🔻روزنامه تعادل
📍 اقتصاد ایران و انتخابات امریکا
✍️ محسن جلیلوند
۱) آیا انتخابات امریکا تاثیری بر شاخصهای اقتصادی و راهبردی ایران خواهد داشت؟ این پرسشی است که این روزها همزمان با برگزاری انتخابات مجلس نمایندگان و سنای امریکا در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی ایرانیان جریان دارد. در پاسخ به این پرسش هم میتوان گفت «بله» و هم «نه!» «بله» به این دلیل که انتخابات امریکا و حضور دموکراتها یا جمهوریخواهان به طور مستقیم در روش آنها برای مواجهه با ایران، برجام و مسائل منطقهای اثرگذار است. بنابراین میتوان گفت در اقتصاد ایران هم اثر میگذارد. «نه» هم از این جهت که اقتصاد ایران به دلیل تحریمها از اقتصاد جهانی منقطع شده است و این انقطاع باعث میشود تا تحولات جهانی در عرصه داخلی کشورمان اثرگذاری خاصی نداشته باشد. به این دلیل است که در برخی برههها میبینید که نرخ برابری دلار در عرصه جهانی سقوط میکند و ناگهان در ایران نرخ ارز گران میشود. یا در بیشتر کشورها، بازارهای سهام در مسیر رشد قرار میگیرند، اما بورس ایران در وضعیت سقوط است. این تفاوتها و تعارضها نشان میدهد که تحریمها ارتباط ما را با اقتصاد بینالمللی کاملا قطع کرده است، بنابراین متغیرهای جهانی در ایران بیاثر هستند.
۲) در حال حاضر که این یادداشت تنظیم میشود، بر اساس اطلاعات موجود، نتیجه انتخابات سنای امریکا ۴۸- ۴۹ به نفع جمهوری خواهان است و ۳ کرسی نهایی باقی مانده که احتمالا طی روزهای آینده نتیجه انتخابات را همین حوزههای باقی مانده مشخص میکنند. در رقابت بر سر مجلس نمایندگان نیز جمهوریخواهان تا این لحظه (۸ شب) ۱۹۹ و دموکراتها ۱۷۸ کرسی به دست آوردهاند. باید توجه داشت در حوزه سیاست خارجی هرچند مجلس نمایندگان اثرگذار است، اما تاثیر اصلی در سیاستهای خارجی و مواردی که به برجام مربوط میشود را مجلس سنا دارد. در عین حال اما قدرت اصلی در اختیار رییسجمهور است. آخرین اخبار حاکی از آن است که مجلس نمایندگان در اختیار جمهوریخواهان خواهد بود. کوین مککارتی رسما اعلام کرده که جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان پیروز شدهاند، اما تا زمان شمارش کامل آرا نمیتوان با قطعیتی این پیروزی را اعلام کرد. از سوی دیگر هم در جریان انتخابات مجلس نمایندگان هم هرچند از قبل این تصو.ر وجود داشت که جمهوریخواهان با قدرت پیروز میشوند، اما هنوز شاهد یک چنین فتحی از سوی جمهوریخواهان نبودهایم. موضوعی که نشاندهنده توفیق نسبی برای دموکراتهاست.
۳) امریکا ۲ مجلس دارد که یکی مجلس سنا و دیگری مجلس نمایندگان است. در مجلس نمایندگان، افراد بر اساسا تعداد جمعیت هر ایالت تعیین میشوند. اما در مجلس سنا هر ایالت از دو نماینده برخوردار است. امریکا ۵۰ ایالت دارد و ۱۰۰ نماینده مجلس سنا. رییس مجلس سنا، معاون رییسجمهور است، اما معمولا معاون اول رییسجمهوری در نشستهای سنا شرکت نمیکنند، مگر اینکه آرا ۵۰ -۵۰ شود و نیاز باشد که معاون رییسجمهور وارد رایگیری شود. در مجلس سنا رهبر اکثریت، تعیینکننده است. رهبر اکثریت کمیتهها را میچیند و برنامهریزیها را عملیاتی میکند. از سوی دیگر، مجلس نمایندگان هم رییس ندارد، بلکه سخنگو دارد. در واقع خانم پلوسی اسپیکر مجلس نمایندگان است.
۴) اینکه انتخابات امریکا چه تاثیری در برجام، اقتصاد ایران، اقتصاد منطقه و جهان دارد، باید به این نکته اشاره کنم که در امریکا اساسا راهبردها با تغییرات برآمده از انتخابات تغییر نمیکنند. تنها تاکتیکها ممکن است، دچار دگرگونی شوند. همان طور که پس از رفتن ترامپ و آمدن بایدن، راهبرد امریکا در خصوص ایران دچار تحولات شگرفی نشد و تنها روش اجرای برنامهها تغییر کرد. هر نتیجهای که در انتخابات کنگره امریکا حاصل شود به معنای تغییرات راهبردی برای ایران نیست. مشکلات اقتصاد ایران بیشتر از اینکه به عوامل بیرونی مرتبط باشد به نظام تصمیمسازیهای داخلی مربوط است. یکی از این حوزههای تصمیمگیری در خصوص برجام است. ایران این فرصت را داشت که در اسفندماه سال ۹۹ برجام را امضا کند. اگر این تصمیم به درستی اتخاذ شده بود، بسیاری از مشکلات امروز در کشور به وقوع نمیپیوست، این تصمیم گرفته نشد تا اقتصاد ایران سال ۱۴۰۰ و هم ۱۴۰۱ را با دامنه وسیعی از مشکلات پشت سر بگذارد. امروز هم حل مشکلات در گروی تصمیمسازیهای داخلی است.
۵) یکی از اثرات انتخابات امریکا در حوزه انرژی ممکن است خود را نمایان کند. جمهوریخواهان با عربستان روابط بهتری دارند و ممکن است از این نزدیکی برای عرضه بیشتر نفت استفاده کنند. در کل ایران باید تکلیف خود را در حوزه روابط بینالملل روشن کند. در داخل نیز نیازمند اصلاحات فوری و ضروری هستیم. گردش آزاد اطلاعات، اجرایی سیاست تنشزدایی، مقابله واقعی با فساد، پایان مناسبات رانتی و... بخشی از ضرورتهایی است که در عرصه داخلی باید به آنها توجه شود تا اقتصاد به سمت بهبود پیش برود. در غیر این صورت هر تحولی هم در عرصه بینالمللی به وقوع بپیوندد برای ایران تفاوتی نمیکند.
🔻روزنامه کیهان
📍 نه به آن همه عجله نه به این همه تعلل
✍️ عباس شمسعلی
کشور ما به دلایل مختلف یکی از اهداف مشترک و مهم برای سلطهگران در پیاده کردن عملیات جنگ روایتها و جنگ روانی است. درخصوص علت آن باید گفت؛ پیروزی انقلاب اسلامی و پایان دادن بر سلطه همهجانبه آمریکا و انگلیس و قطع حمایت مستقیم ایران از رژیم صهیونیستی، شوک بزرگ و بهتآوری برای جهان استکباری بود تا جایی که هنوز بعد از گذشت بیش از چهار دهه نتوانستهاند این شکست سنگین و محرومیت از منابع سرشار نفتی و دستاندازی و چپاول را هضم کنند. از سوی دیگر برافراشته شدن پرچم استقلال و آزادی توسط جمهوری اسلامی و انقلاب مردم ایران که تبدیل به الگویی عینی و زنده برای سایر ملتها شد سنگینی این داغ برای مستکبران شکستخورده از انقلاب اسلامی را چندین برابر کرده است.
بهدلیل اهمیت انقلاب اسلامی و نگرانی از گسترش ابعاد مختلف آن بود که از همان روزهای نخست دشمن از هرآنچه برای زمینزدن انقلاب اسلامی به فکرش میرسید دریغ نکرد از ایجاد جنگهای تجزیهطلبانه در اوایل انقلاب و سپس تحمیل جنگ ۸ ساله و خسارتبار به ایران تا اعمال انواع تحریمها و فشارها. اما هرچه گذشت از تاثیر این خباثتها بر پیشگیری از حرکت انقلاب اسلامی ناامیدتر شد تا جایی که امروز همان نهال نازک و شاید به خیال دشمن آسیبپذیر جمهوری اسلامی به درختی تناور تبدیل شده و کشورمان در سایه جمهوری اسلامی با شتابی کمنظیر در بسیاری از زمینههای علمی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و... جهشی خیرهکننده داشته است.
حال به نظر میرسد دشمنی که نتوانسته با جنگ نظامی، تحریم، ترور و انواع فشارها مانع پیشرفت و حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامیشود، دست به دامن جنگ روانی شده است. ایجاد بیش از ۲۰۰ شبکه فارسیزبان ماهوارهای و حمایت مالی و تجهیزاتی از آنها، بهرهبرداری از انواع امکانات شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و تلاش برای یارگیری از نیروهای رسانهای همسو با خود در داخل کشور گواه جدیت دشمن در این عرصه است. بخش مهمی از این عملیات و کارویژه طراحی شده، سیاهنمایی محض از وضعیت ایران، تحقیر و تلاش برای ناامید کردن مردم از عملکرد جمهوری اسلامی است به همین علت شما هرگز در رسانههای اختصاصی و فراوان دشمن علیه نظام هیچگونه خبر مثبت یا ذرهای امید به آینده را نمیبینید.
در این شرایط است که دشمن با وجود اطلاع دقیق از میزان پیشرفتها و توفیقات ایران پس از انقلاب دست به سانسور کامل آنها میزند در حالی که امروز به استناد برخی از منابع خود غربیها و نیز به گواه واقعیات موجود، ایران از کشور عقبمانده و ضعیف و وابسته دوران پهلوی به کشوری صاحبنام در حوزههای مختلف علمی تبدیل شده است که در محافل جهانی حرف برای گفتن دارد و هر از گاهی خبر شکستن انحصار تولید یک محصول استراتژیک علمی توسط جوانان دانشمند ایرانی که در اختیار آمریکا یا برخی کشورهای محدود بوده است منتشر میشود.
در حوزه نظامی و صنایع موشکی و ریزپرندهها ایران ضعیف در دوران پهلوی و نیازمند در دوران جنگ، امروز به جرأت در بین چند کشور صاحبنام جهان قرار دارد و توان و قدرت نظامی آن موضوعی پذیرفته از سوی غربیهاست تا جایی که آزمایشات موشکی یا احتمال فروش تجهیزات نظامی از سوی ایران به کشورهای دیگر ترس بر تن آنها انداخته است.
در صنعت هستهای سرعت پیشرفت ایران سالهاست که غربیها را شگفتزده کرده است و آنها برای کشیدن ترمز این پیشرفت که کاربردهای فراوانی در حوزههای پزشکی، انرژی و آب شیرینکن و خدمات دیگر دارد انواع حیلههای سیاسی و حتی ترور دانشمندان جوان کشورمان را به کار بردهاند.
در حوزه اقتصادی و صنعتی ایران پس از انقلاب با تکیه بر توان داخلی در حوزههای مختلف پیشرفتهای چشمگیری داشته است که جایگاه بیستویکم اقتصادهای بزرگ جهان در آخرین رتبهبندی صندوق بینالمللی پول مؤید این مطلب است آن هم در شرایطی که دشمن انواع تحریمهای بانکی و فشارهای اقتصادی را بر کشورمان تحمیل کرده است و اگر نبود این تحریمهای سنگین و ظالمانه و نبود برخی کمکاریها و سوءتدبیرها و شاید تنبلی عدهای از مدیران، جایگاه ایران در حوزه اقتصاد بسیار فراتر از موقعیت فعلی هم میبود.
در حوزه نفوذ و اقتدار منطقهای موقعیت ایران قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست.
پیشرفتهای چشمگیر در حوزه زنان، بسط مردمسالاری دینی، گسترش خدمات اجتماعی و رفاهی و حتی پیشرفتهای بزرگ ورزشی در عرصههای جهانی و نمونههای مختلف و متعدد دیگر از توفیقات نظام جمهوری اسلامی را میتوان برشمرد که البته طبیعی است هیچکدام از این توفیقات و پیشرفتها جایی در رسانههای خبیث دشمن همچون بی.بی.سی فارسی و اینترنشنال و... ندارد و آنها فقط مامور به سیاهنمایی یا بزرگنمایی کمبودها و مشکلات هستند.
این بهاصطلاح رسانهها مامور هستند تلفات کرونایی ایران را با تلخترین و سیاهترین حالت پوشش گسترده بدهند اما موفقیت بزرگ ایران در تولید چند نوع واکسن کرونا و مهار بیماری در کشورمان همزمان با ادامه تلفات فراوان در کشورهای غربی را سانسور کنند. باید گفت در داخل کشور برخلاف داشتن ابتکار عمل و دست برتر در بخش نظامی، علمی و حتی اقتصادی، در عرصه جنگ روایتها و جنگ تبلیغی و روانی برخی کمکاریها یا کمتوجهیها، غفلتها یا خیانتها و سوءتدبیرها باعث ایجاد فضای مناسبی برای دشمن شده است و آنها هم متوجه این نقطه ضعف شدهاند و قصد ندارند سرمایهگذاری و فعالیت در این زمینه را رها کنند. نمونه تشدید یافته این فعالیتها و جنگ روانی و روایتها را در ماجرای اغتشاشات اخیر میتوان به وضوح دید.
