باید بدانیم موضوع اقتصاد، سیاستهای اقتصادی، عملکرد اقتصادی و اقدامات اقتصادی هیچ کدام تابع امریه و دستور و خواهش نیست. اقتصاد، یک ضوابط و قواعد مشخصی دارد و از آنها تبعیت میکند. تجربیات کشورمان در چهل سال گذشته بعد از انقلاب و همچنین تجربههای قبل از آن و البته تجربیات جهانی نشان داده است که هیچوقت اقتصاد را با امریه نمیتوان کنترل کرد. عملکرد اتاق اصناف پیش از انقلاب و نظام تعزیرات بعد از انقلاب هم نشان داد که هر زمانی با مسائل اقتصادی منطقی برخورد نکردند هیچگاه موفق نبودند و این نهادها در جاهایی موفق بودند که با ابزار و قوانین اقتصادی برخورد کردند. در همین حال مقوله اقتصاد و عدم عرضه کالا یک نوع آفت اقتصادی است یعنی در شرایطی که عمدتا بر اساس حدس و گمان و پیشبینی بازار آتی پیش میرویم، ممکن است شاهد برخی واکنشهای خاص در بازار باشیم. برای مثال زمانی که عرضهکننده کالا به هر دلیلی تصور میکند که شرایط فردا و فرداها به گونهای است که قیمتها افزایش و تقاضا نیز روال صعودی در پیش میگیرد لذا از عرضه جلوگیری میکند و در اصطلاح با احتکار کالا جلوی عرضه را میگیرد. مقوله واقعیتهای اقتصادی یک بحث است و نمودها و تصورات اقتصادی بحث دیگری است. در جامعهای در یک شرایط زمانی عرضه کالا مقداری کم شود ولی فضاسازیها و عناوین مختلف روانی و غیر روانی و نقل قولها و اطلاعات غلط دادن به گونهای پیش خواهد رفت که بروز بیرونی آن چندین برابر بیشتر از اصل ماجرا خواهد بود. فرض کنید عرضه A باشد در اقتصاد این عوامل روانی و سوءاطلاعات A١٠ کمبود در جامعه ایجاد میکنند این برخورد به ویژه در مورد مواد غذایی و مایحتاج عمومی ضریب تاثیر چندین برابری دارد. یعنی فرضا در شرایطی که توزیع روغن نباتی به دلایل مختلف کاهش مییابد با ارایه اطلاعات غلط به جامعه باعث میشویم تا خانوادهای که نیاز ماهانهشان تنها یک قوطی روغن بوده به تصور نبود روغن به خرید ٥ قوطی روغن روی آورد. روالی که حتی ممکن است در نظام بانکی نیز روی داده و در نهایت به ورشکستگی بانکی هم منجر شود. نمونه این شرایط نه مختص ما که در همه کشورها روی میدهد، به این جهت در شرایط فعلی دولت به جای همراه شدن با پالسهای منفی به بازار باید با استفاده از تجربیات موفق در سنوات گذشته به عبور از بحرانهای اینچنینی کمک کند. یعنی با افزایش عرضه کالاها فضای کمبود را از بازار پاک کند و در کنار آن با اقدامات تبلیغاتی و علمی واقعیتها را به مردم نشان دهد . آنچه در حال حاضر توسط عدهای مطرح و مدیریت میشود القای کمبود ارز در کشور و افزایش قیمت آن در آینده است که در نهایت منجر به کاهش تامین کالاهای اساسی و کمبود در کشور میشود. این یعنی ایجاد کمبود مصنوعی در بازار؛ و نتیجه آن کمبود کالا و همان یک کلاغ، چهل کلاغی است که متاسفانه در بازارهای مختلف مشاهده میکنیم. به نظر میرسد مشکل اصلی کشور در حال حاضر تقاضاست نه عرضه؛ و در شرایطی که تقاضا وجود دارد برخی به دنبال احتکار هستند و این یعنی سوءتدبیر و سوءمدیریت عرضهکننده است. به نظر میرسد دولت با استفاده از تجربیات موفق دولتهای قبل و مخصوصا تجربیات زمان جنگ میتواند شرایط فعلی را پشت سر بگذارد و به سوءاستفادهکنندگان نیز اجازه ندهد که با استفاده از نمودهای اقتصادی به ایجاد شرایط خاص در کشور دست بزنند. اتفاقی که در مورد ارز از سوی دولت در حال عملیاتی شدن است. مردم باید ببینند که دولت مشکلی از تامین کالاها ندارد و با پاتکهای عملیاتی جلوی سوءاستفاده برخی را بگیرد. دولت نباید اصلا اجازه بدهد شرایط بحرانی در کشور توسط برخی ایجاد شود و این امر با پاتکهای به موقع اقتصادی جبران میشود.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط