🔻روزنامه تعادل
📍 سونامی قیمتی دیگری در راه است؟
✍️ آلبرت بغزیان
یکی از نگرانی‌هایی که این روزها در خصوص راهبرد اقتصادی دولت چهاردهم مطرح شده است، احتمال حذف ارز ترجیحی در بازه زمانی کوتاه‌مدت است. تصمیمی که اغلب دولت‌ها نسبت به اتخاذ آن اقدام می‌کنند اما پس از مدتی با افزایش نرخ ارز در بازار آزاد و شکل‌گیری بازارهای موازی، دوباره به جایی که سابق باز می‌گردند. اما در این میان، فشار زایدالوصفی متوجه سفره‌های عموم مردم می‌شود و اقلام تازه‌ای از سفره‌های عمومی حذف می‌گردند. علی طیب‌نیا هم اخیرا اعلام کرده که با هدف پایان دادن به فساد و رانت قصد یکدست‌سازی نرخ ارز را دارد. به نظرم در بیان این موضوع کمی عجله صورت گرفته است. ارز تک نرخی یعنی همه نرخ‌های ارزی در یک نرخ جمع شده و دیگر مرکز مبادله معنا نداشته و واردات دارو و اقلام اساسی و نهاده‌های دامی و... با یک نرخ صورت می‌گیرند. این روند باید به صورت تدریجی در شرایط غیر تحریمی اجرایی شوند و از سوی دیگر سیاست‌های حمایتی جدی‌تری صورت می‌گیرد. حذف ارز ترجیحی به معنای آزادسازی مجموعه قیمت‌ها و کالاها در ایران است، البته معتقدم علی طیب‌نیا این ضرورت‌ها را درک می‌کند و هرگز بی‌گدار به آب نمی‌زند. در دولت آینده اما باید دید رییس سازمان برنامه و بودجه، رییس کل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و... چطور عمل می‌کنند. یا آنها موافق این ایده هستند یا نه؟ معتقدم ابتدا باید رویکردهای جبرانی تدارک دیده شود و بعد این اقدام صورت گیرد. تبعات این نوع تصمیم‌سازی‌ها هم روشن است، فقط روی میزان افزایش نرخ تورم و مقدار فشار بر مردم ممکن است دیدگاه‌های متفاوتی وجود داشته باشد. دولت‌ها به جای افزایش نظارت‌ها و اصلاح روندهای توزیع ارز، اقدام به فشار بیشتر به مردم می‌کنند. من هنوز نشنیده‌ام که دولت در خصوص گرانی بنزین یا گرانی سکه یا حذف ارزهای دولتی، رویکردهای جبرانی مشخصی را ارایه کرده باشد. فکر می‌کنم یک چنین تصمیماتی ممکن است به فاجعه معیشتی ختم شود. هیچ کس در ایران نیست که مخالف حذف ارز ترجیحی و گسترش فساد باشد، اما صحبت در خصوص ساز و کار و نحوه اجرای ایده است. در شرایطی که هنوز تصمیمی برای حذف ارز ترجیحی گرفته نشده، برخی بازارها با نوسان مواجه شده و گرانتر شده‌اند. خودرو با افزایش چند ده درصدی مواجه شده، مواد پروتئینی، مواد لبنی و سایر بازارها هم نوسانات قیمتی را تجربه می‌کنند. معنای ایران تک نرخی چیست؟ آیا معنای آن این است که هر ایرانی هر اندازه ارز خواست می‌تواند بگیرد؟ قطعا دولت می‌گوید اینگونه نمی‌شود، هزار یا ۲هزار دلار نهایتا ارز می‌توانید دریافت کنید. طبیعی است که وقتی فردی به ارز نیاز داشته باشد ناچار است به بازار آزاد مراجعه کند و ۱۰ تا ۲۰هزار تومان بیشتر از نرخ رسمی ارز را بخرد! اینگونه دوباره به سر جای اول باز می‌گردیم. چرا؟ چون تحریم هستیم و دست دولت در حوزه دارایی‌های ارزی محدود است. برخی دولت‌ها تصور می‌کنند ایده‌های روتین اقتصادی که در همه جای جهان اجرایی می‌شوند در ایران هم امکان اجرایی شدن دارند، ایران تحریم است و تحریم‌ها باعث شده اقتصاد ایران با محدودیت‌های فراوانی روبه‌رو شود. در شرایط تحریمی دست زدن به ارز ترجیحی معنایی جز سونامی گرانی قیمت‌ها ندارد. البته همانطور که اشاره کردم، قطعا طیب‌نیا بهتر از هر فرد دیگری این واقعیت‌ها را می‌داند و تبعات و آن را درک می‌کند. به نظرم ایده نخست دولت باید حفاظت از معیشت مردم باشد. مردم ایران طی سال‌ها و دهه‌های مستمر با تورم بالا، قدرت خرید پایین، سرانه درآمدی اندک و نوسانات مستمر بازارها روبه‌رو بوده‌اند. توانایی این مردم کاهش یافته و معیشت آنها فرسوده شده است. هر اقدام دولت باید با مد نظر قرار دادن به مفروضات عینی باشد.

بنابراین دولت برای حذف ارز ترجیحی ابتدا باید مشکل تحریم‌ها و احیای برجام را حل و فصل کند و بعد به بازار صادرات نفتی با حداکثر ظرفیت‌ها بازگردد. در مرحله بعد باید سیاست‌های جبرانی مناسبی تدارک ببیند، زمینه رونق کسب و کار مردم را فراهم کند و آنقدر ارز ذخیره کند که هر فرد هر اندازه که نیاز داشت بتواند خریداری کند. سپس به صورت تدریجی زمینه یکسان‌سازی نرخ ارز را فراهم کند. به جز این راهبردها احتمالا با افزایش نرخ همه اقلام و خدمات روبه‌رو خواهیم شد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 برای ایران عزیز
✍️ دکتر حسین بازمحمدی
برای آنکه ایران عزیز بار دیگر گوهری تابان شود، خون دل‌ها باید خورد. انبوه کارهای نکرده و زیرساخت‌های فراهم نیامده باید انجام شود و فراهم آید تا زمینه برای رشد و توسعه همه‌جانبه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مهیا شود.
درحالی‌که هنوز دولت رئیس‌جمهور منتخب، تعیین و مستقر نشده است، انبوه پیشنهادها، مطالبات و خواسته‌های نهفته و سرکوب‌شده اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، توسط صاحبان نظر و اندیشه مطرح می‌شوند و انتظار توجه دارند.
از نگاه بنده، حاکمیت به‌طور کلی و جناب آقای دکتر پزشکیان به‌ویژه باید چنین موهبت بزرگی را قدر بدانند و آن را هدیه‌ای ارزشمند از جانب پروردگار مهربان تلقی کنند. در حوزه اقتصاد، آمارهای رسمی حاکی از آن است که در شرایط موجود ناترازی‌های همه‌جانبه و بزرگی اقتصاد خانوار، بنگاه‌ها، سازمان‌های بیمه و تامین اجتماعی، شهرداری‌ها، بانک‌ها و بودجه دولت را رنج می‌دهد.

طی سال‌های متمادی سیاستگذاری‌های نادرستی که در حد افراط مداخله‌جویانه بوده‌اند، امروز سازوکارهای خود تنطیم‌کننده بازار درباره بسیاری از کالاها و خدمات را نابود کرده‌اند و تاثیرات ناخوشایند و نگران‌کننده‌ای بر تامین مایحتاج زندگی روزانه و کالاها و خدمات عمومی، از جمله امنیت اجتماعی و اقتصادی جامعه بر جای گذاشته است. عدم چاره‌جویی عاجل برای این موضوعات، دردها و رنج‌های جامعه را عمیق‌تر می‌کند و پیامدهای فاجعه‌بار و پرهزینه‌ای به دنبال خواهد داشت.

لیکن، آشکار است که تمام کاستی‌های چندین دهه اخیر کشور را نمی‌توان با امکانات نیروی انسانی و مادی محدود در دوره عمر یک دولت برطرف کرد. اکنون، زمان قدرشناسی و فرصت‌شناسی ارکان حاکمیت در همراهی با دولت آقای دکتر پزشکیان برای توفیق در رویکردهای اعلام‌شده ایشان در کارزار انتخابات است.

کاهش حجم مداخلات دولت و بنگاه‌های شبه دولتی و خصولتی در عرصه فعالیت‌های اقتصادی و حذف تدریجی قیمت‌گذاری‌های دستوری، از مهم‌ترین و هوشمندانه‌ترین رویکردهای اعلام‌شده است.

تدوین لوایحی برای حذف انبوه قوانین و مقررات ایجادکننده تبعیض و انحصار و سخت‌کننده محیط فعالیت بخش خصوصی و در مقابل تقویت رقابت و حمایت از اقتصاد بازار و تسهیل فضای کسب‌وکار در این راستا قرار دارند. حذف سازمان‌ها و نهادهای مداخله‌گر در بازارها، به‌تدریج نیروی انسانی و توان مالی دولت را معطوف وظایف حاکمیتی آن می‌کند و فرصت‌های تازه‌ای برای افزایش ظرفیت، کارآمدی و انضباط‌بخشی به بودجه خود را می‌دهد.

به‌ویژه، حذف موانع توسعه گردشگری و اقتصاد دیجیتال می‌تواند در کوتاه‌مدت گشایش‌های قابل توجهی در اقتصاد و معیشت خانوارها و بنگاه‌های کوچک و متوسط ایجاد کند و منابع درآمدی دولت را نیز بهبود ببخشد.

فراهم‌سازی بسترهای لازم برای شکل‌گیری نهادهای مقوم جامعه و حکومت و ضروری برای رشد و توسعه بلندمدت کشور، باید در اولویت اقدامات دولت قرار داشته باشد. با افزایش سرمایه اجتماعی حکومت، نیروی انسانی جوان، مستعد و فداکار کشور بسیج می‌شود، توانایی‌ها و امکانات لایزال جامعه با منابع در اختیار دولت همراه و هم‌افزا خواهد شد و معجزه شکوفایی اقتصادی کشور حتی در کوتاه‌مدت آشکار می‌شود.

اگرچه وجود گروه‌های قدرتمند ذی‌نفعان خاص، اصلاح مسیر و حرکت به سمت رشد و تعالی کشور را دشوار می‌کند و تدبیر و درایت دولت وفاق را می‌طلبد. ایران عزیز بار دیگر گوهری تابان می‌شود.


🔻روزنامه کیهان
📍 قانون بومرنگ دیروز «دوحه» امروز «پاریس»
✍️ مسعود اکبری
۱- بازی‌های المپیک ۲۰۲۴ پاریس رسما از جمعه ۵ مرداد(۲۶ جولای) افتتاح شد. المپیک تابستانی پاریس در حالی آغاز به کار کرد که در ماه‌ها و هفته‌های گذشته کارزاری جهانی علیه حضور رژیم صهیونیستی در رقابت‌های المپیک شکل گرفته بود. بر همین اساس فشارها بر دولت فرانسه و همچنین کمیته بین‌المللی المپیک برای اخراج صهیونیست‌ها از رقابت‌های المپیک که نمادی از صلح و دوستی جهانی به شمار می‌آید، روز به روز گسترش یافت.
۲- بازی‌های المپیک پاریس یک‌بار دیگر ثابت کرد که شعار «ورزش سیاسی نیست» هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. چرا؟! به این دلیل که از یک‌سو محدودیت‌هایی برای نمایندگان روسیه و بلاروس ایجاد شده است که طبق آن ورزشکاران این کشورها فقط تحت عنوان بی‌طرف و با نفی ملیت خود می‌توانند در رقابت‌ها شرکت کنند. از سوی دیگر هیچ محدودیتی برای ورزشکاران
رژیم صهیونیستی در این رقابت‌ها در نظر گرفته نشده است.
این رویکرد دوگانه در حالی است که بر اساس اعلام وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه، در نتیجه حملات ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه از هفتم اکتبر سال گذشته میلادی تاکنون، بیش از ۳۹ هزار نفر به شهادت رسیده‌اند که از این تعداد، بیش از ۱۵ هزار نفر از شهدا را کودکان تشکیل می‌دهند.
علاوه‌بر این، رژیم صهیونیستی حداقل ۳۰۰ ورزشکار و همچنین یک داور بین‌المللی فوتبال را به شهادت رسانده است.
۳- با وجود تقلای فرانسه و کمیته بین‌المللی المپیک در عادی‌نمایی حضور ورزشکاران صهیونیست در المپیک پاریس، اما واکنش افکار عمومی، این پروژه عادی‌نمایی را بر هم زده است.
در ماه‌ها و هفته‌های اخیر، مردم فرانسه در اعتراض به جنایت‌های
رژیم صهیونیستی در غزه با حضور در مقابل مقر کمیته المپیک در پاریس خواستار حذف این رژیم از بازی‌های ۲۰۲۴ شدند.
از سوی دیگر، رسانه‌های اسرائیلی اعلام کرده‌اند که تیمی از «شاباک»(اداره امنیت داخلی اسرائیل) که حفاظت از مقامات اسرائیل را به عهده‌ دارند، همراه ورزشکاران اسرائیلی در پاریس حضور دارد.
همچنین «ژرالد دارمانین» وزیر کشور فرانسه اعلام کرده که از ورزشکاران رژیم صهیونیستی در طول بازی‌های المپیک پاریس به صورت شبانه‌روز محافظت می‌شود.
این تقلا و این دست و پازدن‌ها برای حفاظت از ورزشکاران
رژیم صهیونیستی، از انزجار و نفرت روزافزون افکار عمومی جهان نسبت به رژیم کودک‌کش اسرائیل حکایت می‌کند.
۴- با وجود تدابیر شدید امنیتی برای حضور ورزشکاران رژیم صهیونیستی و ممانعت از سر دادن شعارهای ضد صهیونیستی در پاریس، اما طی مسابقه اخیر تیم مالی و اسرائیل بر روی سکوهای استادیوم پرچم فلسطین همگام با شعار آزادی برای فلسطین به اهتزاز در آمد، این مسئله خشم صهیونیست‌ها را برانگیخت. قطعا این صحنه‌ها و شعارها در طول رقابت‌های المپیک پاریس بارها و بارها تکرار خواهد شد.
به عبارت دیگر با وجود تدابیر شدید امنیتی در پاریس، المپیک ۲۰۲۴ به نمایشگاهی از انزجار و نفرت مردم جهان از رژیم اسرائیل بدل خواهد شد.
۵- پیش از این نیز در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر شاهد رکوردشکنی در اعلام انزجار از رژیم صهیونیستی بودیم. این در حالی است که در آن مقطع، عملیات طوفان الاقصی و جنایات اخیر اسرائیل رقم نخورده بود.
در مسابقات جام جهانی فوتبال در قطر در ظاهر ماجرا، تیم آرژانتین قهرمان شد و جام را به «بوینس آیرس» برد و تیم فرانسه نیز فینال را باخت و نایب قهرمان شد. اما در بطن قضیه، جام ‌جهانی ۲۰۲۲ چندین بازنده بزرگ و چندین برنده بزرگ داشت. تیم ملی فوتبال فلسطین در مسابقات جام‌جهانی ۲۰۲۲ حضور نداشت، اما فلسطین و به عبارت دقیق‌تر، «آرمان فلسطین» و «آرمان آزادی قدس» یکی از برندگان بلامنازع جام‌ جهانی فوتبال در قطر بود.
در این دوره از مسابقات، پرچم فلسطین به دفعات و در حجمی انبوه و البته به صورت خودجوش در میان هواداران کشورهای مختلف در استادیوم به اهتزاز درآمد. پرچم فلسطین حتی در جام ‌جهانی قطر به داخل مستطیل سبز هم راه یافت و بازیکنان تیم مراکش، این پرچم را با افتخار در داخل زمین حمل کردند.
همانقدر که آرمان فلسطین، یکی از برنده‌های بزرگ جام‌ جهانی قطر بود، رژیم اسرائیل از بزرگ‌ترین بازنده‌های این دوره از مسابقات بود. در آن مقطع یکی از کاریکاتوریست‌های اسرائیلی با انتشار طرحی گرافیکی، تاکید کرد: «جام ‌جهانی را باختیم‌، بدون اینکه حتی بازی کرده باشیم.»
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت» در همان مقطع در گزارشی نوشت: «تماشاگران در جام‌ جهانی قطر تأکید کردند که چیزی به نام اسرائیل وجود ندارد و هرچه هست فلسطین است...و این یعنی سرافکندگی و سرخوردگی بر اسرائیل سایه افکنده است.»
در جام جهانی قطر، تیم‌ها و تماشاگران ملیت‌های مختلف، از مراکش تا کرواسی و آرژانتین، پرچم فلسطین را برافراشتند. اما حتی یک تیم هم، کار مشابهی برای رژیم اشغالگر قدس نکرد. خبرنگاران صهیونیست هم
هر جا هویت‌شان آشکار می‌شد، از سوی تماشاگران و هواداران هو شده و طرد می‌شدند.
جام‌ جهانی ۲۰۲۲ به عرصه اعلام انزجار عمومی از رژیم صهیونیستی و حمایت و همبستگی جهانی با ملت فلسطین تبدیل شد. تماشاگران عرب و مسلمان و حتی غیرمسلمان حاضر در این دوره از مسابقات با نمایش همبستگی خود با فلسطین به وضوح اعلام کردند که مسیر آنها با دولت‌هایی که به دنبال سازش با رژیم صهیونیستی هستند متفاوت است.
۶- همزمان با آغاز المپیک پاریس، «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر منفور و جنایتکار رژیم صهیونیستی به آمریکا سفر کرد. پیش از این گفته شده بود، هواپیمای نتانیاهو از ترس دستگیر شدن، مستقیماً به آمریکا پرواز کرده و در هیچ کشوری فرود نخواهد آمد.
بعد از اینکه نتانیاهو و شمار دیگری از سران رژیم صهیونیستی از سوی دادگاه لاهه محکوم به «نسل‌کُشی» و «جنایت جنگی» در غزه شدند، بسیاری از کشورهای دنیا اعلام کردند، در صورت سفر این مقامات به کشورشان،
حکم را اجرا و آنها را دستگیر خواهند کرد. حتی بسیاری از کشورهای اروپایی تأکید کردند، ملزم به اجرای این حکم هستند. اما آمریکا، که بزرگ‌ترین حامی جنایات این رژیم است اعلام کرد، هم قاضی‌های دادگاه لاهه را به خاطر این حکم تحریم می‌کند، هم با دعوت از نتانیاهو برای سخنرانی در کنگره،
علیه این حکم موضع می‌گیرد.
این حمایت‌ها اما ذره‌ای از نفرت جهانی که از رژیم صهیونیستی ایجاد شده، کم نکرد. نشان به آن نشان که مردم آمریکا با حضور مقابل ساختمان کنگره آمریکا علیه این جنایتکار جنگی شعار دادند. کار به جایی رسید که صدها جوان آمریکایی برای متوقف کردن سخنرانی «قصاب غزه» با هجوم به سمت ساختمان کنگره برای ساعاتی محوطه آن را تسخیر کردند. با ورود پلیس ضد شورش، دست‌کم ۲۰۰ معترض بازداشت شدند.
۷- رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای استان تهران که اخیرا منتشر شده است، فرمودند: «حرکت‌هایی که این روزها در دنیا به نفع فلسطین انجام می‌گیرد ناشی از روح انقلاب اسلامی است... گسترش جریان حمایت دانشگاهیان آمریکا از فلسطین به‌گونه‌ای شده است که دولت آمریکا همه ادعاها و شعارهای خود را نقض می‌کند و پلیس این کشور در مقابل چشم مردم و دوربین‌ها، دانشجو و استاد را لگدکوب می‌کند و به آنها دستبند می‌زند.» ایشان در ادامه
تصریح کردند: «کاری که آنها می‌خواستند در ایران انجام دهند، اکنون برای خودشان پیش آمده است.»
رژیم صهیونیستی در قالب استراتژی «مرگ با هزاران زخم» که نفتالی بنت
- نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی - در دیدارش با جو بایدن در واشنگتن و در سال ۲۰۲۱ از آن رونمایی کرد، به دنبال این بود که جمهوری اسلامی ایران را در تمامی سطوح و در تمامی حوزه‌ها از جمله حوزه سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و حتی در میادین و رقابت‌های ورزشی تهدید کند.
حالا، این استراتژی همانند بومرنگ عمل کرده و به سوی رژیم صهیونیستی بازگشته است. بر همین اساس از یک‌سو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به واسطه وحشت از بازداشت، با فلاکت و بدون توقف به آمریکا سفر می‌کند، و از سوی دیگر، میادین ورزشی به نمایشگاه انزجار و نفرت علیه اسرائیل
بدل شده است و ورزشکاران این رژیم با ترس و لرز و تدابیر شدید امنیتی در رقابت‌های ورزشی شرکت می‌کنند. بحران‌های داخلی رژیم اشغالگر قدس و دوقطبی‌های شدید در داخل سرزمین‌های اشغالی و بحران اقتصادی این رژیم را هم به این فهرست اضافه کنید.
۸- چندی پیش «ران بن یاشای» کارشناس نظامی روزنامه
یدیعوت آحارونوت گفته بود: «اسرائیل سیر قهقرایی خود را به سوی فروپاشی در پیش گرفته است و بحران فعلی مرحله‌ای جدید و در عین حال مهم در مسیر فروپاشی آن محسوب می‌شود تا در مرحله بعدی حذف شدن اسرائیل از نقشه خاورمیانه (غرب آسیا) رقم بخورد.»
ماندگاری حق و نابودی باطل، یک قانون و سنت الهی است. خداوند متعال در آیه ۱۸ سوره مبارکه انبیاء می‌فرماید: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ»؛ ما حقّ را بر باطل مى‏‌کوبیم تا مغز آن را در هم بشکند، پس بى‌‏درنگ، باطل محو و نابود مىشود.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 معاشران گره از زلف یار باز کنید
✍️ کمال فریدزاده
چقدر خوب می بود.چقدر خوب می شد اگر رئیس جمهوری منتخب در جمع یاران خود (همراهان ستاد انتخاباتی)سخن اینگونه آغاز می کرد. "حضور خلوت انس است و دوستان جمعند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید" .حالا که هر کسی از روزنامه‌نگار گرفته تا نویسنده، از دانشجو تا استاد، از هنرمند تا بی‌هنر،از عالم تا عامی، از مردمان کوچه و خیابان تا بزرگان علم و ادب، از برتران تا کمتران، به رئیس‌جمهور ی تذکر می‌دهند،تنبه می دهند،راه نشان میدهند ،مشورت هدیه می کنند، نصیحت پشت نصیحت که سراغ فلان گروه برو یا نرو ، فلانی را برای صندلی فلان صدارت برگزین یا نگزین، لباس دیگر بپوش یا نپوش، آداب ریاست بجا آور یا نیاور ، بیشتر با مردم حرف بزن یا کمتر ، از روی نوشته بخوان یا ... نه ! خودت باش ... محکم و انقلابی ، یا آرام و روادار، زیر بار حرف زور نرو یا زیر بار حرف ما برو ... زیر را زبر کن، آسمان را به زمین و زمین را به آسمان بیاور، فلک را سقف بشکاف یا بر جایت بنشین... حالا که همه گویند، من هم که از اهالی این خاکم، عوام و کمترین، می‌خواهم چیزی بخواهم ؛ یا می بیند ومی خواند یا صدای من در میان این همه صداهای خوب بر کاغذ می ماند.
پس می گویم:
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
۱_البته که اول زبان به شکر می‌گشایم.سپاس خدای عزیز را که ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به کار آوردتا مردی از خویش برون آید و کاری بکند. تا همین جای کار می توان گفت بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم ...
قدر بدانیم چرا که قرار است کسی را به ریاست بنشانیم که برای اولین بار همه ما می خواهیم به او بیا موزیم ( چون فکر می کنیم با دیگران فرق دارد و دوستش داریم ) و طرفه آنکه او نه تنها اخم به ابرو نمی آورد ،خشم ، دلش را نمی گیرد بلکه لب به خنده می گشا ید و می‌گوید با من حرف بزنید،بیشتر بگویید.. آرام نگیرید .
راستی مگر داشته‌ایم، مگر داریم که کسی از بنای قدرت دریچه بگشاید و ما هم بر سرش فریاد بزنیم از محبت و کلام حمایت تا داد اعتراض و شکایت و او ببیند و بشنود و آرام (با دل خونین لب خندان بیا ور همچو جام)دست برسینه ، کرنش کند و بر عظمت چنین مردمی، تعظیم کند؟
کاش قدر بدانیم و حد نگه داریم ( کز عهده شکرش بدر آییم)
حالا که او به تکرار می‌گوید: "کسی است مثل ما" پس چنان کنیم که همچنان بماند مثل ما.
۲_و اما بعد از شکر (نمی‌گویم شکایت) که خواسته ای دارم و خواهشی .
در اول نوشته فرض کردم که اگر مجری همایش مذکور (همراهان ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان)
یا رئیس جمهوری منتخب سخنان خود را در جمع یارانشان با این بیت از حافظ شروع می‌کردند که
" حضور خلوت انس است و دوستان جمعند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید"
آیا فضای لطیف‌تر و زیباتری شروع برنامه را دربر نمی‌گرفت؟خواهش من دریک کلمه این است؛ بیشتر شعر بخوانیم .
هر ملتی برای خود تاریخی دارد و داشته‌ای که آنها را از دیگر جوامع متمایز می کند.
دارایی های مادی و معنوی، میراثی بازمانده که روی گنجی ، پشتیبان اعتبار و متکایی برای پیشرفت و آینده آن جامعه است. به عبارتی شاید، شعر و زبان شاعرانه یکی از بزرگترین ثروت‌های معنوی کشور ماست. خیلی برای این حرف دیر است اما چاره چیست؟ باید گفت.باید به اختصار گفت، زمان نداریم، بسیار از دست داده‌ایم و حالا در جستجوی زمان از دست رفته ، می توان به زبان پناه برد؟ که شاید زبان را هم از دست داده‌ایم و می‌دهیم. (خدا نکند) زبان مردم ما (فارسی زبان‌ها ) آمیخته و پیچیده به شعر و امثال و حکم است.فارسی از آنجا زبان شیرینی است که شاعرانه است. در چند جمله مختصر این زبان ،جهانی معنا نهفته است. سال‌هاست در آرزوی اینم که یکی از بزرگان سیاست در کلام خود شعر بخواند، چرا ما بلد نیستیم از بهترین داشته‌هایمان در جای خود به اعلا درجه استفاده کنیم. آیا نمی دانیم چنین گنجینه ای داریم یا نمی دانیم که چقدر به دادمان می رسد ؟
(سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد)
چرا مقامات کشوری و لشکری ما در مکالمات و مکاتباتشان شعر نمی‌خوانند؟ چرا به مناسبت، از حکایات سعدی، حماسه های فردوسی، غزل های حافظ، کلام بی‌همتای مولوی و دنیا دنیا پند و حکمت صلح و عزت و عشق و معرفت که راهگشای بسیاری از گرفتاری‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ماست استفاده نمی کنیم؟ شاید بتوان قاطعانه گفت اکثر صاحب‌ منصبان و مدیران و مسئولان از اثر این داروی معجزه‌آسا غافلند.ما می‌دانیم یکی از رسانه‌هایی که حداقل تا قبل از انقلاب، بسیار در انتقال مفاهیم مؤثر بوده، وعظ روحانیون، روضه‌خوانان و مداحی مداحان بود . شما کمتر سخنرانی مذهبی و روضه‌ای را سراغ دارید که در آن، شعر یا نثر موزون فارسی به کار گرفته نشده باشد؟
گرچه با کمال تأسف باید گفت، بعد از انقلاب به دلایل گوناگون و پیچیده، به تدریج ادبیات کلاسیک و مشخصا شعر، جای خود را در روضه ها و سخنرانی‌های مذهبی از دست داده است و بی‌ شک یکی از دلایل بی‌علاقگی مردم به این مراسم و بی‌اثر شدن کلام وعاظ بر مخاطبین، حذف شعر و شاعرانگی است. مردم ما بیشتر از اینکه اهل دلیل و برهان و استدلال باشند، با عالم خیال، احساس و عاطفه عجین و همراهند.البته منظور از زبان شاعرانه، صرفاً زبان موزون نیست. چه بسیار متون ارزشمند شاعرانه از بزرگان ادب فارسی داریم که به نثر ( کوتاه و زیبا و آراسته به صنایع ادبی) والاترین مفاهیم انسانی را منتقل می‌کنند.مشکل ، بیگانگی اهل قدرت و سیاست با زبان دیرینه فارسی ،خصوصاً شعر است.
چندین سال پیش رئیس جمهور ی وقت افغانستان ، سخنان مراسم تحلیف خود را با غزلی از حافظ آغاز کرد. من هم لذت می‌بردم و هم حسرت می خوردم. خواهش بنده مبنی بر استفاده مقامات از کلام شاعرانه، صرفاً برای زیبا شدن سخن نیست. باید باور کرد که آشتی زبان سیاست با شعر و امثال و حکم، تأثیرات انکار ناپذیری بر جان گوینده و شنونده می‌گذارد.چرا فرماندهان نظامی ما زمانی که با هیجان در مورد دفاع و وطن می گویند، از فردوسی نمی خوانند یا چرا کم می خوانند؟
چرا نخبگان ما در حوزه های اقتصادی و جامعه شناسی از پند واندرزهای سعدی چیری نمی دانند یا نمی‌خوانند؟چرا باید بر بالای ساختمان بزرگترین سازمان جهانی از زبان شیخ اجل، سعدی بزرگ ، نوشته باشند "بنی آدم اعضای یک پیکرند" ، ولی این شاعر بزرگ ما در سر زمین خودش غریب تر باشد؟
آیا آنها توانایی های زبان ما را از ما بیشتر می دانند؟ بدیهی است به کار بردن کلام قدسی و نقل از نهج البلاغه در جای خود به سخن، جان و استحکام می بخشد والبته که کلام خدا و معصومین هم به نوعی شیرینی زبان شعر را دارند، اما جای شعر در زبان سیاسی ما خالی است. رئیس جمهوری این دوره ما خوشبختانه ، رفتارهای منحصر به فردی دارد که بعضاً مورد استقبال مردم قرار گرفته است. حالا اگر به کلامش شعر را بیفزاییم شک نکنید رئیس جمهوری دوست داشتنی تر خواهیم داشت. (البته منظور بنده از شعر، صرفاً شعر کلاسیک نیست.) فرض کنید آقای پزشکیان در خلال کلام و به مناسبت ناگهان بگوید .. آب را گل نکنیم در فرودست انگار کفتری می خورد آب.
اگر رئیس جمهوری ما چنین کند شاید دیگر مقامات هم به صرافت بیفتند از شاملو، فروغ فرخزاد، اخوان ثالث، نیما یوشیج ، سهراب سپهری و.... بخوانند. مطمئنم و مطمئن باشید مردم، همین مردم معمولی همین خودمان ، بیشتر از سخنان آنها لذت می بریم و پیشتر به جانمان می نشیند. در عالم خیال می شود آیا در پایان یک سخنرانی که در مورد امیدواری است از دکتر پزشکیان بشنویم "صبح خواهد شد و به این کاسه آب آسمان هجرت خواهد کرد"...؟
آیا آرزوی دور از دسترسی است که چند ماه دیگر در سا زمان ملل ببینیم رئیس جمهوریمان کلامش را با نام خدا از زبان فردوسی شروع می کند:
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذردرمی شود آیا ؟؟؟


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 سن‌زدگی اقتصاد ایران در دولت سیزدهم
✍️ نادر کریمی‌جونی
مرحوم جلال آل‌احمد در کتاب معروف خود، غرب‌زدگی را به سن‌زدگی گندم تشبیه می‌کند و توضیح می‌دهد که از درون دانه گندم توسط آفت سن خورده و نابود می‌شود و جز پوسته‌ای از آن باقی نمی‌ماند.حالا و در انتهای دولت مرحوم ابراهیم رییسی، حقایقی آشکار می‌شود که نشان می‌دهد در دوره فعالیت ایشان، اقتصاد و توان کشور از درون تحلیل رفته و نابود شده است ولی پوسته آن همچنان برجای مانده و مقامات دولت رییسی و حتی خود ایشان، به این پوسته مباهات می‌کردند و دانسته یا ندانسته از آنچه در درون اقتصاد در جریان بود چیزی نمی‌گفتند. نمونه‌های متعددی وجود دارد. اتفاقا این نمونه‌های واقعی رسانه‌ای هم شده و افکار عمومی ایرانیان از آن آگاه است. به همین دلیل بیان این چند نمونه به عنوان مصادیقی که شهروندان می‌توانند به آن نمونه‌ها و مصادیق دیگر را اضافه کنند، صورت می‌گیرد.
مثلا در احیای واحدهای تولیدی، آنچه در مورد شرکت هپکو رخ داده واقعا شگفت‌انگیز است؛ کارخانه‌ای که احیا و بازگشت آن به چرخه تولید از جمله افتخارات دولت سیزدهم بیان می‌شود، به مونتاژ‌کار کارخانه‌های دست دوم و سوم چینی تبدیل و قطعات ماشین‌آلات راهسازی و معدنی این کارخانه‌ها را مونتاژ می‌کند. در این صورت روشن است که آنچه در نهایت به عنوان محصول این کارخانه به بازار عرضه می‌شود با قیمت‌هایی بالاتر از قیمت معمول بازار برای جنس مشابه عرضه می‌شود و چون مشتریان رغبتی برای خرید کالای تولیدی این کارخانه ندارند خرید از این کارخانه به نهادهای عمومی مانند شهرداری‌ها و دولتی و… تحمیل می‌شود اما چون این دستگاه‌های دولتی و عمومی هم توان محدودی برای خرید و پرداخت هزینه دارند، کاملا قابل انتظار است که در کوتاه‌مدت دوباره این کارخانه با مشکل فروش مواجه شود و دست آخر از حرکت بایستد و همان مشکل گذشته رخ بنماید.
پس از مواجهه با کسر بودجه، دولت مرحوم رییسی برای سال‌جاری (۱۴۰۳) تصمیم گرفت تا پرداخت پول گندمکاران را که همه ساله از سوی شرکت بازرگانی دولتی تامین و تسویه می‌شد را به عهده سازمان هدفمندی یارانه‌ها بگذارد. جالب است که این سازمان به لحاظ قانونی هیچ تعهد و وظیفه‌ای برای تامین پرداخت پول ندارد اما دولت سیزدهم تصور کرد حالا که برخی درآمدها مانند بخش‌هایی از درآمدهای حامل‌های انرژی به حساب این سازمان واریز می‌شود، خوب است که از محل همین درآمدها، بدهی دولت به گندمکاران هم تسویه شود اما سازمان هدفمندی یارانه‌ها دارای ماموریت‌های تعریف شده و مشخص است که اولویت نخست آن تامین و پرداخت یارانه شهروندان ایرانی است.
در اولویت‌های دیگر پول‌های این سازمان می‌تواند به مصارفی همچون پرداخت پول گندمکاران هم برسد.
که ادعای پیش گفته را اثبات می‌کند و همین پاسخ را امسال و در اولین سالی که پرداخت مطالبات گندمکاران برعهده نهادی غیر از شرکت بازرگانی دولتی گذاشته بود را کشاورزان از سازمان مذکور شنیدند و دریافتند که قرار نیست به این زودی‌ها پول‌شان پرداخت شود. گفتنی است که تاکنون و باوجود وعده‌های مخبر و نیکبخت (معاون اول و وزیر جهاد کشاورزی دولت) فقط حدود ۳۶درصد از مطالبات کشاورزان گندمکار پرداخت شده و اکنون که دو ماه از تحویل گندم می‌گذرد چشم‌انداز دلگرم‌کننده‌ای پیش‌روی کشاورزان وجود ندارد. جالب است که توجه شود برابر قانون، دولت تنها ۲۴ساعت برای پرداخت پول گندم دریافت شده، فرصت دارد و تاخیر بیش از این میزان با جریمه‌ای به مقدار سود سرمایه‌گذاری میان‌مدت در بانک کشاورزی به نفع گندمکار مواجه خواهد شد. حالا گندمکاران ناامید، شکایت به دیوان عدالت اداری برده‌اند تا اصل و سود پول‌شان را از دولت بستانند. روشن است که این بیش از ۱۰۰هزار میلیارد تومان بدهی دولت به گندمکاران که به طور روزشمار سود هم به آن اضافه می‌شود، برعهده دولت پزشکیان خواهد بود و چالش بزرگی را در مقابل دولت جدید قرار می‌دهد؛ چالشی که هیچ‌یک از مقامات دولت مرحوم رییسی به آن اعتراف نکرده‌اند.
در مورد اشتغال هم که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اخیرا کارنامه بلند و امیدوارکننده‌ای در مورد ایجاد اشتغال ارائه کرد، حقایقی وجود دارد که نمی‌توان به آن بی‌توجه بود. در این آمارگیری البته بازارچه‌های محلات که توسط وزارت کشور و شهرداری‌ها ایجاد شده و نوعی دستفروشی سازمان یافته است به عنوان شغل و ایجاد شغل تلقی شده و براساس آن ایجاد اشتغال محاسبه شده است در حالی که هیچ‌یک از این بازارچه‌ها اشتغال مولد نیست و اضافه کردن چند دستفروشی به مجموعه دستفروشان شهرهای بزرگ از جمله در تهران، ماهیت ایجاد اشتغال ندارد.
علاوه بر این مرکز علمی جهانی پایش کارآفرینی و کسب‌وکار در مورد ایران پایداری یک شغل را حدود هفت ماه برآورد کرده است. نمایندگی این مرکز جهانی که در ایران و در دانشگاه تهران قرار دارد اذعان می‌کند که شغل‌ها در ایران گاهی به هنگام تولد مرده به دنیا می‌آیند (تعبیر از نگارنده است). این مرکز توضیح می‌‌دهد که چرا و چگونه یک شغل در ایران، بیش از آنکه به باروری و ثمردهی برسد نابود می‌شود.
مرتضوی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در مقاطع گوناگون از کارنامه خویش در توسعه کسب‌وکار در ایران و افزایش ایجاد اشتغال دفاع کرده و می‌کند باید توضیح دهد که چقدر اشتغال مولد در دولت مرحوم رییسی ایجاد شده و از این تعداد، چند شغل تاکنون زنده مانده‌اند؟ روشن است که با اطلاعات به دست آمده از مرکز جهانی پایش کارآفرینی و کسب‌وکار، اظهارات وزیر و اعضای دولت مرحوم‌رییسی درباره ایجاد شغل، اشتغالزایی، اشتغال مولد، پایداری اشتغال و… تنها در صورتی پذیرفته است که مستند به حقایق غیرقابل انکار میدانی باشد، وگرنه آمارسازی و نشان دادن اسنادی که توسط مقامات دولتی تولید و ارائه می‌شود، کار چندان دشواری نیست.
در حوزه راه‌وشهرسازی البته دفاع زیادی از وزیر این حوزه انجام می‌گیرد و مردم‌مداری وی ستوده می‌شود اما در همین حوزه نوسازی ناوگان حمل‌ونقل جاده‌ای که راهبردی‌ترین شبکه حمل‌ونقل مویرگی کشور است تقریبا هیچ پیشرفتی نداشته است. در حوزه تولید مسکن هم همانطور که مهرداد بذرپاش در ابتدای تلاش برای اخذ رای اعتماد اعلام کرد، بودجه‌ای وجود ندارد که براساس آن مسکن تحویل داده شود. تلاش‌های آقای وزیر برای تولید مسکن با استفاده از بودجه نهادهای نظامی (برای پرسنل خود) و شهروندان هم پیشرفت امیدبخشی نداشته و جهشی را در این زمینه به وجود نیاورده است. اخیرا هم اعلام شده که ۱۳۰فروند هواپیمای مسافری ایران به دلیل نقص فنی برای همیشه خاموش شده و به گورستان هواپیماها رفته‌اند. روشن است که خارج شدن این ۱۳۰فروند هواپیمای مسافری، ترافیک و صف مسافران برای دریافت خدمات پروازی را به شدت افزایش می‌دهد و قیمت بلیت را گران می‌کند. به همین گرانی باید پدیده واقعی بازارسیاه بلیت هواپیما را هم اضافه کرد که باعث افزایش بیش از حد قیمت و هزینه‌های پرواز برای شهروندان می‌شود. این در حالی است که مرحوم رییسی در همان روزهای آغاز فعالیت دولتش وعده داد که هواپیمای تمام‌ایرانی مسافری تولید کند و کشورمان را از سلطه سازندگان هواپیمای مسافری در اروپا و آمریکا خارج سازد اما نه فقط این وعده محقق نشد بلکه همان هواپیماهایی که به دلیل استفاده‌های مداوم و مکرر دچار فرسودگی شده و نیاز به بازسازی دارند هم امکان بازگشت به چرخه فعالیت را پیدا نکرده‌اند. در حوزه نفت هم دولت سیدابراهیم رییسی، کار خارق‌العاده‌ای انجام نداده است؛ در آخرین سال فعالیت دولت حسن روحانی، آمار صادرات نفت به کمک اغماض‌های ایالات‌متحده و دولت جو بایدن به حدود ۲/۱میلیون بشکه در روز رسیده بود که از این میزان حدود ۷۰۰ هزار بشکه نفت‌خام و ۵۰۰هزار بشکه میعانات گازی و فرآورده و… بوده است. اکنون و پس از گذشت سه سال، باز هم مقامات دولت سیدابراهیم رییسی از صادرات ۲/۱میلیون بشکه نفت‌خام (بدون میعانات و فرآورده) سخن می‌گویند و این نشان می‌دهد که در واقع دولت رییسی کار زیادی انجام نداده است. علاوه بر این اگر به این نکته مهم توجه شود که ارزش‌افزوده و قیمت فرآورده نسبت به قیمت نفت‌خام بالاتر است می‌توان دریافت که به لحاظ حفظ ذخایر نفت‌خام و حصول ارزش‌افزوده، دولت حسن روحانی کار قابل‌تحسینی انجام داده است که این اقدام قابل‌تحسین در مورد دولت سیدابراهیم رییسی وجود ندارد.
نکات گوناگون دیگری در مورد فعالیت‌ها و ادعاهایی که همکاران و مدافعان ریز و درشت مرحوم رییسی بیان می‌کنند وجود دارد. این نکات علاوه بر موضوع‌هایی مانند تولید برق، امنیت غذایی و… توسعه بهداشت در نقاط کم‌برخوردار و مانند آن را هم دربر می‌گیرد اما گمان می‌رود نگارش کارنامه واقعی برای دولت سیزدهم مثنوی هفتادمن شود.
این نکات از آن‌رو بیان شد تا کسانی که به مسعود پزشکیان توصیه می‌کنند همین ترکیب کابینه را حفظ و همین خط رفتاری را دنبال کند، بدانند که پیمودن راه فعلی، عاقبت خوشی ندارد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 فصل کابینه زمین بازی
✍️ عباس عبدی
تمام یادداشت‌های این هفته خودم را به تشکیل کابینه اختصاص می‌دهم. چون پس از تنفیذ و تحلیف؛ آقای پزشکیان کار خود را آغاز می‌کند و به‌طور طبیعی اولین کار ایشان تشکیل کابینه شامل وزرا و معاونان رییس‌جمهور از جمله معاون اول است. از آنجا که من در شورای راهبری نیز حضور دارم بد نیست که به چند مساله مهم در مسیر تشکیل کابینه اشاره کنم. اولین آنها، زمین بازی است. برای فهم بهتر از مثال فوتبال استفاده می‌کنم. هنگامی که از یک تیم فوتبال صحبت می‌کنیم بیش از هر چیز توجه ما به نتیجه نهایی و بازیکنان معطوف می‌شود. در حالی که بازیکن و مربی فقط یک بخش از ماجرای تیم هستند. داشتن یک باشگاه خوب با مدیریت و اقتصاد قوی، داشتن یک ورزشگاه با امکانات بدنسازی عالی و پزشکی و... رسانه اختصاصی، زمین عالی، تماشاگرانی پای کار و منضبط و سازمان‌یافته و... همچنین یک لیگ خوب، فدراسیونی کارآمد، مقررات و برنامه‌ریزی دقیق، داوری بی‌طرف، نهاد قضایی و رسیدگی‌کننده به شکایات و... اینها همه اجزای اصلی برای تماشای یک بازی خوب است که به چشم تماشاگران نمی‌آیند، در حالی که اگر این موارد نباشد، بازیکن خوب وارد زمین نمی‌شود و اگر هم بشود، قادر به بازی زیبا و موثر نخواهد بود. از این نظر خیلی صریح باید گفت که بازی سیاست در ایران بیش از اینکه تحت تأثیر بازیکنان مستقیم آن از جمله هیأت دولت و وزرا باشد، تحت تأثیر وضعیت زمین بازی سیاست است، زمینی که به‌شدت تخریب شده است. در ساختار اداری و اجرایی سیاست اختلافات و ناکارآمدی‌ها فراوانی وجود دارد.

اجزای فعال در زمین بازی سیاست در ایران به جای آنکه یکدیگر را کمک و هم‌افزایی کنند، در جهت تقابل و چوب لای چرخ یکدیگر گذاشتن عمل می‌نمایند. نهاد داوری بی‌طرف اگر هم هست، ناکارآمد عمل می‌کند. تماشاگران علاقه‌ای به دیدن بازی این سیاست ندارند، لذا استادیوم سیاست به نسبت خالی است. هر از گاهی چند نفر از هولیگان‌های تماشاگر یا افراد خودسر و آتش به اختیار وارد زمین می‌شوند و بازی را متوقف می‌کنند یا روند آن را دچار اختلال می‌کنند. بازیکنان مطابق قاعده‌ای روشن قیمت‌گذاری نمی‌شوند. برای برخی از آنان قیمت‌های بالاتری تعیین می‌شود. تیم در عمل از نظر اقتصادی ورشکسته است، فقط با عملیات حسابداری خود را روی پا نشان می‌دهد. نقش بازیکنان در زمین تعریف نشده است. مربی تیم اختیار کافی برای انتخاب افراد ندارد.

اکنون و پس از انتخابات اخیر و به هر دلیلی راه برای حضور یک تیم جدید سیاسی باز شده است. این تیم رویکردها و ضوابط و ارزش‌ها و اولویت‌های خود را دارد و با مجموعه‌ای که آن را آورده‌اند می‌تواند کار کند و آنها را عملی نماید. ولی در واقعیت؛ محدودیت‌های فراوانی پیش روی ترکیب‌بندی تیم سیاست قرار می‌دهند. البته قرار نیست همه امور به سود تیم جدید باشد و به‌طور طبیعی باید با گفت‌وگو و تفاهم آن را حل کرد، ولی قرار هم نیست که بازیکنان و مدیریت این تیم و حتی نوع بازی آنها مثل تیم قبلی یا شبیه به آنها باشد، که اگر چنین شود انتخابات بی‌معناست. یکی از ویژگی‌های لازم هر انتخاباتی، امکان تحقق اهداف و مطالبات رأی‌دهندگان از طریق نامزد پیروز و با انتخاب افراد مناسب برای آن اهداف است. البته این وضع صفر و یکی نیست، ولی در حد متعارف باید اجرایی شود تا انتخابات معنادار شود.
با این مقدمات یکی از اصلی‌ترین وظایف آقای پزشکیان در مقام رییس‌جمهور اصلاح زمین بازی سیاست است. غیر ممکن است که او یا هر کس دیگر بتوانند در زمین موجود، موفقیت‌های پایدار و چشمگیری به دست آورند. در درجه اول بسیاری از بازیکنان خوب وارد این بازی نمی‌شوند. آنان هم که وارد شوند، نمی‌توانند کارایی کافی داشته باشند و بازی خوبی به نمایش بگذارند. برنامه رییس‌جمهور در گام اول باید حل این مسائل از جمله موارد زیر باشد. شکل دادن و تقویت داوری منصفانه و بی‌طرفانه؛ شکل دادن استقلال رسانه‌ای؛ ایجاد وحدت و وفاق درون ساختار قدرت از یکسو و از سوی دیگر میان ساختار و مردم؛ از میان بردن شکاف قدرت و مسوولیت؛ دفاع از شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات؛ دفاع کامل از حق مشارکت مردم و ایجاد نهادهای مردمی و حرفه‌ای و احترام به آنان؛ حذف تبعیض‌ها در همه سطوح اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و... امیدوارم در یادداشت‌های بعدی به برخی از این موارد و موانع پیش‌روی آنها بپردازم.پ


🔻روزنامه شرق
📍 فیلترینگ و پیامدهای اقتصادی
✍️ اسفندیار جهانگرد
اقتصاد دیجیتال منافع و چالش‌های جدیدی را برای جوامع مختلف ایجاد کرده و می‌کند. توسعه و گسترش این پدیده در راستای بهبود کارایی و بهره‌وری، شفافیت و رضایتمندی مردم و...‌ برای همه جوامع اجتناب‌ناپذیر است. ضمن تأیید این منافع اقتصاد دیجیتالی با توجه به نحوه عملکرد کشورها، باید گفت این همه ماهیت اقتصاد دیجیتالی به‌خصوص در بُعد الگوریتمی آن نیست. بروز سه پدیده مهم فیلترینگ، سقلمه بیش از حد (یعنی ارتباطاتی که شخصی را به سمت انتخابی سوق می‌دهد و در عین حال دائما اطلاعاتی را که ارتباطات بر آن تکیه می‌کند، بهنگام می‌کند) و هدف‌گذاری خرد (ارتباطاتی که گروه‌های انتخابی را هدف قرار می‌دهند) در صورت نبود قانون و مقررات بالنده شفاف، مسئولیت و ضمانت اجرائی برای آنها می‌تواند باعث قطبی‌شدن جامعه، اقتصاد و ایجاد منافع برای گروه‌های خاص شده و در نتیجه پتانسیل مشورتی و مشارکتی یک جامعه را تضعیف و اقتصاد را دچار نقصان کند. در‌این‌باره سؤالات زیادی روبه‌روی جوامع و کشورها در قبال توسعه اقتصاد دیجیتال مطرح است که در کنار منافع آن باید بر معضلات آن فائق آیند. یکی از مهم‌ترین سؤال‌هایی که پیش‌روی توسعه اقتصاد دیجیتال کشورها و جوامع است، عبارت از این است که فناوری‌های دیجیتالی چگونه قطبی‌سازی سایبری و اتاق‌های پژواک را ایجاد کرده یا کاهش می‌دهند؟ «نقطه کانونی» جامعه در موضوع «فیلترینگ» برای شکل‌گیری «جمهوری باورها» و همچنین توسعه اقتصاد دیجیتال کشورها چیست؟ چه راه‌حل‌هایی برای بهبود آن متصور است؟ ‌اینها بخشی از سؤال‌های متعارف همه جوامع توسعه‌یافته و در‌حال‌توسعه است. حال اگر کشورها و جوامعی مثل ایران، اقدام عمدی به فیلترینگ در فضای مجازی کنند، این مصائب پررنگ‌تر در آن کشورها مطرح می‌شود و عواقب اجتماعی و اقتصادی جدی‌تری نیز به خود می‌گیرد. همان‌طور که گفته شد، ماهیت اقتصاد الگوریتمی، قطبی‌سازی از طریق سه‌گانه «سقلمه بیش از حد»، «هدف‌گذاری خرد» و «فیلترینگ» است. حال اگر در جامعه‌ای مثل ایران، با سیاست‌هایی مثل فیلترینگ بر این موضوع دمیده شود، جامعه قطبی‌تر ‌شده و کارکرد توسعه‌ای اقتصاد دیجیتال مختل خواهد شد. سیاست سانسور اینترنت به معنای جلوگیری از دسترسی به برخی سایت‌ها یا برخی محتواهای سایت‌های اینترنتی، به سه شیوه کلی «مسدود‌سازی»، «فیلترینگ» یا «قطع اینترنت» انجام می‌شود. فیلترینگ اینترنت، خود به شیوه‌های مختلف انجام می‌شود؛ از‌جمله‌ فیلترینگ سربرگ یا محتوا‌ TCP/IP، فیلترینگ DNS، فیلترینگ کلمات کلیدی، فیلترینگ پورت، فیلترینگ پروتکل، فیلترینگ برنامه‌ و محدودکردن پهنای باند مشترکان فضای مجازی. گزارش ۲۰۲۳ ماستر و گارمن نشان می‌دهد‌ ایران با بالاترین سطح سانسور و فیلترینگ اینترنت، از تمام این روش‌ها‌ و همچنین در مواردی «قطع اینترنت» استفاده کرده است. مهم‌ترین شبکه‌های اجتماعی در ایران، به دلیل سابقه تاریخی و عمومیت در بین مردم، عمدتا شبکه‌هایی با سرورهایی در خارج از کشور هستند. بنا بر گزارش ایران دیجیتال ۲۰۲۳، «پرترافیک‌ترین» شبکه‌های اجتماعی غیربومی در سال‌های اخیر به ترتیب عبارت بودند از پینترست، اینستاگرام، رددیت، لینکدین، یوتیوب، فیس‌بوک و ایکس (‌توییتر). گزارش سال ۱۴۰۱ دیتاک نیز نشان می‌دهد ‌از نظر «تعداد کاربر فعال» سه شبکه اجتماعی غیربومی تلگرام، اینستاگرام و ایکس (توییتر سابق) به ترتیب با ۶۱ میلیون، ۴۶ میلیون و چهار میلیون کاربر فعال، در صدر قرار دارند. در بین شبکه‌های اجتماعی بومی نیز شبکه‌های روبیکا با ۳۹ میلیون کاربر در جایگاه نخست قرار دارد و پس از آن شبکه‌های ایتا با ۲۱.۶ میلیون، بله با ۱۵.۴ میلیون و سروش‌پلاس با ۱۰.۴ میلیون کاربر قرار دارند. در ایران اوج موج مسدودکردن وبگاه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با‌سبقه در دوره‌های گوناگون، در اواسط سال ۱۴۰۱ آغاز شد. هم‌زمان با به وجود آمدن شرایط ناآرامی در کشور، دولت برخی از محبوب‌ترین شبکه‌های اجتماعی در کشور شامل واتس‌اپ، اینستاگرام و اسکایپ را به سرعت مسدود کرد. مسدود‌سازی دسترسی به شبکه واتس‌اپ که پس از فیلتر تلگرام در سال ۱۳۹۷، به یکی از محبوب‌ترین شبکه‌های اجتماعی کشور تبدیل شده بود‌ و همچنین اینستاگرام که مهم‌ترین پلتفرم تبلیغات اینترنتی و محل کسب‌وکار هزاران کاربر ایرانی بود، ‌به‌خصوص بعد از دو سال قرنطینه ناشی از شیوع ویروس کرونا‌ که به محیط کسب‌وکار مطلوبی تبدیل شده بود، زیان‌های اقتصادی زیادی را به جامعه تحمیل کرد.
در کنار این سیاست، هجوم مردم به سمت استفاده از VPN، علاوه بر راه‌اندازی بازار وسیعی برای فروشندگان فیلترشکن، موجب شد دولت علاوه بر شبکه‌های اجتماعی، سایت‌هایی مانند گوگل‌پلی و اپ‌استور را نیز که فروشگاه‌های نرم‌افزاری سیستم‌های اندروید و آی‌او‌اس هستند، فیلتر کند. همچنین دسترسی به پلتفرم‌هایی که امکان چت‌کردن افراد به صورت دو‌نفره یا چند‌نفره را داشتند، از‌جمله پلتفرم بازی «کلش آو کلنز»، «ایکس‌باکس» و «لینکدین» را مسدود و بعضی از موتورهای جست‌وجو نظیر «بینگ» و «گوگل» را با کاهش پهنای باند، محدود کرد که البته مسدودکردن برخی از آنها بعدها مورد بازنگری قرار گرفت، ولی برخی تاکنون فیلتر هستند. گزارش‌های مختلفی از تأثیر اقتصادی و مالی این محدودیت‌ها و قطع اینترنت بر کسب‌وکارها تهیه و منتشر شده که نشان می‌دهد طی ماه‌های پس از شهریور سال ۱۴۰۱ و اعمال سیاست محدودیت دسترسی به اینترنت، با فیلترینگ و محدودیت در پلتفرم‌ها، تقریبا هیچ بخشی از صنعت رایانه‌ای کشور از گزند این خسارت‌ها در امان نمانده است. تخمین‌هایی از این خسارت‌ها توسط مراجع مختلف با روش‌های مختلف و آمار‌های موجود انجام شده است، اما باید توجه داشت در تمامی این مطالعات، صرفا محاسبات اقتصادی کوتاه‌مدت و بعضا مستقیم لحاظ شده ‌که از کمترین حدود دو میلیون دلار در روز (پادرو و تکراسا) تا حدود ۴۰ میلیون دلار (مرکز توسعه تجارت الکترونیک و نت‌بلاکس) در روز در نوسان است. البته IOD هم خسارت روزانه ۱۷.۵ میلیون دلار در روز را برآورد کرده که مابین مقدار بالا و پایین خسارت روزانه برای ایران برآورد شده است. باید توجه کرد که خسارت مهم اقتصادی فیلترینگ غیر‌مستقیم است و آن خسارت ناشی از قطبی‌شدن جامعه است که در میان‌مدت و بلند‌مدت بر اقتصاد ایران تحمیل می‌شود. با نگاه به میزان سیاست فیلترینگ و کاربران فعال در پیام‌رسان‌های غیربومی و بومی، می‌توان این فرضیه را محتمل دانست که تقریبا جامعه ایران به لحاظ اجتماعی به سمت قطبی‌شدن در حرکت است. این قطبی‌شدن جامعه می‌تواند مشکلات و چالش‌های اجتماعی زیادی را به همراه داشته باشد که وسعت و عمق این موضوع را باید به متخصصان جامعه‌شناسی واگذار کرد، اما می‌توان به برخی از آنها گذرا اشاره کرد و به مسائل اقتصادی آن پرداخت. قطبی‌شدن می‌تواند باعث شود گروه‌های مختلف در جامعه از هم جدا شوند و ارتباطات اجتماعی کمتری با یکدیگر داشته باشند. وقتی جامعه قطبی شود، تنش‌ها و خشونت‌های میان این گروه‌ها می‌تواند افزایش یابد. قطبی‌شدن می‌تواند باعث کاهش اعتماد مردم به نهادها و مؤسسات دولتی و غیر‌دولتی شود. جامعه‌ای که قطبی شده باشد، کمتر می‌تواند در مسائل عمومی و مشترک همکاری کند. ‌در نهایت، قطبی‌شدن می‌تواند باعث افزایش تعصبات و پیش‌داوری‌ها نسبت به دیگر گروه‌ها و افراد شود. این مشکلات می‌توانند بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تأثیر بگذارند و باعث ایجاد چالش‌های جدی برای توسعه و پیشرفت کشور شوند. اما قطبی‌شدن جامعه ‌تأثیرات منفی جدی‌ای بر اقتصاد ایران دارد که می‌تواند موضوع پژوهش‌های کمی و کیفی اقتصادی متعدد محافل علمی در ایران قرار بگیرد. برخی از محورهای مهم این عواقب برای اقتصاد ایران عبارت‌اند از: نخست، کاهش سرمایه‌گذاری: افزایش تنش‌ها و عدم اطمینان اجتماعی می‌تواند سرمایه‌گذاران را از سرمایه‌گذاری در بازارهای داخلی منصرف کند. دوم ، کاهش رشد اقتصادی: با کاهش سرمایه‌گذاری و افزایش تنش‌ها، رشد اقتصادی کاهش می‌یابد. سوم‌، افزایش هزینه‌های دولتی: دولت مجبور می‌شود برای مقابله با تنش‌ها و حفظ امنیت، هزینه‌های بیشتری صرف کند که می‌تواند منابع مالی محدود دولت را به خود اختصاص دهد و آن را از مسائل توسعه‌ای و آینده‌نگری بازدارد. چهارم، کاهش بهره‌وری: تعصبات و تنش‌های اجتماعی منجر به کاهش همکاری و تعاملات سازنده در محیط‌های کاری می‌شود که بهره‌وری را کاهش می‌دهد. پنجم، افزایش نابرابری: قطبی‌شدن می‌تواند نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی را افزایش دهد و باعث شود گروه‌های مختلف جامعه از دسترسی به فرصت‌های اقتصادی محروم شوند. ششم، فرار مغزها‌ یا مهاجرت نخبگان: تنش‌های اجتماعی و عدم اطمینان باعث مهاجرت نخبگان و افراد تحصیل‌کرده به کشورهای دیگر می‌شود. هفتم، اختلال در بازار کار: قطبی‌شدن می‌تواند باعث ایجاد تعصبات و تبعیض در بازار کار شود و فرصت‌های شغلی را برای گروه‌های خاصی محدود کند. هشتم، کاهش مصرف: افزایش عدم اطمینان و ناامنی می‌تواند ‌به کاهش مصرف خانوارها منجر شود که به نوبه خود می‌تواند تقاضای داخلی را کاهش دهد. نهم، اختلال در زنجیره تأمین: تنش‌های اجتماعی و سیاسی باعث اختلال در زنجیره‌های تأمین کالاها و خدمات می‌شوند. این عوامل می‌توانند به‌طور کلی باعث کاهش پایداری اقتصادی و افزایش بحران‌های مالی و اجتماعی شوند. بنابراین با این نوع مداخله در فضای مجازی و پیامدهای میان‌مدت و بلندمدت، وقت آن رسیده است که برای مقابله با چالش‌های توسعه اقتصاد دیجیتال، سیاست‌های فیلترینگ اینترنت کشور از حیث اجتماعی و اقتصادی میان‌مدت و بلندمدت مورد واکای و بازنگری قرار گیرد.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 زمین ارزان برای ساخت مسکن
✍️ حسن محتشم
امروز باید راهکاری درست برای بهبود معیشت مستأجران اتخاذ شود. در همین راستا افزایش تعامل دولت و وزارت راه و شهرسازی ضرورت دارد. دولت می‌تواند به کمک شهرداری‌ها، تعامل میان وزارت و راه شهرسازی را افزایش دهد و نسبت به ساخت واحدهای اجاره‌ای اقدام نماید.
برای تحقق ساخت یک میلیون مسکن تلاش‌هایی صورت گرفت و در سه سال گذشته به طور متوسط در هر سال حدود ۴۰۰ هزار پروانه صادر شده که قبل از این هم توسط بخش خصوصی تقریبا به همین میزان، مسکن تولید شد. در حالیکه نهضت ملی مسکن آمده بود که آمار تولید مسکن را ارتقا بدهد.
نهضت ملی مسکن حدود ۱۰ درصد بر روی افزایش ساخت‌وساز تاثیرگذار بوده و از جهت برنامه‌ریزی و ریل‌گذاری نیز اقداماتی صورت گرفته است. پس آنچه که مهم است این است که دولت چهاردهم باید چالش‌های این برنامه را بشناسد و به انبوه سازان کارنامه دار اعتماد کند.
دولت آینده برای ساماندهی بازار مسکن باید شرایط ساخت‌وساز را تسهیل کند و تولید مسکن را افزایش دهد. برای رسیدن به این هدف زمین ارزان قیمت به شرط ساخت در اختیار انبوه‌سازان قرار دهد و از آن‌ها تعهد اخذ کند تا واحدهای مسکونی در موعد مقرر به واجدان شرایط واگذار شود.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0