🔻روزنامه تعادل
📍 ورشکستی صنایع
✍️ فردین آقابزرگی
هر سهم ارزش بازار گروه «خودرو و ساخت قطعات» در بورس و بازار سرمایه، حدود ۳.۵ تا ۴ درصد است، اما اگر بخواهیم از حیث حجم معاملات به موضوع نگاه کنیم، حداقل در دو سال گذشته، شرکت‌های این گروه، سهم بیشتری از حجم معاملات روزانه و متوسط سالانه را به خودشان اختصاص داده‌اند. این وضع، نشان می‌دهد صنعت خودرو، صنعتی است که مورد توجه فعالان بازار سرمایه است، با وجود اینکه حداقل در دو سال گذشته، افزایش قابل توجهی نسبت به سهم کل بازار نداشته است. ضمن اینکه یکی از مسائل اصلی و اساسی که سایه سنگینی روی صنع ت خودرو و قطعه‌سازی و بازار سرمایه ما دارد، زیاندِهی و زیان‌های انباشته این گروه و اغلب شرکت‌های گروه خودرو و ساخت قطعات است. صنعت خودرو، یک صنعت حساس و مادر است. این صنعت، تعداد قابل توجهی اشتغال ایجاد کرده و همچنین درآمد زیادی ایجاد می‌کند. داستان صنعت خودروی ایران و خصوصاً دو شرکت بزرگ خودرو‌سازی ایران، مثل این است که ما بخواهیم این صنعت را با دو وزارتخانه مقایسه کنیم. صنعت خودرو، یک صنعت مادر مثل صنعت فولاد و صنعت پتروشیمی بوده و صنعت خودرو در کشور ما، اهمیت خاص خودش را دارد، اما اگر برخی مشکلات این صنعت برطرف شود، هم صنعت خودرو، سهم بازار بیشتری از ارزش بازار سرمایه خواهد داشت و هم اینکه سهم معاملات متوسط روزانه، ماهیانه و سالانه این صنعت، افزایش خواهد یافت. این مشکلات هم، عمدتاً در حوزه سودآوری شرکت‌ها و کوتاه کردن رابطه واسطه‌گری بین بازار آزاد و نرخ درب کارخانه است. هر چه ما بتوانیم این فاصله را کمتر کنیم، آن سود ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی بین قیمت درب کارخانه و قیمت بازار آزاد، عاید این صنعت خواهد شد و مثل یک جریان سرمایه‌گذاری موجب بهبود کارکرد و افزایش بهره‌وری در این صنعت خواهد شد. در حقیقت، گلوگاه و نکته‌ای که باعث شده، اقبال مورد نظر نسبت به این صنعت به وجود نیاید، قیمت‌گذاری دستوری فروش است. حل معضل قیمت‌گذاری خودرو، یکی از راهکارهای مناسب برای رفع مشکل این صنعت است. این فراز و نشیب‌های سهم ایران خودرو از نظر قیمت وجود داشته و قیمت حدود ۸۰۰ تومان، اوج قیمت این سهم در دو سال اخیر بوده است. هر سهم ایران خودرو از زمان اوج نسبت به حال حاضر، حدود ۷۰ درصد اُفت قیمت داشته ولی من فکر می‌کنم ایران خودرو، همچنان توانسته جایگاه خودش در صنعت خودرو و بازار سرمایه ایران را حفظ کند. بر اساس گزارش سه ماهه اول سال ۱۴۰۱، شرکت ایران خودرو ۲ هزار میلیارد تومان، زیان داشته است. این مقدار زیان نشان می‌دهد که نسبت به دوره مشابه سال ۱۴۰۰ و دوره‌های مشابه گذشته، کاهش زیان اتفاق افتاده ولی کماکان، مشکل اصلی زیاندِهی ایران خودرو حل نشده. عمده توجه بازار سرمایه در سال‌های گذشته و خصوصاً در سال ۱۳۹۹، به موضوع سودآوری بوده، یعنی روش ارزیابی و قیمت‌گذاری سهام، روی محور سودآوری بوده است. واقعیت این است که شرکت ایران خودرو، دارایی‌های بسیار پُر پتانسیلی دارد. اگر ما بخواهیم بر اساس ارزش روز دارایی، این شرکت را تحلیل کنیم، ارزش این شرکت بالاتر از ارقام فعلی است. ارزش روز دارایی این شرکت بر اساس هر سهم، چیزی نزدیک ۱۰ برابر قیمت تابلوی بورس است. از نظر تئوریک و آکادمیک، اساساً اصلاح ساختار مالی یا افزایش سرمایه از محل سود انباشته شرکت، مثل این می‌ماند که ما یک اسکناس درشت را به اسکناس ریزتر تبدیل کنیم. در این حالت، ارزش واقعی شرکت و پتانسیل سودآوری به نسبت تعداد سهام شرکت، هیچ تغییر خاصی نمی‌کند. چنانچه از نظر روانی، بازار یا فعالان بازار سرمایه و سرمایه‌گذاران، نگاه مثبتی به بورس و بازار سرمایه داشته باشند، در زمان ارایه اطلاعات در خصوص افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی یا افزایش سرمایه از محل سود انباشته، اقبالی در قیمت سهام حاصل می‌شود که عمدتاً نشانه رویکرد مثبت است ولی تغییر خاصی در ماهیت عملکرد سود و زیان شرکت ایجاد نمی‌شود. حالت برعکس هم وجود دارد و در مواقعی که رویکرد و نگاه منفی به بازار وجود دارد، چنانچه اطلاعاتی مبنی بر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی افشاء شود، این ذهنیت پیش می‌آید که تعداد سهام شرکت به قدری افزایش پیدا می‌کند که ممکن است منجر به کاهش تئوریک قیمت سهام شرکت شود. برای مثال، اخیراً شرکت پتروشیمی فناوران، افزایش سرمایه قابل توجهی داد و تجدید ارزیابی کرد ولی قیمت تئوریک آن نسبت به قبل از برگزاری مجمع عمومی شرکت، حداقل ۴۰ درصد کاهش پیدا کرد. با اجرای برجام و کاهش نرخ ارز، این کاهش نرخ ارز ممکن است برای بعضی صنایع مفید واقع شود، اما برای بعضی صنایع مثل صنعت خودرو‌سازی که تحت حمایت دولت بوده و انحصار دارند، این کاهش نرخ ارز ممکن است اثر منفی داشته باشد. الان مرزهای کشور بسته است و واردات خودرو انجام نمی‌شود، اما اگر مرزها باز شود اوضاع تغییر می‌کند. من فکر می‌کنم اگر با حصول توافق هسته‌ای، به بازارهای جهانی وصل شویم، اثر این ارتباطات ممکن است برای شرکت‌های خودرو‌سازی ایرانی، منفی باشد.


🔻روزنامه کیهان
📍 بجنگید؛ خدا می‌رساند
✍️ سید محمدعماد اعرابی
مهرماه ۱۳۵۹ در اولین روزهای حمله رژیم بعث عراق، تعدادی از فرماندهان بلندپایه ارتش ایران از جمله «سرتیپ ولی‌الله فلاحی» و «سرهنگ جواد فکوری» خواستار یک جلسه خصوصی و فوری با نماینده امام(ره) در ارتش یعنی «آیت‌الله خامنه‌ای» می‌شوند. این جلسه بلافاصله در ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده و طی آن فرماندهان ارتش با تشریح استعداد رزمی نیروی هوایی ارتش دغدغه جدی خود را با «آیت‌الله خامنه‌ای» مطرح و گزارش مکتوبی به ایشان ارائه می‌کنند؛ جان‌مایه آن گزارش مکتوب یک جمله بود: «با توجه به قطعات زودتعویض در هواپیماها و کمبود قطعات یدکی، تمامی هواپیماهای نظامی موجود اعم از جنگنده، آموزشی، پشتیبانی و ترابری ظرف ۱۵ تا ۳۳ روز آینده زمین‌گیر خواهند شد.»
خبر تلخ فرماندهان ارتش، «آیت‌الله خامنه‌ای» را نیز نگران می‌کند: «من هم از شما چه پنهان، توی دلم یک قدری حقیقتاً خالی شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم!... کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما داروندار نظامیمان دست اینهاست. اینها این‌جوری می‌گویند؛ می‌گویند ما هواپیماهای جنگی‌مان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیمای سی‌۱۳۰ است و ترابری است، تا سی روز و سی و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم.» پاسخ امام(ره) مثل همیشه از جنس محاسبات زمینی نبود. «آیت‌الله خامنه‌ای» می‌گوید: «امام نگاهی کردند، گفتند- حالا نقل به مضمون می‌کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست- این حرف‌ها چیست! شما بگویید بروند بجنگند، خدا می‌رساند، درست می‌کند، هیچ‌طور نمی‌شود. منطقاً حرف امام برای من قانع‌کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائی دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، می‌دانستم که خدای متعال این مرد را برای یک کار بزرگ برانگیخته و او را وانخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به اینها گفتم امام فرمودند که بروید همین‌ها را هرچی می‌توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.»
۴۰ سال گذشت و سال ۲۰۱۹ «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا»(DIA) گزارشی از قدرت نظامی ایران منتشر کرد و نوشت: «پس از دهه‌ها تحریم بین‌المللی به‌دنبال انقلاب اسلامی ایران و خسارات جنگی در طول جنگ ایران و عراق، بسیاری از هواپیماهای آمریکایی که ایران در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به دست آورد، هنوز هم توانمندترین سکوها را امروز در نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تشکیل می‌دهند... نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده است در نگهداری از این هواپیماهای قدیمی برای انجام عملیات پروازی، مهارت دارد.»
هواپیماهایی که پیش‌بینی می‌شد نهایتا تا ۳۰ روز دیگر از رده خارج شوند، بیش از ۴۰ سال است که آمادگی رزمی خود را در نیروی هوایی ارتش ایران حفظ کرده‌اند. شاید آن روز که ایالات متحده اسکادرانی از هواپیما‌های F-۴، F-۵، F-۱۴ و... را در اختیار «محمدرضا پهلوی» می‌گذاشت فکرش را هم نمی‌کرد این جنگنده‌ها بدون حضور مستشاران آمریکایی و بدون کمترین وابستگی به آمریکا قابل تعمیر، نگهداری و نو‌سازی باشند اما این پایان کار مهندسان ایرانی نبود. ۱۴ می ‌۲۰۲۲ «مایا کارلین» تحلیل‌گر مؤسسه مطالعات امنیتی نوشت: «در حالی که ایالات متحده پس از سقوط سلطنت پهلوی، ارسال جنگنده F-۴ را به ایران متوقف کرد، نیروی هوایی این کشور توانسته است این هواپیماهای جنگنده را حفظ کرده و حتی ارتقا دهد. در نوامبر ۲۰۲۰، ایران بمب‌های هوشمند هدایت‌‌شونده الکترواپتیکی ۹۰۰ کیلوگرمی «قاصد» را در رزمایش سالانه «مدافعان آسمان» به نمایش گذاشت. توانایی ایران در حمله بالقوه به اهداف با دقت بسیار بیشتر با کمک این تسلیحات، تهدیدی برای رقبا محسوب می‌شود.» مهندسان ایرانی توانستند با مهندسی معکوس جنگنده‌های آمریکایی، نسخه بومی خود را با قابلیت‌های به‌روزتری بسازند. ۲۷ ژوئن ۲۰۲۱ «سباستین رابلین» در گزارشی برای نشریه «نشنال اینترست» نوشت: «طراحی و ساخت هواپیماهای جنگی پیشرفته چالش فنی بسیار بزرگی است که برای یک پایگاه صنعتی منفرد یا یک کشور به تنهایی سخت است. با این وجود نیروی هوایی ایران از ابتدای قرن جدید، به‌صورت برجسته‌ای پیشرفت خود را با نمایش چند جنگنده نشان داده است. یکی از مهم‌ترین دستاوردها، جنگنده صاعقه است... صاعقه حاصل مهندسی معکوس F-۵ با تغییراتی در دُم و ارتقای اویونیک مدل قدیمی است... به ویژه آنکه قابلیت جدید از حمل سلاح‌های پیشرفته در آن آشکار است و با وجود نبود اطلاعات از جزئیات، تغییرات راداری هم در آن به چشم می‌خورد. موتورهای هواپیمای جدید هم مرموز هستند.» خودکفایی ایران در ساخت تسلیحات مورد نیازش آن‌قدر بود که با پایان یافتن موعد تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران، کشورهایی که فروش ساده‌ترین تجهیزات نظامی دفاعی نظیر سیم‌خاردار را به ایران ممنوع کرده بودند حالا نگران صادرات تسلیحات نظامی پیشرفته ایران به سایر کشورها بودند. مجله «دیدبان نظامی» در این زمینه نوشت: «با توجه به اینکه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران در ماه اکتبر منقضی شده است، انتظار می‌رود ایران بیشتر سلاح‌های خود را برای صادرات عرضه کند.» این نگرانی البته چندان غیرمنطقی هم نبود.
جولای ۲۰۲۲ «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در نشست خبری خود از صادرات پهپادهای رزمی ایران به روسیه گفت: «اطلاعات ما حاکی است که دولت ایران برای ارائه چند هواپیمای بدون سرنشین(پهپاد) بر اساس جدول زمانی فوری آماده می‌شود.» اطلاعاتی که مقامات آمریکایی از آن سخن می‌گفتند به تصاویری اشاره داشت که ماهواره‌های آمریکایی توانسته بودند از یکی از پایگاه‌های نظامی ایران در کاشان ثبت کنند. تصاویر تقریبا واضح بود؛ ایران آشکارا پهپادهای شاهد ۱۲۹ و شاهد ۱۹۱ را برای هئیت روسی به نمایش گذاشته بود و دلیلی هم برای پنهان‌کاری نمی‌دید. آنها درست فهمیده بودند؛ جمهوری اسلامی ایران در حال صادرات تجهیزات نظامی به دومین ارتش قدرتمند جهان در فدراسیون روسیه بود. ‌اندکی بعد شبکه تلویزیونی «سی‌ان‌ان» مدعی شد: «آموزش نیروهای روسیه برای استفاده از پهپادهای رزمی ایران آغاز شده است.» البته این شبکه خبری خیلی دیر متوجه شده بود چون آن زمان آموزش نیروهای روسی تقریبا به اتمام رسیده بود. اتفاق ناباورانه‌ای که در مقابل چشمان مقامات آمریکایی می‌افتاد آنها را مجبور به واکنش کرد. وزارت خارجه آمریکا طبق معمول ایران را تهدید به تحریم کرد و «لوید آستین»، وزیر دفاع ایالات متحده درباره صادرات پهپادهای ایرانی هشدار داد: «این واقعا فکر بدی است و اگر من جای آنها بودم، آن را کنار می‌گذاشتم.» اما در ایران هیچ‌کس اهمیتی به سخنان وزیر دفاع آمریکا یا سایر مقامات کاخ سفید نمی‌داد. صدها پهپاد رزمی ایرانی به روسیه صادر شد، همان‌طور که پیش از آن ونزوئلا از پرنده‌های بدون سرنشین ایران بهره‌مند شده و خط تولید پهپادهای ایرانی در تاجیکستان نیز راه‌اندازی شده بود. ایران در برابر چشمان آمریکا اولین گام‌ها برای دستیابی به ظرفیت ۶/۵ میلیارد دلاری صادرات پهپادهایش را بر‌می‌داشت. اکنون مدتی‌است که پهپادهای ایرانی بر فراز آسمان اوکراین علیه ناتو عملیات می‌کنند. ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۲ روزنامه آمریکایی «وال‌استریت ‌ژورنال» در گزارشی نوشت: «پهپادهای ایرانی خساراتی قابل‌توجه به ارتش اوکراین وارد کرده‌اند.» «رادیون کولاگین»، از فرماندهان نیروی زمینی ارتش اوکراین به خبرنگار این روزنامه توضیح داد که رهگیری پهپادهای ایرانی دشوار است و گفت: «تنها در یگان تحت نظر او، این پهپادها تا امروز دو توپ بزرگ «هویتزر» و دو خودروی زرهی نفربر را نابود کرده‌اند.» این ژنرال اوکراینی برای مقابله با پهپادهای ایرانی از آمریکا و متحدانش کمک خواست اما نمی‌دانست پیش از او این پهپادها خواب را از چشم فرماندهان آمریکایی ربوده بودند. «کم مک میلان»، افسر توپخانه ارتش آمریکا که در عراق خدمت می‌کرد؛ تجربه خود از مواجهه با پهپادهای ایران را در تارنمای آمریکایی «۱۹۴۵» این‌طور توصیف می‌کند: «شاهد-۱۳۶ یک پهپاد انتحاری است که محموله انفجاری را در سرجنگی خود حمل می‌کند و مستقیما به سمت هدف خود پرواز می‌کند. این پهپاد‌های انتحاری چیزی بود که من و دوستانم را شب‌ها در عراق بیدار نگه می‌داشت.»
پیام امام(ره) در مهر ۱۳۵۹ به فرماندهان ارتش، اولین فرمان در مسیر خنثی‌‌سازی تحریم بود: «بروید بجنگید، خدا می‌رساند و درست می‌کند، هیچ‌طور نمی‌شود.» ما جنگیدیم و خدا هم رساند؛ حالا در مهر ۱۴۰۱ جمهوری اسلامی توانسته با ترکیب هواپیماهای نظامی و پهپادهای رزمی، آسمانی امن برای ایران و بازویی پرتوان برای جبهه مقاومت بسازد. ۲۰‌آوریل ۲۰۲۱ ژنرال «فرانک مک‌کنزی»، فرمانده وقت سنتکام (فرماندهی ارتش تروریست آمریکا در غرب آسیا و شمال آفریقا) در جلسه کمیته نظامی کنگره آمریکا با اشاره به قدرت بازدارندگی هوایی ایران در منطقه غرب آسیا گفت: «برای اولین‌بار از زمان جنگ کره، آمریکا فاقد برتری کامل هوایی به هنگام انجام عملیات است.»


🔻روزنامه ایران
📍 کسب منافع اقتصادی از حوزه سیاست خارجی
✍️علیرضا کوهکن
سیاست خارجی دولت سیزدهم، مبتنی بر اصول کلیدی به نام «واقع‌بینی» و «تلاش برای کسب منافع عینی» یا همان «اقتصاد‌محوری» تنظیم شده که در اهداف، جهت‌گیری‌ها و عملکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان به خوبی نمایان است. «واقع‌گرایی» و «اقتصاد‌محوری» عناوینی هستند که در طول یک‌سال گذشته، به نقشه راه کشور و سیاستمداران دولت تبدیل شده و دستاوردهایی را هم تاکنون در پی داشته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی جدای از شعار دادن‌ها و توجه به پرستیژ بین‌المللی - که پیش از این مرسوم بوده- به سمتی سوق یافته که حتماً باید دستاوردها و خروجی عینی از خود برجای بگذارد.
در یک سال گذشته این نقشه راه در چند مرحله جلوه‌گری کرده است؛ هنگامی که دولت مقوله‌هایی همچون دیپلماسی اقتصادی و سیاست همسایگی را برجسته می‌‌کند، وقتی که ایجاد توازن بین روابط شرق و غرب را مهم می‌‌داند و زمانی‌که قرن ۲۱ را قرن آسیا می‌‌نامد، نشان می‌‌دهد در سیاست خارجی به دنبال کسب منافع عینی است. متأسفانه سیاست خارجی ایران مدت زمان زیادی خود را مشغول بحث‌های بی‌خود و بی‌جهت ساخت. همواره بحث بر سر این موضوع شکل می‌گرفت که ایران با کدام کشورها رابطه داشته باشد و رابطه خود را با کدام کشورها به صفر برساند؛ با یک کشور رابطه داشته باشد و با کشوری از همسایگان هیچ مذاکره‌ای شکل ندهد. درحالی که در تمام دنیا برای برقراری رابطه با دیگر کشورها این‌گونه بحث نمی‌شود و سیاست خارجی به نظرات سایر کشورها گره نمی‌خورد. حال که با روی کار آمدن دولت سیزدهم نگرش جدیدی پدیدار شده، اثر آن در همین یک‌سال نمود واقعی یافته است. کسب منافع اقتصادی از حوزه سیاست خارجی «رشد» را نشان می‌‌دهد و گسترش روابط با قدرت‌های نوظهور را چه در قالب «شانگهای» و چه در چهارچوب «بریکس» که از جمهوری اسلامی برای شرکت در جلسه دعوت به عمل آمده در پی داشته است. این امر به صورت کامل نشان می‌‌دهد جهت‌گیری دولت در سیاست خارجی بر مدار درستی حرکت کرده است.
حال اینکه بدنه حاضر در میدان، توان اجرای این سیاست‌ها را دارند یا خیر، دغدغه جامعه نخبگانی را شکل می‌‌دهد. به این معنا که جدا از جهت‌گیری‌های سیاسی باید این سیاست‌ها را درست برقرار کنیم. اینکه چقدر شما کارشناس دیپلماسی اقتصادی دارید و چقدر بخش خصوصی و نیمه‌دولتی و دولتی اقتصاد می‌‌تواند در جهت همکاری خارجی و کسب منفعت از این طریق رفتار کند، می‌‌تواند موفقیت یا عدم موفقیت این سیاست را تحت‌تأثیر خود قرار دهد. اکنون یکی از مهم‌ترین فرصت‌های سیاست خارجی دولت در حال انجام است. سفر آیت‌الله رئیسی به نیویورک به منظور حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در دو زمینه حائز‌اهمیت بود. نخست؛ بیان مواضع و جهت‌گیری‌ها و دوم؛ مذاکرات دیپلماتیک. سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مصاحبه با رسانه‌های انگلیسی زبان و دیدار با مقامات کشورهای جهان که در خلال سفر به نیویورک رخ داد، برای ایران فرصت خوبی در تریبون جهانی رخ داد تا مواضع خود را در قبال بحران‌های مختلف و موضوعات حساس بین‌المللی بیان کند. این روزها مقامات متعددی از کشورهای مختلف در نیویورک در کنار هم جمع شده‌اند که نتیجه آن دیدارهای متعدد و به تبع آن مذاکرات دیپلماتیک خواهد بود. این فرصتی فوق‌العاده برای همگرایی سیاست‌ها و همکاری‌های گسترده در عرصه بین‌المللی است. ملاقات‌هایی که از خیلی از هزینه‌ها به دور است و همه افراد می‌‌توانند برای رفع مشکلاتی که در حالت عادی قابل حل نیست تلاش کنند.
رئیس‌جمهور ایران که وقت زیادی برای دیدارهای خارجی در نظر گرفته و به این حوزه اهتمام جدی دارد، از این فرصت حداکثر استفاده را کرد و دیدارهای متعددی را در برنامه کاری خود گنجاند. مهم‌ترین نتیجه این دیپلماسی که بتدریج خود را نشان خواهد داد، تأمین بیشتر منافع ملی با تأکید بر حوزه منافع عینی یعنی اقتصاد است. در ماه‌های گذشته نتیجه این سیاست، در آمار ارائه شده از میزان صادرات، واردات، سرمایه‌گذاری و مبادلات اقتصادی مشاهده شده و انتظار می‌‌رود از این پس نیز نتایج آن با پیشرفت چشمگیری ادامه یابد.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌
✍️

🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✍️


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 نبرد در جایی باشد که توان داشته باشیم
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
دولت سیزدهم اصرار دارد که دستاوردهای درخشانی در یک سال فعالیت خود داشته است و رسانه‌های تندرو ضداصلاحات که هواداری از رییسی را به مثابه پوشش برای جلوگیری از هر اصلاحاتی در نظام جمهوری اسلامی بهانه کرده‌اند رسانه‌های مستقل از دولت و نهادها را زیر فشار قرار داده‌اند که چرا از دستاوردهای دولت تمجید و تحسین نمی‌کنند. برخلاف بزرگ‌نمایی دولت و افراطی‌های آمریکاستیز کسب‌وکار شهروندان و نیز کسب‌و‌کار بنگاه‌ها و حتی دولت در یک سال تازه‌سپری‌شده با گذشته تفاوت معناداری را تجربه نکرده است و دگرگونی‌های سیاست خارجی و نیز دگرگونی‌های اجتماعی به سوی بدتر شدن پیش رفته و می‌روند. اقتصاد ایران در شرایط امروز از ادامه تحریم‌های آمریکا و افزایش احتمال گسترده و ژرف‌تر شدن آن و نیز از سویی کاهش فزاینده تقاضلی خانوارها و همچنین فشار سنگین دولت برای مالیات‌ستانی از هر فعالیت شهروندان و همچنین برهم‌فزایندگی و بازدارندگی سیاست‌های ناکارآمد پولی‌، بانکی‌، ارزی‌، و تجاری رنج می‌برد.
نشانه بدبختی دولت در کسری بودجه‌ای است که راه را برای دست کردن در جیب شهروندان و نیز حذف یارانه‌ای غذایی بازکرده است. نشانه بداقبالی و تیره‌روزی این فشارها بر خانواده‌ها کوچک شدن و کم‌قدرت‌تر شدن درآمد و قدرت خرید آنهاست.
نشانه ناخوشایند این شرایط بر بنگاه‌ها سخت‌تر شدن فروش در بیشتر رشته‌های صنعت و خدمات به دلیل کاهش قدرت و تقاضای کل است. حالا پرسش شهروندان نگران و آسیب‌دیده از دگرگونی‌ها از مدیران سیاسی و اقتصادی کشور این است که برنامه آنها برای بیرون کشیدن کسب‌وکار ایرانیان از این وضعیت ترسناک چیست و چه می‌خواهند کنند‌؟ در شرایطی که در سال‌های تازه‌سپری‌شده روی استفاده از توانایی‌های داخلی برای بیرون کشیدن اقتصاد اصرار شده است و دولت پیشین و دولت امروز نیز این را در حرف و عمل در دستور کار قرار داده و در مرکز سیاستگذاری‌ها به این شاخص توجه دارند، اما واقعیت این است که در داخل ایران منابع مالی به اندازه‌ای نیست که بتواند موتور محرک نیرومندی برای کشاندن کشتی به گل‌نشسته باشد.
تجربه نشان می‌دهد جا‌به‌جایی و دست به دست کردن منابع ریالی از این بازار به آن بازار و از این صنعت به آن صنعت همانند وعده‌ای که وزیر نفت داده و می‌دهد چاره کار نیست. از سوی دیگر فشار بر تولید با هدف فروش در بازار داخلی که روندی کاهنده دارد نیز به دلیل کاهش قدرت خرید شهروندان آب باریکی است که به دریا و اقیانوس وصل نیست. بنابراین باد به منابع بین‌المللی وصل شد. اما پیوند با اقتصاد جهان الزام‌هایی دارد که مدیران سیاسی کشور کلید آن الزام‌ها را می‌شناسند و در هر گفت‌وگوی کارشناسانه‌ای نیز آدرس آنها را می‌توان به آسانی داد. یکی از این الزام‌ها تغییر محل نبرد است. مقام‌های سیاسی ایران باید بدانند نبرد با غرب که الان در آن پابرجا مانده‌ایم با توانایی‌های امروز اقتصاد ایران به جایی نمی‌رسد.
الان روسیه هم که خود را دومین قدرت نظامی جهان می‌داند و هر روز نیز از تسلیحات نظامی مرگبار می‌گوید می‌خواهد جای نبرد را از نظامی‌گری به دیپلماسی تغییر دهد اما گیر افتاده است. ایران ارجمند روزی بر اوج می‌نشیند که دولت و شهروندان در پیوندی با زنجیره‌ای از اعتماد عمومی در راه آشتی گام بردارند. تا روزی که جای نبرد تغییر نیابد نباید منتظر معجزه در اقتصاد باشیم.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 منحنی معکوس رشد اقتصادی
✍️ دکتر مرتضی ایمانی‏‏‌راد
سطح نرخ رشد اقتصادی به‌دلیل اینکه با نرخ سال قبل سنجیده می‌‌شود، به‌عنوان یک عدد مطلق آن‌چنان قابل ارزیابی نیست. در واقع اگر نرخ رشد تنها برای یک سال بالا باشد مطلوبیتی ندارد و اگر پایین باشد، الزاما خبر بدی به حساب نمی‌‌آید. بنابراین برای فهم نرخ رشد هر چه سال‌های قبل و بعد را بیشتر کنیم و یک بازه زمانی را در نظر بگیریم، اطلاعات بیشتری به مخاطب می‌دهد و تصویر مناسب‌تری از روند اقتصاد به‌دست می‌آوریم.
