🔻روزنامه تعادل
📍 تنفس مصنوعی به برجام
✍️ یوسف مولایی
روز گذشته اخبار تازه‌ای با محوریت برجام روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت که اتفاقا تاثیرات آن در بازار ارز کشور نیز نمایان شد.

جوزف بورل دیروز توییتی را منتشر کرد که در آن نسبت به گزاره‌های مختلفی اشاره شده بود، بورل در این توییت ضمن اشاره به موضوعاتی چون جنگ روسیه و اوکراین، به‌طور ضمنی اشاره کرد: «من و وزیر امورخارجه ایران توافق کردیم که ارتباطات را باز نگه داشته و برجام را بر اساس مذاکرات وین بازگردانیم.»

بر اساس ارزیابی‌های تحلیلی در اثر این اخبار مرتبط با برجام، نرخ ارز با کاهش حدودا هزار تومانی مواجه شد. این روند برخلاف، صحبت‌هایی است که مردان اقتصادی دولت در خصوص بی‌اثر بودن، تحریم‌ها و مذاکرات در شاخص‌های اقتصادی مطرح می‌کنند.

به هر حال با هر خبر مثبت یا منفی در خصوص برجام، بازارهای اقتصادی کشورمان تحت تاثیر قرار می‌گیرند. اما شرایط که امروز در خصوص پرونده هسته‌ای ایجاد شده، برآمده از برخی تصمیمات قبلی است. باید قبول کنیم، ایران در گذشته، شانس و فرصت‌های متعددی داشت تا احیای برجام را بر اساس منافعش محقق کند. اما این فرصت‌ها مورد توجه قرار نگرفتند و یکی‌یکی از دست رفتند. در واقع برخی افراد و جریانات بر اساس محاسباتی که ریشه در واقعیت نداشت، منتظر فرصت‌های بهتر مذاکراتی شدند؛ اما روند تحولات نشان داد که این فرصت‌های مطلوب‌تر، هرگز از راه نرسیدند و تنها پیچیدگی‌ها افزایش پیدا کردند.

یکی از این تحلیل‌های اشتباه که توسط برخی افراد، جریانات و حتی رسانه‌ها ترویج و توصیه می‌شدند، موضوع «زمستان سرد در اروپا» بود؛ برخی تصور می‌کردند، ایران از طریق در تنگنا قرار دادن اروپا، می‌تواند فرصت‌های مطلوب‌تری را به دست آورد. اما در واقعیت چون این تحلیل‌ها بر واقعیت استوار نبود، نه تنها ظرفیت‌ساز نشدند، بلکه فرصت‌هایی را هم از ایران گرفت. طرف مقابل هم به دلایل گوناگون از جمله ناآرامی‌های ایران ترجیح داد تا گفت‌وگوها با ایران را به تاخیر اندازد.

در حال حاضر برجام، مانند پیکره‌ای است که به کما رفته است و بازگشت آن به حیات طبیعی با دشواری‌های فراوانی همراه است. البته احیای آن غیر ممکن نیست، اما دشوار است.

از سوی دیگر باید توجه داشت حتی در صورتی که برجام از کما خارج شود، برجام قبلی که همه از آن آگاهی داریم، نخواهد بود. همه شرایط داخلی و بین‌المللی در اثر تحولات ماه‌های اخیر در عرصه داخلی و خارجی تغییر کرده است. مبتنی بر مذاکراتی که صورت گرفته، بازگشت به برجام با سختی‌های فراوانی همراه خواهد بود. در این میان اروپا تلاش می‌کند، راهی باز کند تا از اعلام رسمی شکست برجام جلوگیری کند. ردپای این رویکرد اروپا را در همان«دریچه»ای می‌توان ردیابی کرد که بورل، روز سه‌شنبه در توییت خود از آن خبر داده است.

بخش قابل توجهی از روند آینده به دو طرف بستگی دارد که مشخص شود آیا حاضر هستند شرایط جدید را بپذیرند تا برجام احیا شود. ظاهرا ایران یک پالس‌هایی برای ورود و همکاری با کارشناسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای ارسال کرده است. پس از بیانیه شورای امنیت و قطعنامه شورای حکام، شرایط دشواری در انتظار ایران است و ایران باید تلاش زیادی برای جلب اعتماد طرف‌های مقابل صورت دهد.

در این میان ویدئویی از بایدن روز گذشته منتشر شد که نشان‌دهنده راهبرد ایالات متحده در مواجهه با ایران است. بایدن زمانی که برخی افراد از او می‌خواهند که مرگ برجام و مذاکرات را اعلام کند بر توانایی‌های هسته‌ای ایران صحه می‌گذارد و به‌طور ضمنی می‌گوید که عبور از برجام و مذاکرات هسته‌ای برای امریکا به راحتی‌ نخواهد بود. وقتی بایدن اشاره می‌کند که روند عبور از برجام ساده نخواهد بود، و ایران ظرفیت‌های هسته‌ای ویژه دارد، شرایط را پیچیده‌تر می‌کند.

بدون تردید غرب به دنبال اعمال فشارهایی خواهد رفت تا ظرفیت‌های هسته‌ای ایران را محدود سازد. باید دید غرب چگونه با این واقعیت مواجه خواهد شد. آنها پروتکل الحاقی و حتی فراتر از آن را پیشنهاد خواهند کرد تا نظارت‌هایی عمیق‌تر را علیه ایران اعمال سازد. بنابراین دوره‌ای دشوار در انتظار ایران خواهد بود و باید با نهایت درایت این دوره سرنوشت‌ساز طی شود.


🔻روزنامه کیهان
📍 این مقام ارزانی خودتان!
✍️ عباس شمسعلی
هفته گذشته بود که پس از مدتی جو‌سازی و شیطنت رسانه‌ای و تبلیغاتی از سوی برخی چهره‌ها و رسانه‌های غربی در کشورهایی که خود به‌عنوان بزرگ‌‌ترین ناقضان حقوق زنان در دنیا شناخته می‌شوند، در نمایش دیگری از سیرک غربی‌ها درخصوص حقوق بشر و دفاع از حقوق زن، رای به کنار گذاشتن ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل داده شد. جدا از اینکه حذف از این کمیسیون جز مانور سیاسی در روزهای بی‌دستاورد غربی‌ها در رویارویی با ایران دردی از آنها دوا نمی‌کند، این اقدام سیاسی ریاکارانه فرصت خوبی برای واکاوی ادعای غربی‌ها در رعایت حقوق و جایگاه زن و نگاهی به کارنامه کشورمان در ارتقای این جایگاه طی چهار دهه پس از انقلاب اسلامی است.
نگاهی به وضعیت اسفناک زنان در جوامع غربی به‌خصوص طی دهه‌های اخیر، گویای این مسئله است که زن دیگر نه به‌عنوان یک ستون استوار خانواده و پیش برنده فرهنگ و تربیت اجتماعی، بلکه کالایی برای پیشبرد اهداف غیرانسانی و ابزاری برای کامروایی مریدان ثروت و شهوت شده است. زن در بسیاری از کشورهای غربی به دور از حقوق اجتماعی مناسب دیده می‌شود و مدت‌هاست در آرزوی امنیت و آرامش تلخ‌‌ترین حوادث را تجربه می‌کند. اکنون در کشورهای به اصطلاح پیشرفته غربی که کشور ما را به نادیده گرفتن حقوق زنان متهم می‌کنند، بد‌ترین رفتارها در سطح اجتماع با زنان بی‌دفاع می‌شود و آنها پناهی برای خود نمی‌یابند.
تعدی و تعرض و آزار به زنان در آمریکا و اروپا یک واقعیت غیرقابل انکار است که نه دانشگاه و مدرسه، نه حمل‌ونقل عمومی و نه هیچ جای دیگری را برای زنان امن باقی نگذاشته است. در کشورهایی که هر از گاهی خبر تعرض سیاستمداران در کنگره یا حتی در دفتر نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور به کارکنان زن، رسانه‌ای می‌شود یا وقتی در آمریکا اعضای تیم ملی ژیمناستیک، یا حتی کارکنان زن عضو ارتش از تعرض و تجاوز توسط مربیان و همقطاران خود مصون نیستند، چه توقعی از برقراری امنیت برای زنان در سایر اماکن است؟ «الی مولوسون» یک دختر هوادار ۱۸ ساله انگلیسی است که تجربه خود از ایام حضور خود در قطر برای تماشای مسابقات جام‌جهانی فوتبال را اینچنین در توئیتی بیان کرده است: «به‌عنوان دختری که در انگلیس بزرگ شده‌ام، هرگز باور نمی‌کردم که می‌توان بدون آزار جنسی بیرون رفت! در قطر ۲۰۲۲ به چیزی دست یافتم که هرگز فکرش را هم نمی‌کردم! من حتی یک متلک خیابانی هم نشنیدم احساسِ امنیتِ باورنکردنی دارم.»
«امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه با وعده «پایان دادن به خشونت علیه زنان» به رقابت‌های انتخاباتی وارد شده بود، اما سه سال قبل به‌دنبال انتشار آمار تعداد زنانی که در فرانسه به دست شریک زندگی‌شان کشته شده بودند عذرخواهی کرد و نوشت: «خانم‌ها من از شما عذر می‌خواهم. جمهوری فرانسه نتوانست به خوبی از شما محافظت کند.» مکرون سال قبل نیز در توئیتی نوشت: «زنان بیشتر و بیشتر از ترس اینکه مورد حمله و تعرض قرار بگیرند، دیگر جرأت سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی را ندارند. ما قصد داریم حضور پلیس در حمل‌ونقل را دو برابر کنیم، به‌ویژه در زمان‌هایی که حملات بیشتر رخ می‌دهد.»
عجیب آنکه در کشوری مثل آمریکا زنان علاوه‌بر تهدید از سوی مجرمان از سوی پلیس هم امنیت ندارند و به راحتی و بدون هیچ ملاحظه و احترامی با کوچک‌ترین بهانه توسط پلیس به رگبار بسته می‌شوند. گزارش واشنگتن‌پست از زنان کشته‌شده توسط پلیس آمریکا در سال‌های اخیر نشان می‌دهد؛ در سال ۲۰۱۸ تعداد ۵۳ نفر، سال ۲۰۱۹ تعداد ۴۳ نفر، سال ۲۰۲۰ تعداد ۳۸ نفر و سال ۲۰۲۱ تعداد ۵۶ زن به دست پلیس آمریکا کشته شده‌اند. «لئونا هیل» مادر باردار ۲۶ ساله، یکی از این قربانی‌هاست که در خیابان و بدون محاکمه توسط پلیس به قتل رسیده‌اند.
از طرف دیگر، یک‌سوم زندانیان زن جهان، در آمریکا زندانی هستند.
اینها تنها چند نمونه از وضعیت کشورهایی است که زنان آن امنیت و آسایش در یک کشور اسلامی را رویا و آرزویی که هرگز در کشور خود تجربه نکرده‌اند می‌دانند، اما سردمداران ریاکار آنها برای حذف کشوری از کمیسیون مقام زن که در شاخص‌های مربوط به امنیت و جایگاه زنان کارنامه و وضعیت بسیار مطلوبی دارد تصمیم‌گیری می‌کنند! در کنار مسئله امنیت و آسایش زنان، می‌توان به زمینه‌‌سازی رشد جایگاه و ارتقای موقعیت زنان در عرصه‌های اجتماعی به‌عنوان یک شاخصه ملموس و اساسی برای قضاوت عملکرد کشورها توجه کرد.
وقتی شرایط امروز زنان در ایران و مسیر رو به رشدی که طی بیش از چهار دهه عمر انقلاب اسلامی پشت‌سر گذاشته‌اند را با پیش از انقلاب و حکومت مطلوب و مورد حمایت غربی‌ها در ایران و با کشورهای همسایه و حتی با بسیاری از کشورهای جهان مقایسه می‌کنیم، هر نگاه منصفی جمهوری اسلامی ایران را برای این همه تلاش و کارنامه درخشان در توجه به رشد و پیشرفت زنان تحسین می‌کند.
خانم «گیلدا مورکرت» فعال آمریکایی ضدامپریالیست و ضدجنگ اخیراً با انتشار مطلبی به مقایسه وضعیت زنان در آمریکا و ایران پرداخته و نوشته بود: «آمار درخصوص زنان در ایران و آمریکا چه می‌گوید؟! سهم متخصص زنان: ایران ۹۸ درصد، آمریکا ۸۵ درصد- نرخ مرگ و میر مادران در هر ۱۰۰ هزار تولد زنده: ایران ۷، آمریکا ۲۳- سهم زندانیان زن: ایران ۳ درصد، آمریکا ۱۰ درصد- سهم پزشکان زن: ایران ۴۰ درصد، آمریکا ۳۴ درصد- مرخصی زایمان(باحقوق)؛ ایران ۶ماه، آمریکا صفر». این یعنی به اعتراف یک چهره فعال آمریکایی، حقوق و جایگاه زنان در ایران وضعیت بهتری از جامعه آمریکا دارد. درخصوص پیشرفت‌های حوزه زنان در ایران طی سال‌های اخیر نمونه‌ها فراوان است اما ذکر چند مورد کفایت می‌کند تا آنها که نگاهی منصفانه دارند خود به قضاوت بنشینند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه زنان در عرصه‌های مختلف ارتقا یافت و زنان به‌عنوان نیمی از جمعیت اجتماعی کشور در بسیاری از عرصه‌ها پیشتاز بوده‌اند. به گفته خانم دکتر خدیجه کریمی، معاون بین‌الملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری، «از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به بستر‌‌سازی، تقویت و توسعه فرآیندها و ساختارهای حمایت از حقوق بشر و شهروندی و به‌طور خاص حقوق زنان و کودکان اهتمام ویژه وجود داشته و آمارهای درخشان از حضور و مشارکت زنان در سطوح مختلف اداری و مدیریتی، آموزش عالی و مشاغل مختلف، دلالت بر حمایت عملی از زنان دارد. نگاه ویژه نسبت به توانمند‌‌سازی اقتصادی زنان روستایی، عشایر و زنان سرپرست خانوار، پوشش بیمه زنان خانه‌دار، پوشش بیمه تامین اجتماعی زنان سرپرست خانوار، افزایش سن امید به زندگی در میان زنان به ۷۸ سال، کاهش آمار بی‌سوادی در میان زنان به زیر ۱۰ درصد، کسب رتبه اول برابری حق تحصیل دختر و پسر و عدالت آموزشی در دنیا، افزایش درصد پزشکان متخصص زن به ۴۰ درصد و در فوق‌تخصص به ۳۰ درصد، افزایش ورودی دختران در دانشگاه‌ها به عدد ۵۶ درصد، افزایش نسبت زنان عضو هیئت علمی در دانشگاه‌های علوم پزشکی به ۳۴ درصد و نیز رسیدن این نسبت به عدد بیش از ۳۳.۳ درصد برای زنان عضو هیئت علمی در سایر دانشگاه‌های کشور، فعالیت هزار و ۱۲۱ زن قاضی در کشور و رشد سالانه حدود ۳ درصد جذب قضات زن از سال ۱۳۹۰، گوشه کوچکی از پیشرفت دختران و زنان در سایه جمهوری اسلامی است.»
درخصوص وضعیت بهبود وضعیت زنان در کشور پس از انقلاب اسلامی موارد مختلف دیگری وجود دارد از جمله؛ در حوزه ورزش بیش از ۱۶ هزار باشگاه ورزشی زنان در کشور فعالیت دارد و صدها مدال در رویدادهای مهم جهانی توسط ورزشکاران زن ایرانی کسب شده است. درخصوص حضور زنان ایرانی در عرصه قدرت و تصمیم‌گیری باید گفت؛ طبق آمار تا سال ۱۴۰۰، به‌کارگیری ۲۵.۲ درصد از مدیران دولتی کشور در همه سطوح عالی، میانی و پایه مدیریت اجرایی، فعالیت هزار و ۱۲۱ زن قاضی در کشور، رشد ۲۲۷ درصدی زنان داوطلب نمایندگی مجلس در دوره یازدهم، کسب ۱۱۱ کرسی مجلس شورای اسلامی توسط زنان در ۱۱ دوره و حضور ۱۶.۵ برابری زنان نماینده مجلس شورای اسلامی نسبت به دور اول از دستاوردهای زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
حال باید پرسید، در کشوری که زنان در عرصه‌های مختلف علمی، هنری، سیاسی، ورزشی و... خود را در مسیر رشد می‌بینند نسبت به زنان اجحاف شده است یا در کشورهایی غربی که زن به‌عنوان یک جنس رده دومی نگاه می‌شود؟
آیا در کشورهای غربی که هر روز با رواج بیشتر بی‌بندوباری و قانونی کردن همجنس‌بازی به نابودی کامل نهاد خانواده نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند، زن در جایگاه و مقام واقعی خود قرار دارد؟ آمریکایی که همچنان ابتدایی‌‌ترین حقوق زنان مانند مرخصی زایمان مادران شاغل در آن به‌طور کامل و در ایالت‌های مختلف وجود ندارد، حق اظهارنظر در مورد حقوق زنان را دارد؟
از سویی با کم‌توجهی به نهاد خانواده و فقدان قوانین قوام بخش به خانواده یا گسترش ازدواج‌های به اصطلاح سفید اما در حقیقت سیاه، در این کشورها، شاهد افزایش پدیده «مادران مجرد» که پس از مادر شدن در چارچوب مطابق با زندگی غربی و نه در چارچوب متعهدانه خانواده پس از تامین هوس‌بازی مردان و رهاشدن باید به‌تنهایی و بدون هیچ حمایتی بار بزرگ کردن فرزند را به دوش بکشند هستیم.
اگر مقام و جایگاه زن از نظر غربی‌ها، برهنگی و دستمایه هوسرانی یا یک کالای تبلیغاتی و پولساز و نشسته پشت وی‌ترین مراکز فحشا با برچسب قیمت است، باید گفت این مقام و مدال ارزانی خودتان. نباید فراموش کرد که تلاش غرب برای هجمه علیه جمهوری اسلامی ایران با بهانه حجاب و زن و حقوق زنان نه از سر دلسوزی بلکه ناشی از آن است که ما دروغ غربی‌ها درخصوص اینکه شرط پیشرفت و تعالی را برهنگی زنان و بی‌بندوباری جا می‌زدند برملا کرده‌ایم و به دنیا نشان داده‌ایم که حفظ حجاب و عفاف و توجه به جایگاه مادرانه و انسانی زن نه‌تنها با پیشرفت و سعادت جامعه منافات ندارد بلکه به این پیشرفت کمک می‌کند؛ غربی تحمل عرضه این الگوی نوین را ندارد. غربی‌ها که از پیاده شدن این الگو در کشورمان ضربه‌ها خورده‌اند برای توقف این مسیر رو به قله دست به هرکاری می‌زنند. در همین ایام اخیر سعی در به اشتباه انداختن برخی از جوانان دانشجوی ما داشتند تا مثلاً غذاخوری مختلط و برداشتن حریم‌های عفیفانه را شرط به روز بودن و پیشرفت جا بزنند. ادعای غربی‌ها در حالی است که آنها به فرموده رهبر انقلاب باید پاسخگوی ظلمی که به مقام زن داشته‌اند باشند.
رهبر انقلاب سال ۱۳۸۶ در دیدار بانوان نخبه فرمودند: «همان‌طور که بارها من اشاره کرده‌ام، در مسئله‌ زن از دنیا طلبکاریم؛ ما مدعی دنیائیم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها یا فلان مجموعه روزنامه‌نگار بیایند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضی از این قبیل چیزها را زیر سؤال بکشند و اظهار طلبکاری کنند، این واقعیت قضیه را عوض نمی‌کند. ما از دنیا طلبکاریم. دنیا که عرض می‌کنم، یعنی دنیای غرب. ما هستیم که به دنیا خطاب می‌کنیم و می‌گوئیم: شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت کرده‌اید؛ با کشاندن زن و مرد به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیاده‌روی‌های جنسىِ بی‌قانون و بی‌نظم در جامعه، با آوردن زن به شکل متبرج به وسط میدان...»


🔻روزنامه اطلاعات
📍 سیاست و سیاست‌ورزی!
✍️ ابوالقاسم قاسم زاده
«سیاست» و «سیاست‌ورزی» در نوشته‌های نظریه‌پردازان و نیز لغت‌نامه‌ها، سیاست تدبیر امور کشور و جامعه خوانده شده است. که البته مجموعه قوانین مدون، مرزهای قدرت اجرایی یا سیاست‌ورزی برای دولت‌های حاکم را مشخص می‌کند. سامان بخشیدن به امور براساس «عدالت» در همه جوانب زندگی فردی و اجتماعی در کشورها منوط به اجرای سیاست‌ورزی درست و مطلوب از سوی دولت‌های مستقر و حاکم است.
دولت موفق را دولتی می‌خوانند که فراست لازم و بهینه را برای پیشرفت «مُلک و ملت» داشته باشد. نظرپه‌پردازان علوم سیاسی، سیاست را داشتن قوانین لازم و مطلوب می‌خوانند که این روزها برنامه‌های مدون از طریق مجلس و از سوی نمایندگان مردم، شرح و تفسیر می‌شود. اما در تفسیرهای نظری خود نیز آورده‌اند، سیاست مطلوب، همان متن قوانین مدون است که برآمده از آرای نمایندگان واقعی مردم در مجلس باشد. برای زنده سازی قوانین(متن) ملّی، نیاز به اجرای مطلوب از سوی سیاست ورزان مدیر و مدبّر است که همواره برای رفاه عمومی احاد ملت در تلاشند. از این منظر دولت موفق، دولتی است که فراست اجرایی در بهره‌مندی از قوانین مدون برای پیشرفت کشور را داشته باشد.
دولت یا «سیاست‌ ورزان» صاحب تدبیر از نگاه ملت‌ها و در تعریف مدرن دولت (نمایندگان احزاب) برای مدتی معین، مشخص و محدود مدیریت و مسئولیت «سیاست‌ورزی» را به عهده می‌گیرند تا انتخابات سراسری و عمومی بعدی موفقیت یا عدم موفقیت آنها در اجرای سیاست‌ها بار دیگر از سوی آحاد ملت محک بخورد.
سیر حرکت «دولت و ملت» رأی مردم به ویژه از مسیر احزاب و معرفی برنامه‌های آنها در اصطلاح سیاسی گاهی گرایش به احزاب «چپ» یا «راست» و البته «میانه‌رو» مدام در چرخش و تعیین کننده می‌شود. دولت با «تدبیر» فقط در گذر ایام با تفسیر و تحلیل‌های نظری آنها از سوی جامعه ارزیابی نمی‌شوند که برنامه‌ریز‌ها در ساحت اقتصادی ـ مالی و حل مشکلات معیشتی و کاستی‌های فرهنگی واجتماعی رد می‌شوند یا مورد قبول شهروندان قرار می‌گیرند. اینجاست که تعریف سیاست یعنی تدبیر اگر چه در مفهوم آن هم «مطلق» باشد، تابع تحول سیر مداوم از گذر ایام و سربرآوردن مشکلات جدید می‌شود تا آنجا که سیاستمدار صاحب قدرت تدبیر، تابع تشخیص صحیح زمان و سیر تحولات آن در کشورش می‌شود. نظریه‌پردازان سیاسی اگرچه تعریف لغوی سیاست یعنی تدبیر را هم باور داشته باشند اما آن را ایستا و متصلب نمی‌شمارند و می‌گویند، سیاستمدار معقول و مطلوب جامعه باید فرزند زمان خویش باشد.
در گذر مفهومی (نظری) و سیر تحولات تاریخی جوامع و به ویژه کشورها و روابط دولت‌ها، سیاست اگر چه همچنان ریشه تعاریف تدبیر را دارد، اما امروز اغلب نظریه‌پردازان سیاسی، تعریف شاخص سیاست را «قدرت» و بهره‌گیری بهینه از قدرتمداری دولت و ملت می‌شمارند. تعریف دیگر (دوم) از سیاست، یعنی «قدرت» در روزگار ما رایج و باور جوامع و دولت‌های حاکم شده است، تا آنجا که اکنون در رشته تحصیلی روابط بین‌الملل، سیاست تدبیر صحیح از به کارگیری «قدرت» شده است. جهان را دولت‌های قدرتمند، تدبیر مدیریتی می‌کنند و پذیرش این واقعیت اجتناب ناپذیر است. در جهان امروز «قدرت» همراه و همزاد برتری تکنولوژیکی در همه ساحت‌های اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی شده است. تا آنجا که «تکنولوژی برتر» مفهوم عملی «تدبیر برتر» در سیاست‌ورزی دولت‌ها شده است. زمانی که براساس نظریه‌پردازی‌ها «مائو» در چین، جهان به اقطاب، اول، دوم و سوم، شرح تفسیر شد، وی تدبیر پیروز را قدرت برتر انقلابی مردم و حاکمیت آن می‌دانست و جهان را در دو ساحت یا «بلوک» چپ مارکسیسم و راست سرمایه‌داری غرب ارزیابی و نقد و تفسیر می‌کرد. «مارکسیسم» هم در «مسکو» و هم در پکن، فرو پاشید و در اساس مفهومی، سرمایه و سرمایه‌داری نیز تغییرات بنیادین پیدا کرد. مفهومی نو به نام «جهانی شدن» به سرعت فراگیر و با فروپاشی دیوار «شرقی ـ غربی» برلین. موضوع روز شد. بسیاری از مراکز علمی و دانشگاهی در جهان، دستاورد «جهانی شدن» را بالاترین، مهمترین و فراگیرترین مفهوم «تدبیر» برای زیست معقول در روابط بین‌الملل و جامعه بشری شرح و تفسیر می‌کردند و از این زمان و گستره مفهومی «جهانی شدن» بود که، «انقلاب» به روایت تاریخی و سنتی آن به بایگانی تاریخ سپرده شد؛ اما اکنون شاهدیم که مفهوم «جهانی شدن» در واقعیت چرخه مدیریت «قدرت برتر» به ویژه در اقتصاد و فن آوری مستحیل شده است و در بالاترین تشکل بین‌المللی «سازمان ملل متحد» و در رأس آن «شورای امنیت»، سه قدرت برتر حاکم در جهان یعنی آمریکا، روسیه و چین اساس چرخه تدبیر قدرت و قدرتمداری را در سراسر جهان تعیین، تفسیر و عملی می‌سازند.
دیگر از مفهوم پرطمطراق جهانی شدن خبری نیست و در بایگانی تاریخ دولتمداری مدفون شده است! تدبیر یا «سیاست‌ورزی» فعالسازی داشته‌های ملی و رساندن آن به مرزهای آشکار توان ملی یا سرمایه‌های ملی یا قدرت تعیین کننده کشوری در محاسبه‌های داخلی منطقه‌ای و بین‌المللی است.
در محدودیت «نوشتاری محک» جای شرح و تفسیر به ویژه با نشان دادن تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی نیست. آن هم در جهانی که مدام در تلاطم است، اما، شاید نقد تاریخی آن هم تاریخ سیر تحولات ملی و باورهای دینی و مذهبی ما در آشفته روزگار این روزها، ضرورتی است که آن را «حوالت» به صاحبنظران تاریخ سیاسی ما از نهضت مشروطه تا انقلاب اسلامی می‌دهم. چه شد که این گونه شدیم!؟
در پایان محک امروز به روایتی از«ملک‌الشعرا بهار» که بیشتر او را شاعری برجسته می‌دانیم یا چنین به ما و نسل ما معرفی شده است بسنده می‌کنم که از صدر مشروطه گام به گام تجربه آزادی خواهی و عدالت محوری را در گفته‌ها و نقدهای اجتماعی، دولتمداری و تضاد و رقابت‌های سیاسی، احزاب و تشکل‌های «راست» و «چپ» به رشته تحریر در آورده است. بهار در اوج بحران‌ها و تلاطم سیاست ورزی‌ها برای کسب «قدرت» چنین نوشته است:
«… آن روز دریافتم که حکومت مقتدر مرکزی از هر قیام و جنبشی که در ایالات برای اصلاحات برپا شود، صالح‌تر است و باید همواره به دولت مرکزی کمک کرد و هوچیگری و ضعیف ساختن دولت و فحاشی جراید به یکدیگر و به دولت و تحریک مردم ایالات به طغیان و سرکشی برای آتیه مشروطه و آزادی (کم و بیش مترادف با هم بودند.) و حتی استقلال کشور زهری کشنده است.»
آن روزها تجربه موفق مشروطه‌طلبی در ا یران چنان رو به افول نهاد و تا سربرآوردن دیکتاتوری دچار هرج و مرج فراگیر شد که شد آنچه که نباید می‌شد!


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ چرا سیاست‌گذاری در حوزه حجاب اشتباه بود؟
✍️ عباس عبدی
مواردی که دیروز در مورد تصمیم اشتباه فهرست کرده بودم، با مورد حجاب تطبیق داده‌ام

با انتشار یادداشت دیروز درباره منابع تصمیمات اشتباه که گفته بودم آن را با اعتراضات اخیر تطبیق دهید، مناسب دیدم که این کار را خودم هم انجام دهم. اعتراضات اخیر علل و اهداف گوناگونی دارد؛ یکی از مهم‌ترین آنها اعتراض نسبت به قانون پوشش زنان است که اشتباهات سیاست‌گذاری رسمی در این مورد را به ترتیبی که در یادداشت دیروز بود می‌نویسم.
۱- جمع اهداف متعارض- اشتباه رسمی در حمایت از قانون حجاب این است که اهداف دو نهاد دین و حکومت را با هم جمع کرده است. جمع میان کارکردهای آنها با یکدیگر ممکن نیست. نهاد دین با قلب و روح و معنویت مردم کار دارد و در پی ترویج اخلاقی و نگرش معناداری از جهان است. در حالی که حکومت‌ها در پی برقراری نظم و اصلاح رفتار مرتبط هستند. آن‌هم نه هر رفتاری بلکه رفتاری که ناظر به نظم اجتماعی باشد. ابزار اصلی حکومت قانون و مجازات است که بر این نوع رفتار اثر دارد. دخالت حکومت در کارکرد نهاد دین به بهبود اخلاق و معنویت عمومی کمک نکرد که آن را زایل و تضعیف کرد.
۲- ناممکنی اهداف- ناممکن بودن اجرای فراگیر قانون مربوط به حجاب نیازمند بحث نیست، چون در همه سال‌های گذشته نقض آن را دیده‌ایم و حدود نیمی از زنان به‌طور عادی رعایت نمی‌کنند. اصرار بر اجرای چیزی که تا این حد ناممکن است، نه فقط موثر نیست بلکه تاثیر منفی دارد.

