میلیارد تومان از دارایی کشوری است که بسیاری ازمردمانش در تنگنای معیشتی این روزها هر روز سفرهای خالیتر دارند. درست مثل مدیران عامل باشگاههای دولتی ما که وقتی میروند انبوهی از بدهی و قراردادهای مسألهدار و شکایتهای مراجعان بینالمللی برجای میگذارند و چون در اینجا با یک تشکیلات فرا سرزمینی بینالمللی سرو کار دارند مجبور به پس دادن تاوان بسی سنگینتر و تأسف بارتر میشوند؛ تاوانی که البته در داخل چندان خبری از آن نیست.
کاشت بیهوده ۲۰ هزار هکتار زیتون معیوب شاید کمترین
نمونه از این سوء مدیریتها و اتلاف سرمایههایی باشد که در کشور در سایه غفلتهای مدیریتی و سوء عملکردها یا ترک فعلها صورت میگیرد. هر روز از گمرک خبر میرسد که صدها و هزاران تن کالای اساسی و مایحتاج مردم سالهاست انبار شده و دیگر قابل استفاده نیست و کلی هم هزینه امحای آن است؛ همچنان که خبرهایی از محصولات باغی انبار و فاسد شده از واگذاریهای رانتی به یک دهم قیمت، از قراردادهای مشکوک استادیومهایی که مدتی پس از افتتاح دیگر قابل استفاده نیستند، از هزاران پروژه نیمه کارهای که دیگر به هیچوجه توجیه اقتصادی ندارند و انبوهی از بناهای نیمه کاره و سولههای زنگ زده در گوشه و کنار شهرها و صدها نمونه دیگر. یک نمونه دم دستی و کاملاً تازه، تخریب ابر ویلایی است در کناره رودخانه کرج وجاده چالوس که میلیاردها تومان صرف بنای آن شده و ظاهراً هیچ پتکی هم برآن کارگر نیست و تخریب آن ظاهراً به قدر ساخت آن زحمت و دردسر دارد اما کسی را کاری با بانیان احداث آن نیست و همین حال که شما این یادداشت را می خوانید صدها باغ و زمین زراعی در روستاهای خوش آب و هوای اطراف همین تهران در حال قطع درخت و قطعهبندی و ساخت ویلای مجاز و غیر مجاز هستند بیآنکه از همین ابتدای کار برخورد سختی با آنان صورت گیرد و همین سرچشمه را با بیل بگیرند که بعداً با پیل هم نتوانند مهارش کنند. یعنی اینکه همین حال نگذارند بیقانونی کلید زده شود تا مجبور نباشند پس از صرف کلی هزینه و ساخت و پس از گذر مدتی مدید و طی یک روند کشدار و پرزحمت قضایی، برای اندکی از آنان حکم تخریب بگیرند.
با یک محاسبه دقیق و سرانگشتی در خواهیم یافت که سالانه دهها و شاید صدها هزار میلیارد تومان خسارت ناشی از سوء عملکرد یا ترک فعل بر کشور تحمیل میشود که میتواند صرف اشتغال و رفع گرفتاری جماعت شود اما به دلیل وجود ساختار غلط مدیریتی و فاصله گرفتن از یک حکمرانی مطلوب و نبود شایسته سالاری و شایسته گزینی و نظارت بایسته و مفید و کارآمد به هدر میرود و ضایعه میآفریند.
چرا فکری عاجل برای این اتلاف سرمایه و وقت بسیار قابل توجه و اساسی صورت نمیدهیم؟ و تا کجا باید به این روند معیوب ادامه داد؟
🔻روزنامه اعتماد
📍 رسانهها و شوکهای...
✍️زهرا نژادبهرام
با وقوع حمله روسیه به اوکراین و شدت گرفتن درگیریها موجی از خبرهای گوناگون صحنه رسانههای مکتوب، تصویری و رسانهها نوین (انواع شبکههای مجازی) را فرا گرفت! خبرهایی از آوارگی، خشونت، کشتار، ویرانی، تخریب و... در همه این موارد خبرنگاران شبکههای مختلف رسانهای با ارایه خبر و تحلیل تصویری از آنچه خود میپنداشتند یا میدیدند یا تصور میکردند را به نمایش گذاشتند. در این میان برخی خبرنگاران با رویکردی متفاوت به این واقعه پرداختند آنها با عبارتی که شاید از حوزه دید رسانه سالهاست رخت بر بسته به تبیین وضعیت شهرهای اوکراین و موج آوارگان به کشورهای همسایه پرداختند! و آن عبارتهایی بود که وضعیت امروز اوکراین را با مناطقی در خاورمیانه و آفریقا مقایسه کرده بودند به نوعی که انگار دیدن چنین وقایعی در قلب اروپا دور از ذهن است و این موارد فقط مربوط به این مناطق است! البته آنها فراموش کرده بودند که در دهه ۸۰ و ۹۰ چه بر سر یوگسلاوی و بوسنی هرزگوین و... آمد! تجربه کار رسانه از یک سو و اصول و موازین حقوق بشری از سوی دیگر به همراه گستردگی عرصه رسانه از ارتباطات سازمانهای رسمی به عرصه شهروند خبرنگار ضرورت بازخوانی این رفتار برخی خبرنگاران و موسسات رسانهای را جدی ساخته است! نشر نوعی تبعیض میان انسانها و کشورهای مختلف فارغ از هر نوع تعلق مذهبی و نژادی و پیشرفتگی و... بیانگر نهادینه شدن برخی اصول جهان پیشین بر جهان کنونی است! جهانی که عرصه ارتباط را درهم نوردیده و تصویر انسان در هر گوشهای از آن به صورت برابر در اختیار جامعه قرار میگیرد!چراکه عینیت جهانی شدن یعنی همین!
بر اساس نظریه انگارهسازی که یکی از نظریات قدیمی در حوزه رسانه است این مهم یعنی تصویرسازی و انگارهسازی!
در واقع انگاره را میتوان مجموعهای از تصاویر که خود این تصاویر در ذهن مخاطب جنبههای گوناگونی از واقعیت را دارند، تعریف کرد. بنابراین مجموعه تصاویر در حکم یک سازه قرار میگیرند. انگارهها میزان وابستگی زیاد مخاطبان را به خود دارند، این میزان وابستگی، پیوستاری از نیازهای متعدد مخاطبان را دربرمیگیرد. انگارهها به یکدیگر نیز وابستگی متقابلی دارند، به نحوی که هرگونه دگرگونی و تغییر در ساختار یک انگاره، عدم توازن و درنهایت، تغییر ساختار انگاره دیگر را در پی خواهد داشت. تصاویری که ما از پدیدهها، موضوعها، اشیا، شخصیتها و رویدادهای محیط پیرامون خود در ذهن داریم، مجموعهای از انگارهها را برای قضاوت درباره تصاویر جدید در اختیار ما میگذارد و هرگونه قضاوت درباره تصاویر و انگارههای جدید، ما را به انگارههای قدیم که در ذهن داریم، ارجاع میدهد. درواقع، ما همواره تصاویری را میبینیم که از آن یک ذهنیت خارجی داریم و انسان خالی قدرت تصویرسازی ندارد (پستمن، ۱۳۷۲، ۲۵) اساسا دنیای ما، دنیای انگارههاست. در همین راستا به نظر میرسد انگاره ذهن این رسانهها هنوز در پیوستگی با وقایع پیشینی است هر چند خود تجربه نکرده باشند اما در نهاد ناخودآگاه آنان بازسازی و منتشر میشود! به نظر میرسد برخی رسانهها در این عرصه همچنان در راستای این نظریه در جهت نوعی تبعیض و جداسازی میان آنچه خود پیشرفته و توسعه یافته میخوانند با دیگر مناطق دارند! اما اینجا نکتهای دیگر است که باید مورد بررسی قرار گیرد و آن اینکه آیا با این نظریه میتوان عملکرد غیرقابل پذیرش این نوع رسانهها را تسری دارد؟! آیا میتوان آنها را نشر داد؟ آیا جامعهپذیری جهانی و تولد رسانههای جدید و شبکههای تعاملی و اجتماعی کنونی که رسانه را از قدرت سازمانهای رسانهای خارج کردهاند! اجازه تولد دوباره انگیزههای تبعیضآمیز را میدهند؟ یادآور میشود که کارکرد رسانه جدا از ظرفیتهای اجتماعی نیست و نگاه رسانه برگرفته از نظم اجتماعی جوامع است .درهمین ارتباط اگر جامعه همچنان نسبت به برتریگزینی قومی، منطقهای، زبانی و جنسیتی طبقهای حساس است طبیعتا این مهم در رسانه نیز قابل مشاهده است .همچنین رسانه ذاتا تولیدکننده مساله اجتماعی نیست، اما قادر به بازنمایی و تبلیغ و انگارهسازی از آن هست .از اینرو رفتارهای برخی رسانهها در خصوص مقایسه جنگ اوکراین و تهاجم روسیه به این کشور با ادبیات غیرمتعارف و جاری در جهان امروز برگرفته از اندیشههایی است که هنوز در دنیا باز تولید میشود و تصویر رسانه و جامعه را دچار نوعی نگرانی میکند . در این میان شاید ورود رسانههای جدید به جامعه بتواند برخی بازنماییهای غیرمتعارف و نگرانکننده را مرتفع کند با عنایت به اینکه رویکرد رسانههای نوین به دلیل ویژگی تعاملی و دور شدن از انحصار رسانهای شبکهها و سازمانهای بزرگ و غولهای رسانهای، فاصلهای عمیق برای انگارهسازی ایجاد کرده است.این نوع رسانهها با بازنمایی خواستهها، نگاهها، تصاویر و... اعضای جامعه بشری به حوادث و رویکردها بستر انحصار را شکستهاند و قادرند با نگاهی تعاملی درد و رنج و شادی و خوشحالی جوامع را به دور از واکنشهای برگرفته از جوامع مختلف بازنمایی کنند. موج همبستگی فوتبالیستهای باشگاه نساجی ایران در حمایت از اوکراین، در آغوش کشیدن دو خواننده اوپرا روسی و اوکراینی در ایتالیا و تصاویر دست به دست شده کودکان یمنی که از سوءتغذیه رنج میبرند یا زنان افغان که امکان ادامه تحصیل ندارند و... جملگی شکست آن انگارههاست که توسط رسانههای رسمی یا به قولی سنتی بر پیکره جامعه بشری کشیده شده است. موج اعتراض اهالی رسانههای نوین به گویشهای تبعیضآمیز خبرنگاران برخی شبکهها در مقایسه غیرواقعی جنگ در اوکراین؛ جملگی بر این مدار حرکت میکند که عصر انتقال ادبیات تبعیضآمیز به پایان رسیده است. اکنون جامعه با انتخاب رسانه و بازنشر آنچه صحیح میداند و نقد رفتارهای نابرابر به شکست این نوع نگرش در رسانه وارد شده است.همانطور که میدانیم، از رسالتهای اصلی رسانه توجه به حقایق است هر چند امروزه امپراتوریهای رسانهای در وارونه جلوه دادن حقایق تلاشهای زیادی کردهاند و این تصاویر در گذشته و امروز همچنان قابل مشاهده است؛ اما با ورود رسانههای نوین و دسترسی مردم به این نوع رسانهها به نظر میرسد دوره افول این نوع رفتارها فرا رسیده است. اکنون با نگاهی دوباره به مبانی رسانه و سعی در پالایش برخی انگارهها میتوانیم امیدوار باشیم که آنچه در دست ماست جدا از آن چیزی نیست که خودمان در تولید و بازنشر و تصویرسازی و تبلیغ آن مشارکت داریم، پس اقتدار یک سویه قبلی صاحبان سرمایه و مالکین رسانهها دچار افول شده است. باید بپذیریم که ساختههای رسانهای نظیر آنچه سیانان در جریان حمله عراق بازنمایی کرد با رکودی جدی روبهرو شده و امروز رسانه مجبور است با پالایش ایدههای رهبران مالی و سیاسی به دلیل وجود رقیبی فعال و جدی خود را به صف این تازهوارد پر نفس وارد کند تا مردم در پذیرش آن تاملی کنند!
🔻روزنامه شرق
📍 نوای دلانگیز رهبری
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
میخواهم فریاد کنم: آهای مسئولان گذشته و حال، آهای مردم شیعه علی و سنت پیامبر، آهای خانمها، آهای کشاورزان، آهای ماشینداران، آهای تولیدکنندگان برق، آهای مصرفکنندگان آب، آهای نمایندگان مجلس، آهای وزیر کشاورزی، آهای وزیر نیرو، آهای رئیس سازمان محیط زیست و آهای مسیحیان، آهای همه! اگر درک دقیق و درستی از فاجعهای که بر سر زیستگاه ایران آمده ندارید و اگر اطلاعات شما کم و ناچیز است و اگر زندگی را در مصرف و بیتوجهی به ثروتهای خداداد که به امانت به یادگار رسیده است و بیتوجهی شما ناشی از همین بیاطلاعی است، حال که رهبر فرزانه انقلاب در آستانه سال نو و قرن جدید هجری شمسی به سخن آمده، شما که مدعی پیروی از ولایت فقیه و رهبری هستید، شما که پرچم کشور را دوست دارید، لااقل به سخنان ایشان توجه کنید و بیاطلاعی خود را با اطاعت از نظرات ایشان جبران کنید. البته این نباشد که از فردا نهضت پارچهنویس و نصب بیلبورد راه بیفتد و دژبانان ارتش کلمات ایشان را روی تابلوهای موتورسیکلت نصب کنند. چه بسا که شکارچیان تصویر ایشان را روی لباس خود نصب کنند و در همان حال حیوانات باردار را هدف قرار دهند. سخنان ایشان باید بازتاب اجرائی در همه آحاد کشور داشته باشد وگرنه اگر کشاورزان در مصرف آب از یکدیگر سبقت بگیرند، وزارت کشاورزی فقط بهدنبال قیمت سیب و پرتقال باشد، شهروندان هرگونه که خواستند با آب و محیط زیست رفتار داشته باشند، باغداران درختان خود را با ویلا معاوضه کنند، مسئولان استانی وزارت مربوطه در برابر خشکشدن نخلها حتی سر را به تأسف خم نکنند و دولتیها در برابر خشکشدن دریاچه ارومیه و شورشدن و آلودگی رود کارون و فاجعه سد گتوند خود را به خواب نزنند. آنچه امروز مشاهده میکنیم آن است که مسئولان کشور یا درک درست از فاجعه پیشرو را ندارند یا خود را به خواب زدهاند. ریاست محترم مجلس میفرمایند برای مجلس معیشت مردم مهم است. آری بایدهم مهم باشد اما غذارساندن به ساکنان ساختمانی که فونداسیون آن از هم پاشیده و سقف آن بر سر مردم خراب میشود چه سودی دارد. بیانات رهبری باید در بودجه کشور و در تصمیمات مجلسنشینان متجلی شود و باعث شود بحثهای مخفی زیرزمینی خنثی شود و نه آنکه به انتظار انفجار بمبهای تحتالارضی بمانیم. گاه دشمن از آسمان بمب بر سرمان فرومیریزد و ولی گاه میلیونها بمب ساکت در زیر زمین پنهان است که موجب نشست زمین، بیآبی کشاورزان، نابودی کشاورزی، جدال طایفهای، کمیته منطقهای و نهایتا زوال کشور میشود. با تحریمها، دشمنیهای آشکار و کمبودها میتوان مقابله کرد و خطر آن گو اینکه ناچیز نیست اما در برابر فروپاشی زیستگاهی جامعه بسیار ناچیز است. بسیار باصراحت باید اذعان کرد که پاشنه آشیل کشور همین فروپاشی زیستگاهی است زیرا سایر موارد با قدرت یا تدبیر یا تعامل و حتی با سازش قابل جبران است ولی حتی با تسلیم امکان بازگرداندن فروپاشی زیستگاهی به وضع اول وجود ندارد که چه کفران نعمتی است به این سورفتن و رهسپارشدن. این بیان نه در اقتصاد به مسئولان فعلی است، همه مسئولان و همه دولتها و حتی همه مردم مسبب چنین وضعی هستند و از کاوش برای کشف بدیهیات چیزی به دست نمیآید، مهم آن است که از این پس جبران مافات شده و نهضتی عام در کشور برپا شود.
