🔻روزنامه تعادل
📍 دورنمای توافق پس از سفر گروسی
✍️ حسن بهشتیپور
بر اساس اعلام محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی کشور، به زودی قرار است، گروسی مدیرکل آژانس انرژی اتمی راهی تهران شود تا به پاسخ ابهامات و پرسشهای مد نظرش دست پیدا کند. محمد اسلامی اعلام کرده، ایران از گروسی استقبال میکند و آماده است تا همکاریهای لازم ذیل قانون را با او انجام دهد. اما پرسش مهم این است که چرا سفر گروسی به تهران مهم است و ایران چه دستاوردهایی میتواند از این سفر برداشت کند؟ بهطور کلی سفر گروسی به تهران به عنوان سفر مدیرکل آژانس ممکن است گشایشی در رکود موجود در پرونده هستهای ایران ایجاد کند. یک احتمال این است که پاسخ ایران قانعکننده باشد و گروسی اعلام رضایت کند و توافقات مطلوبی میان دو طرف شکل بگیرد. این احتمال باعث شکلگیری فضای جدیدی میان ایران و آژانس میشود و اندکی از چالش میان طرفین میکاهد.
از سوی دیگر نزدیکی ایران و آژانس باعث میشود تا روابط ایران با غرب هم شرایط بهتری پیدا کند و زمینه دستیابی به توافق فراهم شود. این روند برای ایران که به دنبال کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است، بسیار تعیینکننده است. در صورتی که این نزدیکی ایجاد شود، از احتمال صدور قطعنامههای جدید علیه ایران در اواخر بهمن و اوایل اسفند جلوگیری میکند. قطعنامههایی که قرار است از سوی کشورهای ۱+۴ و امریکا علیه ایران صادر شود و تبعات منفی بیشتری ایجاد کند.
باید توجه داشت، عدم رسیدن به توافق با آژانس احتمال راهاندازی مکانیسم ماشه را بیشتر میکند و فشارها را بر ایران افزایش میدهد. البته باید توجه داشت، صدور قطعنامههای جدید علیه ایران منوط به مشارکت همه اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
بنابراین اگر ایران بتواند رضایت آژانس را کسب کند، هم به نفع امنیت خود عمل کرده، هم به نفع اقتصادش و هم به نفع مناسبات ارتباطیاش در جهان و منطقه. نباید فراموش کرد صدور قطعنامههای جدید ایران را دوباره ذیل فصل۷ شورای امنیت سازمان ملل قرار میدهد و مشکلات ایران را افزون میکند.
مساله بعدی این است که نزدیکی ایران آژانس یکی از مهمترین موانع پیش روی توافق را از میان برمیدارد. حتما در خاطر مخاطبان هست که در آذرماه یکی از موانع اصلی عدم توافق میان دو طرف، ابهامات آژانس بود که با عنوان موارد پادمانی از آن یاد میشد. ایران در آن زمان معتقد بود که ابهامات باید در سطح کشورهای ۱+۴ برطرف شود، اما طرفهای مقابل میگفتند، آژانس باید در این زمینه نظر نهایی را اعلام کند.
بنابراین اگر این موانع از طریق نزدیکی ایران و آژانس و اعلام رضایت گروسی رفع شود، زمینه برای آغاز مذاکرات فراهم میشود. میتوان پیشبینی کرد دور جدید گفتوگوها پس از سفر گروسی به تهران آغاز شود. البته این موارد احتمالاتی است که در صورت اعلام رضایت آژانس رخ میدهد.
بدون تردید آغاز این روند باعث فروکش کردن انتظارات تورمی در ایران میشود و زمینه را برای ثبات بیشتر اقتصادی فراهم میسازد. ایران این روزها بیشتر از هر عامل دیگری به بهبود در مناسبات ارتباطی با آژانس و ۱+۴ نیاز دارد تا بتواند چالشهای اقتصادی خود را کاهش دهد. هرگونه شکست در مذاکرات گروسی در تهران، باعث افزایش موانع در توافق بر سر مسائل هستهای میشود. در صورت ایجاد یک چنین فضایی میتوان پیشبینی کرد که نوسانات اقتصادی افزایش یابد و مشکلات معیشتی مردم بیشتر شود. به هر حال ایران برای حل مشکلات اقتصادیاش به بازگشت به بازار نفت و توسعه مناسبات ارتباطی با سایر کشورها نیاز دارد. مسیر دستیابی به این شرایط هم از احیای برجام و دستیابی به توافق میگذرد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 عملیات فرابودجهای در بودجه ۱۴۰۲
✍️ دکتر کامران ندری
با تحویل لایحه بودجه ۱۴۰۲ به مجلس و شروع بررسی آن، این سوال مطرح میشود که آیا این بودجه انقباضی تدوین شده است؟ با توجه به شرایط فعلی اقتصاد ایران و افزایش تورم، نیاز به یک بودجه انقباضی برای کنترل تورم احساس میشد و کارشناسان نیز بر لزوم آن تاکید میکردند. هرچند بررسی بخش هزینههای بودجه نشان میدهد براساس اصول کلاسیک اقتصاد کلان، رشد بودجه کمتر از نرخ تورم بوده و نمیتوان گفت هزینههای واقعی تغییر چشمگیری داشته؛ بلکه تنها کمی کاهش پیدا کرده است. بنابراین از منظر رشد هزینههای واقعی - و نه اسمی - بودجه ممکن است انبساطی نباشد اما نمیتوان آن را انقباضی هم دانست. اما با وجود افزایش رقم بودجه نزدیک به نرخ تورم، ما شاهد افزایش حدود ۲۰درصدی حقوق و دستمزد کارکنان دولت در لایحه بودجه هستیم. این موضوع نشاندهنده یک تبعیض آشکار در بودجه است. این موضوع همچنین نشان میدهد بودجهای که ما انتظار داشتیم بهشدت انقباضی باشد تنها سختگیری خود را نسبت به حقوق و دستمزد کارکنان دولت اعمال کرده و در سایر بخشها همچنان با گشادهدستی عمل کرده است.
این رویکرد، فشار غیرمنصفانهای را به کارکنان و کارمندان دولت تحمیل میکند و متاسفانه دولت هم تاکنون توضیحی در این رابطه نداده که چرا چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است. اما به نظر میرسد این ادعا که افزایش حقوق کارمندان دولت میتواند تورمزا باشد، تا حدودی رنگوبوی سیاسی به خود گرفته است، زیرا آنچه میتواند مشکلآفرین باشد، در واقع سرجمع هزینههای دولت در بودجه است که میبینیم تنها کمی کمتر از نرخ تورم افزایش پیدا کرده است. اگر حقوق و دستمزد کارمندان دولت در این بین سهمی از افزایش هزینهها نداشته پس این منابع در بخشی دیگر و بیش از نرخ تورم هزینهشده است که عایدی هم برای کارمندان دولت ندارد.
نکته دیگری که از این موضوع میفهمیم این است که دولت در زمان تدوین این بودجه به فکر مهار تورم نبوده است، بلکه برنامههای دیگری داشته که فشار آن را به کارمندان خود منتقل کرده است. البته این کار تبعاتی هم خواهد داشت. زمانی که برای چند سال متوالی حقوق و دستمزد کارکنان دولت کمتر از نرخ تورم افزایش یابد، درآمد واقعی و رفاه آنها کاهش یافته و این موضوع میتواند به مرور علاوه بر تاثیرگذاری روی انگیزه کارمندان و کمکاری، حتی منجر به بروز برخی فسادها در نظام اداری کشور شود.
همچنین یکی از بزرگترین مشکلات لایحه بودجه ۱۴۰۲ را میتوان عملیات فرابودجهای آن عنوان کرد؛ عملیاتهایی که برای مثال به شکل تبصرههای مختلف و جداول تسهیلات تکلیفی بر عهده بانکها گذاشته میشود. در واقع دولت بخشی از تعهدات خود را به نظام بانکی محول میکند و بانکها نیز با پرداخت تسهیلات در این زمینه فعال میشوند. این موارد طی سالهای گذشته هم همواره تکرار شده و شاهد نبودیم تغییر خاصی در این زمینه رخ بدهد، چون دولت جایگزینی برای آن ندارد. بهرغم انتقادات همیشگی کارشناسان، مجلس هم طی سالهای گذشته از بار آن کم نکرده و حتی در جریان بررسی لایحه بودجه به بار آن افزوده است.
در مجموع میتوان گفت لایحه بودجه ۱۴۰۲ لایحه خوبی نیست. از منظر اقتصاد کلان نمره بالایی نگرفته و ناکارآمد خواهد بود. اگر هم قرار بود هزینهها در این لایحه ۴۰درصد افزایش پیدا کند، باید به صورت یکنواخت و منصفانه رخ میداد؛ نه اینکه سهم حقوق و دستمزد کارمندان که بیش از ۷۰درصد هزینههای دولت در بودجه را تشکیل میدهد تنها ۲۰درصد بالا رود و بخشهای دیگری که مشخص هم نیست چه فوایدی برای اقتصاد دارند، افزایشی بیشتر از نرخ تورم داشته باشند. بااینحال در بین منابع درآمدی بودجه، نرخ رشد درآمدهای مالیاتی از نرخ تورم بیشتر بوده و سهم مالیاتها در بودجه به شکل واقعی افزایش یافته است. از این منظر میتوان گفت رویکرد دولت به میزان اندکی انقباضی محسوب میشود.
اما نکته مهم در این رابطه این است که به نظر میرسد اقتصاد کلان کشور، ظرفیت این میزان از افزایش درآمدهای مالیاتی را ندارد، زیرا ساختار صنعت و بخش عمده بازارهای ما در کشور انحصاری است و جایگزین و مشابه خارجی برای این کالاها وجود ندارد و هرگونه افزایش هزینه تولید برای این کالاها به مصرفکننده منتقل خواهد شد. بنابراین ما باید انتظار یک تورم فشار هزینه را از این محل در سال آینده داشته باشیم، زیرا مالیات به عنوان یکی از هزینههای تولید در نظر گرفته میشود و افزایش آن نیز به مصرفکننده منتقل خواهد شد. این موضوع هم که حقوق و دستمزدها کمتر از نرخ مالیات رشد داشتند بر ناعادلانه بودن آن افزوده و تبعات رفاهی به دنبال خواهد داشت.
اما سوال اصلی اینجاست که با این وضعیت لایحه بودجه باید انتظار چه روندی را برای تورم در سال آینده داشته باشیم؟ میدانیم که موتور افزایش تورم، رشد نقدینگی و مشکلات ساختاری در اقتصاد کشور است که به نظر نمیرسد این وضعیت در لایحه بودجه ۱۴۰۲ تغییری کرده باشد. در داخل بودجه هم عناصری که میتواند منجر به افزایش تورم شود به چشم میخورد. از طرف دیگر اینکه دولت بخواهد تصمیم بگیرد سال آینده قیمت حاملهای انرژی را تغییر دهد یا خیر، شرایط بازار ارز و سایر شوکهای بیرونی باعث میشود سال آینده سال تورمی برای اقتصاد ایران باشد.
🔻روزنامه کیهان
📍 به آخر رسیدهاید
✍️ محمدهادی صحرایی
«نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانى باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهاى آرامتان نمىگذارند.»۱
این سخن امام راحل است که ترجمهای آزاد از برخی آیات و روایاتی است که به ما متذکر شده، دشمنشناسی یکی از اولیات حیات بشری است. آنها که «صلحِ کل» هستند خودشان نمیدانند که در بهترین حالت، زندگیشان را در حد نباتات پایین آوردهاند و این جمله هرگز به معنای جنگطلبی و خشونت نیست، چراکه مدیریت کردن دشمنان، همیشه و تنها وسیلهاش جنگیدن نیست. دائم باید آماده، مراقب و بیاعتماد به دشمن بود و پیدرپی قوی شد. چراکه همیشه ولیجه و عشق و وعدههای پنهانیِ با تهدید و تطمیع، عامل نفوذ بوده و حمله و نابودی نتیجه آن. پس؛ باید برای قهر و غضب هم آماده بود. واقعبینی ایجاب میکند دنیایی که محل و مملو از تزاحم است را واقعی ببینیم. نمیشود هم دوست ظالم بود و هم رفیق مظلوم. یا هم ثبات رأی و شخصیت داشته باشد و هم منافقانه رفتار کند. این دروغگویی، ابدی نمیماند.
یکی از اسرار پیروزی امام خمینی که رحمت خدا بر او، این بود که به مردم خود آنچنان مطمئن بود که به گفته سپهبد شهید سلیمانی، خود را فدایی آنها میدانست و به همین اندازه نسبت به دشمنان بدبین و بیاعتماد بود. آن حکیم متألّه که اندیشه را با آیات خدا ممزوج کرده بود، معنی فرمان خدا در «خُذُوا حِذْرَکُم»۲ را به خوبی فهمیده بود. این آمادگیِ همیشگی، هم در نظامی و امنیتی است و هم در اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و همه اینها جزء پدافند غیرعامل است و فعلاً اسمی از جنگ و مرافعه نیست. اگر دولتهای پیشین ما به این اندیشه خدایی، اهتمام داشتند، وضعیت ما از نظر مطلوبیت، بسیار بیشتر و پیشتر از امروزمان بود. ما پیشرفت کرده و در حال حرکت به سمت قلهایم ولی اگر نبودند مسئولانی که گاهبیگاه ترمز این قطار را با امثال برجام کشیدند و کشور را متوقف کردند ما اکنون پرچم را به قله کوبیده بودیم. قوطی خالی و حسرتباری که دستاوردش برای دشمن، همه چیز و برای ما تقریباً هیچ بود.
اعتماد بیجا به دشمن، نامش اگر خیانت نباشد، سادهلوحی است نه تدبیر و تنشزدایی. مگر میشود بین دو موجودی که موجودیت هم را نقیض اند، اتفاق ایجاد کرد؟ دشمن، به معنی کسی است که نفعش در ضرر ما و نفع ما در ضرر اوست. چگونه میتوان بدون کوتاه آمدن یکی از این دو، بین آنها رفاقت ایجاد کرد؟ طبق این تعریف علمی، شعار «بُرد بُرد» اگر فریب افکار عمومی و توجیه خیانت نباشد، بیشک نشان حماقت، سادهلوحی یا مفتونشدگی است. مگر عاقلی هست که برای دشمنش آرزوی پیروزی بکند؟ و مگر آرزوی پیروزی برای دشمن، به معنی آرزوی شکست، برای خود نیست؟ این غصه مثل تجدید چاپ کتاب قراردادهای خسارتبار ترکمانچای و آخال و گلستان و امثال اینها بود که مثل قرارداد ۱۹۸۱ الجزایر، توسط لیبرالهای نفوذی به ایران تحمیل شد.
و اگر لیبرالهای نفوذی نبودند که به قول شفاهی دشمنی که حتی به عهدنامههای کتبی خود هم متعهد نیست، اعتماد کنند اکنون دولت اسلامی و جامعه اسلامی شکل گرفته بود و در آستانه پیروزی نهایی بودیم. چه میشود کرد که یکی از آزمایشها و ابتلائات سخت و کلافهکننده مردم ما تحمل این عناصر کارخرابکن و ترمیم خرابکاریهای آنهاست که مشکل مضاعف بودند. این مرور خاطرات، به معنی نقب تجربه تلخ گذشته نیست، بلکه برای خاطرنشان کردن سرنخهایی است که توانست دشمنان به کنج افتاده را جسور کند و به میدان بیاورد. بیاهمیتی به اقتصاد مقاومتی و زیرساختهای حیاتی و به خطر انداختن امنیت کشور با بهکارگیری افراد نااهل و نفوذی، از دیگر خیانتهایی است که روزگار امروز ما را پرزحمت کرده و به دشمنان در کمین نشسته بهانه شیطنت داده است.
اگر زیرکی و هوشیاری نهادهای انقلابی و امنیتی نبود معلوم نبود که با گلهگله جاسوس و نفوذی و نادرست، چه عاقبتی برای کشورمان رقم میخورد. نمونه اخیر و جالب توجه، خیانت همین جاسوس خبیث بریتانیایی است که تخلیه و نعل وارونه به او و انگلیس، تا عمق و استخوان دشمنان را سوزاند. دهانِ کفکرده از خشمِ دشمنانِ قسمخورده ما از آمریکا گرفته تا برخی کشورهای اروپایی گویای شاهکار اطلاعاتی ایران است که توانسته این کرم چاق را از عمق درخت تنومند انقلاب بیرون بکشد و سرویسهای جاسوسی دشمن را با به بازی گرفتن، به خشم آورد. دیوانگی دشمنان با رودستی که از ما خوردهاند طبیعی است. یادش به خیر، شهید بهشتی مظلوم که فرمود «آمریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر». موتوا بغیظکم.
طبیعی است کشورهای ثروتمند پرمدعایی که در تنگنای رسوایی تأمین غذا و انرژی برای مردم خود و نیز در باتلاق جنگ روسیه و اوکراین و نیز سعودی و یمن درماندهاند و کرونا آنها را به مرز بیعرضهترینها نزدیک کرده و قمپزهای آنها را بیاثر کرده، اینچنین بیعقلی کنند. طبیعی است دیوانه شدن کسانی که میلیونها دلار هزینه کردند تا در ایران آتشافروزی و اغتشاش کنند و امروزه تظاهرات دهها هزار نفری را در پایتختهای خود میبینند و همان به آتش کشیدنها را در خیابانهای خود و آرامش و امنیت را در خیابانهای ما مشاهده میکنند. طبیعی است دیوانه شدن دنیاپرستانی که دنیای خود را در حال دود شدن، و خداپرستان را در آرامش مشاهده میکنند. طبیعی است کسانی که ماسک و ضدعفونی را هم میدزدیدند و مدعی باغ اروپا بودند و اکنون در رسانهها میخوانند که خبر زیاد شدن دزدیِ گوشت و جیرهبندی تخممرغ و یخ زدن مردمانشان در خانه، در جهان منتشر شده است؛ دیوانه شوند.
همه اینها طبیعی است و اینها که گفته میشود برای دیوانهتر کردن آنهاست. ما قوی شدیم و شما روزبهروز ضعیفتر میشوید. اگر یک سال از تحریمهای ۴۳ ساله مردم ایران را بین کشورهای اروپایی توزیع میکردند، طبق تصویری که ویل دورانت و تاریخنویسان دیگر در مورد پیشینه شما نوشتهاند، اکنون اروپاییان باید در کوچهها کمین میکردند تا در خیابانها همدیگر را شکار کنند و بخورند. ما سربلندیم و شما سرافکنده تاریخ هستید. به کدام گذشتهتان افتخار میکنید؟ به دزدی دریایی که پیشه پدریتان است یا به طلا و الماسی که از آفریقا و نفت و گازی که از آسیا دزدیدهاید؟ به مرواریدهایی که به سرقت بردهاید یا به تمدنهای آزتک و اینکا و مایاهایی که منقرض کردید؟ به کشتن بیگناهان یا جنگافروزی در کشورهای دیگر و یا ناکام کردن انسانها؟ رمان بینوایان و کلبه عمو تُم از کدام آپارتاید و تاریخ تاریک، گلایه میکند و به کدام بستر تعلق دارد؟ مثنوی و شاهنامه از کدام بوستان و گلستان برخاسته است؟
با ما محاجه کنید تا جهان، بیش از پیش ما را بشناسد و از شما متنفر شود. شما کم آوردهاید و ما منعمانه سفره تمدن میگسترانیم. مگر تحریمی مانده که علیه ملت بزرگ ما اعمال نکرده باشید؟ خرد و کلان ما را تحریم کرده و دیدهاید که بیفایده است، چرا از این راه غلط برنمیگردید و به توصیه امام ما «عاقل نمیشوید؟» ما با تحریمهای شما، زودتر از آنچه گمان میکردیم به خودکفایی رسیدیم. اگر تحریمتان اثر داشت، اکنون سپاه ما آقای آسمان نبود و سنتکام را پَر و دُم نمیچید. اگر تحریم شما اثر داشت، ارتش ما پس از دوهزار و پانصد سال، به دریای مدیترانه و اقیانوسهای جهان بازنمیگشت و اسرائیلی که هوای نیل تا فرات داشت، خانههای خود را در میان بلوکهای هفتمتری زندانی نمیکرد و بهجای پروتکلهای صهیونی، برای وعده ۲۵ ساله ما، چانه نمیزد. اگر تحریم شما اثر داشت، در آشوب و اغتشاشی که اخیرا در کشور ما به راه انداختید، شکست نمیخوردید. ژنرال سلیمانی ما به دستور فرماندهاش، سپاه جهانی مقاومت را تشکیل داد و خاورمیانه جدید و رؤیاهای ۷ تریلیون دلاری شما را به باد داد. اگر تحریم اثر داشت، چرا باز هم تحریم میکنید؟
واقعیت این است که شما شکست خوردید و میخواهید با فحش و دلقکبازی و تمسخر و تحریم، خود را مسلط نشان دهید ولی اینگونه نیست. شما در حال مرگ هستید و تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مشکلی از شما حل نمیکند و تنها بیمعرفتی شما را نمایانتر میکند. اگر سپاه نبود، داعشی که زاییدید، اروپا را ولایت الاندلس کرده و خاطرات خونبار انقلاب و جمهوریهای فرانسه را زنده میکرد و زنانتان را به کنیزی و آمریکا را به نکاح جهادی خود درآورده بود و با آهن برج ایفل، قاشق برای انتحاریهایش ساخته بود. سپاه با امکانات شما، سپاه نشد که بیآنها، از حرکت بماند. سپاه، جریانی است که از دل جوانان به ستوه آمده از شرارت شما تنوره میکشد و ما با همان جوانانی که فریفتید و خیابانهایمان را به آشوب کشیدید، به مقابله شما میآییم و آن قدر قوی میشویم که هرگز دیده نشوید. بعون الله و فضله.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 افزایش قیمتها و تماشاگری مسئولان
✍️ سیدعلی دوستی موسوی
نگاهی به اخبار،حکایت ازموج جدید افزایش قیمت کالاهای مختلف دارد. درهفته های اخیر اظهار نظر پراکنده مقام های صنفی یا دولتی نشان می دهد قیمت برخی کالاها وخدمات عمومی به صورت چراغ خاموش درحال افزایش است.شکر، برنج، بلیت هواپیما، لوازم خانگی، برخی اقلام دارویی، هزینه های خدماتی دربرخی دفاترالکترونیک، گوشت قرمز، روغن موتور، خودرو وغیره تنها بخشی از افزایش قیمت های اخیر است؛ بااین توضیح که افزایش قیمت ارز و سکه ومسکن به عنوان کالاهای پایه اصولا لحاظ نشده است.
اما با کمال تاسف باید گفت واکنش مسئولان ودستگاه های مسئول به این گرانی ها همچون گذشته توجیه گرایانه، انفعالی، تماشاگرانه، غیرموثر، ویترینی و همراه با پاک کردن صورت مسئله بوده و متاسفانه اخیرا پرخاشگرانه هم شده است؛ یعنی برخی مسئولان حتی تحمل پرسش شنیدن برای گرانی ها را هم از دست داده اند.
بدین ترتیب، مسئولان امر دربرابر انتشارخبر هر گرانی صرفا به یک مصاحبه تند و تهدیدآمیز قناعت کرده و بعد روزه سکوت می گیرند و در نهایت بخش خصوصی وبازاربرماجرا سوار شده وقیمت جدید را برگرده مردم تحمیل می کنند.
رفتارشناسی مسئولان ودستگاه های عریض وطویل مبارزه یاکنترل گرانی دربرخورد با موج جدید افزایش قیمت ها این تردید و سوال جدی را ایجاد می کند که ایا واقعا آنها به فکر جیب مردم نیستند؟ آیا نمی دانند سفره های مردم روز به روز درحال کوچک شدن، دسترسی به اقلام اساسی درحال محدودشدن، استانداردهای زندگی رو به کاهش واثرات روحی وجسمی رشد مداوم قیمت ها وکاهش یا قطع دسترسی به خیلی اقلام بخصوص از سوی نسل جوان و آرزومند، درحال آشکار شدن است؟
اگر نمی دانند که تکلیف روشن است امااگر می دانند چرا شاهد هیچ اقدام اساسی، عملی و ملموس که درکف بازار و از طریق کاهش قیمت ها مشاهده شود، نیستیم؟ چرا فقط به وعده و حرف های زیبا اما بی حاصل و عمل اکتفا می شود؟ مردم می گویند ما همین امروز و اکنون نیاز به اقدام برای کاهش قیمت ها داریم واعلام برنامه و حرف درمانی برای ماکاهش قیمت نمی شود.چرا مسئولان با عوامل رشد مداوم قیمت ها برخورد قاطع ومحکم نمی کنند؟ تاکی باید شاهد تغییر برچسب های قیمت درفروشگاه ها بوده و هرروز بدتر از دیروز غافلگیر و عصبانی شویم و سبد خریدمان را کوچک کنیم؟چقدر می توانیم خودمان را بارشد دائمی قیمت ها هماهنگ کنیم واین دورباطل تا کجا ادامه خواهد یافت؟…
اینها پرسش هایی بی پاسخ است که مردم هرروز از خود می پرسند اما جوابی جز کلیاتی بی عمل دریافت نمی کنند وقیمت ها و بازارهم راه خود را می روند.
با این حال باید دلسوزانه هشدار داد که فشارگرانی ها برگرده مردم از حد تحمل وطاقت بیشتر شده ومتاسفانه چشم اندازی که برای بودجه ۱۴۰۲ ارایه می شود هم حاکی از رشد تورم و سطح عمومی قیمت ها وبدتر شدن وضعیت موجود است.
لذا دولت و دو قوه دیگر باید در اقدامی هماهنگ برای رشد مداوم قیمت ها فکری اساسی کرده، رشد قیمت ها از جانب خود و درآمدزایی از این محل را متوقف کنند، مجازات گرانفروشان را به طور پشیمان کننده ای افزایش داده و سریع وبی رحمانه اجرا کنند، از فشار مالیاتی بر مردم وحقوق بگیران بخصوص درلایحه بودجه ۱۴۰۲ بکاهند و کسری بودجه هنگفت را از محل صرفه جویی شدید در هزینه های عمومی همچون قطع حقوق های نجومی درشرکت های دولتی وخصولتی ها و بانک ها و شهرداری ها و امثالهم جبران کنند،نه از محل جیب مردم.
در نهایت هم مجددا دلسوزانه هشدار می دهیم که طاقت مردم از گرانی ها طاق شده وتداوم بی توجهی وبی عملی دربرابر این وضعیت عواقب وخیمی به دنبال خواهدداشت و باعث سوء استفاده های گسترده ای هم خواهد شد. به قول سعدی بزرگ:
سعدیاگرچه سخندان ومصالح گویی
به عمل کاربرآید به سخندانی نیست
🔻روزنامه جهان صنعت
📍سیاست کجدار و مریز اروپا در قبال ایران
✍️ نادر کریمیجونی
بعد از آنکه دوشنبه گذشته شورای وزیران اتحادیه اروپا قطعنامه علیه سپاه را تصویب نکرد، بسیاری از نگاهها به نشست رهبران اروپایی در دهم فوریه و یا نشست بعدی شورای وزیران این اتحادیه در بیستم فوریه دوخته شده است. البته از همان ابتدا و هنگامی که پارلمان اروپا، قطعنامهای علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصویب کرد، روشن بود که در چند روز، نمیتوان شورای وزیران این اتحادیه را به تکرار تصویب این قطعنامه موظف کرد. از این بابت حتی پیش از برگزاری این نشست برخی ناظران و رسانههای بینالمللی در موضعگیریهای خود و علاوه بر آن در تحلیلها و اخباری که از محل نشست شورای وزیران و حاشیههای آن منتشر میکردند، به روشنی از عدم تصویب و یا حتی بررسی قطعنامه علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر میدادند. به همین دلیل آنچه حسین امیرعبداللهیان پس از احراز عدم صدور این قطعنامه اظهار و طی آن اعلام کرد که وزیر امور خارجه سوئد و رییس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا به او قول دادهاند که این قطعنامه علیه ایران و سپاه تصویب نشود، ممکن است ادعایی واقعی نباشد.
اکنون مخالفان ایران در اتحادیه اروپا، برای نشست رهبران و علاوه بر آن نشست ماه آینده شورای وزیران اروپایی تدارک میبینند و میخواهند با استفاده از رایزنیهای فشرده و کمک برخی اعضای این اتحادیه، قطعنامه مذکور علیه ایران را تصویب کنند. در مقابل مقامات ایرانی، عدم تصویب این قطعنامه را نشانهای از عقبنشینی اروپا ارزیابی کردند و گفتند که در این کارزار وزارت امور خارجه کشورمان موفقیتهایی را کسب کرده است. البته با مکانیسمی که گفته شد حتی اگر ایران هیچ اقدامی هم انجام نمیداد، باز صدور و یا حتی بررسی صدور قطعنامه علیه سپاه در دستور کار شورای وزیران خارجه اتحادیه اروپا قرار نمیگرفت و در نتیجه اقدامی انجام نمیشد، اما همین که اروپاییها برخی اشخاص و نهادهای دولتی و حاکمیتی ایران را در فهرست تحریمهای جدید خود قرار دادهاند، معلوم میشود که اروپاییها چندان هم از در دوستی با جمهوری اسلامی ایران وارد نشدهاند چراکه اگر قرار به دوستی میان اروپا و ایران بود، حتما باید از اعمال دور چهارم تحریمها علیه نهادها و مقامات ایرانی پرهیز میشد.
البته با ملاحظاتی که رهبران اروپایی دارند احتمال آن که در ماه آینده قطعنامهای علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شورای رهبران یا شورای وزیران خارجه اروپا تصویب شود اندک است و ارادهای در اینباره نزد سیاستمداران اروپایی به چشم نمیخورد. در واقع اروپاییها به چند دسته متفاوت و گاه متضاد تقسیم میشوند؛ گروهی از رهبران اروپایی معتقدند که به هر حال باید راه تعامل با تهران باز نگه داشته شود. این گروه اگرچه در مورد اتخاذ تدابیر تنبیهی علیه ایران مانند اعمال تحریمها علیه اشخاص و نهادهای جمهوری اسلامی ایران موافق هستند اما در همان حال تاکید میکنند که باید از اتخاذ تدابیر سختگیرانهتر که راه تعامل با ایران را مسدود میسازد پرهیز کرد. گروهی دیگر از رهبران اروپایی، از آنجا که کشورشان همکاریهای تجاری با ایران دارد مایل به محدود کردن این همکاریها نیستند و از آنجا که این کشورها، در اتحادیه اروپا ضعیف هستند، قطع همکاری تجاری با ایران برایشان زیانبار و آسیبزاست. دسته سوم رهبران اروپایی نیز کشورهای قدرتمندی هستند که خواهان اعمال فشار هرچه بیشتر علیه ایران هستند تا تهران به سازوکارهای دیکتهشده از سوی غرب تمکین کند.
با این اختلافنظر و تفرق حاکم بر اروپا، کاملا قابل انتظار است که انجام اقدامهای ماجراجویانه و رادیکال در دستور کار اروپاییها نباشد. در این صورت حتما روال فعلی مناسبات با افتوخیز قابل پیشبینیای ادامه خواهد یافت.
🔻روزنامه اعتماد
📍 بودجه ۱۴۰۲ ارتباطی با توسعه ندارد
✍️ اسماعیل گرامیمقدم
چرا بسیاری از ارگانها، نهادها و دستگاههای زیانده بودجههای کلان میگیرند؟
۱) ارتباط میان توسعه با بودجههای سنواتی کشور یکی از گزارههایی است که سالهاست درخصوص آن بحث و گفتوگو میشود، اما هنوز نظام بودجهریزی کشور نتوانسته است ارتباط تنگاتنگی با توسعه برقرار سازد. اساسا نظام بودجهریزی در هر کشوری، در واقع برنامه دخل و خرج آن کشور است. از یک طرف درآمدها در این سند مالی مهم گنجانده میشوند و ازسوی دیگر مصارف. نهایتا هم تلاش میشود تعادلی میان این دو بخش اثرگذار شکل بگیرد. در این میان بخشی از درآمدها اسمی و احتمال تحقق دارند و بخشی دیگر واقعا محقق میشوند. در نقطه مقابل اما مصارف، اغلب قطعی هستند و توقع ایجاد میکنند. اگر ایران در شرایط عادی و غیر تحریمی بود، میشد ادعا کرد که بخش قابلتوجهی از درآمدهای پیشبینی شده قابلیت تحقق دارند. اما متاسفانه کشور تحریم است و این روند باعث شده تا بخشی از احتمالات بودجهای احتمال تحقق پیدا نکنند. در حوزه مالیاتی هم هر چند دست دولت باز است، اما نباید فشار زیادی از طریق مالیات بر دوش مردم، صاحبان کسب و کار و تولید قرار داد.