۳- عدم تناسب ابزار- عدم تناسب میان اهداف و ابزار در موضوع حجاب، چنان آشکار است که خودشان هم می‌گویند فقط ۵ ون گشت داشته‌اند. خب! قانونی که امکانات اجرایی آن در حد صفر است، چرا از اساس تصویب می‌شود؟
۴- اطلاعات نادرست- اطلاعات دقیق از طرز تفکر و رویکرد مردم نسبت به این قانون؛ تعداد زنانی که در عمل آن را رعایت نمی‌کنند و... بسیار کم تولید شد و به بحث و گفت‌وگو نیز گذاشته نمی‌شد و حتی در برخی موارد که رسانه رسمی در این باره وارد گفت‌وگو شد، واکنش منفی نشان دادند. اطلاعات در این باره بسیار سوءگیرانه تولید می‌شد، لذا حکومت در بی‌اطلاعی نسبی در مورد این پدیده قرار گرفت.
۵- بی‌توجهی به عینیت- ناچیز گرفتن واقعیت پوشش زنان از سوی نهادهای رسمی و حکومت و حتی سرزنش کردن و تخطئه آنان، یک روال عادی و جاری بود. به جز در انتخابات و راهپیمایی‌ها، همواره سعی می‌کردند آنان را نادیده بگیرند. نفی عینیت، موجب نابودی آن نمی‌شود، بلکه ما را از فهم آن محروم می‌کند.
۶- تحلیل نادرست- تحلیل‌ها و استدلال‌های عجیب و غریب مسوولان و منسوبین به قدرت از مساله حجاب و پوشش، علت عدم درک آنان از واقعیت بود. از ربط دادن زلزله به پوشش زنان گرفته تا گزاره‌های غلط و تحلیل‌های نابخردانه از عوارض بی‌حجابی، یا از آنچه بر اثر آن در انتظار جامعه خواهد بود، جملگی مجموعه‌ای از تحلیل‌های نادرست و ساده‌انگارانه و حتی متقلبانه بود که مخالفان ارزش‌های رسمی را در راه خود ثابت‌قدم‌تر کرد.
۷- بی‌توجهی به تغییرات- بی‌توجهی به طبیعت تغییرات ارزشی و رفتاری جامعه، به علت فراگیری ماهواره و اینترنت، موجب شد که گمان کنند همه اینها توطئه بیگانگان است. درحالی که تحول در جهان امروز امری متعارف است و حتی غربی‌ها نیز از عوارض آن مصون نیستند و فقط با درایت و آینده‌نگری می‌توانند مشکلات را حل کرد. از همان ابتدا که ماهواره و اینترنت آمد، بسیاری از افراد صادقانه آینده‌نگری می‌کردند، حکومت را انذار می‌دادند که به جای مقابله با این تغییرات، سیاست سازنده‌ای در پیش گیرد. تغییرات در جوانان به ویژه آنان که با این ابزار آشنا هستند، چشمگیرتر است و باید دیده شوند. مقاومت در برابر تغییرات همان‌قدر ممکن است که بتوان در برابر یک سونامی بزرگ ایستادگی کرد.
۸- عوامل روحی و‌روانی- در مورد عوامل روحی و روانی افراد تصمیم‌گیر باید برحسب مورد سخن گفت که آشنایی از نزدیک لازمه آن است که این را حذف می‌کنم.
۹- پرهیز از اصلاحات بهنگام- تصمیم‌گیری بهنگام و تقدس‌زدایی، راه‌حل مساله حجاب بود و حتی می‌توانستند با قانون به‌روزتری ضمن جلب حمایت جامعه، مانع از برخی مشکلات شوند. ولی با این تصور که قانون قدسی است و اصلاح آن به معنای عقب‌نشینی و شکست است، این کار را عقب انداختند. از یاد نبردیم که اصل ۴۴ قانون اساسی را خلاف نص تفسیر کردند ولی آن را عقب‌نشینی از انقلاب ندانستند، حتی جامعه استقبال هم کرد. اگر ابتدای سال می‌آمدند و به پاس احترام به رای اکثریت یا حتی اقلیت بزرگ و مهم، قانون مزبور را عرفی می‌کردند، همچنان‌که رفتار مردم هم عرفی بود و حکومت هم در اجرا مطلقا وجه شرعی را اجرا نمی‌کرد، در این صورت استقبال شایانی از آن می‌شد و برگ برنده‌ای در دست حکومت بود، ولی اصرار بر اجرای امر نادرست، کار را به اینجا کشاند که حتی اصلاح هم نمی‌تواند آب رفته را به جوی بازگرداند.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دوگام خوب در دیپلماسی
✍️ حسن بهشتی‌پور
ایران اعلام کرده است‌ که آماده است در مورد برجام مذاکره کند. کمال خرازی رئیس‌شورای راهبردی روابط خارجی اعلام کرده مشکل در احیای برجام به مساله پادمان بازمی‌گردد و اگر این مشکل حل شود، آمادگی احیای برجام وجود دارد. ایران با چنین رفتاری سعی دارد اعلام کند که اهل چانه زنی و مذاکره است وآقای بورل نیز در اردن فضای مثبتی را در این ارتباط ایجاد کرد. زیرا کشورهای غربی در انتظار بودند که ناآرامی‌های داخلی ایران به کجا می‌رسد و آیا شرایط داخلی رفتار ایران را تغییر می‌دهد. با این وجود غربی‌ها همچنان دست نگاه داشته‌اند که نتیجه تحولات داخلی ایران چه خواهد شد. از سوی دیگر ایران اعلام کرده که آمادگی احیای برجام را دارد. این اعلام آمادگی بسیار مثبت بوده زیرا تهران در هر صورت باید آماده گفت‌وگو و مذاکره باشد و این گفت‌وگو و مذاکره نشان از خردمندی ایران است. ایران باید در مذاکرات دستی پر و پیشنهادهای جدید داشته باشد. در مذاکرات آقای عبداللهیان و بورل احتمالا تحولاتی صورت گرفته است تا سطح آن تحولات مشخص نشود. نمی‌توان در مورد آینده برجام به صورت صریح اظهار نظرکرد. البته مذاکره کنندگان آژانس به تهران آمدند و بعد از مذاکرات کوتاهی از ایران خارج شدند و ابعاد این مذاکرات هم مشخص نیست. اظهارات آقای امیرعبداللهیان به گونه‌ای است که گویا وی قصد دارد فضای داخلی را روبه جلو نشان داده و اجازه اثرگذاری بیشتر فشارهای اخیر اروپایی‌ها به ایران را ندهد که از منظر روانی هم اقدام خوبی است و می‌تواند اثر خوبی بر روی بازار بگذارد. اگر چه دولت آقای رئیسی مرتبا اعلام می‌کرد که مذاکرات را به سفره مردم گره نخواهد زد اما در حال حاضر رئیس‌جمهور و تیم هیات دولت این مورد را پذیرفته‌اند که دولت قبل هم مذاکره را به سفره مردم گره نزده بود و به‌طور طبیعی واکنش بازار به تحرکات دیپلماسی به وجود می‌آید. اکنون نیز همین طور است و بازار هم اکنون هم به‌طور طبیعی به تحولات اخیر علیه ایران در حوزه روابط بین‌الملل واکنش نشان می‌دهد. در آن دولت هر زمان مذاکرات موفق بود، واکنش بازار مثبت بود و هر زمان مذاکرات به نتیجه مورد نظر نمی‌رسید واکنش بازار هم منفی بود. اکنون دولت به این سمت رفته که فضای مثبتی را برای گفت‌وگو و مذاکرات ایجاد کند. از سوی دیگر مذاکرات ایران و عربستان نیز در دستور کار است و ۴ دور مذاکرات در سطح امنیتی انجام و اعلام شده که توافقات امنیتی هم حاصل شده است و سطح مذاکرات را به سطح وزرای خارجه ارتقا دهد و اکنون این امیدواری وجود دارد که عادی سازی روابط بین ایران و عربستان نیز ایجاد شود که این مورد هم گام مثبتی است و نشان از آن دارد که ایران به دنبال حل مشکلات خود با کشورهای منطقه است و اگر چنین شود، موضع تهران در مذاکرات با کشورهای ۵+۱ قوی‌تر از قبل خواهد بود. برخی تصور می‌کردند جنگ روسیه و در اوکراین موجب خواهد شد کشورهای غربی به‌خاطر احتیاج به انرژی ایران انعطاف نشان دهند تا بحران انرژی را از طریق رفع تحریم‌های ایران رفع کند اما عملا این گونه نشد و غربی‌ها مصرف انرژی خود را مدیریت کردند. از این منظر اکنون آمادگی برای گفت‌وگو و مذاکره وجود دارد اما طرف مقابل دست نگه‌داشته است که تحولات داخلی ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برای برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران
✍️ حمزه نوذری
‌‌در این روزها که بحث تدوین برنامه هفتم توسعه و برنامه یک‌ساله دولت مطرح می‌شود، متن پیش‌رو مداقه مختصری است بر چگونگی چنین عملی. زمانی که سخن از برنامه‌ریزی به میان می‌آید، چارچوب اجرائی و مسیر کاری پیش‌روی تعیین می‌شود، به عبارتی چارچوب عمل برای سامان‌دهی و مسیر پیشرفت و توسعه یک کشور در حوزه‌های مختلف ترسیم می‌شود. برنامه‌ریزی به معنای مدیریت بوروکراتیک دولتی و تمرکز‌گرایی نیست، بلکه هدف برآورده‌کردن نیازهای اجتماعی و اقتصادی به شیوه انسانی و عادلانه و توأم با ملاحظات دموکراسی است. برنامه‌ریزی به این معنا نیست که اتخاذ تصمیم‌های اساسی بر عهده کارشناسان سازمان‌های اداری و گروه‌های پرنفوذ خاصی باشد که توان قابل ملاحظه‌ای در اختیار دارند. برنامه‌ریزی تجلی و نمود اراده جمعی شهروندان یک کشور است. تعیین اهداف و انتخاب وسایل تحقق آنها و شیوه‌های اجرائی مبتنی بر تصمیم جمعی است. برنامه‌ریزی یعنی هماهنگ‌سازی بین عرصه‌های مختلف. برای تحقق چنین رویکردی به برنامه‌ریزی نکاتی وجود دارد که در برنامه‌های توسعه باید مورد توجه قرار بگیرد.

۱- برنامه‌ریزی با منافع گروه‌های مختلف اجتماعی سروکار دارد. بدون توجه به منافع گروه‌های مختلف، که گاهی در تضاد و رقابت هستند و مدیریت تعارض منافع برنامه‌ریزی توجهی به واقعیت‌های اجتماعی نداشته است. در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذار‌ی به قول وبر، جامعه‌شناس معروف آلمانی، نه‌تنها عقاید و باورهای مردم مهم هستند یعنی چارچوب‌هایی که اقتصاد و جامعه باید براساس آنها سازمان داده شود بلکه اگر بخواهید آنها و جهان زندگی آنها را تغییر دهید باید اساسا با منافع آنها ارتباط برقرار کنید. هرچند ممکن است جهان اجتماعی و اقتصادی که ما می‌خواهیم تغییر دهیم به شکل دلخواه ما درنیایند.

۲- برنامه‌ریزی ‌فقط یک فعالیت کارشناسی و تخصصی محسوب نمی‌شود، چراکه اگر برنامه‌ریزی را فعالیتی کارشناس‌محور تلقی کنیم، عموم مردم و فهم و اولویت آنها از این چارچوب خارج می‌شود. برنامه‌ریزی بیش از آنکه کاری تکنیکی و کارشناس‌محور باشد، فعالیتی ارتباطی و مبتنی بر فهم و گفت‌وگوی مؤثر با گروه‌های مختلف اجتماعی است. تجربه برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های تکنیکی و کارشناس‌محور و از بالا به پایین نشان می‌دهد که چیزی جز شکست به بار نیاورده است.

۳- برنامه‌ریزی به این معنا نیست که دولت نقش بیشتری برای مداخله سازمان‌های اداری در امور جامعه ایجاد کند بلکه به این معناست که ارتباط منسجم و دوسویه و مبتنی بر شراکت با جامعه مدنی و بازار ایجاد کند که در این میان نقش جامعه مدنی در سامان‌دهی به امور برجسته‌تر و پررنگ‌تر باشد. برنامه‌ریزی یعنی اینکه تلاش شود بازار و بوروکراسی دولتی در جامعه مدنی حک ‌ و از فک‌شدگی و خودتنظیم‌گری بوروکراسی و بازار ممانعت شود.
۴- برنامه‌ریزی ناظر بر این است که بی‌نظمی موجود و عدم هماهنگی در امور اجرائی مرتفع شود. امروزه بخش‌های تخصصی جامعه در ارتباط و هماهنگی منسجم و منظمی قرار ندارند و بخشی از فرایند برنامه‌ریزی باید در جهت هماهنگ‌سازی چنین نهادهایی قرار بگیرد.

۵- برنامه‌ریزی ناظر بر شفاف‌کردن رویه‌ها و ساز‌و‌کارها و در دسترس قراردادن اطلاعات شفاف برای همه شهروندان است.

۶- برنامه‌ریزی مناسب آن است که شراکت و قدرت نظارت و کنترل جامعه مدنی بر امور را بیشتر کند نه اینکه آن را تابع الزامات بوروکراسی اداری کند.

۷- برنامه‌ریزی فعالیتی است برای محاسبه‌پذیر و عقلانی‌ترکردن شرایط که براساس آن کنشگران بتوانند فعالیت‌های خود را در محیطی با ریسک کمتر انجام دهند.

۸- برنامه‌ریزی دیدگاه کشور را نسبت به سایر کشورها روشن می‌کند؛ موضوعاتی مانند تجارت با سایر کشورها، سرمایه‌گذاری و... .


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ‌‌بغداد ۲ و تداوم دیپلماسی هسته‌ای
✍️ دکتر ابراهیم متقی
اگرچه بازار اقتصادی، خود را با واقعیت‌های پرفراز و نشیب دیپلماسی هسته‌ای هماهنگ نمی‌کند، اما اولین و اساسی‌ترین درس سیاست بین‌الملل آن است که در‌های دیپلماسی همواره گشوده خواهد شد. در این روند، دیپلمات‌ها قادر خواهند بود تا راهکارهای جدید را به آزمون بگذارند و شکل جدیدی از کنش ژئوپلیتیکی، راهبردی و امنیتی را در دستور کار قرار دهند. اخبار منتشرشده در آخرین روزهای آذرماه۱۴۰۱ بیانگر این واقعیت است که دیپلماسی همواره خود را با واقعیت‌های سخت سیاست راهبردی قدرت‌های بزرگ و کشورهای انقلابی پیوند می‌دهد.
دیپلماسی هسته‌ای ایران در یک سال گذشته با فراز و نشیب‌های ناامیدکننده همراه بوده است. روند دیپلماسی هسته‌ای ایران در سال۱۴۰۱ تبدیل به طنز اجتماعی شد و اثر خود را بر عرصه تصمیم‌گیری بازار و فرآیندهای مربوط به کشش اقتصادی از دست داد. واقعیت آن است که دیپلماسی در شرایطی آغاز می‌شود که بسیاری از در‌های سیاست خارجی کشورها بسته بوده و احتمال اعاده آن براساس سازوکارهای مرسوم، غیرممکن به نظر می‌رسد.

در آخرین روزهای آذر۱۴۰۱ واقعیت جدیدی در رسانه‌های عمومی منتشر شد که نشان می‌دهد روندهای سیاست خارجی در حال بازتولید مفهوم و ابتکاری جدید برای نیل به توافق خواهد بود. طبعا چنین انگاره‌ای تاثیر خود را بر معادله بازار به‌جا می‌گذارد. اگرچه جامعه ایرانی مفهوم دیپلماسی هسته‌ای و فراز و نشیب‌های آن را براساس «داستان چوپان دروغگو» ارزیابی می‌کنند، اما واقعیت‌های جدید نیز می‌تواند در فضای ابهام دیپلماتیک و ناامیدی بازار اقتصادی در فضای بسته دیپلمات‌ها و گروه‌های میانجی خلق شود.

۱- سیگنال‌های کنش سازنده در انگاره مقام‌های ایرانی
کمال خرازی، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و رئیس شورای روابط خارجی به این موضوع اشاره داشت که نهادها و تاسیسات ایرانی خود را با قواعد پادمانی آژانس هماهنگ کرده و از این طریق تلاش دارند تا زمینه حل و فصل مسائل باقی‌مانده در روابط ایران با کارگزاران آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را فراهم کنند. لازم به توضیح است که ایران در دوران‌های گذشته نیز به این موضوع اشاره داشته که از آمادگی لازم برای حل و فصل چالش‌های خود با آژانس برخوردار است.

همکاری‌های ایران با آژانس در شرایطی ادامه دارد که کارشناسان آژانس نسبت به قابلیت ایران برای غنی‌سازی با غلظت بالا واقف هستند. ایران در شرایط موجود به سطح جدیدی از قابلیت‌های تکنیکی برای غنی‌سازی با درجه بالا رسیده است و این امر می‌تواند یکی از نشانه‌های اصلی قدرت ایران در فضای دیپلماسی هسته‌ای محسوب شود. به همان‌گونه‌ای که قدرت نظامی و عرصه میدان، یکی از پشتوانه‌های اصلی حوزه دیپلماسی است، می‌توان به این موضوع اشاره کرد که ارتقای قابلیت تکنیکی ایران می‌تواند شکل جدیدی از دستور کار دیپلماتیک برای توافق سازنده را فراهم آورد.
دومین سیگنال مثبت و سازنده ایران به آژانس و قدرت‌های بزرگ به شرکت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در اجلاسیه بغداد۲ مربوط می‌شود. اردن به‌عنوان میزبان بغداد۲ ایفای نقش کرده و در این مرحله تاریخی از آمادگی لازم برای ایفای نقش سازنده در روابط ایران با کشورهای منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگ برخوردار است. نقش‌یابی ایران در فضای دیپلماسی منطقه‌ای از این جهت اهمیت دارد که رابطه‌ای درهم‌تنیده بین امنیت منطقه‌ای، ادراک بازیگران منطقه‌ای و روند دیپلماسی هسته‌ای وجود دارد.

در شرایطی که ایران انگاره نسبتا سازنده‌ای نسبت به پیشنهاد جوزپ بورل، کمیساریای سیاست خارجی اتحادیه اروپا ابراز داشته است، طبیعی به نظر می‌رسد که روند دیپلماسی هسته‌ای در شرایطی که ادراک عمومی کشورها ماهیت سازنده داشته باشد، در زمان محدودی شکل بگیرد. الگوی کنش ایران در فضای دیپلماسی هسته‌ای مبتنی بر موازنه تعهدات و امتیازات متقابل بوده است. سیاست موازنه می‌تواند پایداری بیشتری برای توافق و قالب‌های ادراکی بازیگران در شرایط ابهام را به وجود آورد.

سومین سیگنال دیپلماسی هسته‌ای سازنده مربوط به رویکرد مقام‌های آمریکایی است. اگرچه آمریکایی‌ها تفسیری شبه‌اروپایی از اعتراضات سیاسی و اجتماعی ایران ارائه داده‌اند، اما آنان به این موضوع واقف هستند که دولت‌ها محور اصلی قدرت، تصمیم‌گیری و کنش دیپلماتیک در حوزه راهبردی خواهند بود. بازخوانی انگاره بلینکن و رابرت مالی بیانگر این واقعیت است که ایالات متحده نیز ترجیح می‌دهد تا شکل جدیدی از دیپلماسی هسته‌ای برای نیل به زیرساخت‌های توافق را از طریق میانجی‌گری و مذاکرات حاشیه‌ای به‌وجود بیاورد و از این طریق در‌های دیپلماسی وین باز شود.

۲- سازوکارهای حل اختلاف و ابتکار سازنده
عبور از وضعیت ابهام دیپلماتیک نیازمند بهره‌گیری از سازوکارهایی است که بتواند زمینه‌های حقوقی و پادمانی حل اختلاف را به‌وجود آورد. موضوع تعهدات ایران به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و همچنین سازوکارهای مربوط به بازرسی‌های آژانس عمدتا ماهیت پادمانی دارد. عبور از چنین انگاره‌هایی نیازمند آن است که محور اصلی انتظارات آژانس براساس ادعاهای اتهامی، طرح و سازمان‌دهی نشود. ادعاهای اتهامی همواره چالش‌هایی را در روابط ایران، آژانس و کمیساریای سیاست خارجی اتحادیه اروپا به‌وجود آورده و در زمره عوامل وقفه دیپلماتیک در مذاکرات وین محسوب می‌شود.

یکی از دلایل اصلی وقفه در فضای دیپلماسی هسته‌ای را می‌توان مربوط به سیاسی شدن بیش از حد آژانس و گروسی در روند دیپلماسی هسته‌ای دانست. گروسی باید به این موضوع واقف باشد که ایران در شرایطی که ایالات متحده از برجام خارج شده است و به تعهدات خود پایبند نیست، نمی‌تواند و نباید تعهدات مازاد بر پادمان هسته‌ای را مورد پذیرش قرار دهد. انتظارات آژانس براساس پروتکل الحاقی شکل‌ گرفته است؛ درحالی‌که تعهدات اقتصادی و تکنولوژیک قدرت‌های بزرگ در ارتباط با ایران به هیچ‌وجه با قالب‌های پیش‌بینی‌شده در برنامه جامع اقدام مشترک مشابهت ندارد.
نقش‌یابی دیپلمات‌های روسیه و چین در روند حل و فصل اختلافات موجود، نقش مهمی در سازوکارهای دیپلماسی هسته‌ای خواهد داشت. تاکنون کشورهای ایران، روسیه و چین با کلیات عمومی طرح پیشنهادی جوزپ بورل موافقت کرده و آن را یک چارچوب قابل قبول برای مذاکرات و نهایی‌سازی توافق دانسته‌اند. ایران نیز همواره تلاش دارد تا از سازوکارهای چندجانبه برای حل مساله و اختلاف به‌وجودآمده استفاده کند. چنین رویکردی بخشی از سیاست سازنده ایران در روند دیپلماسی هسته‌ای محسوب می‌شود که نیازمند کنش همکاری‌جویانه و مشارکت سایر بازیگران خواهد بود.

نتیجه
اگرچه اروپا و آمریکا از سیاست کنش انحرافی بهره گرفته و دیپلماسی هسته‌ای را موضوع پایان‌یافته تلقی می‌کنند، اما واقعیت آن است که امنیت منطقه‌ای موضوع یک‌جانبه تلقی نمی‌شود و نیازمند همکاری طیف گسترده‌ای از بازیگران خواهد بود. ادبیات مقامات ایرانی همانند وزیر امور خارجه، رئیس سازمان انرژی اتمی و رئیس شورای روابط خارجی ایران بیانگر این واقعیت است که کنش ایران اولا ماهیت همکاری‌جویانه خواهد داشت. ثانیا با نشانه‌هایی از کنش متقابل پیوند دارد. ثالثا باید زمینه‌های پایدارسازی توافق از طریق متوازن شدن تعهدات و تکالیف بازیگران فراهم شود.

اجلاسیه بغداد۲ را می‌توان به‌عنوان گام جدیدی در روند امنیت منطقه‌ای ایران، مذاکره با مقامات رسمی عربستان و تلاش برای گشودن در‌های دیپلماسی هسته‌ای وین تلقی کرد. همکاری‌های ایران با کشورهای منطقه‌ای صرفا در شرایطی می‌تواند سازنده و بادوام باشد که براساس نشانه‌هایی از کنش متقابل آنان شکل بگیرد و بازتولید شود. سفر معاون پادمانی گروسی به تهران، بخش دیگری از کنش متقابل همکاری‌جویانه ایران با آژانس و نهادهای سیاست خارجی اروپایی محسوب می‌شود.

بسیاری از نشانه‌های دیپلماتیک برای باز شدن در‌های دیپلماسی هسته‌ای وین مشاهده می‌شود. تحقق اهداف ایران و اتحادیه اروپا بدون توجه به همکاری‌های متقابل و انگاره کنش سازنده نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد. ایران و آژانس سابقه همکاری‌های طولانی در حوزه پادمانی دارند و می‌توانند اختلافات خود را از طریق شفاف‌سازی و راستی‌آزمایی متقابل حل و فصل کنند. در شرایط موجود، نقش جوزپ بورل و انریکه مورا از این جهت اهمیت دارد که آنان می‌توانند واقعیت‌های دیپلماسی هسته‌ای را با ضرورت‌های اعاده برجام پیوند دهند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0