متاسفانه در کشور ما، علاوه بر عدم استقلال بانک مرکزی، همیشه با این سمت و سازمان سوپر تخصصی اقتصادی، رفتار کاملا سیاسی و به دور از شأن علمی و تخصصی آن صورت گرفته است و به همین دلیل این بانک علاوه بر آنکه نتوانسته نقش بایسته خود را در اقتصاد ایران ایفا کند، بلکه اغلب نقش منفی و مشکل ساز برای کشور داشته است. اگر به نحوه اداره و عملکرد بانکهای مرکزی موفق جهان بنگریم، میبینیم که علاوه بر یک شخصیت علمی مسلط و مستقل به عنوان رییس، تصمیمات آن فردی نیست و شورایی مرکب از بهترین متخصصان اقتصادی و پولی آن کشور یاریگر رییس کل بانک مرکزی در اتخاد تصمیمات هستند. متاسفانه در کشور ما در انتخاب رییس بانکهای مرکزی، عوامل سیاسی و روابط بیشتر نقش داشته و علاوه بر ضعف علمی و فنی رییس کل در اکثر زمانها، متاسفانه همکاران رده بالای رییس بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار نیز، نه بر مبنای تخصص و دانش، بلکه به اعتبار سمت و روابط خاص انتخاب میشوند. از چنین ترکیبی نمیتوان انتظار اتخاذ تصمیمات درست، سنجیده و غیرسیاسی در این پیچیدهترین دستگاه پولی کشور داشت، بنابراین ترکیب شورای پول و اعتبار و مدیران ارشد بانک مرکزی باید کاملا دگرگون شده و به جای افراد سیاسی، افراد متخصص و مسلط به جای آنها انتخاب شوند و استقلال آنها به رسمیت شناخته شود. باز هم به دلیل اهمیت تصمیمات این بانک و همچنین ماهیت عملکرد بینالمللی آن، توصیه میشود که یک یا چند اقتصاددان متخصص مسائل پولی بینالمللی نیز به عنوان مشاور ارشد رییس کل بانک مرکزی ایران انتخاب شوند. در چنین ترکیبی میتوان از بانک مرکزی انتظار تصمیمات علمی و درست و مطابق با منافع بلندمدت کشور و نه گروههای خاص داشت. نکته دیگر اینکه روسای بانک مرکزی ایران، مانند سایر سمتهای سیاسی، مشتاق پرحرفی و دیده شدن هستند و هر روز در رسانهها دیده میشوند. روسای بانکهای مرکزی کشورهای دیگر به ندرت در رسانهها ظاهر میشوند و معمولا هر چند ماه یکبار با بیانیهای از پیش تهیه شده، خط مشی پولی کشور را به زبان فنی بیان میکنند. رییس بانک مرکزی ایران خود را مانند یکی از مدیران سیاسی کشور میبیند که دایما در رسانههاست. شاید در هیچ کجای جهان به اندازه ایران رییس بانک مرکزی در رسانهها دیده نشود.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط