🔻روزنامه تعادل
📍 جایگاه مهم بخش خصوصی
✍️ عباس آرگون
امروز نگاهی به تجربه بسیاری از کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که در آنها دولت به عنوان سیاستگذار کلان و ناظر عمل می‌کند. بخش مهمی از اقتصاد در اختیار بخش خصوصی واقعی قرار دارد، همین موضوع سبب شده که تکانه‌های اقتصادی به حداقل برسد و بر اساس منطق بازار در هر کشور، توسعه و رشد اقتصادی رقم بخورد. ما با اقتصادی مواجه هستیم که بخش مهمی از آن در اختیار دولت و شرکت‌های دولتی است و اگر هم بحثی از خصوصی سازی مطرح شده، در بسیاری از موارد اداره شرکت‌ها به بخش خصوصی واقعی نرسیده است و همین موضوع ما را با چالش‌های جدی مواجه می‌کند. ما در تحریم دیدیم در شرایطی که دولت برای بازگشت ارز خود به کشور با مشکل مواجه بود، بخش خصوصی توانست عصای دست اقتصاد کشور باشد و در حوزه صادرات غیرنفتی عملکرد خوبی به ثبت برساند. از سوی دیگر امروز بسیاری از شرکت‌های بزرگ در دنیا نیز توسط بخش خصوصی اداره می‌شوند و همکاری ما با آنها نیز از طریق غیردولتی‌ها راحت‌تر خواهد بود تا دولتی‌ها. چنین فضایی ما را از خط تحریم در آینده نیز تا حد زیادی ایمن می‌کند. با وجود تمام این مواهب و تاکید رهبری در سیاست‌های اصل۴۴ ما می‌بینیم که متاسفانه در واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی همچنان مقاومت‌هایی وجود دارد و کاهش تصدی‌گری و چابک‌سازی دولت با اما و اگر مواجه می‌شود.

این در حالی است که ما هر بار و هر جا که به بخش خصوصی میدان دادیم نتایجی مطلوب گرفته‌ایم و در آینده نیز باید به این بخش اعتماد کنید. مقدمه ورود بخش خصوصی به اقتصاد، جذب سرمایه‌های تازه است. سرمایه نیز جذب نمی‌شود، مگر با ثبات در اقتصاد و بهبود زیرساخت‌ها و مثبت کردن افق آینده. پس اگر دولت به وظیفه خود یعنی فراهم کردن مقدمات لازم عمل کند، سرمایه‌گذاران نیز به عرصه‌های مختلف اقتصاد ورود خواهند کرد و حرکت ما مانند تجربه موفق کشورهای توسعه یافته با سرعت و قدرت بیشتری ادامه خواهد یافت. بخشی از افزایش نرخ ارز ناشی از انتظارات تورمی است وقتی انتظارات تورمی نسبت به شش ماه تا یک‌سال آینده بالا باشد، تقاضا در بازار ارز هم افزایش می‌یابد، چراکه افراد به دنبال حفظ ارز پول و قدرت خرید خود هستند. البته برخی افراد سودجو هم در این شرایط حضور دارند، اما خیلی از افراد به دنبال سودجویی نیستند، چراکه به دلیل شرایط تورمی بالا شاهد کاهش قدرت خرید مردم هستیم، بنابراین تقویت پول ملی و کاهش انتظارات تورمی موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 پیش‌بینی‌پذیری سیاسی و سرمایه‌گذاری سیاسی
✍️ دکتر علی سرزعیم
در عرصه اقتصاد مفهوم ساده و مهمی وجود دارد مبنی بر اینکه هر وقت ثبات اقتصادی وجود داشته باشد و شرایط پیش‌بینی‌پذیر باشد، سرمایه‌گذاری رونق می‌گیرد، ولی هر وقت عدم قطعیت در اقتصاد حاکم باشد و افق آینده تیره و تار باشد، فعالان اقتصادی از سرمایه‌گذاری دست نگه می‌دارند.
بنابراین وظیفه سیاستگذار اقتصادی ثبات‌سازی است تا رونق اقتصادی به‌دلیل سرمایه‌گذاری در پی آن ایجاد شود.

عرصه سیاست عرصه بسیار مهمی است که بر زندگی انسان‌ها در دیگر عرصه‌ها و خصوصا عرصه اقتصاد تاثیر می‌گذارد. به همین دلیل پیش‌بینی‌پذیری سیاسی از اهمیت فوق‌العاده زیادی برخوردار است. در کشورهای دارای رژیم دیکتاتوری باثبات، اگر سیاست‌های فرد دیکتاتور همسو با توسعه اقتصادی باشد، امکان رشد اقتصادی وجود دارد.

بی‌دلیل نیست عمده کشورهای حاشیه خلیج فارس از رفاه خوبی برخوردارند. در دیکتاتوری‌های بی‌ثباتی که پیوسته کودتا رخ می‌دهد یا امکان شورش یا جدایی‌طلبی وجود دارد، شانس توسعه بسیار کم است؛ حتی اگر درآمد بادآورده نفت داشته باشند.

در دموکراسی‌ها که هر چهار سال یک‌بار انتخابات رخ می‌دهد یا مجلس منحل می‌شود و انتخابات هر از چندگاهی رخ می‌دهد بی‌ثباتی شدید می‌شود. راه چاره‌ای که جوامع برای این امر پیدا کرده‌اند حزبی شدن سیاست به جای شخصی شدن سیاست است؛ زیرا رفتار احزاب قابل پیش‌بینی است، ولی رفتار اشخاص تا وقتی بر سر کار نیامده‌اند قابل پیش‌بینی نیست.

حال به دو مساله در سیاست ایران بپردازیم. در انتخابات اخیر آقای جلیلی سال‌ها روی نوشتن یک برنامه برای اداره کشور کار کرده بود؛ ولی دیگر نامزدها خصوصا در سمت اصلاح‌طلبان فاقد برنامه منسجم، تفصیلی و از پیش طراحی شده بودند. همین امر در مناظرات توسط آقای جلیلی مورد اشکال واقع شد. مطلب دیگری که مطرح شده این است که چرا تشکیل کابینه و شروع کار دولت در ایران این‌قدر طول می‌کشد؛ درحالی‌که در انگلیس دو روز پس از برگزاری انتخابات کابینه جدید شروع به کار می‌کند.

پاسخ همه اینها به پیش‌بینی‌ناپذیری سیاسی در ایران برمی‌گردد و این امر می‌تواند به شرحی که خواهد آمد اصلاح شود. در ایران تا نزدیک انتخابات ثبت‌نام نامزدها انجام نمی‌شود. چند هفته مانده به انتخابات تازه شورای نگهبان بررسی را انجام می‌دهد و تا دقیقه نود لیست نهایی تغییر می‌کند. بلافاصله ظرف مدت کوتاهی تبلیغات انجام می‌شود و بعد انتخابات برگزار می‌شود.

واقعیت آن است که بیشتر افراد نمی‌دانند آیا برای نامزدی ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت خواهند شد یا نه؟ آقای جلیلی چون از این حیث نگرانی ناچیزی داشت با اطمینان‌خاطر نسبت به تدوین برنامه اقدام می‌کرد، ولی دیگر نامزدها نمی‌دانند که آیا تایید خواهند شد و در نتیجه رغبتی نخواهند داشت تا وقت زیادی برای تدوین برنامه تفصیلی اداره دولت بگذارند. اگر کار ثبت‌نام و تایید صلاحیت دست‌کم ۶ماه پیش از انتخابات انجام شود، نامزدها فرصت کافی خواهند داشت تا هم برنامه اداره کشور را تهیه کنند و هم کابینه خود را گزینش کنند.

نتیجه آنکه جامعه نیز دچار ابهام نمی‌شود که اگر هرکدام از این نامزدها پیروز شوند، چه سیاستی اتخاذ خواهد شد. البته راه‌حل اصولی‌تر آن است که احزاب شکل بگیرند و فعال شوند و نامزدهای احزاب به شکل خودکار برای احراز صلاحیت تایید شوند و آن وقت عدم‌قطعیت در سیاست کمتر خواهد شد.

مخلص کلام آنکه در شکل فعلی سازوکار احراز صلاحیت، چنان عدم قطعیتی به عرصه سیاست تزریق می‌شود که کل نظام سیاسی کشور و فعالیت بازیگران سیاسی را مختل می‌کند و مانع از آن می‌شود آنها روی کسب مهارت‌های لازم در سیاست سرمایه‌گذاری کافی کنند.


🔻روزنامه کیهان
📍 اقیانوس بی‌کران حسین(ع)
✍️ عباس شمسعلی
شاید افراد و به ویژه کودکانی که بر لب آب دریا؛ روی شن‌های ساحل دقایق زیادی برای کشیدن شکل‌ها و ساختن طرح‌های مختلف وقت می‌گذرانند را دیده باشید، طرح و شکل ترسیم شده آنها هر چقدر هم دقیق باشد با آمدن اولین موج سنگین از بین می‌رود و چیزی از آن باقی نمی‌ماند.
این روزها و شب‌ها که شاهد برپایی باشکوه و سراسری جلسات و محافل عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در اقصی نقاط کشورمان با حضور و مشارکت پررنگ و حداکثری جوانان و نوجوانان حسینی در کنار سایر اقشار مردم هستیم، به نوعی همان ماجرای موج دریا و محو کردن طرح‌های روی ساحل پیش چشم و در ذهن تداعی می‌شود؛ چطور؟!
واقعیت این است که سال‌هاست همواره دشمنان این سرزمین و این مردم هرآنچه در توان دارند از فضای مجازی و حقیقی، ماهواره، سینما، بازی‌های رایانه‌ای و عناصر داخلی و خارجی خود را به کار می‌گیرند تا با انواع و اقسام شبهه‌سازی و تردید افکنی، نوجوانان و جوانان ایرانی را از مسیر دینداری و حرکت در راه سالم زندگی منحرف کرده و بازدارند و گاه شاید برخی گمان کنند که این نقشه‌ها در مواردی موفق به اثرگذاری هم شده باشند، اما با آمدن ماه محرم و فصل دلدادگی و خروش موج اقیانوس حسین(ع) هر آنچه طرح و نقشه پرهزینه دشمن برای اثرگذاری بر روی نوجوان و جوان ایرانی است، نقش بر آب و محو و بی‌اثر می‌شود.
در این ایام، در کنار همه افراد، جوانان و نوجوانانی را زیر خیمه سیدالشهداء(ع) مشغول عزاداری و عرض ارادت با جان و دل و یا مشغول خدمت خالصانه و قلبی به عزاداران حسینی می‌بینیم که شاید در نگاه اول ظاهر آنها با شکل و شمایل مرسوم و متصور یک هیئتی تفاوت داشته باشد اما با قدری تأمل متوجه عمق ارادت و خلوص نیت و زلالی قلب آنها می‌شویم. اینها همان کسانی هستند که برخی گمان می‌کنند متاثر از نقشه دشمن در جنگ فرهنگی از دست رفته‌اند، اما مگر قدرت اقیانوس حسینی می‌گذارد این نقشه‌های دشمن به راحتی به ثمر بنشیند؟
این جوانان و نوجوانان مهمانان ویژه حضرت ارباب هستند که مانند طوفان زدگان نجات یافته خود را در ساحل آرامش می‌بینند؛ و چه حالی است حال کسانی که از بین امواج سهمگین و شاید در ناامیدی سوار بر کشتی نجات‌بخش و مطمئن به سلامت از طوفان عبور می‌کنند؟ اشک‌های ناتمام این ساحل‌نشینان نجات یافته این شب‌ها در جلسات عزاداری معنی و مفهومی خاص دارد.
و ‌ای کاش همه مسئولان گرفتار در سطرها و اوراق بخشنامه‌ها و برنامه‌ریزان فرهنگی و اجتماعی بیش از پیش قدر این ظرفیت عظیم دستگاه انسان‌ساز محرم و خیمه حسینی را بدانند و متوجه باشند که می‌توان این چنین با اقدام میدانی و اثرگذار کارهای بزرگی انجام داد و این واقعیت باید تلنگری باشد برای کسانی که گمان می‌کنند کار روشنگرانه و تلاش برای جذب نوجوانان و جوانان به مسیر خیر و صلاح در این زمانه دیگر بی‌فایده یا کم اثر است.
یکی دیگر از نقشه‌های ترسیم شده بر شن‌های سست که دشمنان این ملت و سرزمین با انواع روش‌ها و هزینه‌ها همیشه به آن مشغولند، نقشه تفرقه‌افکنی و شکستن وحدت مردمان این سرزمین است، هر بار هم با موج اقیانوس حسینی، این نقشه محو می‌شود تا جایی که هر سال در ایام عزاداری ماه محرم همه مردم با انواع به ظاهر تفاوت‌ها و با تنوع افکار و ظاهر و سلیقه سیاسی و... دوشادوش یکدیگر در مجالس عزای حسینی شرکت می‌کنند و در وحدت و همکاری کامل مشغول خدمت می‌شوند.
این موج سنگین اقیانوس حسینی حتی فراتر از این؛ نقشه فرامرزی دشمن برای شکستن وحدت امت اسلامی را نیز نابود می‌کند که نمونه شاخص و عینی آن یکدل و یکرنگ شدن میلیون‌ها زائر ایرانی و میزبانان باکرامت و باسخاوت عراقی آنها در ایام اربعین است. مگر دشمن کم برای تفرقه بین همین دو ملت هزینه می‌کند؟ آیا در ایام اربعین حسینی چیزی جز برادری و مهر و محبت بین زائران ایرانی و برادران عراقی دیده می‌شود؟ این هم جلوه‌ای درخشان از اقیانوس حسینی است.
و این اقیانوس بی‌کران این روزها بیش از همیشه در اقصی نقاط عالم کام تشنگان انسانیت و جویندگان حق و شرافت را سیراب می‌کند. در حوادث چند ماه گذشته و جنایات بی‌مانند صهیونیست‌ها در کشتار وحشیانه مردم بی‌دفاع و کودکان و زنان بیگناه غزه علاوه‌بر اینکه یک بار دیگر صحنه‌های عاشورایی و روضه‌های سوزناک واقعه کربلا برای همه زنده شد، پیام جهانی حسین(ع) که الگوی آزادگان عالم است، بیش از پیش در جهان تبلور پیدا کرده و وجدان‌های مردم دنیا را در دفاع از مظلوم بیدار کرده است. امروز مردم جهان که به برکت عالمگیر شدن نام و مرام حسین(ع) به مفهوم و معنی جدیدی از آزادگی و شرف و دفاع از انسانیت دست یافته و فهمیده‌اند آنچه سازمان‌های جهانی و سردمداران مکاتب سیاسی و فلسفی غربی برای تحقق انسانیت، عدالت و دفاع از مظلوم تبلیغ می‌کردند در برابر مکتب حسینی(ع) رنگ باخته است، با انگیزه و توان بیشتری به دفاع از مظلوم برخاسته‌اند تا جایی که این خروش جهانی لرزه بر اندام صهیونیسم جهانی و حامیان غربی رژیم کودک‌کش اسرائیل انداخته است.
اگر روزی جوانان و بسیجیان جان بر کف ما و مدافعان سرافراز حرم با تأسی از حسین(ع) و گرفتن درس انسانیت و شرف از مکتب این امام و مقتدای آسمانی جان خود را در دفاع از مظلوم و ناموس و پاسداری از انسانیت فدا می‌کردند و می‌کنند؛ امروز این مکتب و این کلاس انسان‌ساز؛ جهانی شده و شاگردانی در اقصی نقاط عالم پای درس حسین(ع) نشسته‌اند.
و این نور فروزان حسین(ع) است که نه تنها هرگز خاموش نمی‌شود بلکه هر چه می‌گذرد پرفروغ‌تر و درخشان‌تر می‌شود و گویی این نور درخشان ذخیره الهی برای روزهای تاریک زندگی بشر است و این اقیانوس بی‌کران حسین(ع) است که قرار است بیش از پیش عالمگیر شود و تشنگان حقیقت را سیراب کند.
این عالمگیر شدن، زمینه‌ای است برای ظهور جهانی فرزندی بابرکت از تبار حسین(ع) که با آمدنش نجات‌بخش عالمیان و در هم شکننده بساط ظالمان و مستکبران خواهد بود.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 زاگرس در آتش
✍️ سید مسعود رضوی
در این هفته ها ماجراهای پیاپی، وطن را دستخوش اندوه و رقابت و نیز فترت و واقعه ساخته است و خبرهایی از حوادث فاجعه­بار در گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسد؛ از جمله اتفاقی که انسان‌ها نقش اول را در آن دارند، یعنی آتش سوزی
بی امان در جنگل‌های زاگرس. روزهای متمادی است که بلوطستان کهن و گرانبهای این اقلیم بی‌نظیر، همراه با موجودات کمیاب و جانوران و گیاهان با ارزش آن می‌سوزند و خاکستر می شوند. رخدادهای زیست محیطی در اثر عطش زمین و گرمای سوزان هوا، البته امری نادر نیستند، اما در این ابعاد که اخبار و تصاویر نشان می‌دهند، چنین فاجعه‌ای کمتر ثبت شده است و در آن منطقه مشابهی ندارد.
باید پیشگیری می شد، زیرا همه می دانیم که وارد تونل گرمایش بی سابقه کره خاکی شده‌ایم و رشد جمعیت جهان حجم کربن و دیگر آلاینده‌ها به نقطه خطرناکی رسانده است. ولی کاریست که شده و باید در فکر مهار آتش بود تا باقیمانده این سرزمین و کوهستانهای زیبا را تباه و نابود نسازد. اقلیم همیشه بنا به پرورش طبیعی زمین، خود را بازسازی و محیط و گیاهان و جانداران را بازیابی می کند؛ اما آنچه انسان با محیط طبیعی کرده فراتر از توان و ظرفیت طبیعت و فرایندهای ارزشمند آن است. این نوع بهره وری و استثمار منابع و مناظر برای کسب مصالح و منافع، چیزی جز نواختن کوس مرگ و نیستی نیست و آخرسر، زمین سوخته و بشریتی آزمند و حسرت‌زده برجای خواهد نهاد...
ابعاد آتش سوزی اخیر بسیار گسترده است. بیش از هزار و سیصد هکتار اراضی جنگلی و حاصلخیز لرستان درحال سوختن است و پس از جهنمی که هفته ها زمین و درخت و جانوران و گیاهان را می سوزاند، تازه مدیران استان اعلام کرده اند که چند روز است بالگرد اطفای حریق در آن منطقه مستقر شده اما دیگر کاری از آن واحد مقابله با بحران بر نمی‌آید. وسعت بی‌سابقۀ آتش‌سوزی را باید با اعلام فاجعه ملی، یک کمیته در سطح دولت و سه قوه پیگیری کند. تاکنون، بیش از هر نهاد و مدیر دولتی، نهادها و محافل خودجوش و علاقمند به محیط زیست در مبارزه با این بلا و اتفاقات مشابه فعالیت کرده اند. اما واقعا دیگر با یک دو هلیکوپتر آبپاش و حضور نمایشی وکیل و وزیر و مدیر دولتی و محلی نمی‌توان سیل و آتش‌سوزی و فرونشست و خرابی‌های بزرگ را نادیده گرفت و وعدۀ رسیدگی داد. بوی بهبود از این اوضاع به مشام نمی رسد.
آتش‌سوزی زاگرس پس از واقعه سقوط هلیکوپتر رئیس‌جمهوری رخ داد و در پی آن، تمامی توجهات معطوف به تشییع و سوگواری و سپس انتخابات و تعیین رئیس دولت و وزرا شده است. در فترت و فقدانی که ناگزیر با آن روبرو شده ایم، اینک چه باید کرد؟ زمین و سرزمین، با هیچ ثروتی قابل قیاس نیست. نیاز است بالاترین مدیر اجرایی کشور، یعنی معاون اول در دولت مستقر، یک کمیته ملی و کارآمد تشکیل دهد و به فوریت اعلام اضطرار کرده، تمامی نهادها و امکانات دولت و همه نهادهای مدنی و مردمی و تشکل‌های علاقمند به زمین و محیط زیست را درگیر پروژۀ مهار آتش‌سوزی و نجات درختان و زیست بوم زاگرس کند.
همین لحظه بیش از چهل روز تأخیر شده و با توجه به آن که تا پایان هفته، کشورمان در حالت نیمه تعطیل به سر می‌برد، ممکن است فاجعه گسترده‌تر شود و خسارات از حد جبران بگذرد. تا این لحظه هم خسارات قابل جبران نیست، پس بدون از دست دادن لحظات ارزشمند، کار باید آغاز شود و این فاجعۀ بزرگ را با مدیریت ملی بحران، مهار کرد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 آیا وزیران انتخاب شده‌اند؟
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
اگر صفحه روشن باشد و آن‌طور که تصویرها نشان می‌دهند محمدجواد ظریف نفر اول در فرآیند مقوله‌های مهم این روزهای رییس‌جمهور منتخب باشد، باید یک پرسش بسیار بااهمیت را طرح و درباره آن نوشت. به نظر می‌رسد که در رفتار و گفتار و تصمیم‌های رخ داده برای انتخاب وزیران و همکاران رییس‌جمهور که بیشتر از سوی ظریف به بیرون فرستاده می‌شوند نوعی تناقض وجود دارد. به این معنی که وی در جایی گفته است ۶۰ درصد از وزیران دولت چهاردهم از میان کسانی انتخاب خواهند شد که تاکنون لباس وزارت بر تن نکرده و میانگین سنی آنها نیز در اعداد ۴۰ تا ۶۰ سال است.
این سخن آقای ظریف می‌تواند مستندی باشد که وی و حلقه اول یاران پزشکیان که شاید شماری از آنها در روی صحنه نیستند، اعضای کابینه را انتخاب کرده‌اند. اگر چنین نباشد و دست‌کم ۶۰‌درصد کابینه از پیش مشخص نباشند چرا چنین سختگیری قرار است اعمال شود؟
هر فردی که این صحبت ظریف را شنیده و کسی که فهم سیاسی داشته باشد می‌تواند حدس بزند که تیم آقای پزشکیان دست‌کم برای هر منصب سیاسی- اقتصادی چند نفر را به اعضای کمیته‌های هر بخش معرفی کرده است.
این کمیته‌ها در صورتی که فهرستی از افراد با ویژگی‌ای را که ظریف اشاره کرده است پیدا کنند، آیا قرار است آنها در چند روز آینده دوره‌گردی برای انتخاب وزیران داشته باشند؟ اصلا فرآیند و معیار انتخاب اعضای کمیته‌ها چه بود؟
نکته بسیار بااهمیت در بخش اقتصادی کابینه این است که آیا پزشکیان و حلقه اول یارانش دست‌کم برای سه عضو ارشد اقتصادی دولت چهاردهم شخصیت‌های خاصی انتخاب کرده‌اند یا نه.
اگر به طور مثال کمیته‌ای که قرار است رییس بانک مرکزی را انتخاب کند با کمیته‌ای که قرار است رییس سازمان برنامه و بودجه و نیز کمیته‌ای که قرار است وزیر اقتصاد را انتخاب کند مثل هم فکر نکنند در عمل چه خواهد شد؟ آیا قرار است کمیته‌ای در بالادست این کمیته‌ها باز هم غربالگری کند. از طرف دیگر اگر به طور مثال یک کمیته پنج نفره را برای وزارت اقتصاد معرفی کردند و یکی از آنها وزیر شد تکلیف چهار نفر دیگر چه خواهد شد؟ فردی که قرار بوده است وزیر اقتصاد باشد اما به مانع برخورد کرده می‌تواند در یک منصب عادی فعال شود؟ این کار سختی
است.
آقای پزشکیان و حلقه اول یارانش باید با شهروندان شفاف‌تر باشند و اگر توانسته‌اند اعضای مهم کابینه در اقتصاد، در سیاست خارجی، در فرهنگ و ارشاد را انتخاب کنند به مردم بگویند. اگر ترس این را دارید که منتخبان برای کابینه زیر فشار بروند و تاب‌آوری نداشته باشند بهتر است آنها را از سبد بردارید.
مهم‌ترین کار پزشکیان و حلقه اول یارانش این است که نهادهای حاکمیتی مثل مجلس، قوه قضاییه و دیگر نهادهای بالادستی را با حرف و گفت‌وگوهای پرشمار متقاعد کنند که اجازه دهند شایستگان خود را معرفی کنند. از طرف دیگر پزشکیان یادش باشد که چه وعده‌هایی به مردم داده است و توجه کند که حتما باید به علائق و سلیقه مردمی که به او رای داده‌اند در انتخاب کابینه احترام بگذارد.
روندها و رفتار اعضای کمیته‌های موجود به نظر می‌رسد در انتخاب وزیران چندان کارآمد نباشد.
کارشناسان باور دارند که بخش قابل توجهی از اعضای کابینه تا امروز مشخص شده‌اند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 سقوط خودخواسته
✍️ عباس عبدی
چند روز پیش یادداشتی نوشتم که چرا و بر اساس چه منطقی لازم است که شهردار تهران تغییر کند. منطق و رویکرد من ضرورت وجود اعتماد میان مردم و مدیران، به ویژه مدیران سیاسی بود. حتی اگر کارآمدی یک مدیر هم خوب باشد، هنگامی که مردم به هر دلیلی به او بدبین شوند، بقای او درست نیست. ممکن است مدیری کارآمد نیز دچار تخلف مالی یا رفتاری و حتی گفتاری شود، چون موجب بی‌اعتمادی می‌شود باید کنار برود. در جلسه روز یکشنبه شورای شهر تهران خانم زینب سلیمانی به درستی و از منظر کارآمدی و شهردار تهران را نقد کرد که طرفداران شهردار برنتابیدند و جلسه به تنش کشیده شد. در این میان یکی از طرفداران شهردار در اعتراض به مخالفان گفت که حرف عباس عبدی را می‌زنند!! به عبارت دیگر برای رد و تخطئه نظرات دیگران، کافی دانسته است که بگوید آنان نیز حرف مرا می‌زنند. این یعنی سقوط، سقوطی خودخواسته و آگاهانه؛ یعنی مخالفت با عقل سلیم و آموزه‌های دینی و منطقی. من در پاراگراف آخر همان یادداشت نوشته بودم که: «متاسفانه باید بگویم که فضای عمومی ایران بسیار سیاست‌زده است. هر حرفی زده شود اول می‌بینند که چه کسی می‌گوید؟ اگر از جناح سیاسی مقابل باشد فوری نفی و رد می‌کنند. از طرف خودشان هم زده نمی‌شود چون امکان حرف زدن برای خودی‌ها را فراهم نمی‌کنند بنابراین ممکن است تعبیر سیاسی از این نوشته من شود. ولی اصولگرایان ساکن در خیابان بهشت بهتر است حداقل یک بار چنین ذهنیتی را از خود دور کنند بلکه دستاوردهای مفید آن را ببینند. از ما گفتن بود. با استیضاح شهردار چند پله ارتقا پیدا خواهید کرد.» ظاهرا این پیش‌بینی درست از آب در آمد. امام علی(ع) در پاسخ به کسی که می‌پرسد آیا ممکن است فلانی و فلانی که در جبهه مقابل هستند بر باطل باشند، پاسخ می‌دهد که آیا حق را به فرد می‌شناسی، یا فرد را به حق؟ در واقع ملاک حق و باطل، مستقل از گوینده و تابع ساختار و منطق گزاره‌ها است. به همان اندازه که ارجاع به دیگران برای اثبات حقانیت یک گزاره نادرست است. ارجاع به افراد برای باطل دانستن آن گزاره نیز نادرست است. اگر من ریاکاری می‌کردم و می‌گفتم که شهردار خیلی خوبی دارید، آن را حفظ کنید، آیا شما عکس آن را نادرست می‌دانستید؟ قطعا خیر.

چه بسا این را تأیید خودتان می‌دانستید. پس چرا هنگامی که مخالف میل شما سخن گفته شود، آن را تخطئه می‌کنید؟ این یعنی که شما ظرفیت فهم حقیقت و قابلیت گفت‌وگو را ندارید. ملاک حق و باطل نزد شما، منافع و افکار و ترجیحات خودتان است. آنچه در یادداشتم گفته بودم، درباره کارآیی شهردار تهران نبود. ظاهرا ایرادات فراوانی به کارآیی وی از سوی اعضای شورای شهر و کارشناسان وارد است. در آخرین مورد نیز یکی از منصوبین شهرداری، مساله فروش پست و مقام را با صراحت اعلام کرده و خانم سلیمانی نیز کلیت وجود چنین پدیده‌ای را رد نکرده است. ولی من از زاویه دیگری به مساله پرداخته‌ام. مشکل مورد نظر من عملکرد وی در مناظرات انتخاباتی است که وجاهت و اعتبار او‌ را در مقام شهردار مورد سوال قرار داده و این به میزان اعتبار و وجاهت شهرداری و شورای شهر سرایت کرده است. فراموش نکنیم یکی از شروط لازم برای کارآیی مدیران دولتی و عمومی تابع میزان اعتبار آنان نزد مردم و اعتمادی است که به آنان دارند. به‌ طور قطع افراد شایسته حاضر به همکاری با مدیران فاقد اعتبار نخواهند شد. اقدامات آنان نیز مقبول مردم واقع نمی‌شود. بنابراین پیشنهاد تغییر شهردار، بیش از آنکه یک اقدام سیاسی علیه شورای شهر باشد، یک امر خیرخواهانه برای شهری است که در آن زندگی می‌کنیم. به ویژه آنکه می‌دانیم شهردار هم عوض شود، نفر بعدی کسی است از مجموعه اصولگرایان و قرار نیست از جناح دیگری بیاید. اتفاقا از نظر سیاسی شاید بتوان گفت که ادامه حضور شهردار کنونی به سود منتقدان وضع موجود باشد، چون بهتر می‌توانند آنان را نقد و حتی تخطئه کنند، و برای کنار زدن شورای فعلی در انتخابات بعدی مفیدتر است. در مقابل، ادامه این وضع عوارض مهمی برای شهر تهران دارد. این نحوه برخورد با نظرات دیگران شایسته هیچ گروه سیاسی و فرد عاقلی نیست. اتفاقا باید از نقدهای بیرون از خود استقبال کرد، چون شما به افراد داخلی خود اجازه نقد و اظهارنظر آزاد نمی‌دهید، همچنان که در این ماجرا نیز در جهت ساکت کردن منتقدان حرکت کردید. بنابراین از نقد دیگران نترسید و آنها را تخطئه نکنید و اگر هم به درستی آنها اقرار نمی‌کنید، نقدشان را نادیده نگیرید. این نحوه برخورد غیرمعقول شما با «درست یا غلط»؛ «حق یا باطل» بودن گزاره‌ها، آغاز سقوط است. چند سال دیگر که به یاد رفتار امروزتان بیفتید خواهید گفت اشتباه کردیم. هزینه جبران اشتباه در امروز کمتر از فردا است.


🔻روزنامه شرق
📍 قانون‌هایی در آسمان خیال
✍️ کامبیز نوروزی
برای اجرای قانون، نگرش به آن عمیقا نیازمند اصلاح است. از زمانی که با وضع قانون اساسی مشروطه چیزی به نام قانون به فرهنگ حقوقی، اجتماعی و سیاسی ایران وارد شد، تصوری وارونه از قانون در حکومت و حتی جریان‌های فکری شکل گرفت. هسته کانونی این تفکر این است که جامعه باید خودش را با هرچه در قانون آمده‌، تطبیق دهد. این تصور شبیه آن است که بگوییم آدم‌ها باید خودشان به اندازه لباس درآورند، ولی درستش این است که لباس باید به اندازه آدمی باشد. همه باید از قانون تبعیت کنند؛ اما شرط لازم برای تحقق تبعیت از قانون، این است که قانون با ظرفیت‌ها، توانایی‌ها و ارزش‌ها و منافع عمومی تناسب داشته باشد، وگرنه مانند همان لباسی می‌شود که هیچ اندازه نیست‌ یا آن را نمی‌پوشند و دور می‌اندازند. چنین تصوری از قانون، قانون‌گذاری ایرانی را به یک قانون‌گذاری تخیلی بدل کرده است که اغلب نسبتی با واقعیت‌ها ندارد. خیلی از قوانین فقط بیانگر آرزوهای قانون‌گذار هستند؛ نمونه‌اش قوانین برنامه‌های پنج‌ساله یا قوانین بودجه‌‌ که به ارزیابی کارشناسان اغلب آنها به اهداف تعیین‌شده نمی‌رسند. در برنامه‌ها کمتر طرح و پروژه‌ای وجود دارد که در مدت‌زمان پیش‌بینی‌شده به پایان برسد و اجرای اغلب آنها تا بیش از دو، سه برابر مدت مقرر به طول می‌انجامد؛ زیرا نویسندگان و تصویب‌کنندگان عوامل مؤثر بر اجرا را درست ندیده‌اند. آنها آرزوهای خیالی خود را به شکل قانون می‌نویسند. خاصیت آدمی این است که در آرزوهایش از روی زمین بلند می‌شود و در آسمان‌های خیال پرواز می‌کند. این شیوه قانون‌گذاری خیالی رخنه‌ای عظیم تولید می‌کند که در آن رفتارهای غیرقانونی به امری ناگزیر تبدیل می‌شوند. فرض کنید امروزه با این خودروها و اتوبان‌ها حداکثر سرعت مجاز مثلا ۳۰ کیلومتر بر ساعت باشد؛ به احتمال قریب به یقین اکثر راننده‌ها آن را رعایت نمی‌کنند و در عمل آن را نقض می‌کنند. حال عده‌ای با حسن نیت مرتکب بی‌قانونی می‌شوند و گروهی از مدیران با سوءنیت و برای جلب منافع نامقبول از این رخنه سوءاستفاده می‌کنند. خیلی از تحلیلگران مشکل عدم حاکمیت قانون را ناشی از نقض قانون توسط مدیران اجرائی می‌دانند. این درست است؛ اما قانون‌‌نویسی خیالی علت مقدم و مهم‌تر است. برای مثال، اغلب کارشناسان حداکثر رشد اقتصادی ایران در ۱۴۰۳ را حدود ۳ تا ۳.۵ درصد بیشتر ممکن نمی‌دانند؛ اما برنامه رسمی رشد اقتصادی هشت‌درصدی است.
این تناقض و فاصله بزرگ بالطبع‌ منظومه بودجه و برنامه را بر ‌هم می‌زند؛ یعنی اکثر کارهای متعددی که برای تحقق رشد هشت‌درصدی باید انجام شوند، قابل انجام نخواهند بود. حاصل آن می‌شود که تمام منظومه به هم می‌ریزد. آنچه اتفاق می‌افتد لاجرم بی‌قانونی است. قوانین خیالی عملا منطقه فراغی باز می‌کنند که در آن قانون وجود ندارد و اگر هم هست، فقط روی کاغذ است‌ نه بیشتر. این منطقه فراغ مانند شهری است که در آن محتسب و کلانتری وجود ندارد. در چنین شهری، آدم‌هایی که زور بیشتری دارند و به هر قیمتی منافع بیشتری می‌طلبند، به جان مردم می‌افتند و تا می‌توانند خرمن‌خرمن منافع درو می‌کنند و زورشان بیشتر می‌شود. فساد افزایش می‌یابد و مصونیت از تعقیب و تنبیه کاهش و این دایره بسته مستمرا بزرگ‌تر و مخرب‌تر می‌شود. اینکه چرا در قانون‌گذاری خیال جای واقعیت را می‌گیرد، دلایل‌ متعددی دارد که به یکی از آنها نگاه می‌اندازیم. قانون‌گذاری اصولا یک عمل سیاسی است. هر جریان سیاسی تلاش می‌کند قوانین با نوع تفکراتش وضع شوند. مثلا جریانی که طرفدار اقتصاد لیبرال یا نئولیبرال است، یک نگاه به قانون کار دارد و طرفداران اقتصاد سوسیالیستی نگاهی دیگر؛ اما هر دو‌ آنها سعی می‌کنند‌ در نوع نگاهی که دارند، معیارها و ضوابط کارشناسی واقعی را به کار بگیرند. یعنی سیاست و قدرت جای تفکر کارشناسی را نمی‌گیرد. در ایران اما قدرت جانشین علم و واقعیت می‌شود. قدرت برای حفظ خود نیازمند حداقل دو چیز است که با آنها شایستگی و پیروزی، تفوق و سرآمدی خود را به اثبات رساند؛ یکی اعداد درشت بلندپروازانه و دیگری نظام هنجاری مورد پسند خود. این دو چیز در قانون‌نویسی و قانون‌گذاری عملا جانشین واقعیتی می‌شوند که روی زمین جامعه جاری است و کارشناسان نحله‌های مختلف تخصصی و فکری بیان می‌کنند. این طرز قانون‌گذاری به دلیل تضاد با عینیات جامعه، در عمل نتیجه معکوس می‌دهد. سرکنگبین صفرا می‌فزاید. آن اعداد شکست می‌خورند و هنجارهای مندرج در قانون، مثل پوشش و منع نگهداری ماهواره و خیلی چیزهای دیگر، با مقاومت عمومی روبه‌رو می‌شوند. به‌جای شایستگی و تفوق، ناکارآمدی و تزلزل نمایان می‌شود. قانون جای خودنمایی حکمرانی نیست. در قانون‌نویسی و قانون‌گذاری واقعیت‌ها باید بر جای خود قرار بگیرند.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 حمایت از شکل‌گیری بنگاه‌های کوچک و متوسط
✍️ حمید حاج اسماعیلی
جذب سرمایه‌گذاری یکی از اساسی‌ترین مولفه‌های توسعه بازار کار است. بدون دسترسی به منابع مالی نمی‌توان کار اساسی در حوزه اشتغالزایی انجام داد. سرمایه‌های خارجی و داخلی باید به سرعت جذب و در راستای ایجاد زمینه‌ها و مشوق‌های لازم برای حضور بخش خصوصی در عرصه اشتغالزایی خصوصا اشتغالزایی از طریق توسعه تولید به کار گرفته شود. یکی از مهم‌ترین راهکارهای ایجاد اشتغال پایدار کمک به شکل‌گیری بنگاه‌های کوچک و متوسط است.
در این زمینه دولت می‌تواند با سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی و ایجاد مشوق‌های لازم زمینه جذب سرمایه‌های مردم و همچنین سرمایه‌های خارجی در حوزه‌های تولیدی فراهم کند و از این طریق به ایجاد اشتغال کمک کند. برای این سرمایه‌گذاری زیرساختی و ایجاد مشوق‌های مورد نظر هم دولت قاعدتا باید به منابع مالی دسترسی داشته باشد.
در دولت سیزدهم اقدامات زیادی در زمینه اشتغال صورت گرفت، به عنوان نمونه همین که مسئولان دنبال احیای کارگاه‌های معطل مانده و دچار مشکل رفتند، اقدام مناسبی بود که صورت گرفت زیر از این طریق بخش زیادی از این کارگاه‌ها به بخش تولید بازگشتند و همین موجب شد تا عده‌ زیادی شاغل شوند.
دولت باید به خلاقیت ها در بخش های تولیدی فرصت ظهور و بروز بدهد و به خلاقیت ها معافیت بدهد. تسهیلات خوبی برای بخش های دانش بنیان قرار دهد و با حمایت از نخبگان در حوزه های مختلف زمینه را برای تولید بیشتر و خودکفایی باز کند.
لذا نمره بالایی نمی توان برای حمایت از تولید در سالهایی که به نام جهش تولید گذاشته شد و باید با توسل به تولید گشایش هایی در اقتصاد ایجاد می گردید تا اقتصاد ایران به پویایی می رسید، داد. بنابراین دولت در زمینه رساندن اقتصاد به مرز جهش تولید کار قابل اعتنای حمایتی و در خور تعریفی نکرده است.
سال‌هاست که نتوانسته‌ایم تحول جدی در زمینه اقتصاد دیجیتال ایجاد کنیم، هنوز نتوانسته‌ایم زیرساخت‌های آن را فراهم کرده و در عین حال یک راهبرد مناسب برای آن داشته باشیم؛ به‌طوری که با وجود اینکه مشاغل اینترنتی زیادی داریم اما این مشاغل هنوز به رسمیت شناخته نشده و تحت پوشش بیمه‌های اجتماعی قرار نگرفته‌اند و اقدامات اساسی برای توسعه آنها صورت نگرفته است و در عین حال اقتصاد ما نیز به این واسطه آسیب دیده است چرا که حدود ۴۵ درصد اقتصاد دنیا در کشورهای در حال توسعه به سمت اقتصاد دیجیتال رفته در حالی که این میزان در کشور ما چیزی حدود ده درصد است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0