🔻روزنامه تعادل
📍 مرحله پیشابرنامهریزی در اقتصا د ایران
✍️ علی مزیکی
بلافاصله پس از مشخص شدن اسامی برندگان نوبل اقتصادی ۲۰۲۲ و اهدای این جایزه به چهرههایی چون، بنبرنانکه رییس پیشین فدرال رزرو امریکا، داگلاس دایموند و فیلیپ دیبویچ که هر سه اقتصاددانهای امریکایی نیز هستند و در حوزه مسائل مرتبط با موضوعات بانکی و مالی فعالیت میکنند، موضوع تاثیر بحرانهای بانکی و مالی در نزول شاخصهای اقتصادی در ایران نیز حسابی گرم شد. این روزها بسیاری از تحلیلگران، دانشجویان و مخاطبان اقتصادی میخواهند بدانند، مبتنی بر نظراتی که برندگان نوبل اقتصادی ارایه کردهاند، چگونه میتوان تفسیری تازه از نارساییهای نظامات بانکی کشور ارایه کرد و ردپای آنها در تورم بالا، کاهش رفاه و نزول شاخصهای اقتصادی جستوجو کرد. در این یادداشت به اندازه وقت اندکی که میسور است، تلاش میکنم، تکه عباراتی در این خصوص ارایه کنم.
۱) چهرهای چون بن برنانکه به جز اینکه در حوزه اقتصادی و آکادمیک فعالیت میکند و مقالات برجستهای به نگارش درآورده جزو نخستین روسای بانک مرکزی یا فدرال رزرو امریکاست که در سیاستهای پولی ایالات متحده نیز اثرات قابل توجهی به جای گذاشته است. تاثیر ایدههای برنانکه به خصوص در بحران اقتصادی ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ برجسته شد. زمانی که خطر هجوم مردم به بانکها در امریکا و بسیاری از کشورهای دیگر مطرح بود. باید توجه داشت، نمونههایی از این نوع بحرانها در ایران در زمان بحران صندوقهای قرضالحسنه در سالهای میانی دهه ۹۰ خورشیدی قابل رویت بودند. برخی افراد با استفاده از نفوذی که داشتند، صندوقهایی تاسیس کرده و پول مردم را دریافت کرده بودند، بدون اینکه برای این منابع برنامهریزی درست اقتصادی وجود داشته باشد. در آن برهه هزینه این خسارت از جیب مردم ایران پرداخت شد، اما معمولا در اقتصادهای پیش رو از طریق نظام تصمیمسازیهای اقتصادی معقول تلاش میشود، فضای ظهور این نوع بحرانها پیشبینی شود. در بحرانهای مالی سیاستهای پولی بسیار مهم هستند و ابزارهای مهمی در اختیار بانکهای مرکزی قرار دارد که از طریق آن با تورم و سایر نارساییها مقابله کنند. از سوی دیگر دایموند هم تلاش میکند عدم تعادلهای موجود در ساختارهای بانکی را شناسایی کند.
۲) بهطور کلی یکی از دلایل مهم مشکلات اقتصادی ایران مرتبط با سیاستهای پولی و بانکی کشور است. واقع آن است که در اقتصاد ایران مفهوم عینی به نام سیاستهای پولی وجود خارجی ندارد. چرا که بانکهای مرکزی ایران در شمایل یک کنشگر اقتصادی مستقل حضور ندارد. بانک مرکزی ایران انواع و اقسام ابزارهایی که سایر بانکهای مرکزی در کشورهای دیگر از آن استفاده میکنند را از خود سلب کرده است. به عنوان نمونه در شرایطی که در اقتصاد ایران بالاترین میزان سود بانکی پرداخت میشود، اما به بهانه مخالفت با ربا و... ابزار تعیین نرخ بهره برای تعادل بخشیدن به بازار از بانک مرکزی گرفته شده است. این در حالی است که با استفاده از تعادل بخشیدن به نرخ بهره میتوان در حوزههایی چون حجم پول، تورم، تولید و... اثرگذاری مثبت داشت. از سوی دیگر به دلیل وابستگی به درآمدهای نفتی در ایران و ذخایر ارزی بانک مرکزی و نحوه هزینهکرد این ذخایر ارزی، بانک مرکزی به ابزاری در دست دولتها بدل شده که امکان اثرگذاری ندارد.
۳) معادل شخصیتی مانند برنانکه در ایران شخصیتی مانند هشام پسران وجود دارد که اتفاقا در سالهای قبل، کاندیدای جایزه نوبل اقتصاد نیز شده بود. اما مساله اینجاست که ایران هرگز نمیتواند از ظرفیتهای کارشناسی خود در حوزههای گوناگون بهره ببرد. اگر شخصیتی مانند هاشم پسران سکان هدایت بانک مرکزی ایران را در دست داشت و اختیارات لازم و استقلال مناسب هم در اختیار او قرار میگرفت میشد بسیاری از مشکلات اقتصادی را پشتسر گذاشت. البته همه این موارد در گروی استقلال بانک مرکزی است که این روزها دولت و مجلس از طریق قانون بانکداری به دنبال محدود ساختن اختیارات آن است. باید توجه داشت که بروز نارسایی و عدم استقلال بانک مرکزی، اثرات منفی خود را در همه شؤون اقتصادی از جمله تورم بالا به جای میگذارد.
۴) تورم بالا باعث شده تا اقتصاد ایران با فقدان هماهنگی بنیادین در همه بخشها مواجه شود. حتی سیاستهای مالیاتی که به کنترل قیمتهای نسبی میپردازد تا حد زیادی تحت تاثیر تورمهای بالاست. یعنی آنقدر نااطمینانی در اقتصاد ایران زیاد است که نمیتوان قیمتهای نسبی را حتی تنظیم کرد. این روند باعث هدررفت منابع و... میشود. چرا نمیتوان قیمتهای نسبی را تنظیم کرد؟ چون تورم در ایران بالاست و یکی از دلایل اصلی تورم بالا در کشور، فقدان استقلال در بانک مرکزی است. برندگان جایزه نوبل اقتصاد راهکارهایی را ارایه میکنند که از طریق آن بتوان سیاستهای بانکی و مالی را به گونهای تنظیم کرد که از یک طرف تورم را مهار کند و از سوی دیگر تولید را رونق بخشد و سایر گزارههای اقتصادی را در وضعیت با ثباتتری قرار دهد.
۵) در ایران نه تنها به اصول آکادمیک و علمی اقتصاد توجه نمیشود، بلکه نظام تصمیمسازیهای اقتصادی و راهبردی کشور به گونهای است که باعث ایجاد مشکل و نارسایی در حوزههای اقتصادی و نظامات بانکی میشود. طرح بانکداری که اخیرا مجلس یازدهم تلاش برای تصویب آن را در دستور کار قرار داده از جمله ایدههای ناپختهای است که از یک طرف استقلال بانک مرکزی را تضعیف میکند و از سوی دیگر آن را در حد یکی ادارات تابعه دولتی پایین میآورد. در واقع نه تنها تلاشی برای نهادسازی و ارتقای سطح نهادهای کژکارکرد موجود نمیشود، بلکه تلاش میشود تا نهادهای حداقلی موجود نیز از ریشه و بن برچیده شوند. با این فرمان نمیتوان اقدام به اصلاح نظامات بانکی، مالیاتی، یارانهای و... کرد، چرا که تصمیمسازان خردمندانه تصمیمگیری نمیکنند. با این توضیحات به نظرم اقتصاد ایران هنوز باید یاد بگیرد که به اصول اقتصادی و علمی توجه کند. یعنی ما در مرحله پیشابرنامهریزی قرار داریم. در وهله نخست مسوولان ایرانی باید به اصول آکادمیک و علم اقتصادی باور داشته باشند تا در مراحل بعد بتوان گفت که چگونه میتوان از علم اقتصاد جهانی بهرهبرداری مناسبی برای اقتصاد ایران داشت.
🔻روزنامه همشهری
📍 محکمات تحلیل رهبری از حوادث اخیر
✍️ محسن مهدیان
اگر ۳سخنرانی رهبر انقلاب در ایام اغتشاشات را مرور کنیم، محکمات تحلیلی ایشان بهدست میآید. این محکمات مبنای تحلیل ایشان در حوادث مشابه است.و اما محکمات ثابت در هر ۳ سخنرانی چیست؟ به این فهم عدم اشاره مستقیم در سخنرانی اول نیز مرتبط به همین محکمات است.
یکم. «حوادث جزئی»
ابعاد ماجرا را چطور دیدند؟ حوادث جزئی.
تعبیری که در سخنرانی سوم باعث شد رسانههای دشمن در همان ساعت اولیه عصبانی شوند. فرامتن سخنرانی اول نیز همین بود. عدماعتنای رهبری نشان داد ماجرا بیاهمیت است.
اما چرا اهمیت نداشت و ندارد؟
برویم بند دوم.
دوم. «ملت مظلوم و مقتدر»
علت جزئی بودن این حوادث چیست؟ ملت مظلوماند ولی قوی ظاهر شدند.
یعنی چی؟
ملاک اهمیت یک مسئله در جمهوری اسلامی فهم و عملکرد مردم است. مردم اگر دچار شبهه و خطای محاسبه شوند، میشود فتنه. اگر مردم قوی ظاهر شوند صدمات عمیق نیست. مردم در این حوادث از همان ساعت اول صفشان را جدا کردند؛ حتی اگر اعتراض داشتند.
در سخنرانی دوم فرموند به این مردم ظلم شد ولی آنها قوی ظاهر شدند. مظلوم مقتدر برای اینجاست. این تعبیر را پیشتر درباره حضرت امام(ره) نیز فرموده بودند.
به همین دلیل در سخنرانی اول هیچ اشارهای به حوادث روز نکردند، چون روشن بود. سخنرانی دوم نیز اساسا تبیینی نبود و بلکه بیشتر از هر چیز سهمدهی و تعیین تکلیف دشمن و اخلالگران در سطوح مختلف بود. در سخنرانی سوم نیز فرمودند حواشی، حواستان را از اصل کار و تلاش پرت نکند.
سوم. «باطن حوادث»
عامل اصلی حوادث چیست؟ دشمن خارجی
در سخنرانی دوم فرمودند باطن این حوادث دشمن خارجی است. در جایی اظهار تعجب کردند که چطور برخی نمیبینند و هوشیار نیستند. بهانههای ظاهری را نیز کم اهمیت شمردند. در سخنرانی سوم نیز به دست دشمن در حوادث اخیر اشاره کردند که حتی برای صاحبنظران بیطرف خارجی نیز عیان است.
خلاصه اینکه در اراذل و اوباش و هیجانزدگیها و حتی نقش سلبریتیها و غیره نمانید.
چهارم. «حرکت را تحمل نمیکنند.»
انگیزه اصلی دشمن چیست؟ اینکه جمهوری اسلامی در حال حرکت است. این را نمیتوانند تحمل کنند.
در سخنرانی دوم تأکید کردند عامل اصلی دشمنیهای اخیر حرکت جمهوری اسلامی است. رشد و پیشرفت است. دستاوردهای دولت است. برای همین در سخنرانی سوم نیز بر همین تأکید و فرمودند مراقبت کنیم اصل کار و تلاش و پیشرفت درگیر این حاشیهها نشود.
پنجم. «بهانه است...»
با بهانه داخلی این حوادث چه کنیم؟ فرمودند دستاویز است.
فرمودند حجاب و غیره بهانه است. این نبود، سراغ موضوع دیگر میرفتند. در سخنرانی دوم فرمودند تا وقتی ایران قوی است. و در سخنرانی سوم فرمودند تا شعار اسلامی میدهیم دشمن فعال است.
خطای محاسباتی که باعث شد تحلیل خیلیها در این روزها گرفتار مسائل ظاهری و داخلی شود.
ششم. «همه یک حکم ندارند...»
ترکیب اخلالگران به چه نحوی است؟ سهمها متفاوت است.
تکلیف اوباش و مزدور و منافق و تروریست را مشخص کردند. حتی بین کسانی که از سر هیجان به خیابان آمدند(سخنرانی سوم) با کسانی از سر هیجان دست به تخریب زدند نیز فرق گذاشتند. (سخنرانی دوم).
در نهایت اینکه کار امنیتی و قضایی در کنار کار فرهنگی است.
در نهایت اینکه
این محکمات در تحلیل حوادث اخیر بر پایه چند گزاره اصلی است. این گزارهها در همه تحلیلهای رهبری تکرار میشود.
یکم. پیش میرویم. در حال حرکتیم؛ چه در امور مادی و چه معنوی.
دوم. مردم ما هوشیارند و اسلام و انقلاب میخواهند. لذا در ظواهر نمانیم؛ آن دختر بدحجاب نیز دل در گروی انقلاب دارد.
سوم. تا پرچم اسلام بهدست داریم، دشمن هست و البته فراتر از جمهوری اسلامی با ایران قوی نیز مخالفاند.
چهارم. رمز پیروزی تنها ایستادگی و پیشرفت است.
پنجم. پیروزیم؛ به حکم اِنتَنصُرُواالله ینصُرکم.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 شعبدهبازی با افکار عمومی
✍️ رضا صادقیان
کارکرد اصلی طیفها و احزاب سیاسی در دنیای امروز انتقال خواستههای شهروندان به اهل قدرت، اصلاح رویههای اشتباه و کمک به سیاستگذاریهای کمهزینه برای حکمرانی بهتر است.
طی دو روز گذشته واکنش رسانهها و نشریات وابسته به جریان اصولگرا و چهرههای متبوع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی همین طیف با توجه به اعتراضهای شهروندان و لمس نتیجه لجاجت در عرصه سیاست جالب توجه است. به نظر میرسد سرانجام و پس از دو دهه پیشه کردن لجاجت با هرگونه تغییر و اصلاح به این نتیجه رسیدهاند که به دنبال ترمیم رویکردها و حکمرانی براساس نیازهای امروز باشند. درخواست سکوت آنان از چهرههای جنجالی و پمپاژکننده نفرت در جامعه بسیار بااهمیت است.
لشکرکشی رسانههای اصولگرا پس از موضعگیری عجیب و تحریککننده دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر آنقدر گسترده و فراگیر بوده که احتمالا همین روزها خبر جابهجایی، برکناری و حاشیهنشینی این چهره جنجالی سالهای اخیر بازتاب خواهد یافت. اما پرسش اینجاست؛ مگر هفتههای گذشته، ماههای قبل و سالهای نهچندان دور با دهنکجی و بیمهری و استفاده از ادبیات نامناسب با انتقادات برخورد نمیکردید؟ چرا و با وجودی که از برخی رفتارهای نادرست و غلط آگاهی کامل داشتید در برابر این افراد سکوت کردید؟ دقیقا و به صورت مشخص سود حاصل از این سکوت برای کشور و شرایط امروز چه بوده است؟ براساس کدام برداشت از جامعه ایران و تغییرات فرهنگی که طی دو دهه گذشته رخ داده است دائم از چهرههای جنجالی و حاشیهساز به بهانههای مختلف دفاع کردید؟ با کدامین برداشت از آمارها و نظرسنجیهای صورتگرفته سایر مواضع جامعهشناسان را به دیوار انکار کوبیدید؟ مهمتر از این همه؛ چرا سخن دلسوزان نظام را به هیچ گرفتید و حال افراد تندرو را تهدید به افشاگری و متهم به نفوذ و برهم زدن نظم جامعه میکنید؟
وقتی رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی در برابر این افراد موضعگیری میکند، مساله اهمیت بیشتری پیدا میکند. نورنیوز درباره تکرار همین رویههای اشتباه از سوی رسانهها و خصوصا صداوسیما نوشته است: «گرچه صداوسیما با برنامه «شیوه» شکل و محتوای امیدوارکنندهای را در برنامههای گفتوگومحور در معرض نگاه مخاطبان قرار داد، اما رپرتاژ دیشب برنامه «ثریا» برای فردی که با اظهارات غیرکارشناسی و بعضا کذب شعور مخاطب را به سخره گرفت، نشان داد که تشخیص منافع ملی در رسانه ملی همچنان یک آرزوست.»این روزها میگذرد، ولی نیاز به اندیشیدن و جلوگیری از متراکم شدن خواستهها و نیازهای شهروندان در سایر بخشها و خصوصا حوزههایی که پتانسیل تبدیل شدن مساله به چالش و بحران و ابربحران را دارد برای دور شدن از فضای پرتنش در جامعه لازم و بلکه از نان شب هم واجبتر است. نمودارهای تغییرات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آمارهای فقر و فقر مطلق و بیکاری و امید به آینده و افزایش حاشیهنشینی و تورم و… را با دقت نگاه کنید قبل از آنکه واقعیت نمودارها با واکنش شهروندان روبهرو شود.
ناگفته نماند؛ اگر پیشه کردن چنین شیوهای قرار است فقط به نام یک و یا دو فرد ختم شود این داستان را از همین امروز رها کنید، مساله تغییر رویکردهای نادرست و تحمیلکننده هزینه به ساختار قدرت و تبدیل این همه به حکمرانی ممکن و مطلوب است و نه برکناری و یا جابهجایی برخی چهرههای پرحاشیه.
🔻روزنامه کیهان
📍 نور نبوی خاموششدنی نیست
✍️کمال احمدی
۱- فردا سالروز میلاد اشرف مخلوقات جهان و اعظم پیامبران، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است همان وجود مبارکی که با تولدش چهارده کنگره کاخ کسری به عنوان یکی از نمادهای شیطان بزرگ آن روز و امروز، فرو ریخت و آتشکدههای فارس خاموش شد و بتها با صورت به زمین افتادند. بروز این حوادث عبرتآموز، همگان اعم از کافر و خداپرست را آگاه ساخت که اتفاق جدیدی در راه است اتفاقی که بساط کفر و جهل و خودپرستی را برمیچیند و سفره توحید و قیاملله و مبارزه با شیاطین عالم را تا ابد میگستراند.
و چه زیبا امام راحل(ره) در سالروز ولادت رسول اعظم(ص) و امام صادق علیهالسلام فرمود؛ «آن چیزى که مىخواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول- صلى الله علیه وآله- قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى و فروریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکدههاى فارس و ریختن بتها به روى زمین... اینکه چهارده کنگره از کنگرههاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمىآید که یعنى در قرن چهاردهم این کار مىشود،
یا چهارده قرن بعد این کار مىشود؟».
و آیا این اتفاق رخ نداد؟ چهارده قرن پس از میلاد پیامبراعظم(ص)، انقلاب اسلامی به رهبری همان امام عزیز که از سلاله نبوی بود در ایران بنیان نهاده شد و کنگرههای کاخ سفید را به عنوان نماد شیطان بزرگ امروز به لرزه درآورد تا جایی که باراک اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا در کتابش اذعان کرد «اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشمانداز ژئوپلیتیک دوران ریاستجمهوری من را شکل میداد، اغراق نکردهام.»
این اعتراف به قوی بودن انقلاب اسلامی ایران بیجهت رخ نداده، آمریکاییها به عینه دیدهاند پهپاد فوق پیشرفتهشان با یک موشک ایرانی سرنگون شده، پایگاه مجهز و امنیتی عینالاسدشان با رگبار موشکهای ایرانی به تلی از خاک بدل گشته، نظامیان متجاوزشان در خلیجفارس بارها تسلیم اقتدار نیروهای انقلابی ایران شدهاند و همه اینها در حالی رخ داده که هیچ کشوری در دنیا پس از جنگ جهانی دوم جرات رویارویی با آمریکائیها را نداشته است اما ایران اسلامی این هیمنه پوشالی را به چالش کشیده است. در کنار اینها مستندات آماری مراکز پژوهشی هم حکایت از پیشرفت روزافزون قدرت ایران دارد طبق یکی از همین پژوهشها که چهارسال پیش(۲۰۱۸) انجام شد ایران رتبه دوم در زمینه پیشرفتهترین کشورهای جهان در حوزه سلولهای بنیادین را داراست، جزو ۱۳کشور دارنده چرخه کامل سوخت هستهای و یازدهمین کشور از نظر توسعه فناوری فضایی و فناوری پرتاب ماهواره است. همچنین ایران سیزدهمین قدرت نظامی جهان بدون در نظر گرفتن امکانات و تجهیزات سپاه پاسداران است. رشد اقتصادی ایران نیز با وجود مشکلات تحریمی افزایشی است تا جایی که صندوق بینالمللی پول که رشد اقتصادی سال ۲۰۲۱ ایران را نزدیک دو درصد پیشبینی کرده بود، در اردیبهشت ۱۴۰۱ رسماً اعلام نمود آن محاسبه اشتباه بوده و رشد اقتصادی ایران در این سال، ۷/۳ درصد بوده است.
۲- البته قیام لله حضرت ختمی مرتبت، برای پیامبر اعظم(ص)
کم هزینه نداشت؛ از فشارهای قبیلهای و تحریمهای اقتصادی سخت و طاقتفرسا تا جنگ روانی نظیر توهین و ناسزا و حتی آزارهای جسمی به حضرتشان که در یک نمونه یکی از مشرکان به نام «عقبهًًْ بن
ابی معیط» پیامبر را در حال طواف دید و ناسزا گفت و عمامهاش را به دور گردن آن حضرت پیچید و از مسجد بیرون کشید که البته عدهای از ترس بنیهاشم پیامبر صلی الله علیه و آله را از دست او گرفتند.
همو عبایش را بر گلوی حضرت انداخت و تا حد کشتن فشار داد.
علاوه بر این آزارهای جسمی و روانی حملات متعدد نظامی مشرکان در زمان حضور پیامبر(ص) در مدینه را هم به فهرست رنجهای ایشان اضافه کنید و خلاصه به فرمایش امام راحل(ره) «بهاندازهای که برای پیغمبر اکرم گرفتاری پیش آمد، برای هیچ کس پیش نیامد ولی ایشان تا آخر ایستادند و به تکلیفشان عمل کردند.» یا اینکه «پیغمبر بزرگ اسلام ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با آن زحمات و رنجهای طاقتفرسا در راه هدف، ازجهاد(علیه) ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید.»
این سیره نبوی، تکلیف آحاد مسلمانان و مومنین را مشخص کرده که در مسیر حق نبایستی از دشمنیها، مصایب و سختیها به تنگ آمد و خدای ناکرده دست از مقاومت کشید. رهبر معظم انقلاب در بیانی حکیمانه علاج این دشمنیها را ایستادگی دانسته و فرمودهاند «خداوند متعال به پیغمبرش در مقابل مشکلات فرمود: فَاستَقِم کـَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک (سوره هود/۱۱۲)؛ استقامت، ایستادن. البتّه ایستادگی سختیهایی هم دارد، نه اینکه کار آسانی است؛ لکن
تسلیم شدن، سختیهای بیشتری دارد؛ فرقش هم این است که شما در راه استقامت و مقاومت هر سختیای که متحمّل بشوید، خدای متعال به شما اجر خواهد داد: ذلِکَ بِاَنَّهُم لا یُصیبُهُم ظَمَاٌ وَ لا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَهًًْ فی سَبیلِ اللهِ وَلایَطَئونَ مَوطِئًا یَغیظُ الکُفّارَ وَ لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلًا اِلّا کُتِبَ لَهُم بِه! عَمَلٌ صلِح.(سوره توبه / ۱۲۰) هر سختیای که شما تحمّل بکنید، یک عمل صالح است؛ در حالی که اگر تسلیم دشمن بشوید، سختیهایتان هیچ اجری هم پیش خدای متعال ندارد، بلکه تن به ظلم دادن مجازات هم دارد. قرآن این جوری دستور میدهد: نه ظلم کنید، نه زیر بار ظلم بروید.»
۳- پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله بسیار رئوف و مهربان بود و قرآن در مورد ایشان میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَهًٍْ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ(آل عمران/۱۵۹) به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوى و مهربان هستى، اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراکنده مىشدند.» اما همین پیامبر مهربان، در مورد افرادی که نظم جامعه اسلامی را بر هم زده و مسلمانی را میکشتند یا میترساندند، هرگز کوتاه نیامده و رأفت اسلامی را جاری نمیکردند، بلکه به شدت با آنان برخورد میکرد تا نظم به جامعه اسلامی برگردد. به طور مثال حضرت با یهودیان اطراف مکه که در قلعه خیبر بودند، پیمان دوستی و صلح بسته بود، اما وقتی آنان پیمان شکسته و شروع به کارشکنی کردند و نظم جامعه اسلامی را بر هم زدند، حضرت با آنان وارد جنگ شد و آنها را شکست داد و خیبر را فتح و غائله را تمام کرد. همچنین نقل شده چند نفر از قبیله «عرینه» به حضور پیامبر آمده و مسلمان شدند؛ اما به خاطر بیماری، حضرت آنان را به محلی خوش آب و هوا به نام «ذیالجدر» نزدیک کوه «عیروت» که شتران و شتربانان در آنجا بودند فرستاد آنان وسوسه شده، شتربان را کشته و ۱۵ شتر را به سرقت بردند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز با شنیدن این سخن «کرزبنجابر فهرى» را با تعدادى از سربازان به دنبال آنان فرستاد و این تعدی را بدون پاسخ نگذاشت.
این روزها که عدهای آشوبگر با خطدهی و حمایت مستقیم بیگانگان قصد برهم زدن نظم عمومی جامعه اسلامی را دارند باید با تأسی به همان سیره نبوی، قاطع و محکم دربرابر این اراذل و اوباش ایستاد و دست تعدی آنها به امنیت مردم را بیملاحظه قطع کرد.
۴- نکته پایانی اینکه تجربه تاریخی نشان داده تمام جسارتکنندگان و هتاکان به پیامبر اعظم(ص) و دین مبین اسلام در نهایت خوار و ذلیل شدهاند از ابی لهب و همسرش گرفته تا سلمان رشدی هتاک که دقیقا ۲ماه پیش هدف انتقام الهی به دست یک جوان مومن قرار گرفت و احتمال قوی به درک واصل شده است اما غربیها حتی جرات انتشار خبر مرگش را هم ندارند.
دشمنان انقلاب اسلامی ایران نیز اعم از ریگان، بوش پدر، صدام، رجوی و... در طول چهل و چندسال گذشته بارها خواب و خیال براندازی این نظام نبوی را در سر پروراندند اما همه آنها خوراک
مار و مور شدند. رهبرمعظم انقلاب چندسال پیش در پاسخ به یاوگوییهای ترامپ درباره ایران به استمرار خباثت همه مسئولان مختلف آمریکایی در همه سالهای پس از انقلاب اشاره کردند و فرمودند: «کسانی که آن خصومتها را نسبت به ملت ایران انجام میدادند، اکنون استخوانهایشان زیر خاک است اما جمهوری اسلامی ایستاده است، این آقا هم روزی بدنش زیر خاک میرود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده و سرافراز خواهد بود.»
🔻روزنامه ایران
📍 سیکا؛ مرکزی برای رفاه و امنیت جهانی
✍️ حسین امیرعبداللهیان
سفر جناب آقای دکتر رئیسی به آستانه قزاقستان به دعوت رسمی جناب آقای قاسم ژورمات توکایف همتای قزاقستانی برای دیدار رسمی دوجانبه و همچنین شرکت در ششمین نشست سران «کنفرانس تعامل و اعتمادسازی در آسیا» (سیکا) انجام میگیرد. برگزاری نشست سران سیکا با توجه به شرایط منطقه و وجود طیف گوناگونی از موضوعات، فرصتها، چالشها و تهدیدات مشترک، فرصت مغتنمی برای رایزنی و تبادل نظر مقامات عالیرتبه کشورهای عضو خواهد بود. تأسیس «سیکا» به عنوان سازکار و بستری متشکل از کشورهای آسیایی در اکتبر ۱۹۹۲ در چهل و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد بهمنظور ارتقای روابط دوجانبه، همگرایی و همکاری منطقهای و ایجاد صلح، ثبات و امنیت در قاره کهن آسیا به پیشنهاد رئیسجمهور پیشین قزاقستان به تصویب رسید.
با توجه به شرایط ژئوپلیتیک و امنیتی آسیا و تمرکز و شکلگیری تدریجی قطبهای مهم قدرت سیاسی و اقتصادی در این قاره، پیشبینی میشود که مرکز ثقل جهانی ژئوپلیتیک و ژئواکونومی جهان بتدریج به سمت این قاره تمایل یابد. همچنین نظر به افزایش قدرت اقتصادی کشورهای این منطقه، قرن حاضر را «قرن شکوفایی آسیا» تعبیر و نامگذاری کردهاند. جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای افزایش نقش قاره آسیا در موضوعات جهانی و تقویت امنیت منطقهای، از روز نخست عضو فعال و مؤثر این سازکار منطقهای (سیکا) بوده است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور مهم و کلیدی منطقه و پرچمدار مبارزه با تروریسم، افراطگرایی و یکجانبهگرایی، همواره همکاری، همافزایی و یافتن راههای دستیابی به منافع مشترک را در منطقه و جهان پیگیری کرده و در همین راستا، دست دوستی و آغوش برادری خود را به سوی همسایگان و در حقیقت تمام کشورهای این منطقه گشوده است.
جناب آقای دکتر رئیسی، رئیسجمهور، دکترین مبتنی بر سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و هوشمند را در دستور کار خویش قرار داده و در این رویکرد، روابط با همسایگان و کشورهای آسیایی در اولویت سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. تقویت روابط سیاسی و اقتصادی در منطقه با تکیه بر پیوندهای مشترک تاریخی، تمدنی، فرهنگی، دینی بخشی از محورهای تحرک و ارتباطات جدید خواهند بود. چنین نگاه و رویکردی گویای این باور عمیق است که اشتراکات ما در این منطقه به مراتب بزرگتر و مستحکمتر و مهمتر از تفاوت دیدگاهها است.
صلح و امنیت پایدار و رفاه اقتصادی مردم منطقه و عدم دخالت قدرتهای فرامنطقهای، از جمله ارکان اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. از سوی دیگر، امروزه کشورهای منطقه به درستی به این شناخت مشترک رسیدهاند که امنیت، رفاه و توسعه پایدار با همافزایی منطقهای و همکاری جمعی و بومی حاصل میگردد و ضمن افزایش فرصتها، تهدیدات را نیز کاهش میدهد. بر این مبنا، جمهوری اسلامی ایران اعتقاد راسخ دارد که آسیا به عنوان گهواره تمدن بشری و مکاتب اعتقادی جهانشمول باید سرزمینی عاری از خشونت و افراط بوده و با تفکرات تروریستی و داعشگونه مقابله کرده و فرهنگ عدالتمحوری، اعتدال، مدارا و گفتوگو را ترویج و تبیین کند. جمهوری اسلامی ایران بر ارتقای همکاری بینالمللی، چندجانبهگرایی، مقابله با یکجانبهگرایی و همچنین رفع تحریمهای ظالمانه یکجانبه که مانعی جدی در مسیر توسعه و پیشرفت کشورها به شمار میرود، تأکید جدی دارد. جمهوری اسلامی ایران خواهان جهان عاری از سلاحهای هستهای بوده اما استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای را بخشی از حقوق اولیه و بدیهی همه کشورها میداند. در اتخاذ سیاستهای دوگانه، واضح است که ایجاد ناامنی و استفاده ابزاری از گروههای تروریستی میتواند به بیثباتی گستردهای منجر گردد که بدون شک برای همه کشورهای جهان جز رنج و بدبختی چیزی به همراه نخواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران بر همکاریهای منطقهای در جهت تأمین رفاه عمومی برای مردم منطقه و افزایش همکاریهای پزشکی، بهداشتی، بهرهبرداری از ظرفیت ترانزیت، حفظ محیط زیست و ... تأکید میکند. بر این اساس، تلاش برای حل بحرانهای منطقهای نیز اولویت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که تحقق آن زمینه اولیه همکاریهای منطقهای را فراهم خواهد آورد. در چهارچوب عدالتمحوری نیز ضروری است تا بحران فلسطین و حقوق از دسترفته مردم این سرزمین استیفا گردیده و بحران دیرینه غرب آسیا خاتمه یابد. در این میان کشتار هدفمند و سیستماتیک مردم بیگناه فلسطین و غصب سرزمین و خانههای آنان، ناکارآمدی نهادهای بینالمللی حقوق بشر را در جلوگیری از این ظلم و بیعدالتی آشکار و نقض فاحش حقوق بشر در معرض دید افکار عمومی جهانیان قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران مخالف توسل به جنگ در یمن، سوریه، اوکراین و ... است.
نزدیکی بیشتر و تعامل مؤثرتر میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای همسایه و همچنین گسترش ارتباطات میان سیکا و اکو، زمینههای مناسبی را برای تعاملات سیاسی و اقتصادی ایجاد خواهد کرد. تحکیم پیوندهای اقتصادی و سرمایهگذاریهای مشترک میان اعضای مهم و علاقهمند سیکا نیز ازجمله مؤثرترین راهکارها برای ارتقای همگرایی منطقهای در اقتصاد جهانی خواهد بود؛ زیرا انجام پروژههای مشترک اقتصادی و سرمایهگذاریهای مشترک میتواند به تحکیم بیشتر همگرایی آسیایی منجر شود. گسترش ترانزیت و کریدورهای حمل و نقل، همکاری در حوزه انرژی، همکاری مستقیم بانکی، مدیریت منابع آبی و دیگر اشکال همکاریهای اقتصادی باید در اولویت همکاریهای دولتهای عضو سیکا قرار گیرد.
در نشست اخیر سیکا پیشنهاد ارتقای آن به یک سازمان بینالمللی منطقهای با جمعیتی بالای سه میلیارد نفر مطرح شده که میتواند ترتیبات منطقهای را از مرحله تعامل ایستا به سوی همکاریهای سازنده و اجرایی رهنمون کند. این مسأله میتواند منجر به همگرایی هرچه بیشتر همکاریهای سیاسی و اقتصادی میان کشورهای آسیایی شده و در عرصه بینالمللی نیز نقش مهمی را برای حل بحرانها برعهده گیرد. اگر چه شفافیت، گامبهگام بودن و اجماع همه کشورها در این روند مهم و ضروری تلقی میشود. امیدواریم سیکا در مسیر ارتقای گفتوگو، تفاهم و همکاری میان اعضا به منظور تحقق اهداف کنفرانس گام مهمی برداشته و نقش و جایگاه خود را در زمینه صلح، ثبات و امنیت منطقهای و جهانی تقویت نماید.
🔻روزنامه شرق
📍 ایران قوی
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
مقام معظم رهبری در سخنان اخیرشان تصریح کردند که دشمنان، ایران قوی را نمیخواهند و صد البته این سخنان تصریحی بود بر آنچه در طول سالیان دراز «برخلاف آنان که میگویند ما ایران را خرج اسلام خواهیم کرد» عملا برای تعالی ایران تلاش کردهاند. در این مختصر میخواهیم نگاهی کنیم به ایران قوی و ببینیم چه کسانی دانسته یا ندانسته در جهت تضعیف ایران قدم برداشتهاند و ایران قوی چه معنایی دارد و چگونه میتواند در عرصه گیتی بروز و ظهور کند. برای تصور ایران قوی ناچار به مثالی روی میآوریم. یک بطری پلاستیکی آب را در نظر بگیرید که پر از آب است و درِ آن بسته است. با نیروی معمولی نمیتوان آن را تغییرشکل داد؛ یعنی اگر پوسته پلاستیکی مقاومت نداشته باشد، آب درون بطری مانع از فشردهشدن آن میشود. حال تصور کنید آب آن تا نیمه یا خالی باشد. بطری با یک فشار ساده دست تغییر شکل میدهد؛ درحالیکه در حالت اول اگر هم بطری سوراخ شود و آب از آن به بیرون تراود، مدتی میتواند مقاومت کند. میتوان کشور را به آن بطری تشبیه کرد. پوسته اطراف یعنی مرزها باید قوی باشد؛ اما این قدرت طبعا حد و حدودی دارد. اگر داخل کشور قدرتمند و توانمند باشد، فشار به پوسته خارجی با توانمندیهای داخلی خنثی میشود و حتی اگر رخنهای در مرزها پدیدار شود، نیروی داخلی توان پوشش آن را دارد. شکی نیست که قدرت نظامی و توان دفاع از سرحدات یکی از ارکان اصلی کشوری قوی و نیرومند است و این به معنای آن است که باید تجهیزات و تدارکات کافی وجود داشته باشد و نیز نیروهای توانمند و فداکار و مخلص عامل اجرائی آن باشند؛ اما قویبودن یک کشور صرفا به قویبودن نیروهای نظامی خلاصه نمیشود و چهبسا برخی جاها نتیجه عکس دهد؛ مانند آلمان در جنگ جهانی دوم که دارای نیروی نظامی بس قدرتمند بود؛ اما همین قدرت نهایتا به تلاشی آلمان انجامید. اگر به مؤلفههای قدرت و قویبودن کشور توجه کنیم، به دو مؤلفه اصلی میتوانیم دسترسی پیدا کنیم؛ یکی قدرت بیرونی که عبارت از قدرت نظامی یعنی پوسته کشور و همراه آن قدرت دیپلماسی و نفوذ در کشورها اعم از نفوذ سیاسی یا اقتصادی است و دوم قدرت درونی که میتوان برخی مؤلفههای آن مانند قدرت سرزمینی، قدرت علمی و فناوری، قدرت خودکفایی و تولید، قدرت یکپارچگی مردمی و امید به آینده و قدرت پاکدستی و صداقت و فسادزدایی را نام برد. اگر بخواهیم ایرانی قوی داشته باشیم، باید مؤلفههای مختلف را مورد توجه و بررسی قرار دهیم و برای هریک از موارد یادشده برنامهای برای قدرتمندشدن طراحی کرده و عمل کنیم، وگرنه تکیه بر قدرت تکساحتی نمیتواند متضمن پیشرفت ملت باشد. به هر حال قویبودن تنها یک وسیله است و با آن باید به اهداف متعالی برای ملت و مردم دست یازید، وگرنه صرف قویشدن خاصیتی ندارد. میتوانیم مؤلفههای قدرتمندی کشورمان را حسب آنچه آمد، به صورت بسیار خلاصه مرور کنیم و طبیعی است که نه مؤلفههای قدرت به همین تعداد محدود میشود و نه متن بررسی امری دقیق و کامل است و آنچه خواهد آمد مجموعهای از اطلاعات و استنباطهای عمومی است که در رسانههای رسمی داخلی نیز به نوعی ذکر میشود.
۱- قدرت نظامی و دیپلماسی خارجی: براساس آنچه برآورد میشود، ایران از لحاظ فناوری و تولید نظامی و نیز آموزش و تجهیز پرسنل اعم از ارتشی، سپاهی و بسیجی پیشرفت چشمگیری کرده است؛ امری که باید همچنان با قوت و قدرت ادامه یابد؛ اما متأسفانه در زمینه دیپلماسی جهانی و نفوذ اعم از سیاسی و اقتصادی جایگاه مطلوبی ندارد. نشانههای آن از قبیل آرای کشورهای مختلف در شورای امنیت یا مجمع عمومی در برهههای مختلف میتواند هشداری در این زمینه باشد.
۲- قدرت سرزمینی: همه اطلاعات و آمار منتشرشده در پژوهشهای رسمی که در رسانهها نیز منتشر میشود، دلیل برآسیب سرزمین ایران از طریق هدررفتن آب، نشست دشتها، خشکشدن تالابها، کمشدن پوشش جنگلی، آلودگی رودخانهها و سرانجام بیابانزایی و به خطر افتادن کشاورزی و باغداری و حتی زیربناهای ملی در کشور است. سرزمین تکیده و برهوت حتما دلیل بر نبود توانایی و قدرت کشور است.
۳- قدرت علمی و فناوری: حسب آنچه بیان میشود، در برخی فناوریها مثل فناوری نانو پیشرفتهایی در کشور دیده میشود. متأسفانه جریان علمی در دانشگاههای کشور، به تصدیق دانشگاهیان دچار ضعفهایی است و فناوری در واحدهای تولیدی عموما -هم به دلیل تحریم و هم به دلیل عدم کفایت هستههای فناوری- نتوانسته با نیازهای کشور خود را تطبیق دهد؛ بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که قدرت فناوری کشور در حد مورد نیاز نیست.
۴- قدرت خودکفایی و تولید: با وجود مصرف مسرفانه انرژی در کشور اعم از برق، گاز، بنزین و فراوردههای نفتی نه تولید صنعتی مانند اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه میتواند نیازهای داخلی و صادرات را تأمین کند و نه تولید کشاورزی نیازهای واقعی را تأمین میکند و سالانه حدود ۲۰ میلیارد دلار محصولات کشاورزی وارد میشود. در اینجا از طرح مباحث دیگر مانند یکپارچگی مردمی و امید به آینده و میل به مهاجرت و خارجکردن سرمایه از کشور و پاکدستی خواص و عموم و فسادزدایی میگذریم اما میخواهیم اشارهای به آنان که ندانسته یا دانسته دشمن قدرت کشور هستند، داشته باشیم. آنکه مردم را نادان میانگارد، آنکه به منابع طبیعی کشور بیاعتناست، آنکه ورود قاچاق کالا به کشور میکند یا چشم بر آن میبندد، آنکه به عدالت داوری نمیکند، آنکه در مصرف آب و برق و گاز اسراف میکند، آنکه وعده ناشدنی به مردم میدهد، آنکه آگاهی و اطلاعات را از مردم دریغ میکند، آنکه بهنوعی میاندیشد و نوعی دیگر بیان میکند و دیگرانی که عمل مشابه انجام دهند، خود دانسته یا ندانسته دشمن قویشدن ایران هستند. دشمن تنها در خارج کشور نیست، دشمن تنها عوامل خارجی در ایران نیستند، بسیاری با اعمال خود عملا دشمن قویشدن ایران هستند. به خود نگاه کنیم. آیا در زمره علاقهمندان به قویشدن ایران هستیم یا شخص دیگری هستیم؟
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 آرماگدون هستهای
✍️ دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور
اظهارات اخیر جو بایدن درباره جدی گرفتن صحبتهای پوتین که از هر وسیلهای در جنگ اوکراین استفاده خواهد کرد و «طرح بحث احتمال برخورد هستهای» و بهکار بردن واژه «آرماگدون» و ارجاع به بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲ برای همه دستاندرکاران مسائل بینالمللی در خارج از آمریکا و برای تحلیلگران آمریکایی در داخل این کشور بیتردید ضربه و شوکی در خور عنایت بود.
آرماگدون واژهای است که از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان به عاریت گرفته شده و ناظر بر برخورد خونین و مهلک جنگهای آخرالزمانی است و بحران موشکی کوبا، دقیقا در ۶۰سال پیش در این ماه، بزرگترین بحران دوران جنگ سرد بود که احتمال برخورد اتمی بین دو ابرقدرت را با استقرار موشکهای شوروی در کوبا جدی کرد و نهایتا بعد از افزایش تنش در دوران کندی، روسها حاضر به برچیدن موشکهای خود از کوبا شدند. حرفهای بایدن بهگونهایکه منعکس شد، فضای روانی خاصی از ترس و نگرانی را ایجاد کرد. بعد از آن سخنان، مقامات آمریکایی سعی کردند که فضا را تا حدودی آرام کنند و بگویند که هنوز اطلاعات دقیق و مبتنی بر فعالیتهای پنهان از تحرک هستهای روسیه ندارند و لذا احتمال آن مطرح است نه قطعی بودن وقوع آن.
سخنان بایدن را که شاید سنگینترین اظهارات سیاست خارجی او در دو سال گذشته باشد، چگونه میتوان تجزیه و تحلیل کرد؟
در فضای جاری جهانی و داخلی آمریکا، حداقل سه مفهوم اساسی میتواند ما را در واکاوی این سخنان یاری کند: «جنگ روانی- استراتژیک آمریکا و روسیه»، «بار انتخاباتی داشتن» و «خشن شدن زبان تعاملات بینالمللی.»
الف- جنگ روانی- استراتژیک آمریکا و روسیه. نبرد استراتژیک که در واقع از پایان جنگ سرد در ۱۹۹۱ آغاز شد، با جنگ روسیه علیه اوکراین وارد مرحله نوین و کاملا سرنوشتسازی شد. دو عنصر «روانی» و «استراتژیک» در کنش و واکنش بین مسکو و واشنگتن در سه دهه گذشته بهطور عام و در هشت ماهی که از جنگ اوکراین میگذرد، به مفهوم روانی «برتری» و «غلبه» بسیار جدی داده است.
غرب و آمریکا در پی آن بودند و هستند که به روسیه بقبولانند که برترند و روسیه با فراز و نشیبهای گوناگونی و بعد از پذیرش اولیه برتری غرب و در مراحل بعد، رد برتری غرب و تاکید بر هویت و ارزشهای متفاوت خود، وارد رویارویی روانی- هنجاری پیچیدهای شد که همچنان ادامه دارد. بهطور کلی باید گفت که ابعاد و جنبههای روانی، هیچگاه مانند شرایط کنونی روابط بینالمللی برجسته نبودهاند. اما این وجه روانی، همراه با وجه استراتژیک است که با غلبه نظامی، اهمیت یافتن دوباره ژئوپلیتیک و بازنویسی حوزههای نفوذ همراه است. جنگ اوکراین مظهر این وجوه همزاد روانی و استراتژیک است. در چنین فضایی هر دو طرف از هر ابزاری استفاده میکنند و جالب آنکه «استفاده از هر ابزار» هم در لفظ است و هم در عمل. سخنان بایدن خودابزار روانی - استراتژیک است؛ مخصوصا اگر در نظر داشته باشیم که در ۱۹۶۲ و بحران معروف موشکی، کندی دموکرات و آمریکای قوی، پیروز شدند.
ب- بار انتخاباتی داشتن. سخنان بایدن فقط درباره استراتژی نیست. با وجود چهارهفته به برگزاری انتخابات میاندورهای سرنوشتساز، هر حرف و اقدامی بار انتخاباتی دارد. انتخابات پیچیده شده است و روز به روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود. با وجود تکانهها و اقدامات دولت بایدن در حوزه اقتصادی و افزایش اندک ولی قابل ملاحظه او در افکار عمومی با نرخ حدود ۴۳درصد، چالشهای فراوانی فرا راه بایدن و همحزبیهای دموکرات او قرار دارد. این چالشها متعدد و چند لایهاند.
لایهای از این چالشها، ابعاد اقتصادی را دربرمیگیرد. در رأس آنها مساله قیمت مواد سوختی و بنزین است. این بسیار قابل تامل است که گروه موسوم به اوپکپلاس، تصمیم به کاهش تولید نفت گرفت که مواضع تند بایدن هم در آن موثر بود. هرچند درباره و میزان اثرگذاری آن، هنوز به دقت نمیتوان سخن گفت، ولی افزایش قیمت بنزین، بدون چالش برای بایدن نخواهد بود. علاوه بر این بررسیهای اقتصادی، احتمال افزایش تورم و حتی امکان به وجود آمدن شرایط رکود در سال آینده در آمریکا را نشان میدهند. از نظر اجتماعی، تسلط محافظهکاران بر دیوان عالی کشور و امکان اتخاذ تصمیم در چند پرونده مهم قضایی که پیامدهای سیاسی دارند، مانند پرونده چگونگی تقسیمات داخلی ایالتها در امر رایگیری، چالشهای جدی برای دولت بایدن فراهم میکند.
در چنین فضایی طرح بحرانی در تراز بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲ و برابرسازی آن شرایط با امروز به ارتقای موقعیت بایدن بهعنوان رئیسجمهور جاری کمک میکند. باید در نظر داشت که در بحرانها مخصوصا بحرانهای سیاست خارجی آمریکا، شخصیت و نقش رئیسجمهور برجسته میشود. اما ماورای استفاده ابزاری از مباحث مربوط به برخورد اتمی در حوزه انتخابات باید توجه داشت که تحول عمدهای در جهان روابط بینالمللی رخ داده و آن خشن شدن زبان تعاملات بینالمللی است.
ج- زبان خشن بینالمللی. در سه دههای که از پایان جنگ سرد میگذرد، به مرور زبان بینالمللی خشنتر شده است. جنگهای بالکان دهه۹۰، وقایع تروریستی یازده سپتامبر۲۰۰۱ و حملات آمریکا به افغانستان و عراق و موضوع تغییر رژیمها مخصوصا با طرح بحث مسوولیت حمایت و آنچه در لیبی، سوریه و یمن رخ داد و سر برآوردن داعش و برآمدن دوباره طالبان، واژگان خشن و تند را در روابط بینالمللی برجسته کرد. این روند با حمله روسیه به اوکراین به اوج رسید. البته موضوع احساس، ادراک، زبان و عمل خشن در روابط بینالمللی و اوجگیری آن نیاز به بحث مستقل و مبسوط دیگری دارد؛ ولی اجمالا باید گفت که زبان محاوره روابط آمریکا و روسیه نیز تندتر، خشنتر و نظامیتر شده است و این زبان تند دارد رنگ و بوی اتمی هم پیدا میکند. زبانها بازتاب اندیشهها هستند و هر دو به رفتارها شکل میدهند. این به آن معنا نیست که بین این دو جنگ یا برخورد هستهای رخ خواهد داد. این به آن معناست که فضای روابط بینالمللی دگرگون و تند شده است.
هر چه هست سخنان بایدن درباره پوتین و جنگ آخرالزمانی هستهای، چندوجهی است و بازتاب شرایط درونی و انتخابات پیش رو همراه با دگردیسیهای روانی و استراتژیک بینالمللی و تحول در زبان محاورات بین قدرتهای بزرگ است که ریسک وقوع حادثهای بزرگ در محیط بینالملل را بالا برده است.
مطالب مرتبط