نه دولت فعلی، نه دولت قبل و قبلیها موضوع حفظ و بقای زیستگاه ایران برایشان مهم نبوده و کافی است در کل بیاناتشان بررسی شود که چند درصد بیانات در این خصوص بوده و چند دقیقه در دولت راجع به این مسئله گفتوگو شده، درحالیکه این مهم در
۴۰ سال گذشته در جریان بوده است. بهتازگی آقای وزیر نیرو گفتهاند ما فکرهای خوبی برای آب و برق داریم و نشستی هم با دانشگاهیان درباره آب گذاشتهاند. این نوع حرکات مبهم و تبلیغاتی دردی از ایران دوا نمیکند. مطالعات متعددی در کشور درباره مسئله آب صورت گرفته است، اما نهتنها به مطالعات انجامشده توجه نمیشود، بلکه این مطالعات در طول چند سال هم اگر انجام شود، جایگاهش حداکثر در کتابخانهها خواهد بود و حتی ممکن است احمدینژادی پیدا شود که قبل از خواندن برنامه چهارم توسعه، آن را خمیر کند. درباره برق هم حتما خواهند گفت قرار است ۱۰ هزار مگاوات برق هستهای در ایران تولید شود، این یعنی ۵۰ میلیارد دلار هزینه و وابستگی دائم سوخت به روسیه. آیا تولید برق راه و روش بهتری با هزینه کمتری ندارد. چگونه امارات، عربستان، چین و آلمان بهدنبال خورشید میرفتهاند و ما که ۳۰۰ روز آفتابی داریم و هزینه سرمایهگذاری آن حداکثر یکپنجم نیروگاه هستهای است سکوت کردهایم؟ بیانات رهبری درخصوص تخریب جنگلها، نابودکردن رویش گیاهی و درخت، مسئله آب و خاک، توجه به حیات وحش و شکار و تبدیل زمینهای کشاورزی امری جدی و حیاتی است و این باید در همه بیانات مسئولان، توجه کامل نمایندگان مجلس، رفتار مردم، تدوین قوانین و مقررات و معاهدههای بینالمللی متجلی شود. حرف آخر آنکه با مدیریت کنونی در کشور که البته میراثدار مدیریتهای قبلی است و بهصورت ماهوی تغییری نکرده، احیای برجام با نابودی آن تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا در هر دو صورت زیستگاه ایران در معرض نابودی است. اما اگر زیستگاه ایران را نجات دهیم، برجام برای ما مسئله مهمی نخواهد بود و به حیات بالنده خود ادامه خواهیم داد.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 هنوز هم میگویم «رقیب ما، رفیق نمیشود»
✍️ محمدصادق جنانصفت
در سال ۱۳۸۶ بود که با تیتر «رقیب ما، رفیق ما نمیشود» در یکی از روزنامههای اقتصادی نوشتم: «تجارت بین دو کشور به این دلیل بسیار بااهمیت است که نفع و فایده دو طرف مبادله را تضمین میکند و احتمال صلح و سازش را میان دادوستدکنندگان افزایش میدهد. اما دادوستد دو فرد حقیقی و حقوقی و میان دو کشور موقعی رخ میدهد که هر طرف تجاری کالایی غیرمتجانس با طرف دیگر دارد و طرف تجاری دیگر به آن کالا نیاز دارد. ایران دومین ذخایر گاز طبیعی را دارد و روسیه با فاصله زیادی بالای سر ایران در این عرصه ایستاده است. ایران و روسیه دارای ذخایر غنی نفت هستند و جزو صادرکنندگان بزرگ نفت به حساب میآیند. بنابراین دو کشور ایران و روسیه که اتفاقا نفت و گاز آنها در تملک دولتهایشان است از دادوستد این محصولات با هم نفع نمیبرند و رقیب یکدیگر به حساب میآیند و براساس عرف تجارت جهانی میتوانند رقابت کرده و بازارهای موجود و آینده را تسخیر کنند. از طرف دیگر ایران و روسیه به تجارت کالا و خدمات و نفت و گاز با اروپا نیازمندند و اگر دادوستد انجام شود نفع و فایده قابلتوجهی میبرند. به نظر میرسد تجارت گاز و نفت در برابر تکنولوژی و سرمایه ایران و اتحادیه اروپا، منافع دو طرف را افزایش میدهد و این تجارت باید صورت پذیرد. در این وضعیت نباید انتظار داشت روسیه به آسانی بازار گاز اروپا را در اختیار ایران قرار دهد. روسیه حتی ترجیح میدهد مناسبات ایران و اتحادیه اروپا را در شرایط دشواری قرار دهد تا تجارت گاز و تکنولوژی این دو محقق نشود و به نظر میرسد این کار را انجام داده و میدهد. تجارت گاز ایران با اتحادیه اروپا برای ایران ارزشمندتر از تجارت با کشوری رقیب است که سطح تولیدات صنعتی آن در مقایسه با اتحادیه اروپا بسیار پایین است و سرمایه مازاد ندارد و اصولا به نفت و گاز ایران احتیاج ندارد.» به نظر میرسد روسیه در این سالها به هر دلیل با ترفندهای گوناگون راهبرد دور کردن ایران از اروپا و سدسازی برای گسترش صنعت گاز ایران را با کامیابی پیش برد. بدون چون و چرا باید قبول کنیم دولتهای ایران و سایر نهادهای قدرت نیز به اهمیت توسعه صنعت گاز ایران برای صادرات به اروپا توجه نکردند. از سوی دیگر بازیگران اصلی انرژی در ایالات متحده آمریکا نیز با راهبرد بلندمدتی که داشتند و میخواستند در بازار گاز و نفت از یک واردکننده به یک صادرکننده تبدیل شوند و نیز کوتاهیهای اروپا در بیعملی ایران موثر بودند. حالا و در حالی که ایران آماده میشود صادرات نفت خود را به صورت عادی و با حذف تحریم نفت از سوی غرب از سر گیرد بازی ناجوانمردانه روسیه سد تازهای درست کرده است. روسوفیلهای ایرانی که دیگر بیم و هراس و رودربایستی را کنار گذاشته و نقاب از چهره برداشته و راه پاکیزهسازی تاریخی و امروز روسیه را با جدیت دنبال میکنند هنوز هم در کار فریب شهروندان ایرانی هستند. در صورتی که ایران از همان دهه ۱۳۸۰ میتوانست مسائل راهبردی درستی را برای استفاده از ثروت خدادادی گاز در دستور کار قرار دهد امروز گرفتار بازی روسها نمیشد. تیتر یادشده و نوشته ۱۴ سال پیش هنوز به قوت خود باقی است و میتوان اصرار کرد که «رقیب ما، رفیق ما نمیشود».
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 دلار در جا زد، چرا قیمتها نه؟
✍️ امین کاوئی
اسفند سال گذشته دلار حول ۲۵ تا ۲۶هزار تومان نوسان میکرد و هماکنون در اسفند سال ۱۴۰۰، مجددا ۲۶هزار تومان و در روزهایی پایینتر از آن است. در واقع رشدش در این مدت تقریبا «صفر» بوده است. پس بنا به باور رایج بین بیشتر مردم و مسوولان که «دلار گران شود همهچیز گران میشود» باید تورم کالا و خدمات مصرفی هم در سال ۱۴۰۰ صفر بوده باشد، پس چرا اینطور نشده است؟
این پرسش، پرسش بجا، مهم و خوبی است که البته پاسخ دشواری هم ندارد.
۱- چرا دلار گران نشد، اما قیمتها دچار رشد شدند؟
چون افزایش قیمتها بهدلیل دلار نبود که با کاهش یا ثبات موقتش، افزایش نیابند! دلیل رشد همیشگی، پیوسته تدریجی و همهجانبه قیمت انواع کالاها و خدمات صرفا تداوم «مازاد رشد پول» است. گوشت و پراید و حتی خود دلار هم از این قاعده مستثنی نیستند.
اگر مقیاس کوتاه مدت اقتصاد باشد، سبد کالا و خدمات مصرفی از انواع کالاهای داخلی و خارجی و خدمات داخلی تشکیل شده است، نه فقط کالاهای خارجی که با افزایش نرخ ارز، همه کالاها و خدمات دچار افزایش قیمتی متناسب شوند.
تورم در درازمدت اقتصاد هم از تعادلهای اقتصاد کلان سرچشمه میگیرد نه حتی از حسابداری محاسبه رشد قیمت با جمع خطی و تناسبی رشد قیمت تکتک کالاهای خارجی به نسبت سهمشان در سبد مصرفکننده؛ چراکه در درازمدت توانایی جانشینی بین کالای داخلی و خارجی وجود دارد.