دستور رهبر معظم انقلاب درخصوص جهاد تبیین و مقابله با جریان تحریف را میتوان در این فضا بهتر تحلیل کرد. اینکه ایشان چرا برای موضوع تبیین از لفظ معنیدار جهاد استفاده کردهاند یا اینکه چرا جریان تحریف را با جریان تحریم همراه دانسته و زیان و خسارت آن را گوشزد میکنند، نشان از اهمیت موضوع و البته توجه دادن به کمکاریهای گذشته است. اینکه امروز برخی یا بسیاری از مردم و جوانان و نوجوانان ما در جریان جزئیات و ابعاد بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای کشور نباشند و یا از دشمنیها و خباثتهای تاریخی و امروزی دشمن اطلاع کافی نداشته باشند یعنی کمکاری در داخل و دادن فرصت به طرف مقابل و رسانههای پرآبوتاب و متنوع آن برای پر کردن ذهن خالی از اطلاعات درست و حقیقی مردم و جوانان. امروز دشمن با انواع ابزار رسانهای و بهخصوص فضای مجازی در اثرگذاری بر ذهن نوجوانان و جوانان ما بهشدت فعال است، اما آیا در داخل به همان میزان برای این موضوع کار شده است؟
آیا جوان و نوجوان عزیز ما که این روزها و در حوادث اخیر درخصوص احتمال فریبخوردن برخی از این فرزندان ایران سخن فراوان گفته شد، اساساً شناخت کافی از دشمن و ماهیتش دارد تا متوجه قصد و نیت سوء و زبان چرب و فریبندهاش باشد؟
آیا به میزان کافی و مبتنی بر اصول کاربردی و نه رفع تکلیفی در دوران تحصیل دانشآموزان و دانشجویان اطلاعات و اسناد جنایتهای دشمن در حق ملت ایران به آنها داده شده است تا در بزنگاهها بتواند دوست و دشمن را تشخیص دهد؟
رهبر انقلاب چندبار درخصوص معرفی صحیح دشمن به دانشآموزان و دانشجویان سخن گفتهاند. ایشان در آبانماه ۹۵ فرمودند: « بعد از آنکه جوانهای ما رفتند و این مرکز (سفارت آمریکا) را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود (مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود) گردآوری کنند و بهصورت کتاب دربیاورند، آنوقت معلوم شد که چه توطئههایی در طول این مدت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته است. این کتابها حدود ۷۰ جلد است؛ شماها خواندهاید اینها را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیده این کتابها در مجموعه مدارس ما، دبیرستانهای ما، دانشگاههای ما نیست؟ چرا؟ این یکی از اعتراضهای من است. وزیر محترم آموزش و پرورش؛ چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده است و چه توطئههایی زیر سر داشته؟»
کمتوجهی و تعلل در عمل به این دستور راهبردی باعث شد تا ایشان در جریان دیدار هفته گذشته خود با دانشآموزان با گلایه از کمتوجهیها بگویند: «حادثه سوّم هم که یک سال بعد از آن حادثه است ـ بعد از پیروزی انقلاب ـ هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا است و پیدا کردن اسنادی در آنجا که این اسناد، توطئههای آمریکا علیه ملّت ایران را نشان میداد؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمیکنید بخوانید این کتابها را، [امّا] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتابها را در کتابهای درسی بیاورید، متأسفانه نکردند. این [اسناد] نشان میدهد که آمریکاییها در این مدتی که در ایران حضور داشتند ـ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ـ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئههایی و چه خیانتهایی انجام دادند.»
این همه تعلل و فرار از عمل به یک وظیفه مهم در حالی است که فراموش نمیکنیم در همان دولت قبل که به این دستور و توصیه مهم کمتوجهی کرد، با سرعت و عجلهای عجیب موضوع تعهد و پیوستن ایران به برنامه اجرای سند مخرب ۲۰۳۰ که استعمار فرهنگی و تغییر ریشهای در سبک زندگی ایرانی اسلامی دانشآموزان ما را دنبال میکرد به تصویب رسید و ابلاغ شد و اگر نبود روشنگری دلسوزان و رسانههای انقلابی و دستور صریح رهبری برای توقف آن معلوم نبود چه اتفاقات تلخی رقم میخورد. عجیب آنکه رئیس دولت قبل تا پایان مسئولیتش حاضر به لغو رسمی آن نشد! و در نهایت با روی کار آمدن دولت سیزدهم مصوبه اجرای سند ۲۰۳۰ رسماً لغو شد.
در سایه این کم کاریها و فرار از مسئولیتهاست که بسیاری از نوجوان و جوان ایرانی وقتی اسم انگلیس را میشنوند در ذهنشان نه جنایتهای بزرگ این دولت استعماری علیه ایران از جمله ماجرای قحطی بزرگ منجر به مرگ چندین میلیون از مردم کشورمان یا تحمیل سلسله پهلوی و... بلکه لیگ برتر جزیره و ترکیب چلسی و منچستریونایتد و منچسترسیتی و... خطور میکند. چرا بسیاری از نوجوانان و جوانان ایرانی وقتی نام آمریکا را میشنوند به جای اینکه به یاد کودتای ۲۸ مرداد و حمایت آمریکا از رژیم پهلوی در کشتار انقلابیون و کمک به صدام در جنگ تحمیلی یا ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرانی بیافتند نام «تام کروز» و «برد پیت» و فلان فیلم هالیوودی در ذهنشان تداعی میشود؟
آیا نوجوان و جوان ما از جزئیات جنایت منافقان و ترور چندهزار نفر از مردم بیگناه ایران به دست آنها و همکاریشان با صدام خبر دارند؟
آیا مطمئن هستیم که همه دانشجویان ما از مناسبت ۱۶ آذر و علت نامگذاری این روز به نام روز دانشجو یعنی کشتار دانشجویان معترض به سفر معاون رئیسجمهور آمریکا در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در صحن دانشگاه تهران توسط رژیم پهلوی اطلاع دارند؟
بیشک اگر رسانه ملی و همه رسانهها و بهخصوص آموزش و پرورش بر روی مسئله دشمنشناسی و معرفی ماهیت کسانی که این روزها ماهیت پلیدشان را مخفی کرده و ژست دلسوزی برای مردم ایران گرفتهاند درست عمل کرده و نوجوان و جوان و دانشجو و اقشار مختلف مردم جامعه به درستی و بهطور کامل از کارنامه این گرگهای رفته در پوستین میش مطلع باشند هرگز فریب این نقاب دوستانه را نخواهند خورد و خود به بزرگترین مدعی و طلبکار از آنها تبدیل میشوند. ورود مستند و جذاب و به روز جنایتهای دشمن به کتب درسی و یا انتشار نشریات دانشآموزی و دانشجویی با زبان نسل امروز با محتوای دشمنشناسی در کنار تولیدات قوی هنری نیاز مهمی است که دیگر نباید از آن غفلت کرد.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 وحدت فرهنگی و نظم پریشان
✍️ سید مسعود رضوی
گرفتم که دشمن بکوبی به سنگ
مکن باری از جهل، با دوست جنگ
سخن را به شعر سعدی آراسته ام زیرا دریچه و دیباچه فهم ما از خویش و شناخت ما از منافع و منابعی است که جهان بینی ما را شکل داده و فارغ از هر قوم و لهجه و زبان و گرایش و باور و مذهبی، درفش داغنایی و انسانیت را برمی افرازد. بی گمان ادبیات و شعر پارسی، گنجینه دانایی و حکمت است. بنیانهای آموزشی و پرورشی در متون و آموزههای ارزشمند ادبیات و فرهنگ ما، معرفت و اخلاق ما را استوار و متعالی خواهد کرد ولی فراتر از آن به روح ملی و وحدت فرهنگی یاری میدهد و اساس اشتراک اقوام و اقلیم و معنویت و تاریخ و ادب و هنر ماست. ملت بزرگ ایران و فرهنگ گستردة ایران که فراتر از مرزهای سرزمینی است، در این مدرسه بالیده و با این تربیت و متکی به این اشتراک نظرها استمرار و عظمت یافته است. کسانی که طی سالیان دراز، از این منابع و متون غفلت کردند و حتی گاه آن را در تقابل با عقاید مذهبی و ایمان سترگ ما تبلیغ کردند، هم به دیانت و ارزشهای مذهبی جامعه جفا کردند و هم به هویت ملی و تعلقات میهنی لطمه زدند. هیچ ملتی نمیتواند بدون عشق به خانه و سرزمین و تاریخ و فرهنگ و زبان و باورها و ایمان به معنویات و آیینهایش دوام آورد و قوام یابد و احترام و عزت کسب کند. اسلام نیز با اهتمام و هوشمندی و کاشتهها و داشتههای ایرانیان به منابع عظیم فرهنگی و عرفانی و ادبی و تفسیری و تاریخی و کلامی و روایی و علمی دست یافت و تلاش نیاکان ما بود که ظرفیتی بزرگ برای تمدن سازی ایجاد کرد و حتی کتب صرف و نحو قرائت و بلاغت عربی را تدوین نموده و برای آموزش و تربیت مسلمین به سرتاسر سرزمینهای امپراتوری فرستاد.
با این مقدمات باید پرسید که چرا شکاف فکری و فرهنگی کنونی ایجاد شده و فضای حایل و بلکه خلأ بین نسلی موجود را به وجود آورده است. این سرآغاز پرسش و پاسخها، و تجزیه و تحلیل برخی دادهها و مسایل اخیر در چند یادداشت پیاپی خواهد بود. امری که هر نامی بر آن بگذاریم، اعم از سلبی و ایجابی، یا تحقیری و تفخیمی، اصل آن غیر قابل انکار است و باید حکیمانه تدبیر شود و واقع بینانه تعریف و تفسیر گردد و چارهای بی زیان یا کم زیان برایش بیندیشیم.
هنگامی که با شرایط دشوار سیاسی و اصطکاک نیروها یا اقشار و بخشی از جامعه روبه رو میشویم، صدای بلند در خیابان و عرصهای که در آن برخورد روی میدهد، صدای برهان و اندیشه را خاموش میکند و مجال آرامش و عقلانیت فروکش میکند. با اصطلاح حافظ «جمع پریشان» است و «اشتیاق»، در حقیقت همسرایی منظم و شیوای فکر و آینده نگری و آرامش، در کرنای دهل و هرولة هیجانات جاری و ساری گم میشود. بجز حافظ باز به سعدی رجوع میکنم که خود در دوران بحران و روزگار جولان مسایلی دشوار و مصایبی رنجبار میزیسته و کوشیده است از دل این تاریخ بی ترحم و شگرف، درس و عبرتی فراهم آرد و در تربیت خلق بکوشد. شیخ سعدی بر خلاف حافظ که خطابی فردگرایانه دارد و به خویش آرامبخشی شاعرانه میبخشد، با نگرشی اجتماعی و رویکردی تربیتی، به اندرز میگراید و در گلستان میگوید: «چو بینی که در سپاه ِ دشمن تفرقه افتاده است، تو جمع باش. و گر جمع شوند، از پریشانی اندیشه کن.»
چو در لشکر دشمن افتد خلاف
تو بگذار شمشیر خود در غلاف
چو گرگان پسندند بر هم گزند
برآساید اندر میان گوسفند
چو دشمن به دشمن بوَد مشتغل
تو با دوست بنشین به آرام دل
ـ تو با دوست یکدل شو و یک سخن
که خود بیخ دشمن برآید ز بن
نپندارم این زشتنامی نکوست
به خشنودی دشمن، آزار دوست
اما در شرایط کنونی این ایدهها چه سودی برای ما دارد؟ شرایط دوران ما و کمیت و کیفیات زندگانی ما دگرگون شده و نسبت به قرن هفتم هجری که سعدی و مولانا میزیستهاند بسیار پیچیده شده و عناصر و ابزار و موضوعات و مسایل آن افزون از شمار است. با این حال همان درسها از حیث کیفیت اخلاقی و ظرفیت انسانی برای مواجهه و مدیریت لازم است و به کار میآید. زیرا انسان و ایران و زبان پارسی و فرهنگ مشترک و اعتقادات دینی ـ فارغ از شیعه و سنی و زردشتی و مسیحی و… ـ همچنان برجاست.
لازم است که ما بیندیشیم و در افقی آرام و روشن، به توسعه و آینده و هزینه و فایدة زیست و زندگی در کشور و منافع مردم بنگریم و بکوشیم نیروهای مؤثر و نهادهای مدنی و مدیریت کشور را در اعتلای عرصة عمومی و منافع ملی یاری کنیم. تکیه گاههای قدرتمند ما در همین مسایل و منافع متراکم است. هر غفلتی ما را زمین خواهد زد و شوربختانه باید گفت که جامعه و ارکان سیاست در کشور ما، بارها دست و دلبازانه هزینههای زیادی ایجاد کرده و فرصتهای بی مانندی را در دهههای اخیر از کف داده است. فرصتها و سرمایههایی که به جای سرمایه گذاری و غنای مملکت ما، نصیب برخی همسایگان ما شده و هنوز هم همانها در پی صرف و سود بیشتر از همین جانب هستند. همسایگانی که نه تنها فرصت طلب اند، که سارق اموال و پول و مغزهای ارزشمند ما نیز هستند و طی دههها نشان دادهاند سیری ناپذیرند. اگر ما در هنگام کودتا در برخی کشورها یا جنگ و اشغال یا شورش و ناامنی همیار و همکار و پناه بخش بوده ایم، آنها دیوار مرزی کشیده و قطعنامهها داده و ارض و مرز ما را به طمع خام مورد ادعا و تعدی قرار داده اند. تاریخ درس آموز است و از کف رفتن قفقاز و سرزمینها ماورا و همجوار خزر یا تجاوزات عثمانی و ادعاهای تورانی بی سطور تاریخ مستور مانده، باید به درستی درک و دریافت شود. چاره چیست؟ کاردانان و آزمودگان همواره راه و چاه را نشان دادهاند:
گرت مملکت باید آراسته
مده کار معظم به نوخاسته
به خُردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکاردیده مفرمای کار
به اوضاع جاری و مشکلات پیشارو بازگردیم. در حال حاضر پرسش مکرر این است که لوازم و زمانبندی توسعه و اعتلای جامعه را با کدام متر و میزان میتوان و میباید سنجید؟ منافع مردم و مرزهای عرصة عمومی کجاست و دقیقاً چگونه میتوان آن را توضیح داد و در هیأت و هیبت قوانین بدان پرداخت و از آن دفاع کرد؟ فرهنگ و سیاست و اقتصاد، چه نسبتی با جامعه و زندگی مردم دارد و جمهور از کدام روزنهها و مجاری میباید در این باره ورود نمایند و اظهار نظر و انتخاب کنند یا به داوری و نقد بپردازند؟ همچنین نسبت سیاست و اقتصاد با امنیت و اقتدار با چه سنجه و میزانی باید ارزیابی شود و تراز آن در داخل و خارج قابل درک و فهم و بیان است؟ چه کسانی، چه زمانی، و در چه حدود و شرایطی میتوانند در این زمینه داوری و یا تحلیل و نقد وارد کنند؟
باری، این مطالب و مسایل اگر کلی و ناروشن است، اما زیربنای روشنگر برای بحث در تمام مسایل و مشکلاتی است که ما با آن روبه روییم و یا در آینده ناگزیر خواهیم شد که با آن روبه رو شویم. برای مثال، اگر در زمان و فرصت مناسب، نتوانیم درباره یک مسئله مهم نظیر منازعهای در کنار مرزهای میهن، به روشنی و بر اساس تجربههای تاریخی و قواعد بینالمللی سخن بگوییم، بعدها که فرصت از چنگمان رفت و مشکلاتی عارض شد، سخت است یا ناممکن است که آن فرصتها و منافع و امکانات را بازیابی کنیم و شاید برای رسیدن به همان چیزهایی که با تغافل از دست داده ایم، ناچار شویم هزینههای گزاف بپردازیم.
رویکرد غیر دیپلماتیک و خطابی در منازعه قفقاز، و موضوع نخجوان و جنگ ارمنستان و آذربایجان، یکی از همان موارد بود که افرادی با انگیزههای عاطفی مذهبی به میدان افکار عمومی آمده و روشن اندیشان و سیاستگران واقع گرا را چنان خاموش کردند که تصورات پان تورانی مجال بروز یافت و متحد دیرین ایران یعنی ارمنستان به شدت تضعیف شد و راه تاریخی ما به قفقاز و اروپا تبدیل به باریکهای شده و استانی پهناور و مستقل زیر یوغ رقبای ایران مستور و منکوب مانده است. در هر زمینهای خط قرمزها را باید در محدودة قوانین روشن کرد و افراد ماهر و کاردان، با قدرت و بدون لکنت باید کارها را پیش ببرند و اجازه ندهند خطیب و عوامفریب و افراد فاقد مسئولیت، سنگی به چاه اندازند که عقلا از درآوردنش عاجز بمانند.
سخن دراز شد ولی هنوز مقدمه تمام نشده و در ادامه به این بحث دامنه و برهانی مناسب خواهیم داد تا به حل مشکلات جاری تشریک مساعی شود.
🔻روزنامه اعتماد
📍 حکمرانی مثل آب خوردن نیست
✍️ اصغر میرفردی
سخنگوی محترم دولت در جمع دانشجویان دانشگاه صداوسیما گفت: «برای دولت مثل آب خوردن بود که از همان روزهای اول اجازه دهد تا نیروی انتظامی از گلولههای جنگی استفاده کند و هر کسی را به خیابان آمد، بزنند و اینطور مردم بترسند و از خانه خارج نشوند» (سایت خبری- تحلیلی انتخاب، ۱۷/۸/۱۴۰۱). بیان چنین مطالبی از سوی سخنگوی دولت که پیشینه تحصیلی در رشته حقوق دارد، مایه تاسف، بهت و نومیدی است. دولتها حتی برای دفاع از کیان خود در برابر دست درازی و هجوم کشورهای بیگانه، در آغاز اعتراض کرده و هشدار لازم را میدهند و در صورت ادامهدار شدن تهاجم بیگانه، به دفاع مشروع از خود میپردازند. چگونه یک دولت در برابر اعتراض شهروندان خود- حتی اگر اعتراض بحقی نداشته باشند- میتواند «مثل آب خوردن»، مجوز شلیک بدهد؟ اینگونه ادبیات و مواضعی، هیچ سازگاری با جایگاه دولت رسمی یک کشور، موازین قانونی و ارزشهای انسانی ندارد. در یک جامعه قانونمند، مثل آب خوردن نمیتوان حتی شهروندان را احضار یا بازداشت کرد تا چه رسد به اینکه مثل آب خوردن آنها را آماج هدف نیروی نظامی همچون پلیس قرار داد یا ترساند. نکته دیگری که در سخن سخنگوی دولت آمده و بر تاسف انسان میافزاید، باور ایشان به توان استفاده از ابزار نیروی انتظامی و ترس برای فرو نشاندن اعتراضهاست؛ به جای این نگاه که با اقناع و پاسخگویی واقعی و شفاف به ابهامها و اعتراضها پایان داده شود. اگر به قانون اساسی توجه عملی شود، برخی اقدامات نباید انجام شود و برخی که مغفول ماندهاند، باید مورد توجه عملی قرار گیرند. به جای اعلام مواضع خام و نامتناسب از سوی مسوولان، بهتر آن است که در هر گفتار و کرداری به قانون و فلسفه وجودی و وجوبی آن توجه شود. سخن پایانی اینکه، حکمرانی خوب و اقدامات آن همچون آب خوردن نیست و در سایه حکمرانی نمیتوان هر کاری را چون آب خوردن انجام داد و هر سخن و موضعی را اعلام کرد.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 برقراری گفتمان
✍️ علی نجفی
ای کاش سخنگوی دولت با توجه به اینکه به عنوان یک حقوقدان از حقوق و آزادیهای اساسی و شهروندی ملت آگاهی کامل دارد و در فرازهایی از اظهارات خود به حقوق ملت و تکالیف دولت اشاره نمودهاند، از ادبیاتی مانند استفاده از تیر جنگی و غیره و به نوعی از واژگانی که نشانه از این دارد که عدم استفاده از تیر جنگی به نوعی مدارا با معترضان بوده، اجتناب میورزیدند. به نظر میرسد در یک حکمرانی خوب حاکمیت علت و عوامل اعتراضات را باید شناسایی کند که با توجه به اینکه حاکمیت نماینده مردم است، نسبت به حل مشکلات باید اقدام نماید. حوادثی که طی دو ماه گذشته در شهرهای مختلف ایران اتفاق افتاده است قابل آسیب شناسی است. آمارهای اقتصادی به خوبی نشان دهنده گسترش گرانی در جامعه است. شرایط موجود هیچ تناسبی با وعدهها و قول و قرارهای داده شده در زمان انتخابات ندارد. متأسفانه سوءمدیریت اقتصادی درطی سالهای گذشته سرنوشت سفره مردم را با نوسان ارزهای خارجی گره زده است. تا زمانی که مشکلات اقتصادی مردم باقی است، انتظار نارضایتی امری طبیعی تلقی میشود. نکتهای که باید آقای رئیسی و سخنگوی محترمشان مدنظر داشته باشند، این است که چگونه نسلی در اعتراضات حضور دارند و در مراکز علمی، آموزشی و یا در داخل شهرها دست به اعتراض میزنند که عمدتا فرزندان نسل چهارم انقلاب و علی القاعده باید حائز اوصاف فرهنگی باشند. اینکه چرا ما در این بخش از امور فرهنگی موفق نبودهایم باید مقصران مواخذه شوند. قطعا جناب بهادری شعارهای آقای رئیسی را بهخاطر دارند. ایشان با به چالش کشیدن سیاست اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دولتهای قبلی قول دادهاند که براساس معیارهای مردمسالارانه کشور را اداره کنند. هرچند که قدمهایی برای برقراری گفتمان توسط برخی از مقامات عالیرتبه کشور برداشته شده است. تاریخ تحولات سیاسی جهان نشان داده است که برای جلب نظر موافق مردم چارهای جز برآوردن نیازهای آنها نیست. قوانینی که حاکمیت در یک جامعه تصویب و اجرا میکند، اگر با واقع بینی و با آسیب شناسی و دریافت نیازهای مردم انطباق نداشته باشد، قطعا تاثیر معکوس خواهد داشت. به نظر میرسد دولت باید با بازنگری در سیاست خود ضمن برقراری گفتمان با معترضان در راستای برآوردن نیازهای قانونی آنها برآیند. آشتی ملی با تمام گروهها و افکار را در پیش گرفته و در موارد بغرنج با توسل به رفراندوم و مراجعه به آرای عمومی و کسب نظر اکثریت نسبت به گذر از شرایط موجود اقدام نماید. در غیر اینصورت باید گفت که در چارچوب جامعه شناسی سیاسی روش موجود اگرچه در کوتاه مدت تاثیر داشته باشد در درازمدت اثرگذار نخواهد بود. این ملت تاکنون بسیاری از سختیها و شرایط را تحمل کردهاند. فلذا سزاوار مدیریت همراه با عدالت هستند. قطعا تمام ایرانیان آرزو دارند که جامعهای همراه با آرامش، آسایش، عدالت به دور از تبعیض و رانت داشته باشند. از آقای بهادری جهرمی این انتظار میرود که اندکی سیاست برخورد را متوجه افرادی نمایند که با برخورداری از رانت اطلاعات و ارتباطات و سوءمدیریت کشور را به شرایط فعلی دچار نمودهاند. درواقع از باب تسبیب مسبب اصلی شرایط موجود، سوء مدیرانی بوده که سکان بخشهای مختلف نهادهای عمومی را در دست داشتند. قطعا یکی از راهکارها در کنار برقراری گفتمان، رسیدگی به وضعیت اقتصاد، احترام به افکار عمومی، برخورد با مفسدان اقتصادی است که شرایط را به گونهای مدیریت کردهاند که خود و خانواده و خویشانشان در وضعیت مناسب اقتصادی قرار گیرند درحالی که اکثریت مردم چه در بخش تولید، چه در بخش توزیع، چه در بخش نظام اداری، چه مصرف کننده و غیره در شرایط مناسبی قرار ندارند. اندکی توجه به ارقام قیمتها و در عین حال مقایسه آن با قدرت خرید مردم، دلایل بخش مهمی از نارضایتی مردم را نشان خواهد داد. به امید واقع بینی در اتخاذ سیاستهایی که در روزهای پیشرو شاید بتواند بخشی از چالشها را تعدیل نماید.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 امکان مصالحه میان ایران و آمریکا نیست
✍️ فریدون مجلسی
گفته میشود که فرق دوره فعلی انتخابات میاندورهای آمریکا با دورههای قبل در این است که در این انتخابات یک فضای دوقطبی ملموس در جامعه و سیاست آمریکا ایجاد شده است. اما به طور کلی باید در نظر داشت که اختلافات میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در ایالات متحده از نوع اختلافات فرهنگی است.
در واقع جامعهای که تحت تاثیر عوام باشد، قاعدتا تندرو شده و ممکن است اشخاص نامعقولی را به رهبری خود انتخاب کند. یعنی ما پیش از این شاهد بودیم که جامعه عوام آمریکا که بخشی از گروه خاموش (نه اکثریت یا اقلیت خاموش) و محافظهکار را در پشت سر خود داشت که توانست حتی شخص نامتعارفی مانند ترامپ را به ریاستجمهوری برساند. در همین رابطه است که نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا را میتوان از چند منظر داخلی، بینالمللی و ارتباط آن با ایران مورد بررسی قرار داد.
خطر تشدید جنگ در اوکراین
به طور طبیعی در داخل آمریکا در اختیار گرفتن کنگره توسط جمهوریخواهان باعث نارضایتی قشر روشنفکر و دانشگاهی این کشور شده و آنها فعالیت و دیدگاههای خود را از طریق رسانهها و ابزارهایی که در اختیار دارند بر ضد سیاستهای محافظهکاران ادامه خواهند داد. البته تاثیر این انتخابات در فضای سیاسی آمریکا دیر یا زود نیز از بین خواهد رفت.
اما در زمینه روابط بینالملل، قدرت گرفتن جمهوریخواهان در کنگره و سنا میتواند منجر به تشدید اختلافات آمریکا با روسیه در جنگ اوکراین شود. یعنی جمهوریخواهان نمیپذیرند که روسیه به عنوان قائم مقام کنونی اتحاد جماهیر شوروی به یک کشور اروپایی مانند اوکراین حمله کند. در نتیجه قدرت گرفتن آنها ممکن است خطر جنگ در جهان را گسترش دهد.
سیاست آمریکا در قبال ایران
جنبه دیگر این انتخابات نیز به ایران مرتبط میشود. اکنون فضای سیاسی ایالات متحده در قبال ایران به وضعیتی رسیده که چه از منظر دموکراتها و چه از منظر جمهوریخواهان، زمینه برای یک نوع سازگاری (نه سازش) برای ترک مخاصمه میان تهران و واشنگتن چندان فراهم نیست. در واقع میان دو کشور دیگر بحث مصالحه مطرح نبوده و شرایطی ایجاد شده که دیدگاه هر دو حزب در قبال ایران مشابه یکدیگر است. لذا در انتخابات میاندورهای فعلی یا حتی در آینده هر شخص یا حزبی که اکثریت را به خود اختصاص دهد در ارتباط با ایران تفاوت و مساله مهمی رخ نخواهد داد. یعنی میتوان گفت در این راستا، رفتار محافظهکاران در قبال ایران شاید تندتر و رفتار دموکراتها نیز شاید در قبال این تندرویها محافظهکارانهتر شود.
شاهد بودیم که شامگاه سهشنبه کاروان سوخترسانی ایران در مرز سوریه و لبنان مورد حمله قرار گرفت. هر چند که آمریکا منکر چنین اقدامی شد، اما نباید فراموش کرد که اسراییل به عنوان شعبه محلی آمریکا در منطقه عمل کرده و اقداماتش میتواند تهدیدآمیزتر نیز باشد.
