به همین دلیل است که گشایش در حوزه تجارت با سرعت بیشتری نسبت به دیگر بخشها، خود را در شاخصهای اقتصادی و اجتماعی و بهبود نسبی رفاه مردم نشان میدهد.
همانطور که در تجربه برجام با رفع تحریمها و فراهمشدن شرایط مبادله، هم رشد اقتصادی دورقمی شد و نرخ تاریخی را به ثبت رساند، هم تورم کاهش قابلملاحظهای داشت و حداقل برای دوسال تکرقمی باقی ماند و هم اینکه معیشت مردم وضعیت بهتری به خود گرفت. همه اینها بدون اصلاحات خاصی در دیگر بخشهای مهم اقتصاد رخ داد و میتوان آن را نتیجه صرف آزادی تجارت دانست. با این حال روشن است که تغییرات سریع و ناگهانی بدون همراهی دیگر بخشها دوامی نخواهد داشت.
برای مثال کنترل تورم باید از طریق سیاستهای پولی صورت گیرد، نه با لنگر کردن ارز حاصل از صادرات نفت. در مقابل محدودسازی تجارت نیز اثر خود را بهسرعت در اقتصاد و زندگی مردم نمایان میکند. باز هم تجربه سال ۱۳۹۷ و خروج ترامپ از برجام که با بازگشت تحریمهای بسیار شدید همراه بود، بهسرعت موجب افت رشد اقتصادی، صعود سریع تورم و افت درآمد سرانه و رفاه مردم شد. نتیجه واضح این است که یکی از نخستین گامهایی که دولت میتواند برای ایجاد تغییر ملموس در شرایط اقتصادی و زندگی مردم ایجاد کند، تسهیل تجارت از راه رفع تحریمها پای میز مذاکره است.
تاسفآور است که سال گذشته و حتی در نیمهنخست سالجاری، تا مرز توافق پیش رفتیم؛ اما در نهایت برجام احیا نشد و اکنون اختلاف طرفین به دلیل بروز مسائل دیگری مانند شائبه استفاده از پهپادهای ایرانی توسط روسیه در جنگ با اوکراین و برخورد با معترضان در داخل، بهشدت افزایش یافته است. دلیل تاکید بخش خصوصی بر ضرورت به نتیجه رساندن مذاکرات در اسرع وقت نیز همیشه همین بوده که کشدار کردن مذاکرات از نظر اقتصادی به زیان کشور است (عدمالنفع چند صد میلیارد دلاری به دلیل عدمفروش نفت) و زمینه بروز اختلافات جدید را فراهم میکند که در نهایت هم این مساله رخ داد.
سقف تجارت کشور در شرایط تحریم کوتاه است. تجارت در محیط محدود با همسایگان و کشورهای منطقه، آن هم با هزینه مبادله بالا که ما را مجبور به ارزانفروشی و گرانخری میکند، ولو اینکه با برخی پیمانهای منطقهای و قراردادهای همکاری اندکی بهبود پیدا کند، نمیتواند رشد پایداری به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه اساسا منطقه خاورمیانه و همسایگان ما، حداقل همسایگانی که شرکای تجاری ما محسوب میشوند، از نظر سیاسی و اقتصادی در شرایط کمثباتی به سر میبرند و با نوسانهای دائمی مواجه هستند که امکان سرمایهگذاری بلندمدت بر همکاریهای مشترک را از ما سلب میکند.
تحریم، ریسک تجارت را هم برای فعالان اقتصادی در داخل و هم شرکای خارجی بسیار بالا برده و ناآرامیها و اعتراضات در داخل علاوه بر تشدید فضای نااطمینانی، به نوعی اعتبار صادرکنندگان و واردکنندگان ما در بازارهای جهانی را تحتالشعاع قرار داده است. همچنین کاهش قابلتوجه وزنی صادرات و واردات کشور در سالجاری در مقایسه با آمار مشابه سال گذشته، این نکته را گوشزد میکند که رشد ۱۰درصدی تجارت که سهم واردات در آن بسیار بیش از صادرات است، قاعدتا بیشتر نتیجه افزایش قیمت کالاها در بازارهای جهانی بر اثر جنگ روسیه و اوکراین و بازار انرژی بوده است. رشد اقتصاد پایدار، همانطور که تجربه چین پیشروی ماست، در گرو توسعه تجارت با تنوعبخشی به شرکای تجاری و کالاهای صادراتی است.
اینکه بهغیر از فولاد، ۱۰قلم کالای نخست صادراتی ما را فرآوردههای نفتی با سهم ۴۲درصدی در کل صادرات تشکیل میدهد، ناشی از محدودیتهای جدی خارجی و داخلی است که سرمایهگذاری خالص را منفی کرده و نهتنها انگیزه بلکه توان افزایش تولید را هم در محاق برده است. بهبود چشمانداز تجارت خارجی کشور در گرو رفع تحریمهای خارجی، ثبات سیاسی و اصلاح ساختار اقتصاد در داخل است؛ وگرنه تداوم وضع کنونی به خشکیدن درخت پرثمر تجارت میانجامد. فراموش نکنیم که تجارت، کوتاهترین میانبر در مسیر حرکت بهسوی توسعه است.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط