🔻روزنامه تعادل
📍 معمای کمبود گاز در فصل زمستان
✍️ نرسی قربان
«خطر قطع گاز جدی است.» این عباراتی است که این روزها بیشتر از هر عبارت و خبر دیگری در فضای رسانه‌ای و عمومی کشور بازتاب پیدا کرده است. کافی است دکمه تلویزیون یا رادیو را روشن کنید تا با حجم انبوهی از اخبار، گزارش‌ها و تحلیل‌هایی مواجه شوید که در آنها نسبت به خطر قطع شدن گاز هشدار می‌دهند.

همزمان با گسترش خطر کمبود گاز در کشور و در کشاکش سوز و سرمای زمستانی، بسیاری از ایرانیان با این ابهام جدی دست به گریبانند که چرا ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی جهان، چهارمین دارنده ذخایر نفتی جهان و نخستین دارنده، ذخایر نفت و گاز توامان جهان، باید با یک چنین کمبودهایی مواجه شود؟ اساسا چرا باید کشوری در حد و اندازه ایران با یک چنین ظرفیت‌هایی، نگران کمبود گاز و سوخت زمستانی خود باشد؟ در این یادداشت تلاش می‌کنم به این ابهام‌ها پاسخ دهم؛

۱) خطر کمبود و قطع شدن گاز زمانی جدی‌تر می‌شود که بسیاری از ادارات، کارخانجات، مدارس، دستگاه‌ها و سازمان‌های ایران به دلیل کمبود گاز و ضرورت تامین شبکه گاز خانگی دچار تعطیلی شده‌اند. بنابراین مقوله کمبود گاز نه فقط فضای عمومی کشور، بلکه حوزه‌های تولیدی، اقتصادی و صادراتی کشور را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است.

همواره به این واقعیت اشاره کرده‌ام که موضوع تامین گاز مورد نیاز کشور، تنها به ذخایر گازی بر نمی‌گردد، بلکه موضوع تامین انرژی شامل مثلث «تولید»، «تصفیه» و« انتقال» است. کشوری که قصد دارد در این بخش‌ها حرفی برای گفتن داشته باشد باید هم در بخش تولید، هم در حوزه تصفیه و هم در زمینه انتقال سازماندهی درستی داشته باشد. برای تولید و استخراج گاز، نیازمند احداث پالایشگاه‌های مرتبط هستیم تا گاز تصفیه شود. در مرحله بعد هم باید خطوط انتقال گاز مناسب هم تعبیه شوند تا نفت تولید شده و سپس تصفیه شده به مناطق مورد نظر منتقل شود.

اما این پایان کار نیست. این ساختارسازی‌ها نیازمند به روزآوری و ریکاوری مستمر هستند. در واقع، پالایشگاه‌های کشور باید به صورت مستمر به روزآوری شده و به ماشین‌آلات روز مجهز شوند. این به روزآوری‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری‌های مستمر است. اما ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی امکان جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و داخلی را ندارد.

۲) در غیاب ایران اما همسایگان‌مان مانند امارات و قطر و آذربایجان و... سرمایه‌گذاری‌های فراوانی در صنایع گازی (والبته نفتی) شان صورت می‌دهند. این روند باعث شده تا فاصله‌ای زیاد میان ایران و رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش فراهم شود. کسانی که تحریم‌های اقتصادی را بی‌تاثیر در ساختارهای اقتصادی ارزیابی می‌کنند باید ببینند که فقدان سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی چه بر سر ایران آورده است. فقدان این سرمایه‌گذاری‌های ضروری در صنایع نفت و گاز ایران باعث شده تا هر سال با نمایان شدن نخستین نشانه‌های برودت هوا، فریاد «کمبود گاز» به آسمان بلند شود. وقتی این بحران جدی می‌شود، همه چشم‌ها به این موضوع دوخته می‌شود، کارشناسان راهکار ارایه می‌کنند، رسانه‌ها نقد می‌کنند و...

اما با پایان گرفتن موعد سرما، همه فراموش می‌کنند که چه ضرورت‌هایی باید در این بخش مورد توجه قرار بگیرد و چه بایدها و نبایدهایی می‌بایست لحاظ شود. این می‌شود که کلاسه موضوعی «گاز»، از تیررس توجه رسانه‌ها و افکار عمومی، کنار می‌رود و موضوعات و بحران‌های دیگر مثل آلودگی هوا، فقر، گرانی و... جایگزین آن می‌شود تا سال دیگر و فصلی دوباره. چرخه‌ای پایان‌ناپذیر از بحران‌ها که راهکاری هم برای حل و فصل‌شان اجرایی نمی‌شود.

۳) موضوع واردات گاز از ترکمنستان به ایران هم هر ‌از ‌گاهی مطرح می‌شود، ترکمنستان به مشکلات ما آگاه است و هر زمان که سرما می‌زند، طلب پول بیشتر می‌کند. به‌طور کلی ایده خرید گاز از ترکمنستان ایده درستی است. عاقلانه است که ایران به جای انتقال گاز از شمال به جنوب یا شرق به غرب، گاز مورد نیاز خود را از کشورهای منطقه خریداری کرده و بعد گاز خود را صادر کند. اما این ایده زمانی کاربردی است که ایران در وضعیت بحرانی قرار نداشته باشد. وقتی ترکمنستان می‌بیند که گاز برای ایران حیاتی است، طبیعی است که قیمت را بالا ببرد. برای حل این معضل ایران باید زمینه جذب سرمایه در صنایع نفت و گاز خود را تسریع بخشد.

بنابراین باید برجام احیا شود و زمینه بازگشت ایران به قلمروی انرژی جهانی فراهم شود. در مرحله بعد باید موضوع توسعه صنایع انرژی در ایران به یک اولویت بدل شود. شرکت‌های تراز اول حوزه انرژی در حوزه بین‌الملل باید وارد کشورمان شوند و زیرساخت‌های ایران را نوسازی کنند.

۴) امروز قطر قراردادهای چند ده میلیارد دلاری با چین، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا و... منعقد کرده است. امارات هم یک چنین راهبردی را در پیش گرفته است. جمهوری آذربایجان هم از بزرگ‌ترین شرکت‌های غربی مشاوره می‌گیرد و از سرمایه‌های آنان استفاده می‌کند. ایران اما در این میان گرفتار تحریم‌های کمرشکنی است که امکان هر نوع ارتباط و سرمایه‌گذاری را سد می‌کند.

بنابراین مساله اساسی در کمبود گاز ایران تحریم‌ها و فقدان سرمایه‌گذاری‌های مولد است. ضمن اینکه میزان مصرف انرژی در ایران بسیار بالاست؛ در ایران بهره‌وری درستی صورت نمی‌گیرد و انرژی‌های پاک جایگزین سایر انواع انرژی‌ها نشده‌اند. در این شرایط طبیعی است که دمل چرکین بحران انرژی هر از گاهی سر باز کند و خطرآفرین شود. مشکلاتی که اگر برطرف نشده و فکری به حال آنها نشود، خطر کمبود و قطع شدن گاز (و گرانی بنزین و...) جدی‌تر از هر زمان دیگری ایران را تهدید می‌کند. قطع گاز هم بدون تردید باعث افزایش نارضایتی‌ها و اعتراض می‌شود. خطری که نزدیک‌تر از آنچه که فکر می‌کنیم در حال بحران‌سازی است...


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بودجه‌‌ای برای گذران روزها
✍️ مجتبی اسلامیان
لایحه بودجه کل کشور مطابق قانون باید هرسال در تاریخ ۱۵آذرماه به مجلس تقدیم شود؛ اما لایحه بودجه سال۱۴۰۲ در تاریخ ۷دی‌ماه از سوی دولت به مجلس فرستاده شد. با اتمام برنامه ششم توسعه کشور در سال۱۴۰۰ نمایندگان و هیات‌رئیسه مجلس به این تصمیم رسیدند که پیش از دریافت برنامه توسعه هفتم این بودجه را قبول نکنند. در سال۱۴۰۰ با توافقی که بین دولت و مجلس حاصل شد، برنامه ششم توسعه برای یک‌سال تمدید شد؛ اما اکنون نزدیک به دو سال است که چشم ریل توسعه کشور به جانمایی قطار برنامه است و هنوز خبری از آن نشده است. مقاومت مجلس نهایتا در ۲۱دی‌ماه شکسته شد و پذیرفت تا با قبول تمدید برنامه، ابتدا به بررسی بودجه بپردازد. بسیاری از کارشناسان اذعان دارند پیش از برنامه‌ریزی باید توان حل مساله را در کشور ارتقا داد؛ در غیر این صورت همانند برنامه‌های گذشته صرف برنامه‌ریزی نمی‌تواند گرهی از مشکلات برطرف کند و فقط نوشتن آمال و آرزوها در قالب حکم و ماده و قانون است.
بودجه گام‌های سالانه برای تحقق برنامه‌های توسعه و مهم‌ترین سند حکمرانی مالی سالانه کشور است. این سند خط‌‌مشی مرکزی حاکمیت، نشان می‌دهد دولت چگونه اهداف سالانه خود را در راستای رسیدن به اهداف بلندمدت اولویت‌بندی می‌کند. فارغ از هر نوع سبک بودجه‌ریزی که در کشورهای مختلف به‌کار گرفته می‌شود شامل بودجه‌ریزی برنامه‌ای، بودجه‌ریزی بر مبنای صفر، بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد و دیگر انواع آن، در ایران شاهدیم که نظام بودجه‌ریزی افزایشی حاکم است. به این نحو که مصارف سال گذشته برای سال جدید با ضریب تصاعدی تکرار می‌شود. در این میان افزایش هزینه‌های اجتناب‌ناپذیر (شامل هزینه‌های جبران خدمت کارکنان، بازپرداخت بدهی‌های دولت در قالب اوراق یا بدهی به نهادهای عمومی غیردولتی نظیر صندوق‌های بازنشستگی و...) بخش عمده منابع بودجه را بلعیده و سهمی برای سایر کارکردهای دیگر بودجه که در شرایط کنونی اقتصاد اهمیت دارد، باقی نگذاشته است.

با کاهش سهم درآمدهای نفتی در بودجه کشور و عدم سرمایه‌گذاری آن برای حفظ ثروت ملی همزمان با تشدید فشارهای اقتصادی بین‌المللی، توان خلق ارزش‌افزوده در ایران کاهش پیدا کرده است. دهه۹۰ درآمد سرانه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های رفاه، کاهش قابل توجهی را تجربه کرد.
پس از کش‌وقوس‌های فراوان و بحث بر سر برنامه و بودجه آنچه صدایی از آن شنیده نشد، رویکرد بودجه و چاره‌اندیشی برای فرار از چرخه معیوب تورم و کسری بودجه بوده است. به این‌صورت که دولت برای تامین منابع اجرای بودجه دست به اقداماتی می‌زند که درنهایت باعث انتشار پول و بسط ترازنامه بانکی می‌شود. همان‌طور که در نمودار یک قابل مشاهده است، توان تامین بودجه از فروش نفت کاهش پیدا کرده است. در بودجه۱۴۰۲ سهم صندوق توسعه از مقدار فروش نفت ۴۰درصد در نظر گرفته ‌شده است و مابقی هم سهم وزارت نفت و شرکت‌های تابعه (۵/ ۱۴درصد) و مناطق محروم و نفت‌خیز (۳درصد) است. سهم مستقیم مردم از نفت در بودجه کشور ۵/ ۴۳درصد است.

سال‌های اخیر جبران کمبود درآمدهای بودجه کشور از منبع جدیدی به نام اوراق اتفاق می‌افتد. کسری بودجه و وجود بدهی برای دولت‌ها امری غیرعادی نیست؛ اما مقدار کسری و حجم انتشار اوراق برای کشورهای مختلف متفاوت است. آنچه برای اقتصاد ایران باعث نگرانی می‌شود رشد مصارف غیرقابل‌اجتناب و کاهش نسبت درآمدهای پایدار دولت است. در سال‌های اخیر دولت‌ها با پیش‌بینی غلط و بیش‌انگاری منابع و عدم کفایت درآمدها در میانه سال متوسل به شورای سران می‌شوند و برخلاف قانون بودجه اجازه انتشار اوراق بدهی را از شورای عالی اقتصادی می‌گیرند. در نمودار۲ روند انتشار اوراق مالی را مشاهده می‌کنید که روندی صعودی را نشان می‌دهد.
این در حالی است که از یکسو کارکنان دولت از میزان حقوق و مزایای دریافتی و افزایش سنواتی آن راضی نیستند و ازسوی‌دیگر نیز میزان رضایت مردم از خدمات ارائه‌شده در حوزه‌های مختلف محل ابهام است و به‌صورت مشخصی اندازه‌گیری نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین ماموریت اصلاح ساختار بودجه در کشور، تغییر مسیر نظام بودجه‌ریزی از وضعیت کنونی به وضعیتی است که در آن ضمن ارتقای کیفیت ارائه خدمات عمومی دولت، امکان سیاستگذاری مالی فعال از طریق منابع درآمدی پایدار برای دولت مهیا باشد و بتواند به‌معنای واقعی میان اهداف مختلف خود برای برنامه‌های هدف‌گذاری‌شده در سند برنامه اولویت‌بندی کند.

آنچه در رکود و وجود بیماری‌های حاد اقتصادی برای کشور لازم است افزایش تولید و سرمایه‌گذاری است. دولت به‌عنوان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین بازیگر اقتصاد باید با افزایش مخارج عمرانی یا تملک دارایی‌های سرمایه‌ای، موتور رونق را روشن کند؛ اما سهم رشد آن به اندازه‌ای نیست که تغییری در روند فعلی حاصل کند.

حال که چرخ توسعه پیش نمی‌رود، مساله اصلی بودجه بقای وضع موجود می‌شود. بودجه به‌جای اینکه تولیدمحور نوشته شود و در خدمت سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار باشد، تبدیل به سند توزیع منابع می‌شود. نسبت تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به تولید ناخالص داخلی که در سال۱۳۹۰ بیش از ۲۶درصد بوده‌ است، طی یک‌روند کاهشی به کمتر از ۱۵درصد در سال۱۴۰۰ رسیده است. کاهش نرخ سرمایه‌گذاری، نه‌تنها موجب می‌شود ظرفیت جدید برای رشد اقتصادی فراهم نشود، بلکه ممکن است به آنجایی برسد که حتی ظرفیت‌های مولد فعلی نیز دچار استهلاک و فروسایی شود. در چنین شرایطی که سیاستگذاری فعال مالی برای تقویت زیرساخت‌های رشد کشور ضرورتی است، هزینه‌های جاری دولت اجازه سیاستگذاری فعال مالی را به دولت نمی‌دهد.

پیش از ارائه راهکارهای اصلاحی باید تبیین درست و نگاه جامعی نسبت به مساله کرد به همین جهت این مقاله سعی در تبیین شرایط اقتصادی کشور در آستانه بودجه سال۱۴۰۲ داشت. برای اصلاح بودجه چاره‌ای جز رفع ایرادات آن و اصلاحات پارامتریک وجود ندارد. تا به این شکل بودجه از حالت مدیریت روزانه مملکت، افقی بلندتر را مدنظر قرار دهد.


