🔻روزنامه تعادل
📍 چرا در دولت سیزدهم تورم افزایش یافت
✍️ مرتضی عزتی
آمارهای مرکز امار ایران نشان می‌دهد نرخ تورم در ایران در سال‌های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲ به ترتیب ۳۴,۸ درصد، ۳۶.۸ درصد، ۴۰.۲ درصد، ۴۵.۹ درصد . ۴۰.۷ درصد بوده است. این داده‌های رسمی نشان می‌دهد تورم در سال‌های دولت سیزدهم نسبت به سال‌های پیش از آن افزایش یافته است. این در شرایطی است که همزمان رشد اقتصادی نیز کاهش داشته است. افزایش تورم در این دوره به چند علت اصلی دارد که برخی از مهم‌ترین اینها اشاره می‌کنیم.

۱) بی‌شک یکی از مهم‌ترین علت‌های بالا رفتن تورم در ایران از سال ۱۳۹۷ خروج امریکا از برجام و تشدید تحریم‌ها بوده است. هر چند فشار این تحریم‌ها از زمان روی کار آمدن دموکرات‌ها در امریکا و فراهم شدن برخی زمینه‌های بین‌المللی صادرات نفت در پایان سال ۱۳۹۹ کاهش یافت، ولی تنها می‌توان گفت اثر آن کاهش یافته است. می‌توان گفت احتمالا اثر سیاست‌های دیگر اقتصادی نیز در این زمینه مهم بوده است که نگذاشته با وجود کاهش فشارهای تحریم، تورم در ایران کاهش یابد.
۲) یکی از عوامل مهم در سیاستگذاری، شناخت درست علمی و ابتنای سیاست‌ها بر پایه علم است. از آنجا که با آغاز به کار دولت سیزدهم، سکانداری بانک مرکزی به فردی با تخصص غیرمرتیط سپرده شد و ایشان نیز از افراد برجسته اقتصاددان در بانک مرکزی استفاده مناسب نکردند، نمی‌توان انتظار داشت سیاست‌های بانک مرکزی در این دوره چندان مبتنی بر دانسته‌های علمی معتبر بوده باشد. از این رو نباید انتظار داشته باشیم در این شرایط بهبود معناداری در سیاستگذاری و اثرات آن رخ داده باشد. شاید بتوان گفت یکی از علت‌های افزایش تورم در این دوره به همین موضوع باز می‌گردد.
۳) بر پایه نظریه‌های اقتصادی یکی از علت‌های تورم افزایش هزینه‌های تولید است. چند عامل در ایران موجب افزایش هزینه‌های تولید بوده است. بخشی از مواد اولیه تولید در ایران وارداتی است، با تحریم‌ها هزینه‌های تامین این مواد افزایش محسوس (حدود ۳۰%) داشته است. همچنین با افزایش نرخ ارزهای خارجی که در این سال‌ها به‌طور متوسط بیش از ۵۰% بوده است، هزینه تامین ارز برای مواد اولیه افزایش یافته است. افزون بر این، افزایش تورم جهانی به علت کرونا و جنگ روسیه و اکراین نیز بر هزینه‌های وارداتی اثر داشته است. افزایش هزینه‌های خدمات دولتی و مالیات که در سه سال اخیر بیش از تورم بوده است نیز عاملی برای افزایش هزینه‌های تولید بوده است. بی‌شک با این عوامل باید انتظار افزایش تورم داشت.

۴) سیاست‌های تورم‌زای پولی، سیاست‌های انبساطی بی‌رویه و بدون پشتوانه برای تامین مالی دولت و نیز ناترازی بانک‌ها برای تامین مالی دولت نیز موجب افزایش تورم شده است. با وجودی که رشد نقدینگی در سال‌های دولت سیزدهم کاهش یافته است، ولی نتوانسته است تورم سالانه را کاهش چندانی بدهد. اگر نقدینگی با سیاست‌گذاری درست، به افزایش سرمایه‌گذاری منجر شود، می‌توان انتظار داشت اثرگذاری آن بر تورم کمتر باشد، ولی از آنجا که بخش زیادی از رشد نقدینگی در سال‌ها ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ صرف تامین نیازهای مصرفی دولت شده است، باید انتظار داشت اثرگذاری آن بر تورم بیشتر از زمانی باشد که سهم سرمایه‌گذاری از افزایش نقدینگی بالا می‌رود. البته با تغییر ریاست بانک مرکزی و کاهش رشد نقدینگی، تورم در سال ۱۴۰۲ اندکی کاسته شده است، ولی با اجرای سیاست‌های کاهنده رشد اقتصادی.

۵) یارانه نقدی اساسا پول اضافه‌ای است که بر چرخه اقتصاد وارد می‌شود. هر گونه پول بدون ما به ازای تولید که به چرخه اقتصاد وارد شود به تناسب خود تورم ایجاد می‌کند. مگر سیاست‌های مناسبی برای مقابله با آن اجرا شود. افزایش یارانه‌ها در دولت سیزدهم و اجرا نشدن سیاست‌های متناسب با آن، احتمالا بر افزایش تورم اثرگذار بوده است.
۶) افزایش ۵۰ درصدی بودجه دولت همراه با کاهش هزینه‌های سرمایه‌ای و افزایش هزینه‌های جاری دولت نیز می‌تواند بر تورم اثر داشته باشد. کاهش نسبی سرمایه‌گذاری موجب کاهش ظرفیت تولیدی و افزایش هزینه‌های جاری موجب افزایش تقاضا می‌شود. در این شرایط می‌توان انتظار داشت، تورم ایجاد شود.

۷) افزایش شوک وار و یک‌باره نرخ ارز کالاهای اساسی در بهار سال ۱۴۰۱ از ۴۲۰۰ تومان به ۲۷ هزار تومان موجب افزایش هزینه‌های واردات کالاهای اساسی شد. این افزایش موجب بالا رفتن قیمت کالاهای اساسی و نیز هزینه تامین مواد اولیه برای بخش عمده‌ای از صنایع ایران در بخش کشاورزی و صنعت شد. در نتیجه آن تورم شدیدی ایجاد کرد به ‌طوری که تورم ماهانه خرداد این سال را به رکوردی در تاریخ تورم چند دهه ایران (یعنی در یک ماه بیش از ۱۰ درصد تورم) رساند.

۸) افزایش نرخ سود یا بهره بانکی که در سال ۱۴۰۲ رخ داد موجب افزایش هزینه‌های سرمایه‌گذاری تولیدی و کاهش صرفه تولید شد. در نتیجه امکان بهره مندی تولید از این منابع را کاهش داد. این اقدام موجب شد بخش بیشتری از منابع بانکی به تسهیلات دهی به بنگاه‌های واسطه‌گر مالی سوق پیدا کند و آنها نیز با افزایش هزینه‌های خود بر هزینه‌های واسطه‌گری بیفزایند و موجب افزایش قیمت‌های تمام شده شوند.

۹) افزایش سرایت‌پذیری نرخ‌ها از بازارهای مالی به بازارهای حقیقی نیز یک عامل موثر بر تورم است. در ایران به علت رهبری نرخ ارزهای خارجی و قیمت طلا، با افزایش قیمت آنها ف انتظارات به سرعت موجب افزایش قیمت‌های داخلی و در نتیجه افزایش نرخ تورم می‌شود.

باید توجه داشت که در سال ۱۴۰۲ تورم اندکی کاهش یافته است که بخشی از آن به سیاست‌های انقباضی پولی پس از روی کار آمدن رییس جدید بانک مرکزی در پایان سال ۱۴۰۱ بوده است.

باید توجه داشت که برخی از عواملی که گفته شد به دوران دولت سیزدهم محدود است، ولی برخی از عوامل زمینه‌های بلندمدت‌تری دارند، ولی با این وجود در این دولت نیز وجود و تداوم داشته‌اند. در نتیجه می‌توان گفت از علت‌های افزایش تورم در این دولت بوده‌اند. نکته مهم دیگر نیز اینکه اینها عوامل اثرگذار بر تورم در این سال‌ها بوده‌اند، برخی اثرگذاری بیشتر و برخی اثرگذاری کمتر داشته‌اند. با برطرف کردن تنها یکی یا برخی از اینها نیز ممکن است تورم را کاهش ندهد، زیرا ممکن است همزمان عامل یا عوامل دیگری موجب افزایش تورم شوند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 پایبند به عهد قدیمی
✍️ دکتر علیرضا بختیاری
روز شنبه هرکدام از دو نامزد انتخابات که به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب معرفی شود، با چالش‌های زیادی روبه‌رو است که از سال‌ها پیش، گریبان اقتصاد ایران را گرفته است و هر روز که می‌گذرد بر عمق و گستره آن افزوده می‌شود.
این ابرچالش‌ها، طیفی از مسائل زیست‌محیطی، ناترازی‌های انرژی، کسری بودجه دولت، افول درآمد و مصرف خانوار، ناترازی نظام بانکی و بحران صندوق‌های بازنشستگی را شامل می‌شود که هرچه زمان بگذرد، حل‌وفصل آنها دشوارتر و پر هزینه‌تر خواهد شد.

در عین حال دو شاخص کلیدی یعنی نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی که در یک دهه گذشته روندی به مراتب نگران‌کننده‌تر از دوره‌های گذشته را به ثبت رسانده‌اند، برآمده از همین چالش‌ها هستند. در واقع مشکلات و چالش‌ها مشخص و معین است و البته، کم و بیش راه‌حل‌های مورد اجماع کارشناسان در این حوزه‌ها نیز معلوم است.

روزنامه و گروه رسانه‌ای دنیای‌اقتصاد بنا بر وظیفه ملی خود، بر آن است که چون گذشته، توصیه‌های کارشناسی و راه‌حل‌های هر یک از چالش‌هایی را که اقتصاد ایران با آن دست به گریبان است به سمع و نظر سیاستگذاران برساند.

اگرچه برای آحاد اقتصادی اهمیت دارد که چه کسی رئیس‌جمهور آینده ایران شود، اما این امر تغییری در ماموریت گروه رسانه‌ای دنیای‌اقتصاد ایجاد نمی‌کند و ما مثل دو دهه گذشته همچنان بر اصول قبلی خود پایبند هستیم.

ما از هر سیاستی که مبتنی بر راهکارهای علمی باشد، حمایت می‌کنیم و در عین حال هر اقدامی را که منجر به تعمیق ابرچالش‌های اقتصاد ایران می‌شود، مورد نقد قرار خواهیم داد. این رویه دنیای‌اقتصاد در دو دهه گذشته بوده است و در چهار سال آینده، همچنان به آن پایبند خواهیم ماند.

ارتقای رفاه شهروندان از طریق تضمین آزادی‌های فردی، احترام به حقوق مالکیت، برانداختن رویکردهای دستوری، کاهش موانع بوروکراتیک و پشتیبانی از بخش خصوصی، جزو اصولی هستند که ما در دو دهه گذشته به آنها پایبند بوده‌ایم و این رویکرد فارغ از آنکه چه کسی در آینده نزدیک، بر مسند قدرت اجرایی کشور بنشیند، همچنان ادامه خواهد یافت.

ما معتقدیم حل معضلات اقتصادی کشور نیازمند رسانه‌هایی ا‌ست که تمام‌قد از کیان علم، بدون توجه به حب و بغض‌های سیاسی دفاع کنند و با ادبیاتی درخور، ابزارهایی را که می‌توان با آن به سمت برطرف کردن چالش‌ها حرکت کرد، به تصمیم‌گیرندگان معرفی کند.

تلاش برای آگاهی‌بخشی عمومی و انتقال درک کارشناسانه از موضوعات، وظیفه دیگری است که گروه رسانه‌ای دنیای‌اقتصاد برای کمک به دولت، از آن دریغ نخواهد کرد؛ در عین حال که ما همواره تریبون بخش خصوصی کارآمد خواهیم بود؛ بخش خصوصی‌ای که چشمش نه به رانت‌ها و امضاهای طلایی دولت، بلکه اتکایش به نوآوری و قدرت رقابتی است که از دل آن‌ زاده می‌شود و حاضر است با بنگاه‌ها و شرکت‌های دیگر در چارچوب بازار رقابت کند.

ما انتقال‌دهنده حرف‌ها و گلایه‌های آنان از زنجیر مشکلاتی خواهیم بود که بعضا دولت و بوروکراسی عریض و طویل آن به پای آنان بسته است؛ چراکه اعتقاد داریم در یک اقتصاد آزاد رقابتی و بدون مداخله دولت، هر بنگاه به‌واسطه ارزش افزوده‌ای که برای اقتصاد و شهروندانش به ارمغان می‌آورد، زنده خواهد بود و ماندگاری‌اش به نفع رفاه شهروندان است، نه چون بنگاه‌های شبه دولتی که به‌واسطه رانت و انحصاری ساختن بازار توسط دولت روزگار می‌گذرانند و وبال گردن ایرانیان هستند.
این نقش و مسوولیت ملی دنیای‌اقتصاد در آینده نیز با هر انتخابی از سوی مردم، ادامه خواهد یافت و ما بر عهد قدیمی خود با مخاطبان در جهت ترویج علم و کمک به توسعه و آبادانی ایران عزیز پایبند خواهیم بود.


🔻روزنامه کیهان
📍 تکمیل بدرقه‌ شهیدان خدمت
✍️ عباس شمسعلی

فردا مرحله نهائی چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار و با حضور و اعلام نظر مردم از طریق صندوق‌های رای، تکلیف انتخاب رئیس‌جمهور جدید کشورمان مشخص خواهد شد. در روزهای اخیر و پس از برگزاری دور اول انتخابات، تنور رقابت و تلاش کاندیداهای نهائی برای جذب آرای مردم گرم‌تر از قبل شده است.
در این میان اما آنچه فضا را نیازمند واکاوی دقیق کرده و اهمیت تصمیم‌گیری درخصوص حضور در انتخابات و دادن رای آگاهانه را دوچندان می‌کند، غبارآلودگی و شاید به عبارتی بمباران سنگین تبلیغات منفی است. از یکسو دشمنان همیشگی و معاندان و رسانه‌های ضد انقلاب بر حضور نیافتن مردم پای صندوق‌های رای یعنی محروم کردن خود از اظهارنظر مؤثر و مشارکت در تعیین سرنوشت تاکید دارند و از سوی دیگر برخی فعالیت‌های به ظاهر تبلیغی اما در واقع تخریبی در عرصه رقابت مشاهده می‌شود.
تکلیف با تلاش همیشگی معاندان برای تضعیف مشارکت معلوم است، قطعاً آنها نه امروز و نه هیچ زمان دیگری هرگز خیرخواه و دلسوز واقعی کشور و مردم ما نبوده؛ نیستند و نخواهند بود. این جماعت تاکنون هر آنچه در توان داشته‌اند برای دشمنی با مردم و این کشور به کار گرفته‌اند و همواره در سمت دشمنان این نظام و کشور، آنها که خصمانه با تحریم، جنگ تحمیلی، ترور مردم و مسئولان و دانشمندان کشورمان و... در دشمنی با این مردم و کشور سنگ تمام گذاشته‌اند ایستاده‌اند. با این وصف، نباید با تردید در مشارکت انتخاباتی باعث گستاخی و دلگرمی این دشمنان شد.
البته نباید فراموش کرد که وقتی میزان مشارکت در انتخابات در حد مطلوب یا مورد انتظار نیست، نباید این موضوع را به زاویه داشتن تام و تمام آن بخش از جامعه که در انتخابات شرکت نکرده‌اند با نظام و انقلاب تفسیر کرد.
دیروز رهبر انقلاب در دیدار تولیت جدید، مدیران و جمعی از اساتید مدرسه عالی شهید مطهری؛ میزان مشارکت در مرحله اول انتخابات را کمتر از حد توقع و خلاف پیش‌بینی‌ها خواندند و گفتند: «این مسئله عللی دارد که اهل سیاست و جامعه‌شناسان آنها را بررسی می‌کنند.»
ایشان تصور برخی‌ها را مبنی بر اینکه هر کسی در مرحله اول رأی نداده مخالف نظام است، صد در صد اشتباه خواندند و گفتند: «ممکن است عده‌ای، از برخی مسئولان و یا حتی نظام اسلامی خوششان نیاید همان‌گونه که آزادانه این حرف‌ها را می‌زنند اما این ذهنیت که هر کسی رأی نداده متصل به این افراد و این طرز فکر است کاملاً غلط و اشتباه است. خیلی‌ها مشکل و کار و گرفتاری دارند و یا به علل دیگر در رأی‌گیری شرکت نکردند که ان‌شاءالله در مرحله دوم اجتماع مردم پای صندوق‌های رأی، شوق‌انگیز و مایه‌ آبروی نظام باشد.»
نباید فراموش کرد که قاطبه مردم عزیز و هوشیار این کشور بارها و بارها در عرصه‌ها و صحنه‌های مختلف، دلبستگی و حمایت خود از این نظام و انقلاب را به نمایش داشته‌اند که نمونه اخیر و حماسه‌ساز آن بدرقه و تشییع پیکر رئیس‌جمهور شهید و شهدای همراه ایشان بود که در چند شهری که میسر شد از همه اقشار و با انواع تفکرات و ظاهرها و حتی کسانی که شاید در انتخابات گذشته به شهید رئیسی رای نداده بودند هم حضور پیدا کرده بودند، چرا که تلاش خستگی ناپذیر تا پای جان و صداقت رئیس‌جمهور شهید در عمل به وظایف و وعده‌ها را به عینه دیده بودند.
از دست دادن چنین رئیس‌جمهوری بی‌شک خسارت و صدمه‌ای بزرگ برای کشور محسوب می‌شود که شاید همچنان بتوان آثار این موضوع را در مردمی که هنوز پرواز بی‌بازگشت خدمتگزار صدیق خود را باور نکرده‌اند مشاهده کرد. مردم خدمتگزاری را از دست دادند که تلاش و سختکوشی او را مایه دلگرمی و امیدواری می‌دانستند.
موضوعی که رهبر انقلاب نیز در دیدار با مردم در روز عید غدیر امسال مورد تاکید قرار داده و فرمودند: «ما در این کشور خیلی امکانات داریم؛ البتّه بعضی از این امکانات طبیعی است، بعضی‌ در این سال‌های بعد از انقلاب به مرور به وجود آمده و تولید شده، لکن دولت‌ها در استفاده‌ از این ظرفیّت‌ها یک جور نبودند؛ بعضی از دولت‌ها واقعاً از این ‌همه ظرفیّت استفاده نکردند؛ بعضی از دولت‌ها استفاده کردند، بعضی‌ هم خوب استفاده کردند. این دولت سیزدهم از دولت‌هایی بود که از این ظرفیّت‌ها خوب استفاده کرد. اگر این دولت ادامه پیدا می‌کرد، بنده احتمال زیاد می‌دهم که بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی حل می‌شد.»
اما این راه و حرکت قطار اجرائی کشور متوقف نخواهد ماند و باید با تلاش و حضور همگانی این مسیر رو به جلو را با موفقیت در پیش گرفت و حرکت کرد.
اکنون در آستانه برگزاری دور دوم و نهائی چهاردمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دو موضوع مهم از سوی مردم عزیز باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. نخست آنکه مردمی که همواره در عرصه‌های مختلف وفاداری و علاقه خود را به این نظام و به این سرزمین مقدس نشان داده و مردانه در برابر دشمن و مقاصد شوم او ایستاده‌اند، امروز شرکت با شکوه در انتخابات را باید همچون پاسداریِ آن جوان غیور مرزبان در نقطه صفر مرزی، یا سلحشوری آن دیده‌بان همیشه هوشیار صحنه جنگ نظامی و دفاع از میهن بدانند و با خود بیاندیشند که همچنان که یک لحظه غفلت یک مرزبان یا رویگردانی دیده‌بان از صحنه جنگ دشمن را به طمع انداخته و برای کشور خسارت به بار می‌آورد، تردید برای شرکت در انتخابات یا حضور نیافتن پای صندوق‌های رای، به دلایل مختلف برای کشور ایجاد مانع و مشکل می‌کند، قطعاً هیچ ایرانی وطن دوست و هیچ انقلابی ‌وفادار به آرمان‌های مقدس این نظام راضی به بروز مشکل و مانع برای کشور نخواهد شد.
از سوی دیگر اکنون که تنها یک اربعین از عروج شهدای خدمت می‌گذرد و هنوز مردم خود را عزادار خدمتگزاران صادقشان می‌دانند، نیاز است برای برافراشته نگه داشتن عَلَم خدمت و تحقق اهداف بلند آن شهیدان خوش عاقبت، با انگیزه و پر شکوه در میدان انتخابات حاضر شد تا راه نیمه تمام آن عزیزان را به سامان رساند. این حضور ادامه ناکام گذاشتن طمع دشمن پس از شهادت رئیس‌جمهورمان است، آنجا که دشمنان دل به ایجاد تزلزل در کشور بسته بودند اما از یکسو حضور حماسی مردم قدرشناس در بدرقه شهیدان خدمت و از طرف دیگر مدیریت قوی برآمده از استحکام پایه‌های نظام، در سخت‌ترین شرایط خواب خوش دشمن را تبدیل به کابوس کرد.
امروز هم شرکت در انتخابات ادامه همان مسیر ناکام گذاشتن دشمن و تکمیل حماسه حضور است، آنچنان‌که رهبر انقلاب در مراسم سالگرد امام راحل(ره) فرمودند: «این حماسه‌ انتخابات، مکمّل حماسه‌ بدرقه‌ شهیدان است؛ این کار مکمّل کاری است که قبلاً در بدرقه‌ شهیدان کردید. ملّت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیده‌ بین‌المللی، منافع خودش را حفظ کند و عمق راهبردی خودش را تثبیت کند و ظرفیّت‌ها و استعدادهای طبیعی و انسانی خودش را به مرحله‌ بُروز و ظهور برساند و کام مردم را شیرین کند و همچنین بتواند حفره‌ها و رخنه‌های اقتصادی و فرهنگی را پُر کند، احتیاج دارد به یک رئیس‌جمهور فعّال، پُرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب.»
نکته دیگر اینکه در ابتدا اشاره شد؛ در این انتخابات از یکسو شاهد تلاش دشمنان و معاندان وابسته به دشمن برای اثرگذاری روی میزان مشارکت بودیم و هستیم و از سوی دیگر در جریان تبلیغات و برنامه‌های انتخاباتی، برخی فعالیت‌های به ظاهر تبلیغی اما در واقع تخریبی را مشاهده کردیم که اینها هرچند به ظاهر مانعی برای مشارکت اثرگذار و تصمیم آگاهانه مردم است اما مردم ان‌شاءالله در انتخابات فردا نشان خواهند داد که نه اسیر تلاش دشمن برای بازماندن از حق تعیین سرنوشت خود خواهند شد و نه بمباران مسموم تبلیغات منفی برخی که عرصه رقابت را نه عرصه‌ای برای تبلیغ و ارائه راهکارها و برنامه‌ها بلکه عرصه‌ای برای تخریب غیراخلاقی و به هر وسیله رقیب و غبارآلود کردن فضا برای سخت کردن تشخیص صحیح و پوشاندن ضعف کاندیدای خود کرده‌اند، مانع انتخاب آگاهانه آنها می‌شود.
اکنون هر تصمیم و رای ما بر سرنوشت کشور در حداقل چهار سال آینده و در آینده فرزندانمان اثر خواهد داشت. پس باید با حضور حماسی پای صندوق‌های رای و ناکام گذاشتن دشمن و تصمیم آگاهانه و انتخاب صحیح و فراتر از غبارهای مسموم تبلیغاتی، علاوه‌بر بهره‌مند شدن خود از برکات یک تصمیم درست، دین خود را به کشور و فرزندان و آیندگانمان ادا ‌نماییم و به شهیدان خدمت اطمینان دهیم که راهشان ادامه خواهد داشت.
هر کدام از کاندیداهای محترم نیز رای اعتماد مردم را به دست آورد باید متواضعانه با تأسی به رئیس‌جمهور شهیدمان خود را وقف خدمت به این مردم بی‌نظیر و وفادار نماید.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 بهترین انتخاب برای بهتر زیستن
✍️ سید مسعود رضوی
فردا روز مهمی است. باید از پهلوی رخوت به جانب مسئولیت برویم و هرآنچه از دستمان می آید برای وطن و مردم انجام دهیم، ولو با برداشتن سنگریزه ای از راه عبور، زیرا انتخاب رئیس جمهور می تواند کار مردم را سهل کند یا دشوار! معیشت خلق را تنگ کند یا بر روزی و شادی آنان بیفزاید؛ می تواند به مردم آرامش و قوت قلب دهد یا هر روز بخروشد و دشمن تراشی کند؛ می تواند مایه عزت باشد و خوبرو خوش سخن باشد یا درشتگو و ناگوار! به هرحال او نماد ملتی است که رای داده و امید بسته اند. باید گره از کار فروبسته بگشاید و برای مردم خویش نمونه نیکی و راستگویی و محبت و کارگشایی باشد. که این سنت نیاکان ما بوده است:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش به در می برد ز موج
وین جهد می کند که بگیرد غریق را
فردا روز گشایش است و شنبه روز شادی و آرامش، که ان مع‌العسر یسرا...، به مردم و میهنی که در طول هزاره ها دوام آورده و الهام بخش بوده است باید امید بست و این یک شعار نیست، یک استناد تاریخی و فرهنگی است. از خرمشهر و اهواز تا تربت و کاشمر، از زابل و زاهدان تا ارومیه و تبریز، از بندر عباس و چابهار تا ساری و رشت و انزلی، همه در یک مسیر گام می زنند و کام می گیرند. باید باز هم با عزت و ثروت و فرهنگ و امنیت، آینده را معماری کنیم.
هیچکس را نمی شناسیم که زمین نخورده باشد و تلخی نچشیده باشد، اما باید برخاست و به راه ادامه داد و تاریخ آموزگار ما بوده است:
این خط جاده ها که به دنیا نوشته‌اند
مردان رفته با قلمِ پا نوشته اند
در سالها و دهه‌های اخیر اتفاقات ناگوار افتاد. بدتر از همه این بود که به جای رشد طبقه متوسط و پیوستن طبقات نابرخوردار یا کم‌برخوردار، به طبقه متوسط و دولتمند، متوسطین به سرازیری فقر افتادند و بر نداری و نابرابری چنان افزوده شد که با وجود این همه زمینه و ثروت باورکردنی نیست. فرصتها به باد رفت و مشکلات افزون شد. مقام و مرتبه ایرانی این نبود. درد دلها بسیار است و این شمه‌ای است که بارها گفته شده است.
نمی خواهم یک روز قبل از انتخابات گلایه کنم. اما ناچارم مسئولیت عظیم ریاست جمهور ایران را دوباره بازگویم. او هزارها مدیر را برمی گزیند و نظام تولید و توزیع کالا و انرژی و بانکداری پول کشور را تنظیم می کند. رئیس دولت به عنوان نماینده کشور به سازمان ملل می رود و سخنرانی می کند. او منصوب کنندۀ صدها سفیر کشور ماست. او ریاست دانشگاه‌ها را از طریق وزیر علوم انتصاب می کند و نظام بهداشت و دارویی را سامان می دهد. او مدیریت راه و جاده و پروژه های بزرگ را در اختیار دارد. او باید بتواند با ملتش سخن بگوید و مردم باید صدق و راستی را از کلامش بفهمند.
نگوییم برای بدتر نشدن رای می دهیم. بگوییم برای ساختن و بهتر زیستن رای خواهیم داد. زیرا می خواهیم اینجا بمانیم و زندگی کنیم و خوب زندگی کنیم. پس برای بهتر زیستن باید بهترین انتخابها را داشت، وگرنه خودکرده را تدبیر نیست.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 فردای انتخابات چه می‌شود؟
✍️ بنیامین نجفی
جمعه ۱۵ تیر‌ماه دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار و سرانجام بعد از یک مارتن طولانی رییس دولت چهاردهم با رای مردم انتخاب می‌شود. اما جدا از بحث‌های سیاسی و جناحی که این روزها بسیار داغ است، احتمالا سوال بسیاری از نخبگان و همینطور عموم مردم این است که قرار است برای اقتصاد کشور و معیشت مردم چه اتفاقی بیفتد؟

واقعیت این است که در اقتصاد چیزی به عنوان معجزه وجود ندارد و عصای جادویی در کار نیست که با یک حرکت تمام مشکلات نیست و نابود شود. مشکلات اقتصادی اساسا از جنس روندهایی است که در بلندمدت به ساختار‌ها تحمیل می‌شود و حتی به‌گونه‌ای نیست که برخی از آنها ظرف یک دوره ریاست‌جمهوری چهار ساله به طور کامل قابل حل کردن باشد. می‌توان به لیست بلند‌بالایی از این دست چالش‌ها اشاره کرد. چالش‌ها و ابرچالش‌هایی مثل تورم مزمن، رشد اقتصادی پایین، تداوم تحریم‌ها، چالش‌های محیط‌زیستی و بحران آب، فقر مطلق و نرخ بیکاری دو رقمی مشکلاتی نیستند که فردای انتخابات قابل حل باشند. تنها اتفاقی که در روز شنبه می‌تواند رخ دهد واکنش فضای کلی اقتصاد به انتخاب مردم است. اینکه آیا اقتصاد خود را برای روند رو به اصلاح و بهبود آماده خواهد کرد یا اینکه همچنان در حال و هوای برزخی و بلاتکلیفی باقی می‌ماند؟ در حقیقت مهم‌ترین اتفاق ترسیم یک چشم‌انداز است؛ چشم‌اندازی که می‌تواند به سمت امیدواری به طرف حل مساله برود یا اینکه به حرکت در وضعیت موجود ادامه دهد و حتی امیدهای اندک هم برای حل مسایل از میان جامعه اقتصادی کشور رخت بربندد. اگر قرار است مشکلی مثل تورم حل شود ابتدا باید این باور در میان اکثریت شکل بگیرد که مسوولان، متولیان و سیاستگذاران توان حل این مشکل را دارند. تا زمانی که جامعه به این باور نرسد و سرمایه اجتماعی دولت در یک میزان حداقلی به سر ببرد، عملا راه برون‌رفتی از چالش‌های اقتصادی وجود نخواهد داشت. اتفاقی که به اشکال مختلف در سالیان اخیر رخ داده است. به طوری که بخش قابل‌توجهی از مردم از حل مشکلات‌شان توسط دولت و مسوولان اقتصادی تا حدود زیادی قطع امید کرده‌اند و صرفا تبدیل به تماشاگر شده‌اند و دیگر حتی مطالبه‌ای هم برای جلوگیری از خسارت‌ها نمی‌کنند. جامعه ایران نیاز به یک بازیابی و تعریف جدیدی از رابطه ملت و دولت دارد. اکثریت مردم باید باور کنند که مشکلات قابل حل است و برای آنها راه‌حل وجود دارد. همانطوری که در مقاطعی از تاریخ چهار دهه اخیر فضاهایی برای حذف موانع و رفع چالش‌ها به واسطه سیاست‌های درست به وجود آمد. امروز باید دولتی در مصدر امور قرار بگیرد که توانایی ایجاد یک اجماع در دو سطح نخبگانی و عمومی را داشته باشد و افرادی را به کار بگیرد که به رویکردهای علمی اعتقاد داشته باشند. چهار سال پیش‌رو مهم‌ترین فرصت برای احیای سرمایه اجتماعی جامعه است؛ سرمایه اجتماعی که می‌تواند در خدمت حل مسائل اقتصادی و حتی غیر اقتصادی قرار بگیرد. برخلاف برخی تصورهای رایج، هیچ وضعیتی در عرصه عمومی و اجتماعی ابدی نیست و همه چیز به کنش‌ها و رفتارهای جامعه از یک‌سو و سیاستمداران از سوی دیگر بستگی دارد. تاریخ و وقایع پیرامونی ما مسیر خطی ندارد و مدام دچار تغییر و تطور هستند. اگر تاریخ یک درس برای ما داشته باشد، آن یک درس همین است؛ باور به تغییر در جهت بهبود و اصلاح و باور به نیروی جامعه که می‌تواند دست‌کم زمینه را برای ترمیم اشتباهات و بازسازی روندهای غلط ایجاد کند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 فقط مردم می‌‌توانند به فریاد خود برسند
✍️ جعفر گلابی
چند روز پیش یکی از دوستان، پیامی اعتراضی برای بنده فرستاده بود که چرا باید این همه بنویسیم و بگوییم و گاهی تا خواهش پیش برویم که قهر‌کنندگان از صندوق‌های رای روز جمعه بیایند و رای بدهند؟ بگذاریم رقیب آقای دکتر پزشکیان رییس‌جمهور شود تا همه کاملا متوجه شوند که فرصت‌ها چگونه از دست می‌روند و خسارت‌ها و هزینه‌های یک عصبانیت و تصمیم از روی احساسات منفی تا چه حد می‌تواند بر تمام شوون کشور اثر بگذارد و زندگی‌ها را زیر فشار مضاعف ببرد.البته منطق این سخن چندان بیراه نیست ولی چگونه می‌توانیم احوال نامناسب کشور و اوج مشکلات مردم را ببینیم و به بدتر شدن اوضاع رضایت دهیم؟ تا کی می‌توانیم تورم بالای ۴۰ درصد را تحمل کنیم و خوف صعود جهشی آن تن‌مان را نلرزاند؟ مگر اختلاس‌ها و مفاسد اقتصادی امان می‌دهند؟ هنوز از انواع سلطان‌های مالی عبور نکرده‌ایم که گم شدن دکل‌های نفتی تکان‌مان می‌دهد، دکل‌ها را که فراموش کنیم، چای دبش از راه می‌رسد و رقم‌هایی نشان می‌دهد که انسان یا باید باور نکند یا اگر معنای دقیق آن و پیامدهایش را بفهمد راهی جز میخکوب‌شدگی پیدا نمی‌کند و چه بسا زن یا مردی این خبر را بفهمد و از غصه جان بدهد و هیچ کس نتواند او را سرزنش کند! کاندیدای ریاست جمهوری با افتخار اعلام می‌کند که ما موفق شدیم از چین اتوبوس بخریم! و البته معلوم نمی‌کند که چقدر نفت با تخفیف داده‌ایم؟ در همه جای دنیا این فروشنده‌ها هستند که منت خریدار را می‌کشند ولی ما گران می‌خریم و به خریدمان مباهات کرده و جزییات موضوع را محرمانه اعلام می‌کنیم! و هیچ کس هم نمی‌پرسد که خرید اتوبوس چرا باید محرمانه باشد؟ چرا باید تحریم‌ها همه مراودات ما را تحت فشار خود قرار دهند و تازه عده‌ای پیدا شوند و بگویند که تحریم‌ها نعمتند؟! منابع آبی کشور به ‌شدت کاهش پیدا کرده‌اند و جنگل‌ها می‌سوزند و بیماران برای داروهای خاص به زحمت طاقت‌فرسا دچارند و با همه این احوال عده‌ای وضع موجود را فقط دارای مشکلات کوچک می‌دانند که با افکار ماورایی خود چند شبه آنها هم برطرف می‌شوند! کاش مردم ما میان انتخاب‌های سخت قرار نمی‌گرفتند. میان دو نامزد انتخاباتی فاصله از زمین تا آسمان نبود.یکی سوار بر اسب خیالات خود تحریم‌ها را کوچک فرض نمی‌کرد و قطعنامه‌های کمرشکن برای‌مان به ارمغان نمی‌آورد.کاش معضل عظیم نرخ بنزین جلوی راه‌مان نبود که هر سویش را بگیری خسارات بنیان‌کن به همراه دارد. کاش گوش دادن به مناظره‌های ریاست‌ جمهوری در امریکا برای ما هم یک تفریح به شمار می‌رفت و مردم‌مان درلابه‌لای کلام کاندیداها تاثیر بر سرنوشت خود را جست‌وجو نمی‌کردند.کاش همه روستاهای‌مان از آب لوله‌کشی برخوردار بودند و وقتی یک خبرنگار از مادری سوال می‌کند چه می‌خواهید؟ با فریاد نگوید: اوو، اوو، اوو (آب، آب، آب). آیا می‌توانیم تصور کنیم که اگر در روستایی در خوزستان با دمای ۵۰ درجه آب نباشد، یعنی چه؟

چند روستای‌مان با تانکر آبرسانی می‌شوند؟ آیا می‌دانیم معلولان‌مان در این وانفسای محشرگونه چگونه زندگی می‌کنند؟ آنها که دو و حتی ۳ معلول در خانه دارند آیا چیزی جز رنج از زندگی را دریافت می‌کنند؟

کاش بیکاری و اعتیاد و طلاق اعداد معمولی نشان‌مان می‌دادند و کاش واقعا فرق چندانی نمی‌کرد که چه کسی به مقر ریاست‌جمهوری در پاستور برود؟ هیچ کس نمی‌تواند زجه مادری که دخترش دستگیر شده است را فراموش کند که فریاد می‌زد دخترم مریض است! آری برای خیلی‌ها فرق نمی‌کند که چه کسی پاستورنشین باشد یا دوست دارند که اتفاقا نابلدی به آنجا رود و همه معضلات گفته شده تشدید شوند تا جامعه منفجر شود و اینان راهی به سوی حاکم شدن پیدا کنند.

برای هر دلسوزی حتی اگر یک فرماندار کاربلد و مردم‌دار مسوولیت پیدا کند، مهم است و برای هر بی‌مسوولیتی رییس‌جمهور هم از میان بهترین‌ها انتخاب شود، ارزشی ندارد. پاسخ من به آن دوست معترض این بود که آیا وقتی این چیزها را می‌بینیم ممکن است که ساکت بنشینیم و وحشت بدتر شدن اوضاع تمام وجودمان را نگیرد؟ بدون هیچ اغراق و تعارفی ما گیر کرده‌ایم و راهی جز تلاش برای بهتر شدن نسبی اوضاع نداریم.قطعا هیچ کس دوست ندارد یک ساعت استدلال کند تازه توهین و بی‌احترامی بشنود.این روزها کسانی که در جزییات مسائل سیاسی کشور هستند حنجره‌شان به درد آمد بس که واقعیات تکان‌دهنده را باز گویند و معدودی از دوستان که گاهی از دور نگاهی به سیاست می‌اندازند، احترامی برای همه دانستنی‌های اهل فن نمی‌گذارند.تا شب گذشته فعالیت‌های انتخاباتی به اوج خود رسیدند و متاسفانه خبرهایی از تخلفات و بی‌اخلاقی‌های ناموجه به گوش می‌رسد که بعضا گسترده و نگران‌کننده هستند.اگرمردم پای صندوق‌های رای بیایند همه این نگرانی‌ها تبدیل به شوق و امید و ابتهاج می‌شود و اگر نیایند موفقیت از آن کسی است که امکانات گسترده دارد و از زمین و آسمان برایش کمک می‌رسد. گفتنی‌ها را گفتیم، می‌ماند تصمیم مردم که آیا صلاح خویش را در نظر می‌گیرند و دانشمند پزشک و خاکی و مردم‌دار را راهی پاستور می‌کنند یا سایه‌نشین‌ها را ترجیح می‌دهند و به سوی آینده‌ای مبهم رهسپار می‌شویم؟


🔻روزنامه شرق
📍 دوگانگی امر سیاست و نیاز به درمان
✍️ علی دهقان
انتخابات ریاست‌جمهوری ایران فارغ از نتیجه‌ای که خواهد داشت، می‌تواند به‌عنوان یک تجربه بزرگ برای بازسازی امر سیاست- مشارکت از سوی صاحب‌نظران، اندیشمندان و نهادهای پژوهشی (دولتی و غیردولتی) استفاده شود. واقعیت آن است که در کشورهایی نظیر ایران که مشارکت شهروندان در ساخت بنای مشروعیت به‌عنوان یک مؤلفه تأثیرگذار بررسی می‌شود، قطعا باید مشارکت‌نکردن یا فقدان مشارکت مطلوب، آنالیز و واکاوی شود. این یادداشت را می‌شد روز شنبه و بعد از اتمام انتخابات منتشر کرد اما ترجیح دادم ‌ یک روز قبل از برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری آن را منتشر ‌کنم تا میثاقی باشد از سوی یک رسانه عمومی با هر دو نامزدی که می‌خواهند فردا منتخب مردم باشند. چند سالی می‌شود نمودار مشارکت انتخاباتی در ایران از نقطه اشباع عبور کرده است و در سراشیبی حرکت می‌کند. به گمانم دلایل این اتفاق را نیز همه می‌دانیم. یا ست‌کم همه افرادی که به‌عنوان کارشناس یا کنشگری سیاسی و اجتماعی در ایران زندگی می‌کنند، به‌خوبی می‌دانند که چرا باید یک مرتبه ۶۰ درصد در فرایند انتخاب ریاست‌جمهوری چهاردهم شرکت نکنند. عادی‌ترین یا دورترین شهروندان از ساده‌ترین تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی نیز در‌این‌باره به نکته‌هایی اشاره می‌کنند که همه آنها می‌توانند تا حد زیادی صحیح باشند. در اینجا قصد ندارم دوباره به آن دلایل اشاره کنم، بلکه می‌خواهم خیلی واضح از وجود عناصر نامتوازن سیاسی سخن بگویم. از سوی دیگر با این وضعیتی که وجود دارد، هم‌زمان شاهد مشارکت ۴۰‌درصدی و گاهی تجمعات مدنی برای حمایت از نامزدهای ریاست‌جمهوری هستیم که بشخصه اسم آن را می‌گذارم کورسوی امید که نمی‌گذارد حداقل در شکل، امر سیاست در ایران از مشارکت، فاصله معناداری را نشان دهد. به عبارتی ما با دو موقعیت سیاسی و شهروندی مواجه هستیم؛ جامعه‌ای ۶۰‌درصدی که رأی نمی‌دهند و یک جامعه ۴۰‌درصدی که به مشارکت اهمیت می‌دهند و در میان آنان شور و شوق انتخاباتی نیز در حد ایونت‌های مختصری شکل می‌گیرد. این ترازوی شاید نامتعادل هرچه هست، تصویر موجود امر سیاست در ایران و ارتباط آن با جامعه انسانی کشور (یا منابع انسانی کشور) است. رئیس کابینه چهاردهم هر چهره‌ای که باشد، با این نوع تعادل ایرانی چه خواهد کرد؟ چه پرسش‌هایی را برای شناخت ماهیت این اتفاق در امر سیاست‌ورزی و مشارکت کشور طراحی کرده است؟ آیا دولتمردان بعد از دولت‌شدن به این امر واقف خواهند بود که بین مشارکت به‌عنوان اصیل‌ترین تعامل مردمی در امر سیاست با توسعه رابطه نزدیکی وجود دارد؟ اگر پذیرفته‌اند، برای جبران این فقدان تعادل مطلوب چگونه می‌خواهند فعالیت‌های عملیاتی را تعریف، تبیین و اجرا کنند؟ واقعیت آن است که قطعا برخورد با چنین عارضه‌ای، به قصد اصلاح آن نیاز به اندیشه‌ای دارد که قادر به بسط گفت‌وگو و گسترش همزیستی مولد بین شهروندان از همه طبقات مختلف باشد. در غیر این‌صورت چگونه می‌شود این عارضه را به فرصتی برای بهبود مستمر امر مشارکت و سیاست‌ورزی تبدیل کند. نامزدهای ریاست‌جمهوری هر‌کدام به‌نوعی درباره شکست توازن سیاسی کشور سخن گفته‌اند اما تمام این گفت‌وگوها در قالب رقابت‌های انتخاباتی و برای اثبات توانایی‌های فردی یا گروهی بوده است. کلام در معرکه رقابت با رفتار و اندیشه در معرکه اجرا تفاوت زیادی دارد. از روز شنبه یک رسالت بزرگ وجود دارد و آن هم کم‌کردن فاصله میان این امید مقطعی و نا‌امیدی غیر‌مقطعی در جامعه است. در ظاهر این توازن یک جامعه متحرک را به وجود آورده است اما در باطن این ناتعادلی دو‌وجهی، دو حرکت متفاوت به دو سوی متفاوت را نشان می‌دهد که به توسعه آسیب می‌زند. ساده‌ترین کار به گمانم می‌تواند گشایش در کار، صبر عمل‌گرا و عقلانیت غیرجناحی باشد. تجربه سه سال گذشته در انتخاب مدیران و راهبران اجرائی کشور فقط از یک حداقل بسیار مختصر شهروندان گره‌هایی را به وجود آورده است که به نوع خود می‌تواند بزرگ‌ترین مانع برای بسط گفت‌وگو و هم‌گرایی باشد. کابینه و پیکره اجرائی کشور ملک جناحی نیست، باید همه مجال گفت‌وگو و اندیشیدن را در آن داشته باشند، به گونه‌ای که شایستگان امکان خدمت پیدا کنند. پیشرفت را نمی‌توان عضو هیچ حزب و دسته‌ای کرد. این گریز از محدوده کوچک عمل جناحی می‌تواند نخستین قدم و البته جدی‌ترین آن برای رفع دوگانگی بزرگ سیاست در کشور باشد. برنده انتخابات چهاردهم از روز شنبه برای ایران لطفاً به گشایش در دید و اندیشه اجرا وفادار بماند.


🔻روزنامه جام جم
📍 اثرات مخرب پمپاژ سیاه‌نمایی در امر انتخابات
✍️ سیدنظام‌الدین موسوی
دعوت به مشارکت و تلاش برای کشاندن مردم پای صندوق‌های رأی یک امر سیاسی مثبت است و هر کسی که بتواند به هر نوعی از طرق قانونی و روش‌های منطقی مردم را دعوت کند به این‌که در انتخابات حضور پیدا کنند، کاری پسندیده‌ای است.
با این وصف، مسأله و مشکل اصلی کسانی که مردد هستند و پای صندوق‌های رأی نمی‌آیند، بیان مشکلات و سیاه‌نمایی‌ها و روی‌آوردن به دوقطبی‌سازی‌های کاذب نیست، چون بسیاری از افراد جامعه ما نسبت به مسائل و معضلات کشور وقوف دارند، مشکلات را می‌شناسند، نسبت به قوت‌ و ضعف‌ها هم آشنایی کامل دارند و ناامیدی از برطرف‌شدن این موانع و چالش‌هاست که موجب شده آنها با صندوق‌ها قهر کنند و در دوره‌های برگزاری انتخابات مشارکت نداشته باشند.معتقدم مسأله اصلی در امر مشارکت، تولید امید و نشاط در جامعه است.به عبارت دیگر اگر جریانات، گروه‌های سیاسی و اشخاص می‌خواهند مردم را به مشارکت و حضور در پای صندوق‌های رأی دعوت کنند، باید به جامعه امید بدهند؛ بنابراین کسانی که سیاه‌نمایی می‌کنند و به‌طور مداوم از برطرف‌نشدن مشکلات حرف می‌زنند و به‌نوعی تحقق هر اتفاق مثبتی در کشور را با روی کار آمدن نامزد رقیب امکان‌ناپذیر تلقی می‌کنند، باید بدانند که این رویکرد باعث نخواهد شد که امیدی به روحیه جامعه تزریق شود و به‌طور طبیعی این رویه باعث خواهد شد که مردم ناامیدتر شوند و این مسأله به‌طور حتم باعث آسیب‌رساندن به کلیت انتخابات خواهد شد.بر این باورم که بخشی از ناامیدی‌های شهروندان از مشارکت در امر انتخابات و قهر با صندوق‌های رأی، ناشی از پمپاژ وسیع سیاه‌نمایی و ترویج یأس درجامعه درسال‌های متمادی به واسطه عملکرد جریان‌های سیاسی است.نامزد‌ها و ستاد‌های انتخاباتی آنهاوهمچنین جامعه طرفداران،زمانی به‌عنوان افراد متعهدومسئولیت‌پذیرشناخته می‌شوندکه اگر مشکلی مطرح می‌کنند،برای آن راه‌حل وبرنامه‌ای ارائه بدهند؛وگرنه اگر بناباشدفهرستی بلندبالاازمشکلات کشورکه بعضا بزرگ‌نمایی می‌شود و حتی بخش عمده آنهامسأله مهم کشور نیست،مطرح شود، بدون این‌که هیچ راه‌حلی برای برون‌رفت از آن ارائه شود، طبعا موجب ناامیدی مردم می‌شود و جامعه را از مشارکت بازمی‌دارد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0