۲- «مازاد رشد پول» چیست؟
وقتی به دلایلی چون «کسری بودجه دولتها»، «ناترازی بانکهای تجاری» یا «رشد اقتصادی منفی یا کم» ناترازی اقتصاد، خود را بهصورت افزایش حجم پول بیش از افزایش خروجی اقتصاد نشان دهد، اصطلاحا رشد مازاد پول رخ داده است.
به بیان دیگر، رشد مازاد پول زمانی رخ میدهد که هنگام رشد پول، چه به قصد «مصرف نهایی دولتها» (از حقوق، قند و چای کارمند و خدمه بخش دولتی بگیریم تا سرمایهگذاری عمرانی ساخت راه، مدرسه و بیمارستان)، چه به قصد «مصرف نهایی مردم و بخش خصوصی» پول بهصورت «سود سپرده» یا «پرداخت تسهیلات جدید» به ترازنامه بانکها اضافه شود؛ اما درواقع به اندازه و مابهازای آن حجم پول فعالیت سودآور اقتصادی انجام نشود. درنتیجه این اتفاق، پس از مدتی اقتصاد با افزایش قیمتها روبهرو میشود تا اثر رشد پول خنثی شود.
۳- با این حساب چرا قبل از موج تورمی، ابتدا دلار گران میشود؟
قیمت برخی داراییها (ارز، طلا و...) بهدلیل نقدشوندگی بیشتر و پایین بودن هزینه و زمان مبادله و نگهداری، محتمل است که زودتر رشد یابد. این زودتر بودن رشد قیمت این داراییها بهدلیل انتظارات تورمی، به این باور نادقیق دامن میزند که: « عامل رشد قیمتهای آینده کالا و خدمات که در پی آنها میآید، رشد قیمت ارز بوده است» نه اینکه هر دو اتفاق معلول رشد پولند.
همچنین داراییها به خاطر درگیری در بازیهای سفتهبازانه، مستعد رفتارهای گلهای در کوتاهمدت هستند. به این معنی که با کمی بالا رفتن قیمت، سوداگران با هدف گرفتن بازدهی بیشتر، متقاضی خرید بیشتر در بازارهای دلار یا طلا میشوند که صرف همین باعث افزایش بیشتر قیمت آن دارایی میشوند. البته جای نگرانی نیست و با ترکیدن حباب، بازارها دوباره رفتار درازمدت را با رهگیری و هماهنگی با «رشد مازاد پول» پی خواهند گرفت.
اما رشد زودتر قیمت دلار همیشه این تصور اشتباه را رایج میکند که «عامل» افزایش قیمت کالا و خدمات، خودِ رشد قیمت دلار است.
۴- آیا وقوع انتظارات تورمی بهدلیل افزایش ارز نمیتواند عامل تورم باشد؟
با افزایش انتظارات تورمی، مردم بهعنوان بازیگران اقتصاد تلاش میکنند تا عقبافتادن آتی خود را از قیمت کالاهایی که مصرف میکنند، جبران کنند. بنابراین بهصورت پیشینی قیمت کالاهایی را که خود عرضهکننده آن هستند، به امید کسب درآمد بیشتر افزایش میدهند یا به احتکار کالاها به امید کسب سود بیشتر اقدام میکنند. این اتفاق در کوتاهمدت باعث نوعی از افزایش قیمتها میشود؛ اما چون دائمی و همیشگی، پیوسته و تدریجی نیست، بنا به تعریف شاید نتوان نام آن را تورم گذاشت. اگر رشد پول کمتر باشد و هماهنگ و همگام با این انتظارات تورمی نباشد، پس از مدتی سوخت پول در جریان برای تغذیه انجامشدن معاملات با قیمتهای جدید به انتها میرسد و در ادامه با مستهلک شدن انتظارات تورمی، شیب افزایش قیمتها به شیب پایدار خود یعنی همان شیب رشد مازاد پول برمیگردد.
۵- مگر وقوع تحریم و کمشدن عرضه دلار باعث تورم نشد؟
درباره کشورها با درآمد منابع طبیعی مثل نفت نکات گفتنی دیگری هم وجود دارد. این کشورها بنا به تجربه، معمولا در دوران وفور درآمد نفتی را صرف واردات کالای خارجی میکنند. در این شرایط حتی با وجود کسری بودجه و ناترازی بانکها، تورم از حد متناسب با رشد مازاد پول خود پایینتر میآید و در اعدادِ کمتری تثبیت و سرکوب میشود؛ اما بهدلیل تجارتی نبودن نیروی کار محلی و اجاره و سایر خدمات، تورم تولیدکننده و مصرفکننده محو و ناچیز نمیشود.
در هنگامه مثبت بودن خالص تراز پرداختها ناشی از صادرات کالاهای معمولی با ادامه این روند و کاهش تدریجی نرخ حقیقی ارز خارجی، بهدلیل رقابتی نبودن صادرات کالاها بلاموضوع میشود و در عوض واردات بسیار به صرفهتر خواهد شد؛ اما در ادامه با تداوم رشد تقاضای ارز و فشار روی افزایش نرخ ارز، با گرانتر شدن واردات و ارزانتر شدن کالای صادراتی، بار دیگر تعادل برقرار خواهد شد.
اما در این کشورهای خاص دارای منابع طبیعی این اتفاق فوق نمیافتد؛ چون نسبت بازدهی منابع طبیعی بسیار بالاست و به این زودیها از سودآوری نمیافتند. بهعنوان مثال وقتی برای تولید و استخراج نفت حدود ۸دلار برای هر بشکه هزینه میشود، اما حدود ۱۰۰دلار به فروش میرسد؛ یعنی ممکن است سالها یا دههها طول بکشد تا با افزایش هزینههای داخلی، تولید نفت از صرفه بیفتد. این پدیده نام معروفی به نام «بیماری هلندی» دارد.
درنتیجه افت نرخ حقیقی ارز تا حد بسیار زیادی ادامه پیدا خواهد کرد تا جایی که بهدلیلی مثل «تحریم خارجی» یا «افت قیمت جهانی آن منبع طبیعی» (مثلا نفت)، سیل درآمدهای بادآورده کم یا قطع شود.
در آن زمان بازیگران اقتصاد که با حجم بالای پول در جیب و کارتهای بانکی خود (که در این مدت بهدلیل کسری بودجه و ناترازی بانکها بیشتر هم شده است)، همچنان خواهان خدمات، کالای خارجی و خروج سرمایه هستند؛ اما چون عرضه ارز خارجی بهشدت کم شده است، نرخ ارز ناگزیر جهش میکند و حالا قیمت کالای خارجی بسیار افزایش مییابد.
اما بنگاه داخلی تولیدکننده محصول مشابه خارجی در بهترین حالت، اگر تا آن لحظه بهدلیل شیوع همین بیماری هلندی در اقتصاد تعطیل نشده باشد، ظرفیت محدودی دارد و نمیتواند پاسخگوی حجم بالای جانشینی مصرفکننده از نمونه خارجی به داخلی باشد، پس به ناچار قیمت کالای داخلی جهش کرده و هر چه تورم در آن سالها انباشت شده بود، یکجا بر سر اقتصاد آوار میشود! که البته پس از این جهش، مجدد افزایش قیمتها با رشد مازاد پول هماهنگ خواهد شد.
درواقع این تحریمها صرفا مانند جرقهای، انبار باروت پول را منفجر کردهاند نه اینکه خود علت تامه و علتالعلل تورم باشند. اگر آن ناترازی بانکها و کسری بودجه نبود، انبار باروتی هم نبود که تحریمها بخواهد روی آن اثر انفجاری تورم بگذارد.
با توجه به همین توضیحات بالا، با اینکه در ۱۲ ماه گذشته قیمت دلار تغییری نکرد، اما نزدیک به ۳۵درصد تورم کالا و خدمات مصرفی داشتیم که ناشی از کسری بودجه دولت و ناترازی بانکهاست که خود را بهصورت رشد نقدینگی و پول نشان میدهد. اگر افزایش سطح عمومی قیمتها در سال گذشته تابع قیمت دلار در طول آن بود و نه در عرض آن، اکنون باید تورم نقطه به نقطهای نزدیک به «صفر» را تجربه میکردیم که میدانیم با واقعیت فاصله زیادی دارد.
مطالب مرتبط