دیپلماسی ایرانی:
الف)
مردم و حکومتِ چین که تحتِ تاثیر آموزه های کنفوسیوسی هستند عموماً از یک قاعده در تمامی امور زندگی تبعیت می کنند: انطباق دائمی با شرایط و واقعیت های روز. تحولاتِ مربوط به بحران اوکراین از سال گذشته، پی آمدهای جدی در محاسباتِ کلانِ حکومتِ چین به همراه داشته است. از یک طرف، در کمتر از چند ماه، ۱۱۰۰۰ تحریم توسط غربی ها علیه روسیه اعمال شد، ۳۵۰۰ شرکت غربی از این کشور خارج شدند، تقابلِ غرب با روسیه وارد یک دورۀ طولانی شد و آمریکا از یک فرصتی که سال ها به دنبال آن بود در تحقیر، تضعیف و تحدید روسیه نهایتِ استفاده را کرد. از طرفی دیگر، مماشات اروپایی ها با مسکو متزلزل شد، وابستگی آنها به انرژی روسیه به حداقل رسید، ناتو چندین برابر قدرتمندتر شد، درصد هزینه های تسلیحاتی اروپایی ها افزایش یافت و اتحاد اروپا – آمریکا تعمیق شد. طبیعی است که آمریکا علاقمند نیست رقیبی مانند روسیه از بحرانی که برای نمایش مصنوعی قدرت خود ایجاد کرده به این زودی ها رهایی یابد.
تابستان گذشته، سرخط اخبار جهان، موضوع حملۀ احتمالی چین به تایوان بود. آمریکایی ها چینی ها را متنبه کردند که در صورت چنین اقدامی علاوه بر حمایت نظامی از تایوان، کلیۀ ارتباطات مالی چینی ها با دلار، یورو و پوند در سطح جهان را قطع خواهند کرد. هرچند ممکن است عملیات نظامی چینیها، در نزدیکی مرزهای خود به مراتب سهل تراز تقابل نظامی آمریکایی ها از راه دور و انتقال دائمی نیرو باشد ولی چینی ها متوجه شدند قدرت نرم آمریکا، اقتصاد چین که متکی به صادرات است را می تواند دچار سقوط آزاد کند.
از طرفی دیگر، رئیس جمهوری چین که از چند سال پیش خود را آماده می کرد که تا آخر عمر در این سمت بماند، تغییر قانون اساسی را به عنوان اولین قدم برای برداشتن محدودیتِ دو دوره ای ریاست جمهوری در دستور کار خود قرار داد و آن را به انجام رساند. او به دنبال افقی است که چین را در عرصۀ اقتصادی و نظامی طی یک دهۀ آینده به یک قدرت تثبیت شدۀ جهانی مبدل کند. در دو سال گذشته، محدودیت های کرونا باعث شد که نرخ رشد اقتصادی چین نصف شود و این زنگ خطری برای قدرتمند شدن چین بود. بی جینگ لازم دارد نرخ رشد اقتصادی را به بالای ۵ درصد برساند، سرمایه گذاری در عرصه نظامی را ادامه دهد و نیروی دریایی چین را بر آسیا و شرق آسیا مسلط کند زیرا که اولین شرطِ نظامی برای قدرتمند شدن گستردۀ یک کشور، قدرت دریایی آن است. هرچند تایوان یک موضوع هویتی برای چینی هاست ولی با اهدافی همچون نرخ رشد اقتصادی و حفظ برتری مالی، تولیدی و فن آوری این کشورقابل مقایسه نیست. هم اکنون به خصوص پس از مذاکرات چهار ساعتۀ رهبران آمریکا و چین در حاشیۀ گردهمایی گروه بیست (G۲۰) در اندونزی در نوامبر -آبان گذشته، موضوع تایوان تقریباً از اخبار جهانی ناپدید شده است و دو کشور به تفاهم رسیدند که روابط خود را حداقل در دو سال آینده از تنش های ژئوپلیتیک به رقابت اقتصادی و تولید ثروت سوق دهند.
ب)
بر خلاف پیش بینی های گسترده، دموکرات ها پس از انتخابات میان دوره ای آمریکا، موقعیت نسبتاً مناسبی در نظام تصمیم سازی آمریکا دارند. سنا را در اختیار دارند، در عین حال اکثریتِ جمهوری-خواهان در مجلس نمایندگان تعیین کننده نیست و نرخ تورم و قیمت انرژی تحت کنترل است. دموکرات ها بعد از انتخابات میان دوره ای، به پیروزی محتمل درانتخاباتِ ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۴ امیدوارتر شدند. هم اکنون مهمترین موضوع برای آنها افزایش یک تا یک و نیم درصدی نرخ رشد اقتصادی، کنترل تورم و جلوگیری از افزایش قیمت انرژی است. همکاری و رقابت با چین در این چارچوب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. جو بایدن در مذاکرات اندونزی اعلام کرد آمریکا به «سیاست یک چین (One China Policy)» که به مذاکرات دهۀ ۱۹۷۰ میان نیکسون و مائو برمی گردد همچنان وفادار است. همچنین او اعلام کرد قصد تقابل با چین را ندارد اما آمریکا به شدت با چین به صورت دوجانبه و در عرصۀ جهانی رقابت اقتصادی خواهد کرد. هرچند پس از دو سال توقف ملاقات ها، دو طرف قبول کردند گروه های کاری تشکیل داده و مسائل و تنش های خود را حل و یا تخفیف دهند ولی درکلیتِ مذاکرات، موضوع تایوان را از سرخط اخبار برداشتند، در اِعمال تعرفه-های جدید کوتاه آمدند، همکاری در محیط زیست و فنآوری را آغاز کردند و چینی ها در مقابلِ مواضع ملایم تر آمریکایی ها، حاضر شدند در خریدِ محصولات کشاورزی، هواپیمای مسافربری بوئینگ و در سرمایه گذاری های منتهی به تولید و اشتغال فعال تر عمل کنند. تنش ها قبلاً تا آنجا پیش رفته بود که در Chip Act (قانون تراشه) مصوب ۲۰۲۲، شهروندان آمریکایی از فعالیت و اشتغال در شرکت های فنآوری چینی، منع شدند. هم اکنون فضای همکاری، مذاکره و تفاهم بین دو کشور عمدتاً با مقاصد اقتصادی فراهم شده است، ضمن اینکه فعالیت های وسیع نظامی – امنیتی آمریکا با هند، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و کشورهای کوچک آسیایی در صورت همکاری چینی ها احتمالاً تقلیل پیدا کند.
پ)
چینی ها با نتایج انتخابات آمریکا متوجه شدند دولت بایدن تا دو سال دیگر تصمیم گیرنده است و این دو سال در اقتصاد چین تعیین کننده خواهد بود و مبنای رشدِ «تداوم سرمایه گذاری» و «جهت» سرمایه-گذاری مستقیم خارجی یا Foreign Direct Investment (FDI) است. چینی ها با باورهای واقع گرایانۀ خود به خوبی متوجه هستند که تحققِ رشد اقتصادی بدون همکاری با آمریکا برای چین امکان پذیر نخواهد بود. به موازات این متغیرهای اقتصادی برای طرفین، واشنگتن به یک هدف بسیار کلیدی به طور بالقوه نیز می¬تواند دست یابد: فاصله انداختن میان روسیه و چین. تشویق چین که روسیه را جایگزین نفت کشورهای عربی نکند، گاز LNG قطر به چین و شرق آسیا گسترش یابد و سرمایه گذاری اعراب در چین افزایش یابد از جمله موارد کلان تفاهم است. در حال حاضر، چینی ها حدود ۳۳۰ میلیارد دلار با کشورهای عربی تجارت دارند که قرار است گسترش یابد. از سویی دیگر، چینی ها ۴۲ بندر در ۳۴ کشور دنیا را مدیریت می کنند که ۱۵ مورد آن در خاورمیانه و ۲ مورد آن در اسرائیل است. این مدیریت و دیپلماسی بندر (Seaport Diplomacy) نتیجۀ منابع عظیم درآمد، فروش کالا و خدمات و نفوذ اقتصادی – سیاسی چین است. تعمیق روابط تجاری و سرمایه گذاری متقابل چین با اعراب و اسرائیل هم به نفع بی جینگ است و هم به نفع آمریکا در بازارهای زنجیره¬های عرضه (Global Supply Chains). دست نامرئی آدام اسمیت در گسترشِ فعالیت های چین به نفع دلار، بازارهای مالی در آمریکا و در نهایت به اشتغال و افزایش نرخ رشد اقتصادی در این کشور خواهد انجامید، هدفی که به دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۴ کمک خواهد کرد.
ت)
درست یا غلط، در سال گذشته مجموعۀ غرب به این نتیجه رسید ایران قصد توافق جدیدی در برجام را ندارد و سپس تصمیم گرفت Plan B را نسبت به ایران فعال کند (=ایجاد انزوای سیاسی و تشدید تحریم اقتصادی). همانطور که این روزها مشاهده می شود، اروپایی ها همان سیاست امریکا نسبت به ایران را پیش گرفته اند. اگر فاصله انداختن میان چین و روسیه در حّدِ ۱۵-۲۰ درصدِ Package تفاهم میان آمریکا و چین در مذاکرات اندونزی بود، فاصله انداختن میان روابط مالی – تجاری – انرژی ایران و چین در حد یک درصد است. بخش مهمی از Plan B به حداقل رساندن و اگربشود به صفر رساندن ارتباطات مالی ایران در خاورمیانه و آسیاست. هم اکنون، چین در تحققِ Plan B غرب و به واسطۀ یک عنصر یک درصدی در Package تفاهم با آمریکا، سهم خود را ایفا می کند.
مطالب مرتبط