به تدریج با انقلاب صنعتی، صنعت چاپ، رواج مشاغل خدماتی، افزایش تحصیلات و عمومی شدن دانشگاه دایره نخبگان سیاسی از سطح زمینداران، اشراف، تجار، علمای مذهبی و نظامیان به سمت طبقه متوسط حرکت کرد.
دایره رایدهندگان نیز به طبقات پایین و زنان و به حاشیه راندهشدهها رسید. در چنین شرایطی پارلمان به قوه ملی اثرگذار و تنها مرجع قانونگذاری و نهاد مختار و سنگین و وزین در راستای نظارت و پرسشگری برای همه ارکان سیاسی تبدیل شد.
پارلمان دیگر مجلس شورا نیست، بلکه قوه مقننهای باشکوه و سنگین در اندازهای است که میتواند سایر قوا را متعادل و تنظیم و پاسخگو کند. برای اینکه مجلس اثرگذار باشد و ماشین حکومت تعادل خود را حفظ کند میتوان با تغییراتی کوچک از محلیگرایی و پوپولیسم که نمایانگر مجلس ضعیف است، دوری کرد.
۱-خالی نشدن ناگهانی مجلس: یکی از پیشنهادها به خالی نشدن ناگهانی مجلس اشاره دارد. میتوان تقویم انتخابات در کشور را به گونهای تنظیم کرد که هر دو سال یکسوم نمایندگان تغییر کنند. خالی شدن مجلس باعث عقب افتادن رویه قانونگذاری و نظارت از یکسو و حذف بسیاری از نخبگان باتجربه و سیاستمداران از چرخه میشود.
در شرایطی که همه نمایندگان بهطور ناگهانی در فرآیند انتخابات قرار بگیرند ماههای قبل و بعد از رایگیری در امور مقننه کشور وقفه ایجاد میشود و به خصوص اینکه افراد جدید برای یادگیری فرآیندها و کسب تجربه زمان زیادی لازم دارند.
۲-ارتباط نظام احزاب و نظام انتخابات: موضوع دیگر به نوع نظام انتخابات برمیگردد. هر چه نظام انتخابات دارای قاعدهای جدی و مشخص از رایدهندگان و انتخابشوندگان باشد و از سوی دیگر امکان مشارکت بالا را افزایش دهد وزن مجلس در معاملات سیاستگذاری افزایش خواهد یافت. یکی از راهکارهای مشارکت؛ نماینده داشتن همه اقشار و طبقات در جامعه است.
به عنوان مثال معلمان، کارگران، تجار، کشاورزان، علما و... در مجلس نماینده و سخنگو و مدافع داشته باشند. چنین امکانی مجلس را تنها نماینده طبقات بالا یا بخشی از بدنه طبقه متوسط نخواهد کرد. فعال شدن احزاب و ایجاد ارتباط میان نظام حزبی و نظام انتخابات میتواند مجلسی اثرگذار خلق کند.
۳-جغرافیای ملی انتخابات: موضوع سوم به جغرافیای انتخابات برمیگردد. مجلس اثرگذار منافع ملی کشور و مصالح عمومی شهروندان را دنبال میکند. اگر هر نماینده از جغرافیا و جمعیت کوچک انتخاب شود موضوعاتی که پیگیری خواهد شد در سطح محلی و نوعی از سیاست پوپولیستی دنبال خواهد شد.
هر چه جغرافیای انتخابات به سمت استانی شدن حرکت کند، موضوعات کشوری در مجلس بیشتر مطرح خواهد شد. گرایشهای فرقهای، قومیتی و سهمخواهیهای محلی که گاهی برنامههای توسعه و بودجه کشور و حتی عزل و نصب وزیران را تحتالشعاع خود قرار میدهد به علت آن است که عدالت جغرافیا و جمعیت در نظام انتخابات مغفول مانده است.
در اصلاح قانون انتخابات برقراری تناسب بین جغرافیا و جمعیت و سوق دادن حداقل بخشی از انتخاب نمایندگان به صورت استانی میتواند راهگشا باشد.
دکتر روحاله اسلامی
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط