به چند دلیل: ۱- در شرایط فعلی اقتصادی ضروریست طبقه متوسط و کم درآمد جامعه در ایجاد رشد اقتصادی مشارکت داشته باشند و از رشد بهرهمند شوند. که به معنای ضرورت حرکت در مسیر رشد فراگیر اقتصادی است.
۲- ضروری است فقر ریشهکن شود و بیکاری در حد بیکاری طبیعی قرار گیرد. بنابراین مجددا حرکت در مسیر رشد فراگیر اقتصادی که راهحل اصلی برای ریشه کنی فقر و بیکاری است ضروری است.
۳- ضروری است از به وجود آمدن بازارهای غیرمتشکل پولی جلوگیری شود.
۴- ضروری است تعدیل در نرخ سود بانکی به صورت درونزا صورت پذیرد.
۵- ضروری است از طریق رونق اقتصادی و مبادلات تجاری مناسب بازار ارز تعدیل شود.
دستیابی به اهداف فوق مستلزم حرکت در مسیر رشد فراگیر اقتصادی است و حرکت در این مسیر مستلزم برخورداری از نظام بانکداری متناسب یعنی بانکداری فراگیر است. نظام بانکداریای که بتواند از طریق مشارکت دادن گروههای مورد اشاره در فرآیند رشد اقتصادی اقتصاد را مقاوم سازد.
این رویکرد در نظام بانکی کشور وجود ندارد. به همین دلیل هم با وجود داشتن برنامههای اقتصادی مناسب دستیابی به این برنامهها طبق انتظارات ممکن نمیشود. به اعتقاده بنده پیادهسازی و ساماندهی الگوهای بانکداری فراگیر اعم از الگوهای تامین مالی خرد، بانکداری اجتماعی و... به عنوان محوریترین برنامه بانک مرکزی میتواند در روشن کردن مسیر برای سایر اقدامات نیز بسیار موثر باشد.
به نظرم با وجود آنکه صحبتهای خوبی درمورد اهداف اقتصادی میشود ولی نظام بانکی و الگوهای تامین مالی در کشور با اهداف همخوانی ندارد و به همین دلیل است که در لایه سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا متناسب با اهداف حرکت نکردهایم.
وقت آن است که پیادهسازی بانکداری فراگیر در کشور جدی گرفته شود.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط