هرچند که در دور دوم، دقت برخی از مراکز معتبر نظرسنجی افزایش یافت، بهنحویکه بسیاری از این مراکز پیروزی رئیس جمهور منتخب را به درستی پیشبینی کردند؛ البته در برخی موارد میان درصد پیشبینیها اختلاف وجود داشت. درخصوص عملکرد نظرسنجیها سوالات مختلفی به ذهن میرسد.
اصولا چرا نظرسنجیها دچار اشتباه میشوند و آیا راهکارهایی وجود دارد که باعث شود عملکرد نظرسنجیها بهبود یابد؟ در حال حاضر مراکز نظرسنجی روز دنیا از چه رویههایی برای بهبود نتایج نهایی استفاده میکنند؟ تا چه حد میتوان به نتایج نظرسنجیها استناد کرد و از شدت خطاها کاست؟ «دنیایاقتصاد» در مجموعه گزارشهایی به بررسی عملکرد نظرسنجیهای داخلی و خارجی پرداخته است.
نظرسنجیهای ملی و «بنیاد»های مربوط به وضعیت ساختاری کشور، عواملی هستند که پیشبینی انتخابات را برای کسانی که به دنبال حدس زدن آینده هستند، ممکن میکند. در ماههای ابتدایی سالهای انتخابات، مردم توجه چندانی به این رقابت ندارند و توجهی به کمپینها نمیشود؛ به همین دلیل نمیتوان بر این نظرسنجیهای محدود تکیه کرد.
به گزارش اکونومیست، در ماههای اول پیش از انتخابات رایدهندگانی که ترجیحی ملایم اما مشخصی به سوی یکی از دو نامزدها دارند، اغلب میگویند که تصمیم نگرفتهاند یا قصد دارند به حزب ثالث رای دهند. این امر باعث میشود نظرسنجیها در نیمه اول سال نمونههای ضعیفی برای پیشبینی نتایج نهایی باشند. به نظر میرسد نظرسنجیهای مربوط به انتخابات ناگهانی ایران نیز، استثنایی بر این قاعده نباشند.
مساله نظرسنجی
اکونومیست در مطالعات خود در رابطه با وضعیت نظرسنجی، طیف گستردهای از روشهای مختلف را آزمایش کرد و به این نتیجه رسید که پیشبینیهای مبتنی بر مبانی، روشهایی بهشدت باثبات هستند و اغلب پیشبینی میکنند که چگونه رایدهندگان پس از هماهنگ شدن با سیاست و گرایشهای حزبی خفتهشان نظر خود را تغییر میدهند.
یکی از معروفترین نمونهها، مدلی به نام «زمان تغییر» است که توسط آلن آبراموویتز، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه اموری طراحی شده است. این مدل آرای مردمی را صرفا با استفاده از میزان محبوبیت رئیسجمهور، رشد تولید ناخالص داخلی و اینکه آیا رئیسجمهور دوره اول برای انتخاب مجدد نامزد میشود یا نه، پیشبینی میکند.
از لحاظ تاریخی، پیشبینیهای این مدل از سهم آرای مردمی که حزب رئیسجمهور به دست آورده، دارای خطای متوسطی است که با نظرسنجیهایی که در اواخر مبارزات انتخاباتی انجام شده، قابل مقایسه است.
در آزمونهای انجامشده، مدلی که بهترین عملکرد را در پیشبینی انتخابات داشت، مدلی شبیه به رویکرد آبراموویتز بود. در این مدل فرض میشود احزابی که قبلا حداقل برای دو دوره در قدرت بودهاند احتمال کمتری برای به قدرت رسیدن دارند.
همچنین به جای استفاده از رشد تولید ناخالص داخلی سهماهه دوم، از ترکیبی از تغییرات سال گذشته در طیف وسیعی از شاخصهای اقتصادی استفاده میشود. یکی از نتایج این مدل این است که معیارهای اقتصادی رفتار رایدهندگان را تنها زمانی تحت تاثیر قرار میدهد که روسای فعلی برای انتخاب مجدد نامزد میشوند و این نشان میدهد که روسایجمهور با دوره محدود میراث اقتصادی خود را برای وارثان همحزبی خود به جا نمیگذارند.
علاوه بر این، در سالهای اخیر رایدهندگان قطبیتر شدهاند و «رایدهندگان نوسانی» که تصمیمهایشان تحت تاثیر شرایط اقتصادی است، کمتر شدهاند. در تحلیلی که با استفاده از این مدل ارائه میشود از تمایل حزبی یک ایالت در دو انتخابات ریاستجمهوری قبلی استفاده میشود. ایالتهای محل سکونت نامزدهای ریاستجمهوری، تراکم جمعیت آن، سهم رایدهندگان سراسری که در انتخابات اخیر از یک حزب برای ریاست جمهوری حمایت کرده است و مهمتر از همه، نظرسنجی ملی در سال مورد بحث نیز مواردی هستند که مورد استفاده قرار میگیرند.
خطای نمونهگیری و خطای غیرنمونهگیری
در نظرسنجیها نیز عدم اطمینان وجود دارد. احتمالا خوانندگان با «حاشیه خطا»ی رسمی که نظرسنجیکنندگان هنگام گزارش نتایج خود بیان میکنند، تاحدی آشنا هستند. با این حال، این عدد تنها یک منبع بالقوه خطا را در نظر میگیرد: این خطر که یک نمونه کاملا تصادفی با اندازه معین ممکن است ویژگیهای جامعه را بهعنوان یک کل منعکس نکند (معروف به «خطای نمونهگیری»). در واقع، گروهی از افرادی که در هر نظرسنجی شرکت میکنند، عملا هرگز یک زیرمجموعه تصادفی ایدهآل از جمعیت نیستند که واقعا رای دهند. آنها میتوانند خطایی تحت عنوان «خطای غیر نمونهگیری» را نمایان کنند.
در حقیقت نظرسنجیهای انجامشده بهصورت تصادفی، گاهی شامل نظرات افرادی است که واجد شرایط رای دادن نیستند یا رای نخواهند داد. در نظرسنجیها معمولا با تمام پاسخدهندگان نمونه بهگونهای رفتار میکنند که گویی احتمال یکسانی برای حضور در رای دادن دارند که مطمئنا اینطور نیست و کسانی که به دنبال فیلتر کردن پاسخدهندگان هستند، ممکن است چنین محاسباتی را اشتباه بگیرند؛ زیرا برخی پاسخدهندگان احتمال رای دادن ندارند و به نظرات افرادی که احتمال بیشتری برای حضور دارند، اهمیت بیشتری باید داد.
همچنین گروهی از افرادی که نظرسنجیها میتوانند با استفاده از مصاحبههای تلفنی زنده به آنها دسترسی پیدا کنند، ممکن است قصد رایگیری متفاوتی نسبت به افرادی داشته باشند، که میتوانند از طریق تماسهای تلفنی خودکار یا از طریق اینترنت با آنها تماس بگیرند.
در بررسی آرای ایالتی نیز باید در نظر گرفت برخی از ایالتها کاملا شبیه هم هستند یا به این دلیل که همسایهاند، جمعیتشناسی قابل مقایسه دارند یا هر دو. هرچه دو ایالت بیشتر به یکدیگر شباهت داشته باشند، تغییرات در افکار عمومی در یک ایالت میتواند تغییرات را در دیگری بهتر پیشبینی کند. بنابراین این مدل به هر نظرسنجی ایالتی اجازه میدهد تا با مقادیر متفاوت، بر برآورد خود از جایگاه ترجیحات رایدهندگان در هر ایالت دیگر تاثیر بگذارد.
قوت یا ضعف این اثر توسط ۹عامل تعیین میشود: نحوه رایگیری یک ایالت در انتخابات ریاستجمهوری گذشته؛ ساختار نژادی و سطح تحصیلات آن؛ میانگین سنی همه ساکنان آن؛ میانگین تعداد افرادی که در فاصله پنج مایل مربع از ساکنان متوسط ایالت زندگی میکنند؛ سهم رایدهندگان در ایالت که مسیحیان انجیلی سفیدپوست هستند.
نتیجه این است که این مدل با یک نظرسنجی در ویسکانسین تقریبا بهگونهای رفتار میکند که انگار یک نظرسنجی از مینهسوتا است و برآورد خود را از دیدگاههای مینهسوتاییها بر اساس دادههای یک ایالت همسایه بهروزرسانی میکند.
نظرسنجیهای مختلفی در انتخابات ناگهانی ریاستجمهوری۱۴۰۳ ایران منتشر شدند. بهطور کلی، نظرسنجیها در پیشبینی میزان مشارکت چندان موفق نبودند، اما در تعیین برنده و بازنده موفق بودند و حتی میزان آرای آنها را با دقت نسبی تخمین زدند. بررسیها نشان میدهد نتایج نظرسنجیهای انجامشده در روزهای اول، شباهتی به نتایج نظرسنجیها در روزهای پایانی نداشت و بسیاری از مردم، با گذشت زمان ترجیحات خود را آشکار کردند.
به نظر میرسد نظرسنجیهای ملی انجامشده در کشور، به اندازه نظرسنجیهای انجامشده توسط نشریههای بزرگی همچون اکونومیست عوامل مختلف و متعددی را مورد مطالعه قرار نمیدهند. با این حال، در این انتخابات بهعنوان نخستین انتخاباتی که نظرسنجیها بهصورت گسترده در جامعه و رسانهها مورد توجه قرار گرفتند، عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش گذاشتند.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط