به گزارش اقتصادنامه به نقل از خبرآنلاین، تصویر نامه سعید مقیسه رئیس ساترا به حمید جبلی رئیس سازمان صداوسیما در حالی در رسانهها انتشار یافت که تنها سه روز از نوشتن آن میگذشت و به عبارتی هنوز جوهر آن خشک نشده بود که واکنشهای اهالی سینما و رسانههای وابسته به جریانهای مختلف را برانگیخت. نامهای که رسماً خواستار آن شده تا ۲۰ نهاد به کمک بیایند بلکه ساترا بتواند پلتفرمهای نمایش خانگی را سخت محدود کرده و یا آن را از دایره رقابت با تلویزیون خارج و تعطیل کنند.
این یارکشی ساترا برای ضربه زدن به مجموعه پلتفرمهایی که برای کمک به ساختار نمایشی کشور ایجاد شده، نقص غرض است؛ چراکه ساترا باید برای تقویت این مجموعه گام بردارد نه اینکه خود سد و مانعی بر تولیدات فرهنگی و نمایشی باشد.
تبلیغ شیطانپرستی و پلتفرمهای ایرانی
از سخنان آتشین پیمان جبلی در دانشگاه صنعتی شریف که همه فریادهایش را بر سر پلتفرمهای داخلی میکشید و اصرار داشت که از تبلیغ شیطانپرستی تا ضدیت با امنیت در شبکه نمایش خانگی تبلیغ میشود؛ کمتر از دو ماه گذشته است. جملاتی که به گمان دستور و فرمان آتش به سمت پلتفرمها بود، شاید بتوان نامه مقیسه رئیس ساترا را در همین مسیر و در پاسخ به آن فرمان و اقدام حمله به شبکه نمایش خانگی تلقی کرد. مرور آن جملات میتواند به روشن شدن اقدامات امروز ساترا و مصوبات آن کمک کند.
پیمان جبلی در نشستی که با دانشجویان صنعتی شریف داشت، گفت: «هیچکدام از شما بههیچوجه همراه با خانواده محترمتان حاضر به نشستن پای یکی از قسمتهای سریالهایی که همین الان از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، که اسم نمیبرم و شما حتما میدانید، نیستید.»
او ادامه داد: «محتوای که آنجا بارگذاری میشود اعم از محتوای مستهجن به معنای واقعی کلمه، شیطانپرستی به معنای واقعی کلمه محتواهای صددرصد ضد دینی، ضد اخلاقی و ضد امنیتی پخش میشود.»
بین خطوط این کلمات، متن مصوبات شورای مجازی صداوسیما که مقیسه رئیس ساترا آن را در قالب نامهای برای جبلی گزارش کرده، مشخص میکند.
این سخنان جبلی نشان میدهد که جلسات بسیاری پشت درهای بسته انجام شده تا چون همیشه صورتمسئله پاک شود؛ و اگر پاک نشد و نهادهای دیگر مقاومت کردند با تهدید رسانهای و ساخت خبر و گزارش از میدان خارج شوند.
انتقاد کیهان از مدیران خسته ساترا
روزنامه کیهان اگرچه همیشه همراه جریان حاکم بر صداوسیما است و توپخانه این دو رسانه هدفهای مشخص و مشترکی داشته و دارد؛ اما این بار زبان به انتقاد گشوده و مدیران ساترا را خسته، و بیبرنامه میداند.
روزنامه کیهان در مطلبی به قلم مهدی ساربان نوشت: «ساترا» نهادی است که وجاهت خود را از «اتصال به دستور» نهادهای کلان و بزرگان نظام دارد؛ این اتصال بهقدری مهم است که اگر مسئولین سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر، زندگی خود را تعطیل کنند و شبانهروزی به حل مسائل پلتفرمها و محصولات شبکه نمایش خانگی بپردازند تازه شاید بخشی از شانیت آن اتصال رعایت شده باشد؛ اما آنچه در ساترا دیده میشود این توجه را چندان به ذهن متبادر نمیکند. مشکل کجاست؟
نویسنده این یادداشت در جایی دیگری میافزاید: ابتدا باید بپذیریم که رسالت شبکه نمایش خانگی «رقابت با صداوسیما» نیست! بلکه این بخش از فضای فرهنگی، موظف است که هجوم فرهنگی را کمرنگتر کند... د. بنابراین ساترا آمده تا چنین جای خاصی را رگولاتوری (کنترل و هدایت) کند.
نویسنده یادداشت در جای دیگری به فرآیند تولید متون در پلتفرمها و تأیید در سیستم «الماس» صداوسیما اشاره کرده و مینویسد: بندگان خدا در بخش خصوصی باید به انتظار بنشینند تا یک جمع چهار پنج نفره با میانگین سنی ۶۰ سال(!) با نگاهی کاملاً فرسوده و آزموده شده در بوته صداوسیما، وقت بگذارند و این متون را بخوانند، تجربه سریالهایی که پشت در اتاق این بزرگواران در ساختمان شیشهای ماندهاند نشان میدهد چابکی لازم برای رسیدگی به آنها وجود ندارد. در صورتیکه پلتفرمها عرصه سرمایهگذاری بخش خصوصی است و به عنوان «مکمل صداوسیما» در مقابل رسانههای معاند دیده میشوند و نه «رقیب صداوسیما».
نویسنده کیهان درنهایت مشکل ساترا را در دو بند خلاص میکند:
یک - با نگاه مدیریتی صداوسیما وارد نظارت و هدایت بخش خصوصی شدهاند و خستهتر و پیرتر از آنند که بتوانند با بخش خصوصی و پرسرعت سینما همراهی کنند.
دو - هیچ برنامه مدون و هیچ طرح مشخصی برای بررسی و صدور مجوزهای شبکه نمایش خانگی ندارند!
خطاب تند نماینده مجلس
در میان هیاهوی نامه مقیسه و مصوبات شورای مطبوعش و تعیین تکلیف برای همه نهادها از جمله مجلس شورای اسلامی؛ یکی از نمایندگان مردم را بر آن داشت تا در نامهای به پیمان جبلی یادآوری کند که؛ خانه ملت بالادست همه نهادهاست.
مجتبی توانگر رئیس کمیته دانشبنیان و اقتصاد دیجیتال درباره تعطیلی پلتفرمهای نمایش خانگی در نامهای به رئیس سازمان صداوسیما نوشت: «در آشفتگی ناشی از عملکرد بیقانون ساترا در این حوزه و با لحاظ ابهامات فوقالذکر، مجلس شورای اسلامی موظف به انجام اقدامات لازم جهت تدوین، تنظیم و تصویب قوانین مورد نیاز در زمینه صوت و تصویر فراگیر است.»
این نماینده مجلس با ابراز حیرت و تأسف نوشت: اگر پیشتر مسئولین امر -از جمله دولت محترم و شورای عالی فضای مجازی- در عمل به وظائف خود، تکالیف قانونی ساترا و چارچوب فعالیت آن را معین میساختند امروز شاهد آن نبودیم که رئیس این مجموعه به خود جرأت داده و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و کمیسیونهای آن را عامل پیگیری اعمال غیرقانونی و بیمبنای خود قلمداد کرده و جهت ایراد نطق پیش از دستور و ایراد تذکر برای آن تعیین تکلیف نماید.
توانگر چندین بار به عملکرد بیقانون ساترا اشاره کرده و در پایان نامه تأکید میکند: ضروری است تا اعلام کنم در صورتی که مجموعههای دولتی مخاطب نامه صدرالاشاره رئیس ساترا –از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت صنعت، معدن و تجارت و معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری- به اعمال غیرقانونی بیان شده در نامه تمکین نمایند، مسئولین ارشد این وزارتخانهها و معاونت علمی باید درباره آنها در مقابل مجلس شورای اسلامی پاسخگو باشند.»
مسئله نان است و فرهنگ
نکاتی که پیمان جبلی پیشتر گفته البته حرف تازهای نیست، این مسئله فرهنگی فراتر از تاریخ معاصر است، ما ایرانیان هر وقت بخواهیم رقیبی را از میدان به در کنیم سریعاً به همین کلمات پناه میبریم، اگر تا ایران باستان هم عقب بروید ردپای همین واژگان را پیدا میکنید، مستهجن، شیطانی و...
همین هنرمندان و تهیهکنندگان که مخاطب این واژگان شدهاند، سالها برای سازمان صداوسیما فیلم و سریال ساختند و محدودیتهای روزافزون آن سازمان و گریز مخاطب، آنان را به بیرون از آن سازمان عریض و طویل کشانده است تا برنامه را نهفقط مطابق روایت و استاندارهای صداوسیما بلکه بنا به نیاز مخاطب بسازند.
هنر نمایش با مخاطب معنا پیدا میکند،هنرمند نمیتواند در خلأ و برای خلأ حرف بزند. اگر در تلویزیون، سریالها در حدی ضعیفتر از «فیلمفارسی» ساخته و پخش شود، همه مخاطبان و منتقدان باید بگردند و از آن الگوی اسلامی و ایرانی بیرون بیاورند؛ اما اگر همین محصول در شبکه نمایش خانگی ساخته شود، بلاشک شیطان در آنجا حلول کرده است. این استاندارد و بازی دوگانه، با زندگی هنرمندانی است که به ساخت آثار خود با تمام قوت و ضعف مشغولاند.
رئیس ساترا، رئیس سازمان صداوسیما و بقیه روسا مرتبط که نگاه حذفی دارند، اگرچه میدانند رقیب اگر نسازد آنها برنده نیستند؛ چراکه فضا به نفع هیچکس نیست و قطعاً سریالهای ترکی و هندی، آمریکا جنوبی و ... جا آنها را خواهند گرفت، اما باز هم اصرار دارند که هیچکس نسازد ولی آنها روی کاغذ برنده باشند.
نکته بعدی اما اینجاست که خانواده بزرگ سینما ایران فقط چند سلبریتی و بازیگر معروف و مشهور با قراردادهای خوب نیستند، بدنه سینما از صدابردار و عکاس گرفته تا تصویربردار و تدارکات همه در کنار این سفره نشستهاند و وقتی شما سفره را تکان میدهید نان از دست بسیاری میافتد که جایگزین دیگری ندارند.
ما ده هزار نفریم
در ادامه واکنشها به نامه ساترا سید مازیار هاشمی تهیهکننده سریال یاغی در یادداشتی تأکید میکند: «که ما بیش از دههزار نفر از صنوف مختلف سینمایی به صورت مستقیم درگیر تولید آثار و محصولات پلتفرمها هستند. این گونه تصمیمات منجر به بیکاری و بحران معیشتی حدود پنج هزار خانواده خواهد شد و مهمتر از آن ارتباط مخاطبان گستردهای را با محصولات داخلی قطع میکند و دوباره آنها را به سمت محتواهای خارجی سوق خواهد داد.»
تقریباً بسیاری این قطعه از «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی را به خاطر ندارند که نوشت: «ای- روزگار را بنگرید که دشمن سراسر گیتی را درنوردیده؛ و سرداران جنگاور و جنگآزمای ما هنوز کینه از رعیت میستانند.» در روزگاری که روایتها، هویتها و بیشتر از آن را میسازند، آنان که باید به هنرمندان امکان روایت دهند، تلاش میکنند راوی و روایتگر را از میدان به در کرده به تک روایت خود اکتفا کنند.
مطالب مرتبط