۲) وقتی درآمدها امکان تحقق ندارند، کشور با معادله کسری بودجه مواجه میشود؛ گزارهای که باعث ظهور بسیاری از مشکلات در اقتصاد و مدیریت کشور میشود. وقتی کسری بودجه ایجاد میشود، دولت ناچار به رفتارهایی میشود که نهایتا بر حجم مشکلات مردم و کشور میافزاید. در زمان کسری بودجه دولت یا استقراض میکند یا اینکه اقدام به چاپ پول میکند که هر دو اقدام باعث رشد نقدینگی و نهایتا بالا رفتن تورم میشود. هزینه این نوع تصمیمسازیها را نیز مردمی میپردازند که هر روز اقلام تازهای از سفرههای آنان حذف میشود. از سوی دیگر، چون درآمدهای ارزی حاصل نمیشود و صندوق خزانه خالی میشود، بنابراین منابع نمیتوانند پاسخگوی مصارف شوند و باز هم تورم شکل میگیرد.
۳) اما باید دید بودجهها در زمان اجرا چه فرآیندی را طی میکنند؟ بودجهها در زمان اجرا دو گزاره را شکل میدهند.؛ نخست، مبلغ بودجههای تخصیصی و دیگری زمانی که برای اجرای پروژهها نیاز است. از زمان دولت محمود احمدینژاد، نظام بودجهریزی کشور دچار انحرافاتی شد که این انحرافات همچنان تداوم یافته است. در این برهه (زمان دولتهای نهم و دهم) بودجهها چون براساس واقعیتها تنظیم نمیشدند، زمان اجرای پروژهها افزایش یافته و نهایتا هزینههای کشور بالا میرفت. چه بسیار پروژههایی که در حالت عادی میبایست یک الی ۲ ساله به سرانجام میرسیدند اما دچار فرسایش و تاخیر میشدند و هزینههای چند برابری برای آنها پرداخت میشد.
۴) در بخش مصارف هم، بودجههای تخصیصی در بسیاری از حوزهها، اساسا توجیه ندارند. بسیاری از مراکز فرهنگی، ارگانها، نهادها و دستگاهها در کشورمان هستند که ردیفهای بودجهای قابل توجهی دارند، بدون اینکه مردم، رسانهها و کارشناسان بدانند این بودجه قرار است صرف چه اموری شود. بنگاههایی ورشکسته، غیر سود ده و غیرکارآمد از جمله این بخشها هستند. بنابراین نباید بودجه را یک گزاره تئوریک فرض کرد؛ بودجه مجموعهای متکثر است که هر متغیری میتواند سرنوشت آن را دچار تغییر سازد.
۵) مهمترین متغیر در توازن بودجه اما امنیت در حوزه داخلی و خارجی است. هر اندازه امنیت در شؤون کلی آن بیشتر باشد، بودجه توازن بیشتری پیدا میکند. با این توضیحات در شرایطی که ایران تحریم است و درآمدهایش تامین نمیشود، طبیعی است که بودجههای ضعیفی ارایه شود. مشخص است که با یک بودجه ضعیف و غیر متوازن، نمیتوان توقع تحقق توسعه پایدار را داشت. البته همه دولتها تلاش میکنند، بودجههای کارآمدی ارایه کنند، اما شرایط به گونهای است که نهایتا بودجه به ابزاری برای پرداخت حقوق و دستمزدهای کارکنان دولت و برخی نهادها بدل میشود.
باید امیدوار باشیم که ارتقای سطح امنیتی باعث شود، نظام بودجهریزی کشور هم در مسیر توسعه پایدار تهیه شوند. امیدی که تحقق آن نیازمند مشارکت بیشتر مردم در بزنگاههاست. بزنگاههایی که در یادداشتهای بعدی تلاش میکنم، نمایی از آنها ارایه کنم، اگر فرصتی مهیا شود...
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 باید دنبال عوامل بحران رفت
✍️ نعمت احمدی
ما از دهه ۴۰ قانون هوای پاک را داریم که الان هم معتبر است و در اصل ۵۰ قانون اساسی نیز آمده است که «در جمهوری اسلامی حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی میگردد از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع است.» وقتی قانون اساسی به این صراحت سخن گفته سخنان وزیر کشور مبنی بر اینکه احتمالا شاخص استاندارد آلودگی را تغییر دهیم میخواهند چکار کنند؟ برای هوایی که آلودگیاش حتی برای جوانان هم غیرقابل تحمل است؛ چه رسد به پیران و بچهها. درحالی که باید به دنبال عوامل و علل بحران هوای آلوده رفت. خیلی هم ساده است. عوامل آلاینده را باید پیدا کرد و دنبال رفع آنها بود که همه اینها در اختیار دولتهاست. نخست مساله سوخت کارخانجات و خصوصا نیروگاههاست. مازوت، مخربترین سوختی است که در عالم پالایش مواد نفتی داریم. چون رابطهمان با دنیا به علت نوع تحریمهایی که صورت گرفته به گونهای است که همه چیز را در اختیار ما قرار نمیدهند اگر میتوانستیم پالایشگاهها را مدرن کنیم، مازوت کمتری تولید میشد این گرفتاریها را بهوجود نمیآورد. دوم بنزین ناقص و بنزینی که دارای اکتان و یوروی مناسب نیست. سوم وسائل نقلیه موتوری که سالانه در خیابانهای تنگ و باریک شهرها رها میشوند از استاندارد اولیه سوخت مناسب برخوردار نیستند. سالیان سال است که در کشورهای اصلی تولیدشان ممنوع شده و تعداد زیادی ماشینهای فرسوده و از رده خارج شده داریم که هنوز دارند کار میکنند و مهمتر از همه موتورسیکلتها که هشت برابر یک خودرو آلودگی دارد خصوصا موتورهای دوگانه سوز. ما از یک سیستم فرسوده حمل و نقل داریم استفاده میکنیم و وارونگی هوا هم هرسال از آذرماه تا ۱۵ بهمن ماه وجود دارد. در این بازه زمانی وارونگی هوا بهوجود میآید و شاخص آلودگی به این حد میرسد. میزان مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در حدود تلفات تصادفاتی است که افراد جان خود را از دست میدهند. آقای وزیر میگویند میخواهند شاخص استاندارد آلودگی را تغییر دهند و از طرفی وزیر آموزش وپرورش میگویند که چین با شاخص آلودگی ۳۰۰ هم مدارس را تعطیل نمیکند. چرا از کشورهای اروپایی مثال نمیآورند که اگر به مرز خطر برسند با عوامل آلاینده برخورد میکنند ولی چون چین زغالسنگ مصرف میکند ما خودمان را با آن مقایسه کنیم؟ ما بر دریایی از نفت و گاز نشستیم و دومین دارنده ذخایر گاز دنیا هستیم و خودمان را با چین مقایسه میکنیم! کشوری که ۹ درصد از منابع کانی دنیا از نفت و گاز و مس و آهن را داراست باید خودش را با کشوری مقایسه کند که واردکننده اصلی این ذخایر است.
🔻روزنامه رسالت
📍 سیاست هم بازنشستگی دارد!
✍️ سید محمد بحرینیان
یک. چند روز پیش، فیلم مصاحبهای از احمد توکلی، نماینده سابق و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شد که خاطر علاقهمندان به او را آزرد. دکتر توکلی که زمانی، اقتصاددانی باسواد و سخنوری مسلط محسوب میشد، با حالتی عجیب و سر و دست لرزان و نفسی که با گفتن هر کلمه قطع میشد، چند دقیقه مصاحبهای کرده که اگر متن آن زیرنویس نشده بود، اصلا قابلتشخیص و فهم نیست. کسانی که عادت داشتند ایشان را سرحال و با قوت در سخن ببینند، از انتشار چنین وضعیتی تعجب کردند و از اقدام رسانه انتشاردهنده در انتشار هم تأسف خوردند.
دو. صرفنظر از اینکه شخصی همچون احمد توکلی که حتی نامزد انتخابات ریاست جمهوری هم بوده، فرزند، مشاور یا اطرافیانی دارد که حواسشان به اموری از این جنس باشد یا نه، از خود ایشان انتظار است که دریچه نگاه مخاطب به خود را تنظیم کرده و کنش رسانهای خود را به رسانههای مکتوب محدود کنند تا تصویر رقت باری از او که زمانی از چهرههای به نام کشور بوده در ذهن نقش نبندد.
سه. اینکه بعضی اشخاص در سنین بالا و حتی در دهههای هشتم و نهم عمر خود هم از هوش و حواس خوب برخوردارند، نباید باعث شود که هر کس با هر سطح از توانایی جسمی، خود را به ورطه رسانه بیندازد که دریایی متلاطم و مواج است. از سوی دیگر، تشکیلاتی همچون دیده بان شفافیت و عدالت که احمد توکلی رئیس هیئتمدیره آن است، باید بهعنوان مجموعه امین و نزدیک به ایشان، چنین فضاهایی را مدیریت کند.
چهار. درگذشته هم مواردی داشتهایم که برخی علما و چهرهها پس از کهولت سن، مورد سوءاستفاده بیت یا اطرافیان خود قرارگرفتهاند. هر سیاستمداری باید بهمحض تشخیص رسیدن به وضعیت عدم تعادل یا حتی عدم تسلط بر وقایع، خود را از عالم سیاست بازنشسته کند. جالب است بدانیم که نخستوزیر چهلوچندساله نیوزیلند، دقیقا به دلیل اینکه دیگر خود را مناسب این جایگاه نمیداند، هفته پیش کنارهگیری کرده است.
پنج. دو روز پیش، دکتر توکلی طی نامه ای به رئیس جمهور، خبر از فساد بزرگ و گستره در واردات کالاهای اساسی توسط یک شرکت داده است و برخی رسانه ها هم با آب و تاب بر اساس آن تحلیل نوشته اند. به عنوان نمونه روزنامه سازندگی با عکس بزرگی از دکتر توکلی، عبارت "چرخه تحریم و فساد" را تیتر اول کرده است. حال آن که پرونده مذکور مربوط به ده ماه قبل است و وزارت اطلاعات به دستور رئیس جمهور آن را بررسی کرد و رسما اعلام نمود که هیچ فساد و رشوه و تبانی اتفاق نیفتاده است و دستور رسیدگی به تخلفات احتمالی هم صادر گردید. آن پرونده ماه هاست که علنی شده، در رسانه ها انتشار یافته و بسته شده است و حالا معلوم نیست چه عناصری و با کدام انگیزه، در این روزها و در شرایط خاص کشور، آن را روی میز دکتر توکلی گذاشته و از زبان او، به دولت حمله کرده اند.
شش. خسارتبارتر و تأسفآورتر از اقدام کسانی که بااطلاع از ناهوشیاری یک سیاستمدار محبوب، او را ابزار و وسیلهای برای سیاه نمایی و آشفته کردن وضع کشور میکنند، رسانههایی هستند که باوجود اطلاع از موبهموی ماجرا، آن را بزرگ میکنند و طوری وانمود میکنند که بزرگترین فساد تاریخ، همین امروز رخداده است! باید از این دوستان و همکاران پرسید که دکتر توکلی حواسش نبود، آیا شما هم یادتان رفته بود یا با یک جستوجوی ساده اینترنتی، نمیتوانستید از اصل ماجرا مطلع شوید؟!
مطالب مرتبط