در این رابطه باید توجه داشته باشیم که سیاست آمریکا در مقابله با ایران، یک سیاست جنگی کلاسیک مانند حمله نظامی با پیادهنظام نیست. سیاست آمریکا در قبال ایران یک راهبرد ضربهزنی و فرسایشی به منظور هزینهافزایی است. فرسایش یعنی هزینه کردن بیش از درآمد یا سرمایهگذاری که نتیجه و آثار آن در شرایط اقتصادی کنونی کشور مانند تورم و افزایش نرخ ارز قابل مشاهده است. ایران اکنون به واسطه شرایط ایجادشده در حال یک جنگ اقتصادی و در عین حال منازعات پیچیده منطقهای در کشورهایی نظیر لبنان، سوریه، یمن، کردستان عراق و افغانستان است. حتی در این میان تنش در مرزهای شمالی با آذربایجان نیز اخیرا به آنها اضافه شده است. امری که همگی منجر به بروز هزینههای اقتصادی و سیاسی برای کشور میشود. به همین دلیل است که معقتدم در قبال این سیاست فرسایشی که هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در رابطه با آن در توافق کامل به سر میبرند، ایران باید سیاست معقول خروج سریع از این وضعیت و تنشزدایی را در دستور کار خود قرار دهد. بنابراین به طور خلاصه از آثار خارجی انتخابات میاندورهای آمریکا در روابط بینالملل میتوان گفت که نتایج انتخابات کنونی ممکن است باعث شدت بخشیدن به جنگ در اوکراین شده و در مورد ایران نیز حتی اگر جمهوریخواهان سنا را هم در اختیار بگیرند، دیگر تضاد چندانی میان آنها و دموکراتها در قبال مساله برجام وجود نخواهد داشت.
بایدن ماموریت خود را انجام داد
اما یک منظر دیگر این انتخابات به تاثیر آن در انتخابات دو سال آینده ریاستجمهوری آمریکا بازمیگردد. در این رابطه میتوان گفت که جو بایدن در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری قبل که با حمایت باراک اوباما توامان بود، نشان داد که به لحاظ کارکردی و عقلانی از توانمندی لازم برخوردار است؛ اما واقعیت این است که بایدن اکنون دچار فتور سالمندی است. چند روز قبل در یکی از سرمقالههای واشنگتن پست، نویسنده مقاله هشدار داده بود که امیدواریم بایدن این عقلانیت را به خرج دهد و در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکند.
به شخصه معتقدم که منافع حزبی در آمریکا چیزی نیست که روی آن تعارفی صورت بگیرد. در نتیجه به نظر نمیرسد که نه بایدن و نه معاون او یعنی خانم کامالا هریس، نماینده حزب دموکرات در انتخابات آینده باشند.
در واقع امروز شاهد هستیم که آنتونی بلینکن وزیر خارجه فعلی آمریکا نمایشهای سیاسی و دیپلماتیکی از خود ارائه میدهد که تداعیکننده چهرهای از جان کندی و بیل کلینتون است. بنابراین معقتدم احتمال دارد گزینه جدی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری دو سال آینده شخص آنتونی بلینکن باشد. چراکه بایدن با حضورش در این دوره از انتخابات، ماموریت اصلی و بزرگ خود یعنی حذف دونالد ترامپ از عرصه سیاست آمریکا را انجام داد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ضرورت اعاده برجام و چالشهای فرارو
✍️ دکتر ابراهیم متقی
برنامه جامع اقدام مشترک در زمره موضوعات راهبردی محسوب میشود و میتواند تاثیر خود را بر شکلبندیهای سیاست بینالملل بهجا گذارد. به همانگونهای که هر موضوع امنیتی دیگری میتواند تاثیر خود را بر فرآیندهای برنامه جامع اقدام مشترک بهجا گذارد. برنامه هستهای ایران بهگونهای تدریجی بخشی از شاخصها و موضوعات سیاست بینالملل شده است و بهگونهای اجتنابناپذیر تحت تاثیر تحولات سیاسی و بینالمللی قرار خواهد گرفت.
پیروزی نتانیاهو در انتخابات کنست، اعاده گروههای محافظهکار و راستگرای امنیتی به ساختار قدرت سیاسی اسرائیل و تغییرات احتمالی در کنگره آمریکا بهویژه مجلس سنای ایالات متحده، بهگونهای اجتنابناپذیر تاثیر خود را بر فضای روانی سیاست بینالملل بهجا خواهد گذاشت. نظریهپردازانی همانند رابرت جرویس به این موضوع اشاره دارند که بخش قابل توجهی از فرآیندهای سیاست بینالملل تحت تاثیر موضوعات ادراکی و روانی قرار میگیرد. جنگ، صلح، بحران و حلوفصل مناقشه در زمره موضوعات اصلی سیاست بینالملل است که با قالبهای ادراکی شهروندان و نخبگان ارتباط درهمتنیدهای برقرار میکند.
۱- تاثیر پیروزی نتانیاهو در آینده دیپلماسی هستهای وین
دیپلماسی هستهای وین از این جهت اهمیت دارد که مقیاس کنش همکاریجویانه و ادراک مشترک دیپلماتها نسبت به موضوعات راهبردی را منعکس میسازد. نتانیاهو، حزب لیکود، ترامپ و حزب جمهوریخواه در زمره قالبهای نمادین سیاست بینالملل محسوب میشوند. اریکسون به این موضوع اشاره دارد که به همانگونه که قالبهای ساختاری و نهادی نقش موثری در شکلبندی رفتار کشورها دارند، مفاهیم نمادین و گفتمان سیاسی احزاب میتواند شکل جدیدی از کنش سیاسی و راهبردی را منعکس سازد.
شکلبندی جدید دیپلماسی وین بهگونهای اجتنابناپذیر تحت تاثیر پیامدهای پیروزی نتانیاهو در انتخابات کنست قرار میگیرد. تغییر در شکلبندی ساختاری قدرت در هر کشوری، اولویتهای جدیدی را برای زمامداران بهوجود میآورند. بنابراین نقشیابی نتانیاهو شکل جدیدی از امنیتسازی منطقهای را در ساختار سیاسی و الگوی کنش دیپلماتیک بازیگران منعکس میسازد. پیروزی نتانیاهو در انتخابات کنست بیانگر این واقعیت است که راستگرایی و فرآیندهای کنش امنیتساز بخش اجتنابناپذیر سیاست در جامعه و ساختار حکومتی اسرائیل است و این امر تاثیر خود را بر شکلبندیهای کنش سیاسی و رفتاری بازیگران در دیپلماسی وین و مذاکرات برجام بهجا میگذارد.
مقامات فرانسوی با دعوت از نتاهیاهو درصدد برآمدند تا شوک جدیدی به برنامه جامع اقدام مشترک وارد کنند. محور اصلی مذاکرات نتاهیاهو با مقامهای فرانسوی معطوف به مقابله با درخواستهای ایران برای تقویت ساختار حقوقی برجام خواهد بود. واقعیتهای راهبردی نشان میدهد که نظام بینالملل بهگونه تدریجی در فضای راستگرایی قرار گرفته است و این امر ریسکپذیری مقامهای حکومتی کشورهای مختلف در روند دیپلماسی هستهای و برنامه جامع اقدام مشترک را تحت تاثیر قرار میدهد.
بازگشت نتانیاهو و پیروزی حزب لیکود میتواند سیاست امنیتی اسرائیل در برابر گروههای فلسطینی، ساخت سیاسی کشورهای منطقهای و برنامه جامع اقدام مشترک را تحت تاثیر قرار دهد. نتانیاهو و حزب لیکود در حدود ۲۴درصد آرای انتخاباتی کنست را بهدست آورده است و این امر موقعیت گروههای راستگرا برای ایفای نقش امنیتی اسرائیل در خاورمیانه را تحت تاثیر قرار میدهد. پیروزی نتانیاهو زمینه مقابلهجویی جدید اسرائیل با ایران و برنامه جامع اقدام مشترک را اجتنابناپذیر میسازد.
قدرتیابی نتانیاهو در اسرائیل اگرچه به معنای پایان برجام یا توقف سیاستهای محدودکننده ایالات متحده برای مقابله با قابلیت و اهداف هستهای ایران محسوب نمیشود، اما شرایط روانی و گفتمانی مقابله با سیاست منطقهای ایران را اجتنابناپذیر میسازد. تحرک سیاسی و ادبیات نتانیاهو در حوزه سیاست منطقهای و موضوعات راهبردی همانند برجام با نشانههایی از چالش و اقدام متقابل ایران روبهرو خواهد شد. بنابراین طبیعی بهنظر میرسد که فضای ابهام در آینده سیاست امنیتی خاورمیانه افزایش یابد.
۲- تغییرات دموگرافیک کنگره آمریکا و آینده برجام
دومین موضوعی که تاثیر خود را بر آینده برجام بهجا میگذارد، تغییرات احتمالی در کنگره آمریکا خواهد بود. اگرچه جمهوریخواهان امیدوارند تا پیروزی خود را بر تمامی کنگره در مجلس سنا و نمایندگان تثبیت کنند، اما پیروزی نسبی آنان در یکی از مجلسین نیز میتواند زمینه ظهور چالشهای جدید برای بایدن در مذاکرات امنیتی و فرآیند دیپلماسی هستهای را بهوجود آورد. پیروزی احتمالی گروههای جمهوریخواه در آمریکا و تغییر در شکلبندی قدرت سیاسی اسرائیل که مبتنی بر پیروزی حزب لیکود با کسب یکچهارم کرسیهای کنیست است، ابهام در آینده برجام را افزایش خواهد داد.
تغییرات سیاسی و ساختاری در اسرائیل و ایالات متحده، بیانگر آن است که نظام سیاسی بینالمللی با نشانههایی از راستگرایی روبهرو خواهد بود. راستگرایی امنیتی جدید به مفهوم آن است که بازیگران از سازوکارهای سیاست قدرت و بازی با حاصلجمع صفر بهره میگیرند. در چنین شرایطی، همکاری برای نیل به منافع مشترک اثربخشی محبوبتری خواهد داشت.
در سال۲۰۲۲ همکاریهای بایدن و لاپید در ارتباط با موضوعات امنیت منطقهای و تحولات سیاست بینالملل ماهیت سازنده و همکاریجویانه داشته است. در فضای موجود سیاست جهانی، نتانیاهو امیدوار است تا شکل جدیدی از همکاریهای راهبردی با آمریکا در ارتباط با موضوعات امنیت منطقهای را فراهم آورد. اعزام ناو هستهای غولپیکر ایالاتمتحده به دریای مدیترانه، چالشهای امنیتی بیشتری را برای کشورهای منطقه بهوجود میآورد. ناو هستهای «درایور آخرالزمان» از این جهت اهمیت دارد که به موشکهای چندشاخهای تریدنت۲ مجهز است و این موشکها میتواند هدفهای چندگانهای را ردیابی کند.
امنیتی شدن محیط منطقهای، تاثیر خود را در شکلبندیهای سیاست اجتماعی کشورهایی همانند ایران بهجا میگذارد. رادیکالیزه شدن سیاست در نظام جهانی، محیط منطقهای و ساخت داخلی ایران، برای امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی شکننده و پرمخاطره خواهد بود. ایران باید از انسجام اجتماعی و سیاسی درونساختاری برای مقابله با تهدیدات ترکیبی و هیبریدی بینالمللی بهرهمند شود. امنیتی شدن ساخت داخلی ایران، میزان شکنندگی اجتماعی در برابر تهدیدات بینالمللی را افزایش میدهد و اولویت بسیاری از گروههای اجتماعی را معطوف به رقابتهای ساختاری و سیاسی در داخل کشور میکند.
تاخیر در تصویب برنامه جامع اقدام مشترک، میتواند زمینه لازم برای چالشهای بیشتر در حوزه اقتصاد سیاسی ایران را بهوجود آورد. افزایش تورم به موازات کاهش امید به بهبود شرایط اقتصادی یکی از عوامل کاهش اعتماد اجتماعی به رفتار سیاسی دولت محسوب میشود. راستگرایی در محیط امنیت منطقهای ایران بهگونهای اجتنابناپذیر ضرورت انجام اقدامات متقابل در برابر تهدیدات منطقهای و بینالمللی را فراهم میسازد. در چنین شرایطی، انسجام اجتماعی و انعطافپذیری ساختار سیاسی میتواند زمینه لازم را برای افزایش ضریب مقاومت ایران در جهت ارتقای دستاوردهای دیپلماسی هستهای و مقابله با تهدیدات تصاعدیابنده بازیگران منطقهای و کارگزاران سیاست بینالملل فراهم سازد.
نتیجه
موضوعات راهبردی در قرن۲۱ و جامعه شبکهای دارای ویژگیهای درهمتنیده خواهد بود. بحران امنیتی در هر حوزه جغرافیایی میتواند تاثیر خود را در ارتباط با سایر بازیگران بهجا گذارد. انتقال بحران زمانی شکل میگیرد که روندهای مشابه در کنش و ادراک امنیتی بازیگران بهوجود آید. بحران امنیتی موجود انعکاس گسترش فضای راستگرایی در سیاست جهانی خواهد بود. در چنین شرایطی هر گونه کنش معطوف به محافظهکاری امنیتی آثار خود را در ارتباط با سیاست، اهداف و کنش متقابل سایر بازیگران بهجا میگذارد.
روند دیپلماسی هستهای ایران در سال۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ ماهیت نسبتا سازنده و همکاریجویانهای داشته است. واقعیت آن است که اگر سیاست جهانی و فرآیند کنش منطقهای در وضعیت ابهام قرار گیرد، در آن شرایط ایران نیز از سازوکارهای کنش متقابل بهره میگیرد. هرگونه الگوی کنش امنیتی اسرائیل و گروههای محافظهکار در ایالات متحده و در ارتباط با ایران و برنامه جامع اقدام مشترک، بهگونهای اجتنابناپذیر منجر به سازوکارهای کنش متقابل از سوی جمهوری اسلامی میشود.
ایران میتواند نقش جدید خود را برای ارتقای قابلیتهای تاکتیکی در حوزه هستهای فراهم آورد. اروپا، ایالات متحده و اسرائیل باید به این موضوع واقف باشند که سیاست بینالملل به مثابه خیابان یکطرفهای محسوب نمیشود که براساس آن زمینه برای اتخاذ اقدامات پرمخاطره و تاخیری بهوجود آید. بازتولید قدرت گروههای راستگرا در اسرائیل و کنگره آمریکا اگر منجر به وقفه در روند دیپلماسی هستهای شود، در آن شرایط ایران نیز باید بتواند اهداف ژئوپلیتیک و راهبردی خود را براساس ضرورتهای روابط بینالملل مبتنی بر خودیاری فراهم آورد.
مطالب مرتبط