🔻روزنامه تعادل
📍 شوآف واردات خودروی خارجی
✍️ بابک صدرایی
سخنگوی دولت دیروز از تصمیم دولت سیزدهم در خصوص حل موانع واردات خودروهای کارکرده خبر داد و اعلام کرد هر شهروند ایرانی می‌تواند یک خودروی خارجی ذیل این مصوبه وارد کشور کند. این تصمیم دولت سیزدهم در روزهای پایانی عمر دولت و در شرایطی که رییس‌جمهور منتخب، وعده حل این معضل را داده به جز معانی سیاسی، هیچ مفهوم دیگری نمی‌تواند داشته باشد. واقع آن است که موضوع واردات خودروهای کارکرده، یکی از ضرورت‌هایی است که کارشناسان اقتصادی و تحلیلگران بازار خودرو، مدام در خصوص ضرورت‌های آن صحبت کرده و خواستار تحقق آن شده‌اند. کارشناسان معتقدند واردات خودرو باعث رقابتی‌تر شدن بازار خودرو، ایمن‌سازی خودروهای ایرانی، بهبود ناترازی‌ها در حامل‌های انرژی و... می شود. این ضرورت اما از سوی دولت سیزدهم نادیده انگاشته شد. هر چند برای مفاسدی چون چای دبش ارز تخصیص داده می‌شد اما برای واردات خودرو ارزی تخصیص نیافت! اما در روزهای پایانی عمر دولت، خبری درباره اجرایی شدن این ایده مطرح شده است.

از ایده تا اجرای یک چنین مصوباتی راه زیادی باقی است. معتقدم دولت سیزدهم این مصوبه را نه برای اجرایی شدن بلکه برای دستاوردسازی برای خود مطرح کرده است. دولت در واقع به دنبال گفتار درمانی است. دولت سیزدهم به دنبال آن است که طی یک ماه و اندی باقی مانده تا حضور دولت جدید به گونه‌ای تصمیم‌سازی کند که قیمت خودرو در بازار کمی افت کرده و به کف برساند و بعد ادعا کند که خودرو را با قیمت کف تحویل دولت بعدی داده است! هدف این مصوبه یک چنین دستاوردسازی‌هایی است. درست است که این قانون مدت‌هاست در مسیر پاستور- بهارستان در رفت و آمد است ولی اما و اگرهای بسیاری در مسیر اجرای آن قرار دارد. اگر این مصوبه اجرایی شده و خودرویی وارد کشور شود، مقطعی است. اگر یک چنین تصمیمی اجرایی شود در کشوری که بیش از ۱۳۰هزار ثبت نام برای فروش خودروی خارجی از طریق سامانه صورت گرفته است واردات ناگهانی خودرو با تیراژ بالا ممکن نخواهد بود، حداقل نیمی از این لیست خودروی ثبت نامی، مصرف کننده هستند و ۵۰درصد دلال. اگر این ۶۵هزار ثبت‌نام داخلی اقدام به واردات خودرو کنند، ارز قابل توجهی مورد نیاز است. بررسی نظام تعرفه‌ای، عوارض مستقیم و غیر مستقیم و...این رویکرد باعث می‌شود خودروسازی ایران با چالش‌های جدی مواجه شود. به هر حال باید تکلیف خودروسازی داخلی مشخص شود. من موافق واردات خودروی خارجی هستم اما فکر می‌کنم به جای رویکردهای عوامانه باید رویکردهای معقول و بلندمدتی برای این تصمیم در نظر گرفته شود. دولت می‌تواند بگوید ۲۰۰هزار خودروی خارجی باید وارد شود.
سال اول ۱۰۰هزار خودرو با تعرفه ۷۰درصد، سال دوم ۱۵۰هزار خودرو وارد می‌شود با تعرفه ۶۰درصد؛ سال سوم ۲۰۰هزار خودرو با تعرفه ۵۰ درصد، سال بعد ۲۵۰هزار خودرو با تعرفه ۴۰درصد و نهایتا ۳۰۰هزار خودرو با تعرفه ۳۰درصدی وارد شود. از این طریق صنعت خودروسازی داخلی هم فرصت دارد تا محصولات و پروداکشن‌های ارتقا یافته تولید کند. اما تصمیمات ناگهانی، باعث آسیب دیدن صنعت داخلی می‌شود. باید به گونه‌ای رفتار شود که صنعت داخلی هم فرصت هماهنگی با تصمیمات را داشته باشد. صنعت خودروسازی ایران یک صنعت سیاسی و مافیایی است. این صنعت اجازه نمی‌دهد دامنه وسیعی از خودروهای خارجی حتی کارکرده با قیمتی نزدیک به خودروهای داخلی وارد کشور شود. ممکن است یک خودروی ۲۰۲۰ کلاس‌آ با قیمت ۱میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان وارد کشور شود. در حالی که امروز خودروساز ایرانی پژوی قدیمی ۲۰۷ را با قیمت بالای ۱میلیارد می‌فروشد. در سال گذشته هم اعلام شد واردات خودروی کارکرده آزاد است اما در عمل این امر منتج به نتیجه نشد. باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرد که هم خودروسازی داخلی فرصت همراهی و هماهنگی را داشته باشد و هم مصرف کننده داخلی از مواهب این تصمیم بهره‌مند شوند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 پیشنهادی به رئیس‌‌‌جمهور منتخب برای امیدافزایی
✍️ نیما نامداری
رئیس‌جمهور جدید کار سختی در پیش دارد. او با انبوهی از چالش‌های اقتصادی و سیاسی مواجه است و بحران‌هایی که هر یک به‌تنهایی می‌‌‌تواند یک دولت را زمین‌‌‌گیر کند.
اما مهم‌ترین چالش پیش‌روی دولت، ناامیدی جامعه است. بخش مهمی از مردم نسبت به بهبود معنادار شرایط آینده امیدوار نیستند و این بزرگ‌ترین چالش رئیس‌جمهور جدید است.
در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که در سال ۱۴۰۲ توسط وزارت ارشاد انجام شده،‌‌‌ ۵۵.۵‌درصد مردم گفته‌‌‌اند که فکر می‌کنند در پنج‌سال‌‌‌ آینده وضعیت کشور بدتر خواهد شد، ۱۶‌درصد گفته‌‌‌اند که بدتر خواهد شد و فقط ۲۸.۴‌درصد پیش‌بینی کرده‌‌‌اند که اوضاع پنج‌سال دیگر بهتر از امروز خواهد بود؛ یعنی قریب به ۷۲‌درصد مردم نگاهی ناامیدانه به آینده دارند. خوب است بدانید که در سال ۱۳۸۲ یعنی اواخر دولت خاتمی این نسبت حدود ۶۳‌درصد و در سال ۱۳۹۴ یعنی همان سالی که برجام توافق شد، حدود ۵۳‌درصد بوده است.

چنین جامعه‌‌‌ای نمی‌‌‌تواند حامی قدرتمندی برای رئیس‌‌‌جمهوری باشد که با موانع و چالش‌های زیادی روبه‌روست؛ آن هم رئیس‌‌‌جمهوری که با‌‌‌ آرای بالا انتخاب نشده و نتوانسته است اکثریت واجدان شرایط را آنقدر به خود امیدوار کند که پای صندوق‌های رأی بیایند. ضمن اینکه می‌‌‌دانیم بخش مهمی از صاحبان قدرت سیاسی کشور هم حامی پزشکیان نیستند و او در ساختار قدرت هم تنهاست. انبوهی رسانه و محفل قدرتمند از همین روز اول منتظر نشسته‌‌‌اند که از هر فرصتی برای قدرت‌‌‌زدایی از او استفاده کنند.

پزشکیان اگر می‌‌‌خواهد قدرت کافی برای چانه‌‌‌زنی در فضای سیاست و اتخاذ تصمیم‌‌‌های سخت در فضای اقتصاد داشته باشد، نیازمند حمایت مردم است و مردمی که امیدوار نباشند، به او اعتماد نمی‌‌‌کنند و پشتش نمی‌‌‌ایستند. امید مردم مهم‌ترین منبع قدرت اوست. زنده نگه‌داشتن امید کسانی که به او رأی داده‌‌‌اند و نیز برگرداندن امید به آنها که رأی نداده‌‌‌اند، تنها ابزاری است که می‌‌‌تواند تداوم مشروعیت سیاسی و اعتبار اخلاقی او برای هدایت دولت در این شرایط سخت را تضمین کند.
اما امید فقط با حرف و سخنرانی ایجاد نمی‌شود. مردم به کارهای سیاستمداران بیشتر از حرف‌های آنها توجه می‌کنند؛ به‌خصوص کارهایی که به بهبودهای ملموس منجر می‌‌‌شوند و آثار فوری دارند. کارهایی که پیچیده و تدریجی هستند، معمولا زمان زیادی لازم دارند تا نتایج آنها ملموس شود. همچنین کارهایی که اجرای آنها پیچیده و مستلزم درگیر شدن نهادهای مختلف است یا به منابع زیادی احتیاج دارند، معمولا چنان در بوروکراسی دولت گیر می‌کنند که هیچ‌وقت به خروجی ملموس منجر نمی‌‌‌شوند و اگر هم خروجی داشته باشند آنچنان تقلیل یافته است که کسی را امیدوار و خوشحال نمی‌‌‌کند.

پزشکیان زمان زیادی ندارد و باید بتواند بین کارهای با خروجی کوتاه‌مدت و کارهایی که آثار بلندمدت دارد توازن ایجاد کند. به گمان من، بهترین کاری که پزشکیان برای ایجاد امید در جامعه باید انجام دهد، کاهش فیلترینگ اینترنت است. این موضوع، هم آثار فوری و ملموس دارد و هم بخش بزرگی از جامعه با آن درگیر است؛ اجرای آن هم نیازی به صرف منابع مالی و انسانی ندارد و حتی از اتلاف منابع قابل‌توجهی جلوگیری می‌کند.

البته انتظار حذف کامل فیلترینگ فعلا واقع‌‌‌بینانه نیست. ولی به‌طور مشخص از فیلتر خارج کردن پنج‌سرویس اینستاگرام، واتس‌‌‌اپ، تلگرام، یوتیوب و پلی‌استور گوگل می‌‌‌تواند موضوع تمرکز پزشکیان و تیم او باشد. این سرویس‌ها هم بیشترین تعداد کاربر در کشور را دارند و هم تاثیر آنها بر رشد اکوسیستم اقتصاد دیجیتال به‌شدت زیاد است.

پیمایشی که در زمستان سال ۱۴۰۲ توسط موسسه افکارسنجی جهاد دانشگاهی انجام شده است، نشان می‌دهد که اینستاگرام به‌رغم فیلتر شدن هنوز پراستفاده‌‌‌ترین شبکه اجتماعی کشور است و ۴۶.۵‌درصد مردم کاربر آن هستند. واتس‌‌‌اپ با ۳۵.۳‌درصد و تلگرام با ۳۴.۶‌درصد در رتبه‌‌‌های بعدی قرار دارند. می‌‌‌بینید که این سه سرویس فیلترشده کماکان بیشترین کاربر را دارند. بخش مهمی از کاربران این سه شبکه اجتماعی از آنها برای ارتباطات روزمره شخصی و کاری استفاده می‌کنند و بخش مهمی از کسب‌وکارهای کوچک و خانگی هم تنها در این شبکه‌‌‌ها فعال هستند.

یوتیوب بزرگ‌ترین پلتفرم ویدئوی جهان است که در کنار انبوه محتواهای سرگرمی، تقریبا همه ویدئوهای آموزشی، علمی، خبری، فنی و دانشورانه جهان هم روی آن پخش و ذخیره می‌شود. پلی‌‌‌استور گوگل هم بزرگ‌ترین بازار نرم‌‌‌افزارهای موبایل جهان است که با توجه به سیطره اکوسیستم اندروید در ایران عملا فیلتر بودن آن به معنای منع دسترسی شهروندان ایرانی به انبوهی از ابزارهای نرم‌‌‌افزاری مفید است. وقتی این سرویس‌های مفید و پرکاربرد فیلتر هستند، طبیعی است که مردم برای دسترسی به آنها ناچار به استفاده از فیلترشکن باشند. در نتیجه راه برای حملات امنیتی به گوشی‌های ایرانی‌‌‌ها باز می‌شود. ضمن اینکه به دلایل فنی، استفاده از فیلترشکن امکان نظارت و کنترل را حتی در مواردی که عرف جامعه با آن موافق است، از بین می‌‌‌برد.

مسیر رفع فیلتر از این سرویس‌ها مسیر سختی است؛ اما غیرممکن نیست. کارگروه متصدی فیلترینگ ۱۲عضو دارد که ۶ نفر آن از دولت و ۳نفر دیگر از مجلس هستند. با امکاناتی که دولت دارد احتمال متقاعد کردن اکثریت این کارگروه کم نیست. البته نهادهای امنیتی و قضایی هم در این فرآیند تاثیرگذارند؛ اما رئیس‌‌‌جمهور به‌عنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی و رئیس شورای عالی امنیت ملی ابزارهای زیادی برای اثرگذاری بر این فرآیند دارد. باید توجه داشت درباره فیلتر بودن یوتیوب و پلی‌‌‌استور و واتس‌‌‌اپ حتی در خود این نیروها هم اختلاف‌نظر وجود دارد.

اگر پزشکیان در چنین موضوعاتی که ماهیتا ساده‌‌‌تر هستند و ذی‌نفعان کمتری دارند نتواند درون قدرت مذاکره و توافق کند، بعید است جامعه به توان ائتلاف‌‌‌سازی او در موضوعاتی که ماهیتا پیچیده‌‌‌تر هستند اعتماد کند. قطعا مثال‌های دیگری هم از این بهبودهای ملموس و موثر و کوتاه‌‌‌مدت وجود دارد؛ اما به گمان من هیچ‌یک به قدر این موضوع اثر مثبت بر جامعه ندارد.

اگر پزشکیان موفق شود این پنج سرویس یا دست‌‌‌کم برخی از آنها را از فیلتر خارج کند، هم کار مفیدی برای اقتصاد و زندگی مردم انجام داده و هم به آنها امید داده است که در نتیجه رأی به او می‌‌‌توانند منتظر گشایش‌های ملموس باشند. هیچ‌چیز به قدر این احساس امیدواری نمی‌‌‌تواند در شرایط سخت پیش‌رو به یاری او بیاید.


🔻روزنامه کیهان
📍 آقای پزشکیان بخوانند
✍️ جعفر بلوری
۱- ابتدا بگذارید از همین عنوان یادداشت‌مان شروع کنیم. اینکه چرا عنوان این یادداشت را «آقای پزشکان بخوانند» گذاشتیم، یک دلیل ساده اما مهم دارد. او احتمالا این روزها سرش حسابی شلوغ است و فرصت ندارد یا اگر هم دارد، مطالب «احتمالا» آن طور که هست به دستش نمی‌رسند. فقط به عنوان یک نمونه اگر فراموش نکرده باشید، در ایام مبارزات انتخاباتی، صفحه توئیتر آقای پزشکیان اعلام کرد، تا ساعاتی دیگر پیام مهمی را منتشر خواهد کرد. وقتی خبرنگاری از ایشان درباره محتوای این پیام سؤال کرد، او اصلا از موضوع و پیامی که به نام او در صفحه شخصی او منتشر شده بود اطلاع نداشت و تصریح هم کرد که «حتما بچه‌ها[ی رسانه‌ای] آن را منتشر کرده‌اند.» این، یک هشدار بود هم به خود آقای پزشکیان و هم به مردم و نشان داد، آقای پزشکیان را افرادی احاطه کرده‌اند که بعضا، بدون هماهنگی با او اقداماتی را
«سَرِ خود» انجام می‌دهند. عنوان این یادداشت را با توجه به این شرایط انتخاب کردیم تا شاید مطلب عینا، بدون
کم و کاست و بدون تغییر در محتوا، به دست ایشان برسد. ضمنا، این «احاطه‌کنندگان» فقط افراد و اشخاص نیستند، رسانه‌هایی هم هستند که «تحریف» و «جعل خبر» در آنها یک «قاعده» و «اصل» است و اخبار، تحلیل و نقدها را آن طور که دلشان می‌خواهد- نه آن طور که نوشته شده است-
به گوش مخاطب می‌رسانند. فقط به عنوان یک مثال نزدیک، رجوع کنید به گزارش مستند کیهان که با عنوان «اسب زین‌شده زیر پای....» منتشر شد و مقایسه کنید با نوع پوشش آن در این رسانه‌ها. چیزی نزدیک به ۱۰ روز است که با ترفند «راه بنداز- جا بنداز» تلاش می‌کنند گزارشی سرتاسر تحریف شده به خورد مخاطب بدهند. بله درست شنیدید نزدیک به ۱۰ روز است سرگرم یک گزارش
کیهانند!
۲-رفتارها و رخدادهای روزهای پس از انتخاب آقای پزشکیان هم، «خاص» و «ویژه» است. او طی دو هفته‌ای که انتخاب شده، حتی یک کنفرانس خبری نداشته است که این برخلاف رویه همیشگی است. ایشان طبیعتا باید جلوی دوربین‌ها حاضر شود و به سؤالات پاسخ دهد. از برنامه‌هایش، کابینه‌اش، اولویت‌هایش بگوید. اما در همین مدت، تا دلتان بخواهد این «اطرافیان» و «دور و بری‌ها» موضع داشته و از طرح و برنامه و تشکیل شورا و....سخن گفته‌اند. طرح‌ها و برنامه‌هایی که شاید آقای پزشکیان در جریان جزئیات آنها هم نباشد! تشکیل «شورای راهبردی دوره انتقال دولت چهاردهم» یکی از این اقدامات «خاص» و بی‌سابقه است. شورایی که عملا - و در ظاهر بدون حضور یا حتی اطلاع آقای پزشکیان- همه چیز را به دست گرفته و این روزها، مشغول چیدن کابینه است. یک بار دیگر دقت کنید: شورایی تشکیل شده که هیچ گاه مرسوم نبوده، و این شورا که عملا همه کاره آن آقای ظریف است، در حال چیدن کابینه است! شاید گفته شود، این شورا بدون هماهنگی با آقای پزشکیان، قدم از قدم برنمی‌دارد که در پاسخ ارجاع می‌دهیم به خطوط اول این یادداشت.
اطرافیان رئیس‌جمهور منتخب افرادی هستند که نشان داده‌اند، بدون هماهنگی و اطلاع او امور را جلو می‌برند. اگر ایشان یک کنفرانس خبری در این مدت تشکیل می‌داد، می‌توانست به این شبهات و سؤال‌ها پاسخ دهد. اما در عوض گفته شده این آقای ظریف است که با حضور در تلویزیون، می‌خواهد به مردم توضیح دهد! یعنی توضیحات را هم اطرافیان قرار است بدهند! لحظه تنظیم این گزارش نه آقای ظریف در تلویزیون حاضر شده بود نه از اظهارات ایشان خبری بود.
۳-شرایطی که در بندهای بالا به گوشه‌ای از آنها اشاره شد، در دوران مبارزات انتخاباتی آقای پزشکیان نیز، کاملا مشهود بود. او تقریبا همه چیز را به اطرافیان می‌سپرد. گفت یک پزشک و جراح قلب است و برنامه‌ای هم ندارد و مسائل را به کارشناسان می‌سپارد. چند سؤال می‌پرسیم: آیا «برون سپاریِ» امری به بزرگی کشورداری، حد و اندازه ندارد؟ آیا از جزئیات اقدامات، برنامه‌ها و...این اطرافیان مطلع هستید؟ چرا به جای شما، آقای ظریف باید در تلویزیون حاضر شود؟ آیا این وضع، نتیجه همان «برنامه‌ای ندارم»ی که مدام می‌گفتید، نیست؟ آیا فردا مسئولیت تبعات این «برون سپاری‌های افراطی» را می‌پذیرید؟ اصلا آیا این شما هستید که در حال چیدن کابینه‌اید یا کابینه را هم برایتان می‌چینند؟!
۴-یکی از تبعات «برون‌سپاری‌های افراطی» بروز اختلاف است و زمان تقسیم غنائم، این اختلافات می‌تواند به درگیری‌های «درون گروهی» بدل شود و دود این وضع نیز فقط و فقط به چشم مردم می‌رود. مرور رسانه‌ها و مواضع افراد نزدیک به رئیس‌جمهور منتخب نیز نشان می‌دهد، قدیمی‌های این طیف به شدت نگران این وضع هستند. اصطلاحاتی مثل «مجاهدان شنبه» را همین طیف وارد ادبیات سیاسی کشور کردند. از یک طرف بهزاد نبوی «عاجزانه» از این «اطرافیان» می‌خواهد، به «پزشکیان بینوا» رحم کنند و این طور به خاطر رسیدن به پست و مقام، آبروریزی نکنند از آن‌سو محمد فاضلی از این که، یک عده از این اطرافیان، نیامده دنبال پست و مقامند انتقاد می‌کند. محمدرضا عارف نیز از
«مواضع طلبکارانه» برای سهم‌خواهی گِلِه می‌نماید. ممکن است گفته شود، هر دولتی در این مرحله، دچار چالش‌های این‌چنینی می‌شود. ما می‌گوییم، این چالش‌ها در نوع خود، بی‌سابقه‌اند و یکی از دلایل آن، سپردن امور به اطرافیان
است!
۵-تردید نداریم- شما هم نداشته باشید-که این اطرافیانِ مجاهد شنبه‌یِ طلبکار، فردا روزی اگر خدایی نکرده آقای پزشکیان موفق نشد، به هیچ وجه مسئولیت اقداماتش را نخواهد پذیرفت. آنها به بزرگ‌تر از پزشکیان هم رحم نکردند. خواستار استیضاح دولتی شدند که، خود زمینش زدند و رئیس‌جمهوری را که بنیانگذار اصلاحات می‌نامندش، خون به دل کردند. این طیف موقع تقسیم غنائم ظاهر و زمان پاسخگویی پنهان می‌شوند. آقای پزشکیان اگر ۱- از این طیف فاصله نگیرد ۲- اداره امور را همان‌گونه که تا امروز بوده، به آنها بسپرد، همین‌ها او را زمین خواهند زد و اگر زمین خورد، همین طیف انگشت اتهام را به سوی ما منتقدانی خواهد گرفت که خیلی زود و به موقع هشدارهای دلسوزانه را دادیم.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 ترامپ و تکرار ترور در آمریکا!
✍️ ابوالقاسم قاسم‌زاده
یک بار دیگر در تاریخ سیاسی جامعه آمریکا، ترور نافرجام نامزد انتخابات ریاست جمهوری در صدر اخبار قرار گرفت. وقوع ترور نافرجام «ترامپ» نامزد حزب جمهوریخواهان در آمریکا باعث شد وی رسماً به عنوان نامزد حزب جمهوریخواهان به همراه معاون اول خود، «جی، دی ونس» سناتور جوان از ایالت اوهایو که یک صهیونیست‌زده افراطی است، معرفی شود. در رسانه‌ها آمده است: سناتور‌«جی. دی ونس» متولد ۱۹۸۴ (۳۹ ساله) از اعضای حزب جمهوریخواه و حامی افزایش فشار بر ایران است و از ترور سردار سلیمانی و خروج ترامپ از برجام حمایت می‌کند!» او که اکنون از سوی ترامپ برای معاون اولی ریاست جمهوری معرفی شده است از حامیان اصلی «اپک»، سازمان یهودیان صهیونیست در آمریکا و از دوستان نزدیک «نتانیاهو» است که فاجعه انسانی در سراسر غزه را رقم زد.
براساس نظرسنجی‌ها در داخل آمریکا «ترامپ» بعد از وقوع این ترور نافرجام و از «بایدن» که رقیب انتخاباتی او از حزب دموکرات است، به طور چشم‌گیری پیشی گرفت. تا آنجا که بخش مهمی از اعضای حزب دموکرات، خواهان کناره‌گیری «بایدن» از نامزدی ریاست جمهوری آمریکا شده‌اند. «بایدن» آشکارا به زوال عقل و حافظه در رسانه‌ها و افکار عمومی آمریکا مشهور شده است!
ترور نافرجام ترامپ موجب شد تا جمهوریخواهان به طور وسیع از نامزدی مجدد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حمایت کنند؛ طوری که در داخل آمریکا ترامپ را رئیس جمهوری آینده آمریکا می‌دانند. ترامپ نیز به طور آشکار سخنرانی‌های انتخاباتی خود را تصحیح و تعدیل کرده است و اکنون نه به عنوان یک نامزد انتخاباتی از حزب خود، بلکه به عنوان نامزد انتخاباتی اکثریت قاطع رأی دهندگان، سخن می‌گوید!
از سوی دیگر یکی از روزنامه‌نگاران مشهور آمریکا در تأیید نظر پوتین رئیس جمهوری روسیه نوشته است؛ ترور نافرجام ترامپ تراز معادله انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را آشکارا به هم ریخته است تا به جای بایدن «فرتوت» و از کار افتاده که حافظه خود را از دست داده است، به سوی ترامپ و معاون اول او بچرخد.
اگر چه هنوز زود است که نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را پایان یافته، آن هم با پیروزی ترامپ دانست، اما به نوشته یک مفسر سیاسی در آمریکا، بازنده این ترور ناقص در آن هم با مرگ ضارب (تروریست)، «بایدن» است که خود را تنها نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب دموکرات می‌خواند! البته روال و نتیجه پایانی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا بسیار پیچیده است اما، ترور ناقص ترامپ، رقابت دو حزب حاکم در این کشور را پیچیده‌تر کرده است.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 چه کسی می‌تواند وزیر کشاورزی باشد‌؟
✍️ فاطمه پاسبان
بخش کشاورزی ایران با مشکلات عدیده‌ای روبه‌روست که حاصل و پیامد سال‌ها سوء‌مدیریت در این بخش و فقدان یک عزم ملی راسخ برای رفع مشکلات و ارتقای کارآمدی آن است. این بخش به عنوان بخش استراتژیک اقتصاد، تامین‌کننده غذا برای جمعیت کشور و مواد اولیه برای سایر فعالیت‌های اقتصادی است. بدون شک «غذا» دیگر یک مقوله تولیدی، اقتصادی و اجتماعی در جهان نیست و فراتر از آن به یک مقوله «سیاسی» و «امنیت سیاسی» تبدیل شده و این تغییر نگاه به منزله اهمیت «غذا» و «تامین امنیت و ایمنی غذایی» در جهان است چراکه گرسنگی، سوء‌تغذیه، فقر غذایی و سالم نبودن غذا به دنبال خود پیامدهای نامطلوبی برای مردم جامعه دارد؛ از بیماری و کاهش سطح سلامت مردم و بهره هوشی نسل‌های آتی و افزایش هزینه‌های درمان و فشار بر بودجه خانوار و کاهش بهره‌وری نیروی انسانی گرفته تا شورش نان. بنابر همین اهمیت، بخش کشاورزی که تامین‌کننده بخش عمده غذای مردم (محصولات خام و فرآوری شده) و معیشت کسب‌و‌کارهای مرتبط با آن است، نیازمند راهبرد‌، نقشه راه و برنامه اقدام و عمل با رویکردهای تاب‌آوری‌، فناورانه‌، بهره‌ور، حکمروایی خوب و دانش‌محور است تا بهره‌روی، کارآمدی و پایداری اتفاق بیفتد. این موضوع برای بخش کشاورزی ایران یک موضوع حیاتی است چراکه با انباشت مشکلات و چالش‌های اساسی همانند خشکسالی، تغییرات آب‌وهوایی، کافی نبودن سرمایه‌گذاری، پایین بودن بهره‌وری، مدیریت ناکارآمد بازار و تولید، کمبود دانش و فناوری روزآمد و مدیریت دانش، کمبود تحقیق و توسعه کاربردی، کمبود ترویج و آموزش، تاب‌آور نبودن سیستم کشاورزی و غذایی، مشکل آب و خاک، کاهش سرمایه اجتماعی، نااطمینانی از دست دادن مزیت رقابتی بخش، ضعف اقتصادی بهره‌برداران بخش، رانت و فساد و قاچاق، بی‌انگیزگی کارکنان، اداری کردن بخش تحقیق و توسعه کاربردی و‌… روبه‌روست و ضرورت حیاتی برای تدوین برنامه کارآمد براساس واقعیت‌های موجود و پیش‌بینی‌های آینده را صدچندان پر‌اهمیت می‌سازد. در این مقطع زمانی، انتخاب وزیر جهادکشاورزی دولت چهاردهم پیش‌روی دولت جدید آقای دکتر پزشکیان است، فردی مدیریت بخش کشاورزی را به عهده خواهد گرفت تا مسوولیت‌پذیر و پاسخگوی همه ذی‌نفعان بخش کشاورزی و مصرف‌کننده بوده و در اقتصاد ملی نقش‌آفرینی کند، دوری از شعار‌زدگی و ترسیم نقشه راه براساس وضعیت موجود و آسیب‌شناسی آن و چشم‌انداز آینده هنگامی امکان‌پذیر است که تعامل و گفتمان سازنده با متخصصان و کارشناسان موضوع، نهادهای مدنی و تشکل‌های مردمی مرتبط و بخش‌خصوصی و سایر ذی‌نفعان صورت گیرد تا در افق زمانی مشخص از مشکلات موجود کاسته و حداقل مشکلی به مشکلات موجود اضافه نشده یا مشکلات شدت نگیرد‌. توسعه بخش کشاورزی و رونق فعالیت‌های آن با یک ابزار سیاستی میسر نمی‌شود چراکه به دلایل مختلف از قبیل ریسک زیاد تولید و درآمد، نیاز به فناوری‌های جدید برای افزایش بهره‌وری و کارایی، کوچک بودن اراضی و پایین بودن سطح درآمدی و پس‌اندازی بهره‌برداران، تغییر کاربری اراضی، نوسانات قیمت بازار، رانت وارداتی محصولات کشاورزی، قاچاق محصولات کشاورزی، کیفیت پایین خاک و نشست زمین و نیز تغییرات آب‌وهوایی و اقلیم و هزاران مساله دیگر نیازمند بسته حمایتی منطقی و هدفمند دولت و حاکمیت است. در کشورهای پیشرفته انواع ابزار حمایتی متناسب با محصول تولیدی برای توسعه و پیشرفت پایدار بخش کشاورزی در اختیار می‌گیرند. در واقع دولت‌ها با حضور کارآمد و هوشمند خود نقش و وظیفه‌مندی توسعه پایدار بخش کشاورزی را رقم می‌زنند؛ نقشی که بسیار بسیار پیچیده و چندبعدی است به این خاطر که هر سیاست دولت نه‌تنها بر جامعه هدف بلکه بر تعادل و تخصیص منابع در بخش کشاورزی و اقتصاد کلان تاثیرگذار است. از همین‌روست که مداوم بر کارایی و سازگاری سیاست‌ها تاکید شده و لازمه طراحی و تدوین سیاست‌های دولت است. این موضوع برای کشورهایی از جمله ایران که در آن دولت حضور گسترده‌ و فراگیری در اقتصاد دارد، پراهمیت است‌.
دولت‌ها هوشمندانه در جهان حکمروایی می‌کنند. غالبا، حکمرانی سه گروه اصلی از بازیگران را شامل می‌شود: حکومت (که شامل دولت و همه قوای حاکمیت است‌)، بخش‌خصوصی و جامعه مدنی. موضوع تدوین سیاست‌ها و برنامه اقدام و عمل یکی از موضوعاتی است که تعامل و همکاری سه بازیگر یعنی حکومت، جامعه مدنی و بخش‌خصوصی را در قالب مفهوم حکمرانی ایجاب می‌کند تا با مشارکت، همدلی، همزبانی و توافق بر رفتارهای مشخص‌شده بر‌ای هر بازیگر، اجماع و توافق حاصل ‌شود که همه خود را در بازی شریک دانسته و بازی برد- برد رقم بخورد، نه اینکه در این فرآیند گروهی خود را متضرر و بازنده تلقی کرده بنابراین برای جبران ضرر و خسارت به اقداماتی دست بزنند که تمامی رفتار و سیاست‌های حکومت و سایر بازیگران را خنثی و بی‌اثر و چه‌بسا ناکارآمد جلوه دهند. تا آشتی و گفت‌وگویی سازنده و موثر میان سه بازیگر اصلی حکمرانی خوب صورت نگیرد، توسعه پایدار کشاورزی و روستایی به تنهایی توسط دولت به سرانجام نرسیده و چه بسا دولت را وارد روزمرگی و دور شدن از وظایف اصلی خود برای پیاده‌سازی حکمرانی خوب می‌کند.
از این‌رو نقش‌آفرینی دولت‌ها به‌عنوان یک بازیگر مهم یک واقعیت و یک جنبه غیر‌قابل حذف از اقتصاد ایران و اقتصاد کشاورزی و روستایی است. در شرایط کنونی و دنیای پر از مخاطرات قابل پیش‌بینی و غیرقابل پیش‌بینی نیاز است تا به‌طور جدی نگاه سیاستگذاران به اقتصاد کشاورزی تغییر یافته و آن را به‌عنوان اکوسیستم پیچیده، چندبعدی، تحول‌پذیر، دانش‌محور، تاثیرگذار و تاثیرپذیر بدانند؛ اکوسیستمی که باید همه اجزای لازم برای چرخه حیات تکمیل باشد و از هیچ عنصری که می‌تواند حیات اکوسیستم را دچار چالش یا باعث آسیب یا شکست آن شود، غفلت نشود. عناصر در اکوسیستم باید در تعامل سازنده و هماهنگ با هم بوده و وظیفه شناخت دقیق اجزای اکوسیستم و برقراری تعامل و ارتباط بین آنها برای رسیدن به اهداف تعریف شده با سیستم است. اگر اینگونه به توسعه پایدارکشاورزی و روستایی نگاه کنیم سیاستگذاران ضرورت دارد از شعارزدگی «بایدها» دست بردارند و به «چه نبایستی کرد» بپردازند و از دخل و تصرف‌های دستوری، ناسازگار و خارج از ارتباطات اکوسیستم پرهیز کنند. در این میان انتخاب وزیر برای «وزارت جهاد کشاورزی» و «مشاور اقتصاد کشاورزی رییس‌جمهور» به طور یقین باید دارای معیارهایی باشد که توسعه پایدار بخش را رقم بزند. او باید دارای روحیه خلاق و انصاف باشد، با سابقه و تجربه‌ کاری از دل بخش کشاورزی و وزارت جهاد کشاورزی باشد («نه» به وزیر عاریتی از سایر وزارتخانه‌ها)، به مدیریت مشارکتی اعتقاد داشته و تصمیم‌سازی از پایین به بالا را شیوه مدیریت قرار دهد. بازوهای مشورتی دانا را برای خردجمعی به وجود آورد‌. همچنین لازم است که تصمیم‌سازی او بر محور تحقیق و مطالعه باشد، عدالت‌خواه و رفاه‌طلب برای ذی‌نفعان باشد، به توسعه پایدار اعتقاد داشته باشد، رانت‌ستیز و فسادستیز باشد، رقابت‌خواه بوده و انحصارات را کاهش و کار مردم را به مردم واگذار و نقش اصلی راهبری، نظارت، کنترل و ارزیابی را ایفا کند. علاوه بر این به توانمندسازی ذی‌نفعان بخش و از جمله بانوان روستایی اعتقاد داشته باشد، شایسته‌سالاری را سرلوحه کار قرار دهد (نگاه جنسیتی نداشته باشد زنان را به مدیریت استان‌ها و شهرستان‌ها بگمارد)، به تشویق و ایجاد انگیزه کاری توجه خاصی کند، برنامه محور بوده (بدون روزمرگی) و براساس نقشه راه پویا مسیر توسعه را طی کند، آینده‌نگر باشد و به اولویت هشدار و پیشگیری قبل از درمان اعتقاد داشته باشد.
همچنین او باید پاسخگو و مسوولیت‌پذیر بوده، به تقویت و توسعه سرمایه اجتماعی و مسوولیت‌پذیری اجتماعی و پیاده‌سازی حکمرانی خوب اعتقاد قلبی و عملی داشته باشد. معتقد به تمرکززدایی باشد. به عنوان مثال چه لزومی دارد رییس سازمان شیلات در تهران باشد؟ چرا در یکی از استان‌های شیلاتی کشور نباشد یا چرا معاون دام باید در پایتخت باشد و‌… با توجه به فناوری ارتباطات در هر زمان و هر لحظه امکان برقراری ارتباط هست. همچنین باید برای هر تصمیمی تحلیل هزینه‌- فایده (فنی‌، اقتصادی‌، اجتماعی و زیست‌محیطی‌) داشته باشد و از تصمیمات غیرمنطقی و غیرعلمی‌، خلق‌الساعه و پوپولیستی اجتناب کند. افرادی با این خصوصیات و ویژگی‌ها در خانواده بزرگ کشاورزی هستند و امیدوارانه منتظر آن هستیم «وزارت جهاد کشاورزی» و «مشاور اقتصاد کشاورزی رییس‌جمهور» از این جنس باشند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 تصویر کلان را ببینیم
✍️ رضا رییسی
پس از صد و اندی سال از پیدایش مفهوم دولت مدرن در ساخت قدرت سیاسی ایران و ۴۶ سال دولت‌داری در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران، نوبت به نهمین رییس‌جمهوری رسیده تا عطف به گزینش و انتخاب ملت و تفویض قدرت در راس هرم اجرایی کشور، برای رتق و فتق امور ملک و ملت، یاران و همراهان خود در کابینه دولت چهاردهم را چینش و گزینش کند. در رسمی مألوف و قاعده‌ای همیشگی، برآمدن این چینش و ترکیب همواره از ساز و کاری ناشفاف و برون از منظر افکار عمومی و در قالب قبض و بسط‌های اضلاع و اجزای ساخت قدرت و متنفذان صحنه سیاست و برخورداران از امتیازات مالی و اعتبار اقتصادی، شکل می‌گرفته و راهی برای اعمال نظر بیرون ماندگان از حلقه خواص سیاسی در این فرآیند سراغ نداشته‌ایم. در گذشته‌های دور و پیش از پیدایش جمهوریت در ساختار سیاسی، کابینه که هیچ لیست نمایندگان مجلس به معرض نظر ملوکانه رسیده و مهر تایید می‌گرفت، بعد از انقلاب البته تجربه مردم‌سالاری دینی، بخش عمده‌ای از گزینش و ترکیب و چینش را به نمایندگان برگزیده ملت معطوف کرد اما در طول سالیان با فقدان تحزب‌گرایی مدرن و آنچه رسم مألوف در ممالک راقیه است، بحث رایزنی و گزینش و پیشنهاد وزرا به حلقه‌های بسته و گعده‌های سیاسی رهنمون شد و حتی در دولت یازدهم که کارگروه تعیین وزرا ساختارمند گردید، قائم به چهره‌ها و نزدیکان رییس‌جمهوری این امر تدبیر و ساماندهی شد. با پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم اما شاهد یک اتفاق بدیع و یک تغییر جهت ملموس و محسوس در آغازین گام ریل‌گذاری تعیین دولتمردان بودیم. مسعود پزشکیان که گفته بود دولت او دولت بهره‌گیری از نظرات کارشناسان و متخصصان است، هنوز مهر انتخابش خشک نشده به وعده وفا کرد، ساز و کاری مدون و نظام‌مند برای بهره‌گیری از متخصصان و کارشناسان ذی‌نفع و موثر در فضای تخصصی هر وزارتخانه را متشکل از بازیگران لایه‌های مختلف و متکثر از تجربه اندوختگان ادوار تا نمایندگان احزاب و زنان و اقلیت‌ها، نخبگان دانشگاهی و غیر دانشگاهی، فعالان بخش خصوصی و ستادی را با عنایت و توجه به شاخص‌های ۱۸ گانه در قالب کارگروه‌های تخصصی مامور گزینش و انتخاب نامزدهای تصدی وزارتخانه‌ها و معاونت‌های حساس دولت چهاردهم و پیشنهاد نهایی به رییس‌جمهوری کرد.
در گزارش روز گذشته، ظریف به عنوان رییس شورای راهبری دوره انتقالی به شکلی شفاف و روشن گزارش روند طی شده و معیارها و شاخص‌های مدون گزینش و ترکیب کارگروه‌ها و نیز چارچوب عمل و روشمندی نحوه گزینش نامزدها و وزن و رتبه‌بندی شاخص‌ها را شفاف در منظر افکار عمومی قرار داد.
تا پیش از این گزارش ظریف در فضای مشوش و برآمده از انباشت سال‌ها مطالبه‌گری و عدم پاسخگویی رایج و خلف وعده‌های مسبوق به سابقه پسا انتخاباتی، با اعلام اسامی کارگروه‌ها در روز قبل از آن، انتقادات مختلف و اعتراضات بسیاری راجع به حضور یا عدم حضور برخی چهره‌ها در چینش و ترکیب شماری از کارگروه‌ها، مطرح شده و موجی از دلخوری و نگرانی در فضای سیاسی و رسانه‌ای به راه افتاده بود.
بخشی از این انتقادات که از سوی دلسوزان و دغدغه‌مندان دولت که از قضا دستی هم بر آتش فضای تخصصی خود دارند، وارد بوده و از اساس شفافیت اعمال شده هم بدین معناست که کارشناسان و متخصصان برون از حلقه با نظارت و دقت هوشمندانه و نکته‌سنجانه در جریان امور قرار گرفته، نقدها و نکته و نظرات خود را ابراز کنند والا که شفافیت محلی از اعراب و دخلی در پیشبرد منسجم و قاعده‌مند امور نخواهند داشت.
شاید یکی از بدترین معضلات و ناسازه‌ها در چنین فرآیندهای مبتنی بر کنش جمعی با بازیگران متنوع و متکثر آن باشد که خواهی نخواهی برخی از محققان و شایستگان از دایره انتخاب بیرون می‌مانند و برخی از فرصت‌طلبان هم خواهی نخواهی به ترکیب نهایی راهی می‌یابند و این مساله اصطکاک‌آفرین و چالش‌برانگیز است اما هر تدبیری که اندیشیده شود و هر ترکیبی که چینش گردد در نهایت این وضعیت قابل صحت سنجی صد درصدی نیست و همیشه بخشی انحراف از مرکز و هدف دارد.
عطف به این واقعیات گریزناپذیر، ضمن آنکه باید از نقدهای سازنده و بیان مستمر ایرادات و گوشزد انحرافات و اشتباهات به شکلی مشفقانه و خیرخواهانه پرهیز و ابایی نکرد و نداشت و در سوی دیگر نهایت شفافیت و اطلاع‌رسانی پیرامون ریز و درشت عملکردها و جلسات کارگروه‌ها و شورای راهبری نیز، مناط عمل دست‌اندرکاران قرار گیرد تا هم دغدغه‌ها مرتفع و هم کارشکنان و فرصت‌طلبان مقهور و منکوب گردند و بدین‌سان یک مسیر مطلوب و خوشایند برای تحقق این تجربه بدیع و مردم‌سالارانه در برآمدن دولتی شایسته‌سالار و نخبه‌گرا در چهار سال پیش رو فراهم آید و مردمان رنج دیده ایران منتفع از این وضعیت شوند.
و از طرف دیگر شاکله‌ای بنا شود برای چینش و گزینش مردم‌محورانه و کارشناس‌نگرانه در دولت‌های آینده و هر چه بیشتر دخالت‌دهی لایه‌های مختلف و متکثر مردم در ساختار قدرت که نقش مهمی در همذات‌پنداری میان دولت و ملت و در نهایت ارتقای سرمایه اجتماعی در پی خواهد داشت.
‏اصل ماجرا را فراموش نکنیم و نکنید که برای اولین بار در تاریخ تشکیل کابینه در همه دولت‌های ایران، به جای هسته‌های بسته قدرت و لابی‌های اضلاع و اجزای سیاسی خاص، پایه و بنای اولیه چینش وزرا با اعمال نظر ترکیب متنوعی از بازیگران و صنوف دچار گشودگی شده است و ساز و کار بسته و محفلی گزینش اولیه جایش را به ساختاری چند ضلعی با بازیگران و ذی‌نفعان متنوع داده است و این امکان خطا و اشتباه را با تکیه بر خرد جمعی کاهش می‌دهد.
نگارنده هم مثل همه شما ایراد و نقد به ترکیب یا چهره‌ها دارم اما این جزییات نباید باعث شود که تصویر کلان این اتفاق مبارک و این خرق عادت بی‌سابقه مخدوش و ملکوک شده و این تکیه بر خرد جمعی و اصل تخصص‌نگری و نقش‌دهی به لایه‌های مختلف و متکثر مردمی ابتر بماند.


🔻روزنامه شرق
📍 نئوپوپولیسم
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا
اصطلاحات نئورئالیسم، نئومارکسیسم، نئولیبرالیسم که ریشه در فرهنگ سیاسی و اجتماعی اروپا دارد، بارها مورد استفاده دانشگاهیان و رسانه‌های ما قرار گرفته و درباره آنها بحث‌ها و مجادله‌های کش‌دار یا به قول خودشان هرمنوتیکی صورت گرفته است و نیز منبعی شده تا برخی افراد برای محکوم‌کردن دیگران صفات‌شان را منسوب به این اصطلاحات کنند. اما امروزه و البته از دیروزها پدیده جدیدی در افق سیاسی ما پدیدار شده که می‌توانیم به آن «نئوپوپولیسم» بگوییم. پوپولیسم با اندکی مسامحه روشی است که فرد یا افرادی در رأس حکومت‌ها اختیار می‌کنند تا خود را عزیز دُردانه مردم کنند. آنان به مردم به چشم مخلوق خداوند، اعضای قابل عنایت جامعه و همچنین انسان‌های ذی‌شعور نمی‌نگرند بلکه مردم در نظر آنان افرادی هستند که می‌توانند مقاصد حاکم یا حکمرانی را جامه عمل بپوشانند و در حقیقت ‌‌تنها وسیله‌ای هستند برای برتر‌شدن فرد و آنچه به نام مردم به زبان می‌آورند، جلوه بی‌بدلیل از نفاق است. ظاهرا دلسوز و دایه مهربان‌تر از مادر برای مردم هستند و در سخنان خود آنان را به اعلا درجه گرامی می‌دارند و نیز هیچ تردیدی ندارند که ثروت کشور را بین آنان تقسیم کنند که البته از آن برای خود عموما کلاه‌های پرارزشی به دست می‌آورند اما نوعا انگیزه اصلی یک پوپولیست داشتن محبوبیت بین اقشار جامعه و عموم مردم است. یک فرد پوپولیست به هیچ اصولی پایبند نیست و به هرچه در راستای اهداف خود باشد، دست می‌یازد و نیز هرگز در پی اصلاح امور جامعه نیست یعنی نه اصولگراست و نه اصلاح‌طلب. برای او هر فرد یک انسان نیست، بلکه یک «رأی» است و باید سیاست‌هایی پیشه کند که بیشترین رأی را به دست آورد.‌برعکس، برخی اصولگراها برای به کرسی نشاندن اصول خود هر‌چند ممکن است به مردم تعارفی کلامی بکنند اما همه چیز را فدای اصول خود می‌کنند. می‌توان از پادشاهی میجی در ژاپن یاد کرد که برای به کرسی نشاندن اصول اقتصادی لیبرالیسم و توسعه ژاپن، میلیون‌ها انسان را قربانی کرد. استالین نمونه دیگری بود که با وفادار‌ی به اصول مارکسیسم-لننیسم -به قرائت خود- به روایتی ۲۰ میلیون از مردم را قربانی کرد و مشابه او مائو تسه تونگ بود. نمونه‌های دیگر و شاید تعدیل‌یافته آن ژنرال فرانکو در اسپانیا و احتمالا بانک جهانی است.‌آنچه در کشور ما به نام اصولگرایی مطرح شده است، در مقایسه با آنچه ذکر شد،‌ هرگز نمی‌تواند تشابهی به دست دهد. مدعیان اصولگرایی در کشور ما خود نوعی از پوپولیسم هستند و هرگز اصول خاصی را صریحا اعلام نکرده و حتی با دید عمیق‌تر به آنچه بیان می‌کنند، وفادار نیستند و برعکس تابع و واضع روش‌هایی هستند که برای مردم جاذبه داشته باشد. همین‌طور اصلاح‌طلب‌ها که مثل اصولگراها طیف‌های متفاوتی هستند و در عمل سیاست‌هایی را اعمال می‌کنند که هرچه بیشتر مردم به آنها روی آورند. نتیجه آنکه پوپولیسم در کشور ما حسب ضرب‌المثل «خودش را بیاور، اسمش را نیاور» سرلوحه کار قرار دارد و البته این سیاست‌ها در شکل عملی آن خرج‌کردن و فدا‌کردن ایران است؛ به طور وسیع برای مردم و نیز به صورت خاص برای اقلیتی نوکیسه. تهیه یا تولید مرغ و تخم‌مرغ و روغن و لبنیات با هزینه‌کردن ثروت کشور، تهیه برق و گاز با مصرف دارایی کشور و تمتع مردم- که البته در جای خود پسندیده است – همه با خرج و فداکردن ثروت‌های رو‌ی‌زمینی و زیرزمینی ایران حاصل شده است، یعنی هر دو گروه در هر زمان که متصدی بوده‌اند، ایران را خرج محبوبیت خود کرده‌اند. به خاطر ندارم که جماعت پوپولیست ایران در سال‌های گذشته نه به زبان و نه به اندیشه، دغدغه ایران و تعالی آن را داشته‌اند بلکه کوتاه‌ترین راه برای راضی‌کردن مردم و محبوبیت خود را که همان خرج ثروت کشور است، برگزیده‌اند. ممکن است این نوع تعبیر از عملکرد خود اصولگرایان‌خوانان و خود اصلاح‌طلبان‌خوانان ایشان را خوش نیاید اما نگاهی به شرایط ایران که سرزمین ثروتمند تکیده‌ای شده است و نوع زندگی عمومی و تظاهرات شهرنشینی که تضاد طبقاتی و فرهنگ رفتاری و اندیشه مردم حاصل آن است، به‌خوبی درستی مطالب را می‌رساند و نتیجه آن افکار پوپولیسم موجود در ایران است که به صورت اصولگرا و اصلاح‌طلب جلوه کرده و هر دو هزینه‌شان را از ثروت خداداد که متعلق به نسل‌های آینده نیز هست، تأمین کرده‌اند و جالب آن است که هر دو دغدغه ایران و آینده ایران را نداشته‌اند اما چندی است که برخلاف گذشته که نام‌بردن از ایران چندان پسندیده نبود و حتی پخش سرود «ای ایران» به نوعی ممنوع بود در رسانه‌های دولتی و به‌ویژه در صدا‌و‌سیمای ایران. موضوع ایران و بزرگداشت ایران مطرح شده است اما همچنان در ‌ روی همان پاشنه قبلی می‌چرخد و ایران هزینه می‌شود و تکیده‌تر‌‌.
این نوعی از پوپولیسم است که می‌توان به آن نئوپوپولیسم اطلاق کرد، یعنی پوپولیسم در لباس اصولگرایی. اگر نیک به یاد آوریم از زمان طرح مسئله ایران در صدا‌و‌سیما و فیلم‌های کوتاهی که به حسن وجود ایران می‌پردازد، هیچ تغییری در سیاست‌ها داده نشده است. شعار برای ایران رئیس‌جمهور منتخب باید جدی گرفته شود، به‌عنوان یک اصل و در دولت ایشان نصب‌العین همه وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها قرار گیرد و خوشبختانه همه پذیرفته‌اند که کرامت انسانی باید حفظ شود. اگر این پذیرش با حفظ اصل برای ایران توأم شود، امید اصلاح ایران و جامعه ایرانی وجود خواهد داشت؛ و‌الا سراشیبی سرزمین ایران همچنان تداوم خواهد یافت.


🔻روزنامه جام جم
📍 هماهنگی میدان و دیپلماسی
✍️ سیدرضا صدرالحسینی
بایسته‌های سیاست خارجی دولت‌ها از سوی اسناد بالادستی، قانون اساسی و تدابیر ابلاغی رهبر انقلاب پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام و اقدامات لازم از جهت سیاست‌گذاری از سوی شورای عالی امنیت ملی مشخص و تعیین می‌شود.بنابراین فرآیند سیاست خارجی در جمهوری اسلامی یک فرآیند سلیقه‌ای نیست که با روند و آیند دولت‌ها تغییر پیدا کند اما باید گفت که حتما سلایق و میزان اهمیت دولت و رئیس‌جمهور و وزیر خارجه در تسریع رسیدن به آن اهداف یا کند عمل‌کردن یا در حقیقت میانبر زدن برای رسیدن به آن اهداف قطعا تاثیرگذار است.
با توجه این مسأله و تاکید رئیس‌جمهور منتخب مردم به انجام برنامه مصوب مجلس شورای اسلامی در برنامه هفتم این نکته را باید یادآور شد که نباید کارشناسان محترم بدون توجه به آن برنامه نسخه‌هایی را به دولت چهاردهم پیشنهاد بدهند که خارج از چارچوب مصوب برنامه هفتم باشد.از این رو حتما با توجه به سیاست خارجی متوازنی که مطلوب جمهوری اسلامی است و همچنین با عنایت به سیالیتی که سیاست خارجی در نظم بین‌المللی دارد، تغییر اقطاب مختلف قدرت و توجه به جایگاه ویژه جمهوری اسلامی از منظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و توانمندهای موجود در کشور از جنبه منابع انسانی مورد توجه دولت چهاردهم قرار خواهد گرفت.در سال‌های اخیر توجه به نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و کنشگری ایران در نظام بین‌الملل از جمله موضوعاتی است که باید مورد توجه دولت آینده قرار گیرد. در طول روزهای اخیر و با عنایت به پیام‌های ارسال‌شده از سوی مقامات ارشد سیاسی نظام‌های مختلف و اظهارنظرهایی که رئیس‌جمهور منتخب داشتند، می‌توان گفت آقای پزشکیان به مسائل سیاست خارجی توجه ویژه‌ای دارند، به‌خصوص در عرصه توانمندی‌های جمهوری اسلامی در منطقه و این‌که این کنش‌ها می‌تواند در تحولات بین‌الملل موثر باشد.البته در مقابل واکنش‌های منفی مقامات ارشد سیاست خارجی برخی از دولت‌های غربی در راستای انتخاب رئیس‌جمهور جدید ایران هم باید مورد توجه رئیس قوه مجریه و مشاوران او قرار گیرد.بنابراین باید گفت که جایگاه سیاست خارجی در دولت چهاردهم همچنان که در دولت‌های گذشته اهمیت ویژه‌ای داشت، از حساسیت‌های بیشتری برخوردار خواهد بود، به‌دلیل تغییر ریلی که در دولت سیزدهم انجام شده و شرایطی که جمهوری اسلامی در اتخاذ سیاست خارجی متوازن و ارتباط با دیگر کشورها به‌ویژه همسایگان انجام داد، حتما می‌تواند برای دولت چهاردهم دستاوردهای خوبی داشته باشد و زمینه‌های مناسبی را برای اتخاذ سیاست خارجی مناسب براساس همان اسناد بالادستی فراهم کند.دولت سیزدهم سیاست‌هایی را دنبال کرد که به تقویت قدرت دفاعی و نظامی ایران منجر شود. عملیات تاریخی «وعده صادق» که سیلی سخت به رژیم صهیونیستی بود، یک مصداق بارز از حمایت همه‌جانبه دولت سیزدهم از قدرت دفاعی ایران بود که در بزنگاه حساس رخ نمود. این شیوه کار در حوزه سیاست خارجی می‌تواند برای دولت چهاردهم یک الگوی موفق از هماهنگی میدان و دیپلماسی محسوب شود.از این رو، ایران امروز با توجه به شرایط منطقه و شرایط بین‌المللی و کنشگری جمهوری اسلامی در عرصه‌های گوناگون حتما می‌تواند چشم‌انداز بالایی را برای سیاست خارجی دولت آینده فراهم کند و خروج از محدوده برخی از کشورهای غربی طی سه سال گذشته، توانسته ثمرات درخشانی مانند افزایش ۳۵ تا ۴۰درصدی صادرات برای ایران و حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد سرمایه‌گذاری‌های داخلی را ایجاد کند که قطعا مورد توجه دولت چهاردهم قرار خواهد گرفت.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0