چین کمونیست از اواخر دهه۱۹۷۰ بر آن شد تا برای تسکین دردهای ناشی از سیاست‌ها و استراتژی‌های اشتباه دوره مائو، قدری لای پنجره را بگشاید.
کمی پنجره را باز کنید!

اقتصاد مبتنی بر تولید و توزیع دولتی آرام‌آرام به سمت بازار حرکت کرد و با گرایش به جهان مدرن، سرمایه‌ها وارد کشور شدند و همین اندازه گشودن پنجره نیز، معجزه‌ای بدیع در خاک چین خلق کرد. اقتصاد بازتر و سیاست خارجی جهان‌گرا چنان بر زندگی و رفاه این جرگه از چشم‌بادامی‌ها اثر گذاشت که هر یک دهه، حداقل درآمد سرانه آنان دو برابر شده است.
حتی همین راه تنفس کوچک نیز باعث شد تا شاخص‌های فقر در سرتاسر جهان تغییر کند و از آن زمان به بعد میزان فقر در دنیا نیز تقلیل یافت. درحالی‌که تولید ناخالص داخلی سرانه چین در سال ۱۹۷۸، تنها ۱۵۶دلار آمریکا بود، این رقم در سال۲۰۲۲، به بیش از ۱۲۸۱۳دلار رسیده است. معجزه ای که هر چند احتمالا در سال‌های آتی کمرنگ می‌شود، ولی رکوردی بی‌نظیر در تاریخ است. اما وضعیت رفاهی شهروندان معمول چینی تنها یک فصل از داستان است.

اگر طی بیش از ۴دهه، مردم چین سالانه درآمد سرانه‌شان بیش از ۱۰درصد رشد یافته، باید بدانیم که طبقه حاکم، سران حزب کمونیست و بوروکرات‌های میانی دستگاه قدرت، با سرعتی خیره‌کننده‌تر ثروتمند می‌شدند. اصل داستان اینجاست. تغییری که دنگ شیائوپنگ پرچمدارش بود، تعادلی را ایجاد کرد که نخبگان حاکم بسی بیشتر از آن بهره می‌بردند. آنان از معجزه چین به مراتب بیشتر از دیگر چینی‌ها کسب منفعت می‌کردند. شیرینی این معجزه برای آنان بسی بیش از مردم عادی بود. خانه‌های لوکس، برندهای بین‌المللی، هتل‌های لاکچری، اتومبیل‌های با تیراژ پایین و... سهم طبقه حاکم از معجزه‌ای بود که آنان خود با اراده خویش ایجادش کردند. آنان با باز کردن لای پنجره، چینی‌ها را از فلاکت نجات دادند و خود نیز اجر دنیوی آن را گرفتند. درواقع شاید آنان نه برای توده بلکه برای خودشان، با دنیا سر سازش گذاشتند و با اقتصاد جهانی همراه شدند. البته آنان همچنان قدرت را حفظ کردند و چین همچنان چین خلق باقی ماند.

فرصتی که همراهی با کشورهای دنیا و قرار دادن اقتصاد ایران در زنجیره تامین جهانی ایجاد می‌کند برای طبقه حاکم بی‌بدیل است. گویی اکنون هیچ درکی از منافعی که هر روز به‌خاطر چشم‌پوشی از این فرصت به هدر می‌رود، وجود ندارد. درحالی‌که در بیش از یک دهه گذشته رشد اقتصادی رخ نداده، ثروتمند شدن در یک بازی جمع صفر و کشیدن رفاه دیگری به سمت خود رخ خواهد داد. با باز کردن لای پنجره می‌توان این بازی را به هم زد و همه ایرانیان را از موهبت رشد اقتصادی منتفع ساخت. اگر اعتماد‌به‌نفسی برای تغییر وجود نداشته باشد، اگر با اقتصاد جهانی همراهی نشود، اگر بازی جمع صفر متوقف نشود، معلوم نیست تا چه زمانی شیشه‌های این پنجره بسته، سالم باقی خواهد ماند. اما یک چیز معلوم است، کسانی که مسوول آن هستند، با باز کردنش اولین نفراتی خواهند بود که هوای تازه را تنفس خواهند کرد. مقامات حزب کمونیست بعد از قریب نیم‌قرن می‌توانند به شما شهادت دهند که بزرگ‌ترین بهره‌بردار گشودن پنجره، آنان بودند تا خود مردم چین. پس چرا ما، شهادت آنان را نمی‌شنویم؟
دکتر پویا جبل‌عاملی
دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0