🔻روزنامه تعادل
📍 تحریم نفتی و خسارت‌هایش
✍️ نرسی قربان
تاثیر تحولات بازار نفت در اقتصاد ایران چه خواهد بود؟ این پرسش و پرسش‌هایی از این دست این روزها و در کشاکش التهابات سیاسی و اجتماعی اخیر بسیار مهم است و می‌تواند چشم‌اندازی از تحولات آتی در حوزه اقتصاد و معیشت را نمایان کند. اما دستیابی به یک چنین پاسخ‌هایی نیازمند بررسی گزاره‌های کلان بازار نفت است که در جریان این یادداشت تلاش می‌کنم به آنها اشاره کنم.

۱) قبل از هر چیز برای درک وضعیت ایران در بازار نفت باید به تصویری از وضعیت بین‌المللی بازار دست یافت. در هفته نخست ماه اکتبر بود که اعضای اوپک‌‌پلاس بر سر کاهش ۲ درصدی تولید نفت توافق کردند. سیاستی که ابتدا قیمت نفت را در بازار جهانی افزایش داد و متعاقب آن نیز اقتصاد کشورهای غربی از جمله اروپا و امریکا را با تکانه‌های تازه‌ای مواجه ساخت. پس از این تصمیم بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند افزایش قیمت نفت نهایتا به نفع روسیه و به ضرر امریکای مدل بایدن تمام خواهد شد. روندی که ممکن است هم در انتخابات کنگره و هم در انتخابات ۲۰۲۴ امریکا منشأ اثرات فراوانی شود و ستاره اقبال دموکرات‌ها را دچار افول سازد.این روزها امریکا تلاش می‌کند از طریق ارسال پیام‌های خاص برای عربستان، حاکمیت ریاض را وادار به افزایش تولید و پس از آن کاهش قیمت نفت کند، تلاش و اصراری که با پاسخ منفی عربستان مواجه شده است و تنش را میان دو کشور بالا برده است.

۲) اما تصمیم کاهش تولید نفت، نه تصمیم یکجانبه عربستان، بلکه تصمیم اعضای اوپک پلاس به عنوان یک جمع بوده است. تقلیل این تصمیم به رویارویی عربستان و امریکا یا همراهی با روسیه، اشتباه است. تصمیم اوپک پلاس نیز با توجه به وضعیت عرضه و تقاضای نفت اتخاذ شده است. در واقع با توجه به پیش‌بینی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در خصوص کاهش رشد اقتصادی کشورهای جهان در افق پیش‌رو، اوپک تحلیل کرده که مصرف فراورده‌های نفتی کم و تقاضای مصرف کاهش یابد. بر این اساس اوپک بر مبنای سیاست‌های خود عرضه را کاهش داده تا قیمت نفت دچار افت نشود. البته امریکای مدل بایدن مایل بود که تولید نفت افزایش و قیمت کاهش یابد تا در ادامه قیمت بنزین دچار نزول شود و نهایتاً دموکرات‌ها شانس بیشتری در انتخابات آینده امریکا داشته باشد. به‌طور کلی کاهش تولید یا جلوی کاهش قیمت نفت را می‌گیرد یا اینکه باعث افزایش قیمت نفت می‌شود. در این مورد خاص، تصمیم اوپک پلاس در برابر کاهش قمت نفت ایستادگی کرده و زمینه ثبات در بازار را فراهم ساخته است. در واقع این تصمیم هرچند باعث رشد قابل توجه نرخ نفت نشده، اما از کاهش نرخ نفت نیز جلوگیری کرده است. نباید فراموش کرد که قیمت نفت در شرایط فعلی قیمت بالای ۹۰دلاری است و ثبات در این قیمت به خودی خود یک پیروزی محسوب می‌شود.

۳) اما برخی این پرسش را مطرح می‌کنند که این تحولات در وضعیت ایران در بازار نفت در شرایطی که روند احیای برجام با تاخیر چندباره مواجه شده، چه اثراتی به جای می‌گذارد؟ تا زمانی که تحریم‌های اقتصادی علیه ایران برقرار است و ایران قادر به عضویت در ‌‌‌‌‌‌‌‌fatf نیست، نمی‌تواند حضور باثباتی در بازار نفت داشته باشد. حتی اگر بتوان در برخی موارد، فروش غیررسمی نفت داشت، اما دریافت پول این صادرات نفتی به این راحتی‌ها نخواهد بود. ایران ناچار است یا دریافت پولش را به آینده موکول کند یا اینکه دست به تهاتر نفت در برابر کالا بزند که هر دو روش خسارت بار است. اگر ایران به توافق در احیای برجام در سال ۹۹ دست پیدا می‌کرد، حداقل قادر بود بین ۵۰۰ تا ۶۰۰هزار بشکه نفت در روز فقط به اروپا بفروشد. با یک حساب سرانگشتی متوجه می‌شویم این محرومیت چه تبعات ویران‌کننده‌ای بر اقتصاد ایران به جای می‌گذارد. صادرات روزانه ۶۰۰هزار بشکه نفت به اروپا با نرخ ۹۰ دلار یعنی ایران هر روز می‌توانست حدود ۶۰میلیون دلار، هر ۱۰روز ۶۰۰میلیون دلار و هر ماه حدود ۲میلیارد دلار صادرات نفتی فقط به اروپا داشته باشد. محرومیت از صادرات ۲میلیون و ۸۰۰هزار بشکه نفت در هر روز خساراتی به مراتب بیشتر را نصیب کشور می‌کند در واقع ماهیانه درآمدی حدودا ۱۰میلیارد دلاری را از دست می‌دهد. این رقم در هر سال حدود ۱۰۰الی ۱۲۰میلیارد دلار می‌شود. ورود این درآمدها به اقتصاد ایران و سرمایه‌گذاری در توسعه زیرساخت‌های نفتی، صنعت، فناوری و... ارزش افزوده فراوانی را نصیب کشور می‌کرد که اقتصاد ایران امروز از آن محروم مانده است.


🔻روزنامه کیهان
📍 زمزمه سربازان خمینی و خامنه‌ای پشت خیمه دشمن
✍️مسعود اکبری
«امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش،
تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه‌جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم... این لرزه ویرانگر(!) یادآور انقلاب ۱۹۷۹ ایران(پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷) است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنه‌ای قرار دارد. من هشدار می‌دهم که لولای تاریخ
- history hinge- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده می‌گیرند، سر خود را در شن(!) فرو کرده‌اند.»
اظهارنظر فوق، اعترافی است که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسبق رژیم موقت اسرائیل- ۵ خرداد ۱۳۹۰(۲۶ می۲۰۱۱)- دو سال پس از فتنه «آمریکایی- انگلیسی- اسرائیلی» ۸۸ در کنگره آمریکا مطرح کرد. وی در همان مقطع در مصاحبه با نشریه آمریکایی «نیویورکر» گفته بود: «به هر سو می‌نگرم، خمینی و خامنه‌ای را می‌بینم که
پشت مرزهای(!) اسرائیل خیمه زده‌اند.»
در سال ۱۳۷۶ اندیشکده «امریکن اینترپرایز» پروژه «قرن جدید آمریکایی»
- Project for the New American Century- را کلید زد. اما اکنون و ۲۵ سال پس از این طراحی سلطه‌جویانه، تحلیلگران، اندیشکده‌ها و مقامات و رسانه‌های غربی، یکی پس از دیگری از کلیدواژه دیگری نام می‌برند و آن چیزی نیست جز «قرن جدید آسیایی» با محوریت جمهوری اسلامی ایران و جریان مقاومت.
برای نمونه چندی پیش رئیس‌ کنفرانس امنیتی مونیخ گفته بود: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بین‌المللی را شکل می‌دهند. برخی از اساسی‌ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی‌ در پاسخ به درگیری‌ سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُرکردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد.»
بله ما اکنون شاهد نظم جدید جهانی و تغییر هندسه قدرت در جهان هستیم. رهبر حکیم انقلاب اسلامی دیروز در بخشی از بیانات خویش در جمع مسئولان نظام و مهمانان خارجی کنفرانس وحدت فرمودند: «نقشه سیاسی دنیا در حال تغییر و نظام تک‌قطبی در حال حرکت به سمت مطرود شدن است و سلطه استکبار جهانی نیز هر روز بیش از گذشته مشروعیت خود را از دست می‌دهد، بنابراین دنیای جدیدی در حال شکل‌گیری است.»
حال سؤال اینجاست که نشانه‌های تغییر در هندسه قدرت جهان چیست؟
به این موارد توجه کنید:
۱- در هفته‌های گذشته دشمن با تمام توان به میدان آمد تا به خیال خام خود پروژه براندازی در ایران را عملیاتی کند. در این مقطع ما شاهد یک عملیات بسیار سنگین روانی بودیم. در این جنگ آنلاین، با بهره‌مندی از تکنیک «مارپیچ سکوت» جای اقلیت و اکثریت به‌صورت وارونه نمایش داده شد. در ادامه، خشونت کلامی و فیزیکی نیز به این عملیات سنگین روانی پیوست شد. هدف این بود که از یک‌سو قاطبه ملت ایران- که با گرایش‌های سیاسی مختلف و نوع ظاهر و پوشش‌های مختلف با نظام همراه هستند- مرعوب‌ شده و از سوی دیگر، سربازگیری جهت آشوب‌های خیابانی سرعت گرفته و روزبه‌روز بر تعداد آشوبگران و گستره اغتشاش افزوده شود.
اما به‌رغم آنکه چندین سرویس جاسوسی خارجی از جمله سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس و... ده‌ها کانال تلویزیونی و وبسایت فارسی‌زبان و صدها کانال تلگرامی و هزاران اکانت فیک و برخی سلبریتی‌های به ظاهر ایرانی همصدا با سلبریتی‌های غربی، خود را به آب و آتش زده و با تمام توان به میدان آمدند، درنهایت این مردم ایران بودند که از این آزمون سخت، سربلند بیرون آمدند. در این غائله، ایرانِ اسلامی حدود ۲۶ شهید داد و خون‌های پربرکت شهدای بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و سربازان گمنام امام زمان(عج) هم درخت تناور جمهوری اسلامی ایران را قوی‌تر کرد و هم یک‌بار دیگر زبونی و حقارت دشمنان این ملت را به سرکردگی آمریکا نمایش داد.
۲- در جریان جنگ تحمیلی، دشمن با تکبر و درنهایت خباثت، حتی از ورود سیم خاردار به داخل ایران نیز ممانعت می‌کرد. اما این روزها آمریکا و اروپا و تشکیلات نظامی ناتو با استیصال و خفت، مدعی هستند که پهپادهای ایرانی معادلات آنها در جنگ اوکراین را به هم زده است.
۳- در مرداد سال ۹۴ و در کشاکش جنگ سوریه، سردار حاج قاسم سلیمانی به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران با مقامات روسیه و از جمله پوتین مذاکره کرد و طرف روسی را برای حضور میدانی در سوریه متقاعد کرد. درنهایت، محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، نقشه آمریکا و همپیمانان آن برای تکه‌تکه کردن سوریه و دیگر کشورهای غرب آسیا را ناکام گذاشته و به موزه فرستاد.
۴- پارلمان عراق روز پنج‌شنبه «عبداللطیف رشید» را به‌عنوان رئیس‌جمهور این کشور انتخاب کرد. رئیس‌جمهور جدید نیز با معرفی «محمد شیاع السودانی» به‌عنوان مامور تشکیل کابینه، ضمن برداشتن یک گام بلند برای برون‌رفت از بحران سیاسی این کشور، نقشه‌های آمریکا و اسرائیل را نقش بر آب کرده و هرآنچه نظام سلطه با پادویی برخی حکام مرتجع در منطقه، در کشور عراق رشته کرده بود را پنبه کرد.
این جدیدترین ناکامی و شکست فضاحت‌بار آمریکا در عراق است. این در حالی است که هنوز جای سیلی محکم سربازان حاج قاسم بر صورت حامیان و تجهیزکنندگان داعش باقی مانده و هنوز هم ناله‌ها و ضجه‌های به‌وجودآورندگان داعش به گوش می‌رسد.
۵- در روزهای گذشته مقامات مختلف یمنی و ارتش این کشور هشدارهای متعددی را به متجاوزان سعودی و اماراتی داده‌اند و هرگونه ادامه محاصره و شرایط جنگی را با پاسخ موشکی به اهدافی در خاک امارات و عربستان برابر دانسته‌اند. هشدارهای مقامات یمنی حتی تا آنجا بوده که «یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح و ارتش این کشور در پیامی به تمامی شرکت‌های نفتی در امارات و عربستان هشدار داد که به سرعت این کشورها را ترک کنند. به همین خاطر واشنگتن و ریاض به فاصله کوتاهی پس از پایان آتش‌بس قبلی در تقلا هستند تا آتش‌بس را دوباره برقرار کنند.
بنابر مستندات متعدد، معادلات در جنگ یمن به نفع محور مقاومت و به ضرر آل‌سعود و حامیانش است. این در حالی است که رژیم جنایتکار آل‌سعود و پشتیبانان او از جمله آمریکا و انگلیس در فروردین ۱۳۹۴ به خیال خام خود تصور می‌کردند که نهایتاً ظرف یک هفته کار نیروهای مقاومت یمن تمام است!
۶- در حال حاضر در مرز دریایی لبنان و فلسطین اشغالی، رژیم موقت اسرائیل در مسئله میدان گازی مجبور به عقب‌نشینی شده است. «امیر آویوی»
ژنرال صهیونیست در روزهای گذشته گفت «جنبش حزب‌الله لبنان، اسرائیل را
به زانو درآورده و تحت سلطه خود گرفته است». «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان در روزهای گذشته گفت: «زمانی که فلسطین آزاد شود، بر سر مرزهای دریایی هیچ اختلافی با آن نخواهیم داشت. دریای ما تا غزه امتداد دارد.»؛ دست و پا زدن در مسئله میدان گازی، تنها یکی از بحران‌هایی است که رژیم صهیونیستی با آن دست به‌گریبان است.
۷- افکار عمومی هنوز ماجرای خروج فضاحت‌بار آمریکا از افغانستان را فراموش نکرده است. در روزهای گذشته «کرن دیکر» کاردار سفارت آمریکا در افغانستان که در قطر مستقر است، در سخنانی اعلام کرد که امکان دخالت نظامی دوباره‌ واشنگتن در این کشور وجود ندارد. این مقام آمریکایی تاکید کرد که هیچ شانسی وجود ندارد که ایالات متحده دوباره در افغانستان دخالت نظامی داشته باشد.
اکنون بیش از یک سال از خروج کامل نیروهای تروریست آمریکایی از افغانستان و به دست گرفتن قدرت توسط طالبان سپری می‌شود و این کشور با تبعات دو دهه اشغالگری محور غربی از جمله بحران جدی اقتصادی و انسانی مواجه است.
۸- پیش از این تحلیلگران از آمریکای لاتین با عنوان «حیاط خلوت آمریکا» نام می‌بردند. اما در حال حاضر و بنابر مستندات متعدد، این منطقه از مصادیق عمق نفوذ راهبردی ایران است. شکست کودتای آمریکایی در ونزوئلا در سال‌های گذشته تنها یکی از مصادیق حقارت واشنگتن در این منطقه است. مردم ونزوئلا بارها تصویر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را در کنار قهرمانان خود گذاشته و از وی تجلیل کرده‌اند.
«کریس مورفی» سناتور آمریکایی ۱۴ دی‌ماه ۹۸ (پس از ترور سردار سلیمانی) گفته بود «ژنرال سلیمانی به‌عنوان یک شهید، می‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک‌تر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناک‌‌تر بود یا الان که ترور شده و حضور فیزیکی ندارد؟!»
۹- نشریه «نیویورکر»- ۲۷ دسامبر ۲۰۲۱ (۶ دی ۱۴۰۰) در گزارشی به قلم «رابین رایت» از قول یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا نوشت: «تحریم‌ها علیه ایران فرسوده شده‌اند، بدون آنکه نتایج مدنظر آمریکا را محقق کرده باشند.» پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» نیز پیش از این در گزارشی نوشته بود: «سیاست خارجی آمریکا درباره ایران منسوخ شده و تاریخ مصرف آن گذشته است.» در ادامه این گزارش آمده است: «آمریکای غیرمتحد و درگیر تفرقه نمی‌تواند برای طولانی‌مدت یک سیاست خارجی ثابت را دنبال کند که هم موافقان و هم مخالفان واشنگتن در خارج از این کشور بتوانند آن را بپذیرند و به آن احترام بگذارند... کسری بودجه آمریکا و بدهی‌ ملی این کشور از سقف عبور کرده است. تورم در آمریکا بالاتر از هر مقطعی در قرن فعلی است و اعتماد عمومی به نهادهای دولتی همچنان پایین است.»
آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان دیروز در دیدار جمعی از مسئولان نظام و مهمانان خارجی شرکت‌کننده در کنفرانس وحدت با رهبر معظم انقلاب اسلامی و قبل از بیانات معظم‌له گفت: «در سفر اخیر به نیویورک، دبیرکل سازمان ملل در ملاقات خصوصی عذرخواهی کرد و گفت با وجود تلاش‌های زیاد نتوانستم تحریم‌های مربوط به کرونا علیه ایران را رفع کنم که به او پاسخ دادم ملت ایران همواره از تهدید و تحریم، فرصت‌‌سازی کرده و در قضیه کرونا نیز با فعال‌ شدن شش مرکز تولید واکسن به صادرکننده تبدیل شدیم و امروز جزو کشورهای برتر دنیا در مقابله با این بیماری هستیم.»
۱۰- مراسم باشکوه و بی‌نظیر پیاده‌روی چندده میلیونی اربعین و فراگیر شدن سرود سلام فرمانده در کشورهای مختلف از شرق تا غرب عالم نیز از جمله مواردی است که تشکیلات عریض و طویل رسانه‌ای دشمن را به چالش کشیده است.
۱۱- سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی در بخشی از وصیت‌نامه خود تاکید کرد: «بدانید که می‌دانید مهم‌ترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا چون سگ ‌هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگ‌ترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند.»
در بخش دیگری از وصیت‌نامه حاج قاسم آمده است: «خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از
عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز- که جانم فدای جان او باد- قرار دادی.»
و اما این سردار عزیز در بخش دیگری از وصیت‌نامه خود تاکید کرد: «وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی‌یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید... برادران و خواهرانم!... منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت‌الله الحرام و مدینه حرم رسول‌الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.»
۱۲- بله، همان‌طور که دشمن اعتراف کرده است، لولای تاریخ به نفع جبهه مقاومت و علیه جبهه استکبار در حال چرخیدن است. بر همین اساس همه بغض و کینه نظام سلطه و ایادی و نوچه‌ها و پادوهای آن با جمهوری اسلامی، به‌دلیل حاکمیت ولایت فقیه است. سربازان خمینی و خامنه‌ای پشت خیمه‌های «دشمنِ مستأصل و خسته» کمین کرده‌اند و با هم زمزمه می‌کنند که «أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ» و «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ».


🔻روزنامه رسالت
📍 جهان در انتظار یک «اتفاق عظیم»
✍️مسعود پیرهادی
وحدت را یکی شدن یا یکی بودن معنا کرده‌اند؛ درحالی‌که مراد از وحدت مسلمین قطعا وحدت مذهبی یا وحدت جغرافیایی نیست؛ بلکه مراد از وحدت، یکی شدن در جهت حفظ منافع امت اسلامی است که با اشتراک عمل در برابر نقشه‌های استکبار محقق می‌شود. در حقیقت، منظور از این وحدت، اتحادی است که در آن، ما به الاشتراک، تقویت‌شده و ما به الامتیاز، محفوظ می‌ماند.
تکرار و تأکید معنادار رهبر معظم انقلاب بر لزوم نقش‌آفرینی امت اسلامی در نظم و هندسه نوین جهانی در این برهه، به‌واسطه فرصتی است که اگر با غفلت یا خیانت خواص از دست برود، ما را تا ابد شرمنده تاریخ خواهد کرد. راننده‌های حرفه‌ای، بهترین فرصت برای سبقت را در پیچ‌های پیست مسابقه می‌یابند؛ آن‌زمان که راننده‌های دیگر از سرعت خود کاسته‌اند، آنان با جرئت و جسارت بر سرعت خود اضافه می‌کنند و رقیب را پشت‌سر می‌گذارند. امروز که در آن پیچ تاریخی به سر می‌بریم و خبری از یکه‌تازی یک یا دو کشور و جهان تک‌قطبی نیست؛ بهترین و مغتنم‌ترین فرصت است برای پدید آوردن یک «اتفاق عظیم» در تاریخ؛ هم اتفاق به معنای رویداد و هم اتفاق از حیث متفق شدن در برابر جبهه استکبار.
بزرگ‌ترین دشمن و مانع برای تحقق این اتفاق، چیزی جز تفرقه امت نسبت به‌حق و اجتماع دشمن بر باطل نیست؛ امری که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به لشکریانش تذکر دادند: «به خدا سوگند، پندارم که این قوم به زودی بر شما چیره شوند. زیرا آن‌ها باآنکه بر باطل‌اند، دست در دست هم دارند و شما باآنکه بر حق هستید، پراکنده‌اید. شما امامتان را، که حق با اوست، نافرمانی می‌کنید و آنان پیشوای خود را باآنکه بر باطل است فرمان‌بردارند. آنان با بیعتی که با پیشوای خودکرده‌اند، امانت نگه می‌دارند و شما خیانت می‌ورزید. آنان در شهرهای خود اهل صلاح و درستی هستند و شما اهل فساد و نادرستی.» این تذکر، فارغ از جنبه گلایه و انذار، یک درس بزرگ هم دارد و آن تبیین قاعده و سنت الهی است؛ لشکر علی علیه‌السلام هم که باشی برای پیروزی باید متفق و متحد باشی وگرنه اجتماع دشمن ولو بر امر باطل، آنان را به پیروزی می‌رساند.
بله؛ طبق دیگر سنن الهی چنانچه لشکر حق، اهل تبعیت از امام و وارسته از تعلقات و وسوسه‌ها باشند، فئه قلیله بر فئه کثیره غلبه پیدا می‌کند اما درزمانی که این شرط، محقق نشود، توقع پیروزی، رجاء بدون عمل است که از آن به رجاء حمق تعبیر می‌شود!
اگر موتور پیشران این «اتفاق عظیم» را جمهوری اسلامی بدانیم، برای نیل به این مقصود غیر از امام جامعه که وظیفه سیاست‌گذاری کلان و طراحی نقشه حرکت قطار را به‌عهده دارد، بدنه جمهوری اسلامی باید موانع موجود را بردارد. ما گاهی علاوه بر نگاه به افق‌های بلند، باید به پیش پای خود نیز توجه کنیم وگرنه ممکن است قطاری با بلندترین آرمان‌ها و افق‌ها با مشکلاتی پیش‌پاافتاده متوقف شود! در این راستا بیشترین توقع از علمای دین، روشنفکران، اساتید دانشگاه، جوانان روشن‌بین، فرزانگان، ادبا، شعرا، نویسندگان و گردانندگان مطبوعات است. هرکسی که خود را مقلد آن مرجع، رهرو آن رهبر، مأموم آن امام و سرباز آن فرمانده می‌داند باید به میدان آمده و راه را برای حرکت سریع و سبقت در این پیچ تاریخی هموار کند. یکی از مهم‌ترین زمینه‌های این حرکت پرشتاب و تاریخی به سمت آن هدف، همدلی، اتحاد و انسجام داخلی است که این روزها به‌شدت مورد هجمه است؛ باید بدانیم که «در دعوای درون خانوادگی، برنده‌ای وجود ندارد؛ همه می بازند.» ما برای پیروزی در بازی اصلی و نهایی و رسیدن به آن افق بلند، باید همه بازی‌های قبلی را ببریم؛ بنابراین پیش از هر چیز باید مراقب باشیم نبازیم! گاهی لازم است از فرزند ماجراجوی خود یک گل مصلحتی بخوریم؛ گاهی باید در طناب‌کشی که او راه انداخته، طناب را رها کنیم و فرزند را در آغوش بکشیم؛ گاهی لازم است غذایی که برای او ضرر هم دارد را مهیا کنیم؛ این‌ها هیچ‌کدام باخت نیست ولی دل فرزند را آرام می‌کند.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ انحصار در بازار سیاست
✍️عباس عبدی
ناظران رسمی حکومت در جریان اعتراضات اخیر با یک تبختر و بیان تحقیرآمیزی برخی فعالان اعتراضات را مسخره می‌کنند و با توصیف آنان به افراد دوزاری و ورزشکار و سلبریتی و... می‌کوشند که ابتدا آنان را کم اهمیت و سپس خود و طرفداران خود را نسبت به ماهیت این اعتراضات بدبین و در موضع اخلاقی و سیاسی برتر قرار دهند. در حالی که ماجرا پیچیده‌تر است. آنان از موضع بالا می‌گویند که ما یعنی صدا و سیما و دیگر نهادهای حکومتی، سلبریتی‌ها و ورزشکاران را بالا کشیدیم و حالا هنوز از روی سفره ما بلند نشده‌اند، گاز می‌گیرند. آنان بر سفره‌ای که از پول ملت پهن کرده و سلبریتی‌ها و ورزشکاران را بر این سفره دعوت کرده بودند، تاکید دارند، گویی که از پول خودشان حاتم‌بخشی کرده‌اند و اکنون توقع جبران آن را دارند. واقعیت این است که هیچ چیزی در عرصه سیاست ایران رخ نداده که پیش‌تر به خوبی پیش‌بینی نشده باشد، حداقل این مورد بارها تحلیل و پیش‌بینی شده است. البته تاکید شود آنچه نوشته می‌شود به معنای نفی حق حضور سیاسی این افراد نیست، بلکه این حضور سیاسی واقعیتی است که باید مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.
ویژگی جامعه مدرن وجود نوعی از تقسیم کار پیشرفته و تخصصی است. برای نمونه در علم از جمله پزشکی تقسیم کار رخ داده و به جای وجود یک نفر به نام حکیم یا پزشک عمومی که در همه زمینه‌ها نظر دارد، انواع و اقسام اجزای بدن انسان مشمول یک تخصص شده‌اند. حتی در یک عضو مثل چشم چندین تخصص به وجود آمده و به‌طور معمول اینها در کار یکدیگر دخالت نمی‌کنند. در حالی که همه آنان به کلیات علم پزشکی آشنایی کافی دارند. اگر فرض کنیم که در یک جامعه‌ای هستیم که به عللی متخصص دندانپزشکی یا جراح ندارد، طبیعی است مردم برای کشیدن دندان مجبورند به همان دندانپزشکان تجربی مراجعه کنند، چون نیاز به درمان یا کشیدن دندان ضروری‌تر از آن است که نادیده گرفته شود و منتظر تربیت متخصص نشست. سیاست در دنیای امروز نیز از همین نوع است.‌گرچه سیاستمداری لزوما شغل نیست، ولی سیاست‌ورزی غیرحرفه‌ای تناسب چندانی با دنیای جدید ندارد. این سیاست‌ورزی نیازمند احزاب و گروه‌ها و رسانه‌هایی است که تولید اندیشه و برنامه کنند، افراد را پرورش و آموزش دهند، به طریق مدنی و سازمان‌یافته بسیج نیرو کنند، وارد رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی شوند. این حرفه همانقدر تخصصی است که فوتبال تخصصی است. به‌طور قطع ایفای نقش هنرپیشگی یا فوتبال بازی کردن یک سیاستمدار همانقدر ناپخته و ضعیف است که سیاست‌ورزی حرفه‌ای یک هنرمند یا ورزشکار.
ولی از آنجا که سیاست‌ورزی یک نیاز ضروری جامعه امروز است، هر گاه و به هر دلیلی که این نیاز از مجاری عادی و منطقی تامین نشود، کسانی پیدا می‌شوند که بار عرضه و انجام آن را به دوش بکشند. از اینجاست که مسوولیت حکومت در پیدایش نتایج ناشی از تخریب نهاد حرفه‌ای سیاست و سیاست‌ورزی آشکار می‌شود. تضعیف و زدن سیاستمداران و احزاب و پرهزینه کردن رفتار حرفه‌ای سیاست یا منتفی کردن عرصه رقابت و تخریب بازی سیاست، نتیجه‌ای جز تضعیف سیاست و سیاست‌ورزی ندارد. امروز در غیبت و به حاشیه رانده شدن سیاستمداران و سیاست‌ورزان حرفه‌ای، بار وظیفه آنان را کسان دیگری به دوش می‌کشند که شاید از بد حادثه و از روی اجبار یا مسوولیت مدنی در اینجا به پناه آمده‌اند. هیچ ساختار سیاسی نمی‌تواند این افراد را محکوم کند که چرا وارد سیاست شده‌اید؟ ساختاری که نتواند سیاست و سیاست‌ورزی را نهادینه کند، دچار چنین مشکلی خواهد شد.
«خدمت سیاست»، یکی از مهم‌ترین خدماتی است که باید تولید و عرضه شود. عرضه این «خدمت» هم از سوی حکومت و دولت است و هم از سوی منتقدین و مخالفان. بازار سیاست نیز باید رقابتی و غیرانحصاری باشد. دقیقا مثل بازار خودرو یا پوشاک و مسکن و غذا و... هنگامی که طرفِ عرضه انحصاری شد، محصول تولیدی به سرعت کم کیفیت شده و نزول می‌کند. هنگامی که دیگران و رقیبان از تولید و عرضه «خدمت سیاست» منع شدند، به سرعت کسان دیگری که لزوما هم در این حرفه نیستند یا شاید هم نمی‌خواهند باشند، با اجبار اخلاقی وارد میدان می‌شوند. اگر نگاهی به عرصه سیاست در دو دهه اخیر شود، فهم آنچه امروز رخ داده، خیلی طبیعی است. درباره علت مهم دیگر بروز این وضعیت، یعنی فعالیت انفجاری سلبریتی‌ها نیز در ادامه توضیح می‌دهم.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ لزوم برخورد اقناعی با جامعه
✍️صادق زیباکلام
این روزها همه با کنجکاوی، تردید، امید، اضطراب و نگرانی می‌پرسند که به کدام سمت‌و‌سو می‌رویم؟ یک سناریو محتمل این است که به تدریج اوضاع آرام‌تر شود و جامعه مجددا به شرایط قبل از مهر ۱۴۰۱ بازگردد. پرسشی که مطرح می‌شود این است که حال برخورد چگونه خواهد بود؟ تجربه مشابه نشان می‌دهد که بعضا از اینگونه رویداها برای حل مشکلات، مطالبات و صدای اعتراض معترضین استفاده درست و صحیح نشده است. چنانکه در اعتراضات سال ۸۸ نیز کشور همینگونه حالت اعتراضی و در برخی مواقع آشوب داشت و در تلاطم به سر می‌برد. در تهران بر اساس تخمین شهرداری که آن زمان آقای قالیباف ریاستش را برعهده داشت نزدیک به ۳ میلیون نفر در راهپیمایی شرکت کرده بودند. علی‌القاعده انتظار این می‌رفت که پس از فروکش کردن تلاطم‌ها و اعتراضات به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این سطح نارضایتی به خصوص در میان اقشار و لایه‌های تحصیلکرده جامعه وجود دارد و چه باید کرد؟ چه اقداماتی باید انجام دهیم و چه گام‌هایی برداریم که از این وضعیت نارضایتی مردم کاسته شود. اما برخلاف این انتظار منطقی، در آن زمان چندان درست عمل نشد و به جای گفت‌و‌گو با جامعه با رویکردهای سلبی و قهری برخورد شد. به بیان ساده‌تر به جای رفتن به دنبال علت و شناسایی علت که چرا این مقدار نارضایتی وجود داشته به دنبال معلول رفتند که دیگر این اتفاق صورت نگیرد. لذا به نظر نمی‌رسد که دولت از آن اعتراضات به نحو درست و کارشناسی بهره‌ای برده باشد و رویکرد درست و منطقی در خصوص اعتراضات اخیر نیز استفاده شود. البته شاید هنوز برای قضاوت زود باشد اما این امید می‌رود که مثل سابق این اندیشه به وجود نیاید که با جمع کردن اعتراضات همه دیگر مشکلی وجود ندارد و مردم نسبت به امورات جامعه در حوزه‌های مختلف اعتراضی ندارند. اگر به اعتراضات مردم در آن سال پرداخته می‌شد و پاسخی قانع‌کننده برای آن می‌یافتند شاید امروز شاهد اعتراضاتی در سطح شهرها نمی‌بودیم. به هر صورت برای ایجاد آرامش در جامعه باید به سمت گفت‌و‌گو رفت، طرف مقابل را به رسمیت شناخت و در شرایطی برابر به گفت‌و‌گو پرداخت. آنچه مسلم است گفت‌و‌گو بهترین راه برای حل مشکلات و ایجاد آرامش در جامعه است؛ گفت‌و گویی که می‌تواند در سطوح مختلف رقم بخورد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 در تله ‌«هاب‌فروشی» گازی روسیه نیفتیم
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
ولادیمیر پوتین رهبر مستبد روسیه که با مسخره کردن اروپایی‌ها و اینکه به قرون وسطی برگشته و هیزم جمع می‌کنند تا از زمستان سخت پیش‌رو جان به سلامت ببرند نیک می‌داند شهروندان اروپایی از سرما جان نخواهند داد و زمستان با همه سرسختی‌اش پیش پای انسان سر تعظیم فرود می‌آورد.
پوتین دیکتاتور می‌خواهد با این گونه سخنان اروپا را وادار کند از حمایت اوکراین دست بردارند و با ایالات‌متحده به ناسازگاری کشیده شوند تا او اوکراین را ببلعد.
با این همه رهبری روسیه می‌داند بیشتر از هر چیزی او باید پاسخگوی شهروندانش و همچنین تاریخ باشد که کاری کرد تا از یک صادرکننده انحصاری گاز به اروپا از مسیر عادی و در شرایط نرمال به فروشنده‌ای تبدیل شود که نفتش را به ارزان‌ترین قیمت به چین و هند می‌فروشد و می‌خواهد گاز خود را از مناطق و محل‌های دیگر صادر کند.
حالا روسیه به رویکرد «‌هاب‌فروشی» گازی افتاده است و همزمان هم با ایران و هم با ترکیه در حال مذاکره است تا این دو همسایه را وادار به رقابت در‌ هاب انرژی گازی کند و از مجادله احتمالی ایران و روسیه بهره‌مند شود.
روسیه پس از تبلیغات فراوان در ایران و آمد و شد مقام‌های ایرانی و روسی به کشورهای یکدیگر‌، گویا تغییر مسیر داده و با حساب و کتاب کردن به این نتیجه رسیده است که با ترکیه و از طریق دریای سیاه به آسانی می‌تواند به بخشی از اروپا گاز صادر کند و با این کار هم ایران را معطل کند و هم اینکه بخشی از بازار اروپا را که به تحریم نپیوسته‌اند برای خود نگه دارد.
ایران در حالی می‌خواهد گاز روسیه را صادر کند که پس از این کشور دارای بیشترین ذخایر گاز طبیعی است و در صورتی که با اروپا مناسبات عادی داشت می‌توانست تامین‌کننده دائمی گاز این منطقه از جهان باشد.
به نظر می‌رسد مقام‌های سیاسی ایران باید در مناسبات با روسیه از همه نظر تجدیدنظر بنیادین داشته باشند و پیش از اینکه کار به جایی برسد که گروگان کشوری شوند که در دنیای امروز از آن به اسم اسب بازنده نام برده می‌شود به شرایط عادی برسیم.
در سیاست خارجی جمهوری اسلامی خصومت با آمریکا و رژیم صهیونیستی شاید حیثیتی شده باشد اما با اروپا چنین نبوده و می‌تواند به وضعیت عادی برگردد. منطق و خرد اقتصادی فرمان می‌دهد ایران از اینکه منابع گازی‌اش در اعماق دریاها و در دل دشت و کوه و بیابان مدفون شود بهتر از این است که از ماجرای خطرناک ‌هاب‌فروشی گازی روسیه بیرون بکشد و بر مدار استفاده از سرمایه‌های بین‌المللی برای توسعه تولید و صادرات گاز باشد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 وقت رویارویی با واقعیت
✍️ حسین سلاح‌‏‏ورزی
درباره اینکه خسارت هر ساعت قطع یا اختلال گسترده در اینترنت معادل قیمت چند سطل زباله شهری است؟ چه تعداد شغل در صنعت خرده‌‌فروشی الکترونیکی از این اختلالات آسیب دیده؟ و تاثیر بروز این اختلال در زنجیره تجارت بر بنگاه‌های تولیدی خرد و متوسط چیست؟ و مجموع این موارد چگونه بر متغیرهای اقتصاد کلان همچون رشد و اشتغال و تورم تاثیر می‌‌گذارد، آن‌قدر صحبت شده که مرورشان صرفا تکرار مکررات است.
واقعیت این است که اثر اصلی اختلال گسترده، جدی و طولانی‌مدت در دسترسی شهروندان و بنگاه‌های اقتصادی ایرانی به اینترنت، در میان‌‌مدت خود را در ساختارهای کلان تولید و تجارت و سرمایه کشور (به‌ویژه سرمایه نرم) آشکار خواهد کرد و درباره تخمین ابعاد آن، امروز تنها می‌توان به بیان این نکته اکتفا کرد که قطعا با یک «فاجعه ملی» و «بلای بین‌‌نسلی» مواجهیم. برای درک این اثر، منشأ بروز آن و فهم این معنا که چرا هیچ «شبکه ملی اطلاعاتی» قادر به جبران یا حتی مهار این خسارت نیست، باید ابتدا درک صحیحی از معنا و کارکرد اینترنت و نقش آن در سازمان‌دهی اقتصادی و اجتماعی امروز جهان داشته باشیم.

اینترنت بر بستر فناوری مبادله غیرمتمرکز اطلاعات بسته‌‌ای (Data Package Switch: DPS) بنا شده؛ اما چیزی به مراتب فراتر از این فناوری است و به همین دلیل ساختن یک کپی از این فناوری برای انتقال اطلاعات دیجیتالی‌شده با اعمال محدودیت‌های بسیار و رویکرد تمرکزگرایانه (یا به اصطلاح همان اینترنت ملی) نمی‌‌تواند به هیچ‌‌عنوان جایگزین اینترنت شود.

جوهره اینترنت امکان دسترسی (تقریبا نامحدود) به طیف بسیار وسیعی از منابع داده و خدمات ارائه و پردازش اطلاعات، به‌صورت غیرمتمرکز، اما از طریق یک ترمینال واحد برای کاربر است. امکانات پردازش دیجیتال در کنار ظرفیت‌های اقتصادی ناشی از امکان دسترسی غیرمتمرکز به منابع و خدمات اطلاعاتی از طریق ترمینال واحد، همتایابی (Peer Finding)، انتشار پیام و نیز شبکه‌سازی بین فردی را که پیش از اینترنت متکی به نهادهای متمرکز بود، به‌شدت غیرمتمرکز، انعطاف‌پذیر و البته کارآتر ساخت.
از منظر سازمان‌دهی اجتماعی (که زیربنای سازمان‌دهی اقتصادی نیز محسوب می‌شود) این امکان تازه به آن معناست که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی متکی به یک اکثریت بزرگ (هرچند کم‌تحرک) که با مجموعه‌ای از هنجارها و ارزش‌های انعطاف‌ناپذیر اقلیت را به‌عنوان عنصر نامطلوب فیلتر می‌کرد، جای خود را به مجموعه بسیار بزرگی از اقلیت‌های متنوع، پرتحرک و قدرتمند می‌دهد که مناسبات میان خود را در «بازار آزاد ایده‌ها» تنظیم می‌‌کنند.

هرچند این الگوی جدید سازمان‌دهی اجتماعی و فرهنگی برای هر شخصی، از جمله و به‌ویژه آن دسته از کارگزاران نظام‌های حکمرانی که با مفهوم امر اجتماعی خصوصی و بازار آزاد ایده‌ها راحت نیستند، به‌شدت ناگوار و نامطلوب است؛ اما محرومیت یک کشور از این ظرفیت سازمان‌دهی، حداقل از سه کانال مهم به ویرانی زیرساخت‌های تولید و تجارت در آن کشور منجر خواهد شد.

الف- سرمایه انسانی:
عدم دسترسی پایدار و مشروع به اینترنت در واقع به معنای محرومیت از برخی جلوه‌های مهم زندگی اجتماعی و فرهنگی جهان امروز است و این محرومیت انگیزه مهاجرت به‌ویژه در نخبگان و طبقه متوسط تحصیلکرده را که ستون فقرات نظام اقتصادی هستند، به‌شدت تقویت می‌کند. همچنین آن دسته از سرمایه‌های انسانی کشور که به هر دلیل با موج مهاجرت‌ها همراه نمی‌شوند در عدم دسترسی به بازار آزاد جهانی ایده‌ها، فرصت‌های ارزشمندی برای آموزش، توانمندسازی، شبکه‌سازی و بالاخره عرضه توانایی‌‌های خود را از دست می‌دهند که در نهایت منجر به نابودی رقابت‌‌پذیری آنها در برابر همتایان خارجی خواهد شد.

ب- سازمان‌دهی صنعتی و اتصال به زنجیره ارزش جهانی تولید و تجارت:
در تولید و تجارت امروز، تبادل اطلاعات در عرصه جهانی نقشی به مراتب فراتر از «تماس تجاری» دارد. فعال اقتصادی ایرانی حتی اگر بتواند شرکای خارجی خود را برای حفظ تماس‌های تجاری به عضویت در پیام‌رسان‌های داخلی قانع کند، در فقدان دسترسی به اینترنت در واقع به طیف وسیعی از منابع و خدمات بین‌المللی پردازش اطلاعات دسترسی ندارد که قدرت خود را از صرفه ناشی از مقیاس در بازار جهانی می‌گیرند و برای سازمان‌دهی تجاری رقابت‌‌پذیر و نقش‌‌آفرینی موثر در زنجیره ارزش جهانی تولید و تجارت یک زیرساخت غیرقابل جایگزین محسوب می‌‌شوند.

به بیان دیگر در جهان امروز دسترسی به رویکرد ریسک‌‌پذیر و اراده تخریب خلاق در بازیگران عرصه کسب‌وکار (که شومپتر تحت عنوان «نهاده کارآفرینی»، کلید رشد بهره‌‌وری مجموع عوامل تولید می‌‌شمارد) نیازمند دسترسی به بازار آزاد ایده‌ها است، که مهم‌ترین بستر ظهور و بروز آن اینترنت است.

ج- از دست دادن سرمایه‌‌گذاران بین‌‌الملل:
محرومیت کشور از ابزارها و متدهای روزآمد سازمان‌دهی فرهنگی و اجتماعی، در چشم سرمایه‌‌گذاران خارجی به معنای ریسک ناکارآمدی سازمان‌دهی اجتماعی در میان‌مدت و مخاطره بروز تنش‌‌های اجتماعی و سیاسی در بلندمدت خواهد بود. چنین تحلیلی طبیعتا منجر به کور شدن اشتهای سرمایه‌‌گذار خارجی برای حضور در اقتصاد ایران و به تبع آن محرومیت ما از منابع و فرصت‌های جهانی در روند رشد اقتصادی خواهد بود.

مجموع این عوامل می‌‌تواند در درازمدت یا حتی میان‌مدت (با توجه به سرعت تغییرات جهانی) قیمت نسبی ستانده‌های اقتصاد کشور در برابر نهاده‌های استراتژیک تولید را در وضعیتی قرار دهد که نتیجه آن تشدید و تعمیق فقر عمومی در سطح خانوار تا حد فقر خشن و افزایش ناکارآمدی میانگین بنگاه‌های اقتصادی تا مرز انفصال کامل و دائم از اکوسیستم تولید و تجارت جهانی باشد.

مواجه شدن با اینترنت و تحولات اجتماعی و اقتصادی برآمده از آن، نه مواجهه با یک واقعیت اقتصادی از منظر فنی، بلکه مواجهه با یک واقعیت تاریخی از منظر اقتصادی و اجتماعی است. قدرت گرفتن مفاهیمی همچون بازار آزاد ایده‌ها و نظم پویای جامعه در سایه امر اجتماعی خصوصی، محصول جانبی بستر فناورانه اینترنت نیست که بتوان با اتخاذ یک رویکرد فنی مناسب (مثلا ایجاد شبکه ملی اطلاعات) ضمن بهره‌‌مندی از مواهب این فناوری از نتایج ناخواسته اجتماعی و فرهنگی آن پرهیز کرد. درست برعکس، این قدرت مفاهیمی همچون بازار آزاد ایده‌ها و امر اجتماعی خصوصی است که به بستر فناورانه اینترنت ارزش اقتصادی می‌‌دهد.

امر اجتماعی خصوصی و بازار آزاد ایده‌ها از آغاز عصر روشنگری تا انقلاب کارآفرینی و پس از آن، موتور محرکه اصلی رشد اقتصادی پایدار مبتنی بر افزایش بهره‌‌وری مجموعه عوامل تولید بوده که امروز با اتکا به ظرفیت‌های فناورانه اینترنت به بلوغی بی‌‌مانند دست یافته است.

جامعه ایران (از جمله و به‌ویژه نظامات حکمرانی آن) امروز با واقعیتی تاریخی مواجه و در معرض یک انتخاب سرنوشت‌‌ساز قرار گرفته که در مقوله حکمرانی اینترنت ظهور و بروز کرده است؛ یا باید قدرت بلامنازع ارتباطات غیرمتمرکز فرهنگی و اجتماعی، به دور از اعمال محدودیت نهادهای متمرکز و اثر آن بر سازمان‌دهی کلیه مناسبات انسانی، از جمله در حوزه اقتصاد را بپذیریم و به سوی آینده گام برداریم یا به این واقعیت پشت می‌کنیم و در گذشته خواهیم ماند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0