🔻روزنامه کیهان
📍 در تحولات جهانی ما کجاییم و آنها کجایند؟!
✍️ دکتر محمدحسین محترم
رهبرمعظم انقلاب در تحلیل تحولات جهانی و حوادث اخیر از
«جنگ ترکیبی» جهان استکباری غرب با جمهوری اسلامی به علت
«زنده و نوزا بودن انقلاب» سخن گفتند و تصریح داشتند «با ایران قوی مخالفند...». ایشان با اظهار تاسف از تحلیل‌های فریبکارانه و سطح فهم برخی مدعیان «اطّلاع از اوضاع جهانی» تاکید کردند «درگیری اصلی با استکبار جهانی است» و «پروپاگاندا علیه ایران مستقل در راس برنامه استکبار جهانی به رهبری آمریکاست» و «آمریکای امروز ضعیف‌تر و ایران امروز قوی‌تر
از هر زمان دیگری است.»
۱- برای درک دقیق و عمیق این تحلیل واقع‌بینانه و روشنگرانه باید
به یک کتاب از ده‌ها کتاب منتشر شده اشاره کنیم که نویسنده‌اش افسر ارشد ارتش فرانسه و یکی از مطرح‌ترین عناصر اطلاعاتی غرب و مشاور امنیتی بین‌المللی رؤسای جمهور آمریکا و کشورهای اروپایی از جمله ریگان، هنری کیسینجر، ژیسکاردستن و شارل دوگل بوده که غالباً از او درخصوص رویدادهای مهم جهانی نظرخواهی می‌شد تا جایی که گرداننده اصلی کنفراس مخفیانه سازمان سیا در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی در اردیبهشت ۱۳۵۲در تهران بود. الکساندر کنت دومارانش سال‌ها قبل در کتاب «جنگ جهانی چهارم، دیپلماسی و جاسوسی در عصر خشونت»، علی‌رغم اینکه کینه‌جویی استکباری‌اش علیه کشورهای مستقل را پنهان نکرده ‌اما با پیش‌بینی
«جنگ قریب‌الوقوع بین جبهه استضعاف و استکبار»، تصریح کرده است که «پس از جنگ جهانی اول و دوم و جنگ سرد به‌عنوان جنگ سوم جهانی، چهارمین جنگ جهانی قیام کشورهای مستقل علیه غرب است که فرسایشی خواهد بود.» هرچند حضرت امام(ره) قبل از امثال دومارانش شروع
«جنگ استضعاف و استکبار، جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد» را پیش‌بینی و اعلام کرده بودند، اما نکته مهم در پیش‌بینی حدود ۳۰ سال قبل رئیس اسبق دستگاه جاسوسی فرانسه این است که «ایران» را طرف اصلی «جنگ استضعاف و استکبار» و یک «ابرقدرت بلامنازع کشورهای مستقل» معرفی کرده که «با انقلاب اسلامی‌اش‌، قدرتمندترین و خطرناک‌ترین کشور در مقابل نظام سرمایه‌داری غرب به رهبری آمریکا خواهد بود.» نکته مهم‌تر در این سخن ۳۰ سال قبل، پیش‌بینی و اذعان به وضعیت امروز ایران و آمریکاست که یکی قوی‌تر و دیگری ضعیف‌تر شده است چراکه کشوری که از نظر زیرساخت‌های اقتصادی و بنیه‌های نظامی قوی‌تر نشده باشد، نمی‌تواند برای یک مدعی ابرقدرتی «قدرتمندترین و خطرناکترین تهدید» باشد. هرچند این سخنان برای ماموران بزک‌کردن آمریکا و غرب قابل فهم نیست‌، اما برای سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی غرب به خوبی قابل فهم و درک است که به آنها چنین ماموریتی سپرده‌اند! دومارانش بعد از رفت‌وآمدهای فراوانی که قبل و بعد از انقلاب به کشورهای منطقه از جمله عراق داشته و یکی از مهره‌های اصلی تشویق صدام به حمله به ایران و تشویق فرانسه به بیشترین کمک‌های تسلیحاتی و مالی به صدام بود، وقتی صدام به او می‌گوید «دوست دارید جبهه جنگ با ایران را ببینید؟»، می‌گوید «نه، جنگ زیاد دیده‌ام اما می‌خواهم اسرای ایرانی در اردوگاه‌های جنگی شما را ببینم. چون در غرب در‌باره آنها زیاد صحبت می‌کنند.» وی در صفحه ۲۴۵ کتابش می‌نویسد: «صبح روز بعد در اردوگاه‌های جنگی افرادی (‌آزادگان) را دیدم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه عقیده‌‌شان آمادگی داشتند. آن منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نامشخصی روی صفحه رادار از آن داریم.»
البته این منظره‌ای که او دیده بود، قبل و بعد از او حضرت امام(ره)
و مقام معظم رهبری و ملت ایران هزاران نمونه آن را دیده و می‌بینند. دی ماه پر حادثه سالروز شهدای دانشجو و حماسه هویزه هم هست. رهبری می‌فرمایند «من از شهید علم‌الهدى پرسیدم شما از سلاح و تجهیزات چه دارید که این‌گونه مصمّم به جنگ دشمن می‌روید؟ دیدم اینها دل‌هایشان آنچنان به نور ایمان و توکل به خدا محکم است که از خالی بودن دست خود هیچ باکی ندارند.» هرچند برخی تلاش دارند برای مهار«قدرتمندترین و خطرناک‌ترین تهدید آمریکا» این جوانان راسخ را از خالی بودن خزانه بترسانند، اما هیهات که سلیمانی‌ها و حججی‌ها و علم‌الهداها با این فریبکاری‌ها متوقف شوند! دومارانش سپس اعتراف می‌کند «امثال این اسرا می‌توانند غرب را در جنگ جهانی چهارم به چالش بکشند و در این جنگ پیروزی قطعی برای غرب وجود ندارد!»
دومارانش در این بخش از کتاب، «دشمن» در جنگ جهانی چهارم را این‌گونه توصیف می‌کند: «مردمی چون ملت ایران که با تأسی به داشته‌های دینی و ملی خود، علیه نظام لیبرال دموکراسی به قیام برخاستند!»
۲- حال صرف نظر از اینکه دستاوردهای دفاع مقدس و بعداز آن تلاش‌های جوانان ایران در حوزه‌های مختلف و قدرت موشکی و پهپادی و مجاهدات مدافعان حرم و امنیت و جبهه مقاومت در منطقه هر کدام فصل مفصلی از مصادیق این پیش‌بینی دومارانش است و اکنون او نیست که ببیند امروز چه به روز آمریکا آمده و رئیس‌جمهور فرانسه اذعان می‌کند که مسائل منطقه بدون نفوذ ایران قابل حل نیست، فقط با مطالعه این کتاب و امثالهم، از یک‌سو می‌توان هم علت این همه «امیدسوزی» در داخل و «ایران‌ستیزی» در خارج برای مقابله با «ایران مستقل» را، و هم ناتوانی و عجز آنها در مقابله با «ایران قوی» را درک کرد، و از سوی دیگر می‌توان هم فهم عالمانه رهبری نظام از نظم و روابط جدید بین‌الملل و اتخاذ سیاست‌های درست برای پیشرفت ایران را و هم علت کینه نظام استکباری از ایشان را درک نمود. «کارآمدی و الگو شدن نظام جمهوری اسلامی» چالش اصلی در جنگ جهانی چهارم پیش‌بینی شدهِ غرب می‌باشد که ناچارند برای القای ناکارآمدی آن به مزدوران و خائنین تاریخ مصرف گذشته‌ای متوسل شوند تا شاید بتوانند از ایران قوی و مستقل باجی بگیرند! قبلا برای باج‌گیری از یک نظام وابسته و بدون پشتوانه مردمی باید به سیاستمداران و مقامات و یا ژنرال‌های ارشد نظامی متوسل می‌شدند‌، حالا مدعیان ابرقدرتی که راه نفوذشان در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی بسته است، کارشان به‌جایی رسیده که برای ساقط کردن یک نظام مستقل و مقتدرِ مردمی با چند دلقک رسانه‌ای و سلبریتی دیدار و پروپاگاندا می‌کنند!
۳- دولتی که کشور را با کسری عملیاتی بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی و تورم حدود۶۰ درصدی (که در۷۰ سال اخیر بی‌سابقه بوده) از دولت غربگرایان تحویل گرفته اما صادرات نفتِ تحریم شده از سوی آمریکا را که به گفته وزیر نفت روحانی در آن دولت به صفر رسیده بود، به یک میلیون و ۲۰۰هزار بشکه و درآمد فروش نفت را براساس گزارش سازمان‌های بین‌المللی به ۵۸ میلیارد دلار
و ظرفیت تولید را به ۳ میلیون بشکه رسانده و با کاهش۲۰ درصدی تورم بدون استقراض از بانک مرکزی و عدم چاپ پول بدون پشتوانه‌، رشد پایه پولی و نقدینگی را نزولی ساخته و در عین حال که حقوق تمام کارمندان و کارگران و بازنشسته‌ها به موقع پرداخت شده و کمبود اجناس و کالایی احساس نمی‌شود، فقط ماهیانه ۱۰ هزار میلیارد تومان بدهی اوراق قرضه ‌داخلی و بخش مهمی از بدهی خارجی ۱۳۶۷هزار میلیارد تومانی دولت قبل را تسویه کرده، آیا ناکارآمد است؟! آیا یک نظام سیاسی ناکارآمد، ‌می‌تواند ‌شاخصه توسعه انسانی ایران را ۶۰ پله و رتبه علمی کشور را به‌خصوص در علوم نانو و هوافضا و انرژی هسته‌ای از رتبه‌های ۵۶ و ۸۶ به ۱۶ و ۱۱جهان و یک منطقه ارتقا و در سلول‌های بنیادین در رتبه دوم جهان قرار دهد؟ در حالی که امروز تامین امنیت غذایی و تورم بزرگ‌ترین بحران کنونی جهان است‌، آیا تاکید بر لزوم خودکفایی در اقلام اساسی مثل گندم و بنزین و...- که برخی در دولت غربگرای قبلی به‌جای عمل به آن با تمسخر مانع تامین آنها می‌شدند- و رشد چهار برابری شاخص تولید محصولات کشاورزی و ۱۰ برابری تولیدات دامی نشانه ناکارآمدی حاکمیت برای اداره کشور است؟ اگر جمهوری اسلامی ناکارآمد بود آیا می‌توانست با وجود انواع فشارها و تحریم‌ها نرخ بالای فقر اکثریت مردم ایران در دوران پهلوی را به کمتر از ۱۴ درصد
کاهش دهد؟ در حالی که هم‌اکنون نرخ فقر در انگلیس و فرانسه ۱۶، در کره جنوبی ۵۰ و در عربستان بالای ۲۵درصد، بدون هرگونه تحریمی است.
آیا یک نظام ناکارآمد ‌می‌تواند طی ۴۳ سال از مردمش، موجودیت خود و ساختارهایش‌ و تمامیت ارضی و استقلال کشورش در برابر این همه جنگ‌ها و توطئه‌ها و فشارها و فتنه‌های طراحی شده از سوی تمامی قدرت‌های استکباری و شیطانی دفاع و یک کشور کاملاً وابسته را به یک کشور مقتدر با قدرت برتر و دارای نفوذ راهبردی در منطقه و به اذعان خودشان «قدرتمندترین و خطرناک‌ترین تهدید» برای آمریکا تبدیل کند؟... و آیا- به اذعان کاندولیزا رایس وزیر سابق امور خارجه آمریکا و مشاور ارشد جرج بوش- نظامی که «رهبرش می‌تواند نقشه‌هایی را که بهترین ذهن‌ها در طی سال‌ها با بیش‌ترین بودجه‌ها و مجریانی ماهر کشیده‌اند، با یک سخنرانی یک‌ساعته خنثی کند»، ناکارآمد است؟! لذا علت پروپاگاندای شبکه رسانه‌ای صهیونیستی با دلقک‌بازی‌های چند ضدانقلاب و اغتشاشگر در کف خیابان‌ها ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی نیست‌، بلکه به توصیه الکساندر دومارانش «در جنگ جهانی چهارم تلاش برای القای ناکارآمدی و مقابله با کارآمدی جمهوری اسلامی و پیشرفت ایران از طریق تبلیغات است.»
۴- نکته جالب و مهم‌تر اینکه وقتی دومارانش حدود ۳۰ سال قبل کتابش را می‌نوشت، فوکویاما نیز همزمان در سال ۱۹۹۲ در کتابش ادعا داشت«نظام لیبرال دموکراسی و اقتصاد و بازار آزادِ غرب پایان تاریخ است که می‌تواند تمام بحران‌ها و مشکلات بشری را حل کند»! اما اکنون بحران‌ها و مشکلات کنونی به‌خصوص بحران امنیت غذایی و تورم نشان می‌دهد که فوکویاما چقدر از درک و پیش‌بینی واقعیت‌های جهانی عاجز و در مکتب لیبرال دموکراسی فقط یک مهره برای توجیه نظام سرمایه‌داری جهت استثمار ملت‌ها بوده و لاغیر! اکنون بلومبرگ ۳۱سال بعد از انتشار کتاب‌های دومارانش و فوکویاما با اشاره به قرائن و شواهد غیرقابل انکار، از تحقق پیش‌بینی دومارانش و به موزه تاریخ سپرده شدن نظریه پایان تاریخِ فوکویاما خبر می‌دهد و بدون پرده مهر تاییدی می‌زند بر پایان لیبرال دموکراسی سرمایه‌داری و می‌گوید «کشورهای مستقل و در حال توسعه در نهایت نظم جهانی کنونی ساخته آمریکا و اروپا را سرنگون خواهند کرد»!
۵- حال همین مختصر قلم‌فرسایی کافی است تا تحلیلگران سیاسی- اقتصادی و امنیتی- نظامی و رسانه‌ای و هر انسان منصفی را به این باور برساند که ایران مستقل و رهبر مقتدر آن کجای تحولات جهانی ایستاده‌اند و مجله بی‌ارزشی مثل شارلی ابدو و دولت‌های حامی پشت پرده آن مثل فرانسه و آمریکا کجا قرار دارند!؟.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 بارش‌های اخیر کفاف کم‌آبی را نمی‌دهد
✍️ کامران نرجه
بارندگی هایی که از ابتدای این هفته بخش های وسیعی از کشور را فرا گرفته و حتی موجب تعطیلی مراکز آموزشی و ادارات در برخی از استان ها شده است، هرگز کفاف تأمین آب ماههای آینده و جبران خشکسالی گذشته را نمی کند.
گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی سال های اخیر، ایران را در معرض یکی از خشک ترین دوران های تاریخی خود قرار داده است، به گونه ای که برای نخستین بار در ۵۴ سال گذشته سه دوره متوالی خشکسالی را سپری کرده ایم و اینک حجم ذخایر آبی کشور به کمترین حد در نیم قرن اخیر رسیده است.

طبق آمار رسمی میانگین بارش های جوی ایران در ۱۱۵ روز سپری شده از سال آبی جاری، هنوز به ۷۰ میلی متر نرسیده است و این یعنی از میانگین بارش ها در شرایط طبیعی حدود ۳۵ درصد عقب هستیم، پارسال هم با ۲۸ درصد کسری بارندگی ها نسبت به سال قبل از آن به پایان رسید و سه سال پیش هم مجموع بارندگی های کشور ۲۰ درصد از دوره ماقبل کمتر بود.

کاهش بارش ها حتی در مناطق پُرآب شمال کشور کاملا مشهود است و استان های گیلان و مازندران که در شرایط طبیعی بارش هایی به میزان ۱۰۰۰ میلیمتر در سال دارند، ظرف سه سال گذشته زیر خط نرمال بوده اند.

بررسی ها نشان می دهد هم اینک در ۲۶ استان از ۳۱ استان کشور با کاهش بارش های جوی به میزان ۲۰ تا ۹۵ درصد نسبت به سال قبل روبرو هستیم.

در تهران هم که حدود ۲۴ درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده است، شرایط بارشی حدود ۵۱ درصد نسبت به دوره بلند مدت ۵۴ سال گذشته و حدود ۴۲ درصد نسبت به پارسال کاهش دارد.

اُفت متوالی بارش های جوی زمینه فشار بیش از حد به ذخایر آب پشت سدها و همچنین منابع آبهای زیرزمینی کشور را فراهم کرده است.

مجموع ذخایر آب های زیرزمینی قابل استحصال ایران که یک دهه قبل حدود ۱۴۰ میلیارد مترمکعب بود، اکنون به ۱۰۰ میلیارد متر مکعب رسیده و فشار بیش از حد برداشت آب در چاههای کشاورزی باعث شده تا در ۴۰۰ دشت از مجموع ۶۰۹ دشت کشور با فرونشست سریع سطح زمین روبرو شویم.

حجم پرشدگی تمامی سدهای کشور در شرایط فعلی کمتر از ۶۰ درصد است و سرمای هوا هم باعث شده تا ذوب برف در ارتفاعات به تاخیر افتاده و میزان ورودی مخازن سدها کاهش یابد.

برفی که در سه روز گذشته اغلب استان های شمالی و غربی کشور را سفید پوش کرده، فقط یک توده حجیم و کم تراکم است که به محض پایان سرما در هفته آینده، آب می شود و عمر آن به مصارف بهاره و تابستانی نخواهد رسید.

در خوش بینانه ترین حالت، حتی اگر شرایط طبیعی بارش ها تا پایان زمستان ادامه یابد، فقط ۲۰ درصد از کسری منابع آبی کشور جبران خواهد شد و همچنان با ۸۰ درصد کسری انباشته شده در سه سال اخیر روبرو هستیم که به هیچ عنوان با رژیم بارش های بهاره و تابستانه جبران نخواهد شد.

غرض از بیان این نکته آن است که نباید فریب سه روز برفی اخیر را بخوریم و صرفه جویی در مصرف آب را از یاد ببریم.

سرانه مصرف آب در ایران همچنان دو تا سه برابر بیش از متوسط سرانه جهانی است و ادامه این روند اتلاف آب در کشور باعث خواهد شد تا در تابستان آینده برای تأمین آب شهرهای پرجمعیت با یک بحران بزرگ مواجه شویم.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 کار امسال را به سال بعد انداختن
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
برای چندمین بار است که به متن جزوه کوچک شادروان مهندس مهدی بازرگان سیاستمدار مداراجوی ایران به نام بی‌نهایت کوچک‌ها و بی‌نهایت بزرگ‌ها برای نشان دادن روزگار ایران و مدیریت اداره این سرزمین استناد می‌کنم. مهندس بازرگان در آن جزوه کوچک می‌نویسد: اگر تصور می‌کنیم کاری که انجام می‌دهیم یا کاری که باید انجام دهیم را به بعد وامی‌نهیم بسیار رفتار دردسر‌سازی خواهد بود. روزی می‌رسد که ده‌ها و صدها گره کوچک بر زندگی ملی، سازمانی و فردی می‌افتد که باز کردن آنها دیگر با هر میزان نیرو ناممکن می‌شود و این در حالی است که اگر در زمان خودش انجام می‌شد یا نمی‌شد هزینه و نیروی کمتری می‌خواست.

واقعیت این است که جامعه ایرانی به هر دلیل- که در این‌باره دیدگاه‌های گوناگون و بسیار دور از هم در میان مدیران سابق و امروز وجود دارد- با گره‌های بسیار قابل اعتنا در هر بخش از ارکان جامعه دست‌وپنجه نرم می‌کند و این وضعیت اداره کشور را به سخت‌ترین روزها رسانده است.

تنگناهای فرهنگی که گره‌های پرشماری دارد و گره روش زندگی و از جمله چگونگی پوشش زنان کشور موجی از ناآرامی ایجاد کرده است. در میدان سیاست داخلی صدها گره روی هم افتاده است و باز کردن آنها که می‌تواند به زندگی و روش مبارزه کارآمد سیاسی منجر شود ناممکن شده است. به طور مثال در حالی که صدها حزب در ایران ثبت شده‌اند اما هنگام انتخابات ریاست‌جمهوری کسی که افتخارش این است که عضو هیچ حزبی نیست، برنده می‌شود. در حوزه کسب‌وکار شهروندان نیز روزگار به اندازه‌ای آشفته و بی‌سروسامان است که در اینجا دیگر هیچ مقامی حاضر نیست از وضع موجود اقتصاد حمایت کند. در سیاست خارجی نیز نزدیک به بیست سال است درگیر حل یک پرونده هستیم و به جایی نرسیده‌ایم. مناسبات نهادهای دولتی با نهادهای مدنی مثل خانواده‌ها، بنگاه‌ها، حزب‌ها و نهادهای کارفرمایی و کارگری در این دهه‌ها با گشودگی روبه‌رو نشده و ابهام‌ها درباره سهم هر کدام از قدرت موجود نامشخص است. امروز که یخ‌زدگی مدیریت درباره گاز را می‌بینیم و یادمان می‌افتد که نمی‌توانیم این گره را بدون آسیب زدن به کسب‌وکار و زندگی شهروندان به آسانی حل کنیم باید یاد سخن حکیمانه شادروان بازرگان بیفتیم و بگوییم چرا در این دهه‌ها برای این روزها فکری نکرده‌ایم. زندگی ایرانیان به دلیل انجام ندادن کارهایی که در همان روز کوچک شمرده شده و گفته شده است کارهای مهم‌تری برای کار داریم با گره‌خوردگی روبه‌رو شد. این روزها معنای راکد بودن فعالیت در جذب سرمایه خارجی را می‌فهمیم و یادمان می‌افتد که اگر راه ورود توتال را نمی‌بستیم- به هر دلیل- شاید کمبود گاز نداشتیم.


🔻روزنامه اعتماد
📍 الگوی تصمیم‌گیری درباره جمع‌وجورترین مساله
✍️ عباس عبدی
اگر برای موضوعی به این سرراستی نمی‌توان دقیق تصمیم گرفت وای به حال امور اساسی‌تر

ماجرای تعطیل کردن تهران در روز یکشنبه الگوی کوچکی بود از ساختار تصمیم‌گیری در دولت کنونی. ابتدا برخی خبرگزاری‌های نزدیک به دولت اعلام کردند که یکشنبه احتمالا تعطیل است، سپس استانداری تهران در تصمیمی عجیب اعلام کرد که مراکز آموزشی و دانشگاهی تعطیل است ولی ادارات با یک‌سوم پرسنل و بدون روشن کردن وسایل گرمایشی کار کنند و هیچ توضیحی هم نداد که چگونه می‌توان بدون وسایل گرمایشی کار کرد و از آن مهم‌تر اینکه این یک‌سوم را چه کسی تعیین می‌کند، آن‌هم در این فرصت بسیار اندک؟ به‌علاوه حضور یک‌سوم کارکنان در ادارات چه فایده‌ای دارد؟ الان که همه باید سر کار باشند، هنگامی که ارباب‌رجوع می‌رود بخشی از آنان سر کار خود نیستند یا باید روز بعد آمد یا چند ساعت معطل شد وای به روزی که دوسوم نیایند. به‌علاوه اگر بدون گرمایش می‌توان کار کرد، بهتر است که همه می‌آمدند تا حداقل هم کارهای مردم را انجام دهند و هم به علت کثرت حضور گرم‌تر شوند! به همین راحتی می‌توان فهمید که چقدر مجموعه تصمیم‌گیری خام‌اندیش هستند. تازه کسی از آنان نپرسید که چگونه و مطابق چه اختیاری استانداری تهران می‌تواند دستگاه‌های عریض و طویل وزارتخانه‌ها و نهادهای بالادستی و قوه قضاییه را این چنین تعطیل کند؟ فقط یکی، دو ساعت وقت لازم بود تا تصمیم از بالاتر گرفته و عوض شود. این‌بار همه ادارات دولتی و حتی بخش خصوصی تعطیل شد و هیچ توضیحی هم داده نشد که چرا آن و چرا این؟ تا اینجا حداقل از نظر نتیجه مشکل ملموسی رخ نداده است. ولی این پرسش وجود دارد که برای این کار باید حدود اختیارات هر اداره از پیش روشن بوده باشد؟ هر نهادی نمی‌تواند راسا تصمیم بگیرد. به‌علاوه برای تعطیلی مزبور اطلاعات پیچیده‌ای لازم نیست، شرکت گاز می‌توانسته از پیش تمام اطلاعات را آماده کرده باشد و باید هم آماده می‌داشت و اینکه تعطیلی تهران موجب چه میزان صرفه‌جویی در مصرف است و چه اثری در تامین کسری گاز سایر نقاط کشور دارد و نیز تعطیلی مزبور چه عوارض دیگری در اداره امور دارد...

همچنین براساس نتایج این دو گزارش تصمیم‌گیری شود. هر دو گزارش از پیش باید آماده باشد و فرصت کافی برای تهیه آنها بوده است. پرسش این است که اگر برای موضوعی به این سرراستی و جمع و جوری نمی‌توان سریع و دقیق تصمیم گرفت و حتی تصمیم اول غیرمنطقی بود چگونه ممکن است که در امور اساسی‌تر و پیچیده‌تر مثل سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی و خارجی تصمیمات بخردانه و دقیق و به‌موقع گرفت؟ تمامی این تصمیمات در ساختار مشابهی گرفته می‌شود، ولی تصمیم مربوط به تعطیلی به علت مرتبط بودن آن با زندگی روزمره مردم، مورد توجه قرار می‌گیرد و پیگیری می‌شود، ولی تصمیمات دیگر که خیلی هم پیچیده هستند در پشت صحنه اتخاذ می‌شوند و هیچ‌کس از علت آنها مطلع نمی‌شود. برای مثال دولت هیچ‌گاه حاضر نشد برای تصمیم حذف ارز ۴۲۰۰ یک گزارش اولیه را به افکار عمومی ارایه کند. اینکه چرا این کار را می‌کنند؟ سود و زیان آن چیست؟ درآمدهایش چگونه صرف خواهد شد؟ چقدر تورم دارد؟ و... تا هنگامی که سیاست‌گذاری‌ها و تصمیمات بر این روال است، بعید به نظر می‌رسد که شاهد تصمیمات سودبخش و مفید باشیم.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 بود‌جه را آخر زمستان می‌شمارند‌
✍️ محمدرضا خباز
بود‌جه د‌ر هر کشوری از جمله کشور ما تعیین کنند‌ه د‌رآمد‌ و هزینه یکساله کشور است. به این معنی که اگر بود‌جه را به یک ترازو تشبیه کنیم د‌ر یک کفه ترازو، د‌رآمد‌های کشور و د‌ر کفه د‌یگر هزینه‌هاست. د‌ر کشور ما د‌رآمد‌ها عبارتند‌ از: نفت، مالیات، سایر یا حقوق گمرکی و سود‌ بازرگانی و مقد‌اری هم از فروش اموال د‌ولتی که مجموعه د‌رآمد‌های کشور را تشکیل می‌د‌هد‌. بود‌جه سالم بود‌جه‌ای است که اولا د‌رآمد‌ها د‌رست و د‌قیق پیش بینی شود‌ چون اساسا بحث پیش بینی است و کسی نمی‌تواند‌ به صورت گارانتی‌تضمین کند‌ که این د‌رآمد‌ حتما سال آیند‌ه باید‌ محقق شود‌ و محقق خواهد‌ شد‌. ولی پیش بینی هم باید‌ د‌ارای ضابطه و حساب شد‌ه باشد‌. اگر پیش‌بینی‌ها د‌رست باشد‌، د‌ر آخر سال به عد‌م تحقق د‌رآمد‌ برخورد‌ نخواهند‌ کرد‌. یعنی د‌رآمد‌ی را پیش‌بینی کرد‌ند‌ و این د‌رآمد‌ محقق شد‌ه، هزینه‌ها را هم که پیش‌بینی کرد‌ه‌اند‌ و کار سازمان برنامه و بود‌جه هم تخصیص اعتبارات است و بر مبنای پروژه‌ها اعتبارات را تخصیص می‌د‌هد‌ ولی اگر پیش‌بینی‌ها غلط باشد‌ مثل الان که ۴۰۰هزار میلیارد‌ تومان کسری بود‌جه یا اصل تحقق د‌اریم. چون نمایند‌گان مجلس که بود‌جه را د‌ر مجلس اضافه کرد‌ند‌ فکر آخر سال را نکرد‌ند‌. همان که جوجه را آخر پاییز می‌شمارند‌ حال باید‌بگوییم بود‌جه را آخر اسفند‌ محاسبه می‌کنند‌ که چقد‌ر کسری بود‌جه د‌اشته است. اما بود‌جه‌ریزی کشور ما سنتی و قد‌یمی است. این نحوه بود‌جه‌ریزی، پرهزینه‌ترین بود‌جه‌ریزی برای کشور است. به یاد‌ د‌ارم د‌ر د‌وره د‌وم آقای خاتمی تصمیم گرفتند‌ بود‌جه را اصلاح کنند‌ و چون د‌ر یکسال شد‌نی نبود‌، قرار شد‌ و د‌ر ۴ سال اصلاحیه‌های پشت‌سر هم د‌ر بود‌جه آمد‌ ولی د‌ولت‌های نهم و د‌هم راه خود‌ش را د‌ر پیش گرفت. اکنون بود‌جه‌ای که برای ۱۴۰۲ پیش‌بینی شد‌ه متأسفانه کسری بود‌جه د‌ارد‌. می‌گویند‌ ۴۰ د‌رصد‌ تورم د‌اریم ولی قرار است به حقوق‌ها ۲۰د‌رصد‌ اضافه ‌کنند‌. د‌ر صورتی که د‌ستگاه‌هایی بیش از صد‌د‌رصد‌ افزایش بود‌جه د‌اشته‌اند‌. تقریبا د‌و هفته پیش رئیس سازمان برنامه و بود‌جه د‌ر مجلس اعلام کرد‌ند‌ ۲۰۰هزار میلیارد‌ تومان کسری بود‌جه د‌اریم. همان زمان رئیس کمیسیون اقتصاد‌ی مجلس اعلام کرد‌ ما ۴۰۰ هزار میلیارد‌ تومان کسری بود‌جه د‌اریم. بعد‌ از یک هفته رئیس سازمان برنامه و بود‌جه اعلام کرد‌ که کسری بود‌جه ند‌اریم! بعد‌ از روزی که آقای رئیس‌جمهور بود‌جه ۱۴۰۲ را تقد‌یم مجلس کرد‌ند‌، گفتند‌ کسری بود‌جه را تا آخر سال تامین می‌کنیم. این د‌ر صورتی است که چند‌ راه بیشتر وجود‌ ند‌ارد‌. نخست اینکه بود‌جه‌های اضافی که ظرف این چند‌ سال اضافه کرد‌ند‌ را حذف کنند‌‌. د‌وم اینکه پول پرقد‌رت مثل چند‌ ماه گذشته چاپ کنند‌ که به تورم مضاعف خواهد‌ انجامید‌ و سوم اینکه قیمت ارز را بالا ببرند‌. راهکار ند‌اشتن کسری بود‌جه این است که بود‌جه د‌قیقی طراحی کنید‌، د‌ر راه رفع هزینه‌های بی‌د‌لیل تلاش کنید‌ و هزینه‌های بی‌مورد‌ را از بود‌جه حذف کنید‌. بیش از ۸۵ د‌رصد‌ از بود‌جه خرج هزینه‌های جاری کشور می‌شود‌. ۱۵ د‌رصد‌ فقط به کارها عمرانی تخصیص پید‌ا می‌کند‌. خوشبختانه یکی از کارهای خوبی که د‌ر د‌ولت گذشته اتفاق افتاد‌ مقد‌اری از ارقام بود‌جه را شفاف‌سازی کرد‌ند‌ و به اطلاع مرد‌م رساند‌ند‌ تا مرد‌م که صاحبان اصلی این مملکت هستند‌، بد‌انند‌ بود‌جه چگونه د‌ارد‌ هزینه می‌شود‌. ولی آنچه مسلم است اینکه اگر بود‌جه د‌ر پیش‌بینی د‌رست انجام شود‌ به کسری نمی‌انجامید‌ یا کسری بسیار کم خواهد‌ بود‌ ولی متأسفانه بود‌جه برای سال ۱۴۰۲ د‌رآمد‌ها را بی‌رویه افزایش د‌اد‌ه‌اند‌. چرا بود‌جه را اصلاح نمی‌کنید‌. متأسفانه گل بود‌ به سبزه نیز آراسته شد‌. فشار اقتصاد‌ی، گرانی، افزایش ارز و عد‌م اشتغال و سرمای امسال هم که پیش بینی نکرد‌ه بود‌ند‌ اضافه شد‌ و بر مشکلات مرد‌م افزود‌. آقای وزیر نفت ماه‌های قبل از زمستان سخت اروپایی‌ها سخن می‌گفت. آنها به محض اینکه د‌ید‌ند‌ روسیه گاز را قطع کرد‌، به فکر سوخت جایگزین افتاد‌ند‌ و الان د‌ر همین فصل زمستان قیمت گاز و نفت اروپا کاهش پید‌ا کرد‌ه ولی این زمستان پیش‌بینی نشد‌ه خیلی ازشهرهای ما با سرمای ۲۰ د‌رجه زیر صفر کمتر و بیشتر با مشکل گاز مواجه‌اند‌. کشوری که د‌ومین مخازن گاز د‌نیا را د‌ارد‌. ۱۸ د‌رصد‌ گاز د‌نیا د‌ر ایران است مرد‌م باید‌ امسال را با سختی تحمل کنند‌.


🔻روزنامه شرق
📍 بودجه‌ای که بازتاب تمام‌نمای دولت است
✍️ حجت میرزایی
رئیس کنونی سازمان برنامه و بودجه در روز معارفه خود با کنایه‌های عجیب‌وغریبی به شیوه بودجه‌ریزی کشور و سخنانی که بیشتر کری‌خوانی برای دولت روحانی بود، ادعا کرد که این رویه بودجه‌ریزی، سازمانی با این طول و عرض و تفصیل نیاز ندارد و با ۵۰ نفر می‌توان این بودجه را نوشت و اجرا کرد! بودجه در ارزیابی و تحلیلی فراگیر از منظر اقتصاد سیاسی، تنها سیاهه دخل و خرج دولت‌ها نیست. بودجه بازتابی از نظام حقوقی، آینه‌ای از ساختار قدرت و توزیع آن، تصویری از سطح توسعه و سطح تمدنی یک جامعه، تصویری روشن از چشم‌انداز آینده و دغدغه‌های جاری، محمل اجرای برنامه میان‌مدت توسعه، سند سیاست‌گذاری مالی (و پولی و تجاری) دولت برای کوتاه‌مدت، تابلویی از ساختار و تشکیلات و نظام دیوان‌سالاری یک کشور و سطح تمرکز مالی، سیاسی و اداری در کشور و مناسبات مرکز با مناطق و نشان‌دهنده توانمندی دولت‌ها برای تنظیم مالیه عمومی و سطح فناوری بودجه‌ریزی و نیز سازوکار تخصیص منابع و مناسبات میان دولت با بازار، مردم و نهادهای مدنی است و مهم‌تر از همه بودجه دولت بازتاب روشن و تمام‌عیار تلقی ذهنی و مناسبات مالی و سیاسی دولت با شهروندان خود و به بیانی کوتاه بازتابی از نظام حکمرانی است؛ اما بودجه پیشنهادی دولت با این معیارها و انتظارات چه چیزی را بازتاب می‌دهد؟ در فاصله دوهفته‌ای ارسال غیررسمی لایحه بودجه ۱۴۰۲ (پنجم دی‌ماه) تا تقدیم رسمی آن به مجلس (بیست‌ویکم دی‌ماه) مجلس با پافشاری اعلام کرد که بودجه را بدون برنامه هفتم بررسی نمی‌کند، بودجه برشی یک‌ساله از برنامه پنج‌ساله است؛ اما در آخر آنچه با نام لایحه بودجه پیشنهادی دولت رونمایی شد، برای همگان شگفت‌انگیز و نشانه‌ای از فاصله فضایی دغدغه‌های دولت با زندگی روزمره و مسائل گریبان‌گیر اقتصادی کشور است. به‌ طور بی‌سابقه‌ای برش‌هایی از بودجه پیشنهادی و رشد نجومی برخی ردیف‌ها به صورت جدول و نمودار و اینفوگرافی در شبکه‌های اجتماعی در گردش است و جز ناامیدی از اصلاحی اندک در پندار و رفتار سیاست‌گذاران و نبودن چشم‌اندازی از بهبود اقتصادی پیامی در بر ندارد. بودجه پیشنهادی دولت به زبانی رسا به خوانندگانی بدون دانش تخصص مالی و بودجه‌ریزی پیام می‌دهد:

- تحریم‌های نفس‌گیر که به مغز استخوان خانوارها و بنگاه‌های اقتصادی رسیده و آثار آن از محرومیت از دستیابی به فناوری و منابع مالی پروژه‌های بزرگ سرمایه‌گذاری به ناتوانی در تأمین خوراک دام و داروهای روزمره رسیده همچنان ادامه خواهد یافت؛ فعلا دولت برنامه‌ای برای رفع تحریم‌ها ندارد.

- عمیق‌ترین و طولانی‌ترین رکود تورمی اقتصاد ایران در ۱۰ سال گذشته و تعطیلی بنگاه‌های اقتصادی با افزایش بی‌سابقه فشارهای مالیاتی، افزایش غیرمتعارف قیمت خوراک و انرژی با عمق و دامنه بیشتری پیش‌روی کشور است.

- با افزایش ناگزیر قیمت سوخت و خوراک بنگاه‌های اقتصادی و غیررقابتی‌شدن تولید در بسیاری از بنگاه‌های فولاد و پتروشیمی و صنایع غذایی و لوازم خانگی و... هم سهم ما از بازارهای محدود تجاری کوچک‌تر و هم منابع ارزی حاصل از آن کمتر و هم بازار سرمایه بی‌رمق‌تر از پیش خواهد شد.

- بسته‌بودن مناسبات شفاف مالی با دنیا و محدودیت‌های تجاری و مالی و تداوم سازوکارهای فسادآلود و پرهزینه تجاری همچنان پابرجاست. پیوستن به FATF و شفافیت‌بخشی به مناسبات مالی خارجی در دستور کار نیست.

- روند فزاینده و نگران‌کننده فقر نه‌فقط در دهک‌های اول تا سوم و بی‌کاران و کارگران غیررسمی و بی‌نام‌ونشان بلکه کارگران و کارکنان با مزد و حقوق ثابت با شتابی بیشتر ادامه می‌یابد و کاهش قدرت خرید آنها با تورم ۵۰‌درصدی، رشد نرخ ارز و حس بی‌قدرتی و رهاشدگی سیاسی و اجتماعی بیشتری را تجربه خواهند کرد.

- این بودجه مناسبتی با اهداف توسعه‌ای میان‌مدت و کوتاه‌مدت و اصلاح سازوکارهای تخصیص و سیاست‌گذاری اقتصادی ندارد و اگر می‌داشت ابزاری برای تحقق آن نبود.

- دولت اراده و بلکه توان تغییری ولو اندک در پروژه‌های عمرانی را که از سه تا ۳۰ سال نیمه‌تمام مانده‌اند، ندارد و ۳۲ هزار پروژه عمرانی کوچک و بزرگ ملی و استانی همچنان هزاران میلیارد تومان هزینه برای کشور در بر خواهد داشت.

به بیانی کوتاه، دغدغه اصلی و محوری دولت نه بهبود مناسبات جهانی، نه خروج از رکود تورمی، نه کاهش فقر، نه توقف مهاجرت اندیشمندان و صاحبان کسب و کار و فرار سرمایه و... نیست. این بودجه نیازی به انطباق با برنامه پنج‌ساله ندارد و این رویه بودجه‌ریزی نه یک سازمان عریض و طویل بلکه حتی ۵۰ نفر هم نیاز ندارد، یک نفر در دولت برای نوشتن آن و یک نفر در مجلس برای تصویبش کافی است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0