شهریور ۵۹، مقطعی از زمان و تاریخ است که حکایت ددمنشیهای رژیم بعث عراق در آن مشهود است. همهچیز یکباره رخ داد. صدای آژیر قرمز و جنگندههای دشمن و فروریختن انواع بمب بر سر مردم بیدفاع. در این حمله وحشیانه، تأسیسات صنعت نفتی نیز هدف هجمه و هجوم دشمن بعث قرار گرفت و خسارات سنگینی به بار آورد. ۱۲ لشکر، ۸۰۰ قبضه توپ، ۵۴۰۰ دستگاه تانک و نفربر، ۴۰۰ قبضه ضدهوایی، ۴۰۰ فروند بالگرد (هلیکوپتر) و ۳۶۶ فروند هواپیما در اختیار ارتش صدام قرار داشت. آبادان و خرمشهر از مهمترین بنادر و شهرهای جنوبی بودند که به محاصره و اشغال ارتش بعثی درآمدند و افق غروب کارون به غم نشست و آن جلوهها و چشماندازهای زیبا، بدیع و خاطرهانگیز را از دست داد و در غم شهادت جوانمردان دلیرش به سوگ نشست.
تأسیسات عملیاتی صنعت نفت اهداف بزرگ اقتصادی
تأسیسات عملیاتی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بهعنوان بخش مهمی از داراییهای وزارت نفت، اهمیت راهبردی و نقش بسیار حساس و حیاتی در اقتصاد کشور داشت. این امکانات دستمایه اصلی کسب درآمدهای ارزی و عامل اساسی تأمین سوخت و انرژی برای مصارف بخشهای مختلف اقتصادی محسوب میشد. از طرفی، وضع خاص کارخانهها و تأسیسات نفتی بهصورت بالقوه و با فرض نبود هیچگونه عامل تهدید و خطر خارجی، از درون آسیبپذیر بوده و مواد موجود در آنها میتوانست برای تأسیسات و اماکن اطراف نیز یک عامل تهدیدکننده جدی محسوب شود.
از نخستین روز آغاز رسمی جنگ ایران و عراق، تأسیسات صنعت نفت ایران بهعنوان اهداف بزرگ و قابلدسترس اقتصادی، آماج حملات زمینی، هوایی و موشکی دشمن قرار گرفت. از همان دقایق آغازین روز ۳۱ شهریور، گلولهباران پالایشگاه بزرگ آبادان که در خط مقدم جبهه بود، آغاز شد و جزیره خارک نیز بهعنوان بزرگترین بندر صادراتی نفت ایران هدف حملات پی در پی هوایی دشمن قرار گرفت. این در حالی بود که ماهها قبل از شروع جنگ، عملیات خرابکارانه در خطوط لوله نفتی ایران که عموماً با تحریک همسایه غربی و کشورهای معاند صورت میگرفت، به دفعات انجام گرفته و عملیات حفاری شرکت ملی نفت ایران در مناطق مرزی غرب کشور ابتدا با حملههای ایذایی مختل و به دنبال آن با حمله مستقیم بعثیها متوقف و تعدادی از تجهیزات و دکلهای نفت به عراق منتقل شده بود.
در اوایل جنگ حملات دشمن به نفتکشها و دیگر کشتیهای تجاری چندان گسترده نبود؛ چراکه دشمن عملاً به گسترش جنگ در حوزه خلیج فارس نیازی نداشت. با این وصف، بسیج تدریجی نیروهای مردمی، تقویت جبهههای جنگ از سوی ایران و در فشار قرار دادن متجاوز، موجب شد دشمن با اهدافی چون قطع صدور نفت ایران، ایجاد اخلال در روند واردات و صادرات، قطع راههای آبی و بالاخره بُعد بینالمللی دادن به جنگ با هدف درگیر کردن دیگر کشورهای منطقه، اقدامهای تحریکآمیز خود را در خلیجفارس شدت بخشد و در دیماه ۱۳۶۰ با حمله به دو کشتی خارجی امنیت خلیج فارس را مختل کرد.
به این ترتیب آبراههای جنوب ایران ناامن و عراق برای تحقق بخشیدن به اهداف راهبردی خود، پیش تاخت. در آن هنگام، دولت جمهوری اسلامی ایران با درک موقعیت، فعالیتهای گستردهای را در جهت بازسازی مناطق و تأسیسات نفتی آغاز کرد. افزایش تولید نفت که به دنبال این اقدامها و در پی همین سیاست انجام میشد، توانمندی ایران را در اداره امور جنگ بهوضوح نشان داد. عراق با موشکهای اگزوسه، آرما و هواپیماهای سوپراتانداردی که از فرانسه دریافت کرده بود، مرتب به پایانههای نفتی و نفتکشهای ما ضربه میزد. در طول سالهای جنگ، تأسیسات و کارخانههای شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب خسارتهای ناشی از ۲۵۰۰ حمله هوایی و موشکی را تحمل کرد. با این حال بهعنوان سکاندار کشتی اقتصاد کشور تا واپسین روز جنگ برنامه حفظ توان و استمرار تولید به مقدار میانگین ۳ میلیون بشکه در روز را به سرانجام رساند.
پدافند غیرعامل و رسیدن به پایداری تولید
با توجه به اهمیت و نقش اساسی نفت در اقتصاد کشور و ضرورت محافظت از تأسیسات نفتی، موضوع نگهداری و بالا بردن ضریب اطمینان در مصونسازی تأسیسات در دوران دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت. به این منظور پس از مطالعات گسترده و بحث و بررسی در خصوص راههای انجام این مهم، راهحلهایی در چارچوب پدافند غیرعامل درونسیستمی و برونسیستمی تعریف و به مجریان ذیربط در سازمانهای مختلف ابلاغ شد.
پدافند غیرعامل درونسیستمی
روشهای دفاع غیرعامل درون سیستمی به شیوههای پدافندی خاصی اطلاق میشود که با تمهید و ابداع فعالیتها و اقدامهای خاص آسیبپذیری درونی تأسیسات و دستگاههای فعال در زمینه تولید و بهرهبرداری از منابع نفتی را تا حد امکان کاهش دهد. ایزوله سازی سیستم و جداسازی بخشهای مختلف آن از یکدیگر اساس این تمهیدهاست؛ بهنحوی که آسیب احتمالی وارده به یک جزء سیستم، حتیالامکان به اجزای دیگر آن انتقال نیابد.
پدافند غیرعامل برونسیستمی
اساس این روش بر مبنای اغفال دشمن از طریق استتار و ایجاد امکانات جلوگیری از آسیبهای ناشی از آتشسوزی، اصابت ترکش، موج انفجار و... استوار است. ایجاد هرگونه پوشش ایمنی یا استتاری روی کارخانهها تأسیسات، سیستمها یا اماکن اداری و مسکونی در جهت ایمنسازی بیشتر افراد و دستگاهها در چارچوب پدافند غیرعامل برونسیستمی تعریف میشود. تمهیدات دفاعی و اقدامهای انجامشده در کارخانههای گاز و گاز مایع، تقویت فشار، تزریق گاز و سایر تأسیسات گازی به قرار زیر بود: کارخانههای گاز و گاز مایع، پالایشگاه گاز مایع ماهشهر و مخازن شانهای به علت وجود گازهای مختلف و بهویژه گاز پروپان، وضع استثنایی داشتند. در اطراف این تأسیسات و مخازن آن دیوارهای بتنی ایجاد یا لولههایی با قطر ۳۰ اینچ تعبیه شد. ارتفاع این حفاظها ۵۰ سانتیمتر از ارتفاع مخازن بیشتر و اغلب آنها با لوله، یا ورق آهن و سقف و سپس با گونیهای ماسهای پوشانده شده بود.
توربینها و کمپرسورها نیز با دیوار بتنی از هم جدا شده بودند. عملیات دفاعی کارخانههای بهرهبرداری و تلمبهخانهها در اتاقهای کنترل نیز معمول شده بود. در اطراف محوطههای تفکیک مخازن و برجهای گاز، دیوارهای بتنی (به ضخامت ۸۰ سانتیمتر) ایجاد و سقف آنها با تور استتار پوشانده شده بود. مخازن شانهای مایل ۴۰ ماهشهر با دیوارهای لولهای (به قطر ۳۰ و با ارتفاع ۵۰ سانتیمتر بالاتر از سقف مخازن) حفاظ بندی شده بود. مجموعه اقدامها در مجتمعهای اداری و اماکن عمومی: اطراف همه ادارهها، بیمارستانها، سالنهای ورزشی و... تا ارتفاع ۲ متر گونیچینی، یا با بشکه پر از ماسه محصور شد. در همه مجتمعهای اداری آژیر اعلام خطر نصب شد.
برای پناه گرفتن کارکنان هنگام بروز خطر در کنار مجتمعهای اداری جانپناه بتنی در اندازههای کافی احداث شد. در محوطههای مسکونی نیز برای پناه گرفتن کارکنان و خانوادههای آنان جانپناههای بتنی در اندازه لازم احداث شد. در مجاورت مدارس نیز برای پناه گرفتن دانشآموزان جانپناههای بتنی احداث شد.
گویهای شناور
با تحویل سلاحهای پیشرفته و مدرن فرانسوی، روسی و آمریکایی و تقویت توان عراق در مورد هدف قرار دادن تأسیسات حیاتی و اقتصادی ایران، این حرکات ایذایی شدت گرفت. حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز با در اختیار نهادن امکانات و فراهم آوردن، امکان سوختگیری هواپیماهای عراق، دستیابی دشمن را به اهداف دورتر بیشتر فراهم آورده بودند و ضرورت توسل به طرحهای ابتکاری برای تداوم صادرات نفت بیشتر احساس میشد.
نصب گویهای شناور یکی از همین طرحها بوده است. بمباران نقطه به نقطه بندر صادراتی خارک و تخریب تقریباً صددرصدی این بندر صادراتی و در اصل وحشت کشتیها از نزدیک شدن به اسکلههای بارگیری آن و دقت بالای هواپیماهای بمبافکن در هدف قرار دادن نقاط ثابت و غیرمتحرک، اهمیت ابتکار و استفاده از گویهای شناور را بیش از پیش روشن ساخت.
این گویها در فاصله ۲۰ کیلومتری ساحل خارک و در آبهای خلیج فارس مستقر شد. دو خط لوله از ساحل بندر گناوه با استفاده از بستر دریا به محل استقرار گویها کشیده و به آنها متصل شد. این گویها بهوسیله لنگر در محل استقرار خود بهصورت شناور درآمدند.
قطعه متحرک گوی امکان چرخش و مقابله آن را با امواج و تندبادهای دریا فراهم میکرد. لولههای لاستیکی شناور انعطافپذیر نیز ضمن تطابق با حالت شناور گوی، و سهولت اتصال به کشتی نفتکش انجام عملیات بارگیری را ممکن میساخت. نفتکشها پس از اتصال به گوی (با واسطه لولههای لاستیکی انعطافپذیر) این امکان را داشتند که در حین بارگیری با شعاع مشخص به دورگوی بچرخند و از حالت هدف ثابت و آسان هواپیماهای دشمن خارج و مصونیت بیشتری پیدا کند.
چرخش دایرهوار کشتی به دورگوی در عمل در عملیات بارگیری نیز خللی وارد نمیساخت و به این ترتیب طی عملیات بارگیری که گاه تا ۳۴ ساعت به طول میانجامید، کشتی از امنیت نسبی برخوردار بود. گرچه ایران با این روش توانست مقادیر متنابهی نفت را بارگیری و صادر کند و در بحرانیترین روزها نیز عملیات صادرات نفت خام را از افتادن در ورطه تعطیل برهاند، با این حال تحویل سلاحهای پیشرفتهتر عراقیها را قادر میساخت که صرفنظر از ثابت یا متحرک بودن هدف، بتوانند آن را مورد اصابت قرار دهند، در عمل بهرهگیری از ابتکار گوی شناور را بهتدریج در پرده ابهام قرار میداد.
کشتی به کشتی
دستیابی دشمن به سلاح هدفیاب، حتی کارایی گویهای شناور برای بارگیری کشتیهای در حال حرکت را نیز زیر سؤال میبرد، بنابراین تمهیدات و ابتکارات دیگری ضرورت یافت. بارگیری کشتیها در جزیره خارک بهوسیله نفتکش سیار و تخلیه آن در کشتیهای بزرگ بهعنوان مخزن ذخیرهسازی و بهرهگیری از آن در صدور نفت یکی از تمهیدات و تسهیلاتی است که به خدمت گرفته شد.
در این روش، کشتیهای بزرگ با استفاده از فرصتهای بین بمباران با پهلوگیری در اسکله خارک به بارگیری نفت اقدام و سپس در اسرع وقت از اسکله فاصله میگرفتند. این سیاست و جدایی نفتکشهای بزرگ از مخازن و لولههای انتقال، ضریب اطمینان امنیت محمولهها و جان افراد را تا حدودی افزایش میداد. این کشتیهای مادر، نفت خام را در چند کیلومتری بندر صادراتی، به کشتیهای نفتکش کوچکتر انتقال میدادند و مقادیری از سهم صادرات را تأمین میکردند.
طرح و تمهید دیگر بارگیری مستقیم کشتیهای کوچک در فواصل امن بمبارانها بود که نفت آنها یا بهطور مستقیم به کشتیهای صادراتی منتقل و یا در کشتیهای بزرگ دور از مبادی صادرات ذخیرهسازی میشد. بدیهی است که روشهای اخیر نیز کارایی محدودی داشت، زیرا چهبسا کشتیها پس از ساعتها مرارت و بارگیری، در مسیر بازگشت خود طعمه حملات هواپیمای دشمن میشدند که به زیان از دست رفتن کشتی و محوله نفت آن منجر میشد.
والفجر
در مراحل بعد ضمن بهرهگیری از جزایر سیری و لارک برای بارگیری کشتیهای صدور نفت و استفاده از روش انتقال نفت از کشتی به کشتی تا مدتی از وقفه در صدور نفت جلوگیری شد. با این حال دشمن با استفاده از پایگاهها، فرودگاههای کشورهای جنوبی خلیج فارس و با بهرهگیری از سوختگیری در حال پرواز، توانست این پایگاههای نسبتاً دوردست را نیز ناامن کند.
با تشدید حملات دشمن به تأسیسات جزیره خارک و اکراه نفتکشهای خریدار نفت از عزیمت به مقصد خارک و نتیجتاً کاهش صادرات نفت خام از این جزیره، از ۱۱ دیماه ۶۳ شرکت ملی نفتکش با همکاری مناطق نفتخیز فلات قاره و امور بینالملل طرح موسوم به والفجر را به مرحله اجرا درآورد که بهموجب آن سه نفتکش غولپیکر بهصورت مخزن شناور در جزیره سیری مستقر شد و یازده فروند نفتکش سیار نفت خام صادراتی را از پایانه خارک بارگیری میکرد و به نفتکشهای مشتریان نفت تحویل میداد.
پاکسازی و بازسازی
باوجود تمهیدات پدافند غیرعامل درون و برونسیستمی در غالب سیستمها و تأسیسات نفتی عملیات پاکسازی و بازسازی بعد از تهاجم دشمن غیرقابل اجتناب بود، از این رو پس از اطلاع کارکنان صنعت نفت از مواضع بمبارانشده و آسیبدیده، تیمهای موجود در محل فعال و اکیپهای کمکی از نقاط مجاور به کمک آنان میشتافتند.
ابتدا عملیات اطفای حریق و جلوگیری از سرایت آن به تأسیسات مجاور معمول میشد، عملیات امدادرسانی به مجروحان و آسیبدیدگان احتمالی بالاخره پاکسازی آثار خرابی بهمنظور فراهم شدن امکان عملیات بازسازی آغاز میشد.
در موارد مختلف، حسب مقدار شدت آسیب، امکان عملی بازسازی و ...، اقدامهای لازم در جهت بازسازی انجام، یا بازسازی به تهیه ملزومات و فراهم شدن امکان عملی آن موکول میشد. در هر حال سیاست کلی بر این بود که امکان لازم برای استمرار عملیات واحد آسیبدیده در اسرع وقت فراهم آید. بر اساس برنامه تنظیمی، به دنبال هر بمباران و پس از اطفای حریق، گروهی از کارکنان بازسازی با هماهنگی ادارات ذیربط، از واحد مورد بمباران بازدید و محلهای صدمهدیده را روی نقشههای آن واحد مشخص میکردند.
گروه پاکسازی عملیات پاکسازی واحد را بهعهده میگرفت. همزمان با اجرای پاکسازی و بر اساس ابعاد خسارت مشخصشده در نقشه، گروه کارپردازی به تأمین وسایل و تجهیزات مورد نیاز اقدام میکردند و آنگاه گروه بازسازی وارد عمل میشد.
کالا
تا پیش از انقلاب اسلامی، سفارش و تأمین کالای موردنیاز صنایع نفت جنوب بهصورت متمرکز در آبادان و از طریق شرکت کالای لندن (IROS) انجام میشد.
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی بهمنظور تداوم عملیات تولید نفت و تغذیه پالایشگاههای کشور و تأمین سوخت موردنیاز مصارف داخلی و جبههها، اندیشه تأسیس سازمان تدارکات و امور کالا در یک منطقه عملیاتی با امکانات ایمنی بهتر با ساختار و سازماندهی جدید در مناطق نفتخیز جنوب با مرکزیت اهواز، شکل گرفت.
انتقال کالاها و تجهیزات موجود در گمرک و انبارهای آبادان در زیر آتش مستقیم دشمن یکی از حماسیترین بخشهای فعالیت ستاد جبهه و جنگ و نیروهای ازجانگذشته مناطق نفتخیز بود که جلوههایی از کاردانی، تجربه و گرهگشایی در این اقدامها پررنگ بود. انتقال زمینی یک دستگاه هواپیمای فرندشیپ واقع در تیررس نیروهای عراقی به ماهشهر جلوگیری از اتلاف صدها رأس گاو گرفتارآمده در دیری فارم آبادان و انتقال پردردسر آنها به اهواز هم از برنامههای جالبتوجه کارکنان مناطق بود که در آن شرایط کمی عجیب و دور از ذهن به نظر میرسید.
خودکفایی با آغاز قطعهسازی
بنا به ضرورت و پیمودن راههای طی نشده در عرصه ساخت داخل اداره کل تدارکات و امور کالای مناطق نفتخیز جنوب شکل گرفت و بیشک نخستین زیرساختهای خودکفایی و برداشتن گامهایی اساسی در عرصه ساخت داخل بهصورت ساختارمند در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب فعالیت ایجاد شد.
این سازمان با وجود مشکلات ناشی از بروز جنگ و تحریمهای اقتصادی و همچنین لزوم پشتیبانی از جبهههای جنگ و محدودیتهای ارزی، توانست در شرایط حساس هشت سال دفاع مقدس، رسالت خود را با همت و تلاش مستمر کارکنان بهخوبی به انجام برساند.
ایجاد ستاد جبهه و جنگ
با هجوم گسترده ارتش عراق به ایران و تصرف بخشهای از استان خوزستان و استانهای غربی بخشی از منابع نفتی کشور شامل چاهها و واحدهای بهرهبرداری چشمهخوش و دهلران و نفتشهر در کنترل ارتش عراق قرار گرفت. قرار گرفتن بخش وسیعی از مخازن و تأسیسات نفتی در تیررس دشمن از یک سو و نیاز شدید نیروی دفاعی ایران به زیرساختها، امکانات و خدمات صنعت نفت در مناطق جنگی سبب شد تا مناطق نفتخیز جنوب بهطور کامل و مستقیم درگیر وضع جنگی شود.
شاید اغراق نباشد اگر گفته شود که مناطق نفتخیز جنوب در ماههای آغازین جنگ علاوه بر مأموریتهای سازمانی خود، با بر عهده گرفتن پشتیبانی از نیروهای دفاعی، کارکردی نظامی از خود به جای گذاشت. در سه ماه آغاز جنگ حدود ۷۰ درصد توان مناطق نفتخیز جنوب صرف خدمترسانی به نیروهای دفاعی و ساماندهی جنگزدگان میشد و صنعت نفت جنوب در عمل با ۳۰ درصد از توان خود وظیفه خطیر و حیاتی تولید، انتقال و صدور نفت بهعنوان تنها منبع مالی جنگ را به انجام رساند.
در خلال جنگ تحمیلی مناطق نفتخیز جنوب سازمان مستقلی برای هماهنگی و برنامهریزی کمکهای همهجانبه از جنگ تشکیل داد.
بخشی از فعالیتهای این ستاد همکاری در ساخت ادوات نظامی و صنعتی بود:
- ساخت تجهیز مین جمع کن؛
- ساخت و تراش انواع سوزن توپخانه؛
- تراشکاری قطعات بولدوزرها؛
- ساخت آچارهای ویژه تانکها و زرهپوشها؛
- ساخت شناور کاربردی نیبر؛
- ساخت و تغییر فلنجهای مختلف؛
- همکاری در ساخت پل شناور مربوط به طرح تحقیقاتی قرارگاه رزمی مهندسی خاتمالانبیا؛
- تغییرشکل در سیستم پرتابی نارنجکانداز، خمپارهانداز، آرپیجی و تجهیزات مختلف نظامی؛
- ساخت لوله خمپارهانداز؛
- ساخت دستگاه انتقال هاورکرافتها در عرض ۱۲ متر، طول ۲۵ متر و ارتفاع ۱۰ متر؛
- ساخت پین برای پل عملیاتی، ساخت پایههای مخابراتی.
کارکنان مناطق نفتخیز جنوب علاوه بر نبرد در کنار رزمندگان در جبهههای جنگ، وظیفه کمک در ایجاد مراکز ارتباطی و مخابراتی، ایجاد کارگاههای تعمیراتی جهت بازسازی و ترمیم تجهیزات نظامی، یاری رساندن و همکاری در حفر زمین و ایجاد سنگرهای بتونی، تعمیر باند فرودگاههای نظامی آسیبدیده، احداث بیمارستانهای صحرایی و تأمین پزشک و دارو و سایر خدمات، ایجاد بانکهای خون، ساختن ماده شستوشودهنده موتور هواپیماهای جنگی، تهیه روغنهای مخصوص سلاحها، تهیه برخی قطعات یدکی موردنیاز تجهیزات نظامی، کمک در زمینههای تخصصی مانند مینگذاری، مینیابی و خنثی کردن آنها، تهیه و ارسال مواد غذایی برای جبههها، قرار دادن وسایل ضروری مثل ماشینآلات راهسازی و ساختمانی و وسایل نقلیه در اختیار ارتش و سپاه پاسداران، تأمین ژنراتور و موتورهای قابلحمل برق، موتورهای آب و ایجاد زیرساختهای فنی و ارتباطی پایگاهها و مراکز استقرار نیروهای دفاعی کشور را عهدهدار شدند.
در کنار این کمکهای مستقیم به جبهههای جنگ و نیروهای مسلح، زنجیرهای از کمکهای غیرمستقیم نیز به دفاع مقدس صورت گرفت که ازجمله مهمترین آنها پشتیبانی غیرنظامی از رزمندگان و همچنین کمک به ساماندهی آوارگان و جنگزدگان است. از جمله این خدمات، ایجاد بیمارستان و ارائه خدمات درمانی در پشت جبهه جهت درمان آسیبدیدگان و مصدومان جنگ و نیازمندان به فوریتهای پزشکی، تأمین کادر پزشکی و پرستاری این بیمارستانها، تأمین وسایل ارتباطی و مخابراتی موردنیاز سازمانهای درگیر در جنگ، تهیه و تأمین وسایل ارتباطی پشت جبهه اعم از وسایل نقلیه سبک و سنگین و تأمین کادر متخصص برای استفاده و تعمیر آنها، ایجاد اردوگاه بهمنظور اسکان و نگهداری هموطنان جنگزده و ایجاد درمانگاه و تأمین خدمات درمانی و بیمارستانی برای جنگزدگان قابل عنوان است. در سه ماه نخست جنگ تحمیلی مناطق نفتخیز جنوب افزون بر ۸۵۰ دستگاه وسایل نقلیه سبک و سنگین در اختیار ارتش، سپاه پاسداران و سایر نهادهای انقلابی قرار داد. در دوران جنگ، مناطق نفتخیز جنوب حدود ۷ هزار سنگر جمعی و انفرادی برای محافظت از رزمندگان و غیرنظامیان احداث کرد. همچنین در طول هشت سال دفاع مقدس، مرکز خدمات کامپیوتری مناطق نفتخیز جنوب در ارائه خدمات سختافزاری و نرمافزاری همکاری تنگاتنگی با نهادهای ذیربط داشته است.