برای ارزیابی اقتصاد ایران نیز لازم است رشد‌ها را در یک بازه زمانی بسنجیم تا به فهم منطقی‌‌تری از نرخ رشد سال جاری و سال‌های بعد دست یابیم. اطلاعات منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی نشان می‌‌دهد نرخ رشد اقتصادی سال۱۴۰۰ به میزان بسیار زیادی متاثر از نرخ رشد پایین دو سال قبل از آن بوده است.

وقتی به هر دلیلی نرخ رشد اقتصادی کشور برای چند سال منفی می‌‌شود، نرخ رشد مثبت پس از آن را باید تعدیل نرخ‌‌های رشد منفی تلقی کرد تا اینکه آن را ناشی از تقویت بنیان‌‌های تولید در نظر گرفت یا آن را به‌عنوان کارنامه مثبت اقتصادی قلمداد کرد. در سال‌های بعد از نرخ منفی رشد، ظرفیت‌‌های خالی به‌کار گرفته می‌‌شود و در نتیجه نرخ رشد خود به خود بالا می‌‌رود. واقعیت آن است که بنیان‌‌های اقتصادی در چند سال اخیر نه تنها در حال تقویت نبوده، بلکه به مرور زمان تضعیف هم شده است. بنابراین انتظار می‌‌رود که نرخ‌های رشد سال‌های آتی کم و کمتر شود.

اما این بنیان‌‌ها را می‌‌توان در این عوامل خلاصه کرد: کیفیت حکمرانی، انباشت سرمایه اجتماعی، بهره‌وری و بهبود فضای کسب‌وکار کشور. این عوامل اگر رو به تخریب نباشند، می‌‌توانند سال بعد از دوره نرخ منفی، رشد را مثبت کند. با این وجود اثری از تغییر محسوس مثبت در این عوامل نداریم.

از این رو انتظار داریم که نرخ‌های رشد اقتصادی روند نزولی را طی کنند. چراکه برای افزایشی شدن نیاز است که یا بهره‌‌وری بالا رود یا نیروی انسانی افزایش یابد یا کیفیت آن بهتر شود یا انباشت سرمایه بیشتری داشته باشیم یا در نهایت سطح تکنولوژی بالاتر رود. تقریبا همه این عوامل در سال‌های۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ غایب بوده‌‌اند. بنابراین انتظار نرخ رشد اقتصادی کمتر، واقع‌‌بینانه است. گذشته از اینها سرمایه اجتماعی، فضای کسب‌وکار کشور و کیفیت حکمرانی هم در حال بهبود نبوده‌اند.

در این میان باید به یک نکته اشاره کرد و آن اینکه متغیرهای برون‌زا می‌‌توانند این فرمول نرخ رشد را تغییر دهند. مثلا با یک توافق در پرونده هسته‌‌ای ایران، می‌‌توان برای مدتی نرخ رشد اقتصادی را بالا برد. اگرچه احتمال این توافق نیز در حال کمرنگ شدن است.
در مجموع اگر افق تحلیل خود را از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ گسترش دهیم که به اندازه یک برنامه پنج‌ساله می‌‌شود، می‌‌توان تغییرات نرخ رشد اقتصادی این دوره را به یک منحنی U معکوس شبیه‌‌سازی کرد. یعنی سال‌های منفی و سپس سال‌های میانی با نرخ رشد مثبت اما نه چندان خیره‌کننده و سپس کاهش نرخ رشد اقتصادی. در این صورت انتظار داریم سال‌های ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ نرخ رشد اقتصادی بر مبنای این منحنی نسبت به سال ۱۴۰۰، بدون تغییرات مثبت در عوامل بنیادین، کاهنده باشد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0