محمد فاضلی در این برنامه تاکید کرد که جامعه ایران ناآرام است؛ زیرا زیر سایه آیندهای زندگی میکند که نیازها و مطالبات او را برآورده نمیکند. همچنین در این میان تبعیض ساختاری زنان نیز حائز اهمیت است. اما ناآرامیها جز بعد اجتماعی، ریشههای اقتصادی نیز دارد. عبدالناصر همتی، نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و رئیس کل سابق بانک مرکزی در نامهای که روز دوشنبه خطاب به رئیسجمهور نوشت، به برخی از این علل و عوامل اشاره کرد. از نگاه او تداوم تحریمهای ظالمانه، ادامه تورم کمرشکن و بیثباتی در اقتصاد کلان به اوجگیری حوادث ناگوار اخیر کمک کرده است. در این میان برخی نمایندگان مجلس، با اذعان به مشکلات درصدد هستند با ارائه طرحهایی به اصلاح برخی رویهها همت بگمارند.
محمد فاضلی، جامعهشناس در برنامه «شیوه» تلویزیون گفت: جامعه ایران به دلیل آنچه برای خانم مهسا امینی پیش آمده، بسیار داغدار و ملتهب است. اول باید بدانیم جامعه ایران در چه وضعیتی است. ۸۶ درصد جمعیت پس انقلاب به دنیا آمدهاند. این جامعه گسترش یافته و بالغ شده و تحصیل کرده است. این جامعه از برخی عارضهها رنج میبرد. او گفت: نرخ بیکاری بسیار بالاست، بیکاری به شکل نابرابری بین زن و مرد تقسیم شده است؛ مردان پنج برابر زنان شاغل هستند.
نرخ بیکاری زنان ۱۳ درصد، نرخ بیکاری مردان ۲/ ۷ درصد. جوان ۱۸ تا ۳۵ سال دو برابر کل بیکار است. تعداد دانشجویان زن ۲۰ هزار بیش از مردان است، اما نرخ بیکاری آنها دو برابر است. نرخ مشارکت اقتصادی آنها یک پنجم است. طبیعی است من مثل زنان اسم این را بگذارم تبعیض ساختاری علیه زنان. به گفته او، طبق گزارش دو سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس، ما در طول دهه ۹۰ یک افول اقتصادی وحشتناک را تجربه کردیم. این افول در حدی است که اگر تا سال ۱۴۰۵ سالی ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشیم، تازه به جایی میرسیم که سال ۹۰ بودیم و این غیرممکن است! این جامعه ۶۰ درصد شاغلانش پوشش بیمه ندارند. این جامعه دچار ۴/ ۱۸ درصد فقر مطلق است، یعنی از هر پنج نفر، یکی در فقر مطلق به سر میبرد. این جامعهشناس با بیان اینکه ایران امروز جامعهای است که بهشدت بالغ شده است، گفت: تحصیلات بهشدت بالاتر رفته است، آگاهیها بهشدت افزایش یافته و این جامعه بهشدت جهانی شده است. این جامعهای که بزرگ شده، با یک ساختار حکمرانی مواجه شده که دائم دارد توانش را از دست میدهد. بهشدت بر سر موضوعات مختلف انرژیاش را هدر داده است. امروز با بحران محیطزیست و خشک شدن پیکرههای آبی مواجه هستیم، بحران مهاجرت نه فقط نخبگان بلکه تکنیسینها و نیروی کار را دربرمیگیرد. در سطح دولت نمیتوانید ادعا کنید که میانگین هوشی و ضریب و توانایی جامعهتان بالاتر از حکومتتان نیست. آدمهایی که در ساختار تصمیمگیری هستند میتوان گفت اکثریتشان از میانگین افراد جامعه پایینتر هستند. به گفته او، این وضعیت جامعه ایرانی را به استیصال رسانده و رویای توسعه دارد برباد میرود. جامعه احساس میکند تمام ظرفیتهایش را از دست میدهد. انسان موجودی است که در سایه آینده زندگی میکند. اکثریتی از جامعه احساسش این است که این مدل حکمرانی و مسیری که در حال طی آن هستیم، آیندهای برایش بنا نمیکند. جامعه ایران ناآرام است و حق دارد، زیرا زیر سایه آیندهای زندگی میکند که نیازها و مطالبات او را برآورده نمیکند. فاضلی گفت: سال ۹۰ نیز همین حرفها را میزدیم، اما عدهای گفتند آینده روشن است. ظرف این مدت ایران ۳۰درصد درآمد سرانهاش را از دست داده، مهاجرت افزایش داشته و پیکره آبهایش را از دست داده است. فاضلی گفت: در بستر چنین جامعهای بین مردم و حاکمیت مناقشاتی در جریان است که ابعادی دارد. مناقشات اقتصادی، بر سر ناکارآمدی و فساد، مردم مطالبهگرند در مورد حقوق زنان، بیکاری جوانان، سبک زندگی و مداخلهای که در مورد سبک زندگیشان میشود. مردم مخالفند که در میانکاله پتروشیمی ساخته شود. مردم مخالفند در بیابانهای بیآب ایران صنایع فولاد بسازند. با تخریب جنگلها مخالفند. با یک دهه رشد اقتصادی صفر مشکل دارند و با مجموعهای از تناقضات مشکل دارند. به گفته او، نمیتوانید از یک طرف به جمعیتی میلیونی بگویید مقاومت کنید، صبر کنید و بعد متوجه شوید مقاماتتان یک جور دیگری زندگی میکنند. وسایلشان را از جای دیگری میخرند و بچههایشان جای دیگری زندگی میکنند. ما تبدیل شدهایم به مجموعهای از مسائل حل نشده.
این جامعه انبوهی از مسائل حل نشده در ذهنش دارد. از محیطزیست، تورم چهاردههای، اسیدپاشی در اصفهان، مرگهای قبلی در بازداشتگاهها، تا به سرانجام نرسیدن پروندههای قضایی تا دههها موضوعی که در ذهنش باقی میماند و وقتی من توییت میزنم که ابراهیم رئیسی کار اخلاقی و درستی کرده به خانواده مهسا امینی زنگ زده، گفته بررسی میکنیم، مخاطب من ناسزا میگوید و میگوید کدام یکی به نتیجه رسیده که این دومی باشد. اینجا بحران عظیم شکل گرفته است. ما گرفتار مساله بحران اعتماد هستیم، یعنی سرمایه اجتماعی نداریم.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط