🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 چگونگی کنترل تورم
✍️ دکترعبدالناصر همتی
وقتی در اردیبهشت۱۴۰۱، ارز ۴۲۰۰ حذف شد، شوک قیمتی در کالاهای اساسی مشمول و نیز سایر کالاها بهخاطر تاثیر القایی که قبلا هم درباره آن هشدار داده شده بود، اتفاق افتاد.
لذا در خرداد و تیر۱۴۰۱ شاهد جهش تورم ماهانه و نقطه به نقطه بودیم. درادامه، عوامل دیگری در تداوم تورم موثر بودند که منجر به تشدید تورم و خصوصا ثبت دومین قله تورم نقطه به نقطه، در طول یکسال بعد از خرداد، در اسفندماه۱۴۰۱ در عدد ۶۴درصد شد:
اول، تداوم رشد پرقدرت چاپ پول، خصوصا در نیمه دوم سال۱۴۰۱ که مىتواند از سوى فعالان اقتصادى حمل بر تشدید رشد نقدینگى شود و انتظارات تورمى را تشدید کند. بر اساس برآورد، از گزارشهایی که تاکنون ازمتغیرهای پولی داده شده است، پایه پولی، از نظر میزان مطلق رشد و میزان درصد رشد درپایان سال۱۴۰۱، به ترتیب در حد ۲۲۰هزار میلیارد تومان و در حد ۳۶درصد است که از نظر میزان رشد سالانه پول پر قدرت در شرایط انتظارات تورمی رشد بسیار بالایی تلقی میشود. البته بهخاطر تداوم محدودیت اعمالشده بر ترازنامه بانکها که از سال۱۳۹۹ عملیاتی و به تدریج تثبیت شد و نیز افزایش سپرده قانونی برخی بانکها در اواخر سال۱۴۰۱، شتاب رشد نقدینگی قدری کاهش یافت؛ اما این به آن معنا نیست که رشد پایه پولی بهتدریج اثر خود را در اقتصاد و تورم برجا نگذارد.
دوم، افزایش انتظارات تورمی بهخاطر شرطی نگه داشتن اقتصاد و گره زدن به مذاکرات با روش خبر درمانی ازیک طرف، حوادث واعتراضات نیمه دوم سال از طرف دیگر درکنار رشد متغیرهای پولی، موجب رشد سریع سهم پول در ترکیب نقدینگی شد و سهم پول در نقدینگی را به حد ۲۵درصد رساند که به معنى کاهش شدید تمایل به نگهدارى ریال و تمایل به حمله سفتهبازانه به بازار دارایىها و از جمله ارز است که در التهاب بازارها نقش اساسى داشته است.
سوم، تحولات بازار ارز و تاثیر آن بر قیمت کالاها و داراییها بود، انجام ثبت سفارش وسیع و بیش از توان تامین ارز بانک مرکزی، بهخاطر تداوم تحریمها و عدم وصول بخشی از صادرات نفتی و عدم برگشت بخش قابل توجهی از ارز صادرات غیر نفتی موجب فشار به نرخ ارز و افزایش بیش از ۸۰درصدی نرخ آن ظرف یکسال شد که درکنار مدیریت غیرحرفهای بازارساز در نحوه عرضه ارز دربازار، به التهاب و تشدید تقاضاهای سفتهبازانه منجر شد.
اما برخی اقدامات مهم که عمل به آنها میتواند در سال جاری به مهار تورم کمک کنند:
- مهمتر از همه، تداوم تعامل شروعشده با کشورهای همسایه و جهان و به نتیجه رساندن توافق در چارچوبی که عملی بوده و با رعایت مصالح ملی امکانپذیر است. این امر موجب افزایش درآمدهای نفتی دولت میشود و میتواند مانع تشدید کسری بودجه شود؛ چراکه کسری بودجه خود مهمترین عامل سلطه مالی دولت بر سیاستهای پولی و قطعید بانک مرکزی برای کنترل تورم است.
- نظارت وکنترل جدی و بدون مماشات بر نظام بانکی خصوصا بانکهای ناتراز از نظر مالی. اضافهبرداشت بانکها به اضافه رسوب عملیات ریپو، جمعا به رقمی بیش از ۳۵۰هزار میلیارد تومان رسیده است که یک رقم وحشتناک و مخرب برای تمامی اقدامات برای کنترل تورم است و لذا هرچه سریعتر باید در سطح ملی درخصوص آن چارهجویی شود.
- تجدید نظر در بودجه مصوب سال۱۴۰۲ و حذف و کاهش برخی هزینههای غیرضرور. اینکار میتواند کسری احتمالی بودجه سال و تامین آن از طریق خلق نقدینگی را کاهش دهد.
- تنظیم ثبت سفارش واردات بر اساس اعلام توان تامین ارز در بازههای زمانی سال توسط بانک مرکزی. این امر فشار تقاضا به بازار ارز آزاد را کنترل میکند. مداخله بازارساز باید در حاشیه قیمت بازار انجام گیرد. تلاش برای عرضه به قیمتی به مراتب پایینتر از قیمت بازار آزاد، ضمن اینکه به افزایش التهاب و بالا رفتن قیمت ارز کمک میکند، توزیع رانت و هدر دادن ذخایر ارزی نیز خواهد بود؛ همانگونه که درماههای گذشته تجربه شد و نتیجه آن هم مشخص بود.
- توجه به تعامل و تفاهم ملی برای جلوگیری از هرگونه تنش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی. کشور بیش از همیشه به آرامش نیاز دارد. ثبات وآرامش پیشنیاز کاهش انتظارات منفی تورمی و سرمایهگذاری مولد هست. باید از هرگونه اقدامی که موجب افزایش تنش اجتماعی، رشد انتظارات منفی و خروج سرمایه میشود، جدا پرهیز شود.
🔻روزنامه تعادل
📍 بورس ارزنده با شاخص دو میلیونی
✍️ بهمن فلاح
در حال حاضر شاخص کل بازار سرمایه به محدوده دو میلیون واحدی رسیده است و در مقابل برخی میگویند که در مقابل قیمت سهام سال در مقایسه با سال ۹۹ بسیار کمتر است که این موضوع به ارزش دلاری بازار سرمایه باز میگردد. در اصل زمانی که شاخص کل بورس در سال ۱۳۹۹ معادل با دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی بود ارزش دلاری بازار ۳۲۰ میلیارد دلار بوده است؛ اگر بخواهیم مبنای خود را رسیدن به سقف قبلی قرار دهیم، بازار ما هنوز به لحاظ دلاری با شاخص سال ۹۹ در حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیارد دلار اختلاف دارد؛ چرا که اکنون ارزش دلاری بازار سرمایه در حدود ۱۷۰ تا ۱۸۰ میلیارد دلار است.
دومین مورد یا مورد بعدی حائز اهمیت این است که در سال ۱۳۹۹ P/E بازار سرمایه، طبق نظر اجماع تحلیلگران در حدود ۲۳ بوده است و این در حالی است که اکنون طبق نظر اجماع تحلیلگران P/E بازار سهام معادل عدد ۷ است. یعنی بازار چه به لحاظ ارزش دلاری و چه به لحاظ نسبهای بازار که مهمترین آن Forward P/E (نسبت قیمت به درآمد) بهشدت ارزنده است و این باگ ذهنی ماست که ارزش ریالی بازار یا شاخص ریالی بازار را ملاک مقایسه با سقف قبلی که درسال ۹۹ داشته است قرار دهیم.
طبیعتا اگر که این روند شکل گرفته مدیریت شود و با شوکها مدیریتی یا تصمیمگیریها بازار از مسیر خود خارج نشود پتانسیل رشد Forward P/E وجود دارد که در محدوده ۷ است و این ارزش معاملات و حجم معاملات نشاندهنده این است که بازار در روند عقلایی این مسیر را طی میکند و ما بر همین اساس چشمانداز بازار را مثبت میبینیم و قاعدتا فکر میکنم بازار در ابتدای مسیر صعودی خود است.
طبق اجتماع تحلیلگران امسال بازدهی از تورم (پیشبینی میشود تورم ۵۰ درصدی داشته باشیم) و بازارهای موازی بیشتر است. این بازدهی مثبت به خاطر عقبماندگی بازار سرمایه نسبت به سایر بازارها است و طبیعتا رشد بازار بالا خواهد بود. بازدهی بازار سرمایه از ابتدای سال به مراتب از تورم و بازارهای موازی بیشتر بوده و این روند ادامه خواهد داشت.
همچنین این نکته نیز حائز اهمیت است که سال ۲۰۲۳ به دلیل سیاستهای انقباضی بانکهای مرکزی بزرگ دنیا، چشمانداز رکودی و کاهش سرعت رشد اقتصادی و ... نمیتواند شرایط مناسبی را برای بازارها و کامودیتیها رقم بزند اگرچه بهطور کلی این موضوع در کشور ما به دلیل سیاستهای مختلف، تاثیری که باید را بر صورتهای مالی شرکتها نمیگذارد و تنها گروه پالایشی است که تاثیر مستقیمی از روند قیمت نفت را در سهام خود ساطع میکند.
🔻روزنامه کیهان
📍 میدان جنگ دیپلماتیک است، نه نظامی!
✍️ دکتر محمدحسین محترم
۱- رهبر معظم انقلاب:«سال ۹۴: صهیونیستها ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و در همین ۲۵ سال هم جبهه مقاومت آنها را راحت نخواهد گذاشت- امسال: ما گفتیم رژیم صهیونیستی ۲۵ سال دیگر را نمیبیند، خودشان عجله کردند و زودتر میخواهند بروند».
سید حسن نصرالله: «رژیم صهیونیستی سستتر از لانه عنکبوت است». مقاومت:«اگر قرار به جنگ باشد، میدان مبارزه تلآویو است، تهران نه»!. مقامات صهیونیستی: «با این روند ما ۸۰ سالگی بقا خود را نمیبینیم. به مرز فروپاشی و نقطه بیبازگشت رسیدهایم و برای فروپاشی اسرائیل نیازی به ایران نیست، خودمان داریم این کار را میکنیم»! این چهار نقل قول، نماد چهار سوی رژیم صهیونیستی است که آن رژیم را محاصره کرده و نمودی واضح است از آنچه که در منطقه و جهان میگذرد و ترسیمکننده افق نظم جدید منطقهای و جهانی در پساغرب میباشد.
۲- میگویند غده سرطان که پیشرفت کند، متاستاز میدهد و به دیگر اعضا و جوارح بدن دستاندازی میکند و اعضای درگیر را وادار به واکنش عمومی تدافعی و تهاجمی مینماید.حالا، حال و روز این روزهای غده سرطانی رژیم صهیونیستی، محاصره در واکنشهای عمومی و گسترده درونی و خارجی است.
۳- درخصوص اینکه چرا رژیم صهیونیستی همزمان در اقدامی جنونآمیز حملات به سوریه را افزایش داده و به مسجدالاقصی یورش برده و در غزه و کرانه باختری دست به تنشآفرینی زده است؟، باید گفت که روند سریع تحولات سیاسی و دیپلماتیک و روابط اقتصادی در منطقه بدون اذن آمریکا، خشم تلآویو را برانگیخته است. تحولات و اعتراضهای بیسابقه و فلج شدن زندگی درون رژیم صهیونیستی،تحولات کرانه باختری با اذعان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به این که «ایران فشارهای همهجانبهای را بر اسرائیل وارد کرده و ایران در سه مرز اسرائیل حضور دارد و نمیتوانیم همزمان در سه جبهه بجنگیم و پیروز شویم»، شوک عادی شدن روابط عربستان و کشورهای عربی با ایران و دمشق به عنوان دو کشور خط مقدم مبارزه با رژیم جعلی اسرائیل و به محاق رفتن طرح آبراهام، شوک تصمیم اوپک پلاس با کاهش تولید نفت درحالی که بایدن منتظر بود با کاهش بیشتر قیمت نفت ذخائر استراتژیک آمریکا را پر کند، جرات پیدا کردن کشورهای مختلف برای مخالفت و مقابله با رژیم صهیونیستی از جمله مخالفت ریاض با ورود هیئت اسرائیلی به کشورش و محکوم کردن یورش صهیونیستها به مسجدالاقصی از سوی عربستان و اردن و دیگر کشورها، اخراج رژیم صهیونیستی به عنوان ناظر از اتحادیه آفریقا با رای تمامی کشورهای آفریقایی در نشست سران این قاره در آدیس آبابا، امتناع ناتالی پورتمن بازیگر مشهورهالیوودی از سفر به تلآویو و دریافت جایزه جنسیس به سبب جنایات اسرائیل، رای پارلمان اردن با اکثریت آرا به اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از این کشور در پاسخ به اقدام گستاخانه وزیر دارایی این رژیم، حضور نیافتن سفرای برخی کشورهای عربی در افطاری وزارت امور خارجه اسرائیل، اجازه ندادن عمان به هواپیماهای اسرائیلی برای فرود در خاک خود، تکذیب شایعات رژیم صهیونیستی مبنی بر ارتباطات تجاری با پاکستان واندونزی از سوی این دو کشور، به سخره گرفتن حال و روز اینروزهای بایدن در شبکه سعودی امبیسی و.... و عمیقتر و گستردهتر شدن روابط و شراکتهای راهبردی جمهوری اسلامی با کشورهای دنیا و حتی متحدان سنتی آمریکا و رژیم صهیونیستی و... در کنار شتاب گرفتن افول آمریکا به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی نشان میدهد که این رژیم امروز منزویترین رژیم در دنیاست تاجایی که میدلایستآی تیتر میزند: «اسرائیلیها که به ایده ایجاد یک اسرائیل بزرگ متعصب بودند، اکنون به فکر فرار و دنبال گذرنامه دومی هستند». در مقابل، جبهه مقاومتِ ایستاده در مقابل آمریکا و رژِیم صهیونیستی از هر روز دیگری قویتر و گستردهتر شده است.
۴- نکته بسیار مهمتر این است که سیاست همزمان تقابل آمریکا با روسیه و چین و ایران و نزدیک شدن کشورهای مختلف از جمله متحدان سنتی آمریکا به این مثلث، لاجرم در ذات خود دوری این کشورها از رژیم صهیونیستی و اتخاذ سیاستهایی در مقابل سیاستهای جنایتکارانه آمریکا و رژیم صهیونیستی را به دنبال دارد. به عنوان مثال عربستان و آمریکا پس از تصمیم کاهش تولید نفت توسط اوپک پلاس به رهبری پادشاهی سعودی در مسیر برخورد و تضاد منافع قرار دارند.
۵- توافق ایران و عربستان نشان داد افقی برای جنگ در منطقه وجود ندارد تاجایی که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید از ترس پاسخ ایران به تجاوزات نظامی آنها در سوریه فورا بر صفحه تلویزیون حاضر شد و التماس کرد که «به دنبال جنگ با ایران یا هیچ درگیری مسلحانه دیگری در منطقه نیستیم»!. و یا ژنرال صهیونیستی اذعان میکند«در سال ۲۰۰۹ وقتی که فکر حمله به مراکز هستهای ایران را میکردیم، میفهمیدیم ضربهای که ایرانیها به ما میزنند صدها برابر بیشتر تلفات خواهد داشت. اما امروز پاسخی که ایران میتواند به اقدام ما بدهد صدها برابر شدیدتر از آن روزها خواهد بود و منجر به نابودی زیرساختها، مراکز حاکمیتی و تلفات سنگین میشود، چون به ما و پدرجدمان هر روز چندهزار موشک شلیک میکنند». لذا با توجه به اینکه سیاست مدبرانه رهبرمعظم انقلاب سایه جنگ را نه از سر ملت ایران بلکه از سر منطقه دور کرد، از یک طرف آمریکا در تلاش است تا کانونهای تنش را در نقاط مختلف از جمله در قفقاز روشن کند و مانع خاموش شدن این کانونها از جمله جنگ یمن و اوکراین شود و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی نیز تلاش دارد با تکرار حملات بیحاصل همیشگی خود، منطقه را ملتهب نشان دهد تا مانع اتخاذ تصمیمات درستی بشود که نهایتا به منزویتر شدن آنها میانجامد.
۶- اما با حملات نظامی ایذائی میخواهند از یک سو فضای دیپلماتیک منطقه را تحت تاثیر قرار دهند و روابط سیاسی و مناسبات اقتصادی جدید در منطقه را به هم بزنند و از سوی دیگر میخواهند خود را به عنوان یکی از بازیگران منطقه القا کنند. واقعیت امر این است که اکنون میدان جنگ واقعی، در آسمان و موشک نیست، بلکه جنگ اصلی، جنگ دیپلماتیک است که معادلات سیاسی جدیدی به منطقه تحمیل میکند و آمریکاییها و صهیونیستها، هم خود را بازنده این میدان میبینند و هم مجبور به پذیرش این معادلات جدید هستند که این نیز موجب در تنگنا قرار گرفتن بیشتر آنها شده و نهایتا مجبور به خروج از شمال و شرق سوریه میشوند. بخصوص که یکی از مهمترین تصمیمات جلسه وزرای خارجه ایران و روسیه و ترکیه و سوریه در مسکو پایان حضور نظامیان ترکیه در سوریه است، که مقدمه اخراج آمریکاییها از سوریه خواهد بود. لذا جبهه مقاومت با تثبیت امنیت، به روش خودش تلاش دارد پاسخ حملات نظامی را اول در حوزه دیپلماسی با قدرت نرم بدهد و بعد در میدان به وقتش پاسخ سخت را تدارک ببیند.
۷- ذیل تحلیل فوق اسرائیل از تنشهای اخیر اهداف خاصی را دنبال میکند که تیتروار عبارتند از: یک- اسرائیل با تشدید تنش قصد دارد ایران را به یک واکنش احساسی غیرهدفمند نظامی محدود مجبور کند و پس از آن، اهداف اصلی دیگرش را از این رهگذر محقق سازد. دو-حملات نظامی اقدامی برای پوشش حضور آمریکا در مناطق شمالی و شرق سوریه است تا شاید از حملات مقاومت و اخراج از این کشور در امان بمانند و همچنین روند اخراج از منطقه را به تاخیر بیندازند. سه -سرپوش گذاشتن بر تحولات داخلی و فریب افکارعمومی به منظور کسب اعتبار داخلی است.چهار-تحتالشعاع قرار دادن پیروزیهای جبهه مقاومت هم در میدان و هم در عرصه دیپلماتیک برای روحیه دادن به مقامات اوکراینی. پنج- ترساندن ایران از تحرکات رژیم باکو در شمال و سرگرم کردن جبهه مقاومت. شش- با تنش آفرینی و نسبت دادن آن به ایران و جبهه مقاومت تلاش دارند تحت این تنشها تسلیحات بیشتری به منطقه اعزام کنند. هفت- جلوگیری از مسلح کردن نیروهای مقاومت در کرانه باختری. هشت- به زعم خود جلوگیری از فراگیر شدن خشم فلسطینیان و میلمانان در آستانه روز قدس. نه- نکته مهم اینست که این اقدامات احمقانه واکنشی از سر استیصال و انفعال و ضعف به توافق ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی و در آستانه دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان انجام میشود و هدف، ترساندن این کشورها از نزدیکی به ایران و اختلال در روند عادی سازی روابط آنها با جمهوری اسلامی و سوریه است.
۸- با توجه به اعلام مقاومت، صهیونیستها باید منتظر پاسخ سخت و قاطع از سوی محور و جبهه مقاومت هم در سوریه و هم در فلسطین و هم در کل منطقه باشند. لذا ما انتقام خواهیم گرفت، همان گونه که گذشته ثابت کرده دوران بزن در رو گذشته و یکی بزنند، ده تا میخورند و در ازای هر یک شهید که دادهایم، چندین کشته روی دست صهیونیستها مانده است.چند روز پیش مایک پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا اذعان کرده بود در حدود ۸۰ حمله اخیری که یاران ایران به آمریکاییها داشتهاند، ارتش ایالات متحده فقط توانسته به سه فقره از آنها پاسخ دهد!. در هر کدام از این ۸۰ حمله اگر بهطور میانگین دو نفر هم کشته شده باشد،میشود ۱۶۰ کشته، بماند اینکه در عین الاسد چه به روزشان آمد و هیچ نگفتند!. لذا حملات از روی عجز و درماندگی آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه خط بطلانی بر ادعای تضعیف جبهه مقاومت، گویای استراتژی جدید جبهه مقاومت در ایجاد بازدارندگی و هزینهدار کردنِ حضور آمریکا در منطقه و خنثی سازی پازل اسرائیل برای انحراف افکارعمومی و همچنین اجماعسازی جهانی علیه رژیم صهیونیستی است که این یک گام جدی به سوی جهان چندقطبی و تسریع در افول آمریکا تفسیر میشود.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 فوتبال زیر سایه سوء مدیریت
✍️ مرصاد جعفری
در روزهای اخیر یک بار دیگر شاهد قربانی شدن فوتبال در ایران به خاطر سوءمدیریت مدیران فوتبال بودیم.
برای هر فوتبالیست حرفه ای، هواداران و البته یک تیم باشگاهی بزرگترین اتفاق فرصت حضور در رقابت های بین المللی است. اگر ازجنبه فردی به موضوع نگاه کنیم، بعد از مسابقات ملی و جام جهانی، مهم ترین سکوی پرتاب و دروازه موفقیت برای هر بازیکنی حضور در تورنمنت های باشگاهی بین المللی است. بازیکنانی که یکسال تمام درلیگ های داخلی رقابت می کنند تا با کسب سهمیه رقابتهای آسیایی در برابر تیم های بزرگ قاره قرار بگیرند و گام اول را برای آینده و شاید اروپایی شدن بردارند.
در نظر بگیرید که تیم شما قهرمان لیگ برتر شده و آماده رقابت با بازیکنانی در سطوح کیفی بالا هستید ، اما به یکباره از سوی فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام می شود که تیم شما به علت نپرداختن مطالبات و معوقات فلان سرمربی یا بازیکن از حضور در رقابت های آسیایی محروم است.
شخصی ترین پیامد آن در این بین، از دست رفتن آرزوهای یک فوتبالیست برای کسب تجربه میدان های بزرگتر است و فرصت سوزی برای شکوفایی استعدادهایی که با حضور در میدان های معتبر قطعا در آینده اعتبار دوچندان به فوتبال و تیم های ملی ما خواهند داد. در سطوح بالاتر ضرر اصلی متوجه تیم باشگاهی است. هزینه های کلان جذب بازیکن، سرمربی و کادر فنی، اردوهای تدارکاتی و آماده سازی و البته پرداختی های هنگفت به بازیکنان و کادر فنی به راحتی با حذف از یک تورنمنت بین المللی بی ثمر می شود و البته که زیان های ناشی از آن هم غیر قابل جبران خواهد بود.
حضور و رقابت در یک تورنمنت معتبر باشگاهی علاوه بر ارتقای انگیزه و اعتبار به یک تیم، از نظر درآمدی هم بسیار چشمگیر و قابل ملاحظه است. مثال بارز، تیم نه چندان مطرح لستر سیتی انگلیس است که در میان غول های ثروتمند باشگاهای انگلیس توانست عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلستان را در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۵ کسب کند و به طور مستقیم جواز حضور در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. به دنبال این موفقیت درآمدهای بسیار به سمت باشگاه سرازیر شد و غول های اسپاسنرینگ را برای انعقاد قرارداد متوجه خود کرد. همچنین ارزش بازیکنان لستر بعد از آن در مارکتینگ چند ده الی چند صد برابر شد و از این موفقیت هم بازیکنان و هم باشگاه سود بسیار بردند و منجر به رشد تجاری بِرَند باشگاه شد.
امسال همانند سال گذشته و به راحتی هرچه تمام تر استقلال تهران از حضوردر جام باشگاه های آسیا محروم شد و بی شک یک نسل قربانی اشتباه و سوءمدیریت مسئولین این باشگاه شدند.
داستان تکراری قراردادهای سنگین با خارجی ها، بی برنامگی در پرداختی مطالبات و شکایت های سریالی آنها و پرونده های مالی که یکی پس از دیگری رونمایی می شود و البته مدیرانی که پروژه های نیمه تمام آنها هزینه های کمرشکنی را بر تیم تحمیل کرده است و مدیر بعدی هم خود را از این اتفاقات مبرا می داند و به نظرداستان تکراری همچنان ادامه خواهد داشت و کسی هم پاسخگوی این حجم از سوءمدیریت نیست.
اما شوک بعدی بعد از حذف آبی ها از آسیا با حضور مدیر عامل (علی فتح الله زاده) و عضو هیأت مدیره (پرویز مظلومی) استقلال به همراه رئیس سازمان خصوصی سازی (حسین قربان زاده) در یک برنامه تلویزیونی است.
اتهاماتی که طرفین به یکدیگر نسبت می دهند و زمانی که بیننده و هوادار به عمق قضیه نگاه می کند، متوجه می شود باشگاه تبدیل به مکانی برای تسویه حساب های شخصی شده است و اهداف حرفه ای باشگاه قهرمان فصل قبل اصلا مطرح نیست.
نمونه دیالوگ های رد و بدل شده بین مهمانان برنامه فوتبال برتر دوشنبه شب گذشته:
– قربانزاده، در مورد صورت مالی سال ۹۲ استقلال؛ این سند دریافت یک میلیارد تومان برای چکهای شخصی است. آقای فتحاللهزاده اگر حرف من اشتباه باشد، فردا از سازمان خصوصیسازی استعفا میدهم و میروم. شما با یک چک دو بار پول گرفتید و این موضوع ثابت میشود؛ شما چکها را باید سوراخ و بایگانی میکردی، نباید چکها دست شما میماند، دست شما امانت بود.
باید ۵ میلیارد را تا روز سه شنبه برگردانید و حرفتان را اثبات کنید.
-فتحاللهزاده: بگذار من یک توضیحاتی بدهم، آقای دکتر شما این چیزهایی که میگویید… ما که اینجا فیلم بازی نمیکنیم و آرتیست هم نمیخواهیم، شما اصلا حق نداری این چیزها را اینجا مطرح کنید، ما اگر اشکالی داریم، شما باید بروی دادگاه آنجا مشخص کنی. شما ۲۰ میلیاردی که طلب دارم را به من بدهید تا من هم ۵ میلیارد را برگردانم…!
…
و همچنان بازهم شاهد قربانی شدن یک نسل و یک تیم هستیم.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 ثبات
✍️ محمدصادق جنانصفت
اقتصاددانان خارج از دولت و نیز خارج از نهادهای قدرت سالهای پرشماری است به دولتها توصیه میکنند برای اینکه شهروندان ایرانزمین طعم زندگی عادی و رنگ و بوی آرامش ذهنی و آسایش مادی را بگیرند بدون تردید باید راه رشدهای بالای تورم با سیاستهای درست اقتصادی مسدود شود.
شوربختانه دولتها به جای پذیرش این توصیه بنیادین اقتصاددانان با کمک افراد و گروهها و رسانههای تندرو مساله را سیاسی و امنیتی کرده و توصیهکنندگان را به محاق کشیدهاند. واقعیت این است که نرخهای بالای تورم و مزمن شدن نرخهای بالا شهروندان را به مرز بیچارگی کشانده و به گواه آگاهان به گسترش فقر و بدبختی منجر شده است. دولت سیزدهم نیز تا پیش از اعلام شعار سال از سوی مقام معظم رهبری و در جواب منتقدان به رشد تورم آنها را بازیخورده بیگانگان معرفی کرده و با سرعتی حیرتانگیز توپ تورم را به زمین دولت قبلی میانداختند.
مقام معظم رهبری علاوه بر انتخاب شعار سال که در آن مهار تورم یک عنصر اساسی است در دیدار کارگزاران دولت بار دیگر بر این شعار اصرار و نکاتی را نیز برای اجرای این شعار مطرح کردند و الزامهای رسیدن به این مقوله مهم را یادآور شدند.
در میان همه نکات مطرحشده اما یک عنصر بسیار حیاتی که باید در دستور کار دولت و اجزای آن و مجلس قانونگذاری و دیگر نهادهای قدرتمند قرار گیرد «ثبات» است. به این معنی که دولت و اجزای آن نمیتوانند به مهار تورم دست یابند جز اینکه در سیاستگذاری اقتصادی به مقوله ثبات وفادار باشند. اما ثبات در سیاستگذاری اقتصادی کار ساده و آسانی نیست و نیازمند برنامهریزی در کلانترین سطح است و باید دولت و دیگر نهادها رفتاری پیشبینیپذیر داشته باشند. شوربختانه دولت فعلی به دلیل نداشتن درک دقیق از پیامدهای تورم بر معیشت شهروندان که موتور نیرومند برای بخش تقاضا به حساب میآید و به دلیل فقدان درک دقیق از پیامد نرخهای بالای تورم بر سرمایهگذاری داخلی و خارجی به روزمرگی افتاده است.
بررسی رفتارهای سه فرمانده اقتصاد یعنی وزیر اقتصاد، رییس سازمان برنامه و رییس بانک مرکزی در این چندماه تازهسپریشده نشان میدهد هر کدام از آنها جزیرههای منفردی تشکیل دادهاند و تنها به فکر نجات خود و سازمان تحت مدیریتشان هستند.
بدترین وضعیت این است که این جزیرههای جداشده از هم روی تصمیمهای رییس دولت اثر میگذارند و او را به این سو و آن سو میکشانند.
اینگونه شده است که در همین روزهای تازهسپریشده از سوی رییس دولت دستورهای ناگهانی برای رسیدن به مهار تورم صادر
شده است. به نظر میرسد اگر قرار است نظام سیاسی به هدف سترگ مهار تورم دست یابند باید در همه رفتارهای کلان از جمله سیاست داخلی و نوع برخورد قدرت با شهروندان، مناسبات دولت با بخش خصوصی و نیز سیاست خارجی به ثبات برسند و این را از همین امروز اعلام کنند که برای ثبات چه برنامهای دارند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 آزادی اقتصادی و رویای مهار تورم
✍️ پیمان مولوی
آیا به صرف نامگذاری میتوان امیدوار بود که تورم مهار شود و تولید رونق یابد؟
ایران در سال ۱۴۰۲ مانند بسیاری از سالهای گذشته رویکردی اقتصادی را در نامگذاری سالها انتخاب کرد. مبتنی بر این رویکرد، ایران مهار تورم و رشد تولید را در اولویت هدفگذاریهای خود قرار داده است. اما آیا به صرف نامگذاری میتوان امیدوار بود که تورم مهار شود و تولید رونق یابد؟ بررسیهای رنکینگ کشورها در زمینه آزادی اقتصادی نشان میدهد که هیچ کدام از کشورهایی که در رده بالای جدول آزادیهای اقتصادی قرار دارند، تورم بالا ندارند. در مسیر معکوس کشورهایی که از رده ۱۰۰ به بالا در رنکینگ آزادیهای اقتصادی هستند، تورمهای بسیار بالایی دارند. ایران در این لیست رتبه ۱۵۹ را دارد؛ لبنان ۱۵۸ و کشورهایی مثل لیبی، سودان جنوبی و... در ردههای بعدی هستند. همگی این کشورها هم تورمهای بالا دارند و با مشکلات عدیدهای دست به گریبان هستند. اقتصاد ایران تا زمانی که در سیطره اقتصاد ذینفعانه است، نمیتواند در زمینه مهار تورم گام بلندی بردارد. در یک اقتصاد مبتنی بر ذینفعان فراوان، باید میان منافع ملی و منافع ذینفعان یکی انتخاب شود که معمولا منافع ذینفعان است که مورد توجه قرار میگیرد. تا زمانی که در انتخاب میان منافع ذینفعان و منافع مردم، منافع ذینفعان در ارجحیت قرار داشته باشد، نمیتوان توقع مهار تورم را داشت. موضوع مهم بعدی، رشد تولید است که یکی از زیربناییترین ضرورتها برای مهار تورم محسوب میشود. تولید در گلخانه نرخ بهره حقیقی منفی، یعنی فقط کالایی را تولید کردن، منافع آن را وارد بازارهای موازی کردن، سودهای کلان کسب کردن و آزار مصرفکننده. یک چنین تولیدی باعث فقیرتر شدن مردم میشود، صادرات را رونق نمیبخشد و عرضه را تقویت نمیکند. ایران برای رشد واقعی تولید باید تلاش کند، مزیت اقتصادی را در تولید قرار بدهد. در حال حاضر مزیت اقتصادی در بازارهای سوداگرانه معنا پیدا میکند. بسیاری از تولیدکنندههای ایرانی سولههای تولیدی خود را بدل به انبارهای کالاهای مصرفی و وارداتی کردهاند. این روند باید تغییر کند. یعنی به جای مزیت دلالی، باید تولید بیشترین سود را در اقتصاد داشته باشد. با این بایدها معتقدم، زمینههای مهار تورم و رشد تولید در اقتصاد ایران فراهم میشود.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 میانجیگری چین لازم اما ناکافی
✍️ مرتضی مکی
خبر دیدار آقای امیرعبداللهیان با وزیر خارجه عربستان در پکن میتواند نقطه امیدوارکننده دیگری در ادامه توافق ایران و عربستان با وساطت چین در قبل از سال باشد و این گام مهمی در جهت تنشزدایی میان ایران و عربستان مهمترین کشور عربی است که تحول در روابط با عربستان تقریبا میتواند مشکلات بسیاری با دیگر کشورهای عربی را تا حدودی کاهش دهد و گام مهمی در این جهت محسوب میشود. اما اینکه آیا این گام تا چه حد میتواند در روند تحولات ایران با کشورهای منطقه و جهان موثر باشد به گامهای دیگری برمیگردد که ایران باید بتواند با این گامها سیاست تنشزدایی را فراتر از عربستان پیش ببرد و اگر بخواهد روابط ایران و عربستان به بازگشایی سفارتخانههای دو کشو و یک روابط سیاسی عادی محدود شود قطعا نمیتوان این دیدارها و توافقات را تحولی در عرصه سیاست خارجی و منطقهای ایران محسوب کرد. مهمترین پرونده ایران همچنان موضوع هستهای است و اگر در این زمینه گامی برداشته نشود قطعا به همان اندازه نمیتوان شاهد تحول جدی در عرصه اقتصادی و سیاسی ایران بود. تحریمهایی که ایران چند سالی است با آن دست به گریبان است تحریمهای آمریکاست و برای رفع این تحریمها هیچ کشوری چه در حوزه منطقهای و چه در عرصه جهانی این توانایی را ندارد که بخواهد به ایران در امر خنثی سازی این تحریمها کمکی کند. درست است شاید روابط نزدیک ایران و عربستان، ایران و چین و مناسبات منطقهای ایران بتواند گشایشهایی را ایجاد کند اما این گشایشها در حدی نیست که بخواهد شوکی در عرصه اقتصادی ایران وارد کند. روند احیای برجام تنها و تنها به نظر میرسد با مذاکرات مستقیم با غرب میتواند چه نتیجه منفی یا مثبت آن مشخص شود. پیام رسانهایی که از سوی کشورهای منطقه و فرامنطقهای گسیل میشود، طی یکسال گذشته نشان داده که گرهای از رفع تحریمهای ایران باز نکرده و ضرورت مذاکرات جدیتر بیش از گذشته احساس میشود. متغیرهای جدیدی در موضوع روند مذاکرات احیای برجام مطرح شده که این متغیرها قطعا روند احیای برجام را پیچیدهتر از گذشته کرده. موضوع همکاریهای ایران و روسیه بخصوص در زمینه نقشی که ایران در ارسال پهپادها به روسیه و استفاده از آن در اوکراین میشود و یا تحولات داخلی ایران طی شش ماه گذشته از جمله موضوعاتی است که نمیتوان نادیده انگاشت واروپاییها و آمریکاییها تلاش میکنند از این موضوعات به عنوان یک اهرم فشار سیاسی و انزوای اقتصادی ایران حداکثر استفاده و بهرهبرداری را بکنند. موضوعی که در زمینه یک توافق موقت مطرح شده، موضوعی است که همواره در چند ماه گذشته نیز مطرح بود اما ایران همچنان به عنوان اصلیترین هدفش که احیای برجام بود به این موضوع توجهی نداشت. هرچند از جزئیات توافق موقتی که گفته میشود سخنی از سوی طرفین گفته نشده ولی اگر این توافق موقت بخواهد پیش زمینهای برای احیای برجام باشد، قطعا میتواند مورد توجه و تامل قرار بگیرد اما اگر این توافق موقت میخواهد به منزله کنار گذاشتن برجام باشد قطعا به رفع تحریمها از سوی آمریکاییها آنچنان که ایران هدفش بهرهبرداری از منافع اقتصادی است، تحقق نخواهد یافت و شاید یکسری پولهای بلوکه شده ایران آزاد شود و طرف مقابل نیز به هدف خودش یعنی افزایش نقطه گریز هستهای ایران برسد که دستیابی به آن طولانیتر باشد. باید در این زمینه منتظر روزهای آینده بود تا ببینیم موضوع توافق موقت چه شکل و شمایلی دارد و با چه هدفی میخواهد مطرح شود. در این مرحله نمیتوان پیشبینی کرد.
🔻روزنامه شرق
📍 حدوث انفعالی قطعی
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
بیان شعار سال از سوی مقام معظم رهبری مبنی بر کنترل تورم و افزایش تولید موجب شد رئیسجمهور در جمع کثیری از مدیران کشور دستور دهد که ایشان اقدامات لازم را در اجرای شعار سال انجام دهند و نیز رئیس سازمان برنامه و بودجه را مأمور کرد که به نقاط تورمزای بودجه مصوب سال ۱۴۰۲ پرداخته و آنها را رصد کند. همه میدانند که موضوع تورم و افزایش تولید اگر برای ایمردم کوچه و بازار امر جدیدی باشد، برای دولت نمیتواند تازگی داشته باشد؛ زیرا اصولا یکی از شعارهای رئیس دولت در انتخابات ریاستجمهوری گذشته مهار تورم و افزایش تولید بوده است؛ اما چرا چنین با سرعت به شعار سال پرداخته شد، گویی که مقام رهبری به امر جدید و بیسابقهای پرداخته و مدیران مأموریت جدیدی یافتهاند. البته هرچند تظاهر شد که با این شعار سال مجموعه دولت یا حکمرانی در تداوم اقدامات خود به صورت جدی به کنترل تورم و افزایش تولید خواهند پرداخت؛ اما به همان دلیل که دولت تاکنون توفیق نیافته، از این پس نیز نمیتواند به توفیق جدیدی دست یابد و میتوان علت آن را در بیان رئیس سازمان برنامه و بودجه یافت که گفتند اگر به صورت «جدی» به این امر پرداخته شود، تورم تا ۳۰ درصد کاهش مییابد. پس معلوم میشود که تاکنون در امر کنترل تورم و افزایش تولید با وجود سخنرانیهای پیدرپی «جدی» نبودهاند؛ اما در اینجا باید «جدیبودن» را معنی کنیم. در جدیبودن تعصب و سختگیری و به قول سعدی «رگهای قوی گردن» ملاک نیست؛ بلکه باید علتهای موضوع را کشف کرد و برای آن علتها چاره ساخت تا به مقصد نائل آمد. مقام معظم رهبری در سخنان اخیرشان بر تهیه روش مقابله با موضوع و بهاصطلاح نقشه راه تأکید کردند و حتی در برخی موارد به جزئیات پرداختند. طبعا انتظار میرفت برنامه هفتم در این زمینه راهکار نشان دهد که صد البته به تأخیر افتاده است.
۱- اگر بخواهیم تولید افزیش پیدا کند، باید بدانیم زیربناهای تولید باید درست باشد. اگر به زیربناهای تولید توجه نکنیم و آنها در سراشیبی سقوط باشند، یقینا از تولید اثری باقی نخواهد ماند. هنگامی که دشتهای کشاورزی کشور در حال نشست است و سیستم کشاورزی متعلق به گذشته دور است و در برابر کمآبی به همان شیوه گذشته کشاورزی میشود، آیا میتوان به افزایش تولید کشاورزی امید داشت. اگر بخواهیم به همین شیوه ادامه دهیم، در آینده نهچندان دور تمام زمینهایی که با آب چاه آبیاری میشود، خشکیده و تفتیده میشود و زمینهای زیر سدها کمبهره و مجموعه زمینهای شرق دریاچه ارومیه شورهزار خواهد شد.
۲- در طول سالهای اخیر در زمستانها گاز کارخانجات و تابستانها برق کارخانجات دچار محدودیت و قطعیهای برنامهای شدهاند و حتی در مقطعی گاز مصرفی پتروشیمیها بهعنوان مواد اولیه و نه سوخت، قطع شد و یحتمل این امر تکرار خواهد شد؛ زیرا سیاست نه براساس تولید بلکه براساس مصرف مردم تعیین میشود. افزایش تولید صنعتی به چند فاکتور اصلی بستگی دارد. با توجه به تضعیف قدرت خرید مردم، بازارهای داخلی برای افزایش تولید مساعد نیست و بازارهای خارجی به دلایل مختلف اعم از روشهای اعمالشده خدمات در داخل مانند ترابری داخلی و گمرک و نیز روابط خارجی بانکی و سیستم بانکی موجود و سیاست خارجی ما و سیاست خارجیان علیه ما گشاده نیست و تولیدکننده در تنگناهای مختلف قرار گرفته است و دولت نیز خواسته و ناخواسته فاقد ظرفیت حل مسائل است.
۳- یکی از وجوه تولید هدرندادن تولیدات است؛ امری که مقام معظم رهبری آن را در پدیده اسراف بیان کردند، در سخنان روز سهشنبه بر آن تأکید داشتند و آن را در بیان اسرافنکردن و بازدهی مطرح کردند. اگر مصرف کالا مانند بنزین و آب و جنگل اسرافآمیز نباشد، خود به معنی آن است که تولید حفاظت شده است؛ و الا تولیدی که سوزانده شود یا دور ریخته شود، خود دورریختن ثروت کشور است. آیا اسرافنکردن صرفا با نصیحت و به قول معروف «من بمیرم و تو بمیری» ممکن است. سیاستهای دولت در اسرافنکردن انرژی، آب و دیگر محصولات و تولیدات از واجبات جاری کشور در حفظ و صیانت از ثروتهای خداداد است که سالهاست مغفول مانده است؛ اما این دولت و دولتهای گذشته به سه دلیل از آن گذشتهاند؛ یکی آنکه اصولا طبعشان با صرفهجویی سازگار نیست و دوم آنکه در دام شبهلیبرالیسم فروغلتیدهاند و سوم آنکه به دلیل نداشتن سرمایه اجتماعی از مردم ترس و هراس دارند؛ و الا چگونه در یک جامعه آنهمه ثروت به باد میرود؟ تأسفبار است که در بودجه سال ۱۴۰۲ مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار برای واردات بنزین گذاشتهاند که هرچه بیشتر بنزین در کشور سوخته شود.
۴- همه میدانند که دولت میداند، مجلس میداند و مجمع تشخیص مصلحت نظام میداند که سیاستهای پولی کشور تورمزاست. حتی مقام معظم رهبری در چند سخنرانی بهصراحت از بودجههای تصویبی انتقاد کردند و اصلاح آن را خواستار شدند؛ ولی همچنان سیاستهای بودجهای و بانکی تورمزاست و بهاصطلاح با تصویب آن دفعالوقت میشود.
۴- ریاستجمهوری محترم بارها به جراحی اقتصادی اشاره کردهاند؛ ولی به جز یک مورد افزایش قیمت ارز کالاهای اساسی (که به غلط جراحی اقتصادی خوانده شد) جراحی دیگری صورت نگرفت و طبعا امکان جراحی اقتصادی وجود نخواهد داشت؛ زیرا به طور کلی دولت سرمایه اجتماعی خود را چه به دلیل اقدامات عناصر خارجی و چه به دلیل سیاستهای دولتها و تبلیغات علیه دولتها در داخل از طریق عناصر خودی شاید نفوذی از دست داده و چنین است که در هر جراحی اقتصادی طبعا بار آن به دوش مردم به طور عام و قشر نابرخوردار به صورت خاص قرار خواهد گرفت و اگر رواداری در مردم نباشد، هرگونه جراحی نتیجه معکوس خواهد داشت و چنین است که دولت مجبور است با وجود آنکه شعار جراحی اقتصادی و اصطلاحات اقتصادی را در همه جا نشر میدهد و سمینار و کنفرانس برگزار میکند، در عمل در سربرگی که شعار کنترل تورم در آن نوشته شده، به افزایش قیمت داروها تن درمیدهد. اینک گمان میرود و البته یقین حاصل شده است که به دلایل متعدد که بخشی از آن ذکر شد، شعار امسال هم سرنوشت شعارهای سالهای گذشته را پیدا کند. همچنان که برنامه ششم توسعه سرنوشت سایر برنامههای گذشته را پیدا کرد و اگر برنامه هفتمی هم با شعار سال جدید نوشته شود، جز برای چاپ و نگهداری در قفسههای وزارتخانهها جایگاهی نخواهد داشت.
دولت ما خود را دولت انقلابی میخواند و سیاست خارجی ما هم براساس سیاست انقلابی ادامه مییابد. طبعا سیاستهای داخلی هم باید انقلابی باشد. سالهاست در سیاستهای خارجی انقلابی هستیم و در سیاستهای داخلی اقتصادی آموزههای لیبرالیستی را به صورت ناقص و معوج در دستور کار قرار دادهایم و تظاهر میکنیم که تحریمها بر زندگی داخل تأثیر نداشته و البته این امر به قیمت هدررفتن ثروتهای طبیعی کشور است و ادامه آن موجب نتایج بسیار منفی و نامطلوب خواهد بود. آیا دولت و حکمرانی نمیخواهد سیاستهای داخلی و خارجی را هماهنگ کند؟ یا از این طرف یا از آن طرف؛ امری که سرانجام به صورت انفعالی حادث خواهد شد.
مطالب مرتبط