ازجمله دستورات وی «جهش بزرگ به پیشGreat Leap Forward» طی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰ بود با این هدف که چین مسیر ۱۵۰ساله کشورهای صنعتی را در عرض فقط ۱۵سال طی کند و صنعتی شود. او با اهدافی غیرواقعبینانه برای افزایش دادن تولید صنعت شروع کرد و بدون توجه به اصول بنیادی علم اقتصاد و نقش انگیزهها در تصمیمگیری و رفتار انسانها میخواست کشورش را به پیش ببرد. اما حاصل آن مرگ دهها میلیون نفر از قحطی شد که علت اصلی آن فروریختن پایههای کشاورزی، صنعت و تجارت داخلی بود.
جهش بزرگ به پیش، در عمل یک شکست تلخ اقتصادی شد؛ زیرا به گرسنگی صدها میلیون نفر انجامید. ابعاد و ارقام دقیق تلفات چینیها هیچگاه مشخص نشد؛ اما اختلافها بین ۱۵ تا ۴۵میلیون نفر است. در واقعیت جهش بزرگ به جهش به سوی فاجعه ختم شد.
مائو گوشش بدهکار کسی نبود و حاضر به دست کشیدن از افکار پوسیده خود نبود. اما یکی از مواردی که قدرت تاثیرگذاری بالای فیلم و تصویر و پرده سینما را به اثبات رساند، مربوط به زمانی بود که تصاویر قحطیزدگان و کشتههای «قحطی بزرگ» بهصورت خصوصی برای رهبران حزب کمونیست به نمایش درآمد و واقعیت عریان را در گوشه و کنار کشور نشان داد. آنجا که رهبران حزب در حین نمایش فیلم از غم و اندوه فریاد میکشیدند و اشک میریختند، مائو متوجه عواقب گسترده تصمیم خود شد.
در زبان انگلیسی برای توصیف ایستایی و رکود ماشین اقتصاد از دو واژه recession و depression استفاده میشود که اولی کاهش تولید اقتصاد در دو فصل متوالی و دومی افت شدید تولید برای مدت طولانیتر تعریف میشوند. در قرن نوزدهم پیش از تولد شاخه اقتصاد کلان از واژه Panic به معنای هول و هراس و وحشت عمومی برای چنین وضعیتی استفاده میشد که مهمترین آن در سال ۱۸۳۷ به دنبال سقوط بازارهای مالی رخ داد و تا نیمه دهه۱۸۴۰ ادامه یافت.
همانطور که اشاره شد recession به معنای کسادی اقتصاد در یک دوره موقت چندماهه (کمتراز ۶ ماه) است که شاهد افت و پسروی اقتصادی و کاهش تولید و تجارت و فعالیتهای صنعتی و افزایش بیکاری خواهیم بود. اما رکود یا کسادی اقتصاد همراه با حالت بدبینی که چند سال به طول انجامد depression نامیده میشود. نکته بسیار جالب اینکه در زبان انگلیسی اصطلاح اقتصادی depression از روانشناسی گرفته شده است که واژه مصوب فرهنگستان زبان فارسی برای آن «افسردگی» است؛ یعنی حالتی روانی با مشخصههای احساس خستگی، غمگینی، تنهایی و یأس.
واژه stagnation هم برای رکود و ایستایی اقتصاد طی دورههای بلندمدت بهکار میرود. همچنین inflation که آماس، برآمدگی و باد کردن معنا میدهد به تورم (قیمتها) ترجمه شده است و stagnation هم برای زمانی بهکار میرود که همزمان دو بلای اقتصادی رکود و تورم یا رکود تورمی (نرخ بیکاری بالا و نرخ تورم بالا) را داشته باشیم.
وقوع چنین هراسهای اقتصادی و مالی و نوسانات شدید و متوالی اقتصاد در قرن نوزدهم در آمریکا باعث شد تا موسسهای خصوصی و غیرانتفاعی به نام «دفتر ملی پژوهش اقتصادیNBER» برای تولید دادهها و اطلاعات اقتصادی و پیشبینی چرخههای اقتصادی و جلوگیری از رکود اقتصادی تاسیس شود و سیاستهای مناسب اقتصادی را پیشنهاد دهد. این سازمان اینک بهخاطر ارائه تاریخ شروع و پایان بحرانهای اقتصادی در آمریکا معروف شده است.
در یک نمونه دیگر در سال ۲۰۲۰ دو اقتصاددان صاحبنام دانشگاه پرینستون به نامهای آنه کیس و انگس دیتون (برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۵) حاصل تحقیقات دو دههای خود را در کتاب «مرگهای ناامیدانه Deaths of Despair» منتشر کردند. این کتاب دقیقا تاثیر اوضاع ناگوار اقتصادی (بیکاری، نابرابری) را بر کاهش امید به زندگی و افزایش مرگومیرها به علت خودکشی، مصرف بیشازحد مواد مخدر و زیادهروی در خوردن الکل نشان میدهد که نام این اتفاق را «بیماری ناامیدی» گذاشتهاند. آنها معتقدند قشری پدید آمده است که آرامآرام امید به زندگیاش را از دست میدهد: از کار اخراج شده است، خانوادهاش فروپاشیده است و توانی برای بازگشت به زندگی عادی ندارد. (انتشارات سروش در سال ۱۴۰۰ این کتاب را با عنوان «مرگهای ناامیدی» با ترجمه پرناز طالبی منتشر کرد.)
اگرچه به نظر میرسد موضوع اقتصاد جنبههای مادی زندگی انسانها باشد، اما در اصل اقتصاد بدون توجه به جنبههای انسانی و اخلاقی نمیتواند علم خوب و مفیدی باشد. مردم ایران در چند دهه گذشته با تورمهای پرنوسان دورقمی و نیز افتوخیزهای شدید در تولید و درآمد ملی و سرانه روبهرو شدهاند که فشارهای گاهی وحشتناک و غیرقابل تحمل بر زندگی معمولی و اعصاب و روانشان وارد کرده است. اینک نیز دولت جدید عزم جدی برای اصلاح و حتی جراحی اقتصادی و تحرکبخشی به اقتصاد با ابزارهای گوناگون دارد. اما ضرورت دارد به جنبههای روحی و روانی اقدامات نیز توجه شود و سرمایهگذاریهای بسیار بیشتر در تولید و انتشار بهنگام آمارهای گوناگون اقتصادی صرف شود. آمارهایی که وضعیت کلی و جزئی اقتصاد کشور و نیز دهکهای گوناگون درآمدی بهویژه اقشار فقیر و آسیبپذیر را در هر ماه از جنبههای اشتغال، تورم، درآمد، مصرف کالاهای گوناگون ردیابی و رصد کند؛ چراکه در غیر اینصورت دیر یا زود شاهد زوال بسیاری خواهیم بود.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط